محمد اکرام اندیشمند

 

تحلیل ناقص وانحرافی احمد رشیدازبحران افغانستان

 

احمد رشید ژورنالیست مشهور پاکستانی روز دهم اکتوبر 2006 در مصاحبه با تلویزیون آریانا در کابل، بحران و بی ثباتی موجود در افغانستان را به بحث و تحلیل گرفت. این مصاحبه که به زبان انگلیسی انجام شد، روز بعد از سوی تلویزیون مذکور با برگردان فارسی انتشاریافت. آنچی که در تحلیل و بررسی احمد رشید  قابل تأمل و بحث است، تحلیل نارساء و انحرافی او از بحران ، ریشه ها و عوامل بحران بود. او دراین گفتگو تنها به بخش های از عوامل بحران و بی ثباتی موجود در افغانستان اشاره کرد در حالیکه برخی از عوامل مهم را نا گفته گذاشت. و اشارات او به بخشی از عوامل دیگر سطحی و ناکافی بود. اینگونه تحلیل و ابراز نظر از سوی احمد رشید که در جهان غرب به عنوان یک خبرنگار و نویسندۀ پاکستانی صاحب نظردرمسایل افغانستان شناخته می شود، به ایجاد تصویر انحرافی و نادرست در ذهنیت ها و افکار جامعۀ غربی و سیاستگزاران آن می انجامد. شاید نحوۀ پرسش و طرح مسایل توسط خبرنگار و مصاحبه کننده تأثیر مهمی در ابراز نظر و پاسخ های احمد رشید داشته باشد. چون شخصی که در نقش خبرنگار به بحث و گفتگو با احمد رشید پرداخت با وجودیکه احمد رشید را به عنوان نویسندۀ کتاب "طالبان" معرفی کرد که به 27 زبان دنیا ترجمه و منتشر شده است، اما خود اذعان داشت که این کتاب را مطالعه نکرده است. در حالیکه کتاب مذکور پنج سال قبل به زبان فارسی ترجمه شد و چند بار از سوی انتشارات مختلف به چاپ  رسید. و این شگفت آور است که چگونه فردیکه به عنوان خبر نگار و مصاحبه کننده با نویسنده و محقق پاکستانی مؤلف کتاب "طالبان" در مورد اوضاع و بحران جاری در افغانستان به گفتگوی مطبوعاتی می نشیند که در این پنج سال نتوانسته تا متن انگلیسی و یا فارسی کتاب او را در مورد طالبان مطالعه کند. از همین رو ضعف های مشهودی در گفتگوی موصوف با احمد رشید نمایان بود و نتوانست نویسنده و خبر نگار پاکستانی را با پرسش و طرح مسایل مهم در بحران، به ارایۀ تحلیل و پاسخ درست وهمه جانبه وا دارد.   علی رغم ضعف خبرنگار و مصاحبه کننده، به هیچ صورت نمیتوان این ضعف  را دلیل اصلی بررسی انحرافی و نادیده انگاشتن حقایق نهفته در بحران افغانستان از سوی احمد رشید نویسنده و ژورنالیست پاکستانی تلقی کرد.

احمد رشید در پاسخ به نخستین پرسش که چگونه و با چه انگیزه و عواملی حملات طالبان گسترش و تشدید یافت، به سه عامل: نارسایی جامعۀ بین المللی در باز سازی افغانستان، کمبود نیروهای خارجی برای تأمین امنیت و ضعف دولت افغانستان اشاره کرد. او ضعف دولت را بیشتر در موجودیت فساد مالی و اداری محدود وخلاصه نمود.

