قرآن خوران دیروز،بی گناه هان امروز

  دین و جهاد  گشته بود ابزار دست شان

 شورا،فتوا،نعرۀ تکبیربود ِورد زبان شان

 

                                             خانه  خدا شد ، تظمین نشست  سران  تنظیمها

                                             حرمت کعبه نکردن ، خود است جرم اعظیم شان

 

طوریکه همه ما میدانیم  در ادبیات دری و سایر زبانهای مروج  کشور، ضربالمثل های داریم که اغلباً نشئت گرفته از سرگذشتها و یا تجارب است که سینه به سینه ازیک نسل به نسل دیگر انتقال یافته از یک سو موجب غنامندی بیشتر داشته های فرهنگی ما بحساب میروند وهم از جانب، وسیله عبرت برای ما هم شده میتوانند.

ما اصطلاح( بگیل )  را شنیده ایم  و بکار برد این اصطلاح را هم میدانیم  که به حالت خاص  یکنوع پرنده، به اسم (بودّنه) یاد میشود مورد استعمال قرار می گیرد و تشخیص این حالت پرنده مذکور بستگی به تجربه و فهم شخصیکه بودّنه باز بر آن اطلاق میشود دارد. وتا جائیکه ما وشما هم شنیده ایم ، بودنه ها به این تصور که خود را از دید شکارچی پنهان کرده سرش را در زمین یا علف داخل کرده وغافل از اینکه تنه اش معلومدار پیداست در امنیت خفاه اش خود را مصئون میداند.

دروغ گفتن و تظاهر نمودن از جمله گناه هان نا بخشودنیست که خداوند متعال در کلام پاکش بار ها بنده گانش را مورد خطاب قرار داده و بر ما مسلمانان فرض است تا به وعده های خدا باور داشته باشیم و از روز حساب غافل نگردیم. پس اینرا هم منحیث مسلمان از جمله فرایض خود دانسته تا حد توان و ممکن از علم، معنی و تفسیر قرآن پاک اولاً خود، اولاد و دوستان خویشرا آگاه نمائیم . تا باشد مسئولیت خویش را تا حدی اداء کرده باشیم .

شکر خداوند میتوان گفت که اکثریت ما افغانها قرآن را خوانده ایم و عدۀ هم به معنی و تفسیر کلام پاک آگاه هستیم بناءاً اینرا خوب هم می دانیم که در کلام خدا ودر امر خداوند هرگونه تغیر ویا تعبیر ناجایز و تا به کفر پیوستن است . پس باید دقت شود که کلمات قرآن به مفاهیم اصلی آن معنی و تفسیر گردد. نه به میل تاجران دین . ما در قرآنکریم به این دو اسم (مجاهد) و (اشرار) آشنا هستیم . و این دو اسم دارای صفات است که برگزیده پروردگار عالمیان در شأن اشخاصیکه به این اسما مورد خطاب  خداوند قرار گرفته اند می باشد . پس این اسما و صفات بسان رتبه و یاپست نیست که به هر کس نا اهل إعطا گردد .

با ملاحظه صفات که در شأن مجاهد از جانب پروردگار عالمیان مورد خطاب قرار داده  شده، و اعمال لشکریان بی بند و بار، چور و چپاول که در سرزمین ا سلام بالای امت  اسلام  بعد از تحویل گیری دولت ، ملت  و بیت المال از دولت تحت قیادت حزب وطن تا تدویر جلسه( بن)  در قالب به اصطلاح جهاد تحت نا مقدس مجاهد به رهبری تاجران دین انجام گرفت آیا کفرنخواهد بود. این اسم انتخاب شده از جانب پروردگار عالمیان را بالای اشخاصیکه یک ذره  از آن صفات در گفتار واعمال شان ندیدیم گذاشته و یا خطاب کنیم.

مجاهد ( سرباز خدا که در راه خدا بدون خواست شرط و امتیاز با چشم پاک، دست پاک ، و قلب پر از مهر حاظر به خدمت تا سرحد نثار جان و کسب رتبه پاک شهادت ) به منکرش لعنت !

