خوشه چین

 

مهربانی

 

خردمندان درخانه ای ما آفتاب اند

اوکسیجن اند وآب اند>

تاریخ خانه ای ما اوراق کتاب است

هرجرعه آب چشمه اش شراب است

اوکسیجن دره وکوهش نایاب است

 

جنگ ودود آب وهوای سرزمین مارا کثیف ساخته است

. انقلابیون مسولیت،پیشرفت تغیر، تحول، انکشاف را عهده دارمیباشند درضمن ازشناخت زمان، مکان ارزشهای اجتماعی بی خبر نمیباشند. بارعایت دقیق از ارزشها ومعیارها،همگام باتوده ها نوده ها را ازمزایای ساینس وتکنالوژی بی نصیب نمیگردانند. اما درختهای سیب وزرد آلو وشفتالو وتوت قبل ازوقت حاصل نمیدهند.  باید میوه مراحل تلخی،ترشی خودرا سپری نماید که زیبا و شیرین شود.

ارادۀ مردم

بهتر ازخانه ای ما دیگــــــر نــام نیست

کس حق ندارد که بگوید خانه تام نیست.

دریــــــن خانه همه انسان زاده شده است.

به تابعیت ازقانون(اراده مردم)کشورازهیچ قام نیست.

درســـــرزمیـــــن واحـــــد وجغـــــــــــرا فیای سیاسی.

استعـــداد ولیاقت بهترین شرط دانا به نادان غلام نیست.

هندو درمسال برود یهودونصارا درکلیسا مسلمان درمسجد.

صلاحـــــــیت اداره کشـــــور به هیچ دین حتی اسلام نیست.

عقید ه وباور ازنیات پاک وقلب مهـــــربان بــــــرمیخیزد.

تجربه اثبات ساخته است که هیچ عقیده ای شمشیر بادست درفاجعه وخون ریزی بدنام نیست.

خداهرگز بافردی مهربان نیست.

مهربانی اش برای مخلوقاتش میباشد.

اوکسیجنش جهت تنفس به انسان حیوان ونبات است.

بارانش برسرسنگ وچوب حیوان وانسان استو

شعاع آفتابش تابنده برزمین ودرخت ونبات وحیوان استو

الهام دهنده برای تمامی مخلوقاتش میباشد

دوستان محترم!

به پایان رسید شب تاریک یلدای من.

دفنش کردیم به تاریخ برسرش کردیم بلای من.

به درازنای دقیقه به دقیقه روزروشن.

بهارسبز،گلهای رنگ رنگ صدای بلبل رقص پروانه بودتماشای من.

 

دین

دین، عقیده باور، را سیاسی ساختن سازمانی دهی فاجعه آفرینیی است.

این همه جنایت وفاجه خصوصن درخاورمیانه واسیای میا نه  گناه نابخشیدنی است.

دلم به دانشمندان بی حرکت میسوزد

سخن سعدی خله ای است که درجگر می دوزد.

عیبی نیست که مطالب را ازحافظ وسعدی بشنویم.

شب تاریک را به بیخبران می روزد.

شهری که بلد نباشم برایم بیگانه است.

زبانی که بلد نباشم برایم بیکانه است.

دینی که مفاهیمش را ندانم برایم بیگانه است.

مارا ازبیگانه پرستی تیر.....

جاده ای که به سمتی انتخاب کرده ام.

همیش طی طریق کرده ام.

هدفم مقدس بوده عاشقانه رفته ام احتراز ازحریق کرده ام.

هدفم مقدس بوده برای رسیدن به هدف باقبول خطر.

به سردویده ام باپیچ وتاب با آنهم توجه به رفیق کرده ام.

بی نصیب نمیگردانند.

اما درختهای سیب وزرد آلو وشفتالو وتوت قبل ازوقت حاصل نمیدهند.

باید میوه مراحل تلخی،ترشی خودرا سپری نماید که زیبا و شیرین شود.

ذهنتان را ازآلودگی خرافات پاک کنید.

برای پاک کاری دست وپای تان خودرا دلاک کنید.

قلب تان را مملوازمحبت بسازید برای دوست دا شتن.

برای اثبات انسان بودن خود خودرا هلاک کنید.

خالق کاینات که ما مخلوق آنیم.

برای موقعیت دوم خود را آماده به ملاک کنید

ازهرچمن صنمی چه زیبا رقمکی.

همه آیند به تما شاه باهمـــــــــکی

ازچهارسمت می آیند گروه گروه

عــــــده ای زیاد عده ای کمــــــکی

حرفهای نوتبادله کم کمی کمک کمکی.

یک کمکی شیرین یک کمکی تلخ وتند بانمکی، کم نمکی وبی نمکی.

روی همرفته جنب وجوش رونق میگیرد.

