جواد

 

آقاي كرزي لطفاً بخوانيد، بدانيد و جواب بدهيد

 

شما رهبر منتخب ملت هستيد يا باني استبداد و خشونت؟

شما پدر فرزندي شديد، اگر ديروز عاطفه ي پدري نداشتيد

نمي شود كه امروز اين عاطفه را به خاطر فرزند تان بيابيد؟

شما در گزينش چماق داران عصرطالباني چرا به ملت فاجعه مي آفرينيد؟ خدمتي كه از دست تان نمي آيد.

 

خانم كرزي! اگر شوهر تان نمي خواهد حقايق را بداند شما اين حقيقت را بخوانيد و برايش حداقل منحيث يك مادر و زن افغان بازگو كنيد.

ملت مظلوم افغانستان همواره و هميشه فداي هوس هاي شيطاني سياستمداران كشور شان قرار گرفته اند كه متأسفانه هيچگاهي انديشه، اراده، و كار كرد مستقل با افكار انسان دوستي از خود نداشته اند و همه ممثل اراده ي خارجي هاو حلقات مربوط به آنها در داخل و آله ي دست اطرافيان، (خانواده و قوم  تبار خاص) خود بوده اند. هيچ گاهي در هيچ موردي از تاريخ سراغ نداريم كه زمامدار مردمدار، رهبر دلسوز و بدون وابسته گي به كشور هاي خارجي تكيه بر اريكه ي قدرت زده باشند. به همين دليل هم بيشتر آن ها روح بزرگان و گذشته هاي كشور را كه سلاطين با عزمت و مرد مداران و با مناعتي بوده اند نا آرام مي سازند و شايد اگر امروز احمد شاه باباي كبير، سلطان محمود غزنوي، ميرويس نيكه ي، بزرگ (كه اكنون جناب شما نام آن بزرگ مرد تاريخ ما را بالاي فرزند تان گذاشته ايد). و ديگران كه تاريخ به نام شان فخر مي كند زنده مي بودند از دست دادن آن وسعت و پهناي كشور شان را كه با خون دل بدست آورده بودند آن افتخارات از دست رفته و آن ياد گار هايي جاويدان مقابله با انگليس را كه با همه قدرتش داشت و انگليس در همان زمان جزيه مي پرداخت و يا هم آن امپراطوري را كه نه در حرف و گزاف گويي بلكه در عمل سرزمين پهناور بي غروب آفتار بود و حالا نيست مي ديدند، چقدر نفرين و نفرت با بازمانده گانشان مي كردند. (كه شما در مورد از دست دادن ساحات كشور به بيگانه ها دخيل نيستيد و اين امر مربوط به گذشته ها است) به هر حال: بر ميگرديم كه شما آقاي كرزي چرا به خاطر بقاي تان در زمام امور مملكت حتا از عواطف فطري نهفته در وجود تان همه غافل شده ايد.