و اما کلمه اشرار از جمله اسمای که خداوند لایزال با شرح صفات آن در معرفی گمراهان و نفس پرستان بخاطر تفکیک اسم مجاهد از اشرار، جهت آگاه شدن و بیدارساختن برای ما بنده گانش توسط پیغمبر بلند مرتبط اش فخر کائنات حضرت محمد رسول الله (ص) خبر داده است . ضربه زدن  به عزت  افتخار، هویت ملی ما افغانها و دین مبین اسلام در سطح جهان بالثر انجام ا عمال ننگین و جنایات نابخشودنی که تحت قیادت همین سران باندید بواسطه افراد چپاول گر تحت فرمان شان نتیجه دست آوردیست که بی شرمانه به آن خلاف احکام قران کلمه مقدس جهاد را نامگذاری نموده اند و هر روز در هر معامله از آن به شکل وثیقه ادعای حق و آبرو مينمایند و مقایسه اعمال فوق صدق بر صفات  دارد که الله (ج) برای ما بنده گانش به سراحت بیان داشته که بر منکرش لعنت باید فرست.

ملت به خاک و خون کشیده شده افغان و ملیونها بیوه، یتیم،معلول،معیوب و در بدرشده به دنبال یک لقمه نان در جستجوی یک لحظه سکوت و طبیبان ، پرستاران شفاخانه های که به سنگر و زیر بمبادمان شدن  هروقت ناوقت از طرف جنگده های بغارت گرفته شده از طرف باند های مزدور ، خائین و آدمکش را هرگز فراموش کرده نمیتوانند و نکرده اند.

جنایات انجام شده در ساحات تحت امر هر یک از این خائنین ملی آنقدر ابعاد و سطوح بزرگ دارد که بیان آن نیاز به نشر کتابها در قالب داستانها و یا سناریو در قالب فلمها را دارد.

بنده رسالت ایمانی وجدانی خویش میدانم تا حقایق و چشم دید هایم رابنابر استقامت حرفه خبرنگاری که در جریان بودم.  بخاطر بهتر شناختاندن و افشای چهره های خائنین به ملت،وطن و اسلام عزیز حقایق پنهان مانده از چشمهاوگوشها ی ملت که توسط این شعبده بازان به فریب گرفته شده، بدون کمی و زیادی تا حد توان به تحریر بیاورم و با به نشر سپردن در سایت های مردمی و غیروابسته در پیشاپیش چشمهای مبارک شما عزیزان احتراماً به خوانش میگذارم.

طوریکه همه شاهد هستیم بعد از خروج قطعات  شوروی سابق از افغانستان و کم رنگ شدن شعار جهاد گرداننده گان ادامه بحران در داخل افغانستان دولت آنروز را با بکار گیری شعار ها و حرف های میان تهی  بدون درک واقعی توانمندی ، وفاداری منسوبان قوای مسلح قهرمان چشم سوز دشمن  واعضای پر افتخار حزب دیموکراتیک خلق افغانستان( حزب و طن) به مقابله و چالش غیر متوازن فرا خواندند. سران باندید با قّلقّله نمودن و ضیف پنداشتن حاکمیت آنوقت مغرورانه گوش به هیچ حرفی و تن به هیچ صلهء رحم ندادند. وبا احساس نمودن دست نوازشگر غربی های باره خوار امر خدا و سنت پیغمبر را زیر پا گذاشته بدون اینکه با پیروان کلمت الله باب مذاکره باز کنند نفس سوخته و پا برهنه در کریملین را پیشتر از دیگران دقل الباب کرد و رفقای همکاروانش را با لگد پشت پاه زد وی با عجله که داشت. نقش های بعدی (ادامه بخاک خون کشیدن ملت افغان) بخاطر غصب تاج و تخت یا نادیده گرفت ویا هم حسب عادت قرآن خوری بر پای تعد نامه که برای باداران خود امضاء نموده بود میخواست دغل بازی کند.

