سید احمد شاه دولتی فاریا بی

  

  قصه هائی از تاریخ

 

دوازدهمین سالگرد شهادت عبدالعلی مزاری

 --------------------------------------------------------------------------------------------

 درجوامع انسانی گاه گاهی شخصیت هائی با احساس وپرقدرتی که نسبت رؤفت با مرد م ازاعتماد توده های میلیونی برخوردارمیگردند تبارزمینمایند وهمیشه درفکرانجام کارهائی به منفعت توده ها وکشورخود میباشند که عبد العلی مزاری یکی از چنین شخصیت ها و چهره های درخشان کشوراست .

 آنهائیکه تاریخ افغانستان را مطالعه کرده باشند کاملا واقف اند که استبدادی ترین رژیم درافغانستان ومستبد ترین امیران یکی هم امیرعبدالرحمن بچۀ افضل خان است که بروایات تاریخی دست پروردۀ روس ونوکر انگلیس بوده است که اونه تنها هزاره ها ، اوزبیک ها و تورکمن هارا درافغانستان زیر چکمه های آهنین استبداد ی اش مورد اذیت وسرکوب قرار داد ه است بلکه مردم نورستان ، جدران ومنگل وسایر اقوام را نیزباقصی القلبی وحشیانه درمنجنیق قرارداده به کشتارهای بربرمنشانه مبادرت نموده ازان کله منار ها ئی را ساخته است که عدالرحمن خان این موضوع را با وقاحت کامل وبی وجدانی بقلم خود درتاریخ نوشته است وبا این نوشته بهایم صفتی ودرنده خوئی خودرا بیان نموده است .

 درزمان شاهی نیزاستبداد زمان این امیرمستبد اولگوقرارداده شده درتمام دورۀ رژیم شاهی رهنمود عمل آن بوده است که ده ها کتاب منتشر شده ازمظالم این دوران حکایت میکند مثلا زمانیکه نادرشاه توسط عبدالخالق جوان درمحوطۀ لیسۀ استقلال ترورشد

 هفده نفربه جرم ترورنادرشاه درمحبس دهمزنگ با بسیارفضیحت (گوش بریدن وبینی بریدن ) اعدام گردیدند درحالیکه طبق حکم شریعت اسلام به عوض یکنفر مقتول صرف یکنفر باید اعدام میگردید ، بد ین منوال استبداد درزمان پس ازکشته شدن نادرشاه نیز ادامه یافت وانسان های با احساس وآگاه برای بیداری شعورسیاسی مردم سربالا کردند به نابودی کشانیده شدند .

 هجوم شوروی به افغانستان ، پنجروزپیش ازسال 1980میلادی وفعالیت های ایالات متحدۀ امریکا ویاران بین المللی اش برای گرفتن انتقام شکست امریکا درجنگ ویتنام ازشوروی ، شیپور بیداری همگانی بود که اقوام ساکن درافغانستان آمادۀ مقابله با قشون شوروی گردید ند ، مقامات امریکا ملاحظه نمودند که میتوانند با تهیۀ سلاح ومهمات و جنگ افزارهای لازم برای جنگ جویان افغانستان وتوزیع پول ومدد معاش ومواد لوژیستیکی به آنها به آسانی زیر پای سربازان شوروی را مانند مس وچودن داغ نمایند وبر چکاد فیروزی قرار بگیرند .

 با آغازجنگ باشوروی که از1980 تا 1989 ادامه داشت درپهلوی بیداری شعور سیاسی امکانات وزمینۀ خوبی برای تشکلات سیاسی وسازمانی بخاطر خدمت به هموطنان درمناطق مختلف کشورفراهم گردید ، درمناطق مرکزی افغانستان نیزبا همۀ عقب مانده گی اقتصادی وفرهنگی سازمانها واحزاب متعددی برای بسیج مردم وجوانان بمنظورمقابله با د شمنا ن ومتعرضین بوجود آمد که درحقیقت یک نوع دفاع خودی وحافظ امنیت منطقه یی بود که با تلاش عده یی ازروشنفکران ومآل اند یشان بوجود آمده بود ، این رزمنده گان تود ه یی با آنکه بعضی اوقات ازجانب مخالفان ودشمنان شان زیر ضربات سنگین نظامی قرار میگرفتند اما آنها هیچگاه ازتلاش برای خدمتگذاری برای مردم شان شانه خالی نکردند ،                                                            عبدالعلی مزاری ، کریم خلیلی ، محمد محقق ، اکبری وچند نقر دیگران ازجملۀ مسن ترها ، مبارزان پیشگام آن زمان بودند که بحیث وارثین مبارزانی چون اسمعیل بلخی ، میر علی احمد گوهر ودیگران تبارزنمودند که پس از1946م  را ه مبارزه برضد استبداد رادرپیش گرفته سازمانی را بنام {پیمان اسلامی} درسال 1969م تاسیس نموده براه روشنگری اذهان عامه کمر بسته بودند ، اسمعیل بلخی که همزمان با اعلام استقلال افغانستان ازجانب امان الله خان درسال 1919م درتوابع ولایت بلخ متولد گردیده بود ازدوران طفولیت درعرصۀ علوم اسلامی تحصیل نموده وازجملۀ دانشمندان متبحرمذهبی به حساب می آمد .

