حزب الله لبنان، اعراب ، ايران

 

عبدالعزيز نوري

درگیریهای بین نیروهای حزب الله لبنان ، وارتش اسرائیل به یکی از مهمترین پدیده سیاسی ، نظامی در روزهای اخیر تبدیل شده است، و صلح شکننده ای که بین حزب الله و اسرائیل در پی خروج نیروها ی اسرائیل از جنوب لبنان در سال 2000 ایجاد شده بود را به منازعه ای سخت تبدیل کرده است. 

مقاومت سرسختانه  نیروهای حزب الله لبنان در برابر اسرائیل ، تحسین ، خشم  و تاسف عده زیادی را باعث شده است. برخی حزب الله را به عنوان پرچمدار مقابله و مقاومت در برابر اسرائیل می ستایند  و عده ای او را سپری بزرگ در برابر صلحی دائم تصور می کنند. گذشته از حقانیت یا مشروعیت حزب الله لبنان ، عملکرد این گروه در جهان اسلام و خصوصا در بین دولتهای اسلامی بازتابی متفاوت داشته است که بررسی قسمتهایی از آن موضوع مقاله حاضر را تشکیل می دهد.

تاریخجه ای مختصر ازفرایند تشکیل حزب الله لبنان

(( جنبش حزب الله در اوایل سال های 1980 در لبنان تشکیل شد.هـسـتـه‌ اولـیه‌ این حزب  و ساختار تشکیلاتی‌ آن‌ از اسلام گرایان‌، اعـضاء و نیروهای‌ "حزب‌ الدعوه‌" به‌ رهنمود علامه‌ سید محمد حسین‌ فـضـل‌ الـلـه‌، اتـحادیه‌ دانشجویان‌ مسلمان (شاخه‌ دانشجویی‌ حزب‌ الـدعوه‌)، مسئولان‌ جنبش‌ امل‌، اعضای‌ جنبش‌ فتح ‌(جریانی‌ اسلامی‌ که‌ ابـوجـهـاد- خلیل‌ الوزیر- آن‌ را رهبری‌ می ‌کرد) و دیگر احزاب‌ و از جـمـلـه‌ حـزب‌ کمونیست‌ لبنان‌، تشکیل‌ شد.
کـسـانـی‌ کـه‌ از حـزب‌ الـدعوه‌ و جنبش‌ امل‌ وارد حزب‌ الله‌ شدند: عـبـارتـنـد از: سـیـد عباس‌ موسوی‌ ـ که‌ در حمله‌ هلیکوپترهای‌ اسـرائـیـلـی‌ به‌ خودرو حامل‌ وی‌ در سال‌ 1992 به‌ شهادت‌ رسید ـ شـیـخ‌ صـبـحـی‌ ط‌فـیلی‌، سید حسین‌ موسوی‌، سید حسن‌ نصرالله‌، سید ابـراهیم‌ امین‌ السید، شیخ‌ حسین‌ الکورانی‌، شیخ‌ نعیم‌ قاسم‌ ، شیخ‌ مـحـمد یزبک‌، حسین‌ خلیل‌، محمد رعد، محمد فنیش‌، محمود القاطی‌، مـحـمد الخفا ( ابوسعید) محمد یاغی‌ ( ابوسلیم(

همه‌ این‌ افراد بـعـدهـا عـهـده ‌دار مـسئولیتهایی‌ در حزب‌ شدند و برخی‌ از آنها هـمـچنان‌ دربخشهای‌ گوناگون‌ حزب‌،مسئولیتهای‌ مهمی‌ دارند. شیخ‌ راغـب‌ حـزب‌ نـیـز یـکـی‌ از همین‌ افراد بود که‌ در سال‌ 1984 به‌ شـهـادت‌ رسید. شیخ‌ عباس‌ حرب‌ و همچنین‌ شیخ‌ عبدالکریم‌ عبید نیز کـه‌ در سـال‌ 1989 از سـوی‌ اسـرایـیـل‌ ربوده‌ شد، از جمله‌ همین‌ افراد به‌ شمار می‌روند.

