باشد  ره نو یکی  وبیراهه هـــــزار

 بیراهه مرو ،  را ه خطا را ، بگذار                                                 

  خـــــواهی  به چکاد آرزوها برسی (1 )

  درراه سپـــــید  توده ها   گام  گذار

"فروغ هستی "

اکادمیسین دستگیر پنجشیری

 

تشکیل جبههء متحد ملی مقاومت مردم  افغانستان

به مبارزهء ضد طالبان وتیرورزم،تکانهء نیرومند می بخشد

 

پنجسال واند ماه  از تراژیدی  11سپتمبر  2001  مرکز  تجارت جهانی  نیویارک  سپری  گردید  پس ازین رویداد  غم انگیز تاریخی ، افغانستان بار دیگر درمرکز توجه مردم جهان  بویژه  محافظه کاران نو و کهن امریکا ، بریتانیای کبیر  واروپا قرارگرفت.

نیروهای ویژه لشکر ی  امریکا   زیر نام  " پاسداران صلح "  ملل متحد  بر ای شناخت  وشکار اسامه بن لادن  ولانه های فرماندهان  القاعده  وطالبان  وارد سرزمین بی  سقف  ودر افغانستان  شد ند . بن لادن فرار را برقرا ر و به سود لشکر  القاعده وترورزم بین لمللی  ارزیابی کرد  و با استفاده از تاریکی شب  بسوی دژ تسخیر ناپذیر  وزیرستان  خزید  زمین گیرو پنهان شد  تاکنون دوستان پدری بن  لادن   ظاهرا از مرده وزنده ء او باهمه  وسایل پیشرفته ء الکترونیک  و اطلاعاتی خویش آگاهی  دقیقی در دسترس مردم امریکا وجهان قرار  نداده اند .

دولت سست بنیاد ملاعمر نیز بزیر ضربات  هما هنگ هوایی وزمینی نیروهای ویژه ء امریکایی ونیروهای جبهه ء متحد ملی مقاومت مردم افغانستان  طی کمتر از دوماه  دربیشترین ولایات شمال مرکز وغربی کشور  سقوط کرد  و روبه فروپاشی  وگریزنهاد به شهر کویته ء بلوچستان پناهنده شد  . هزاران تن از طالبان ظلمت  اسیر وهمچون خار  ازپای  مردم  بیرون گردید  و لی از طریق شورای تحکیم  صلح ،بدون هیچگونه تضمینی  به مشوره ء وهدایت  حضرت صبغت لله مجددی  و احکام مولوی شینواری رییس قوه ءقضا ییه ء  دوران طالبان  رها شد.  این مارهای زخمی باردیگربا کینه ء بیشتر وشور جنون آمیز انتقامجویی  برای کشتار مریدان بیگناه وشاگردان این مشایخ به مناطق جنوب وشرق افغانستان صادر شدند . درنتیجه مدارا های نا عاقبت اندیشانه و "ترحم بر پلنگان تیز دندان " و طالبان "سفید وخاکستری وسبز!"، دهها جوان نوجوان کودک وزن ومرد  بیگناه میهن بخاک وخون خفت و عملا آب به اسیاب نظامیگران پاکستان سرازیرشد  این غم جانکاه مردم ما  هنوز درلشکرگاه ، ارزگان ،خو ست ، کنرونورستان بیداد میکند.

در چهار دسامبر 2001م  ، کنفرا نس " بن "  از سوی  سازمان ملل متحد دعوت گردید این کنفرانس طبق  سناریوی قبلا تنظیم شده ء  ملل متحد توسط اخضر ابراهیمی نمایندهء  فوق العاده کافی عنان ؛ سرمنشی ملل متحد  دایر گرد ید  درکار گرداننده گی  سناریوی  کنفرانس  اخضر ابراهیمی،  زلمی خلیلزاد  سفیر کبیر افغا ن تبار  امریکا و نماینده فوق العاده ء  قصر سفید ، دکتر اشرف غنی احمد زی مشاور ومترجم امریکایی اخضر ابراهیمی  نقش فعال داشته  اند .

درین کنفرانس  نما ینده گان  جبهه متحد مقامت ،شورای تفاهم  روم ، شورای تفاهم قبرس، شورای تفاهم  پشاور،  تکنوکراتان  امریکا  یی  واروپا یی  وبه صورت مشخص  نماینده گان برجسته ء شورای نظار، جنبش ملی اسلامی ،  سلطنت طلبان ، نماینده گان حزب وحدت اسلامی ، حزب اسلامی  محمد یونس خا لص،  افغان ملت،  گروه انشعابی حزب اسلامی حکمتیار، اتحاد اسلامی استاد سیاف  ونماینده گان طریقه های قادری ونقشبندی پیر گیلانی  وحضرت صبغت  لله مجددی  حق وامکان اشتراک فعال یافت .