ولی غافل از معامله گری های سران و یا باداران شان که با شوروی ها داشتن سيلی محکم بر صورت خورده و با شرمندگی  راهی لانه اش در پشاور شد. اما نشه خدمت غلاميگری وی و سایر تشنهگان حلق خشک را وادار به این ساخت تا در درامه بازی های مداریان حلقات پاکستانی مانند کبچه مار هر کدام مهارت نیشزنی های شانرا به نمایش گذاشتند و اقدام به ساخت تشکیلات نامنهاد حکومت عبوری نمودند. که چندی نه گذشت که تعفن لجن خود خواهی و بی بند باری دماغ های جناب مجددی را به سوختتن گرفت و دیگر طاقت حمل آن بوی ( نفاق) برایش خسته کن شد.

با از همپاشی عملی حکومت ساخته شده بوریابافت در پشاور سران باند ها دست به اجرای مهارتهای دیگر غلامی زدند و با دعوت پنجابیان و اردوی پاکستان خیال سرنگون سازی حاکمیت و قانون را در افغانستان عزیز به سر پرورانده و تعرض مستقیم پاکستانی ها را در بدل کسب قدرت غلام بچگی بی شرمانه مبادرت ورزیدند. البته نه یکبار بلکه به کرات و مرات

ولی با افتخار تمام میتوان گفت که هر بار چنا مشت محکم بر دهن خوردند تا که خود را به دامان لانه  پرورش و یا خانه آقا بلی گفتن یاوه سرای های زورمندان چون بوش، انداختند و این گزینه خوب بود برایشان چرا که به اساس خيال بافی های خيالبافان ماهر این لانه،میخ نفاق و پراگنده شدن در پیکر عظیم حاکمیت آنوقت میخ نفاق و شقاق را ماهرانه کوبیدند.

سران تنظیمها های غارتگر به اتکاء به باداران شان و روی گرداندن از احکام الهی حاضر به دیدن ، خواندن ، وگوش دادن به آیات و سوره های که در باب مذاکره و صلح در پروگرام طرح شده مصالحه ملی از طرف حاکمیت دولتی و حزبی افغانستان عزیز نشده بلکه اطاعت و عملی ساختن هدایات باداران پاکستانی و غربی خویش را با دل و جان پذیرفتند. و حتی  ( بابای طفیلی)هم بر روی ملت  مظلوم و احتیاج به تحکیم برادری دست ملت را پس دستی زده و با این عملش خود را در صف منکران اخوت وصلح قرار داد. این اعمال و کردار سران قدرت طلب، خود منکر بودن ازاوامر خداوند بسوی صلح و آ شتی را بیان می کند. زیرا که آن آیات و کلمات از دهن عالمان دین در داخل افغانستان شنیده می شد نه از دهن قاضی حسین احمد. آنها با اعمال شان احکام الهی را نیز به زعم باداران خویش معنی و تفسیر کردند.

جریانات و حوادث بوقوع پیوسته در دو دهه اخیر در کشور ما نشان میدهد که سرنوشت ملت و مملکت افغانها در لابلای سناریو های از قبل طرح شده توسط سناریست های پشت پرده همیش بمنظور در نظر گرفتن منفعت های شخصی ، سمتی ،وتنظیمی روی مصلحت های گروهی  به بازی گرفته شده و در قالب فتوا ، شورا ، با وارد نمودن اتهامات خود ساخته ، خود بافته بالای ملت تحمیل مظلوم و هردم شهید ما تحمیل نموده اند. میثاق ادعای ما شرح ماجرا های درونی نشست های قبلی این قمار بازان تنظیمی است که چنین بیان می شود.

بعد از به سبوتاژ کشیدن پروسه مصالحه ملی و حقیقی توسط جلابان و جیز گران، سرنوشت ملت و مملکت شد، آله دست قمار بازان تنظیمهای هفتگانه و هشتگانه که در نتیجه، جیزگران ضعیف قمار بازان شان را با امید چانس بوردن مدغم به قمار بازان گردن کلفت نمودند. زعمای سهیم در تشکیلات بنام دولت در یکطرف میدان و مخالفین حریث در طرف دیگر به رقابت چال پردازی شروع و تا حد بر باد دادن همه هستی خاک و مردم افغانستان بی باکانه وبی شرمانه در پای این قمار همه را به دو گرفتند.