از جـنبش‌ فتح‌ نیز شماری‌ زیادی‌ از نیروها به‌ حزب‌ الله‌ پیوستند کـه‌ برجسته ‌ترین‌ آنها عبارتند از:عماد مغنیه‌، یکی‌ از چهره‌ های‌ بـرجسته‌ امنیتی‌ حزب‌، ابوحسن‌ سلامه‌ (خضر سلامه‌)، مسئول‌ امنیتی‌ و نظ‌امی‌ حزب‌ که‌ در سال‌ 1991 از سوی  اسرائیل به قتل رسید. از حـزب‌ کـمونیست‌ نیز عبدالهادی‌ حماده‌ به‌ حزب‌ الله‌ پیوست‌. او یکی‌ از چهره‌های‌ فعال‌ امنیتی درحزب‌ الله‌ به‌ شمار می‌رفت.تـشکیلاتی‌ که‌ بعدها نام‌ "حزب‌ الله‌ " را به‌ خود گرفت‌، از تمامی‌ نـیـروهـا و هـواداران‌ و شـاگـردان‌ آنها به‌ وجود آمد .

ایـن‌ عـده‌ با گروهها و نیروهای‌ پراکنده‌ در گوشه‌ و کنار بیروت‌ و نـاحـیـه‌ جنوبی‌ ارتباط‌ داشتند و تمامی‌ این‌ گروهها و نیروها نـیـز خـواسـتـار مبارزه‌ با رژیم اسرائیل‌ بودند.

هـمـزمان‌ با استقبال‌ روز افزون‌ داوط‌لبان‌ از پادگانهای‌ آموزشی‌ ‌، بـسـیاری‌ از این‌ نیروها و سایر نیروها با گـروهها و تشکلهای‌ پراگنده‌ ارتباط‌ برقرار می‌کردند و درمناط‌ق‌ گـونـاگـون‌ تـحـت‌ اشـغـال‌، به‌ عملیات‌ نظ‌امی‌ کاملاً محرمانه‌ دست‌ مـی‌زدند، به‌ ط‌وری‌ که‌ هیچ‌ کس‌ نمی ‌دانست‌ دیگران‌ چه‌ می ‌کنند و هیچ‌ دسـتـه‌ و گـروهـی‌،از اقـدامـات‌ دسته‌ و گروه‌ دیگر آگاهی‌ پیدا نـمـی‌کـرد. بـرخـی‌ ازعـملیاتها بدون‌ آنکه‌ کسی‌ آن‌ را هدایت‌ و نـظ‌ارت‌ کـنـد، اجرا می‌ شد و برخی‌ دیگر نیز با نامهای‌ گوناگونی‌ هـمـچـون‌ "پـرچـم‌ سـیـاه‌"، "سـربازان‌ الله‌"، "هواداران‌ انقلاب‌ اسـلامـی‌"، "جـهاد اسلامی‌"، " انقلاب‌ اسلامی‌ فراگیر" و... به‌ اجرا در مـی‌آمـد و پاره ‌ای‌ دیگر نیز به‌ گونه ‌ای‌ اجرا می ‌شد که‌ کسی‌ از آن‌ خـبردار    نمی شد.))[i]

حزب الله و جهان عرب

موضع دولتهای عربی در قبال حزب الله ( به استثنای سوریه ) از بی توجهی تا بی مهری در نوسان بوده است. ریشه این امر را می توان در دگرگونی ماهیت دولت در کشورهای عربی دانست.

جهان عرب ، از دهه های 40 تا 70 وامدار دو گفتمان غالب بود ، اسلام سیاسی و ملی گرایی عرب( عروبیت ) . برجسته ترین مظهر گفتمان اول را می توان در جنبش اخوان المسلمین مصر یافت که توانست نفوذ گسترده ای در دیگر کشورهای عربی پیدا کند و  شاخه هایی از آن مانند اخوان المسلمین سوریه ، اردن و.... تشکیل شدند.

گفتمان دیگر ، یعنی ملی گرایی عرب ، که توسط روشنفکران عرب مطرح گردید با اقبال حمایت دولتی مواجه شد و توانست به گفتمان غالب تبدیل شود، به گونه ای که رهبرانی مانند جمال عبدالناصر که از رهبران برجسته جهان عرب بودند توانستند محبوبیت فراوانی را کسب کنند. دو جنگ اعراب و اسرائیل اوج غلبه این گفتمان در جهان عرب بود.