ولی درین کنفرانس به ادامه دهند ه گان سنن مبارزات دموکراتیک ملی دکترعبدلرحمان  محمودی، میر غلام محمد غبار ، ویش زلمیان ، همرزمان مترقی دموکرات محمد هاشم میوند وال  ،  نماینده گان فرکسیونهای  خلق و پرچم ، سازا ، گروه کار، کنگره ملی  وحلقه های پراگنده ء حزب وطن ، طرفدارا ن اندیشه های دموکراتیک نوین  وشعله ء جاوید  بیک سخن به  احزاب ونیروهای سیاسی  ملی دموکراتیک  لاییک مردمی غیر تنظیمی  سیکولار های  طرفدار جدایی دین از دولت، شخصیتهای مستقل ملی ،اجتماعی ، فرهنگی تحصیلکرده گان روشنفکران مبتکر ،کارگران آگاه  وکار  آگاهان کشوری  لشکری  ونماینده گان منتخب  زنان افغانستان  زمینه ء اشتراک فعال فراهم نشد   وبا چنین خام اندیشی ویکسو نگری ،علیه اشتراک  فعالان سیاسی نیروهای محرکه تکامل تاریخ معاصر و فرایند   انقلاب ملی ودموکراتیک  جامعه ،از سوی  رهبران انتصابی تنظیمهای بنیادگرا  سنگ اندازی آشکار صورت گرفت.  باید دانست که انزوای  روز افزون دولت اسلامی  وتشدید فعالیتهای ترورستی طالبان  ،علیه این دولت ناتوان ازهمین برخوردهای تنگنظرانهء  قبیله یی  تک  قومی ، واپسگرایانه ، سکون پرستا نه ،یکسونگرانه  وسیاست یک بام ودوهوایی وتبعیض آمیز گرداننده گان  کنفرانس "بن "ولویه جرگه های  دوران خیمه سالار ی ، سرچشمه گرفته است هیچگونه توجیهه منطقی دیگری ندارد.

درلویه جرگه ها  بازهم گرایشهای خشن  سیطره جویی قبیله یی وتک قومی سخت جانی نشان داد   درصحن پل تخنیک کابل خیمه گا هها بپاشد  ودر زیر ابتدایی ترین ،ناباب  ترین وسیاه ترین  شکل سرپناه انسان روی زمین  وکوچنده گان سرگردان افغانستان  لویه جرگه  قانون اساسی  دایر گردید.  درکار این  لویه جرگه ها  بازهم  گرداننده گان فعال ما یشای کنفرانس " بن "  نقش رهبری کننده  وسمت وسو دهنده ء خودرا  بسود خیمه سالاری  وواپسگرایی  ایفا کرد. در میان اشتراک کننده گان لویه جرگه انقطاب واختلاف آشکار قومی وزبانی ومنطقه یی قهرا ایجاد شد.   فرایند لویه جرگه ء تصویب  قانون اساسی بویژه  درفضای تیره وتار  ناباوری  ونبود  اعتماد  متقابل سیاسی  میان  گروه قومی سیطره جو  ودیگر  اقلیتهای ملی ومذهبی کشور به کندی پیش رفت  وسرانجام پس از بیست واند روز مباحثات وچانه زدنها  وسازش ضد دموکراتیک  میان   گرداننده گان  لویه جرگه  ورهبران انتصابی  تنظیمهای بنیادگرا ی اسلامی  ،  قانون اساسی نیم خام  افغانستان به تصویب رسید  واز خم جوشان زمان بازهم  درنخستین پیاله  ءشکسته ء مردم تشنه لب میهن  ما، چند قطره  "دُرد ی" (  بضم دال لای و ته نشین شراب ) ریخته شد   ودرنتیجه  اینگونه سازشهای ضد دموکرتیک وضدملی  ، بار دیگر با سرنوشت توده  ها ونیروهای عمده  محرکه ء  تکامل و پیشرفت اجتماعی  بازیهای خام وناپخته ء سیاسی  صورت گرفت  وخلاف  غوغاهای کرکننده  مبلغان رسانه های گروهی  یک سرو هزاران زبان "جامعه جهانی " قانون اساسی  افغانستان بازهم ازگوهر ومحتوای دموکراتیک  تهی گردید   وعلیه   ا رزشهای دموکراتیک اعلامیه ء جهانی  حقوق بشر  اصول  دموکراسی وبرابری حقوقی زنان بامردان سمت وسوی واپسگرایانه  وتبعیض آمیز قومی یافت . وزنان مرد آفرین میهن ونیمی از نفوس کشور  عملا ازحقوق وآزادیهای مدنی  ازحق رهبری جامعه  سیاست  اداره ء اقتصاد ملی ومیراث  محروم شد  ودرمقامات رهبری کننده ء دولت اسلامی ،به زن و به مادرا ن مرد آفرین  حق مشارکت  فعال ومساویانه براسا س  معیارها وموازین  شایسته سالاری روا دیدیده نشد    وبد بختانه   طوق وزنجیرهای اسا رت دوران مردسالاری  وزن ستیزی هنوزهم بر دست وپا وسر و گردن ملیونها زن استبداد کوفته ء وطن  سنگینی میکند .بهر حال در روشنی ارزشهای  دموکراتیک این قانون اساسی   مبارزات  پر سروصدا  ولی عاری از شفافیت ونیم خامی برای انتخاب رییس جمهور افغانستان نیزآغاز وانجام یافت.  محترم حامد کرزی ازدرون  صندوقهای انتخاباتی  سربلند کرد وطبق سناریوی جامعه جهانی  نخستین  رییس جمهور  انتخابی  با همان پیچ ومهره های آزموده شده  دوره ء انتقالی به کار آغاز کرد .