 عبدالعلی مزاری یکی ازشاگردان مقرب او درمزارشریف بود که دانش سیاسی ، علوم اجتماعی ومذهبی را ازوی آموخته بود ، گروه سیاسی واعضای سازمان { پیمان اسلامی } به منظور تامین وحدت اقوام تحت ستم ومبارزه علیه ستمگران و ضدقدرت حاکمه استبدادی رژیم شاهی فعال بودند وبرای تاسیس یک جمهوری اسلامی درافغانستان زمینه سازی میکردند .

پس ازرویکار آمدن رژیم جمهوری داود خان ( 1973 ) سازمان های اسلامی مثل پیمان اسلامی برهری اسمعیل بلخی ، سازمان مدرسۀ قرآن برهبری مولانا فیضانی هروی ، سازمان قیام اسلامی وجوانان مسلمان برهبری غیرمستقیم غلام محمد نیازی استاد داشکده شرعیات وعلوم مذهبی درکابل ودرساحۀ دانشگاه کابل فعال بودند که بعد ها درنتیجۀ ائتلاف آنها {سازمان توحیدی اسلامی} بوجود آمد ودرراس آن مولانا فیضانی هروی قرار گرفت که جوانان مخالف این سازمان ، آن را مثلث سیاه میگفتند ، مولانا فیضانی که درآغازفعالیتش درچوکات { مدرسۀ قرآن } پاد شاه را سایۀ خدا میدانست با هرگونه مبارزه علیه شاه وکودتا وقیام علیه آن جدا ًمخالف بود وبعد ازرویکارشدن جمهوری د ا ودخان فکرش عوض گردیده پلان کودتا علیه د ا و د خان را طرح کرده بود که ایت وطئه افشا شده مولانا فیضانی هروی ، انجنیرحبیب الرحمن وتعداد زیادی ازافسران نظامی وابسته به اسلام گرایان دستگیروزندانی گشتند .

درسالهای 1975 و 1976 طرح پلان د وکو د تا علیه د ا و د خان توسط گلب الدین حکمتیارکه درپا کستان با استخبارات آنکشور کارمیکرد توسط شبکۀ استخباراتی داودخان (مصئونیت ملی) کشف وخنثی گردید ولی پس ازکشف هرتوطئه صدها نقربه اتهام دست داشتن درتوطئۀ ناکام کود تا ازنظامیان وملکی ها که با اسلام گرایان رابطه داشتند دستگیر وزندانی شدند .

 پس ازهجوم شوروی به افغانستان واوج گرفتن جنگ وتخریبات ، وقتی درسال 1988 موضوع خروج قوای شوروی ازافغانستان طرح گردید { هفت تنظیم جهادی} درماه فیبروری سال 1989 د رپاکستان حکومت موقتی وعبوری افغانستان را تشکیل داد ند ، عبدالعلی مزاری که ازمدت ها پیش برای متحد نمودن تمام سازمانها ی مناطق مرکزی وتشکیل جبهۀ ائتلافی تلاش داشت درسال 1989 پیشگامان این سازمان هارا درمنطقۀ{ ورس }گرد آورد هشت سازمان بشمول سازمان حرکت انقلاب اسلامی برهبری آیت الله محسنی که پشتون تبارهای شیعه مذهب را بسیج کرده بود { حزب وحدت ملی } را بوجود آورد ه شورای مرکزی را ایجاد نمود که گفته میشد آیت الله بهشتی رئیس و آیت الله حسین نصیری معاون شورا تعین شده اند وسید محسن جگلن مشهور به( سید جگلن )بصفت قوماندان امور نظامی این شورای مرکزی برگزیده شده است ، درحالیکه قبلاً ازمجموع سازمانها واحزاب سیاسی یک جمعیت ائتلافی بنام {شورای اتفاق اسلامی افغانستان }ایجاد شده اما نتوانسته بود کار موثر انجام بدهد ، گروه دیگربنام { اتحادیۀ مجاهدی اسلامی افغانستان } ایجاد گردیده عبدالحسین مقصودی آن را رهبری میکرد ، اویگانه سازمانی ازحوزۀ مرکزی افغانستان بود که به اخذ سلاح ومرمی ازپا کستان موفق گردیده بود که این سازمان برضد افراد تحت فرمان حکومت می جنگید .

عبدالعلی مزاری که درطول سالهای تحصیلاتش درایران با روحانیون مبارزرابطه های سیاسی مذهبی داشته وبا آیت الله خمینی یکجا زندانی شده بود پس ازپیروزی انقلاب اسلامی وبه قدرت رسیدن آیت الله خمینی ازاعتماد واعتبارخوبی برخودارشده بود وتورک تبارهای ایران نیزبه عبدالعلی مزاری احترام خاص داشتند ، آنها نیزملیت هزاره را ازسلالۀ تورک تباران قلمداد میکنند ، تا جائیکه تاریخ حکم میکند وقیافۀ ظاهری هزاره ها نشان مید هد آنها با داشتن کلۀ گرد ،روی پهن ، ریش کم وبعضا ً کوسه ، چشمان زیبا وبراق اما کوچکتر، همانند اوزبیک ها ، تورکمن ها ، قزاق ها ، قیرغیز ها ، تا تارها ، هون ها ، تورک ها ، مغلها

 وسایر تورک تباران میباشند ، تحقیقات اکادمیک نشان داده است که تغیر ساختاربیولوژیکی وفیزیکی نژاد ها درقرن های متمادی احساس نمیگردد اما آنچه به مسایل فیزیو لوزیک وروانی مربوط است وخصلت ها ی کسبی وآموزشی دارد به زودی تغیر می یابد مثل زبان ، کلتور، عقاید سیاسی ومذهبی وامثال آن .