دراخیر به موافقه ای کل بدمی یادرمی یاقدمی

ما باید همدست باشیم برای پاک کردن چشم ها ازاشک ونمکی

.

خردمندان درخانه ای ما آفتاب اند.اوکسیجن اند وآب اندوتاریخ خانه ای ما اوراق کتاب است وهرجرعه آب چشمه اش شراب است واوکسیجن دره وکوهش نایاب است.جنگ ودود آب وهوای سرزمین مارا کثیف ساخته است و

انقلابیون مسولیت،پیشرفت تغیر، تحول، انکشاف را عهده دار میباشند.

درضمن ازشناخت زمان، مکان ارزشهای اجتماعی بی خبر نمیباشند.

بارعایت دقیق ازارزشها ومعیارها،همگام باتوده ها نوده ها را ازمزایای ساینس وتکنالوژی بی نصیب نمیگردانند.  اما درختهای سیب وزرد آلو وشفتالو وتوت قبل ازوقت حاصل نمیدهند.

باید میوه مراحل تلخی،ترشی خودرا سپری نماید که زیبا و شیرین شودو

جغرافیای ما ازهمه اول به آزادی و تداوم حیات نیاز دارد.نه زبان،نه قوم،نه دین نه مذهب.

برای تداوم حیات،اتمو سفیر(جمع عناصر)آفتاب اوکسیجن،ابر وباران نیازاست.

این جمع ازخردمندان ودانشمندان باعمل اند.

که میتوانند درهمسویی وهمگرایی ابرهای تیره وبارانی بسازند.

آب های دریای خروشان فراوانی بسازند.

اگر ما ازهمان آوان درک میکردیم که ساختن حزب بهتراست

نسبت به مطرح ساختن خود(خود محوری)و(تک محوری)

هرگز درگروماجراهای بزرگ قرار نمیگرفتیم.

تعریف حزب را به تحریف حزب ترجیح دادیم.

حزب درساختار شخصیتها مصرف گردید نه اینکه شخصیتها درساختارحزب

همین اکنون حلقات کوچک که حتی به ضره بین هم دیده نمیشوند.

به مانند جریان آب کم دردریا ی سنگدار صدای بلند تولید مینمایند.

بلی قدر آن شیشه را باید همان وقت میدانستیم.

نه اکنون که بخاطر بیاوریم که افسوس آینه ما شکسته است.

خودرا دیده نمیتنوانیم.

ای افسوس که چون گوسفندوار خود درمقابل کله خود کله جنگ نمی دادیم.

کوشش کنیم که برحماقت خود بیش ازین صحه نگذاریم.

فضای سیاسی جهان به خردمندان افغانستان وظیفه میدهد.

هرقدرنزدیک شوید وزن شما زیاد میشود.

قدتان چون سرو بلند میگردد.

ازدورهای دور دیده میشوید

عقابان بلند پرواز برشاخ های شما نفس میگیرند

درهوای گرم بهترین سایه بان میباشید.

زیر سایه ای تان بزگترین مجالس درمواقع خطر صورت میگیرد.

آزاد زیستن وآزاد اند یشیدن حق هرانسان است.

تاقله آرزوی تسخیـــــرشود

نسلی زمبارزان ما پیـــرشود

گرما نرسیدیم به آن قله ای سر.

نسل دیگری رسد ولی میرشود.

(پنجشیری)

عجله وشتاب بیخردی ازاداره وعدم شناخت معیار وارزش درتصاحب.

عاملش درهرصورت خوردوشکست وزمین گیرشود.

بهتر ازخانه ای ما دیگر نام نیست.

کس حق ندارد که بگوید خانه تام نیست.

درین خانه همه انسان زاده شده است.

به تابعیت ازقانون(اراده مردم)کشورازهیچ قام نیست.

درسرزمین واحد وجغرا فیای سیاسی.

استعداد ولیاقت بهترین شرط دانا به نادان غلام نیست.

هندو درمسال برود یهودونصارا درکلیسا مسلمان درمسجد.

صلاحیت اداره کشور به هیچ دین حتی اسلام نیست.

عقید ه وباور ازنیات پاک وقلب مهربان برمیخیزد.

تجربه اثبات ساخته است که هیچ عقیده ای شمشیر بادست درفاجعه وخون ریزی بدنام نیست.

درراه اگر ورق پاره ازکتاب را بیابید بوسه زنید وبخوانید.

ازچهل وپنج سال بدینسو،کتاب دردادند مکتب سوختاندند.معلم کشتند،دزدیدند وربودند.

باید آزاد زیستن وآزاد اندیشیدن را تجربه کرد.

جاده ای که به سمتی انتخاب کرده ام.

همیش طی طریق کرده ام.

هدفم مقدس بوده عاشقانه رفته ام احترازازحریق کرده ام.