ازدست آوردهای دموکراتیک  این قانون اساسی  وحکومت منتخب  جمهوری  افغانستان

- تشکیل احزاب سیاسی   آزادی  مطبوعات وبیان   وآزادی انتخابات نماینده گان شورا های  محلی ولایتی  شهری وشورا ی ملی است  ولی  این دولت  تاکنون  به  تحکیم پایه های اساسی  حاکمیت ملی   وبه انتخاب  وتشکیل شوراهای محلی  وشوراهای شهری حاکمیت مردم  تدابیر موثر ی  اتخاذ   نتوانسته است   حاکمان والیان شهرداران  (شاروالان  ) وپایه های اجتماعی قومی وملی ومذهبی  حاکمیت هنوزهم  از سوی کمسیونهای  اصلاحات اداری ،  پس از  غربال  مقامات  بلند پایه وکمسیونهای  ویژه دستگاه دولت  انتصاب  وبه محلات وولایات صادر میشوند وبه این شیوه  ء بیروکراتیک  بازهم  توده ها ازحق حاکمیت دموکراتیک  وقانونی خود محروم میشوند.  زنجیرهای استبداد قبیله یی وقومی دست نخورد ه ما نده است . سنن منسوخ اداره بهمان روال و  روشها ی  اداره فساد پرور آزادی کش واستعداد سوز  سلاطین شاها ن وامیران  قرون وسطایی  و خلاف خواست دادخواهانه ء توده های بپا خاسته ء کشور  بر توده های مردم حکومت میکند  وتضادهای سردر گم  درون اجتماعی قومی ومذهبی هنوزهم پیچیده تروتشدید میشود  سخن کوته که بازهم  "  همو کنده است وهمو دوزخ "  وهمان مردم است وهمان اداره ء بیروکراتیک وضد دموکراتیک  کشور.                                                                                    

بباورم  ترس دولت اسلامی  وتعصب  کوته نظرانه  مشاوران بنیادگرا طالبگرا وسلطنت طلبا ن  دستگاه  اداری  دولت  اسلامی  از انتخابات آزاد دموکراتیک  وعاری از تزویر وتقلب برای  اداره شوراهای محلی ولایتی شهری  ،  بویژ ه بیم وهراس آنان  از انتقال حاکمیت  ملی ازطرف مردم  برای نماینده منتخب  مردم محلات  است . یکی ازعوامل عمده ء روانی  کندی  فرایند (پروسه )  رشد مستقل ملی  اتحاد وهمبسته گی ملی  شهروندان نبود اعتماد  برحق  توده ها ی مردم کشور ما به ر هبرانی بود ه  است که طی 168 سال گذشته  ازدوران شاه شجاع تا امروز" یک دل ودو دلبر" دو زبان ، دو رو ، دوپهلو،  ودومیهن داشته واز بیرون صادر میشده اند . موریانه ء دیگر  نبود  اعتماد مردم ، مغایرت گفتار رهبران  با  کردار وعمل کارمندان بلند پایه  دستگاه ادارهء بیروکرایتک کشور بوده است .   درحال حاضر نیز تفاوت ظاهر وباطن خلوت وجلوه  وفساد دستگاه بیروکراتیک  دولت ،خشم وخروش توده های  رنجکشیده میهن را ، تا لندن وامریکا و به آسمانها  بلند کرده است  .

با ذکر این  کمی وکاستیهای ضد دموکراتیک  گرداننده گان  بلند پایه ء دستگاه ادار ه بیرو کراتیک  دولت اسلامی  وانزوای روز افزون این اداره از  طبقات اقشا رولایه های فقیر وتهیدستان جامعه  وتشدید روز افزون  خطر شیوع طالبان  در مناطق قبایلی جنوب  وشرق افغانستان اینک  آنزمان فرارسیده است تااحزاب سیاسی  سیکولار دارای پسوند  وپیشوند  ملی ، دموکراتیک ، مردمی ، آزادی ، ترقی ، صلح ، همبسته گی   وعدالت فرایند ( پروسه )  اتحاد ووحدت سیاسی سازمانی ورهبری خودرا  شتاب وتحرک تازه بخشند  براختلافات  آشتی پذیرغلبه کنند  ولی اختلافات  اصولی  دیدگاهها ی متفاوت سیاسی  وحقایق زندهء زنده گی ومبارزه  را نباید  ماستمالی ، پنهان  وبه اساس طرحهای شماری از رزمنده گان خیراندیش درون نهضت  دموکراتیک کشور  به  فراموشی بسپارند. تجارب تاریخی مبارز ات سیاسی وسازمانی احزاب دموکراتیک وترقیخواه گواه این حقیقت است که  یک اختلاف بسیار کوچک اصولی میتواند  به انحراف وحتا انشعا ب  یک سازمان وحزب سیاسی  منجر گردد .

" ازریزه بلا خیزد " و از یک جرقه  ، آ تش مها ر نشدنی وسرکشی سربلند کند .

بنا برین بهترین واصولی ترین  راه حل اختلافات  ودیدگاههای متفاوت اصولی  همان است که در درون احزاب سیاسی وجبهه  مطرح شود . اختلافا ت از ژرفا  به سطح آید  به شیوه اصولی حل وفصل گردد وبتاریخ سپرده شود تا نسلهای آینده از اشتباهات گذشته عبرت بگیرند واز تکرار آن پرهیز کنند . زمان وتاریخ بهترین طبیب درمانگر و داور بیرحم ا ست وسرانجام حکم عادلانه ء خودرا صادر وبیماریهارا درمان میکند.