عملا دیده میشود که قوم اوزبیک ویا تورکمن های ساکن درعراق وحوزۀ خلیج ، عربی صحبت میکنند مثل عرب ها لباس ماکسی میپوشند وکلتور عربی را دارند وبه جامعۀ عرب مدغم شده اند اما نژاد شان همان که قرن ها پیش بود هنوزهست ، این موضوع  را درامریکا زیر ذره بین قرار بدهیم می بینیم که ویتنامی ها ، جا پا نیها ، ارمنی ها ، عرب ها ، افریقائی ها وامثال آن قرن ها پیش به امریکا آمده وسکنی پذیر شده اند زبان وکلتور شان کاملا ًتغیر یا فته اما با وجود آمیزش با بومی های امریکا ئی ویا باسایر نژاد ها ساختاربیولوژیکی وفزیکی آنها بلاتغیر ماده است درحا لیکه زبان وکلتور آنها کاملا دیگرگون گردیده است ، بناءً نمیتوان گفت که هزاره ها تورک تبارنیستند ، حتی امیر عبد الرحمن خان دشمن درجه یک هزاره ها وتورک تبارها با نقل ازابوالفضل بیهقی مورخ دربارسلطان محمود غزنوی وپسرش سلطان مسعود نوشته است که هزاره ها تورک تباروازسلالۀ مغل اند درفاریاب زبان اوزبیکی بنام { چغه تا ئی } وجود دارد که طبق روایات تاریخ چغه تای که بعضی ها بیدون درنظر داشت لهجۀ تلفظی آن بصورت { چغتای } نوشته اند ازسلا لۀ تموچین مشهوربه چنگیزاست که خان خانان معنی دارد .

 حکومات جبار زمان درافغانستان توسط مؤرخان مزدور خود برای دامن زدن به افتراق ملی حتی زبان پارسی را بنام زبان دری ، فارسی ، تاجیکی ، زبان هزاره گی وامثال آن مسمی نموده وآنچه دل شان خوا سته نوشته وجعلیاتی را درتاریخ ملیت ها واقوان ساکن درافغانستان وارد آورده اند که بحث دراین مورد ازبحث فعلی خارج است .

این موضوع شایان ذکر است که درجریان جنگ باشوروی (1980 تا 1989 قبل ازتاسیس حزب وحدت ) مناطق مرکزی یازیستگاه هزاره های تورک تبار، توسط خود مردم وپیشگامان توده یی بصورت خود مختار فدرال گونه اداره میگردید ومناطق آنها به ( 9 ولایت} بنام های{ جاغوری ، ناور، ورس ، یکاولنگ ، بلخاب ، دایکندی ، لعل وسرجنگل ، بهسود ، درۀ صوف } نام گذاری شد ه بود واین کار برای بهتر اداره کردن وبهترامنیت تامین نمودن صورت گرفته ودرهرمنطقه مسئولین نظامی توظیف بودند که هر ولایت بطور اوسط چهارحوزۀ امنیتی یا ولسوالی داشت .

 رژیم کابل نیز تلاش داشت این ولایات جدیداً نام گذاری شده را با نیرنگ های سیاسی تحت ادارۀ خود بگیرد بنا به همین دلیل درسال 1984 شورای ملیت هزاره درکابل تاسیس گردید که در راس شورا خادم حسین مشهور به خادم بیگ قرار داده شد ،  داکتر سرابی وسید منصوربصفت معاونین این شورا تعین گردیدند ، درسال 1987 داکترنجیب رئیس جمهور افغانستان درجریان صحبت با بزرگان وپیشگامان هزاره ها گفت :ملیت هزاره باید دریک سازمان متحد شوند تا ازمنافع ، حیثیت وآبروی شان درمقابل مخالفین ومها جمین دفاع کنند (منظورش متحد شدن درغند قومی وبا قرار گرفتن درتحت فرمان دولت وایفای نقش درتامین امنیت منطقه بود ) ازهمین سبب داکتر نجیب گفت : ما حاضرهستیم هرگونه کمک های مالی ونظامی را دراختیارشما برادران بگذاریم درهمین اثنا بعضی ازروحانیون عملی شدن احکام شرعی بر اساس مذهب جعفریه بالای اهل تشیع را خواستار گردیدند که داکتر نجیب به پیشانی باز اظهار داشت : برای عملی شدن این خواست ، شرایطی باید مهیا گرد د که حکو مت حاضر است بمنظور فراهم آوردن این شرایط به همکاری روحانیون معظم اهل تشیع اقدام نماید ، شرایط درافغانستان طوری آمد که این موضوع مسکوت ماند .

وقتی درماه می سال 1992 صبغت الله مجد د بحیث رئیس جمهورموقت مجاهدین به کابل آمد هیئت عالیمقام حزب وحدت واهل تشیع درارگ جمهوری با وی ملا قات نمود ه درمورد سهم گرفتن درتشکیل حکومت مذاکره نمود ه به تفاهم رسیدند که چهار پست وزارت وهشت پست شورا به ملیت هزاره تخصیص داده شد ، وقتی از این موضوع رهبران مجاهدین آگاهی یافتند آن را نپذ یرفتند آنها میخواستند همان طوری که رهبران اهل تشیع را ازائتلاف تنظیم های جهادی درپاکستان دور نگهداشته بودند ازتشکیلات حکو مت جدید التشکیل نیز دور نگهدارند اما بعدها این فکرشان عوض گردید .

