عبدالقدیر علم

پارلمان بی اثر میشود

 همه میدانند که پارلمان يک نهاد سياسی و حقوقی در ساختار دولت ها نماد از اراده وقدرت است؛ و به طور کل تجمع نمايندگان مردم در يک  مجمع به منظور تصويب قوانين، کنترل بر دولت و نظارت بر عملکردهای حکومت حکایت ازقدرت، استعداد وصلاحیت دارد. و در يک جمله می توان شرکت مردم را در قدرت عامه ووسیع پارلمان ناميد. در واقع پارلمان مظهر ارادۀ ملت وعصاره وفشرده قدرت دریک کشور است که حمایت مستقیم مردم را با خود دارد وبطور افقی یکی از قدرت های سه گانه دست اول دولت ها بحساب میآید. تمام برنامه های کاری قوۀ إجرائیه بعد از تأئید همین ارگان عملی میشود.

اما با دریغ وتأسف روزیکشنبه 29 اکتوبر سال روان از طریق تلویزیون آریانا مشاهده نمودم که رئیس محترم پارلمان افغانستان از عدم قدرت وصلاحیت شکایت داشت  وگفت{اگر من قدرت وصلاحیت میداشتم امنیت را به بهترین وجه آن در افغانستان تأمین مینمودم} با مشاهدۀ این وضع  سوالات زیاد در لوح خاطرم نقش بست چه قدرتی؟ در حالیکه ریاست پارلمان را یکی از مراجع پر قدرت در کشور میپندارم هدف رئیس صاحب را ندانستم که ایشان چه نوع قدرت را آرزو مینمودند، قدرت بیشتر از ریاست پارلمان ؟اگر منظور شان ریاست جمهوری بوده باشد که این قدرت هم مرادف با ریاست پارلمان است .من به این عقیده ام که رئیس محترم پارلمان از این هستۀ پر قدرت کشور استفادۀ درست نکرده وآنرا درمسیر سالم و مثبت سوق نداده است. همان است که هر روز  ضعف، بی کفایتی ونا کار آمد بودن این مرکز قدرت وقانون بر سر زبانهاست.واگر ابتکار در عمل نباشد و واقعیت ها ونیاز ها ی جامعه بدرستی درک نگردد ریاست دولت نیزمسیر مشابه را می پیماید.

به نظر می‌رسد که اکثر نمایندگان محترم به شمول رئیس صاحب  در جریان انتخابات در ست دقت نکرده بودند و در بستر زمان متوجه شدند که قضیه از چه قرار است  واین دقت وتوجه دیر هنگام موجب خستگی و ناراحتی نماینده گان گردیده، واقعیت این است که اگر برنامه‌های کاری منظم و نتیجه‌بخش وجود نداشته باشد، نشستن مستمر روی چوکی‌ها و خمیازه کشیدن و خواب های ناخواسته و بیدار شدن های ناگهانی در برابر کامره خبر نگاران  انسان را خسته ومنفعل می‌سازد. رئیس محترم پارلمان همراه باتیم کاری اش می باییست برنامه کاری یکماهه  را برای کمیسیون ها ی داخل پارلمان پیشبین باشد تا درینصورت تمام هسته های مربوط به پارلمان یک روز قبل  پلان کار فردای خود را بدانند وبا شوق وعلاقه بخاطر اجرای آن وارد دفتر کار شوند وبفهمند که امروز کدام کار را انجام میدهند؛ نه اینکه هر روز منتظر هدایت تازه باشند وتمام توجه ایشان بر مجهولات ومجعولات متمرکز باشد ادامه این وضعیت اقتدار پارلمان و کفایت نمایندگان را به شدت مورد سؤال قرار داده ملت را مأیوس میسازد.