جریان  انتخابات  لویه جرگه ها  انتخابات شوراهای ولایات وملی ، این حقایق تاریخی رانیز  به نمایش گذاشت  که تبلیغات  سلطنت طلبان  وهواداران  بازگشت  (بعث بعدالموت )  نظام سلطنتی  کاملا اغراق آمیز  بوده است شعار" اکثریتهای خاموشی"  که به آنان دلبسته بوده اند ، نیز شعارها ی بوده است  پوچ میان خالی و فاقد  مضمون وگوهر انقلابی  .این اکثریتهای خاموش نیز در دوران ازادی مطبوعات وبیان  از شاه مخلوع وچپاولگری نزدیکان ایشان  سخت نفرت دارند.

جریان لویه جرگه ء تصویب قانون اساسی وازادیهای مطبوعات وافکار،  از روی این  وا قعیتهای تلخ تاریخ  نیز پرده برداشت که دکتر نجیب  بیهوده به  لطف شاه مخلوع  " سرداران  نامدار "  مشایخ   وپیشوایان طریقه ها  چشم  دوخته ،برای کسب پشتیبانی این نیروهای زوال یابنده ء تاریخ ، بهای فراوان پرداخته  واز همه دست آوردهای  دموکراتیک وضد فیودالیی  حز ب ودولت  دموکراتیک خویش ،بگونه ء شاه امان الله در آستانه ء زوال خویش ، پسرفت یکطرفه  داوطلبانه تجدید نظر طلبانه کرد ه بوده است.

ولی امروز پس از یکی دودهه  ماهیت این شاه مخلوع و   شماری از لاشخواران وآرایشگران  نظا م شاهی ،با ذکر اسناد ومدارک موثق تاریخی  توسط  محترم اسحاق توخی دستیار نزدیک ،همرزم وهمزنجیر دکتر نجیب   بروشنی انتقاد ، نشر ، پخش وبتاریخ سپرده  میشود  .

بنابرین رفقای  خیر اندیشی که  بما  موعظه میکنند تا شکنجه های جسمانی روانی زندان  اتهامات وابسته گی  به حزب اسلامی  خیانت بوطن  کوته قفلی  تیرباران حکم اعدام  وسرکوبی هزاران  رزمنده ء ملکی ونظامی بیگناه  حزب دموکراتیک خلق  وحقوق وازادیهای بربادرفته زنده گی خود و کودکان خودرا (که بگونه دوران استبداد  هاشم خان صدر اعظم از مکتب بیرون ریخته شده بود ه اند )   فراموش پنهان وماستمالی کنید  به پندار م   براه اشتباه آمیز  وخطا میروند  زیرا   زنده گی زمان وموضعگیریهای  زندان وبیرون از زندان اکثریت این نیرو ها  بروشنی آشکار ساخت که نه وابسته به تنظیمهای بنیادگرا بوده اند  ونه وابسته  به پاکستان و خاین بوطن  .                                                           در روشنی این حقایق  زنده  ء تاریخی کسانی که روی اشتباهات سیاسی وانحرافات  سازمانی و ایدیو لوژیک  دوران رهبری دکتر نجیب لله  وگرایشهای  خشن انحصار طلبی  خود محوری وسیطره جویی قبیله یی وقومی  او  خاک میپاشند  اصولا  هنوز در  دربند همان اندیشه های تجدید نظر طلبانه دوران اشتی طبقاتی مصالحه یکطرفه  وپسرفت  داوطلبانه بسود برگشت نظام سلطنتی گرفتار میباشند   وبا چنین سازما ن و   حزبی وزیر رهبری حواریون همان شکنجه گران تاریخ  معاصر،نقض کننده گان ارزشهای دموکراتیک حقوق بشر و برنامه ءعمل انسانی  ح.دخ.ا،  مبارزه  وزنده گی  اگر نا ممکن نباشد   ولی سخت دشوار به نظر میرسد .

دکتر  نجیب لله تشنه ء قدرت بود  او درباره ءمرگ  وزنده گی استاد ش خیبریک حقیقت را کشف وافشا  نتوانست. رهبران فرکسیون پرچم ومربیان خود  ببرک کارمل و نوراحمد نور  وحتا سر وجان خود راقربان  قدرت کرد . او با رهبران حزبی  ومخالفان  خود نیز بگونه دشمن برخورد  واز قدرت سوء استفاده ء ناهنجار بعمل آورد.

یکی دوماه پیش از رویارویی مسلحانه  با شهنواز تنی  از سیاست نوش ونیش استفاده کرد. بخشی از فرماندهان   را به بخششهای ملیونی  آشکار وپنهانی نواخت وعلیه بخش دیگر همچو گژدم  نیش زد  درهما نروزها  از رسانه ها ی خبری جهان وافغانستان شنیده میشد که حکمتیار ازراه میدان،  پغمان ، شکردره ، گلدره  ودر بدره بسوی کاپیسا  گشت وگذار وحرکت  میکند.  بر اساس گزارش موثق  یکی از رفقای کارگر فابریکه ء نساجی  گلبهار به دکتر  نجیب لله گفتم  که  حکمتیار  فردا  درفابریکه  گلبهار جلسه بزرگی دایر میکند  این جلسه در بیست کیلومتری میدان هوایی بگرام  ونزدیکی فرقه 40 موقعیت دارد چرا او را محاصره  وگرفتار نمیکنید  اوبپاسخم به خنده  گفت:  "این کار را بکنم که  احمدشاه مسعود  به نیروی بی رقیب درین منطقه تبدیل شود "