اگر به خاطر اجراي قانون هر كاري مي كنيد حق داريد، اگر به خاطر انفاذ قانون هر اجرااتي مي كنيد حق داريد، اگر در هر پستي هر كسي را مي گماريد صلاحيت داريد، اگر هر انسان پست و دون صفت را بخاطر مصلحت هاي قومي و سياسي تان در كرسي هاي خدا داده ي تان مي گماريد باز هم صلاحيت داريد، اگر بد كردار ترين انسان را در رأس دادستان كل گماشته ايد صلاحيت داشتيد، ولي اين را جواب بدهيد كه صلاحيت هتك حرمت ملت، زير پا گذاشتن آبروي ملت، كيبل كاري دوران طالباني بالاي ملت را از كجا و به كدام حق به او واگذار شده ايد؟ من در ايامي كه نتوانستم نگاشته هايم را طبق وعده تكميل نمايم مصروف ديدار شخصي از ولايات شرقي بودم در بازگشت هم رديف هزاران هموطنم كه بي صبرانه در دو طرف ماهيپر انتظار باز شدن جاده از سرازير شدن سنگ ها را داشتيم. حكومت شما و بيچاره يي مثل شما اصلاً خبري از حالت مردم ندارد و حتا قادر نيست تا مشكل مردم را كه بايد در يك ساعت حل شود در يك هفته حل نمايد. بيش از هزار ها موتر از آغاز تنگي ابريشم الي ماهيپر و از تنگي پل چرخي الي ماهيپر تاريخ دقيق روز پنجشنبه 26 دلو 1385 ساعت ها 6 عصر كه سنگ از راه دور شد به شمول هزاران تن از خواهران، برادران، مادران پدران و اطفال افغانستان فقط در راه بندان كامل انتظار مي بردند من هم اتفاقاً  جزء از مسافرين يك سوپر كشتم بودم كه راهي كابل مي شدم نظاره مي كردم كه مخصوصاً‌ خواهران و مادران ما چه مشكلاتي را در آن جا داشتند و با چه متانتي مقاومت كردند. هنوز زمزمه ي راه باز شدن و باز نشدن بود به ارتفاع بالاي ماهيپر متوجه شدم كه كسي درست مانند زمان طالبان، دريور بيچاره يي را با كيبل چنان زير ضربات قرار داده است كه گويي اين دريور نوكر پدر و پدر كلانهاي او است. وقتي ديدم يك خانم با چادري از موتري كه دريورش را لت ميكرد پائين شد و فرياد كرد گفتم الهي اين چه حال است بالاي ملت؟ شايد كدام آدم ناداني از صفوف كدام يك از نهاد هاي امنيتي كسي را شخصي لت و كوب مي كند؟ در گام بعدي ديدم كه كس ديگري را هم لت و كوب مي كند و از دور كسي را ديدم كه هدايت ميداد حس كردم زود تر خود را به آن جا برسانم آنجا ديدم آقاي جبار ثابت لوي حارنوال اين قومانده را ميدهد و چندين موتر و نفر راه او را باز مي كنند. او را تعقيب كردم در همين زمان يادم آمد كه او روزي در كنفرانس در لندن گفته بود (مرا تور ندهيد) حالا واقعاً ثابت ساخت كه تور خورده و خصلت آدمي بودن را ندارد. باالاخره از همين ارتفاع پائين شده آمد و از موتر كرولاي سرمه يي رنگ كه پليت آن را هم دارم بخاطر حفظ امنيت آن انسان شريف كشور كه تصادفاً‌ او را هم شناختم او را هم پائين كرد در موتر اولاد هايش بودند من ديدم كه دخترك حدود 13 ساله ي او با دو پسرش همه از وحشت و بيداد گري لوي حارنوال چيغ مي زنند و فرياد مي كنند و كم است سكته نمايند اما ثابت نامرد احترام آن خانم معصوم و آن اطفال بيچاره را هم نكرد و امر به زدن و كيبل كاري او نمود. اما باز هم ديدم شخصي كه كيبل را بدست داشت اين امر ثابت شما را عملي نكرد و او را لت نكرد تشكر از اين باديگارد او كه فقط در همين جا انسانيت كرد. من آن مرد متين و سنگين وطن را مي شناسم كه علميت و آگاهي او ده تا همچو ثابت شما را دارد اما ثابت شما او را هم با سيلي زد و من ديدم كه چه نگاه معني داري ولي با تأمل عالمانه به طرف ثابت شما داشت و به همان نگاه معني دار گفت لوي حارنوال صاحب اين سيلي جوابي هم دارد و تا ثابت شما رفت كه ديگران را كيبل باران كند او به چشمان اش نگاه كرد اما ثابت شما چشم حيا نداشت كه ببيند طفل كسي كه توسط او به سيلي زده شد در داخل موتر از حالت رفت و بي هوش شد. ثابت شما ديگران را لت كرده رفت و راه اش را باز كرد. من وقتي به ناتواني ملت فكر كردم و به استبداد گماشته هاي شما فكر كردم و همت مردم ام و آن انسان بزرگ را كه در جامعه چقدر مورد احترام است و سيلي را تحمل كرد تحسين گفتم.

