هشتم ثور روز ملی نیست


عبدالقدیر علم

در تمام کشور های جهان یکی از روزهای سال غرور ونماد ملی کشور هارا تمثیل مینماید روزیکه سعادت وسر بلندی مردم آن دیار دران روز رقم زده شده باشد واین روز بنام روز ملی یاد میگردد. که همه ساکنان کشور با ارج گذاری بر این روز آنرا جشن میگیرند .وقتی میگوئیم روز ملی به معنی این است که درین روز أهداف وآرزوهای  همۀ ملت بدون تفاوت های گروهی، قومی و سمتی طور متفق علیه تحقق یافته باشد.این روز  ها معمولا به روز پیدایش ویا آزادی کشور ها از زیر سلطۀ استعمار و یا اشغال متجاوزین نسبت داده میشود. تا همه احاد وافراد جامعه با ذوق وشوق فراوان غبار غم ها وغصه های گذشته را به آب ذلال خوشی وسرور این روز شستشو نمایند ولحظۀ از زیر بار غم وغصه که لازمه حیات اجتماعی است نجات یابند. پس روز ملی یعنی روز سعادت وسر افرازی همگان روز افتخار ، وقار وسر بلندی ساکنان کشور روزیکه مردم قدوم وحلولش را مانند آعیاد مذ هبی در افغانستان لحظه شماری مینمایند.

با ملا حظۀ بر خی از ویژه گی های روز های ملی میرویم به سراغ روز هشتم ثور که منحیث روز ملی همه ساله در کشور ما جشن گر فته میشود. اول باید این روز را به معرفی گرفت که این روز چه روز است تا نسل جوان وآیندۀ ما به آن بهتر آشنا شوند.

روز هشتم ثور 1371 هجری شمسی روزیست که آخرین بقایائی حزب دموکراتیک خلق که به تاریخ هفت ثور 1357 در اثر کودتای نظامی به قدرت رسیدند وبعد با مداخله قوائی نظامی روسها به قدرت خود ادامه دادند بعد از چهارده سال مجبور به ترک حکومت در کابل شدند. { البته سائر مناطق کشور به استثنائی مراکز ولایات از سال 1359 به بعد از کنترول دولت خلقی ها خارج بود}. سر انجام معا ملات سیاسی وبغاوت های نظامی دوستم درین سال به یکباره گی به عمر حکومت خلقی ها خاتمه داد. منظورم از ذکر بازی های سیاسی نا کام خلقی ها ومخالفت دوستم با رژیم این است تا بگویم این دو درامۀ نا هم آهنگ به سقوط رژیم وپیروزی مجاهدین سرعت بخشید. پیروزی که از طرف مجاهدین هم به این سرعت پیشبینی نشده بود لذا این پیروزی  تنها یک قهرمان ندارد...

بعد از سقوط خلقی ها احزاب قدرتمند مجاهدین{ جمعیت اسلامی وحزب اسلامی}که شدیدا با هم در گیر بودند به اثر فشار پاکستان به ریاست شخصی ضعیفی بنام صبغت الله مجددی قناعت کردند ووی را با دل نا خواسته با نعره های تکبیر تا کاخ ریاست جمهوری کابل بدرقه نمودند. درین روز افراد احزاب قدرت مند به فکر اشغال ادارات وبردن امکانات دولتی بودند وهر کس به یک گوشۀ کابل سنگر گرفت تا اشترنگ {اداره} مجددی را به دست گیرند وآن را به صوب دل خواه خود حرکت دهند هر گاه مجددی یک نه میگفت  دو راکت رابه طرف آن شلیک میکردند. واین حکومت از آغاز تا سقوط با فیر راکت وتوپ همراه بود.

از توضیح وتشریح میگذریم به این نقطه برمیگردیم که روز هشتم ثور روز ملی وقابل جشن وتجلیل است ویا خیر؟  از نظر من روز هشتم ثور 1371 مانند ثور 1357 روز ملی نیست این دوروز پی درپی ویژه گی های ملی بودن را ندارند . قبلا عرض شد که روز ملی به روز گفته میشود که ایجاد واستقلال کشوردرین روز نصیب مردم شده باشد ومردم احساس سعادت وبهروزی کرده باشند سعادت ملت در پرتو آن کاملا متبلور باشد. اما در روز هشتم ثور صرف یک گروه از قدرت کنار زده شد وگروه دیگر جای آنرا گرفت منظورم از گروه به طور عام مجاهدین اند نه یک گروپ مجاهدین.  درحالیکه نه از شدت جنگ های داخلی کاسته شد ونه ساحۀ تسلط آن بیشتر از حکومت خلقی ها بود بلکه انار شیزم بیشتر رشد کرد وعلاوه ازتلخ کامی های بی شماردیگر با عث تولد تحریک طلبه شد. هفت ثور تجاوز روس را طور آشکار وهشت ثور تجاوز پاکستان را طور نیمه آشکار با پیامد های بد تر به دنبال داشت.