ازان پس به این نتیجه رسیدم که  او طبق  سناریوی قبلا تنظیم شده   قصد دارد که اردو قوای  مسلح دولت وحزب را بصورت منظم بگونه گرباچوف  به مخالفان بویژه به حزب اسلامی  تحویل کند  زیرا پس ازفروپاشی شوروی  قاریوف سرمشاور نجیب لله در یکی ازمقالات خود نوشت که او شخصا بصورت پنهانی به پاکستان سفرکرده وبا غلام اسحاق  رییس جمهور پاکستان مذاکرات پشت پرده داشته است . شاید این رازهای پشت پرده از سوی مقامات بلند پایه  وزارت امورخارجه دکتر نجیب نیزروزی افشا گردد وبه گنجینه ء تاریخ معاصرکشور سپرده شود.  با شگفتی ودرد ودریغ شایسته ء افشاگریست  نجیبی که مرا باتهام وابسته گی به حزب  اسلامی  محکوم به اعدام ودرسلول مجرد افگنده بود ، هشت تن ازجنرالان وفادار ورهبران قوای مسلح او  نیمی ازکابل ازجمله   قرار گاه رییس جمهور را به چپاولگران حزب اسلامی سپردند. همچنین  بهنگام شکست حزب اسلامی در چهار آسیاب مقامات بلند پایه  ء قوای مسلح  دکتر نجیب  بازهم آخرین جنرالانی بودند که قرار گاه حکمتیار را  به فرمان  جنرال حمید گل  به طالبان خالی کرده وپراگنده شد ند.  با ذکر این واقعیتهای تلخ تاریخ به  دنباله روان  ومبلغان  مشی ناکام "مصا لحه ءملی"  دکتر نجیب پیشنهاد  میکنم تا  بگونه ء دکترعبدلله  نایبی رهبر "حزب مردم  "عوامل روانی- سیاسی  اجتماعی  ملی ویبن لمللی شکست مصالحه یکطرفه دکتر نجیب ووضع کنونی جامعه بلادیدهء ما و جهان را ارزیابی تحلیل سیاسی  تفکر موضعگیری  و سرانجام با  حزب مردم  وحدت اصولی  یا اتحاد نمایند. 

خلاصه  ضربه زدن پیاپی به فرکسیون ببرک کارمل ، زندانی کردن بریالی ونزدیک به بیست عضو برجسته وفعالان پرچم ، فرستادن  گروه  سیطره جویان مخلص به فرماندهی  جنرال جمعه احک  به مزارشریف ، سبکدوشی جنرال  موءمن شهید  ازفرماندهی فرقهء حیرتان ، اخراج  دکتر زیری از دفتر سیاسی ومنفجر کردن بمبی درمسیر حرکت اواحتمالا  ازسوی نیروهای امنیتی.  تبعید پیاپی  ببرک  کارمل ، نوراحمد ، سید محمد گلابزوی   ومیر صاحب کاروال  ازوطن ،  برخورد اهانت آمیزوانتقامجویانه  با سلطان علی کشتمند ودیگر بنیادگذاران ح.د.خ.ا ، ایجاد تفرقه میان  رهبران زرمت  حواریون حفیظ الله امین   و هواداران دکتر زرغون   در  فرکسیون خلق  زندانی کردن واخراج  24 عضوکمیته ء مرکزی فرکسیون خلق و صد ها تن فعالان حزبی وفرماندهان تحصیلکرده وقهرمانان  باتجربه وجبهه دیدهء لشکری ونظامی  شکنجه های جسمانی وروانی ، تیرباران وسرکوب خونین  آنان  همه وهمه  بخشی از سناریوی آگنده از نیش دکتر نجیب لله  به مقصد  فرایند پیروزمندانه "بعث  بعدالموت " شاه مخلوع  و پیشوایان طریقه ها  وفرماندهان قومی وقبیله یی  او بوده است.  بهرحال اگر با وصف این کارنامه ها ی بی پشتوانه  ء حزبی ومردمی   باز هم  همان "آش وهمان کاسه باشد " بدون ترس از اشتباه ،  مشی  مصالحه یکطرفه و طرح دوستی بادشمنان آشتی ناپذیر مردم در آینده  نیز فاقد  دورنمای  روشن ومحکوم به شکست تلخ و   تلختر از پیش  خواهد شد که هرگز چنین مباد .

با ارزیابی موجز عوامل  پراگنده گی نیروها ی دموکراتیک وملی و  کندی رشد مستقل فرایند وحدت ملی  درافغانستان معاصر چنین نتیجه گیری میتوان کرد  که :

اکثر احزاب سیاسی نوظهور  دارای پیشوند وپسوند  ملی ودموکراتیک آزادی صلح  ترقی  عدالت و مردمسالاری   که شمار آنها به دهها میرسد  بد بختانه  از اشتباهات مراحل جنینی  خامی  بیماری کودکانه  وخون آشامی  تنظیمها واحزاب چپی وراستی  دهه ء دموکراسی تاجدار  وکشا کشهای  حاکمیتهای  خلق پرچم  تنظیمهای بنیادگرا   طالبان ظلمت  وپراگنده گی سیاسی وسازمانی  بیش از هشتاد حزب سیاسی راجستر شده کنونی هنوز هم  بگونه ء شاید وباید  پند وعبرت تاریخی  نگرفته  وبگونه ء نسلهای گذشته  مایلند تا   موهای  سیاه خودرا درخورده کاری  محفل بازی  گرایشها ی فرکسیونی  سپید کنند  .