در حالیکه احمد رشید به بخشی از عوامل گسترش بحران و ظهور مجدد طالبان به عنوان  نیروی جنگی و بر هم زنندۀ آرامش و ثبات در افغانستان اشاره می کند، اما نقش منفی نیروهای خارجی به خصوص نیروهای امریکایی را به عنوان یکی از عوامل عمده در گسترش بحران ناگفته میگذارد. شاید سکوت او در این امر به معنی نا آگاهی موصوف از آنچی که نیروهای امریکایی چه به صورت عمدی و چه بگونۀ اشتباهی در عملیات نظامی و در برخورد با مردم  انجام دادند، نباشد. اما این سکوت، پیام نادرست و غیر واقعی را به افکار عمومی جامعۀ غربی در مورد نقش منفی نیروهای آنها در تشدید وگسترش بحران افغانستان منتقل میسازد. احمد رشید کمبود نیروهای خارجی را یکی از عوامل گسترش بحران و تشدید جنگ وانمود کرد. در حالیکه افزایش نیروهای خارجی و جنگ این نیروها نه به ختم بحران بلکه به وسعت وگسترش دامنه و ابعاد بحران می انجامد. او غرض موجه جلوه دادن نظریۀ کمبود نیروهای خارجی و مؤثریت افزایش قوای خارجی و تشدید جنگ آنها، در بخشی از مصاحبۀ خود به عملیات مؤفقانۀ ناتو در پنجوایی قندهار اشاره کرد. او در واقع پنجوایی را به عنوان  نمونه ای معرفی کرد که با ازدیاد قوای خارجی و تشدید جنگ می توان طالبان را شکست داد و امنیت را تأمین کرد. اما احمد رشید نگفت که این پنجوایی به چه قیمتی از وجود طالبان تصفیه گردید؟ به قیمت تخریب خانه های مسکونی مردم و راندن ساکنان آن.

 احمد رشید به جای نسخۀ افزایش نیروهای خارجی در افغانستان باید نسخۀ تقویت نیروهای دولتی را تجویز میکرد و از غرب و جامعۀ بین المللی می خواست که با جدیت و صداقت تمام در صدد تقویت نیروهای دولت افغانستان بر آیند. زیرا دولتی که در کشور خود متکی به نیروهای خارجی باشد و امنیت را در اتکاء به سر نیزه های قوای خارجی تأمین کند، مسلماً اعتماد مردم خود را در داخل از دست میدهد. اما سیر حوادث و تحولات در افغانستان نشان میدهد که خارجی های موجود و ذیدخل در افغانستان توجه و صدافتی به این امر ندارند. اکنون بر خلاف سالهای گذشته در کابل ما شاهد ایجاد و تشکیل کمپنی های امنیتی خصوصی  هستیم که برای نیروهای امریکایی، سفارت خانه ها و انجوها افراد مسلح اجیر می کند. آیا این به معنی تقویت نیروهای دولتی است یا تضعیف آن؟

در این تردیدی نیست که فساد فزاینده در دولت به قول احمد رشید یکی از عوامل گسترش بحران بی ثباتی در افغانستان است. اما احمد رشید به این نکتۀ مهم توجه نمی کند که فسادو سالم نبودن تنها در ادارت دولتی و در اجراآت دفتری و اداری دولت خلاصه نمی شود؛ بلکه فاسد بودن و ناسالم بودن برنامه و استراتیژی دولت در تمام زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و امنیتی در تشدید وگسترش بحران نقش عمده دارد. دولت در رابطه با مسایل مهم ملی فاقد یک برنامه و آجندای ملی است. از این رو یک نوع بی اعتمادی پوشیده و گاهی هم آشکار در داخل دستگاه دولت، نهاد ها و ارگانهای دولتی در برابر هم و در برابر دولتی که خود مسئولین و مدیران آنرا تشکیل میدهند، وجود دارد.  تا کنون هیچگونه خط مشی روشن و سیاست شفاف ملی در رابطه با پاکستان اتخاذ نشده است.

احمد رشید به دخالت پاکستان و تقویت طالبان توسط محافل پاکستانی اشاره کرد، اما او در جلوگیری از دخالت پاکستان تنها به تشویق پرویز مشرف از سوی جامعۀ بین المللی اکتفا نمود. او فقط اظهار داشت که جامعۀ بین المللی را مشرف را تشویق کند تا راه را برای نفوذ و ورود طالبان از ایالت بلوچستان پاکستان ببندد. احمد رشید هیچگاه به بررسی این نکتۀ مهم نپرداخت که پاکستان از افغانستان چه میخواهد؟ او به ریشه های منازعه و راه حل آن با پاکستان که در طول نیم قرن گذشته ادامه داشته است، نپرداخت. او به جای فشار به مشرف از تشویق او توسط جامعۀ بین المللی سخن گفت. در حالیکه موصوف به خوبی میداند که زبان تشویق برای اصلاح پرویز مشرف و زمام داران پاکستانی، زبان مؤثر و ثمر بخش نیست. آیا مشرف در زمان بحران کارجیل در کشمیر تنها با تشویق و ترغیب از کوه های کارجیل نیروهای خود را فرا خواند؟ آیا مشرف با زبان تشویق و مهربانی از سوی "ارمتاژ" معاون وزیر خارجۀ امریکا در سال 2001 از طالبان رو برگرداند وحاضر به همکاری با امریکای ها شد؟

