گل آقا عمرزی

هالند

 

 

هرگونه دليل و بهانه تراشی در راه وحدت نيروهای ملی و دموکراتيک دشمنی با ملت افغانستان است

 

 

افغانستان کشور کثيرالمله ميباشد. تاريخ شاهد است که افغانها با وحدت و همبستگی در مبارزات عليه دشمن مشترک موفقيت های بزرگی را بدست آورده اند.

لذا با درنظرداشت همهً تجارب گذشته مشت واحد بودن ، يک وظيفهً ايمانی ووجدانی همهً مردم ما بوده بخصوص وظيفهً آنعده که خودها را صاحب نظر ووطنپرست مينامند، ميباشد.

بايد بدانيم که ما درکدام مرحلهً تاريخ کشورما قرار داريم ، موقعيت جنبش و نهضت را ارزيابی بايد کرد. موقعيت افغانستان در مقايسه با کشورهای منطقه را تحليل بايد کرده ، وضع جديد افغانستان را چگونه می يابيم.

تعريف همبستگی ها و تعريف وابستگی ها چيست؟ بالاخره چنين سوالات و پرسش ها انسان را وادار ميسازد تا به واقعيت هايی پی ببرد و خود را به کثرت گرايی پيوند دهد.

در تحليل انسانها نسبت به قضايا تفاوت نظرها وجود دارد. يکی راه دور و ديگری  راه کوتاه را برای رسيدن به اهداف انتخاب ميکند و عدهً هم به بيراهه ميروند. شايد عدهً در مخالفت با اهداف انسانی دست به اعمال ناشايسته بزنند ولی آنعدهً که اهداف و ارمانهای انسانی دارند ميتوانند با هم به توافق برسند ، راه و روش ها را با هم مشترک ساخته ، خود رااز پشتيبانی نيروهای وسيع جامعه برخوردار سازند. زيرا به هر پيمانهً که نيروهای ملی و ديموکراتيک جامعه سنگرها را باهم مشترک سازند به همان پيمانه بزرگی و عظمتش در جامعه متبارزتر ميگردد. لذا تفاوت نظرها نبايد ما را به انتقام گيری ها و خصومت وادار سازد.

مسئوليت کار نيک و بد به عهدهً انجام دهندهً کار است ولی ناگفته نبايد گذاشت که عمل و کار غيرمسئولانهً يک فرد در جامعه ، خطرش تنها به يک انسان تعلق نميگيرد، زيرا موصوف دريک سلول تنهايی زندگی نميکند ، بلکه در يک جامعه زندگی ميکند، باديگران در ارتباط است بناء تاثير خود را بالای ديگران کم يا بيش ميداشته باشد.

همه ميدانند که انسان ايجاد گر تمام خوشبختی ها و بدبختی های کره زمين است. بناء لازم و ضروری است تا انسانهای متمدن در مبارزه عليه فجايع و عوامل آن ، چون تن واحد به مبارزه برخيزند و اين حرکت واحد بايد بر بنياد تجدد افکار بوده ، خود را از هرگونه گرايشات غلط فکری و عقبگرايی به دور نگه داريم.

وقتی پای نظريات و تفکر بميان می آيد ، بايد تحمل باز سازی خويش را داشته باشيم ، با استفاده از تحليل وضع موجود و تجارب گذشته آنرا عملی کنيم. هرگاه نتوانيم اوضاع جامعه ، کشورهای همسايه ، منطقه و جهان را بصورت درست و دقيق بررسی نماييم در سياست های کنونی و آيندهً خود دارای ضعف و اشتباهات جدی خواهيم بود. به همين ترتيب جامعهً که بسوی پيشرفت و ترقی سوق داده ميشود نيز بايد آمادهً پذيرش تجدد افکار وعقيده باشد.

بايد متذکر شد که کار در راه تحکيم وحدت و همبستگی نيروهای ملی و دموکراتيک در ذات خود يک عمل جسورانه بوده و از منبع تجدد افکار آب ميخوزد. اين جسارت را در وجود انسانهای قوی و با اراده ميتوان سراغ نمود. دريک حصار چهارديواری ميتوان زندگی کرد ولی مرد آنست که دريک جامعهً کثيرالمله خود را محبوب القلوب سازد.

