پولاد

 هالند

 

سراسقف دزموندتوتو

برای بوش وبلرنماز

مسلمانی میدهد

 

آیرانیان هشیار تر ازان هستندکه مشوره به آنها ارائه شود

 

تجربه تاریخی نشان داده است که دو مردم در جهان زیرک ترین و هشیار ترین مردمان روی زمین هستند این دو مردم به اندازه هشیاری خود فراز و نشیب های فراوانی را هم دیده اند.

 

بلر وبوش امروز قبای دیگری پوشیده اند و با خرام دیگری قدم بر میدارند. ابو علی ابن سینا ی بلخی از شدت قهر سر وده است که :

با این دوسه نادان که چنان میداننـــــــــد                     از جهل که دانای جهان آنا ننـــــــــــد

خر باش کین جماعت از فـــــر ط خـــری                   " هر کونه به آنهاست بدش میخو انند"

امروز تصمیم گرفته اند وضع فلسطینیان و روابط بین اسرائیل و آنها را برای آشتی تمد ن هــــا

بسوی بهبود ببرند و ا ز حضور محمد خاتمی در کنفرانس روابط و بهبود تمدن ها در ترکیــــــه

به ادامه سفرش در امریکا و اروپا باز هم به نفع خود سر نخی را گره بزنند.  درین میان خود خوان پیشنهاد هموار نموده اند تا وضع نابسامان عراق را که خود بوجود آورده اند توسط ایران و سوریه سرو سامان بدهند. و برای این دست تگدی شرط هم میگزارند. این را میگوینــــد دیده درائی زور در حین لیزخوردن(لعزیدن یا لخچیدن) درکنار آن ها رادیوی دروغ پراکنی بی بی سی

قرار دارد که با همان لحن شیطانی همیشگی میخواهد این زجه های مرگ این دو سیاست مدار را با اعمال سیاست مداران دور اندیش اروپائی رنگ و شکل تاریخی داده و پیشنهادات مصلحتمند هسپانیه تحت رهبری (جوس لوئیس رودریگوس زه په تیرو) را بنام این دو زورگوی خود خواه  جهانی جا بزند.

سرمنشی ملل متحد آقای کوفی عنان حالا دایه مهربان شده و جرأت پیدا کرده است تا بگوید که بین تمدن ها وعقاید هیچگونه اختلافی نیست اما این سیاست مداران و سیاست است که ازین مجرا استفاده میبرد. آقای عنان روزیکه بدون توجه به محمع ملل متحد که خودت در رأس بودی و هستی  عکس العمل جد یت چه بود چرا آنرا محکوم نکردی؟ وقتی بوش جنگ صلیبی اعلان کرد و بلر با تمام نظرات  جهان بینانه مردم انگلستان برای دور نماندن از غنیمت  یا دزدی چون سنگپشت به پشت بوش خود را چسپاند، این نظرات بهی خواهانه تو کجا بود؟

