جليل پرشور

 

 

نامهً سر گشاده به جلا لتمآب حا مد کرزی

رييس جمهور دولت اسلامی افغا نستان

 

 

                                                                                                                                              نامهً شخصی

بعد عرض ادب وسلام !

 جناب رييس  جمهور  !

انکشافات منفی اخير وضع امنييتی، نظامی و سياسی وطن ،خاصتاً سرحدات ومناطق جنوبی آن ، دوام فقر ، تنگد ستی  ، بيکاری ،دامن زدن به اختلافات قومی وزبانی بوسيله ًتجار اين بخش ، دوام جور وظلم بالای مردم درمحلات بوسيلهً تفنگداران آموخته خوار ومفتخوار القاب داروبی القاب، اوجگيری بی ثباتی صلح واطمينان ، دوام چور وغارت مردم بوسيله ًآنانی که دولت جناب عالی بالای شان اعتماد نموده است از يکسو واز سويی ديگر قتل فجيع سربازان وافسران مظلوم وطن ونيروهای مسلح ، ملکی  ومتخصصين خارجی، بدست بنياد گرايان علنی ومخفی وابسته به پاکستان(!) وتروريزم بين المللی ، که موانع اساسی را برای ناکامی پروسه های باز سازی ونو سازی  واعتلای فرهنگی وطن ورفاه هموطنان ما خلق نموده است ، مرا واداشت تا به حيث یک شهروند وطن پرست وترقی خواه وطن مشترک مان ، درمورد  پارهً موارد ومسايل جدی وطنی  ابراز نظر نموده وتوجه جدی شخص شما را که قانون اساسی کشور ، وجايب ومسووليت های عظيمی را بدوش شما در اين زمينه قرار داده است معطوف بسازم.

باور کنيد که انگيزه وعامل اصلی اين چند جمله بشما، تشويش واصطراب نه تنها خودم ، بلکه صدها هزار ترقی خواه ديگر انديش دارای احساس مسووليت عميقا ًانسانی در قبال وطن ومردم مابوده  ( من به نماينده گی  شان حرف نمی زنم ) وسخنان اخير وواضح شما در افشای دستان مداخله گر پاکستانی ها درخلق مشکلات امنييتی ديروز وامروز وطن ما ، می باشد. ما به حيث پيش قراولان تشخيص پاکستان ، بصفت تومور سرطانی بی ثباتی ، بی امنييتی ومداخله در امور داخلی وطن ما ومنطقه، بخود می باليم که بالاخره رييس جمهور وطن ما که هيچ نوع سابقهً تشابه فکری ، سياسی وايدولوژيک با ما نداشته اند، بعد گذشتهای فراوان ، صبر وتحمل دربرابر پاکستان ، با کسب تجربه های خونين وعملی، وبا اسناد وشواهد متعدد غيرقابل انکاردریافتند واعلام کردند که بدبختی وخون ريزی مردم ما ناشی از مداخله پاکستانی هاست.              این افشا گری با وجود مشکلاتی که شايد خلق کند طرف استقبال بسياری ها قرار گرفته است چون همه می دانيم که پاکستان، کشوريست که بازور وخيانت استعمار فرنگی همسايه ً غير طبيعی ما گرديده است ودر طول تاريخ چند سالهً خود ،برای مردم ووطن ما هميشه درد سر بوده است . با اينکه زمامداران پاکستان در بين خودشان قتلها وکشتارهای فراوان نموده اند ولی در دشمنی عليه مردم ووطن ما متحد ويک پارچه بوده اند .

با آنکه وضع امنييتی وطن ، از همان روزهای  اول سقوط حکومت ظالمانهً طالبان ، با مشکلات مواجه بود، ولی اميد واری های جدی برای دولت شما و اکثريت مردم تشنهً صلح وآزادی وجود د اشت که بزودترين فرصت ممکن ، صلح ، آرامش و حکومت قانون در وطن پيروز خواهد شد ،  نيروهای غير مسوول خلع سلاح شده، اردو، امنييت ملی  وپليس ملی ايجاد وقوتمند گرديده ودست مداخله گران خارجی در امور داخلی وطن قطع می گردد و مردم ما زنده گی آرام ومرفه  ايرا نصيب خواهند شد که از ساليان دراز باينسو در انتظار آن بودند.