روز ملی به عنوان یاد گار از آزادی سعادت وخوشبختی تجلیل می شود  اما میدانی که روز هشتم ثور چه حوادث دردناک را در ذهن هرفرد افغان تداعی میکند؟ . منظورم ذهن عام ملت است نه اندیشه وفکر کسانیکه قدرت وامکانات را از بر کت این روزنصیب شدند.  ما به مال و قدرت شان چشم تنگی نمی کنیم صرف عرض من این است که این روز به همه ملت سعادت را به ارمغان نیاورد بلکه به عدۀ محدود... من نه کسی را غارتگر میگویم ونه کسی را محاکمه میکنم پیوسته تکرار مینمایم که این روز روز ملی نیست.

راستی چه ضرور است افراد نظامی وملکی که از روز هشتم ثور تا حال جز تلخ کامی وسر گردانی چیزی را نصیب نشده اند امروز با دل نا خواسته این روز را تجلیل نمایند و درمراسم رسم گذشت شر کت کنند ورژه بروند ؟ چه ضرور است خاطره روز های را زنده نگهداریم که به کشتن وبستن وسوختن تا رقصاندن مرده ها  وویرانی آبادی هاعجین شده است.

 باز از همه گذشته این روز را در کابل چطور تجلیل کنیم که مردم آن بعد ازین روز همه هستی خودرا از دست داده اند؟ خانه زندگی همه وهمه.  روزیکه پیامد هایش مردم را آواره وبی خانمان ساخت. چه لزومی دارد نام حکومت را در خاطره ها زنده نگهداریم که در راولپندی زیر نظر نواز شریف قاضی حسین احمد ومولانا فضل الرحمن ساخته شد وآتش فتنه آن ملت مارا به خاکستر نشاند.

 با اتحاف دعا به روح همه شهدای راه جهاد ومقاومت وگرامی داشت نام نامی همه مجاهدین راستین که از حریم مأمن آزادۀ ما افغانستان به قیمت همه هستی خویش دفاع کرده اندباز تکرار مینمایم من این روز را نه خجسته ومیمون میگویم ونه شوم ومنفور بلکه عرض میکنم به تجلیل نمی ارزد. این روز مانند روز های 26 سر طان وهفت ثور شش جدی روز به قدرت رسیدن یک گروه است که حاکمان وقت روز به قدرت رسیدن خودرا تجلیل نموده اند . مجا هدین هم که تا سقوط کابل به دست طالبان تجلیل کرده اند خوب کرده اند حق این روز را ادا نموده اند چنانچه طالبان هم حق داشتند روز پنجم میزان را جشن بگیرند چون برای شان روز فتح وپیروزی علیۀ مخالفین شان به حساب می آمد.

شاید عدۀ من را به باد انتقاد بگیرند که آخر خون یک ونیم ملیون شهید که بخاطر آزادی کشور از دست روسها وایادی شان جان های خودرا فدا کرده اند به تجلیل نمی ارزد ؟ آیا میشود که یاد شهدای دوران جهاد را فرا موش کرد؟ نه خیر من با این شعار هم آهنگ وموافقم انشاء الله که خون این شهدا به هدر نر فته وایشان به آرمان مقدس خود رسیده اند ونامی نامی ایشان برای ابد در صفحات ذرین تاریخ کشور مان ثبت است ومیشود از قهر مانی ایشان من حیث روز ملی همه ساله تجلیل به عمل آورد اما کدام روز؟

کسانیکه شهید شدند اگر به خاطر به قدرت رساندن گروه مشخص به قر بانگاه رفته باشند باید همان گروه از ایشان تجلیل نماید که از بر کت خون شان به قدرت رسیده اند.  واگر به خاطر ارزش های اسلامی وملی وحاکمیت دین اسلام رزمیده باشند باید  افتخار شان از روز هشتم ثور وپیامد های آن متمایز گردد چون روز های هفت وهشت ثور خاطرات خوب را در لوح ذهن ملت رقم نزده اند وبا یاد این روز ها جز اشک غم از سحاب دیده خونبار بر زمین رخسار ساکنان کشور نمی بارد...