آقاي كرزي! اگر در جايي اشخاصي كه لت خوردند و اولاد هاي شان فرياد كردند خانم كرزي با ميرويس كرزي مي بودند و شما هم راننده مي بوديد بالاي اولاد هاي تان چه حالت مي آمد ميدانيد؟ و به آقاي ثابت چه برخورد مي كرديد؟

چون من تصميم اقامه دعوي فقط در همين مورد را عليه ثابت شما دارم اگر آن بزرگوار كه شايد حالا اين متن را ميخواند و در آينده بخواهد نام اش را هم افشا خواهم كرد كه رخسارش سيلي ثابت را تحمل كرد. باز هم به يادم آمد كه اين جاهل شما دادستان كل است او بايد قوانين ملي و بين المللي را بداند او بايد بفهمد كه چي مي كند با كي چه نوع عمل نمايد. متهم و مجرم را هم حق زدن ندارد، چه رسد به عابرين راه بندان شما؟

او منشور هاي سازمان ملل متحد اعلاميه ي جهاني حقوق بشر، اعلاميه ي اسلامي حقوق بشر، اعلاميه ي حقوق بشر و شهروند، ميثاق رفع هر نوع تبعيض نژادي، اعلاميه ي حقوق جهاني كودك، كنوانسيون حقوق اطفال، اعلاميه ي كنفرانس بين المللي حقوق بشر و رفع تبعيض عليه زنان و ده ها مورد ديگر را بايد بداند كه او نميداند. و شما هم آگاه نيستيد، حيف است من از شما سوال دارم اگر از اين وحشت ثابت شما يك طفل آن شخصيت قابل احترام جامعه، يا هم هر يك از اتباع كشور ديگر صدمه ي روحي ببيند، يا سكته مي كرد شما چه جوابي به ملت داشتيد كه با اين جاهل تان چي مي كنيد؟ آنجا حديثي از پيغمبر (ص) يادم آمد كه از حضرت انس (رض) روايت شده (( از علامات قيامت يكي اين است كه علم كم گرديده جهل و ناداني جاي گزين آن مي گردد)) شايد قيامت نزديك است كه جاهلان در حكومت شما جاي بهترين ها را مي گيرند و اين قيامت در دنياي ما افغانها است كه مسلمانان بيچاره هستيم. حالا بپرسيد كه چرا او چنين مي كند اگر واقعاً به ملت احترام داريد از او بخواهيد كه چرا چنين كرد؟ بالاي ملت چه حق داردكه آنها را توهين و تحقير نمايد شايد او دليل مي آورد كه راه را بند كرده اند آيا اين دليل است؟ و يا اگر است مربوط لوي حارنوال است؟ همان شخصي كه با همة شرافت اش آقاي ثابت شما با چنين الفاظ قومانده با باديگارد اش داد! ( از موتر بكشيش خوب بزنيش) براي ثابت شما گفت ببينيد يك قطار موتر هاي بزرگ ايستاد است و يك قطار موتر هاي تيز رفتار. فقط هدف ثابت شما راه باز كردن براي گذشتن و عبور قطار موتر هاي خودش بود و بس. جالب اينكه يك عراده موتر حوزه ي10 پليس با علامت آن حوزه نيز همراه او بود. ندانستم كه امنيت فزيكي لوي حارنوال را چرا اداره ي مخصوص وابسته به رياست عمومي امنيت مثل ساير اركان دولتي نمي گيرد؟ و اگر آن اداره امنيت فزيكي او را گرفته است پليس چه مي كند و آمر حوزه ي10 چي وظيفه دارد و رفتن موتر حوزه دهم به ولايات شرقي كجاي قانون است؟ در حاليكه حوزه 10 بايد امنيت ادارات مربوط در ساحات مربوط خود را بگيرد و آنگاه سخنان شكيلا ((هاشمي)) وكيل ولايت لوگر به يادم آمد كه گفت آمر حوزه امنيت كسي را نمي گيرد. من به خانم هاشمي مي گويم كه اين بيچاره آمر حوزه مصروف لوي حارنوال است. اگر با او به سفر نمي رود افراد اش را توظيف مي كند.

