صداى مردم يا صداى بوق و سرناى  سركار رژيم

 

امروزمترسك سياسى افغانستان، حامد كرزى،  طى فرمانى به اعضاى شوراى ملى افغانستان ”دستور“ داده است تا در ايام تعطيلات آن شورا به ولايات خود بروند و جهت بررسى مشكلات مردم با آنها ديدار كنند و از نحوه كار فرماندهان پليس، مقامات ادارى و نمايندگان دولتى آن ولايات  سوال كنند.  رئيس شوراى ملى هم با تأييد فرمان كرزى گفته است كه اعضاى شوراى ملى مكلف هستند گزارشى از چشم ديد خود را  به مجلس پيشكش كنند.

با تطبيق اين فرمان اخير كرزى در باب فعاليت هاى ايام تعطيلى اعضاى شوراى ملى اين نكته خنده آور بياد انسان آگاه خطور ميكند كه حامد كرزى اعضاى شوراى ملى را مانند شاگردان مكاتب ابتدايى خطاب كرده و به آنها كارخانگى هم داده است تا در ايام تعطيلى درس هاى‌ استاد خود را فراموش نكنند و با انجام كارخانگى علاقه خود به مكتب و درس را به اثبات رسانند و معلم خود را با نشان دادن كار هاى خانگى خويش مسرور و شاد سازند و نشان بدهند كه بچه هاى مكتب گريز و به قول اكبر خان معلم پشتوى مكتب موفق هرات (1357 ه ش) اوباش و الدنگ نيستند.

اما از اين فرمان كرزى چنين استنباط ميگردد كه قوه مقننه كشور تحت قيادت و  بر اساس دستورات قوه اجرائيه افغانستان عمل ميكند و سركار رژيم  با صادر كردن اينگونه فرامين به عوام مسلمان افغانستان نمايان ميسازد كه شوراى ملى چيزى بيشتر از يك  آله كف دست وى نيست!

مردم افغانستان فكر ميكردند در پرتو توافقات بن براى اولين بار در كشور شان يك نظام سياسى مردم سالار با داشتن قوه مقننه و عدليه و اجرائيه مجزا از هم ديگر بوجود خواهد آمد. ملت افغانستان خوشباورانه گمان ميكرد  بعد از تشكيل يك دولت جديد به جاى دولت اسلامى افغانستان به رهبرى سيد برهان الدين ربانى  فصل شوم مداخلات خارجى  و عصر فقدان حكومت  قانون به نفع همه خاتمه خواهد يافت  و افغانستان صاحب يك نظام كشورى –  لشكرى  مورد قبول جامعه جهانى خواهد گرديد. اما استاد ربانى در مجلس انتقال قدرت رياست دولت به حامد كرزى بسيار هوشيارانه و آگاهانه براى عام ملت خويش هوشدار داد كه آرزومنديم اين آخرين فصل مداخلات خارجى در افغانستان باشد. استاد ربانى به مردم فهمانده بودند كه اميد و توقع ملت رنج ديده ما از توافقات تحميلى بن سهرابى بيش نبود و نيست.  بعد از تاسيس حكومت انتقالى  زد و بند هاى تماميت خواهان، انحصار طلبان و قدرتمندان و مردم ستيز ها يعنى “دشمنان مردم افغانستان“ كه توسط قدرت هاى استكبار جهانى در دستگاه امور كشورى و لشكرى ميهن ما جا زده شده اند همه اميد هاى ملت مسلمان افغان  نقش بر آب گشته رفت و سياست هاى مزورانه امريكا و بريتانيا زمينه ايجاد حكومت دهشت مبنى بر سياست اغواگرى و فريبكاريى همه جهانيان بيخبر از واقعيت هاى موجود در افغانستان گرديد كه اين ظلم رفته بر عوام مسلمان ميهن آبايى ما روز بروز بر بحران هاى تحميلى متراكم شده بر دوش كشور و ملت ميآفزايد و نويد دهند يك ارمغان شوم تر از دوران رژيم هاى دستنشانده كمونيست ها و طالبان ميباشد.