شماری ازرهبران  نوخاسته به لطف وکرم انجوها  ، سلطنت طلبان ،ا میران  بنیادگرا ،  تکنو کراتان امریکایی افغان تبار و  پیچ ومهره های  آشکار ونهان  جامعه ء جهانی   و خاشخا ش سالاران ،  چشم  امید دوخته  بهمین دلیل به  اتحاد ووحدت  نیروهای دموکراتیک   وتشکیل جبهه ء متحد ملی مقاومت ضد بنیادگرایی وضد طاعون  طالبان و ترورزم بین لمللی  درعمل ضرورتی  احساس نکرده، درین راه  سپید  وروشن ملی مردمی ومیهنی  گامهای استوار  پیگیر و امید بخشی  بلند نتوانسته اند وبا توده های خشماگین کشور هنوز  زبان مشترک نیافته اند  وبدلیل همین  پراگنده گی سازمانی   وپیوند ها ی سست  احزاب گونه گون  ملی  با مردم ، سوگمندانه  قبایل   نوار مرز جنوبی وشرقی میهن ما  به گروگا نان  وباشه های دست آموز جرنیلها  ومولاناهای واپسگرای  پاکستانی  مبدل گشته اند

جامعه  جهانی   وپیچ ومهره های  امریکایی واروپایی  افغان تبار آن نیز غالبا   بخاطر  سروی وکشف  منابع انرژی کرانه ها ی آمو  وگسترش حضور ونفوذ  وسیطره ء دایمی خود  درکشور ومنطقه بیشتر به ساختمان  پایگاههای  نظامی  مشغول بوده  اند  تا  به بازسازی ونوسازی مناطق نوار مرزهای جنوب و شرق افغانستان.                         

این حقیقت منکری ندارد درجایی که احزاب سیاسی ملی مردمی  لاییک سیکولار وترقیخواه  کار سیاسی نکنند ودرشیوء تفکر و بهبود زنده گی مردم تغییرمترقی و مثبتی  نیا ورند بدون تردید ، دشمن  با استفاده از ذهنیت قبیله یی بیسوادی  ووپسگرایی گذرای مردم  کار مغز شویی  سرباز گیری و بسیچ طالبان خود کش و هوا  خواهان  جبون مرگ  را  آغاز میکنند.  

دولت اسلامی  ومشاوران   بنیادگرا  طالبگرا   و قبیله گرای    دستگاه جمهوری  نیز لبه ء تیز مبارزه  خودرا  از همان آغاز  سقوط وطرد تجاوز طالبان  برضد جنگسالاران  جبهه ء متحد ملی مقاومت ضد جنبش طالبان  بویژه علیه جنبش ملی اسلامی  ونیروهای دموکراتیک ولاییک ومردمی  جامعه  سمت وسوی  عجولانه بخشید  . میان هزاره گان به ماتم نشسته  افغانستان ومردم  دوسوی هندوکش بیدار برخلاف انتظار ، زیر شعار خوشایند " وحدت ملی "  زمینه ء پخش  نفرت قومی  خصومت قومی  استثنا ء طلبی قومی ظلم قومی  وغرورویورش  ناسالم ملی را  توسط  رسانه های خبری  مطبوعات سرکاری و مبلغان  گروههای عظمت طلب  واحزاب  ملی وابسته ء خویش  فراهم ساخت ودرعمل ونظر با تکیه به سپاهیان عاریتی امریکا وناتو ودیوارهای سست بنیاد سرمایه سالاری جهانی ،برضد  متحدین طبیعی ملی مردمی میهنی تاریخی وعلیه  جبهه ءمتحد ملی  مقاومت  فرماندهان ورهبران آنان  وهچنان به  تعرضات  لجام گسیخته  خود علیه   حاکمیتهای چپی دهه هشتاد  آغاز نهادند  و بیهوده  به  جنرال مشرف  بنیاد گرایان وطالبگرایان افغانستان کشورهای عربی خاورمیانه ومولاناهای پاکستان وسرمایه سالاری جهانی حق السکوت ووفاداری خودرا نمایش دادند  و با چنین سیاست دوپهلو، درعمل  شعار "وحدت ملی"  رااز محتوای ملی بودن و گوهر مرد مسارلاری تهی کردند وازین افزار بی محتوای  تبلیغاتی علیه حقوق وآزادیهای دموکراتیک  سایر اقلیتهای ملی ومذهبی وکار آگاهان  رشته های گونه گون کشوری لشکری و تبعیدیا ن جامعه بهره برده برداری ضد دموکراتیک  و ضد رشد مستقل ملی وهمبسته گی ملی بعمل آوردند.