به همگان معلوم است که برای پيدا کردن راه های جديد و رسيدن به اهداف ، به سازماندهی آگاهانه و نقشه مند ضرورت داريم. عدهً از دوستان گرانقدر بجای اينکه رابطه بين شيوه های جديد کار را سراغ و يا جستجو نمايند ، گذشته ها را مورد اعتراض قرار داده ووقت گرانبهای خود را بيمورد صرف نوشته هايی نمودند که بايد نميکردند. اين نوشته های طولانی و کتابهای قطور که در بيشتر آن الفاظ و کلمات رکيک را به آدرس يک عده اشخاص و افراد فرستاده اند و فکر ميکردند که ناقوسی خواهد بود تا ترسايان را به عبادتگاه فرا خوانند ، بسرعت سرسام آور و سيل آسا به بازار عرضه گرديده است.

اميدواری ما ازين دوستان زياد بود و هنوزهم هست ولی میپرسم که چرا بعوض اينقدر درز اندازی ، در جهت وحدت و کار پرثمر برای آينده نهضت و جنبش خود را تکليف ندادند. آيا تجارب گذشته را فراموش کردند؟ آيا اين همه دربدری ها و آوارگی های کنونی نتيجهً همان خصومت ها نيست؟

جای شک نيست که درين تفرقه افگنی ها دشمن قويا نقش داشت و دارد  و اکنون نيز از طرق مختلف  ميکوشد تا فاصله ها را بين ما بيشتر و بيشتر سازد.

ما ديديم که به هر پيمانهً که بين ما فاصله ايجاد شد ، از درک يکديگر عاجز تر شديم ، برای رفقا و دوستان خود در مسير راه خندق ها کنديم تا بالاخره خود ما نيز درين خندق ها فرورفتيم ولی اکنون که  همه در يک کشتی شکسته دور از ساحل قرار دايم  ضرورت اين بحث ها نيست. نتيجه چه شد ، هزاران کليومتر از وطن دور افتاديم .

اکنون دراين محيط مهاجرت نيز تعدادی آرام نه نشسته اند، يکی به نمايندگی از قوم تاجيک ، ديگری بنام پشتون و هم ديگری بنام هزاره و ازبيک تخم نفاق می پاشند. اين دوستان و برادران آگاهی دارند که هيچکدام آنان نماينده آن مردمان شريف کشور که در طول تاريخ با هم برادروار زيسته اند ، نمی باشند. بايد در شرايط کنونی متوجه باشيم تا در جهت وحدت ملی کار شود ووظايف آينده را مطابق شرايط ارزيابی کرد.

امراض بد تخريبکاری در وجود عدهً از ما چون دانهً سرطان ريشه دوانيده ، ما را عقده مند ساخته است. بدون اينکه متوجه شويم که با تخريب ديگران در حقيقت خود را ازبين ميبريم.

بايد درعوض اين همه بی تفاوتی ها ، اهداف ستراتيژيک خويش را به مباحثه آزاد قرار دهيم ، اوضاع کنونی افغانستان را بررسی شود و برای بررسی و فهم اين مسايل خيلی ها مهم و اساسی ، گروپ های متشکل از اشخاص چيزفهم در کشورهای مختلف دورهم جمع شوند ويا با استفاده از وسايل مختلف روابط خويش را تحکيم بخشيده ، روش های جديد کار را مطابق به شرايط کنونی تهيه و غرض ابراز نظر به همديگر تبادله کنيم. همچنان همين شيوه را ميتوان در داخل کشور نيز مورد استفاده قرار داد. نتايج حاصلهً کار را غزض ابراز نظر از طريق رسانه های گروهی به مطالعهً علاقمندان به نشر رسانيد.

همه ميدانند که سياست علمی و منطقی نتايج برداشت و تحليل عميق از جامعه ميباشد. علاقمندان نهضت و جنبش در وضع موجود چنان تحليلی از جامعه بايد داشته باشند که برواقعيت های عينی استوار بوده نقاط و مطالبی از وضع جديد و چگونگی پيشرفت بسوی آينده را درآن بصراحت مشاهده کرد و فراموش نبايد کرد که کار به سبک ديروزی و کسب اعتماد مردم در جامعهً کنونی افغانی کار بس دشوار است.

همانطوريکه رشد ساينس و تکنالوژی بشريت را آگاهی و مژدهً خوشبختی ميدهد ، سوء استفاده ازين تکنالوژی مدرن و تعقيب سياست های تبعيض آميز بشريت را به فاجعه روبرو ميسازد.