بعد از تشكيل شوراى ملى گمان ساده انديشان بر اين بود كه قوه مقننه به صفت مدافع واقعى منافع ملى افغانستان قدعلم خواهد كرد و به قول عبدالرب رسول سياف اين ”خانه ملت“ خواهد بود كه از طريق آن نماينده هاى مردم صداى ملت را به گوش رژيم خواهند رساند و مانع اعمال و كاركرد هاى ناشايسته دست اندركاران امور كشورى و لشكرى خواهند شد. اما ديرى نگذشت كه لب و لباب شوراى ملى هم نمايان شد و ماهيت و هويت اكثريت اعضاى آن هويدا گرديد و بار ديگر صفحه اى بر صفحات نوميدى ملت افزوده شد و عملا براى عوام مسلمان افغانستان تجربه شد كه شوراى ملى نه تنها خانه ملت نيست بلكه  بيشتر اعضاى آن صداى ملت را نه بل صداى بوق و سرناى سركار رژيم فعلى را به نفع ارباب قدرت بلند مينوازند.

استادان كرزى آدم هاى با تجربه، محيل و مكار، مدبر و دورانديش، توطئه گران ماهر و متخصصين شيطنت هاى مزورانه  در سطوح مختلف ابعاد كشوردارى ميباشند. قرار بود يك ماه بعد از تشكيل شوراى ملى وزراى رژيم و اعضاى دادگاه عالى كشور به مجلس عوام معرفى شوند اما در طى پنج ماه هنوز اين جريان به اتمام نرسيده است. شوراى ملى به جاى انجام وظايف در پرتو قانون اساسى تحريف شده وقت كشى ميكند و در عوض انجام مسؤوليت هايش بر بيدرايتى هايش ميافزايد و خود را مسخره عام و خاص ساخته ميرود. رئيس مجلس عوام شوراى ملى با دهان گشاده از اين خوش است كه شوراى مذكور در طى پنج ماه به هدر رفته  چند كميسيون نام نهاد و فاقد استقلاليت عمل را تشكيل كرده است اما او اين واقعيت را قبول نميكند كه شوراى ملى از بدو تاسيسش  تا حال فاقد استقلاليت عمل و فاقد مشروعيت ملى و فاقد درايت كارى و فاقد صلاحيت انجام وظايف خود است. شوراى ملى با تصويب غير قانونى سه وزير رد شده عملا حرف هاى لخضر براهيمى را كه گفته بود قانون اساسى ورقه پاره اى بيش نيست ثابت كرد و به عوام مسلمان كشور تفهيم نمود كه در افغانستان عرف بر قانون حكم ميراند.

در نفس فرمان اخير كرزى چند توطئه شوم و خطرناك هم نهفته است. به نظر اين قلم بر اساس گزارش هاى موثق كرزى ميخواهد يك عده  از مخالفينش را كه عضو فعال شوراى ملى هستد  به دام هاى توطئه هاى از قبل طرح شده و به كام مرگ بفرستد كه زمان نمايانگر اين حقيقت خواهد بود چون تنها راه بيرون كشانيدن مخالفين رژيم در شوراى ملى از كابل به مناطق نا امن و آشوبزده همانا به  صادر نمودن چنان يك فرمانى توطئه گرانه نيازمند بوده است  كه رئيس مجلس عوام هم با خوشباورى و ساده لوحى و نداشتن درايت سياسى و عدم دانش شناخت درست از توطئه گران و بى برنامه گى در زندگى مفيد سياسى و ناديده گرفت صلاحيت هاى سركار رژيم و مسؤوليت هاى اعضاى شوراى ملى به آن تن در داده و لبيك گفته است.