درنتیجه این سیاست ضد دموکراتیک وتک  قومی بدبختانه  خواسته یا نخواسته  زمینه های بسیار مساعدی  برای  غولان خاشخاش ومافیای مواد مخدر  درهیلمند ،فراه ،کندهار  وارزگان وزمینه ء ظهور و پرورش  نظامی  طالبان درهردو سوی نوار مرزاستعماری  دیورند با ابعاد خطرناکتر وهراسناک تری  فراهم گردید  وکار بجایی کشید که صفوف  کادرها  وحتا شمار ی از رهبران  احزاب نوظهور  وگرداننده گا ن مطبوعات بظاهر آزاد  استادا ن  دانشگاه ودکتران حقوق  ، یکجا با جرنیلها  ومولاناهای پاکستان و طالبگرا یان افغانستان و سناتوران برجسته سنا ی امریکا  180 درجه چرخش قهقرایی کرده وا ین باورهای پوچ وواپسگرایانه  را از طریق رسانه های گروهی بین لمللی  پخش ونشرنمودند ؛  که : گویا  طالبان نماینده گان برحق  پشتونهای افغانستان  اند وباید درحریم امنیتی پاکستان  حاکمیت آنا ن استقرار یابد وسپس با یک مانور دیگر و خیز بلند  آنان را تا مقامات  کلیدی  کابل برسانند    و آنگا ه ستون فقرات افغانستان را شکسته تا کرانه های آمو به پیشروی  خود اد امه دهند وکارنامه های خالی از افتخار و ناتمام  "مکناتن وبرنس " و طراحان  "فار ورد پالیسی "  انگلیسی خودرا در کشور قهرمانان وآزادیخواهان تحقق بخشند  و سر انجام راه بازیکران  انحصارات  نفتی جهانرا تا فرارود آمو، آسیای میانه  ودریای خزر هموار کنند.

رهبران دور اندیش  تمامی احزاب  سیاسی ملی  دموکراتیک  لاییک  ومردمی با شناخت ژرفا (عمق ) وپهنای  اهداف ستراتیزیک میراثخواران استعمار بریتانیا درپاکستان  باید درین وضع بسیار خطر ناک مرگ وزنده گی   نشست اضطراری خودرا دعوت وکمیته تدارک جبهه متحد  ملی  مقاومت  مردم افغانستان را تشکیل کنند .

درحال حاضر پروگرام  حد اقل جبهه  را  طرح وتصویب بنیاد  مالی  جبهه  ومقاومت را تأسیس نمایند. درگام اول از اعضا ی اصلی  آزمایشی  وعلاقه مندان احزاب مساعدتهای مالی  خود را در داخل وخارج به حساب بانکی جبهه با شفافیت کامل انتقال دهند برای هر رهبر وفعالان  حرفه یی   معاش وامتیازلازم  را منظور کنند.

وبه این تد بیر یکبار وهمیشه بندناف  این  احزاب سیاسی ، با انجوها  خاشخاش سالاران

جنگسالاران  حلقه های  بانفوذ حاکمه  واحزاب سیاسی مماثل بیرون مرزی کشور  بریده شود .

اعضای حرفه یی کمیته ء تدارک  جبهه ءمتحد  ملی مقاومت مردم افغانستان  در کابل وولایات  به فعالیت سازمانیافته  باهدف و آگاهانه خویش  آغا ز نمایند  وآنگا ه بسوی محلات بروند  پیوند تنگا  تنگ خودرا  با  توده های مردم وپایه های  اصلی حاکمیت ملی مردم افغانستان  تقویت بخشند.

درحال حاضر بسیچ توده های مردم  محلات نوار مرزی ودیگر  ولایات  شهرها وتبلیغات گسترده درزمینهء  دفاع از مکاتب  مدارس مراکز صحی بیمارستانها  مساجد جماعت خانه ها تکیه خانه  ها خانقا ها  پلها وامنیت راهها  ومبارزهء تبلیغاتی  علیه  خاش خاشسالاران  کشت  تولید قاچاق موادمخدر و افشای کارنامه  ءهای  بزدلانهء  طالبان خودکش وبیگانه پروران ،  میتواند  محکمترین تسمه های ارتباطی وپیوند  این احزاب سیاسی راجستر شده بامردم باشد. اگر 30حزب راجستر شده دموکراتیک وملی،  سی هزار عضو داشته باشد وهر عضو به شمول خانواده  نزدیکان وعلاقه مندان جبههء متحد ملی  مقاومت  چهل تا پنجاه تن را برای این  وظایف ملی  اجتماعی وفرهنگی صلح آمیز  بسیچ  بتواند بدون تردید بیش از یک ملیون انسان وطن  به جبهه متحد ملی  مقاومت  ضد طاعون طالبان ومربیان  سیاه روی بیرونی آنان  مبدل میشوند.  این واقعیتها را نیز نباید فراموش کرد که اوضاع جامعه ء بلادیده ء ما طی سه دهه جنگهای طولانی  تغییر کرده است  ترکیب اجتماعی شهرها  وروستاهای وطن ونفوس  شهر ها ولایات  ومحلات  کشور دیگر گون شده وافزایش یافته  است  نزدیک  به پنج  ملیون  هموطن ما  هنوز درکشورهای همسایه وجهان  درحالت آواره گی وغربت زنده گی میکنند . جامعه ء بلادیده ءما  وا قعا ازمغزها و ثروتهای سرشار انسانی خود زیر فشار وجبر خشن دخالت ومداخله ء  ابر قدرتها ، خالی وتهی شده است . لایه های نوینی  ازجنگهای غیر عادلانه تنظیمی  به میراث مانده است اکثر این لایه ها استعداد بالقوه نیرومند وپشتوانه جبهه ء متحد ملی مقاومت میباشند وبه کار ساده تبلیغ شفاهی ضرورت دارند.

