داکتر عارف پژمان

 

جغد ها نوحه گرند

 

پشت آن کوه بلند
سوگواران به سيه چادر شب مشکوکند
سوگواران يکسر،
همه درمانده تر از برگ درخت
به ترنم ، به طرب مشکوکند .
زندگی ، پاره پلاسی است  در آن طاق بلند
که بر آن نتوان خفت .
زندگی ، پيرزنی خسته دل است
که به دستان چروکيده سرد
يادگاران گرانسنگ زفاف خود را
به زمين چال کند .


****

 

من ندانم ، به کجا آويزم
جامه مندرس فردا را ؟
بهمن پير در آغوش کشيد
گور بی نام  پرستو ها را !
گوش ها مسدود است .


****

 

جغد ها را بنگر،
جغد ها نوحه گرند
جغد ها شادی و شورا دارند !
چه کسی خواهد مرد ؟
زير آن کوه بلند ،
خبرت خواهم کرد .
داستانی دارد.

 

 

 


بالا
 
بازگشت