كرزى از آن ترس دارد كه مجلس عوام بعد از تعطيلات شورا با وجود اكثريت مخالف با سياست هاى رژيم موضوع تعيين مرز هاى جنوب و شرق كشور را جهت تحكيم امنيت ملى مورد  بررسى قرار دهد تا با اين اقدام به مداخلات پاكستان در امور وقلمرو افغانستان خاتمه بخشد و اين امر زمينه خشم برترى طلبان قومى را فراهم ميسازد و در دستگاه رژيم اختلافات و دسته بندى هاى خلاف ميل ارباب قدرت را بوجود خواهد آورد. يك عده از اعضاى شوراى ملى كه مخالف برترى طلبان وحاكميت آنها در افغانستان هستند بدين باور هستند كه شوراى ملى بايد  براى ختم تروريزم و تامين امنيت در كشور افغانستان معضله تحميلى خط ديو- رند را مورد بررسى قرار دهد و راه معقول و منطقى بيرون رفت از اين چالش جانكاه را مبنى بر منافع علياى افغانستان با كسب راى موافق و تصويب اكثريت آراى نماينده هاى آن مجلس بدست آورد. حامد كرزى با حضور افغان ملتى ها و ديگر برترى طلبان و تماميت خواهان و قدرت طلبان هم تبار خويش بقاى رژيم خود را مديون استمرار اين كشمكش بيهوده و نامعقول و ملت تباه كن يعنى عدم به رسميت شناختن خط ديو- رند ميداند چون اگر مرز هاى مشترك بين افغانستان و پاكستان تعيين و  درج دفاتر رسميات ملى و بين المللى گردد در آن صورت عمر و بقاى نظام قوميتگرايى برترى طلبان فاشيست مشرب و مرتجع پايان خواهد يافت و زمام امور كشورى و لشكرى از چنگ فاشيست ها بيرون خواهد رفت و آپارتايت تبار سالارى حكام تحميلى حاكم در افغانستان براى هميشه در گودال تاريخ دفن خواهد شد و افغانستان به سوى كاروان با شكوه مدنيت و ترقى  با اصل ملتگرايى مبنى بر منافع ملى كشور ارتقا خواهد كرد و حامد كرزى هم بايد ناگزير دوباره به مديريت رستورانت خانوادگى اش در امريكا مراجعت كند و طرفداران و دلقكان و دالبازان اطرافش هم فرار را بر قرار بر گزينند و به ديار نفرت مسكن گزينند.