تاثیرعبد العلی مزاری درشکل گیری ائتلاف شمال : زمانیکه ولایات سمنگان ، بلخ ، جوزجان ، سرپل وفاریاب زیر فرمان جمعه اچک رئیس تنظیمۀ مزارشریف که بنام زون شمال مسمی بود قرار داشت جنرال مومن اندرابی بصفت آمرعمومی حوزۀ حیرتان ( محل ذخایراموال وارداتی وصادراتی وبئیس یا بیز نظامی بود ) ایفای وظیفه مینمود ، نسبت عدم اطاعت وی ازامر ونهی جمه اچک ، رئبیس جمهورنجیب امرتبد یلی جنرال مومن را بنام قوماندان ارگ جمهوری صا درنمود ه تاکید کرد هرچه زود تروظیفۀ خود را درکابل اشغال نماید ، این تاکید اضافی بحیث زیکنال خطر محسوب میگردید که جنرال مومن ودوستانش حدس میزدند : اگربه کابل برود داکتر نجیب اورا نسبت عدم اطاعتش ازجمعه اچک که نمایندۀ خاص نجیب است زندانی خواهد ساخت ، بناءً جنرال مومن به کابل نرفت واین عدم اطاعت از رئیس جمهورنیزبود ، همیگونه موضوعات است که گفته میشود پل های پشت سر را تخریب کرده است یعنی بجز مقابله راه عقب نشینی وجود ندارد .

جنرال مومن که خودرا دربن بست مواجه میدید جنرال دوستم را به جریان گذاشته مشوره خواسته بود دراین باره چه باید بکند ؟ جنرال دوستم گفته بود من دراین مورد با مقامات ارشد صحبت میکنم ....

زمانی که جنرال دوستم با داکتر نجیب تماس گرفت ، داکتر نجیب نه تنها ازتبدیلی مومن منصرف نشد بلکه با جنرال دوستم با لحن تهدید آمیزی صحبت نموده بود ، جنرال دوستم که اوضاع پشت پرده را درمورد قوماندان های جنبش وخودش مطالعه کرده جریان را ناگوار وخصمانه احساس نموده بود پلان تدابیر تدافعی را با قوماندان های متجرب وجنگی خود روی دست گرفت به آماده گی تدافعی نظامی اقدام نمود ، درچنین حالتی عبدالعلی مزاری با جنرال دوستم درمورد ائتلاف ملاقات نموده بعد از تفاهم ، هیئتی را به نزد احمد شاه مسعود فرستاده وبا قوماندان های جهادی فعال درمنطقه به تفاهم رسیده بود یگانه نفری که مخا لفت میکرد گلب الدین حکمتیاربود ، که درحمایت ازجمه اچک ورئیس جمهورنجیب قرارداشت ، حکمتیارفکرمینمود نظربه رابطۀ که با هیئت باصلاحیت نجیب برقرارشده بیدون ائتلاف شمال خودش به تنهائی ویا در راس تمام تنظیم های جهادی به قدرت خواهد رسید ، افرادی که به عبدالعلی مزاری نزدیک بوده اند میگویند مزاری با حکمتیارتماس بر قرارنمود ه اورا قانع ساخت که ازمخالفت دست بردارد واقعیت های عینی جامعه را درک نماید ، بیدون درنظر داشت قدرت نظامی جنرال دوستم ومجاهدین متمرکز درشمال نمیتواند به اریکۀ قدرت تکیه بزند ( دران زمان جنرال دوستم وقوماندان های همکار با او شهبیال نظامی داکتر نجیب گفته میشد که پنجاه هزارافراد مسلح جنگی داشتند ) به اصرار عبد العلی مزاری حکمتیار نیزاز ایدۀ یکه تازی منصرف گردیده با عبدالعلی مزاری همنوا ئی نمود ، حکمتیار، درولسوالی های فاریاب افراد مسلح زیاد داشت که انجنیر نسیم مهدی یکی ازقوماندان های مشهورحزب اسلامی حکمتیار بود ، بدین منوال با تلاش عبدالعلی مزاری زمینه برای ایجاد یک ائتلا ف ضد رژیم  نجیب فراهم گردید .

جمعه اچک دراوایل ماه مارچ 1992 چهارده نفرازجنرال های شرکت کننده درجنگ جلال آبا د را با قانع ساختن داکترنجیب برای مقابله با جنرال دوستم به مزار شریف خواسته شعار یاتخت یا تا بوت را سرداده بود تا پلان عملیات وسرکوب قوت های جنرال دوستم ومجاهدین شمال را طرح وبه منصۀ اجرا بگذارند اما این پلان جمعه اچک توسط جنرال دوستم وقوماندان های با تجربه او عقیم ساخته شد جمعه اچک وجنرال ها ی اعزامی داکتر نجیب ، ازمزارشریف مجبور به فرار شد ند ، این نخستین نشانۀ سقوط ولایات شمال وقطع رابطۀ سیاسی ونظامی با رژیم کابل بود وهوشداری به نجیب از قریب الوقوع بودن سقوط کامل حکومتش ،  که به مثابه نتایج نا مطلوب اعمال نا سنجیده اش درآئینۀ اقبال خود مشاهده نمود ودرمخمصه قرار گرفت .