در سال که گذشت پارلمان که در رأس امور کشور قرار دارد مرکز برای عقده کشائی؛ کوبیدن همدیگر و تصفیه حساب‌های شخصی و انتقام‌گیری‌های سیاسی بوده، گاهی نمایندگان محترم بجائی استدلال ومنطق مجلس را ترک کردند مثل اینکه عالی جناب ها بخاطر قناعت خود در مجلس آمده باشند؛ عدۀ تا هنوز نمیدانند که نمایندگان ملت اند وبخاطر ملت وارد این خانه شده اند باید حرف شان حرف ملت ودرد شان درد ملت باشد.
هر حرکتی که ملت را مأیوس سازد خدمت به ملت افغانستان خوانده نمی‌شود؛ رئیس پارلمان از تریبون ملت به مردم از ضعف وحزن وناتوانی شکایت میکند.حالا وقت  شکایت وفریاد ملت است  نه اینکه نمایندگان زبان به شکایت بگشایند ملت فریاد وندای  شمارا آکنده با وعده های غیر عملی حین مبارزات انتخاباتی شما شنیده اند حال شما بایددر پارلمان  به فریاد وندای ملت گوش دهید؛ ملت دیگر حوصله ندارد هم إعتماد کند ، رأی بدهد وهم ناز نخره نمایندگان را تحمل نماید. باز هم یاد آور میشوم  ساختن پلان وبرنامه کاری وظیفه رئیس پارلمان است. می بینیم  أعضای پارلمان از بیکاری با هم در ستیز اند  ، واین درگیری‌ها ومخالفت ها معمولا ناشی از بیکاری می‌باشد. مطرح کردن مسایل اساسی و در آجندا قرار دادن کارهای مهم نمایندگان را از درگیری نجات می‌دهد و با ایجاد کار، فریاد کشیدن‌های مأیوس‌کننده نیز از بین خواهد رفت.

 حال بیم آن میرود که پارلمان آهسته آهسته تأثیر وکار آئی خودرا از دست د هد. من به خود حق نمیدهم که بگویم پارلمان باید چه کار های را انجام میداد ویا انجام دهد  اینقدر عرض مینمایم که بی اداره گی وبی کفایتی در پارلمان حکمفرما است. پارلمان ودر رأس ریاست این نهاد ابتکار عمل را از دست داده منتظر است تا دیگران بوی طرح، برنامه، پلان وحتی صلاحیت بدهند.

 تا هنوز هیچ طرح از طرف پارلمان بخاطر تأمینات وتسهیلات اجتماعی ساکنان کشور مطرح نشده و هیچ مشکل درسطح ولایات طور جداگانه از طرف پارلمان مطرح و بررسی نگردیده، خلاصه رئیس پارلمان که کنترول را بر أعضا از دست داده میخواهد با أعصاب خرابی مانند مجددی صاحب غیر حاضری نماید همان است که از بی اثر بودن وبی صلاحیت بودن پارلمان سخن میگوید که قابل درک وتأمل است.اگر دلیل این همه ضعف وناتوانی کار شکنی قوۀ إجرئیه باشد پس استعفا با ارائۀ اسناد وشواهد بهترین گزینه برای رئیس پارلمان خواهد بود. با استعفای مجددی صاحب آسمان افغانستان نگریست وآب از آب نجنبید استعفائیکه دلیلش مقرری وبر طرفی أعضائی فامیل جناب بود. تأسیس گروپ ها مشکل دیگریست که دامنگیر پارلمان شده.

پارلمان کشور به جائی اینکه به گروپ های کاری تقسیم شود از بی کفایتی به گروپ های سیاسی دسته بندی گردید چون تشکیلات سیاسی در افغانستان خاصیت تشریفاتی دارد غرور وفضل فروشی دران زیادتر محسوس است. در حالیکه بیش از صد حزب سیاسی در کشور وجود دارد ایجاد گروپ های سیا سی در داخل پارلمان خود نمایان گر علاقۀ مفرط  سائر أعضائی پارلمان به ریاست است که با قرار گرفتن در رآس گروپ ها این عطش ونیاز مندی شخصی خودرا رفع وپارلمان را بیشتر از پیش نا کار آمد ساختند،  رئیس پارلمان به خاطر داشتن حامیان بیشتر در داخل پارلمان مجبور است به رؤسائی گروپ ها کرنش وسازش نموده امتیاز بدهد وحمایت ایشان را جلب نماید و در نتیجه ضعیف جلوه کند طوریکه فعلا از ضعف ونا توانی صحبت مینماید.من یقین دارم تشکیل گروپ ها  بجائی مؤثریت ضعف، ناتوانی واختلاف را نصیب پارلمان ساخته است. درست است که رئیس پارلمان در رأس همه گروپ ها قرار دارد اما این گروپ ها با تشکیل این هیئت میخواهند اثر خودرا بر ریاست پارلمان داشته باشند که این امر به مفهوم ضعف پارلمان است. حال پارلمان یا ولسی جرگه که روزی  آرزوی قلب ها وانتظار چشم های ملت منتظر به آیندۀ ما بود از بی بر نامه گی زوزه میکشد وانتظار دارد ملت دستش را بگیرد . این مصیبت از کجا ریشه میگیرد وحس ریاست خواهی چرا با خلقت ما  افغانهاعجین شده است؟