به گفته بزرگان آزموده را آزمودن خطاست!!!!!!

حکمتیار این چهره معلوم الحال دستگاه های استخباراتی کشور های صدور کننده دسیسه و توطئه با خود را قرار دادن در اختیار آنها با مهارت های که داشت و دارد خود را داعی بر حق دانسته و همیش با بیان این کلمه (  ملحوظات دارم) همیش یک در سر برای ملت در هر پروسه ایجاد نموده و بسان گژدم با زدن نیش خود را از صحنه دور قرار داده و به تماشای ناله کشیدن های ملت نشته وهر دمی این ناله ها رو به خاموشی برود باز دوان، دوان با نیشش بر عقب  قرار داده به هدف گزیدن در میدان ظاهر می شود.

از اولین روزهای آغاز تباهی ملت تا کنون معامله گران همیش وی را بمثابه مهره ایجاد بحران مورد حمایت قرار داده اند و در هر مقطع به شکل بوجل در میدان لولش داده اند. وی که خود را داعی اسلام و به ا صطلاح جهاد میخواند به مراتب بعد از زور بازی هایش که منجر به شکستش می شد به اشاره و وساتط بادارانش به گفتگو و مذاکره حاضر شده ولی به پای هیچ قول وتعهدش نامردانه وفا دار نماند . چنانچه در نشست شورای جهادی در اوایل حکومت برهان الدین ربانی ، حکمتیار علت مخالفتش را با دولت یکجا و متحد بودن جنرال دوستم را عنوان کرد و با بیان این مطلب که اگر دوستم کنار زده شود من خواهان هیچ پستی نيستم و من حاضرم خادم ملت با شم و هم در اظهاراتی در کمپ های مهجرین در پشاور با بلند کردن آستینش دست خود را به  شانه دست دیگرش قرار داده چنین خطاب کرد. ( ربانی هغه چاسره لاس یوه کلی ده، چه دهغه لاس زمونژ د مسلمان ملت په وینه دوب دئ، هغه دوستم دئ) وی توانست با چال، نیرنگهایش سفید را سیاه و سیاه را سفید بر کور چشمان دنباله روش نشان دهد و دیری نگذشت که بی شرمانه با همان دست غرق در خون یکدست شد .

بار دیگر در یک تلاش مزبوحانه به اساس یک پلان، قاضی حسین احمد با پیش انداختن هفتاد تن از ملایان قبایلی یک نشست را تحت عنوان شورای صلح ملایان براه انداخت و محل این نشست مقعر حکمتیار در چهار آسیاب بود که در این نشست از سوی برهان الدین ربانی رئیس دولت اسلامی آنوقت ، اسماعیل خان امیر زون غرب افغانستان به نماینده گی از دولت در این نشست اشتراک داشت. در این شورا با به قرائت گرفتن آئیه ها وسوره های در باب صلح آشتی از جانب هر ملا و مولوی توضیحات داده می شد و با نقل قولها از پیغمبر بلند مرتبت اسلام هریک سعی داشت تا پیشگامتر از دیگری باشد. در این میان مولوی منصور یک تن از قوماندانان سر شناس ولایت پکتیا مربوط به حرکت اسلامی نیز اشتراک داشت. بحث ها تا ظهر ادامه پیدا نمود و با آذان ظهر ادامه بحث به بعد از ادای نماز ظهر و نان چاشت موکول گردید و بعد از ادای نماز حکمتیار حاضرین را دعوت به صرف طعام چاشت نمود . که یکتن از ملایان صاحب نفوذ  به حکمتیار نمود و باکشیدن لونگی از سرش خطاب به وی گفت(حکمتیار صاحب خدای ته وگوره او تا زما لونگی چه حکم د قرآن لری ته وگوره دا خپل مخالفت استاد ربانی سره پریژده او دا جگلی بس کله ) اما حکمتیار با دستش لونگی وی را دور کرده گفت( زه همدا اوس دا آماده گی نلرم ما سره دیر ملاحظی شته) و با این حرکتش همه را مأیوس کرده که ملا های آمده از پشاور به گونه قهر حرکت بسوی پاکستان نمودند و در این حالت بود که میان وی و مولوی منصور برخورد لفظی بسیار تند صورت گرفت تا حدی که پیامد آن برخورد آنروز منجر به ترور مولوی منصور به اشاره حکمتیار در روز های بعدی شد. نامبرده بعد از بخاک خون کشیدن کابل و کابلی ها در نتیجه یک سازش بلاخره در ائتلاف دولت کنار آمده و با آمدنش از طرف سایر قرآن خوران بطور علنی ورسمی تحت عنوان اجرای تألیف وفاداری به نظام وملت حاضر به قرآن خوردن در مراسم رسمی در هوتل کانتیننتال کابل گردید و بسان بچه ها با به زبان آوردن جملات وکلماتی چون خادم بودن به دولتی که بار ها دست به ماشه علیه آن می ایستاد وفاداری  اش رااقرار نمود. اما از آنجائیکه نیت اش شوم بود با اشتراک شومش دیری نگذشت که دولت و رئیس جمهور و سایراراکینش مستجر در بام دنیا (سطح مرتفع پامیر) گردیدند.