 اما بعد از داير شدن جلسات شوراى ملى ما باز شاهد وقت كشى و تلف كردن زمان و زمينه سازى هاى بيشتر رژيم براى پياده كردن توطئه هاى از قبل در نظر گرفته شده خواهيم بود. يك عضو ارشد رژيم به اين قلم گفت كه قرار است بعد از تعطيلات شوراى ملى زمينه پياده كردن توطئه كسب راى عدم اعتماد از رئيس مجلس عوام توسط طرفداران رژيم جهت ايجاد نفاق وشقاق بين اعضاى آن مجلس آماده گردد  تا از يك سو محمد يونس قانونى از مقامش خلع گردد و استاد سياف با كسب آراى موافق طرفداران رژيم و متحدين جديدش  به صفت رئيس مجلس انتخاب شود و از طرف ديگر دست سركار رژيم  براى مداخله در امور هر دو مجلس باز تر گردد.  طرفداران رژيم در شوراى ملى از اكثريت قاطع برخوردار نيستند تا مانع فعاليت هاى مخالفين كرزى و مخالفين خارجى او شوند.  در  صورت موفقيت رژيم در كنار زدن محمد يونس قانونى حامد كرزى به همه برنامه هاى خود جامه عمل خواهد بخشيد و هر دو مجلس شوراى ملى بدون واكنش چشمگير آله دست سركار مكار رژيم خواهد شد و فصل پشتونستان سازى افغانستان عملا آغاز خواهد يافت. به قول همان منبع هم اكنون رژيم براى جدايى طلبان پشتون و بلوچ تبار پاكستان كمك مالى و نظامى ميكند و آنها را بعد از تمرينات نظامى و دهشت افگنى به پاكستان ارسال ميكند تا بدين وسيله بتواند پاكستان را به تنگناه قرار دهد و زمينه تجزيه مناطق پشتون نشين را جهت ادغام آن خاك ها به افغانستان كنونى آماده سازد. در اين برنامه، كه قرار است با امكان شرايط لازم تا سال 2012 ميلادى عملى گردد،  كشور اسرائيل و بريتانيا و امريكا هم دخيل هستند چون اين كشور ها نميخواهند نظام دولتى پاكستان اتمى شده بدست بنيادگرايان و تششدگرايان مذهبى قرار گيرد و قبل از چنين كارى بايد پاكستان تجزيه شود. يكى از علل مخالفت على احمد جلالى وزير اسبق امور داخله با حامد كرزى و انورا الحق احدى روى همين برنامه بود كه باعث بركنارى او از دستگاه حاكمه در كابل شد ( شايد آقاى جلالى در حال حاضر روى بعضى ملحوظاتى اين حقيقت را كتمان كند.). در اين برنامه قرار است كشور پاكستان به چهار بخش يعنى پاكستان، كشمير مستقل، بلوچستان و مناطق ادغام شده اى پشتون نشين در قلمرو افغانستان منقسم گردد. حاميان خارجى رژيم باور دارند با پياده كردن اين برنامه حكومت پاكستان مانند حكومت سرب هاى يوگوسلاوياى سابق ضعيف و ناتوان خواهد شد و به خاطر نداشتن منابع انرژى پاكستان كوچك شده به كمك هاى بين المللى نيازمند خواهد بود. غرب هم بعدا بنابر نيازهاى حياتى پاكستان با پيشكش كردن شرط تسليم نمودن همه سلاح ها و دستگاه ها و تسليحات اتمي و ذروى اش به سازمان ملل متحد خواهان كمك به آن كشور خواهد شد. در آن صورت است كه پاكستان تسليم خواست جهان غرب خواهد شد و اسرائيل و غرب كه مخالف اتمى شدن كشور هاى اسلامى بودند و هستند هم به خواست خود نايل خواهند گشت. اما افغانستان كنونى با يكجا شدن پشتون هاى پاكستان به سرنوشت ديگرى گرفتار خواهد شد و آن اينكه با ادغام خاك هاى صوبه سرحد و تغيير نفوس به نفع قوم پشتون موضوع نام افغانستان به آراى عمومى واگذار ميشود و براى مردم سه پيشنهاد براى تعيين نام كشور پيشكش ميگردد. نام هاى پيشنهادى عبارتند از خراسان، افغانستان و پشتونستان. چون در آن زمان نفوس اكثريت  افغانستان مربوط به پشتون ها ميشود در آن صورت است كه تغيير نام افغانستان به پشتونستان از پشتيبانى دموكرتيك آراى عام پشتون تبار ها برخوردار خواهد بود. بعدا حيات جنجال برانگيز سياسى افغانستان خاتمه ميابد و كشور مطلوب پشتون تبار ها ايجاد و تاسيس ميگردد. همه اين برنامه از يك جهت نيازمند تضعيف اقوام غير پشتون با جايگزين ساختن سه مليون كوچى در مناطق شمال و غرب و مركزى افغانستان و دورساختن غير پشتون ها از مراكز قدرت در دستگاه رژيم ميباشد.  از سوى ديگر پيروزى اين برنامه در مراحل مقدماتى به روند خلع سلاح مجاهدين جبهه متحد ملى اسلامى اسبق بستگى دارد  تا زمينه پياده كردن و تكميل اين توطئه شوم بدون مخالفت نظامى شهروندان ضد داعيه پشتونستان آماده شود. حامد كرزى در بخش ضعيف ساختن و حتى خنثى سازى مجاهدين در دستگاه رژيم و هر دو مجلس شوراى ملى به موفقيت هاى چشمگير نايل گرديده است و آخرين مرحله به انزوا كشانيدن مخالفينش در مجلس عوام همانا به كنار زدن محمد يونس قانونى كه در بسيارى موارد حامى حامد كرزى هم بوده ارتباط دارد تا بعد از كنار زدن قانونى  كرزى بتواند بر خط و مش همه وابستگى هايش به غرب و بر همه برنامه هاى آپارتايت قومى اش با مهر تأييد شوراى ملى نام نهاد افغانستان به رياست استاد سياف سكه مشروعيت بزند.

