مصطفی اورکزی  

ناروی

دین و اخلاق

 

دین نتواسته تکمیل کننده اخلاق انسانی باتکیه به استنادتاریخ بشرشود. به این ملحوظ برای دارا بودن دیانت پاکیزه ضرورت به کمال اخلاق است.

سالیان متمادی درکوشش اسمانی برای همگونی تفکرانسان در جهت درک کامل حقیقت وتوفیق انسان برای نیل به زندگی اسوده با قبول اصل همزیستی وشناخت خالق میتوان به نتیجه خیلی ها منفی دست یافت. اگر حیات را به سه موردانسان ودر مقابل مظهر خوبی خالق و مظهربدی ابلیس اختصارکنیم نتیجه نفوذ دومی را نسبت به اولی درانسان را خواهیم دریافت انهم بیشتر در حالیکه انسان تظاهر اگاهانه یا غیر اگاهانه به دارا بودن اخلاق حسنه برپایه دین میکند.

امروزنتوان کشوری راسراغ نمود که الگوی خوب برای جهان در تفوق دین و اخلاق در وجود اجتماع ساکن خویش باشد.افراط و تفریط دراین قبال به صورت روزافزون رو به افزایش است.ممالکی که به قوانین تامین کننده ازادی انسان پابند اند ازواجبات و ممنوعات تعیین شده دین بدورو اجتماع ممالک وابسته به دین ازاخلاق قبول شده انسانی تا حداکثرمحروم اند.مگر از انکه مالک ازاد درهای دین رادرمقابل اجتماع خویش نبسته میتوانددردرجه بلند اخلاقی نسبت به ممالکی که دین را ابزار حکومت وسرکوب اجتماع ساکن خویش گردانیده اندقرارگیرد.

اشاره بیشتر نسبت به ممالک اسلامیست.جنگ در سرشت اجتماع اسلامیست در حالیکه ممالک ثروتمند اسلامی در عیاشی محض به سر میبرند.انسان اجتماع اسلامی در یک فامیل کم دانش یا فاقد دانش متولدمیگردد.از دوسالگی به اشیا وحرکات اطراف خویش اشنا میشود. زشتی پدر یا مادریاهردو که در جامعه اسلامی اطلاق به تربیه میگردد اهسته اهسته با گذشت زمان در ذهن انسان محک میگردد. نوجوانی با خمچه ملا وارد جوانی گشته و والدین انسان را به عنوان یک شی بی اراده به سوق دلخواه خویش  هدایت میکنند. انسان جامعه اسلامی متعصب و بدبین بار میاید مگرراه های برای شناخت تمدن جهانی برایش فراهم گردد. در این صورت انسان دویاچندشخصیتی بارمیاید که مقصود صرفا ارضا فامیل ومحیط ماحول با تصویرپردازی گوناگون وجودخارجیست. افرادی هم اندکه به همین گونه طرز پرورش ایشان با محیط زیست تفاوت فاحش دارد مگر انان خود شناسی را به شخصیت چند بعدی ترجیح داده و به درون گرایی رجوع میکنند که جز گوشه گیری مفرط برای دریافت خویشتن را درقبال نمیداشته باشد. انانیکه خودرا به عنوان ارمان مقدس انفجارمیدهندازشناخت خویش ناکام بدرامده اند. وبرای خاتمه دادن به جنگ درونی ایشان میان طرز پرورش و محیط زیست که بازنده اصلی خود انان اند برای دریافت زندگی بهتر در بهشت که به توصل ان هم چندان مطمین نیستد به زندگی خویش بنام نام نهاد جهادخاتمه میدهند. ولی ثروتمندان ویا به عباره دیگرممالک ثروتمند ازاین تکلیف مبرااند. دنیا و اخرت را از ان خویش میدانند. وبه برده داری نوین دختران وپسران خوردسال برای خوشگذرانی و تفریح مبادرت میورزند. بعضا عصیان قلبی نعره میکشد که این چی انصاف است! خاک مقدس وثروت هنگفت در دست نابکاران خودپسندیست که اگر ظهوردین اخرزمان از انجاست سرچشمه انشعابات و نفاق هم از همانجاست.

مسلمین بدون درنظرداشت پیوند ناگسستنی پیروی از یک کتاب ویک پیامبر به یکدیگر به عنوان نمودن اهل تسنن و اهل تشیع به مذاهب غیرکامل حکم به تکفیرمیکنند. حتی مرکزیت اهل تشیع پارا فراترگذاشته واصحاب اسلام راتکذیب ودربعضی مواردموردتوهین قرارمیدهند.این گونه روشها از هیچ جهت با اخلاق انسانی سازگارنبوده ودشنامیست از جانب هردومذهب که به دین خویش روامیدارند.