درحال حاضر ملیونها  معلول معیوب،  بیوه ،یتیم ،  فرمانده بیکار ، جهادی ، خاشخاش سالار ، بیماران روانی ، هیرویینی، چرسی ، تریاکی،  گدا ، اعضا وفعالان تنظیمهای بنیادگرا ، بقایای طالبان ، ملا اما مان غیر تنظیمی وفقیر ،  معلمان بینوا  ، بازنشسته گان اجباری قوای مسلح دولتهای پیشین ، دهقانان بی زمین کم زمین ومرفه ، پیشه وران روستایی وشهری ونسل نورسته و مستعد به پرورش جوان ،همه وهمه سپاهیان با لقوه ء مقاومت ملی اند  همچنین کارمندا ن لشکری کشوری وکارگران بیکار  و نماینده گان نهادهای دموکراتیک  درمحلات  ولایات شهرها  ،کار زنده گی ومبارزه میکنند.  بخشی از کوچنده گان وطن نیز بدون طی مرحله زمینداری اربابی  صاحبان ترانسپورتهای موتری   تجارتخانه ها  سرایها  دوکانها  قصرها  وبلند منزلها وسرافیهای اسعار  درهردو سوی مرز دیورند  میباشند  این لایه های اجتماعی  دیگرحق ندارند که  بنام نماینده گان انتصابی کوچیان وارد پارلمان ونهادهای دموکراتیک جامعه شوند وبا محافل حاکمه بر ضد اقلیتهای ملی ومذهبی قرار گیرند وبه این نیرنگ عمر ظلم و اجتماعی را طولانی تر نمایند .

فعالان حرفه یی شهر کابل ومراکز ولایات تا آغاز سال نو  میتوانند و  باید درباره ء وضع اجتماعی اقتصادی  فرهنگی ترکیب اجتماعی  ملی مذهبی روستا ها ومحلات ولایات وشهر ها بوسیله اعضای جبهه وعلاقه مندان معلومات لازم را  بدست آورند.

ونتیجه ء این پژوهشهای خودرا  ضمن گزارشی به کمیته ء تدارک جبهه متحدملی مقاومت گسیل بدارند  وبه این ترتیب ازمجموع  گزارشهای ولایات تحلیل مشخص سیاسی  ازوضع کنو نی فراهم شود . سند اساسی جبهه تنظیم گردد وآنگا ه طرحهای آیین نامه برنامه نام نشان وسرود وبیرق  جبهه متحد مقاومت مردم تصویب و عالیترین مقامات رهبری کننده جبهه متحدملی مقاومت مردم را به شیوه ء دموکراتیک ومخفی  انتخاب کنند وراه وحدت عام وتام  وهمبسته گی ملی خودرا باچنین اقدامات مشخص مستقل ملی ومیهنی بسوی فردا  روشن وهموار کنند.

بباورم  جبهه ء متحدملی  مقاومت مردم  افغانستان  تا  پا یان  این دوره ء تقنینی میتواند  که  نقش رهبری کننده  ء فعال  خودرا  برضد شیوع  طاعون طالبان خشخا شسالاران کشت ترافیک  قاچاق تریاک مواد مخدر وترورزم بین لمللی  با شایسته گی ایفا کند  ودرمبارزات انتخاباتی  آینده از پشتیبانی گسترده ء  توده های مردم  خویش برخوردار شود.  من با  اطمینان قوی تعهد میسپارم که در سراشیبی عمرو 74 ساله گی  اگر درجبهه داغ  ضد دخالت ومداخله ء دشمن وطن  رفته نتوانم  ولی  حماسه ء مقاومت این  جبهه  را ستایش میکنم  وجبهه قلم ،تبلیغ وفرهنگ  را  تا که زنده ام خالی نمیگذارم ولقمه ء نان فقیرانه ء خودرا باچنین جبهه متحد ملی مردمی ودموکراتیک طرفدار آزادی ، صلح وامنیت ونوسازی کشور نیم وتقسیم میکنم  وباورم دارم که جبهه مبارزه ومقاومت مردمی برای آزادی صلح وترقی به مقیاس ملی  وجهانی نیرومند وپیروز میشود وعمر غربت ملیونها  انسان میهن   نیز کوته  میگردد.

 وبا  این آموزش جاودانی  مولانا  جلال الدین بلخی سخن این هفته را پایان  می بخشم که   گفت:

       " تیغ حق از تیغ آهن   تیز تر       بل زصد لشکر ظفر انگیز تر "

به امید تشکیل  جبهه متحدملی  مقاومت میهنپرستان افغانستان مستقل متحد دموکراتیک نوین وتجزیه ناپذیر ما و پیروزی امواج خروشنده مبارزه ء ملی مردمی وجهانی علیه   طاعون طالبان  القاعده ونظامیگران کهنه کار وباز نشستهء پاکستان.

 

باعرض حرمت

1 ) :  چکاد  بمعنای  سرکوه  ،بالای  کوه  ودرین مصراع بمعنای اوج  وقله ءآرزوها بکار رفته است .

                 

 

اکادمیسین دستگیر پنجشیری

ایالت  واشنگتن  امریکا

20 -10- 2006

 

 

  


بالا
 
بازگشت