چي بي رحمي و چي ساديستي او در بستن بندي كردن اعلام حضور شخصيت كردن كه به اساس حكم لوي حارنوال فلان شخص به فلان اتهام گرفتار شد فقط نوع از ساديسم در وجود او است او نه تنها افراد دولتي را به غل و زنجير مي بندد و لت و كوب مي كند آيا دروغ اين مربوط خودش است.  (من يكي از جانب داران درجه اول مبارزه عليه فساد اداري و انواع مفاسد اجتماعي هستم) ولي در مورد حق العبد و تعرض بالاي شخصيت ديگران فقط مدت يك ماه انتظار تصميم شما را مي كشم كه از لوي حارنوال بازپرس كنيد و يا او رسماً در جامعه از عملي كه نسبت به مسافرين دريوران و اهل جامعه در روز پنجشنبه 26 دلو بدون موجب قانوني مردم را هتك حرمت كرد و لت و كوب نمود معذرت بخواهد در غير آن ناگزير ام با مراجع حقوقي تا سطح بين المللي عليه او فقط در همين مورد اقامه ي دعوي نمايم. شما فكر نكنيد ملت هيچ چيزي را نميداند و از وحشت و بيداد اكثر اراكين دولت شما خبري ندارد و يا نسبت به آن بي تفاوت مي باشند. و ملت افغانستان منحيث عضو خانواده بشري داراي تمام صلاحيت هاي فكري، فطري، انساني و اسلامي خويش اند و هيچ كاستي يي در كار كرد هاي و عملكرد هاي حقوقي و اجتماعي از ديگران ندارند.

ابراهيم ادهم بلخي يكي از صوفيان خراسان گفته است ((ديدن بسيار باطل، معرف حق را زائل ميسازد)). من نمي دانم شما چرا و چرا از اين افراد باطل حمايت مي كنيد و چرا آنها را متوجه نمي سازيد كه فقط متوجه كاري باشند كه با او سپرده ايد. نه از پليس شما كسي مصئون است، نه از اردوي شما كسي مصئون است نه از حارنوالي شما كسي مصئون است. وقتي مصئون مي گويم هدف ام عامه يي ملت است. آخر شما رئيس جمهور يك كشور هستيداين چه محافظه كاري است؟ اين چه بي غوري است؟ اين چه بي باكي نسبت به حقوقي است كه ملت دارند اما ارباب قدرت در دستگاه شما آنرا نا ديده مي گيرند؟ چرا با بيچاره گي ملت نمي انديشيد حداقل اگر خدمتي نمي توانيد آزاري را به ملت نرسانيد.

اگر نميتوانيد برخي جاهلان در دستگاه تان مثل ثابت تان را كه چشم ديد من در آنجا از عمل اش شرح بالا بود اهلي بسازيد حداقل اخطاري براي شان صادر كنيد تا ملت شما را در آينده مسؤول ندانند. محمد بن وصيف سيستاني كه منشي و ركن در بار يعقوب و عمر و صفاري بود بر گرفتاري عمر و ليث در بلخ (287 هـ  ) گفته بود كه از آن بوي جبر به مشام مي رسد:

كوشش بنده سبب از بخشش است                              كار قضا بود و ترا عيب نيست

بود و نـبود از صـفـت ايزد اســت                             بندة درمـاندة بيـچاره كـيست

ما نمي دانيم كه وقتي سرنوشت بنده گان الله (ج)‌در عالم اسباب به دست شما و هم ركابان تان است چرا آنها را اينهمه مي آزاريد؟ كه حتا جهان را نفرين كنند و روزگار را نكوهش نمايند آن نكوهشي كه معني هم دارد ولي اگر شما صاحبان قدرت بدانيد. ابو طيب مصبعي يكي از وزراء و رجال دانشمند دربار ساماني (چيزي كه اصلاً در دربار شما ديده نمي شود) كه در عين حال شاعر چيره دست دري و عربي بود 1059 سال قبل متولد (326 هـ) از بيداد ناكسان ناليده و جهان را نسبت، آن ملامت كرده و گفته است:

جهانا! همانا فســوسي و بازي                                   كه بر كس نپايي و با كس نسازي

چرا زير كانند بس تنگ روزي                                 چرا ابلهان راست بس بي نيـازي؟

اگر نه همه كــارتو باژگــونه                  چرا آنكه نا كس تـر، او را نـوازي!