هدفم مقدس بوده برای رسیدن به هـــــدف باقــــبول خطر.

به سردویده ام باپیچ وتاب با آنهم توجه به رفیق کرده ام.

انقلابیون مسولیت،پیشرفت تغیر، تحول، انکشاف را عهده دار میباشند.

درضمن ازشناخت زمان، مکان ارزشهای اجتماعی بی خبر نمیباشند.

بارعایت دقیق از ارزشها ومعیارها،همگام باتوده ها نوده ها را ازمزایای ساینس وتکنالوژی بی نصیب نمیگردانند.

اما درختهای سیب وزرد آلو وشفتالو وتوت قبل ازوقت حاصل نمیدهند.

باید میوه مراحل تلخی،ترشی خودرا سپری نماید که زیبا و شیرین شود.

زن نیم پیکرجامعه بشری قابل احترام است.

نه قابل تصرف جهت بردن لذت.

زن نیم پیکر جامعه حق آموزش را دارابوده درسطح مختلف ورشته های متنوع داکتر،پروفیثور محقق(مقام های اداره وسیاست)صلاحیت وکیل،وزیر وحتی ریاست جمهوری را به اثر آرای مردم را دارا میاشد.

انتخاب همه شیوه ای زندگی مطابق به عرف جامعه وقوانین جاریه کشور حق انتخاب کردن وانتخاب شدن را دارا میباشد.

خانه ای ما درتلاش ساختن یک خانواده سیاسی است.

راه رسیدن همانا درآغو ش کشیدن همدیگر وآشتی است.

مکتب خوشه چینان معرف اخلاق عیاری،صداقت وراستی است.

عطرشرافت پخش ازوجود مدیر الی چپراستی است.

 

قلم خوشه چین باد صباح است.

پیام رسان طلوع مصباح است.

زنده ها را دعوت به فعل وانفعال.

جسد های خوابیده گویای بدون ارواح است.

هرگاه که مسولین کشورهای آزاد حق دارند.

برای قهرمانان وطن شان مدال افتخاری تقدیم نمایند.

خانه ای ما هم حق دارد که به شخصیت های مفید وسازماندگان اتحاد نیروهای ملی ودیموکرات مدال افتخاری تقدیم نماید.

 

(خوشه چین)ویارانش(کسانی که همنظرش میباشند)میخوا هند لایق اداره خانه ای خود گردند.

نه مالک خانه ای خویش.

چونکه مالک خانه تمامی باشندگان ومتولدین میباشند.

کهنه کاران کهنه اندیشان مستبدان حیوان صفت.

افتراق انگیزان غول صفت

 

فرومایگان بازاری.

عزت شرف وناموس سی وچهار ملیون انسان را به باد فنا دادید.

این نسل های فردا خود را صاحب خانه ای خویش میسازند.

نفهمیده بودید که سیاست های آلوده به ایدیولوژی خون مردم را میریزاند.

فراوان از افراد جامعه ای ما ازمادر پشتوزبان وپدرفارسی زبان ویا برعکس به دنیا آمده اند.

هم مادر شیرین است وهم پدر.

تبصره منفی پیرامونش انتقال سیاست بیگانه میباشد.

این گونه مفسرین دستان استخبارات خارجی را میشویند.

ازنظام سوسیالیزم جهان سرمایه میترسد.

ازنظام دموکراسی وسکو لار،مزخرف فرومایه میتر سد.

ازکشور باثبات ومتحد بر محور انسان اصل است.

دشمنان افغانستان مترقی ومتحول دوکشور همسایه میترسد.

 

گناه من

گناه من چه است؟

همین است که میگویم توظرف شکسته سفالی را با آب طلا ملمع میسازم که زیبا ترازگذشته مورد توجه قراربگیری.

نه اینکه چون تیکرشکسته جهت پاک کاری کثافت کاران،مکتب سوزان،خرد ستیزان،فاشستان،برترطلبان،سادیستان،عوض پندارنیک،گفتارنیک وکردار نیک.

برعکس پنداربد،گفتاربد وکرداربد را دنبال بنمایی.

گناه من همین است که به تومیگویم قطره هستی بیادربحر که تورا مرکزپرورشگاه جهان زنده جانهای بحری به حساب آورند.

به تومیکویم:

 سالها ازعمرعزیزت گذشت

مزاج توازحال طفلی نگشت

همه با هوا وهوس ساختی

دمی با مصالــــح نپرداختی

مکن تکیه برعمرناپایه دار

مباش ایمن ازبازی روزگار

مسیر مبارزه جادۀ ترافیکی است.

جهت رسیدن به هدف(ساعت،روز،ماه وسال وقرن).

باید دریوران جادۀ ترافیکی ازمکتب اندیشه وران خرد وشرافت اجازۀ رانندگی را دریافت نمایند.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت