طالبان؛ باز گشت ِ بعد از سقوط

       

 

بر گردان بفارسی: مسعود اندیشمند 

  

"روزنامۀ مردم"  چاپ هالند: "de Volkskrant" -  13 سپتمبر 2006

دیدی دیرکسن Deede Derksen

کابل/ ترینکوت

طالبان کیست؟ هر که بسوی ما فیر میکند؟

تحریک اسلامی طالبان بعد از فروپاشی خود در سال2001 دوباره بر میگردند. افغان های  فقیر که وضع اقتصادی شان بحرانیست با این گروه می گرایند.

یک دهقانیکه درطول روز در کشتزارخود مصروف کاراست، شبانه میتواند کلا شینکوف خود را از تاق (صندوق خانه) بردارد وبه یک جنگجوی طالب تبدیل شود.  یک افسر ناتو در کابل گفت که در واقع ما دقیقاً نمیدانیم که دشمن کیست؟

حدس بزنید که طالبان کیست؟ برای نیروهای خارجی پاسدار صلح این یک معمایی است که روزانه از خود میپرسند. آیا طالب مرد سیاه ریش با Ak 47 است؟  نخیر، شاید طالب آن فرد برقه داری باشد که آنجا قدم میزند. و یا در واقع طالب همان دهقان ساده با بز و گوسفندش که در کنار جاده قرار دارد.

جگرن(سرگرد) یورس  Jores که نیرو های کوماندوی هالندی را در ارزگان فرماندهی  میکند، میگوید " دشمن متحرک است، در جای معینی سکونت ندارد. روزها  در کشتزارش کار میکند و شب هنگام  سلاح به شانه می گیرد.

یک افسر خستۀ بریتانیایی در محل نظامی فرماندۀ ارتش ایساف در کابل میگوید " ما در واقع دقیق نمیدانیم که دشمن کیست؟   آیا اینها قاچاقبران مواد مخدر اند؟ آیا افراطی های مذهبی اند؟ یا جنگ سالارانی اند که بر ما حمله میکنند؟ این همیشه برای ما روشن نیست.

جگرن یورس  میگوید " هر کسی که بسوی ما شلیک میکند، طالب است. طالبان، مردان جوانی اند که با ریش های دراز راکت به  شانه حمل میکنند.  آنگونه  درتازه ترین فیلم ژورنالیستی  که اسمش را بخاطر حفظ امنیتش  مخفی گذاشته  است نشان داده می شود، طالبان صد ها مرد مسلح مغرور و متحرک هستند  که دایم برای نبرد در آمادگی بسر میبرند. محل اجتماع و جلسۀ این گروه (طالبان)  شگفت انگیز و گیج کننده است. محل تجمع اینها در غار دور افتادۀ توره بوره نه، بلکه در فاصلۀ چند کیلو متری پایگاه نظامی نیروهای خارجی  در جنوب کابل است.  

Guillaume Fournier "گیلام فورنیر" این گروه را،  طالبان نوین مینامد. وی در کابل رئیس "انجمن سینلیس"  (The Senlis Council) است. وی درین اواخر گزارشی  را درمورد اوضاع  جنوب افغانستان تهیه نمود. به نظر گیلام سر پرستی این طالب های مدرن را حاکمان دیگری به دوش دارند که همان آیدئولوژی گذشتۀ طالبان را بکار میبرند. درمیان این افراد، گروه ضد حکومت هم وجود دارد، که شامل جنگ سالاران و قاچاقبران مواد مخدر اند.

و اما افراد عادی، ساکنان قریه هم شامل این گروه میشود. این دسته مردم، افغانهای فقیر و محتاج اند که با هر گروهی سازش می کنند و به هر سازی میرقصند. درچنین حالتی  کلاشینکوف های خود را از تاق یا صندوق خانۀ های خود برداشته و تبدیل به یک طالب جنگجو میشوند.

 "فورنیر" میگوید که  افغانها همیشه بسوی  قوی ترین گروه میروند و با قوی ترین گروه یکجا می شوند.  اینکه طالبان نوین در اکثریت مناطق جنوبی افغانستان بحیث قوی ترین گروه تلقی میشوند، ظاهراً از گشت و گزار مردان دارای لباس های سیاه هوایدا است که در سرک ها و راه ها به چشم می خورند.   انجمن سینلیس (The Senlis Council) یک خطی از شمال شرق به طرف جنوب غرب میکشد؛ از پناهگاه های مرزی از ایران تا پاکستان، جاییکه گروه های مذهبی و قومی ، طالبان را کمک میکنند.

گروه های مذهبی و قومی حامی و همکار جنگجویان طالب در پاکستان، ولایت ارزگان را در شمالی ترین مناطق مورد نفوذ و جنگ طالبان میدانند. سربازان خارجی مستقر در ولایات جنوبی افغانستان معتقد هستند که مراکز نفوذ طالبان  دربیرون از مرز های افغانستان قرار دارد.