شما هم در دنياي قدرت و جلال تان نا كسان را مي نوازيد. حالا بيائيد از او بپرسيد كه آيا ملت افغانستان كه بنده گان الهي اند غلامان پدر و مادر ثابت اند كه بايد در آن حالت بد سرما و در آن حالت بد انتظار از ناتواني حكومت نا كار شان، باز هم تحمل تازيانه يي طالب نكتايي دار (ثابت) را نمايند؟و شما بگوئيد چرا جرايم زياد مي شوند؟ آيا بيداد حكومت و اراكين حكومت يكي از عوامل ازدياد جرايم نيست؟ من مطمئن هستم اگر عليه ثابت شما اقامه ي دعوي كنم در صورتي كه شما او را مجبور نسازيد تا از برخورد اش نسبت آن روز در ماهيپر از ملت معذرت بخواهد. بي گمان فقط از طريق تحرير همين نوشتار الي رفتن به محكمه ي عادل دور از حيطه ي صلاحيت دستگاه شما عليه او اقامه ي دعوي خواهم كرد و اين امر حق مسلم من منحيث يك شهروند افغانستان در دفاع از مردم افغانستان  است كه وجداناً مكلف اداي آن هستم. و با اين كار بيشتر ذهن هموطنان خود را كه همه الحمدالله آگاه اند و فاضل در دفاع از حقوق شان روشن تر ميسازم. و دلايل بيشتر ناتواني حكومت شما را بر ملا خواهم نمود. من اميدوارم آن كساني كه شاهدان حادثه بودند روزي با مراجعه به وجدان شان اين شهادت را حداقل از طريق رسانه ها بدهند و يا هم آن شخصي كه من احترام شان را دارم وسيلي آقاي ثابت را تحمل كرد روزي هم شهادت بدهند. ثابت شما اسلام، قرآن و جهاد را وسيله ساخته به تشهير كذايي شخصيت خويش مي پردازد و به توهين ملت و به سرمايه دار شدن خودش. چه نيكو مي شناختند چنين افراد را بزرگان اجتماع بشري و آنها را تنبه مي كردند و حالا مي دانيم كه آنها واقعاً‌ بزرگاني بوده اند!حافظ بزرگ را كه بايد رهسپار والا مقام انديشه و سرود و سخن دانست و احترام كرد از امروز و ديروز و فردا اين نسل و آن نسل و همه نسل هايي كه تا زنده گي ادامه دارد و رويش مي يابند ده ها سال قبل در مورد افرادي چون ثابت شما فرموده بود.

حافظا مي خور و رندي كن و خوش باش، ولي

دام تـزوير مـكــن چــون دگــران، قـرآن را

اين ثابت شما جهاد را از شرع شريف و قرآن شنيده يا روايتي در آن باره دانسته ولي حدود، حقوق، ثغور آن را نمي داند و موقعيت و محل عمل كرد به آن را نمي داند و آن را وسيله يي براي استفاده اش در روزگار قرار داده است و به قول حضرت بيدل (رح).

خاك غم خيز اين گذر بودم                                      هر نفــس پايمال تر بودم

واقعاً‌ ملت بيچاره هر نفس پايمال زبردستان قدرت در دستگاه شما اند.

آقاي كرزي! ميدانيد اين شرح با تفصيل را فقط به خاطر آگاهي شما دادم تا بدانيد و بفهميد كه حكومت كردن كار ساده نيست استواري، بيداري، جانبازي، شهكاري، كنترول، حق نگري، پاسداري ملت، احترام و خدمت همه و همه را نياز مند است ببنيم چه مي كنيد؟ آيا كاري به خاطر اعاده ي حيثيت هموطنان تان كه در مسير ماهيپر توسط ثابت شما بي حيثيت شدند مي كنيد؟