عده ازکشورها در دو دههً اخير در همين سراسيمگی ها ، و اووضاع خراب بين المللی ، فورمول های پيشرفت جامعهً خويش را مطابق شرايط کشور خويش دريافته اند ولی ما که دارای تعداد کثيری از علما ، دانشمندان ، اکاديمسيون های توانمندی هستيم ، در انجام اين امر موفق نشده ايم. يک صدا شدن اين دانشمندان درذات خود يک تجدد فکری  و گام بزرگی به جلو خواهد بود. هرگاه کار خويش را با اطمينان و به سبک جديد آغاز نه نماييم ، رهبری را جمعی نسازيم ، بزرگترين اشتباه را در تاريخ مرتکب خواهيم شد که در آخرين تحليل مسئوليت اين فاجعه متوجه فردگرايان و خود محوران خواهد بود.

از مدتی به اينطرف عدهً از دوستان به ارتباط وحدت و همبستگی و ايجاد جبهه بين نيروهای ملی ، ديموکراتيک و ترقی پسند از طريق سايت ها و جرايد بخاطر برون رفت نهضت و جنبش از حالت کنونی داخل اقدام شده اند ولی کار عملی دراين زمينه بسيار به کندی پيش ميرود. به اصطلاح عام حرف زياد است ولی عمل نه. هوشياری سياسی حکم ميکند که اين فرصت تاريخی را نبايد از دست داد و بايد کوشيد تا در وضع موجود چه کارهای مثبت به نفع نهضت و جنبش انجام داده ميتوانيم.

همه ميدانند که بدون مساعی مشترک و سهم گيری کليه نيروهای ملی و ديموکراتيک نقيصه های موجود در نهضت و جنبش جامعهً ما برطرف شده نميتواند. اشخاص ، افراد و گروه های سياسی که باشيوه های ازنظر دور افتاده با پديده های جامعه برخورد مينمايند و فرايندهای نو را درک کرده نميتوانند توقع موفقيت سياسی را نداشته باشند. ما افغانها در مجموع دارندهً کلتور ، عنعنات و سنن پرافتخار هستيم. هرگاه مشکلات بين مردم افغانستان بوقوع پيوسته با نشست ها مذاکرات بين هم مشکلات را حل نموده اند. در طول تاريخ جرگه ها يگانه وسيلهً بخاطر حل قضايا بين همه مردم افغانستان بوده است. فيصله های جرگه ها هميشه مورد اجرا قرار گرفته و متخلفين تجريد گرديده اند. در وضع کنونی جامعهً ما با خطر جدی مواجه ميباشد که حتی سرحدات و تماميت ارضی کشور ما تهديد ميگردد.

يگانه چيزی که ما در وضع موجود بحيث وظيفهً ايمانی ووجدانی آنرا ميتوانيم انجام دهيم عبارت از تامين وحدت و همبستگی در بين نيروهای ملی و دموکراتيک ، احزاب وگروههای مختلف سياسی است که ازلحاظ تفکر و موضع سياسی با هم نزديک اند، ميباشد. ما بارها تکرار کرده ايم که احترام متقابل و اعتماد به ديگران ، از خود گذری ، فداکاری ، جلوگيری از خود مرکزی را يگانه وسيله برای فايق  آمدن برمشکلات است. البته نوشتن اين مطالب بر روی کاغذ آسان است ولی عملی شدن اين موضوع کاری است بس دشوار. ولی با طرح ميکانيزم دقيق برای پيشبرد اين موضوع از مشکلات در کار می کاهد. برعلاوه موضوع ايجاد جبههً وسيع وطنی که دربرگيرندهً تمام نيروهای ملی و دموکراتيک ، ترقی پسند ، اتحاديه های کارگری ، زنان و جوانان و ساير نيروهای که به پيشرفت و ترقی نهضت و جنبش جامعه علاقمند بوده ، ميباشد. يکی از مسايل مهم ديگر اينست که در تشکيل چنين جبهه همه افغانها بدون استثنی ميتوانند سهم بگيرند. موضوع اساسی که ميتواند اعتماد در جبهه را تحکيم بخشد عبارت از مرام يا خط مشی جبهه بايد انعکاس دهندهً منافع مرامی تمام اشتراک کنندگان جبهه باشد ، در غير آن افتراق و فروپاشی بالای جبهه حاکم خواهد شد.