 وقتی داکترنجیب درهجدهم ماه مارچ 1992 اعلام نمود که بخاطر ختم جنگ واعادۀ صلح درافغغانستان ازوظیفه استعفا میکنم ) جزب وحدت درپهلوی جنرال دوستم قرار داشت واحمد شاه مسعود را نیز تشویق وتشجیع نمود که به به ائتلاف بپیوند د جنرال دوستم ،عبدالعلی مزاری واحمد شاه مسعود باهم متحد شد، شک وتردید ها ، بی اعتمادی ها ، وبد گمانی ها کنار زده شد ،   وافراد تحت فرمان آنها مانند آب سه دریای خروشان بهم پیوستند ازسمت شمال بسوی کابل درحرکت افتادند به زود ترین فرصت کابل را زیر کنترول خود گرفتند واز تنظیم های جهادی دعوت نمودند که حکومت عبوری را خود را به کابل اعزام نمایند که صبغت الله مجددی درماه می1992 به کابل آمد .

تاریخ دوم جون سال 1992 قوت های نظامی تحت فرمان رسول سیاف بالای مناطق تحت کنترول حزب وحدت حمله نمود ونیروهای حزب وحدت به مقابله ومقاومت برخاست که این جنگ 14روزدرکابل ادامه یافت ، احمد شاه مسعود وزیر دفاع با تمام نیروی نظامی اش به حمایت قوای سیاف وارد جنگ شد ، حزب وحدت با دولشکر نظامی روبروگردید اما مردانه جنگید به بخاطر دفاع ازمنافع ساکنین مناطق تحت کنترولش وازحیثیت وآبروی خانواده ها عملیات مدافعوی را انجام داد ، بعضی ازدوستان که درآن زمان درکابل بودند گفتند : نیروهای نظامی جنبش ملی دران زمان درکابل زیاد نبود وبرای حمایت ازحزب وحدت وعبدالعلی مزاری وختم جنگ وجلوگیری ازگسترش جنگ نیروهای تازه دم ازمزارشریف مقرفرمان دهی جنرال دوستم به کابل رسید ، قوماندان های جنبش ملی به طرفین جنگ اعلام نمودند که عملیات نظامی خود را متوقف نمایند درغیرآن به عواقب ناگواری مواجه خواهند شد ، لبۀ تیز این ابلاغیه بسوی نیروهای ائتلافی اتحاد اسلامی ، جمعیت اسلامی ، شورای نظاروقوای وزارت دفاع بود که بعد ازان جنگ فروکش نمود وحزب وحدت ازحالت نگران کننده وبحرانی به حالت عادی برگشت ، بعضی ها تلفات طرفین درگیر دراین جنگ را چهارصد نفر کشته وبیشترازیکهزارنفرزخمی قلمداد نموده اند .

پس ازختم همین جنگ ومقاومت حزب وحدت ، قدرت وشهامت رهبران واعضای آن به اثبات رسید حکومت مجاهدین به رهبری برهان الدین ربانی مجبورگردیدند حزب وحدت را به حکومت شریک بسازند ، سه پست وزارت وسه چوکی درشورا

به حزب وحدت داده شد ، حزب وحدت برهبری عبدالعلی مزاری درکابل ازلحاظ داشتن نیروهای رزمی وجنگ افزاربصورت چشمگیری قوی بود زیرا علاوه از آنکه ازحمایت توده های میلیونی ساکنین مناطق مرکزی افغانستان برخورداربود پس ازسقوط رژیم داکتر نجیب ، ( فرقۀ 59 ) وقسمتی از( فرقۀ 69 ) همچنان نیمی از( قوای 15 ) به حزب وحدت پیوسته تحت فرمان عبدالعلی مزاری رئیس شورای مرکزی حزب وحدت قرارداشت .

عبدالعلی مزاری بحیث شخص مدبر ومآل اندیش تمام سازمانهای سیاسی هشتگانه را که بیشترین اعضای آن اهل تشیع بودند متحد ساخته حزب وحدت را درسال 1989 بوجود آورده بود تا درمقابل مخالین ومهاجمی بصورت مشت گره شده عمل نماید که نام واعضای رهبری این هشت حزب یاسازمان سیاسی به شرح آتی است :

 1 -- حرکت انقلاب اسلامی افغانستان برهبری آیت الله محسنی قندهاری که بیشترین اعضای آن پشتونهای شیعه مذهب بودند.

 2 -- سازمان نصربرهبری دسته جمعی کمیتۀ رهبری .

 3 -- سپاه پاسداران برهبری حجت الاسلام زا هد ی .

 4 -- نهضت اسلامی افغانستان برهبری اخلاقی جاغوری .

 5 -- نیروی اسلا می افغانستان برهبری ظاهر محقق بهسودی .

 6 -- حزب اسلامی زهد برهبری قاری احمد .

 7 -- جبهۀ متحد برهبری حسن روح الله .

 8 -- شورای اتحاد برهبری سید علی بهشتی .

 قابل یاد دهانی است که آیت الله محسنی رهبر حزب حرکت اسلامی شاید به امید قرار گرفتن درراس رهبری حزب وحدت به این وحدت سازمان ها آمده بود اما زمانیکه این آرمانش برآورده نگردید پس ازمدت کوتاهی ازحزب وحدت خود را کنار کشید وهفت حزب متحده بنام حزب وحدت درمقابل هفت تنظیم مجاهدین قد برافراشته فعال باقیماند که به آنها خوش آیند نبود ومجاهدین واقعیت های عینی جامعه را درنظرنگرفته حاضر نشدند حزب وحدت را با خود متحد نمایند .