توجه علمای اسلامی فقط به فتوا های قدیم الیام برعلیه ملحد است. ولی علمای اسلامی هیچگاه درپی جستجوی انگیزه وحل ان نیستند. بسنده گی و تکیه علمای اسلامی به سنت یک قوم بیشتراز ان است که نوگرایی در اسلام به ورود کفروشرک قلمداد نگردد. چرا باید همه چیز هاراازدریچه دین نگریست. به عباره دیگر دین راه را به گناه بیشتر باز نگه میدارد. پروردگار بخشنده و مهربان است. شعاریست برای قاتلان, دزدان, رشوه خوران, ریاکاران, دروغگویان و بی ناموسان. کسانی که خودرا مسلمان شمرده و در عمل کتاب پروردگاررامورد تحریف قرار میدهند ادا کلمه امرزش را به عنوان کارت دخولی بهشت برین به شمار میاورند. جوامع اسلامی کثیفتر از ان است که درظاهردیده میشود. پس برای اینکه از تعدد درحال گسترش روگرداننده گان از اسلام که علمای اسلامی در گناه انان شریک اند جلوگیری به عمل اید لازم است تا اجتماع را انسانی بر پایه های مستحکم اخلاق ساخت.

ازدیرزمان عنوان جهاد برای نیل به هدف مقدس تعریف شده است. مگرتاچی اندازه مجاهدین ازاوان تا به امروز به ارمان خویش به نوع شایسته پابند بوده اند. غنیمت جهاد ارزش بیشترنسبت به صواب ان داشت ودارد. زر و زن در قدم اول واشیا گرانقیمت به تعقیب ان از پاداش تعیین کرده مجاهدین به شمارمیرفت و میرود. اوراق شرمگین تاریخ شهادت تادیه پول توسط کفار برای مسلمین را برای حفظ دین وحتی الامکان حفظ زن و ثروت ایشانرا از غارت قوای مسلمین میدهد. امروز ازان بدتر تیغ مسلمین بر علیه یکدیگر برانتر شده وبدون درنظرداشت وجهات مشترک یکدیگر را به کام مرگ میبرند وبا افتخاربربریت خویش را مینامند جهاد.

پیروان ادیان اسلام , عیسویت,  یهود , بودیزم و هندویزم بزرگترین اقشارکره خاکی راتشکیل میدهند. دو ادیان اخیرالذکر که پرداخته  تصورات انسان است, ذهن جهان نمیتواند مشکل ناشی از این ادیان را به خاطر بیاورد. مگر نافرمانی و غرور کاذب یهودیان نسبت به خالق و اویختن پیامبر تادم مرگ ,  پروردگار یا فرزند پروردگاردانستن عیسی ع توسط پیروانش,  جدایی فرقه پروتستان به علت فساد مالی و تعصب مفرط کلیسای کاتولیک و جنگهای خانمانسوز بین این دو فرقه ,   جنگهای داخلی مسلمین برای تصاحب خلافت , جهانگشایی های بیرحمانه مسلمین بر علیه یکدیگر  همه وهمه مثالهای سوال برانگیز درقسمت یکتا پرستان است که درگروییدن به حقیقت چرا شیطان بالای شانه های شان قرار گرفته وانان را به صوب اتش دوزخ بنا به عقیده راسخ حرکت میدهد.

با انکه اجتماع غرب خیلی ازاد و بدون بندوباراست میتوان به درجات عمده انسان گرایی نسبت به ارتجاع بنادگرایی دینی و کمونیسم که سکه دورو و یا راه های متفاوت با چهره همگون دیکتاتوری اند بر خورد. انسان غرب با توسل به ازادی مدنی دین را منحیث ارتباط انسان و خالق دانسته و هر گونه روش جابرانه رادر این مورد مداخله بی مورد میداند چون ارزش عبادت قلبیست نه ظاهری. قوانین اخلاقی از نظر بهزیستی انسان برخلاف ممالکی که به دین تکیه و باگذشت زمان هردومظهردین و اخلاق را ازدست داده اند مورد توجه ممالک غربیست.با انکه نمیتوان ضررانسان گرایی در ممالک غربی را باکشیده شدن انسان تا اندازه به بی دینی مطلق چشم پوشی نمود قابل تذکردانسته میشود که درصورت سرازیرنشدن مستقیم یاغیرمستقیم فرهنگ غرب, منفی نکات غیرقابل قبول ان, به ممالک محافظه کاردینی انسان این ممالک بطور قابل ملاحظه از درک اخلاق حسنه موردقبول انسانیت عاجز میبودند

 

 


بالا
 
بازگشت