دروضع موجود ما به ايجاد چنين جبهه ضرورت داريم لهذا نظر به شرايط موجود به عقيده بنده در تشکيل جبهه متعصب نباشيم و در قضايای مربوط به آن بخاطر رسيدن به اهداف انسانی با وسعت نظر برخورد نماييم. ميکانيزم کار جبهه کار يک فرد نبوده ضرورت به مساعی مشترک و ابتکارات جمعی دارد. ما ميتوانيم از تجارب کشورهای ديگر کم يا بيش استفاده نماييم ولی فراموش نبايد کرد که کشور ما در شرايط خاص قرار دارد. ما نمی توانيم نسخه های سايرکشورها را قدم به قدم در کشور خود تطبيق نماييم ولی قسمتی از تجارب سايرکشور که با شرايط کشور ما صدق ميکند ، ميتواند مورد استفاده قرار گيرد.

بايد متذکر شد که جبههً وطنی ما يک جبههً تيپ افغانی خواهد بود که در آينده راه شموليت گروه های ديگر را هموار خواهد ساخت ولی هدف آنرا در قدم نخست وحدت بين نيروهای دموکراتيک و ترقيخواه تشکيل خواهد داد. بخصوص تامين وحدت بين جزاير خورد و بزرگ حزب ديموکراتيک خلق يا حزب وطن خواهد بود.

يگانه راه رسيدن به وحدت در بين نيروهای ملی ، دموکراتيک و ترقيخواه ، در قدم نخست تشکيل يک نشست بين گروههای مختلف حزب ديموکراتيک خلق افغانستان يا حزب وطن است تا در اين نشست زمينه  را برای يک کنفرانس يا کنگره حزب مساعد سازد. اين کنفرانس يا کنگره می تواند مشکلاتی را که در مسيرفرکسيون ها و احزاب سياسی تشکيل شده رفع نموده ، از پراگندگی بيشتر جلوگيری نمايد.  هيچکس درين نشست ها نبايد حق کسی را غصب نمايد و يا خود را نمايندهً کل اختيار تعيين نمايد.

برای داير شدن چنين نشست تاريخی ضرورت جدی احساس ميگردد تا اعضای جزاير مختلف حزب وطن با احساس مسئوليت و تعهد وطنپرستی هرچه عاجل پلان کار را ترتيب نموده آنرا در اختيار رسانه های گروهی قرار دهند. اکثراعضای حزب در داخل منتظر تامين وحدت حزب هستند و بسيار ازين جهت در حال انتظار قرار دارند. تمايل وحدت طلبی در داخل کشور بسيار قوی بوده و يقين دارم که اين اقدام با عکس العمل ومثبت رفقای ما در داخل مواجه خواهد شد زيرا آنها رنج و زحمت فراوان کشيدند.

چهارده سال از سقوط حاکميت مشروع حزب وطن ميگذرد . دراين مدت حلقات سياسی خورد و بزرگ بوجود آمده هرگاه چهارده سال ديگر هم بگذرد ، هيچکدام به تنهايی قادر به انجام هيچ کاری شده نميتوانند.

با تاسف بايد گفت که هنگام سقوط حاکميت ، تمام کدرهای رديف دوم و سوم حزب بيشتر از چهل سال عمر داشتند و اکنون اکثر آنها بيشتر از نيم قرن ازبهار عمر شانرا سپری کرده اند. شرايط مهاجرت بسياری از آنها را افسرده و ملول ساخته است و دچار نگرانی های روز افزون گردانيده است.

تعدادی را عقيده براينست تا کنگره حزب داير گردد و در آن اساسنامه و مرامنامه حزب ترتيب شود. اين کنگره بايد به اشتراک تمام حلقات حزب تشکيل گردد. البته در مورد تعداد اشتراک کنندگان در جلسات مقدماتی تصاميمی گرفته خواهد شد. دراين کنگره بايد نمايندگان سازمانهای اجتماعی ، زنان ، جوانان ، اتحاديه های صنفی وغيره و غيره  اشتراک داشته باشند.

دوستان نهايت بزرگوار و گرامی ! بياييد يک بارديگر بطرف صندوق های رای برويم ، بر يکديگر اعتماد کنيم ، بگذاريم شايسته ترين افرادی که ميتوانند اعتماد مردم را کسب کنند ، مسئوليت را بعهده بگيرند. با تشکيل کنگره چيزی را از دست نخواهيم داد بلکه از تفرقه ، بی اعتمادی و پراگندکی جلوگيری نموده ايم

  

 


بالا
 
بازگشت