ولی بعد از این جنگها ،  نگاه دولتهای عربی ، دگرگون شد. عبدالناصر سرخورد ه از شکست ، درگذشت و به جای او انور سادات با گرایشهای سکولار آمد که چندان اعتقادی به اتحاد جهان عرب و یا اسلام نداشت. وضعیت در دیگر کشورهای عرب هم تغییر کرد . در کشورهایی همانند عربستان و اردن ، که از عدم  مشروعیت داخلی و ظهور مطالبات جدید که با بافت سنتی قدرت همخوانی ندارد ،رنج می برند. بدین ترتیب سیاست  آنها درباره اسرائیل و قدس هم متفاوت از گذشته دنبال شد. درمورد اسرائیل،تنفری که از اسرائیل داشتند تا مرحله تماسهای پنهانی ادامه یافت و حمایت از جنبش مقاومت فلسطین به کمکهای نقدی محدود شد.

در کل به نظر می رسد که دولتهای عربی ( به استثنای سوریه) با توجه به شرایط داخلی خود و شرایط جهانی ( همانند دوستی با ایالات متحد ه امریکا و....)  با پذیرش اسرائیل به عنوان همسایه قدرتمند خود، بدنبال حل مشکل با ایجاد دو دولت قدرتمند اسرائیل و دولت کوچک فلسطین هستند و هر مانعی مانند حزب الله به مذاق آنان خوش آیند نیست ، به گونه ای که حتی تا مرحله موافقت درباره خلع سلاح حزب الله پیش رفته اند.

حزب الله و ایران

پیروزی انفلاب اسلامی درایران در سال 1357، تغییراتی اصولی را در سیاست ایران باعث گردید.

حکومت جمهوری اسلامی که بر اساس فلسفه سیاسی ولایت فقیه و بر مبنای فقه شیعه تشکیل گردید ،توانست در جامعه شیعی ایران رشد یافته ، اهداف و استراتژ یهای جدیدی را تعریف کند. بر اساس این دیدگاه حکومت و دیانت دو مقوله ای به هم تنیده هستند که وظیفه حکومت اسلامی اجرای احکام و دستورات اسلام  است و اسلام هم تنها در حکومت اسلامی می تواند به معنای واقعی اجرا گردد و سعادت پیروان خود را تضمین کند.

از لحاظ نظری ، یک از اصولی که همواره حکومت با آن درگیر بوده است ، عدم ایجاد تقابل و همسانی در مشروعیت بخشی پایه های حکومت از  لحاظ دینی یا ایرانی بودن حکومت است. گرچه عده ای اعتقاد داشته اند که دینی بودن حکومت وسیله ای در جهت تامین منافع ملی و ایجاد نفوذ و سلطه دردیگر مناطق بوده ا ست (  همانند: ژئوپلتیک تشیع، فرانسوا توال ) . در نهایت در تقابل یا تضاد این دو نگرش ، آنچه نتیجه عملی آن بوده حمایت ایران از برخی جنبشها و گروهها بوده است. جنبش حزب الله لبنان یکی از این جنبشهاست .

در وضعیت کنونی ، گرچه گفتمان صدور انقلاب ایران و حمایت از جنبشهای آزادیخواه مذهبی ، در برابر گفتمان دفاع از منافع ملی در ایران کم رنگ  تر شده است ، ولی هنوز به دلیل حساسیت قدس که می تواند پاشنه آشیل اصول سیاست خارجی ایران قلمداد شود، حمایت از گروههای فلسطینی و حزب الله لبنان همچنان اهمیت خود را حفظ کرده است.

درنتیجه ، ایران سعی خواهد کرد از حزب الله لبنان هم به دلیل ایدئولوژیکی و هم به دلیل اینکه بتواند حضور خود را در این منطقه حساس حفظ نماید و منافع ملی خود را تضمین کند، حمایت جدی خواهد نمود.

پايان

 


[i] ـ mehrnews.comـ حزب الله ، سیاست و مقاومت

 


بالا
 
بازگشت