 موجوديت قطعات نظامی نيرومند چندين کشور خارجی،علاقمندی بيحد مردم به صلح وآرامش ونفرت شان نسبت به جنگ ، وعده ووعيد همسايه های فرصت طلب خاصتا ً پاکستان اين منبع اصلی تجاوز دايمی بوطن ما وعامل تشنج منطقه ، عذر وزاری ، مکاره گری  وافسونگری حلقات مسلح داخلی تنظيمی ساخت پاکستان ونوکر واجير آن تشکيلات دولتی ديسا نت شده در منطقه ، در تقويهً روحيهً خوشباوری شما ودوستان بين المللی تان بيشتر از حد لازم وطبيعی تاثير گذاشت ومانع از آن شد که با تصاميم جدی وقاطع دولتی برای اساس گذاری سيستم دفاعی وامنييتی ملی، افغانستان شمول ، وطنپرست ، مخالف باهر نوع بنياد گرايی ، قوم گرايی وزبان گرايی زيان آورو افراطی گروه ها وافراد مغرض وخرابکار متعصب، دست بکار شويد وبا تصاميم  دقيق که بدون شک حمايت جهانی را نيز حتماً در قبال خود می داشت ، نيروی توانمند و قوتمند دفاعی ايرا اساس می گذاشتيد که خرابکاران سندی ، پنجابی وعربهای بنيادگرای سلفی ، جرات دوام  مداخله در امور داخلی وطن مارا از دست میدادند و بارديگرآن راتکرار نمی کردند.

باکمال تا ًسف ، بايد گفته شود که نه تنها در ساحهً تبليغی ، دادن مورال ومعنويت جديد بمردم، افشای دشمنان واقعی داخلی وخارجی وطن، فعال ساختن راديو ها، تلويزيونها وجرايد ملی ايکه اهداف سازنده می داشتند وبتمام مردمان وطن ، زبانها ، اقوام ، مليتها ، مناطق ، فرهنگها وکلتورهای همه باشنده گان با کميت  وبی کميت  وطن، افتخارات  مشترک ملی، اولاً خودشان صا دق میبودند وايمان می داشتند وبعدا ًدرمورد آشتی وتفاهم سراسری و جداًضروری تبليغات دلسوزانه میکردند، نيز متاسفانه کوتاهی  و اهمال صورت گرفت .

هر انسان با احساس وهرضمير بيدار دولتی وغير شاغل بايد از خود بپرسد که چرا نقش هموطنان غير پشتون وغير تاجک افغانستان ، از ساليان درازبه اينطرف، درسيستم ادارهً دولتی ، تقرردرمقامات بلند حکومتی وجذب در وزارت خانه های کليدی بسيار ناچيز وغير قابل لمس بوده ودر آفرينش آثارعلمی ، تحقيقی ، ادبی و هنری اثرمندی شان ضعيف بوده  ومی باشد. اين همه مشکلات ناشی از عدم توجه حکومتها ورهبران دولتها وعدم احساس مسووليتهای اخلاقی وفرهنگی  زبانها واقواميست که ديگران را اقليت می خوانند ونه تنها در بارور شدن زبانها، لهجه ها وفرهنگهای اقوام هموطن شان کوتاهی کرده اند  که موانع متعدد نيز بوجود آورده اند.ازينرو برای ساختن جامعه وسيستم شايسته سالار، نقش مليونها انسان شريف وخدمتگذار راستين وطن که بزبانهای پشتو ودری تحصيل نکرده ومدارک علمی بدست نياورده اند،باصلاحيت واستحقاق طبيعی شان ،همخوانی پيدا نمی کند زيرا تحصیل به زبان مادری در رشد کودک ونوجوان ونسل های بزرگتر، از ارزشمندی خاص برخوردار بوده وتحقيقات امروزهً علمی اثرات بزرگ ومفيد آموزش بزبان مادری را اکيدا ً توصيه می کند.

بنا ً برای تعميق دموکراسی ،اساس گذاری جامعهً مردم سالار وشايسته سالار وبرای بوجود آمدن اساسات ملت سازی ووحدت ملی، توجه به ساير زبانها ومساعد ساختن زمينهً آموزش تمام فرزندان وطن بزبانهای مادری شان ،نه تنها اقداميست جدا ًمفيد ، بلکه ادای مسووليت عظيم ملی ، اخلاقی ووظايف دولتی  نيز می باشد که تحقق بخشيدن به آن، ازشما آرزوبرده می شود.