بلی میشود که از روز جهاد ومقاومت ملت محروم افغانستان  من حیث روز ملی تجلیل به عمل آورد واین روز را مصادف ساخت با روز خروج ویا اخراج لشکر خونخوار ومتجاوز روسها از افغانستان که حاصل ونتیجۀ مثبت از جهاد وشهادت است کسانیکه تا خروج روسها از افغانستان به قربانگاه رفته اند هرگز بخاطر اقامۀ حکومتیکه در هشت ثور تحقق یافت نبود. بیائید مسئولانه قضاوت کنیم ما طی سالهای جهاد جز اخراج روسها از افغانستان دیگر چه افتخار داریم؟ ما روز نتایج مقاومت ملت در برابر تجاوز بیگانگان را جشن نمی گیریم وروز انتقال قدرت از یک گروه به گروه دیگرا روز ملی اعلام مینمائیم وجشن میگیریم...  اگر ما بجای روز هشتم ثور روز26 دلو را بنام روز نجات ملی وشکست قشون سرخ تجلیل نمائیم یقینا برای حفظ وقار مجاهدین وگسترش ارزش جهاد در گسترۀ تاریخ افغانستان مؤثر خواهد بود که در هشت ثور چنین امتیاز نیست. همین که سریال های دو روز پی درپی را ساخته اند باید مفهوم آن این باشد که این دو روز هفت وهشت ثور با هم پیوند نا گسستنی دارند پیوند پیامدی که با شباهت های زیاد تاریخ کشور مارا با سابقۀ خونینش پیوند داده چنانچه می زیبد روز های 28 اسد و26 دلو را به هم پیوند داد که هردو منحیث روز نجات واستقلال کشوراز از دست استعمار گران واشغال گران بیگانه به حساب می آید. مشکل ما این است که در افغانستان پدیده ها وواقعیت های ملی از سلیقه های شخصی متمایز نشده هر کس به قدرت رسید برای ملت هیچ چیز را جز خواست خود قایل نیست. آنچه قابل تأئید است این است که ازتکیه زدن جناب کرزی به چوکی ریاست جمهوری تجلیل صورت نمیگیرد وآنرا مرحلۀ تکاملی نمیگویند. در حالیکه واقعا نسبت به مراحل قبلی اش متکامل تر است.

در افغانستان بسیار پدیده های ملی شخصی ساخته شده اند...مثلا..

1- معمولا سرود ملی مربوط به ملت بوده تغیر رژیم ها هیچ تأثیر بر آن ندارد  وسرود ملی مربوط به ملت است ومنحیث سرود ملی در همه رژیم ها کار آئی دارد اما در افغانستان هر کس بر اریکه قدرت تکیه می زند این سرود را به ذوق وسلیقۀ خود تدوین ورنگ آمیزی مینماید مداحان درگاه هم نمیگویند در رژیم گذشته ما این سرود را ساخته ایم با کمال تواضع ذوق حاکمان را در شعر تازه بنام سرود ملی تمثیل مینمایند.

2- بیرق یک کشور باید ویژهگی های یک ملت را تر جمانی نماید اما در افغانستان هر کی به قدرت رسید هنرمندان را جمع آوری ورنگ مورد ذوق وسلیقۀ خودرا فرمایش میدهد. خوانندگان محترم در مسیر تاریخ پر ماجرای افغانستان شاهد دیگر گونی ها در دکور بیرق افغانستان اند که همه زعمای افغان به زور بیگانگان لگد بر گردۀ مردم زدند و بیرق را تغیر داده اند.

3- پول که عمدتا سمبول ملی دران نقش است در افغانستان شکل واحد نداشته هرحاکم به ذوق خود به چاپ اسکناس ها دست زده است وسلیقۀ خودرا به وسیلۀ کمیسیونها تمثیل نموده است.

4- قانون اساسی در تما کشور من حیث سند ملی در همه ادوار قابل اعتبار است اما در افغانستان که نام این سند را وثیقۀ ملی میگویند با آمدن هر ارباب مجددا شرف تدوین میابد وسلیقۀ شخصی اعتبار سند ملی را زیر سئوال می برد. همیشه لحاف کهنه لویه جرگه اضطراری گسترده میشود تا نیاز هاو خواست های حاکمان را زیر نام مواد قانون اساسی در کشور مشروعیت بخشد.

5- تذکرۀ تابعیت .

تذکره یا سند هویت ملی بخاطر شناسای همه اتباع کشور ها توزیع میگردد از ویژگی های این سند تنها تابعیت کشور وملت ثابت میگردد.اما در افغانستان این تذکره بجای شناسنامۀ ملی هویت مذهبی هویت قومی وحتی سمتی رابه معرفی میگیرد که این ثبت وراجستر خود دلیل بر توسعه وادامۀ تفرقۀ قومی ومذهبی در افغانستان است وهمان است که تذکره های افغانستان در اختلافات قومی سالهای  حکومت مجاهدین با عث قتل هزار ها انسان بیگناه در مسیر راه کابل تورخم، کابل پغمان ،واز گذرکاه های مرگبار پل آرتن تا کوتۀ سنگی شد واز خیر خانه تا سالنگ وازان به آنطرف ومناطق دیگر. امید وارم کابینۀ تکامل یافته کنونی قید قومیت ،دین و مذهب را از تذکرۀ تابعیت افغانستان حذف وبدین تر تیب اختلافات قومی ومذهبی را در کشور کاهش دهند. تنها به تغیرات در جلد تذکره اکتفا نکنند مثلا رنگ سرخ دردوران خلقی ها. رنگ سفید دردوران مجاهدین. ورنگ سبز در دوران طالبان بخاطر تغیر رنگ تذکرۀ تابعیت هم چندین کمیسیون تعین میگردید ومبالغ زیاد درین زحمت کشی مصارف میشد که خیلی ها رنج آور ومضحک است. امید آینده بهتر از گذشته باشد.

 

 3 ثور 1385

 


بالا
 
بازگشت