 وقتی درماه اوکتوبر سال 1994 گروه طالبان برهبری شبکۀ استخبارات پاکستان درمنطقۀ سپین بولدک قندهارتجنع کرده پلان تعرضی وحملات نظامی خودرا بالای مواضع مجاهدی درقندهاربا قتل وکشتارآغازنمود ، زمانیکه بصوب کابل حرکت نمودند عبدالعلی مزاری ونیروهای حزب وحدت که درغرب کابل درمسیر راه ورودی به شهرمتمرکزبودند برای جلوگیری ازورود طالبان به شهر کابل که زیر اولین ضربه های نظامی طالبان قرارمیگرفت بعضی ازقطعات نظامی خودرا به غزنی اعزام نمود تا به کمک قاری با با مسؤل امور غزنی مانع عبور طالبان بسوی کابل شوند ، قاری با با شاید به هدایت مرکزوشاید نسبت سازش با طالبان ، با حزب وحدت همکاری نکرد قطعات حزب وحدت مجبور به عقب نشینی شدند زیرا قوای بیشتر را ازکابل به حمایت قوای اعزامی به غزنی افراز مینمودند قوایش درکابل ضعیف میگردید واحتمال حملات مجدد مخالفین حزب وحدت درکابل وجود داشت ، طالبان که زیر رهبری تاکتیشن های نظامی پاکستان قرار داشت به کابل وارد نگردید بسوی لوگر وچهار آسیا حرکت نمود ند که مقرگلب الدین حکمتیار بود ، پس ازمتمرکز شدن درچهارآسیا به حزب وحدت پیغام فرستاده ودعوت کرده بودند باهم دریک ائتلاف متحد شوند هنوز جواب رسمی ازطرف حزب وحدت به آنها داده نشده بود که طالبان ازچهارآسیا بسوی کابل هجوم آوردند که دراین زمان تمام نیروهای موجود جنبش درکابل وحزب وحدت دریک سنگردرمقابل لشکر طالبان قرار داشتند ، طالبان توانسته بودند مناطق شاه شهید ، بالا حصار ، کارتۀ نو رابه تصرف خود درآورند جنرال فوزی یکی ازقوماندا ن

های متجرب جنبش ملی به جنرال دوستم دربرابر پرسش وی ازوضع منطقه وچگونگی جنگ گزارش داده گفته بود : نیروهای جنبش ملی وحزب وحدت درسنگرهای واحد مقابل مهاجمین دشمن (طالبان ) به دفاع ومقاومت می پردازند ، مهمات روبه ختم است وجنگ آنقدر داغ است که طبق گزارش ها حتی زنان قهرمان درکارتۀ سه وسایرمناطق تحت کنترول حزب وحدت مرمی های ذخیرۀ خودرا به دسمال بسته ویا به نوک چادری خود گرفته به حضور عبدالعلی مزاری می آورند وقهرمانی ازخود نشان میدهند جنرال دوستم دریک بیانیۀ خود درمورد قهرمانی ها وپیوند ناگسستنی عبدالعلی مزاری با مردمش گفت درزمانی که طالبان لحظه به لحظه حلقۀ محاصره را به نیروهای حزب وحدت وجنبش ملی درکابل تنگتر میساختند با عبدالعلی مزاری رهبردلیرحزب وحدت تماس گرفته پیشنهاد نمودم که اورا ازمحاصره ومخاطرات جانی نجات میدهم باشهامت بی نظیری اظهار داشت نمیتوانم ملت ام را تنها بگذارم وتنها خود را نجات بدهم ، جنرا ل دوستم گفت : روز دشواری بود ترس وجود داشت که مبادا اصرارزیاد من برای نجات جان عبذالعلی مزاری حیات اورا درچنین حالتی بیشتر به خطر مواجه سازد .

 طالبان که مقاومت بیش ازحد حزب وحدت ودوستان آنرا دیده بودند دست به توطئه یی زدند وخواستند درظا هربا حزب وحدت  کنار بیایند وائتلاف بکنند وعبد العلی مزاری را برای مذاکره ومفاهمه به چهارآسیا دعوت نمودند ، عبدالعلی مزاری که شخص صادق بود  با دونفردیگربه چهار آسیا رفت طالبان نامسلمان خلاف حکم آیت قرآن ( اوفوا بعهدکم ) عمل نموده اورا دستگیرنمودند ، جنرال دوستم میگوید همان روزی که استاد مزاری به چهار آسیا به مقر طالبان رفته بود من همراه استاد محقق با محمود مستری نمایندۀ خاص ملل متحد وهیئت همراه او که ازطرف محمد ظاهرخان شاه سابق اعزام گردیده ودر درترکیب هیئت ، محترم عبدالاحد کرزی پدررئیس جمهورفعلی ،دوکتورستارسیرت ،سلطان محمود غازی ، جنرال عبدالحکیم کتوازی حضور داشتند مصروف بودیم ، درهمان روز، رول فیلمی بدستم رسید به عجله درگوشه یی رفته فیلم را به شعاع آفتاب کرفتم که دیده میشد دستان استاد مزاری را طالبان بسته وجند نفربه سر وروی او چنگاو بودند ، من این موضوع را با محمود مستیری وهیئت اعزامی پادشاه سابق نیز طرح کردم تا راهی پیداشود که استاد غبدالعلی مزاری نجات داده شود اما افسوس تلاش ها بجائی نرسید .