آقای سراسقف (دزموند تو تو)با کدام دست آوردی به ائتلاف تمدن ها رفته ئی ؟ با همان بیانیه سر اسقف اعظم تان که محمد را مانند بوش که ایران را محور شرارت دانست محور شرارت نامید. ولو این گفتار نقل قولی باشد اما در چنین زمانیکه کاریکاتور ها و توهین ها سراپای اروپا را فراگرفته بود چنین نقل قولی از یک سر اسقف چه معنی را افاده میکرد؟  و یا اینکه اشتباه نموده باشی و با مطالعه کتاب یو شع نبی تان به عضب آمده و آنرا در بازار گرم سیاسی امریکا و انگلستان در تنور محمد کلچه پخته ئی ؟ با چنین دست آوردی رفتن به آشتی تمد نها کار مسخره ئی نیست؟  این نه بدان معنی که من مدافع این یا آن باشم زیرا من اصلا" به این افسانه ها باور ندارم مگر شما که باور دارید؟  ای باور داران جهان و بهتر بگویم عقیدت مندان جهان مذهبی ببینید که تا چه حد باور های خود را شناخته اید. اما از اصلیت آن چشم میپوشید و روی آنرا با ماست مالی های سفسطه ئی میپوشانید تا پیروان شما راز شما را ندانند. ورنه جهان بشریت و انسانیت خود را از قید زنجیر عبودیت وو ابستگی های ماورای عقل میرهانند. یکی برونو را زنده زنده میسوزانید و دیگری کتابهای بزرکترین عالم و فیلسوف عقل گرا واستدلالی را به مغزش میزنید تا روشنائی چشمش ابدیت نا بکار ی شما را نبیند. آقای دزموند توتو خودت با این دست آود به پیشواز ائتلاف تمدن ها شتافته ئی این مگر دستور سیاست های روز نیست؟ اگر نیست چرا این زمان را انتخاب کرده اید؟ پس شما هستید که روی آتش سیاست روغن مذهب و دین را میریزید.

دیروز قتل سیزده انسان خواب در بستر انسانی را با خجالت وجدانی  ویتو میکنید و امروز به آشتی آنها میروید. این دیگر صاف وساده جهان فریبی است.

بهر رنگی که خواهید جامه پوشید       خرام تان شناساند شما را

قتل حریری به نفع که تمام شد؟ عجب کوزه گران ، کوزه شکنان، گل های کوزه و خود رند سبو کشید.  حریری دوست دیرین تانرا برای کوتا کردن پای سوریه به قتل رساندید. بعدا" خود قاضی شدید و به این رسم که همیشه در چشم مردم جهان خاک زده اید باز هم میزنید. اما چه وقت این اسرار تان از بایگانی دولت های تان خواهد برآمد چنانچه از دکتور مصدق را بعد از سالها نشـــر وبدان وسیله به روی آن قاضی های بین المللی که در مورد او قضاوت نموده بودند تف نثار کردید.  ای قاضی های امروز جهانی هوشدارید که بروی شما باز هم در آینده ها این سیاست مداران تف نثار میکنند.  به این فریب ها باور نکنید و واقعا" قاضی باشید. نه مانند قاضی دینی و یا سیاسی بلکه قاضی انسانی باشید.

با این مقدمه طویل میروم به متن قصیر:

آری درتاریخ جهان دو مردم از خود زیرکی و هشیاری فوق العاده ئی نشان داده اند اما هیچ زمانی را کما ئی نکرده اند. این دو مردم و ملت ( یهودان و پارسیان اند) مردم های هشیار با علم و با تمدن بیشتر ازین است اما زیرکی این دو همیشه سر جوامع را خاریده است.

جامعه یهود با تقدیم  صد ها و حتی هزار و یا هزار ها  عالم فیلسوف و نابغه در جامعه بشری سر آمد همه مردم به تناسب نفوس شان بوده اند. این مردم زیرک و هوشیارچنان جامعه اروپائی و در رأس آلمان را زیر شلاق تجارت و سیاست خود قرار داد که از فشار آن سیاست هتلر زائید. این انسان کوته نظر بعوض اینکه عیب خود را بیند به شکستن آئینه پرداخت و به قتل عام یهودان این پیشتازان زیرکی و علمی کمر بر بست.

آئینـــــــه که عیب تو گویــــــــد راست                     "خود شکن آهینه شکستن خطاست."