بهر حال،  این یک  واقعیت غیر قابل باور است. آیا طا لبان درسال 2001 بطور کامل شکست نخورده بودند وبقایای آنان توسط ائتلاف تحت فرمان امریکا، رانده نشده بودند؟ در آن دورۀ شکست و اضمحلال طالبان، آخرین نیرو های آنها  درساختمان فرودگاه قندهار پناهگاه داشتند. سوراخ های مرمی در دیوارها، نشان از پیروزی نیروهای امریکایی در نبرد آن دوره با طالبان دارد. اما اکنون و  پنج سال بعد، سربازان هالندی، بریتانیایی و کانادایی در اینجا بر چوکی های شکسته و فرسودۀ ساختمان فرودگاه نشسته اند و کتاب های داستانی و طنز میخوانند. آنها در انتظار اعزام به جبهه های جنگ با طالبان اند. جبهات و معرکه های جنگ با طالبان از شهر قندهار 30 کیلومتر فاصله دارد. نیروهای خارجی در منطقه ها و سنگر های جنگ با طالبان، در گیر نبرد های سخت و سنگینی می شوند. چرا وضعیت بدینگونه شکل گرفت؟ و چرا طالبان شکست خورده و ضعیف دوباره نیرومند شدند و به جنگ باز گشتند؟

باشند گان افغانستان در ولایات جنوب و در جریان این پنج سال در مورد بازسازی افغانستان توسط جامعۀ بین المللی به ندرت چیزی دیده اند. چیز زیادیکه آنها در دولت دیده اند، فساد و رشوه خوری و حمایت ازمجرمین و جنایتکاران است. از دیدگاه  افغانستان شناسان این امر عوامل مختلف دارد. فساد در درون دولت یکی از عوامل باز گشت طالبان را میسازد. عامل دیگر را باید در اقدام امریکایی ها جستجو کرد که توجه اصلی خود را یک سال بعد از راندن طالبان، بسوی عراق بردند.  نیرو های صلح ناتو و ایساف تا سال 2002 حضور و فعالیت خود را تنها به کابل محدود کرده بودند. بعد ها ناتو در مناطق نسبتاً آرام، شمال و غرب نیروهای خود را گسترش داد. در همین دوره، طالبان توانستند که در جنوب افغانستان مجدداً نفوذ کنند. 

قوماندان طالبان دادالله میگوید که 12000 افراد مسلح در هلمند، ارزگان و قندهار دارد. طالبان از آغاز سال جاری مؤفق به انجام حملات متعددی علیه سربازان دولتی و سربازان خارجی و کارمندان مؤسسات امداد رسانی شدند. آنها این حملات را با آتش راکت و توپ های سرشانه ای و حملات انتحاری انجام دادند. حمله با باشندگان محل نیز از فعالیت های جنگی طالبان در طول سال بود.  طالبان اینگونه حملات تروریستی را در همکاری و همراهی با افراد القاعده انجام میدهند.  آنها در قندهار و هلمند با سر سختی زیاد علیه نیروهای خارجی  می جنگند. جنگ آنها در این دو ولایت بصورت علنی و آشکار صورت می گیرد.  

عملکرد طالبان از لحاظ جنگ روانی نیز قابل ملاحظه است. آنها در جنگ روانی دست بالا دارند.  هرچند جنگجویان اصلی طالبان از نظر آیدئولوژیک متعلق به  مدارس دینی پاکستان هستند و از آن مدارس بر خواسته اند،  اما بسیاری از نیرو های جنگی آنها باشندگان ولایت جنوبی پشتون نشین میباشند که از اغاز ظهور طالبان به حمایت از گروه طالبان بر خواستند. اکنون بدلیل کمبود و فقدان پشتیبانی خارجی و فساد حکومت محلی، مردم محل دوباره دروازه های خود را بروی طالبان گشوده اند. اعضای اجرایی و افراد بلند پایۀ تحریک طالبان  در قریه ها جابجا شده اند. آنها در قریه ها، به محاسبۀ مالیه ومحصول  خشخاش می پردازند. و جنگجویان خود  را غرض حمایت و حفاظت از زرع وقاچاق مواد مخدر مأمور میگردانند. در حکومت طالبان قاچاق مواد مخدر به عنوان یک عمل غیر اسلامی ممنوع بود.  اگر یک روستایی با طالبان می پیوندد، ماهانه یکصد دالر حقوق یا معاش در یافت می کند.  این مقدار بیشتر از آن  چهل دالریست که یک فرد  بحیث پولیس دولت  میگیرد. و امَا اگر این روستایی  همکاری خود را با صداقت در کنار طالبان انجام نداد،  بحیث خائین توسط طالبان کشته میشود.

یک ابتکار نو طالبان تبلیغات گسترده از طریق  رسانه های مختلف و استفاده از وسایل گوناگون در این تبلیغات است. طالبان یک عملیات نظامی خود را به سه سخنگو مخابره میکنند.  سخنگویان آنها از طریق تیلفون های ماهواره یی  با خبر گزاری های داخلی وخارجی تماس میگیرند. دربازارهای قندهار دی وی دی ها، کسیت های ویدیویی و مجله های به چشم می خورد که درآن، فعالیت های جنگجویان  طالبان تمجید و ستایش میشود.  این را میتوان ناشی از اثر گزاری القاعده بروی طالبان نوین دانست. در حالیکه طالبان اصلی در گذشته مخالف استفادۀ وسایل الکترونیکی بودند و افغانها را از دیدن تلویزیون محروم میساختند.

طالبان در جریان پنج سال، خود را از یک گروه آیدئولوژیک ناکام و ناقص به یک گروه دولتمند و مجهز به امکانات تکنولوژی ، بدون داشتنن یک هدف روشن نهایی توسعه داده اند. رئیس بخش مبارزه با مواد مخدر از ملل متحد (Unodc) Antonio Maria Costa انتو نیو ماریا کوستا، اخیراً گفته است " در جنوب افغانستان تولید بیش از حد خشخاش و تجارت آن، تروریزم، شورش، جنایت، رشوه خواری و فساد رواج گردیده است. درولایات جنوبی  دیگر وضع  قابل کنترول نیست."

 


بالا
 
بازگشت