 طالبان عبدالعلی مزاری ودونفرهمراهان اورا بنام اینکه به قندهار پیش ملا عمرمیبرند به هلیکوپترسوارنموده بعد ازپرواز دربین طیاره آنهارا به قتل رسانیده دردشت های مربوط به غزنی برزمین نشسته اجساد آنهارا ازهلیکوپتربیرون انداخته بودند بعضی ها میگفتند زمانیکه مزاری وهمراهانش دست بسته به طیاره گرفته شده بود درمنطقۀ غزنی وقتی آنهارا ازهلیکوپتر بیرون کشیدند جور وسلامت بودند اما ممکن است ازداخل طیاره به طالبان غزنی گفته شده باشد که ما سه نفر را ازطیاره درفلان منطقه پائین میکنیم شما باید آنهارا تیر باران کنید ، حقیقت هرچه باشد عبدالعلی مزاری ودونفر همراهان اورا طالبان به قتل رسانیدند ، تابوت شهید عبدالعلی مزاری ازغزنی تا بامیان وازبامیان تا مزار شریف توسط جوانان هزاره ودوستان وی با عبورازفرازونشیب کوه ها وراه های پرخطردسات بدست وشانه به شانه انتقال داده شده بامراسم شانداری با اعزاز واکرام به خا سپرده شد( روحش شاد باد)0

طالبان که درنظر داشتند یک حکومت طراز فاشیستی ومطلق العنان ولجام گسیخته یی را درافغانستان بوجود آورند که بقول رسانه ها ازآغاز تا انجام کارشان هزاران نفرهزاره ، اوزبیک ، تورکمن وتاجیک را بصورت دسته جمعی وفردی به قتل رسانیدند وسیستم اداری واجرائی ریاست جمهوری افغانستان را نابود کرده سیستم حکومتی امارت را اعلام نمودند تا کلیه اجراات تحت ادارۀ یکفرد بحیث نمایندۀ پاکستان بنام امیرافغانستان صورت بگیرد

پس ازشهادت عبدالعلی مزاری درحزب وحدت انشعاب رخ داد که کریم خلیلی ،محمد محقق ، مصطفی کاظمی واکبری هرکدام درراس فرکسیون های منشعب حزب وحدت قرار گرفتند که دردوران حکومت طالبان اکبری بسوی طالبان لغزیده بود وازمصطفی کاظمی هم درمقابله با طالبان کمتر نام برده میشد اما نام خلیلی ومحقق درمقاومت علیه طالبان زبازد عام ورسانه ها بود، فعلاً کریم خلیلی معاون رئیس جمهوراست وسه نفر دیگردرشورای ملی حضور دارند .

  بیوگرافی عبدالعلی مزاری : درسال 1947 یعنی دوسال پس ازختم جنگ جهانی دوم درخانۀ حاجی خدا داد درعلاقداری چهار کیت مزارشریف طفلی چشم به جهان کشود که والدینش نام اورا عبدالعلی گذاشتند وی درآغوش گرم خانواده بزرگ شد درسن کودکی به آموزش خط وسواد به مکتب ومدرسه رفت ودرعنفوان جوانی بزرگان خانواده اش اورا با اسمعیل بلخی که عالم متبحرعلوم مذهبی وسیاسی بود معرفی نمود عبدالعلی مزاری ازعلوم واندیشه های او فیض گرفت وبعد ها بخود مزاری تخلص انتخاب نمود وبه همین نام شهرت یافت ،

عبدالعلی مزاری دورۀ دوسالۀ خدمت عسکری را نظر به لزوم دید آمران نظامی اش بصورت متحرک درکابل ، خوست وگردیز به پایان رسانیده درسال 1971 ترخیص گرفت ، بعدا برای کسب تحصیلات بیشتر وعالیتر به ایران رفت به حوزۀ علمیۀ قم راه یافت پنجسال متواتربه تحصیل ادامه داد با بسیاری ازروحانین مبارز ایران که برعلیه رژیم شاهی مبارزه میکردند آشنا گردید ودرسال 1971 با آیت الله خمینی وسایرین یکجا دستگیر شده به زندان انداخته شد وزمانیکه آیت الله خمینی به عراق تبعید شد پولیس ایران عبدالعلی مزاری را به افغانستان دیپورت نمود وممنوع الورود ساخت ، عبدالعلی مزاری برای ملاقات وتبادل نظر با آیت الله خمینی گاه گاهی به نجف اشرف درعراق میرفت پس از ملاقات باوی وزیارت اماکن مقدسه وکربلای معلا دوباره بسوی اهداف دیگرش حرکت مینمود ، به سلسلۀ همینگونه سفرها درسال 1978به قصد دیدار با آیت الله خمینی به نجف اشرف رفت اما خمینی قبلا به فرانسه برده شده بود ، مزاری ناچار به سوریه ودمشق رفت چندی منتظرماند وحوادث افغانستان را تعقیب مینمود وراه چاره برای نجات قوم ازمخمصه جستجو میکرد پس ازمدتی ازسوریه به پاکستان وازآنجا به افغانستان وارد گرد ید ، بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی درایران ، عبدالعلی مزاری نزد روحانیون مبارزایران ازاعتماد واعتبارزیادی برخوردار بود ، درسال 1991 که هنوز داکتر نجیب برسر قدرت بود رابطه هائی بین جنرال دوستم وعبدالعلی مزاری برقرار شده بود که

دران وقت فعالیت سیاسی روشنفکران برای متحد ساختن نیروهای نظامی وقوماندان های جهادی درشمال جریان داشت وجنرال دوستم همراه با قوماندان های برجسته خود مثل رسول پهلوان ودیگران درصدد ایجاد یک ائتلاف نظامی با مجاهدی بود تا برای دفع خطر ناشی ازتحرکات ضررآفرین وغیرمفید جمعه اچک به ضربۀ کاری ونابود کننده بزنند ، دران وقت جمعه اچک باشیطنت های مخربانه روزبروزذهنیت منفی به  داکتر نجیب علیه جنرال دوستم وهمکاران او درشمال ایجاد نموده آن را تقویه میکرد .