اگر هتلر هم میدانست که حواریونش این یهود کشی ا ورا به سرحد هلو کاست میرسانند قبل از یهودان خود آنها را ازین جهان رخصت مینمود. زیرا هلوکاست خود یک مذهب و دین دیگری شده است که منکر آنرا مانند جیوردانو برونو زنده زنده میسوزانند. که این خود یک نوعی از غلو است. یعنی نه بدان شوری شور و نه بدان بی نمکی. یهودان را کشت بهر صورتیکه کشت ناانسانی و دد منشی است اینکه هزار یهودی کشته شده باشد یا ملیون ها، فرقی ندارد. نسل کشی و اقدام آن انسانی نیست. اما ما چرا مسایل را تا این حد تقدس ببخشیم که انکار ازان خوف ایجاد کند؟ در دنیای متمدن امروزی این قوانین گنجایش استدلالی و منطقی ندارد به همان اندازه ئی که چشم پوشی ازان روی منطق و تفکر انسانی استوار نیست.

امروز همان یهودان سرمایه دار که ارو پا را دیوانه کرده بودند با مهاجرت به امریکا همان فلم قدیمی را بازی میکنند اما با سرمایه و سلاح های مدرن تر. این هم از هشیاری و زیرکی یهودان است. تا دیده شود که جامعه مهاجر نشین امریکائی چه زمانی در گیر افسانه هلو کاست افتاده و بار دیگر این قوم زیرک و هشیار از هشیاری و زیرکی خود زیر سوال قرار آیند و بازهم اعراب آتشین مزاج و زن ستیز قصه واهی به دریا ریختن یهودان را در  دهل و سرنای خود سردهند.

عجب است جامعه انسانی تحمل انسان خود را ندارد زیرا انسانی تربیه نشده است بلکه زیرچتر مذهب و دین انسانیت را فراموش نموده اند. من نمیدانم یهودان هشیار و زیرک چرا نتوانسته اند خود را از زیر این چتر فریب رهائی بخشند وحد اقل بعوض در گیری همیشه گی فلسطینیان را در خمیر دانش خود نان پخته و به جامعه تحویل دهند. آری این مشکل است زیرا در خمیر آنها نیز نمک افسانه را انداخته اند آنهم نمک بسیار قدیمی که شوره شده است.

مردم دیگر آن پارسیان اند ، خیلی ها زرنگ و خیلی ها دراک و هشیاراز نگاه علم اجتماعی قدیم نیز مایه دارند و میروند در علوم و فنون جدیده هم ید طولا پیدا کنند اما افسوس که یک قسمت مصروفیت شان در گرو خیا لات است. طوریکه دیگر مردم جهان در بند آنند.

مردم زمین وقتی از مزایای پر بار طبیعت زمین بهره مند میگردند که این دو مردم سر آشتی با هم باز کنند مانند کوروش شان ، آنوقت است که دیگر میدان استفاده جوئی در بین شان باقی نمی ماند و با کتاب  های افسانه بر دست نیز نغمه ارتقای جهانی و بهشت دلخواه خود را خواهند خواند.

ای مردم جهان از شما یک سوال دارم : چرا اینقدر احمق پرست هستید ؟ علما ، نوابغ، فلاسفه و خادمان واقعی بشریت را اذیت و آزار میرسانید و یا از دیدن آزار آنها لذت میبرید و بر خلاف در پای نا دانان و احمقان که همیشه روی زندگی شما قمار میزنند دل میبندید و آنها را در صدر جوامع خود با لا میکشید؟ خوب این یک سوال من است . حتمی نیست به این سوال پاسخ دهید و از پاسخ بهتر آنست که روی آن تفکر کنید.

شاید شما هم از من سوالی داشته باشید و آن اینست که من خود را چه فکر میکنم؟ من همین حالا به جواب تان میپردازم که :

چرخ باد مخلوطی از تجارت، سیاست، عقیدت ، فریب ، ریا و جنگ مرا در خود چنان فرو برده است که شناختم از خودم خارج شده و مانند افسانه حلاج و پوستش افکار درهم و برهم خود را بدست گرفته و به امید شمع کلبی اگر پیدا شود انسانهائی را پیدا کنم که قصه مامائی دیوژن را

ازمن بشنوند. چکنم که میدانم این آرمان را به گور خواهم برد.

 


بالا
 
بازگشت