اما پاكستان بايد بداند كه دشمنى و خصومتش با دولت اسلامى افغانستان بعد از سال 1992 ميلادى آغاز نابودى حيات سياسى آن كشور گرديده است. اگر پاكستان با دولت اسلامى افغانستان به رهبرى استاد ربانى سر دشمنى را بالا نميگرفت حالا حيات سياسى اش سيرنزولى و مسير نابودى را نميپيمود. تلاش هاى مذبوهانه و دهشت افگنانه فعلى پاكستان جهت بى ثباتى افغانستان به عمر رژيم حامد كرزى دوام ميبخشد چون رژيم حامد كرزى مداخلات پاكستان و نوكران و دستپرورده هاى آن را بهانه قرار داده  و از جامعه بين المللى و قوت هاى ناتو دعوت نموده تا در تامين امنيت در افغانستان حضور فعال داشته باشند. اين امر باعث شده كه همه جنايات رژيم كرزى توسط جامعه بين المللى و سازمان ملل متحد ناديده پنداشته شود. رژيم حامد كرزى يك رژيم وابسته و متكى به كشور هاى حامى اش ميباشد. رژيم هاى وابسته در نفس خود خطرناكتر از رژيم هاى دستنشانده هستند چون رژيم هاى دست نشانده تنها برنامه هاى باداران خارجى خود را پياده و عملى ميسازند و خود داراى هيچ برنامه مستقل و خودكفاى خودى نيستند و هرگاه باداران خارجى چنين رژيم هاى دست نشانده بخواهند به عمر آن رژيم ها خاتمه بدهند چنان رژيم هاى دستنشانده توان حفظ بقاى خود را دارا نيستند اما رژيم هاى وابسته براى تطبيق برنامه ها و حفظ حيات سياسى خود و مشروعيت بخشيدن به اعمال ناشايسته خود به حمايت خارجى نياز دارند و در صورت داشتن حامى خارجى چنين رژيم هاى وابسته بايد به حاميان خارجى خود امتيازاتى را هم اعطا كنند و زمينه پياده كردن و عملى ساختن برنامه هاى استعمارى و استكبارى حاميان خارجى خود را در داخل كشور و در سطح منطقه آماده سازند. رژيم كرزى يك رژيم وابسته و متكى به حاميان خارجى‌خود است. از اين لحاظ هم رژيم كرزى و هم حاميان خارجى آن در افغانستان و در سطح منطقه منافع خودى و مشترك دارند. رژيم كرزى خواهان الحاق خاك هاى صوبه سرحد به قلمرو افغانستان است تا كشور پشتونستان را تاسيس كند و حاميان بين المللى آن خواهان تجزيه پاكستان جهت خلع آن كشور از سلاح و دانش اتمى و منع ايران از دسترسى به سلاح اتمي و ذروى و خواهان دسترسى به منابع سرشار انرژى آسياى ميانه و خواهان ممانعت از قدرتمند شدن حاكميت بنيادگرايان و تششدگرايان مذهبى در سطح منطقه و خواهان نابودى پايگاه هاى دهشت افگنان بين المللى عرب تبار در افغانستان و پاكستان هستند كه در هر صورت رژيم با همه برنامه هاى حاميان خارجى خود موافقت دارد و حاميان خارجى رژيم هم با برنامه هاى داخلى و خارجى رژيم كرزى موافقت دارند. اين است كه هم حاميان و هم  متكيان به آن حاميان با هم در يك خط قرار دارند و تا كه ميچلد با هم ميچلانند تا باشد كه خدا چه ميكند.