عبدالعلی مزاری درچنین مرحلۀ حساس نقش مؤثردرمورد بهم نزدیک ساختن نیروهای احمدشاه مسعود با نیروهای مسلح جنرال دوستم ایفا نمود زمانیکه احمدشاه مسعود باجنرال دوستم تماس برقرار نموده توافقات خودرا به تشکیل ائتلاف نظامی وسیاسی اعلام نمود شادمانی زایدالوصفی دربین توده های میلیونی افغانستان بخصوص درشمال ، غرب وشرق درمردم بوجود آمد .

پس ازرویکارآمدن استاد ربانی بحیث رئیس جمهور درکابل درواکنش به خواسته های برحق حزب وحدت ،( اتحاد اسلامی ، جمعیت اسلامی ، شورای نظاروقوت های نظامی تحت فرومان وزیر دفاع (احمد شاه مسعود) به محلات مسکونی ومناطق تحت کنترول حزب وحدت درکابل عملیات نظامی را آغازنمودند که دراین وقت عبدالعلی مزاری برای دفاع ازمواضع خود وجلوگیری ازگسترش جنگ ، ایجاد شورای هم آهنگی با جنبش ملی وحزب اسلامی حکمتیار راطرح نمود ، چون بین حزب وحدت وجنبش ملی قبلا ًتفاهم وجود داشت لهذ ا نمایندۀ حزب وحدت درچهارآسیا ونمایدۀ جنبش درتاجکستان با افراد باصلاحیت گلب الدین حکمتیارمذا کرات انجام داده برای ایجاد شورای هم آهنگی موافقه نمودند وچهارمادۀ ذیل را بصفت تعهد نامۀ شورای هم آهنگی

 نوشتند وامضا نمودند که این چهار ماده به شرح آتی است :

 اول -- عدم سهمگیری درجنگ علیه همدیگر .

 دوم -- برای حل بحران تشکیل حکومت وبرگزاری انتخابات  .

 سوم -- تامین امنیت افراد مربوط به شورای هم آهنگی درمناطق همدیگر .

 چهارم -- موضعگیری مشترک درقضایای افغانستان .

پس از این تفاهم جنبش ملی برهبری جنرال دوستم به انتقال سلاح ومهمات وافراد نظامی به حزب وحدت آغاز کرد ه درمنطقۀ چهار آسیا با استفاده از سرک قیر بحیث خط رنوی طیاره به زمین مینشست ، محمولات خود را تخلیه میکرد وبعد ، ازچهار آسیا تا کابل توسط موترهای نظامی به قرارگاه حزب وحدت رسانیده میشد تامین امنیت راه ازمحل حمل محموله ها تا قرار گاه حزب وحدت بدوش نیروهای جنبش ملی بود .

بعد ها که حکمتیارمیخواست نیروهای خود را وارد کابل نماید خلاف مطالب تذکار یافه درمادۀ سوم تعهد نامۀ شورای هم آهنگی اصرار داشت که پوسته های امنیتی موجود درمسیر راه چهار آسیا وکابل برای نیروهای حزب اسلامی تخلیه شود ، این تقاضای او بی اعتمادی را بوجود آورد که جنرال دوستم به آن موافقه نکرد .

 گلب الدین حکمتیار میگوید در12 جدی1372( دوم جنوری 1993 )بعد ازتفاهم مجدد (با اعضای شورای هم آهنگی)عملیات درکابل آغاز شد وزارت دفاع ، میدان هوائی ، رادیوتلویزیون تصرف شد ، جنبش ملی تمام نقاط مهم وسترا تیژیک کال را درکنترول خود گرفت شورای نظارازکابل بیرون رانده شد ، بین شورای نظاروجنبش ملی درپل محمود خان رویاروئی رخ دا د، نیروهای جنبش ملی به سرعت ازپل محمود خان تا میدان هوائی خواجه رواش وتمام مراکزشورای نظار را تصرف نمود ربانی مجبورشد با جنرال دوستم تماس گرفت وگفت با بزرگواری خود اشتباه احمدشاه مسعود راعفوکنید ، جنرال دوستم آن را پذیرفت

امرتوقف تحرکات نظامی را صادرکرد ودرهمان شب رادیو تلویزیون درخبر ها گفت درپل محمود خان دراثر یک سوء تفاهم درگیری رخ داده بود الحدلله رفع شد شهریان کابل مطمئین باشند ....

-----------------------------------

 اسناد اتکائی: جنبش هزاره ها نوشته یارمحمد کوهسار.

                 دسایس پنهان نوشتۀ گلب الدین حکمتیار.

                 آرشیف شخصی وریفرنس ها .

 


بالا
 
بازگشت