سرودۀ از علامه اقبال لاهوری.

آه ازان قـــومیــکه از پا بـــر فـتــاد     میــر وســـلطان زاد ودرویش نـزاد

این قوم قوم افغان است که به چیز کمتر از امارت و ریاست قناعت ندارد .  همه خودرا مستحق ریاست جمهوری میدانند چنانچه لست کاندیدان ریاست جمهوری آئینۀ تمام نمائی این واقعیت بود ، کسانیکه فیصدی رائی شان به تلسکوب هم دیده نمی شد خودرا مستحق ریاست جمهوری میدانستند، در سرک ها ، رستورانت ها در داخل وکشور همه شعار میدهند اگر من رئیس جمهور می بودم چنین وچنان میکردم همه داد وفریاد ریاست را دارند. ما ملت مظلوم وسلاطین مادر زاد اگر به سلطنت وریاست جمهوری نرسیم تلاش میکنیم با تشکیل احزاب سیاسی انجمن ها واتحادیه ها وغیره خودرا به چوکی ریاست میرسانیم ،مهم نیست که عضوداشته باشیم یانه اگر بحساب بگیریم بیش از صد حزب سیاسی؛ صد ها انجمن واتحادیه بدون داشتن حمایت مردم سائر ولایات کشور درکابل  ساخته شده که تقریبا مساوی به تعداد فرهنگیان وسیاستمداران پایتخت کشور است وکسانیکه شرائط تشکیل حزب را تکمیل نتوانستند با تشکیل شورائی حوزه ها وناحیه ها ومؤسسات غیر دولتی مشکل خودرا حل نموده لقب رئیس را کمائی کرده اند. این مصیبت تنها در در داخل کشور نیست که شمار احزاب وانجمن های کاغذی در خارج از کشور نیز از قید شمارش وإحصائیه بیرون است وهموطنان مهاجر شمادر عالم غربت نیز رئیس اند. رئیس حزب ،رئیس انجمن؛ اتحادیه وغیره وبا این کار عدالت را تأمین نموده اند هیچ کس از کسی عقب نمانده است ودارائی صلاحیت مساوی اند. تنها تفاوت که وجود دارد همانا امکانات مادی است که گروپ های فقیر با استفاده از نام ریاست حزب، گروپ ،انجمن وفروش إعتبار این تشکیل  بنام إئتلاف از گروپ های ثروتمند ودونرهای خارجی امتیاز میگیرند .

این تنها افراد بیکار، بی مضمون وطماع نیستند که به بافتن وساختن وپیوستن به احزاب وگروه ها علاقمند اند بلکه افراد  فرهنگی ، سیاسی وحقوقی کشور ما هم تشنه ساختن تشکیلات وگرفتن پول از سرمایه داران داخلی وخارجی میباشند. واین تلاش در داخل وخارج کشور به شدت ادامه دارد.