عهد شکنان و سست پیمانان که بخوبی یکدیگر را با تمام کمال ، جمال می شناسند و دخیل بودنشانرا در، به قتل رساندن هزار ها شهید مظلوم وبی گناه اعم از کودک، پیچه سفید از پای افتاده وریش سفید کمر خم شده و جوان های رشید صد ها ارمان در دل میدانند. حالا یکبار دیگر سر انگشت تر نموده اند و صفحه را بر گشتانده سرود آشتی،گذشت،مصالحه را در حالی بر گوش ملت مظلوم افغان زمزمه مینمایند و با پاک کردن گوشهایشان از گرد ،غبار بخاک خون کشیدن ملت در ایزای نفس پرستی های خویش اولاً شریک بدور ماندن از حلقه دام(حکمتیار) را با دانه انداختن تشویق حرکت بسوی دامی که خود شان گیر مانده اند منمایند. مجرمین و قاتلین ملت با استفاده از شرایط خاص دولت آقای کرزی را با  چال بازی هایشان توانستند در طی مدت پنج سال مصروف نگهدارند و همیش تلاش نمودند که آفتاب را با دو انگشت پنهان کنند. چنانچه با جا دادن یکعده از  نوکران شان تحت نام به اصطلاح نماینده های منتخب مردم در خانه اصلی ملت این خانه را در شکل و محتوا به یک قمار خانه و محل معامله گری تبدیل نمودند و بجای آنکه اعضای شورای ملی مصدر خدمت ملت و مملکت باشند بر  عکس مجریان خواسته های نا جایز و نا مشروع حاکمان پشت پرده بوده و با اخذ امتیاز بيشتر مالی وحقوقی در بدل بیان اهداف و سیاست های مرتجعین کنونی به معامله گری بپردازند.

چنانچه ارایه طرح یازده ماده ئی تحت عنوان به اصطلاح ( مصالحه ملی) تلاش به خرچ داده شده تا با استفاده از حیثیت حقوقی این تشکیل همچو گذشته ها یکبار دیگر با چشم سفیدی  تمام جنایات شانرا پوشش داده و با گول زدن مسئولین امور، حاضر به دّرو کشت شان نگردند چنانچه به قول ضرباالمثل معروف که چیزیکه کشت مینمائی آنرا نیز دّرو مینمائی  پس آنروزیکه داد ،  فریاد و آه ملت مظلوم را هیچ گوشی قدرت طلب نمی شنید امروز نباید که خواست عفو را از جانب ملت پامال شده با پیش کش ساختن تعویض نامه های دروغین خویش

در سر بپرورانند چرا که این خواب محال است و جنون!!!!!!!!!!!!!!!

 

با عرض حرمت حضور شما محترمین

احمد ویکاس امید

کپنهاک، دنمارک

10/2/2007

 

 


بالا
 
بازگشت