به یقین میتوان گفت که احمد رشید میداند اگر ارمتاژ به مشرف این پیام را بگونۀ روشن نمیرساند که عدم همکاری او با امریکا، کشور مشرف را با بمباران امریکایی ها به عصر حجر میبرد، هیچگاه مشرف با زبان تشویق و ترغیب متقاعد به آن همکاری نمی شد.

احمد رشید در بخشی از اظهارت خود به این نکتۀ مهم اشاره می کند که ایالات متحدۀ امریکا پس از سقوط طالبان در صدد دستگیری رهبران طالبان و زوال کامل این گروه نبود. از این رو آنها به کویته رفتند و دوباره وارد صحنه شدند. اما او هیچگاه به دلایل و انگیزه های این سیاست امریکا نپرداخت. در حالیکه طالبان تا هنوز به حیث یک گروه تروریستی در لیست سیاه امریکا قرار ندارد و امریکایی ها از فشار لازم و صادقانه به مشرف در سرکوبی کامل طابان خود داری میکنند. مهم تر از آن، اینکه ایالات متحدۀ امریکا هیچگاه در صدد این نشده است که بحران و منازعۀ پاکستان و افغانستان بصورت ریشه ای  حل شود.

احمد رشید از توافق تدویر جرگۀ قبایل دوسوی دیورند که به وساطت رئیس جمهور امریکا میان کرزی و مشرف در کاخ سفید صورت گرفت، به عنوان طرح کرزی نام برد. او گفت که مشرف این جرگه را تحت فشار امریکا پذیرفت. اما او در این تحلیل فراموش نمود که مشرف با قبایل وزیرستان در پنجم سپتمبر سال جاری توافقنامۀ صلح امضاء کرد و سپس از کابل تا اروپا و امریکا از این توافقنامه بدفاع پرداخت. حتی خانم تسنیم اسلم سخنگوی وزارت خارجۀ پاکستان از دولت افغانستان خواستار امضای توافقنامۀ مشابه با طالبان شد. و این نشان میدهد که تدویر جرگۀ قبایل از برنامه های مشرف است.

یکی از نکات شگفت آور و پرسش برانگیز احمد رشید در این مصاحبه،  نام بردن او از حملات انتحاری به عنوان تکنالوژی مبارزه و جنگ باخارجی ها است که گویا از سوی مردم (طالبان)در افغانستان پذیرفته شده است. جالب این بود که او استفاده از این تکنالوژی را به عنوان بخشی از سیر تاریخی مبارزه و مقاومت مردم افغانستان در برابر لشکر کشی انگلیس ها و شوروی در واقع به عنوان نیروی خارجی و متجاوز تلقی کرد. او گفت که مردم با انگلیس ها با تفنگ و وسایل همان وقت جنگیدند و سپس در مقاومت علیه شوروی ها نیز از تکنالوژی استفاده کردند. سلاح های مدرن را بکار گرفتند. اکنون که حملات انتحاری به عنوان یک تکنالوژی جنگ از سوی القاعده و اسلام گراها استفاده می شود، طالبان نیز ازآن استفاده میکنند. وی اظهار داشت که  تا کنون 76 افغان حملۀ انتحاری را انجام داده است.

احمد رشید در حالی ارقام حملۀ انتحاری را توسط خود افغانها ارایه میکند که تا کنون دولت افغانستان این حملات را به خارجی ها و غیر افغانان نسبت میدهد. اظهار نظر و تحلیل احمد رشید از حملات انتحاری در افغانستان از سوی خود افغانها بگونۀ پوشیده و نا آشکاری در تایید این ادعای مشرف است که در اروپا و امریکا طی سفیر ماه سپتمیر خود، طالبان را نیروی مورد حمایت پشتونها در جنوب افغانستان خواند. احمد رشید هیچگونه اشاره ای در مورد نقش پاکستان و مدارس پاکستانی در انجام وگسترش حملات انتحاری نداشت.  

 

12 اکتوبر 2006 برابربا 20 میزان 1385

     


بالا
 
بازگشت