هموطمنان ما شاهد اند همزمان با إعلان قانون تشکیل احزاب سیاسی اکثریت افراد که به قپیدن وچپیدن مهارت دا شتند به ساختن تشکیلات پرداختند تا بتوانند ازین طریق با لسیدن کاسه دونر ها بروت را چرب کنند ؛ هر چند عدۀ تعدد أحزاب سیاسی را نمود ومظهر از دموکراسی میدانند اما هر چه از حد بگذرد رسوا شود، افتضاح که تا داخل پارلمان هم راه یافت . مگر دوستان نمیدانند ملت از نام این احزاب بی کفایت وکاغذی خسته اند، بنده این سبقت جوئی را یکنوع افتضاح سیا سی در تاریخ کشور میدانم؛ تشکیل بیش از صد حزب سیاسی با داشتن مرامنا مه واساس نامه مشابه که از یکدیگر کاپی کرده اند این  واقعیت را روشن میسازد که در افغانستان  همه کس میخواهد در رآس هسته وتشکیل قرار گیرد که  نان آور او وخانواده اش باشد بدون اینکه به مصالح ومنافع کشور بیأندیشند ویا حیثیت واعتبار حزب در نظر گرفته شود.

در تمام دنیا پارلمان ها  متشکل از احزاب شناخته شده با اهداف مشخص بنام راستی وچپی ،محافظه کار و دموکرات وغیره میباشد اما در افغانستان اگر اساسنامه همه احزاب را مطالعه نمائید همه مدعی دموکراسی، حقوق بشر، آزادی بیان ، تساوی حقوق زن مرد ورشد سکتور خصوصی والقاب که از طرف نهاد های مدنی جوامع خارجی نشخوار شده میباشند  اما در عمل مسیر همه از یکدیگر جداست وقتی کمک دونر ها قطع گردد احزاب ما هم رنگ پریده وبی اثر میشوند. نه نام، نه نان؛ نه تحرک و نه شور واثر ازایشان میماند...

حال پارلمان با ساختن سه گروپ با عناوین که به احزاب سیا سی مشابهت دارد دچار عین سر نوشت گردیده اگر نفوس پارلمان زیاد میبود تعداد این گروپ ها هم به تعداد احزاب سیاسی کشور قوس صعودی را می پیمود.

نگاهی به تشکیل گروپ های پارلمانی در فاصله کوتاه زمانی.

لست اولین گروپ پارلمانی بنام استقلال ملی بتاريخ  8 سنبله :

اولین گروپ پارلمانی بروز چهار شنبه 8 سنبله سال روان تشکیل شد، این گروپ که 23 نفر عضؤ دارد شامل:
• 
سید مصطفی کاظمی بحیث رئیس
• 
نورزیه اتمر بحیث سخنگوی
• 
عبید الله هلالی، عبید الله اچکزی، سید محمد گلاب زوی، عزیز احمد نادم، شاه مردان قل، خدای نظر سرمچار، شفیقه نوری، محمد اسحاق رهگذر، نصرالله صادقی زاده نیلی، روزگلدی اویچی، داکتر محمد صالح سلجوقی، حاجی زرین، سید محمد شفیق، حاجی عبدالوهاب، حاجی محمد عارف طیب، عبدالهادی جمشیدی، طاهره احمد یارمولائی، شکیبا هاشمی، نجیبه شریف، طاهره میرزاد و شهناز همتی بحیث اعضای گروپ پارلمانی استقلال ملی می باشند.

لست دومین گروپ پارلمانی بنام نظارت ملی: کابل 13 سنبله

دومین گروپ پارلمانی بروز سه شنبه 13 سنبله سال روان تشکیل شد، این گروپ که 21 نفر عضؤ دارد شامل:
• 
انجنیر محمد عاصم بحیث رئیس
• 
محمد عالم ساعی بحیث سخنگوی

لست سومین گروپ پارلمانی بنام ترقی خواه:

سومین گروپ پارلمانی بروز چهار شنبه 14 سنبله سال روان تشکیل شد، این گروپ که 21 نفر عضؤ دارد شامل :
• 
محمد نعیم فراهی بحیث رئیس
• 
نجلا دهقان نژاد بحیث سخنگوی

اینکه این فورمول بیست ویک نفری را از کجا الگو گرفته اند واثرات مثبت این گروپ بازی ها چه هست وسائر أعضا پارلمان چند گروپ دیگر را میسازند ودارائی چه نوع اهداف اند تا هنوز معلوم نیست ...... یا هو.

 

 


بالا
 
بازگشت