تیشه بر سنگ خارا

 

داستان کوه کنی فرهاد  در مثنوی «خسرو وشیرین» و در افسانه ها یا در واقعیت تاریخ جامعه یا ادبیات ما ریشه دارد. درین داستان به قول حکیم (الیاس پور یوسف) نظامی گنجه یی از مثنوی سرایان و داستان پردازان قرن ششم هجری    (زاد-540 و وفات 602  ) فرهاد که عاشق شیرین بود برای کامیابی ازین عشق مشروط بران شده بود تا صخره یی کوه، از سنگ خارارا با تیشه بکند و ازان جوی آبی را بگذراند.از یکسو درحالیکه فرهاد مصروف کوه کنی بود از سوی دیگر شاهدخت شیرین در جستجوی یارش پرویز شب و روزمنزل میزد  به گفته نظامی:

                   وزان سوی دیگر شیرین به شبدیز                   جهان را می نوشت از بهر پرویز

                   ..........................................                   .........................................

                      قبا دربسته بشکل غلامان                            همی شد ده بده سامان بسامان

   شیرین شاهدخت زیبایی از طبقات برتر و بالای  جامعه که در عین حال  ولیعهد ملکه «مهین بانو» و به قول نظامی خیلی زیبا بود:

                  شب افروزی چو مهتاب جوانی                           سیه چشمی چو آب زندگانی

                .......................................                          ....................................

                 پری پیکر نگاری پرنیان پوش                           بت سنگین دل سیمین بنا گوش

  اما فرهاد ،مهندس ماهری، از طبقات پایان جامعه که چیزی جز نیروی کار ماهرانه اش برای عرضه ندارد چنانی که نظامی می گوید:

                  بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند                    بگفت انده خرند و جان  فروشند

 با این هم او با شاهدخت نرد عشق باخت، که درین بازی  گویا هدف و انگیزه فرهاد ازاجرای کار شاقه چیزی جز کامیابی ازعشق شیرین نبود درحالیکه شیرین نیز می خواست آب شیرین یا شیر از میان صخره های سنگ خارا که مانع رسیدن به کاخ زیبای او بود بگذرد. چه فرهاد صخره را کند ویا نکند که به او خبر رسید شیرین خلاف پیمانش با فرهاد، با خسرو ازدواج کرده است. آنگاه یگانه کار معقولی که فرهاد کرد و بایست میکرد تیشه را بر فرق خود زد. شاعری درین باره گفته است:

           بسنگ خاره عبس تیشه می زند فرهاد                  به زور دردل کس جا نمی توان گرفت    

اینکه شیرین درین پیمان به ظاهر عاشقانه فرهاد را فریفت و ازهنر او بهره گرفت و خود با شاهزاده جوان و هم کوف خود خسرو (سپس خسرو پرویز) صحنه آرای عشقی دیگر شد و با او ، باید گفت بجا، ازدواج کرد موضوع بحث و تحلیل ما نیست. و درین نوشته از عشقی دیگر سخن می گو ییم و از تیشه هایی که بر سنگ و صخره هایی خارا می کوبند، به عکس های پا یین بنگرید:

درین تصاویر شما کارگران و زحمتکشانی را می بینید که با عشق والا برای آبادی میهن و پرورش فرزندان شان تیشه بر سنگ خارا می کوبند. این انگیزه یی است حقیقی برای تهیه نان به خانواده و آبادی دهکده ها و روستا ها.  درین جا  بی مورد نیست اگر گفته شود: دسته آن تیشه شکسته باد اگر به جای سنگ خارا بر فرق تیشه زن زند.

به جا است پرسیده شود چرا اسکواتور هایی دارای پل الماسی را برای کندن صخره های سخت بکار نمی برید ؟ باید گفت برای آنکه آنرا در اختیار نداریم و صاحبان اینگونه وسایط ووسایل چنان پول گزافی برای کندن هر متر مکعب صخره می طلبند که چندین برابر مزد مروجی روزانه کارگران درافغانستان است و هم  برای اینکه این گونه وسایط صد ها کارگر را از میدان کار و تهیه نان برای خانواده های شان محروم میسازد.  

شاید روزی بتوانیم وسایط مودرن تخنیکی را به روستا های دور دست در دل سلسله های هندوکش نیز بکار ببریم و از کار شاقه مردم را به کارهای آسان تر بکشانیم اما فعلاً سالها ازان فاصله داریم و بیجا است منتظربودن و فرصت را ازدست دادن.

 

 

هم چنان نگاه شود به تصویر زیر:

 

 

صخره هایی را که در عکس ها می بینید در ولسوالی چال و لایت تخار در دره «ماندره» سر راه 1850 خانوار از اهالی آن دره قرار گرفته  که از آوان تشکل زمین تاکنون آنجارا از داشتن سرک موتر رو محروم کرده است. «ماندره» اسم یکی ازدور افتاده ترین دره ها یی است که در کنار و پناه کوه های سر بفلک کشیده و متشکل ازصخره های گرانیت، رسوبی و لاوایی قرار گرفته است.

 

 

مشکلات برای رسیدن به شهر تالقان، مرکز ولایت تخار، برای تهیه مایحتاج زندگی روزانه خانواده ها و انتقال مریضان به شفا خانه و امور دیگر بسا داستانها دارد که ازان میگذریم صرف برای مثال: دوسال پیش پیر زنی هنگام انتقال به شفا خانه ذریعه یک مرکب با مرکبش از بالای صخره درمیان امواج خروشان دریا لغزید و روز دیگر میت اورا چند قریه پایان تر از ساحل دریا بیرون کشیدند.

درجریان سال جاری 1385 خورشیدی و از اول اپریل 2006 میلادی تا کنون موسسه میشن ایست به کمک مالی دولت دنمارک، و به همت والای مردم درانفجار صخره ها و کندن صخره ها با نیروی بازو و کلند، مصروف کشیدن سرک درین مسیر صعب است. به گونه مثال فوتوی یکی ازین صخره هارا درفوق می بینید:  

برخلاف شایعات ، نا بجا و یا شاید بجای، در مورد کارکرد موسسات خیریه غیر دولتی درین موسسه  هرکارمند و هر کارگر با عشق به آبادی کشور مان با شفافیت و پاکیزه گی مصروف کار است، دل به دریا و تیشه برسنگ می زند. این موضوع علاوه ازینکه از وضع زنده گی آنها هویدا است هرگاه کسی سوالی یا تردیدی دارد به آدرس ذیل با ما تماس بگیرد:

  ولایت تخار

 شهر تالقان

کوچه وکیل محمد نظر

انجنیر کیوان

موبایل: 070708413

E mail:  eng.kaiwan@miseast.org

 

 


بالا
 
بازگشت