نذیراحمد صوفی زاده تلاشجو 

 

 

زندان پلچرخی وریشه های شورش

 

زندان پلچرخی کابل نیمه شب شنبه تاریخ 25 فبروری همین سال (2006) شاهد شورش تعدادی از زندانیان بود. این زندانیان ظاهرآ به دلیل سرباز زدن از پوشیدن لباس مخصوص ایکه برای شان  تهیه شده بود دست به شورش زدند. این شورش وتشنج آنقدر باعث نگرانی دولت آغای کرزی گردیده بود که تنها از نیروی های اردو به تعداد 800 نفر با وسایط، تانک های زرهی وتجهیزات به چهاراطراف زندان موضع گرفتند و به گفته یکی از جنرال های اردو بعد از 12 دقیقه چهار اطراف زندان را به معاصره خود درآوردند. برعلاوه ای نیروی های اردو افغانستان، نیروی های پولیس ، عساکر کمک به امنیت ISAF ونیروهای ایتلاف به رهبری امریکا نیز درصحنه حضور داشتند.

دراثر این شورش تعداد 4 تن کشته وحدود40 تن دیگر زخمی شدند. زندانیان اندکی بعد از شورش نهره های مرگ به امریکا را از داخل زندان سر میدادند. سپس درنفس روز آنها خواهان مذاکرات با محمد یونس قانونی رییس مجلس نماینده گان ویاهم با صبغت الله مجددی رییس مجلس سنا را نمودند، بلاخره صبغت الله مجددی به یوم دوشنبه تاریخ 27 فبروری هنگام شام به زندان پلچرخی رفته و با زندانیان به مذاکره پرداخت. زندانیان چند پیشنهاد مشخص داشتند وبا صبغت الله مجددی درمیان گذاشتند این پیشنهادات عبارت بودند از، عدم پوشیدن لباس مخصوص زندان، رفع بد رفتاری های نیروهای امنیتی با ایشان، خوب شدن کیفیت غذای زندانیان وبلاخره زندانیان باید عفوعمومی شوند. جناب حضرت مجددی دربخش های دیگر برایشان وعده سپرد ولی درارتباط عفو عمومی برای شان گفت که این کار غیر ممکن است، گرچه وعده رهایی تعداد از زندانیان را برایشان داده است. درست بعدازین گفتگوها آن تعداد از زندانیان که بیطرف بودند وفقط دربین طالبان واعضای القاعده گیر مانده بودند وتعداد شان به بیش از 600 تن میرسید با نیروهای امنیتی درتماس شده وبه بلاک دیگر که قبلآ برای شان آماده ساخته شده بود منتقل گردیدند. ولی چیزیکه لازم به تذکر است اینکه وابسته گان طالبان والقاعده بعد ازآن نیز به شورش خویش ادامه دادند، که گاه با اعتصاب غذایی وگاه هم با شورش همراه بود.

ریشه های شورش:

طوریکه معلوم گردید رهبری این شورش را یکی از رهبران طالبان بنام مولوی شهید خیل سابق معین وزارت معارف امارت طالبان به عهده داشت که ازحمایت تمام زندانیان ایکه مربوط به گروه طالبان، القاعده وپاکستانی ها بودند برخورد دار بود. این زندانیان با گروگان گرفتن دو تن از نیروهای امنیتی داخل زندان میخواستند پا به فرار نهند ولی به اثر عمل به موقع نیروهای امنیتی داخل زندان از فرار آنها جلوگیری بعمل آمد. نیروهای امنیتی زندان خواهان کمک از اردوی  وپولیس گردیدند. ازین حادثه اینطورمعلوم میشود که این شورش ریشه درحاکمیت طالبان، القاعده و پاکستانی ها داشته وذریعه آنها پلان شده بود زیرا این تعداد پاکستانی ها، طالبان واعضای القاعده ازقبل با چاقو ولوله های آهنی مجهز ساخته شده بودند ومیخواستند که با استفاده ازموقع با این وسایل دست داشته خویش پا به فرار نهند که موفق نگردیدند ویاهم حد اقل وضع آرام زندان را متشنج سازند. طوریکه تثبیت شد رهبری شورش بدست یکی از اعضای طالبان بود و سایر حمایت کننده گان هم مشتمل بر پاکستانی ها والقاعده بودند. پس معلوم میشود که ریشه این تنش به پایگاهی اصلی طالبان والقاعده یعنی به کشور پاکستان برمیگردد. درین رابطه مثال دیگر را بی جهت نمی دانم اینکه، حین فرار چهار تن ازاعراب که درزندان فرود گاه بگرام زندانی بودند بعد ازینکه فرار نمودند مدتی بعد صدای آنها ازنزد القاعده بالا شد، آنها بعد ازرسیدن به پایگاه های خود تعهد نمودند با حملات بیشتر از پیش برعلیه امریکایی ها ومنافع شان آماده شوند.

بدین اساس این شورش که زیرنام نپوشیدن لباس مخصوص زندان شروع شده بود همانا قصد فرار وپیوستند با گروه طالبان والقاعده بود که از نعره های مرگ به امریکا در داخل زندان از قبل شروع شده بود. قابل به تذکر میدانم که مثال دیگر کشته شدن دو پاکستانی در این شورش است که خود گواه ریشه این شورش را میرساند.