بعضى ها ميگويند كه رژيم برنامه اى براى اعمار مجدد و باز سازى افغانستان روى دست ندارد اما اين اشخاص غافل از اين حقيقت اند كه رژيم و حاميان خارجى آن نميخواهند قبل از نايل شدن به اهداف ياد شده در بالا دست به باز سازى افغانستان كنونى بزنند چون در صورت در گرفتن جنگ هاى بزرگ منطقوى همه بازسازى ها و عمران مجدد شهر ها و دهات نابود خواهد شد كه اين عمل از لحاظ اقتصادى ضربات مهلك بر پيكر اقتصاد امريكا و بريتانيا و متحدين بين المللى آن ها به شمول رژيم وابسته شان در كابل خواهد زد. رژيم ميداند كه اعمار مجدد افغانستان و بلند رفتن درجه تحصيلات مدنى و دانش و بينش مردم به خصوص شهروندان بيخبر از حقايق در مناطق جنوب و شرق افغانستان داعيه پشتونستان خواهى را ضعيف و غير قابل تطبيق خواهد ساخت. از اينرو رژيم كوشش دارد كه با پيشكش نمودن مرحله گذار و بهانه تراشى هاى روزمره بر عليه مخالفينش مردم را اغوا كند تا هم بر مراد خود نايل گردد و هم برمخالفين ”دشمنان مردم افغانستان“  فايق آيد.

نكته مهم ديگرى در باب شوراى ملى افغانستان اين است كه علت به تاخير انداختن معرفى پنج وزير و هفت عضو دادگاه عالى كشور به مجلس عوام و كسب راى آن مجلس در مورد قانونى ساختن قرارداد هاى انجام يافته توسط رژيم با كشور هاى خارجى همانا همين  دو موضوع برطرف سازى محمد يونس قانونى از مقامش و دور ساختن و محو كردن بعضى از نماينده هاى شورا ملى توسط دسيسه گران رژيم در مرحله فعلى ميباشد.

حامد كرزى با تعيين مارشال محمد فهيم قسيم به صفت مشاور ارشد خود در بخش امور نظامى توانست حضور او را در مجلس مؤسسان حذف كند و نقش او را در شوراى ملى خنثى سازد و او را مانند ستر جنرال عبدالرشيد دوستم و سترجنرال محمد اسماعيل خان زير نظارت روزمره قرار دهد و از فعاليت هاى مستقل او جلوگيرى كند تا بدين وسيله جمع مخالفان رژيم كوچكتر و تنگتر و ضعيف تر گردد. تغييرات در وزارت امور داخله هم جزء توطئه از قبل برنامه ريزى شده رژيم بود كه حادثه ترافيكى هشتم جوزاى سال جارى در منطقه خيرخانه كابل زمينه تطبيق آن را فراهم ساخت.

اين مسؤوليت آگاهانه اى نماينده هاى شوراى ملى به خصوص مخالفان سركار رژيم وابسته كرزى به امريكا و بريتانيا است كه به سوى دام هاى از قبل تنيده شده رژيم گام نه نهند و خود را قربانى توطئه هاى شوم و خانمانسوز رژيم نسازند.  عدم حضور فعال نماينده هاى برحق مردم  در شوراى ملى زمينه نابودى هويت ملى مردم افغانستان را به نفع ”دشمنان مردم افغانستان“ قلم خواهد زد.  

حال بايد ببينم كه در ايام تعطيلات شوراى ملى بر سر اعضاى مخالف رژيم در خارج و داخل خانه ملت استاد سياف چه پيش ميآيد و بعد از اتمام آن تعطيلات زد و بند هاى عقب پرده سرنوشت محمد يونس قانونى را چگونه رقم ميزند.

سيد حسيب مصلح

16 جوزاى 1385 هجرى شمسى

ملبورن – آستراليا

1118-1087-1687-4977-1759-0101

 

 


بالا
 
بازگشت