شايد هم يكي از استراتيژي هاي شخصي شما در زمان بعد از حكومت تان محافظت خود تان از تعرض طالباني يا برگشت جنگ آوران گذشته باشد كه اگر تصور داريد آنها دوباره حاكم مي شوند؟ زيرا مي بينيم كه شما اكثراً‌ گرايش و تمايل به بخشايش طالبان داريد و اين حاتم بخشي شما هم مانند حاتم بخشي پارلمان زير هدايت غير مستقيم شما است كه يكباره و يك شبه همه جنايات و همه جنايتكاران را به زعم خود شان بخشيدند. تحسين به شما كه حداقل اين منشور را محتاطانه رد كرديد. ولي از قبل بر اين در كرسي هاي دولتي شما آقايوني بودند و هستند كه نبايد بخشيده مي شدند اما سر آمد روزگار اند. هيچ يك از افراد ملت در جنوب شرق غرب و شمال افغانستان فراموش نمي كنند كه روزگاري آقاي بصير سالنگي از ملت رو گشتانده تسليم طالبان شد و در همكاري با طالبان گام هاي خونين و پاشنه هاي خون آفرين عربي هاي فراري پنجابي هاي انسان ستيز،چيچيني هاي آدمخوار و ده ها گروه ديگر تحت اداره ي طالبان I.S.I و اسامه بر مزارع كشتزار ها و خون ملت در شمال كشور الي سالنگ ها گذرگاه عبور ساخت. صدها و هزار انسان را به كام مرگ كشيد. آيا اين ملت مصاحبه هاي بلند بالايي را كه در راديو شريعت و راديو هاي بين المللي توسط بصير سالنگي صورت گرفت و مقاومت ملت را كه شما رهبران را عنوان قهرمان ملي داديد  و بار ها نزد اش رفتيد زير سوال برد و خطوط مربوط به خود را شكست و به طالبان سپرد فراموش كرده ايد؟ شما اسماعيل خان را كه همه دار و ندار ملت را در هرات و حوزه ي جنوب غرب با سازش به طالبان تسليم كرده فراري ايران شد در كنار خود داريد ملت آن را فراموش مي كند كه باالاخره توطئه ي خودش بلاي جان خودش خودش شد و توسط جنرال ملك به طالبان تسليم داده شد. انوري، خليلي و ده ها همچو اين ها امروز در پهلوي شما اند. روزي ديديم كه بصير سالنگي با نكتايي غربي با سرمايه يي خداداد از جبر طالبان بالاي ملت در پرده ي تلويزيون سخن گفته عمل طالبان را تقبيح ميكرد و آقاي بشردوست نتوانست دليل برايش بياورد كه چرا ديروز به طالب ها تسليم شدي و امروز طالب را نكوهش مي كني؟

(شايد آقاي بشردوست معلومات زياد در مورد بصير سالنگي و شمار ديگر همچو او ندارد و تاريخ به مرور زمان آگاهي بيشتري و افشاء مي كند.)

امروز ارباب قدرت شما صاحبان همه شأن و فراند. كدام آنها از پدر چه داشتند، چه تجارت و سرمايه يي ؟ درين مورد هم شما و هم در گذشته رهبران ملامت اند كه پرساني ندارند. رهبران خود آلوده بودند و شما كه داد از صداقت مي زنيد توان بازپرس را در خود از بين برده ايد تا از آنها بپرسيد كه از كجا كرديد اين همه دار و ندار را؟ چرا برنامه يي عدالت انتقالي تان خاموش شد شايد منشور ولسي جرگه اورا خفه كرد؟ وقتي اين موارد را مي بينيم يا دم مي آيد در كتابي خوانده بودم كه چنين توصيه مي كرد:

(رزق حلال را جستجو كنيد، قصر هاي تخيلي و تجملي بدست آمده از راه حرام آنگاه وجدان تان را مي آزارد كه فرزندان تان و اخلاف تان از شما بپرسد، پدر اين ها را از كجا كرده يي؟ و شما جواب نداشته باشيد و سر افگنده باشيد.)

آيا اراكين قدرت و رهبران سود جوي اين ملت به فرزندان شان چي مي گويند كه اين قصر ها و اين سرمايه ها را از كجا كرده اند؟ و آقاي ثابت شما چي مي گويد كه چند صد هزار دالر قصري كه در امريكا خريداري كرده است از كدام منابع بوده؟ و بسيار از اين سخن هايي كه شما مي دانيد و به آن نمي رسيد يا آگاهي داريد و مصلحت مي بينيد. فردا جواب مي دهيد اوضاع جهاني را بنگريد كه صاحبان قدرت نسبت اشتباهات حتا بعد از مرگ شان محاكمه مي شوند. و در جهان متمدن كه حالا وجود دارد حتا در كرسي هايي كه قرار دارند مردم از خطا هاي شان طالب محاكمه ي شان مي شوند. بيائيد اگر خدمت نمي توانيد به گماشته هاي نا باب تان بفهمانيد كه شخصيت انسان هاي وطن را احترام كنند. و شما را در آينده نزد خدا (ج) و ملت مسؤول نسازند.

منابع و ماخذ صحيح بخاري شريف نشر شده ي سال 1420 مطابق 1999 ميلادي، تاريخ افغانستان بعد از اسلام چاپ سوم 1380 تاليف استاد عبدالحي حبيبي، كليات و زنده گي نامه ي حافظ صاحب، داغ محرومي اثر محمد عبدالعزيز (مهجور)، نشريه يي عدالت براي اطفال از كميسيون حقوق بشر و چشمديد نگارنده.

 

 


بالا
 
بازگشت