بطورکلی سه هدف درین شورش نهفته بود، هدف اول قسمیکه دربالا ذکر کردیم فرار از زندان بود که اگر موفق میشدند به اصل هدف خود که همانا پیوستند با طالبان وگروه القاعده بود میرسیدند، هرگاه موفق نمی شدند هدف دوم شان مختل نمودن وضع آرام زندان بود که ازیک طرف منجر به بدنامی نیروهای امنیتی زندان میشد واز طرف دیگر دنیا را متوجه به این میساختند که باوجود کمک وهمکاری های بین المللی به افغانستان این دولت تا هنوز قادر به تامین امنیت حتی درداخل زندان ها نیست،  وهدف سوم اینکه با ایجاد این شورش زمینه برکنار کردن رییس زندان پلچرخی جنرال سلام بخشی که مربوط جبهه متحد است را مهیا بسازند. گرچه درهدف اول موفق نشدند ویاهم روشن تر بگوییم ناکام ماندند، درهدف دومی تا جایی موفق بودند زیرا با این شورش دنیا درک کرد که دولت افغانستان هنوز هم قادر به تامین امنیت کشور نیست، ولی هدف سوم هنوز درپرده های ابهام است که آیا دولت آغای کرزی با این گروه یکسان میشود ودست به برکناری رییس زندان پلچرخی به بهانه عدم جلوگیری از شورش میزند ویا هم با درک شرایط  این هدف شوم پاکستانی ها، طالبان والقاعده را درداخل زندان پلچرخی نادیده میگیرد.

شورشیان با استفاده ازهروسیله ایکه دراختیار داشتند توانستند حایل را که به گفته هاشم زی معین وزارت عدلیه بین بلاک مردانه وزنانه موجود بود ازبین برده وبلاک زنانه را نیز تصرف نمایند، بعد حدود 70 زندانی زن را ازبلاک خارج کردند. آنها (زندانیان زن) درفضای باز شب و روز خود را سپری مینمودند.

نظر به آمار اعلان شده دولت افغانستان دراثر این شورش حد اقل 50 میلیون افغانی که معادل به یک میلیون دالر امریکایی میشود  برای تعمیرهای زندان پلچرخی صدمه وارد شده است.

با ذکر اینکه ضعف نیروهای امنیتی درسراسر افغانستان وجود دارد لازم به تذکر میدانم که این تنها کابل نیست که مواجه به شورش ویاهم فرار کردن زندانیان درافغانستان میشود، بلکه قبلآ نیز در زندان های سایر ولایات مانند قندهار، خوست ومزارشریف چنین عمل صورت گرفته بود یعنی حتی تعدادی از زندانیان موفق به فرار گردیده بودند.

حال که سخن از تامین امنیت زندان ها شد باید گفت که چندی قبل تعداد چهار زندانی از زندان بگرام نیروهای ایتلاف درافغانستان موفق به فرار شدند که ازنگاه امنیت شاید پرامن ترین ساحه بوده ولی اینکه چطوراین چهار عرب زندانی مربوط سازمان القاعده ازین زندان (بگرام) پا به فرار نهاده اند سوالی است مبهم ولی گذشت زمان آن را روشن خواهد ساخت. این چهار عرب درست از محلی پا به فرار نهادند که درآنجا به استثنی خود امریکایی ها مردم دیگر حتی حق رفتن به آن ساحه را نداشتند چه رسد به داخل زندان.

درست چندی قبل آغای کرزی ازامریکایی ها تقاضای برگرداندن زندانیان افغانستان را ازگوانتانامو نموده بود. ولی این شورش نشان داد که نیروهای امنیتی افغانستان تا هنوز توانایی این را ندارند تا درزندان های افغانستان درمرکز و ولایات امنیت را تامین نمایند. بنآ به صراحت میتوان آن ضرب المثل را اظهار کرد"مشت نمونه ای خروار" ویا هم "تبر امریکایی ها دسته شد". بعد ازین هرباریکه دولت افغانستان تقاضای بازگرداندن زندانیان گوانتانامو را به افغانستان نماید حادثه یا شورش زندان پلچرخی برای امریکایی های خود دست آویزی است که از آن بهره برداری نموده وجواب منفی به تقاضای دولت آغای کرزی خواهند داد.

ولی نقطه دیگرایکه قابل به تذکر میدانم یکی از سخنگویان نیروی های امریکایی اخیرآ اظهار داشته که بلاک چهار زندان پلچرخی به هزینه 11 میلیون دالرامریکایی برای زندانیان افغانستان که دربگرام،  قندهار و گوانتانامو زندانی هستند آماده میشود. طوریکه این بلاک ذریعه ای نیروهای امریکایی بازسازی میشود خود بیانگر این است که زندانیان افغانستان فقط تغیر موقعیت داده خواهند شد، یعنی زندانیان ایکه در بگرام، قندهار و گوانتانامو تحت ظلم و شکنجه ای نیروهای امریکایی قرار دارند بار دیگر با بدست گرفتن اداره بلاک چهار زندان پلچرخی توسط امریکایی ها تحت ظلم و شکنجه ای آنها  (امریکایی ها) قرار خواهند داشت. درینجا ذکر ضرب المثل " دو 15 مساویست به یک 30" را نیز بی جهت نمیدانم.

عامل اصلی تقاضای دولت آغای کرزی مبنی بر تحویلی زندانیان افغانستان از زندان های امریکایی به افغانستان سه فکتور دارد، یکی که زندانیان افغانستان از شکنجه ها ومظالم رهایی یابند تا دولت از فشار مردم ولایات جنوب و جنوب غرب که اکثریت زندانیان ازهمان ولایات اند رهایی یابد، دوم اینکه حد اقل پرستیژ دولت را بجا کرده باشد، و سوم اینکه به دنیا وانمود سازد که دولت افغانستان توانایی این را پیدا کرده است که زندانیان افغانستان را خود نگهداری کند.

ولی هرگاه گذشت زمان تثبیت نماید که زندانیان بازهم توسط امریکایی ها درزندان پلچرخی اداره میشوند سه عامل فوق نقش برآب خواهد شد.

نذیراحمد صوفی زاده تلاشجو

2 حمل 1385

22 مارچ 2006

 


بالا
 
بازگشت