دولت شما ، شايد از نهايت مجبوریتهای مختلفهً سياسی واقتصادی  ويا بالاثرمشوره های غيرعملی ، افغانستان شناسان خارجی وداخلی دورازميهن، برای تحقق اهداف متعد د مطروحهً تان در راه تامين دموکراسی ،آزادی بيان وفعاليتهای احزاب سياسی ، تامين صلح،عدالت وفقر زدايی که در آن وقت نيز طرف حمايت خاموشانهً صد ها هزار وطن پرست وروشنفکر ترقی خواه  با تحمل داخل وطن ویا مهاجر دور از ميهن قرار گرفت ، وسايل نيل به هدف (( گروه های جهادی ، سازمان های سياسی ، گروه های مسلح پاتک دار وبی پاتک ، جنگ سالاران ، روحانيون فتوا ده، گروه های قومی، تفنگداران جابر در برابر مردم و حتاهمسايگان  هم زبان وهم مذهب خودشان ، ومتنفذين دينی، مذهبی ، قومی ، سمتی واقتصادی)) را سالم وبا شناخت دقيق از نيات درونی ، سابقهً شفاف سياسی، روابط خارجی ، درجهً تقوا ووطن دوستی، محبوبيت درميان مردم، درجه ًفساد نا پذ يری ، منابع بزرگ مالی  ونقش  شان درکشتار ، وحشت ،چور وغارت وبخاک يکسان ساختن کابل عزيز وساير مناطق وطن انتخاب نکرديد و اکنون نه تنها برای حکومت خودتان ، بلکه برای هر پروسه ايکه بايد برای باز سازی ونو سازی وطن وتحقق اهداف شامل ليست طويل دولت ،پارلمان،مردم ودوستان بين المللی تان ،  شکل بگيرد وباعث نابودی تروريستانی شود که شما خود آنها را دشمنان درجه اول مردم ووطن می خوانيد، مشکل بزرگی بوجود آمده است که مهار کردن آن نه تنها به نيرو وتوان عسکری واقتصادی جدی ضرورت دارد بلکه از نو بايد تشخيص گردد وتثبيت شود که  از جملهً نيروهای  شامل ايتلاف ويا شاغل در دولت ، کيها باشما اند وکيها مکارانه ومخفيانه ، طالبان را، القاعده را ، پاکستان اين منبع اصلی شر وفساد را، بر شما، بر وطن ومردم خوب ما وافتخارات تاريخی مشترک ما  وبر دولتی که خود مقام های مهمی را در آن در اختيار دارند ، صد ها بار ترجيح می دهند.

آقای رييس جمهور !

من باور جدی  دارم که از سخنان من بنا بر اعتقاد اتی که برای دموکراسی، حقوق شهروندی، کثرت گرايی وتحمل ديگر اند يشان ، وشنيد ن نظريات وپيشنها دات  جداً مفيد سا يرين بارها ابراز نموده ايد وخودراحامی آزادی بيان میدانيد، ناراحت نمی گرديد. بنا ًبا کل اخلاص بمردم ووطن مشترک مان بحيث يک هموطن تان با کل دردی که در سينه دارم وبا احساس مسووليت عميق وجدانی، د ر قبال سرنوشت وطنی که بار ديگر دارد به وسيلهً همان مداخله گران خارجی ومزدوران داخلی وتغيير نام  يافته ً شان به آتش کشيده می شود، که سی سال قبل اولين جرقه های ضد ترقی خواهی وپيشرفت افغانستان را بصورت متحدانه به نمايش در آوردند وچند سال بعد تر، مطابق پلان پاکستان  آتش مهيبی را سبب گرد يد ند که نصف وطن را طعمهً حريق ساخت وهنوزخرابيهای آن ترميم نشده است ، باشما باکل صراحت صحبت کنم ونظريات خود را که  به هيچ حزب وگروه سياسی از جهت تشکيلاتی متعلق نيست  درحاليکه خود از سابقه داران حزب دموکراتيک خلق افغانستان هستم و شايد اين نظريات بتواند بيانگر دردها ورنجهای عظيم صدها هزار وطنپرست وترقی خواهی باشد که چه درداخل وطن وچه در فضای مهاجرت  وبی وطنی رنج آور وطاقت فرسا ، برای آيندهً وطن ، سرنوشت دموکراسی، تکميل خلع سلاح وخلع قدرت ونقش گروه ها وافراد مضر جامعه ، فکر می کنند  با شما در ميان بگذارم ،تا بنا به نقش، مقام وصلاحيتی که داريد، خود میدانيد که چه تصميمی بگيريد ، تا مردم ما بارديگر در بازی های پشت پرده ، قربانی وتسليخ نگردد وپوزهً دشمنان موجوديت افغانستان با ثبات،مترقی ، مرفه ومتحد ،يکبار ديگر بخاک سياه نا اميدی ماليده شود.

تجارب متعدد گذشته بما می رساند که دادن رشوه ، امتياز، باج ، فرصت ، گذشتهای بی جا ، چشم پوشيدن به بی قانونی وتمرد ،عدم قاطعيت، برخورد های سازشکارانه در برابر آنانی که هرگز آشتی پذير نيستند ، باعث ايجاد دشواری های عظيم دولتی وملی گرديده ومیگردد. ازين رو هر نوع باج دادن وامتياز دادن به تفنگداران وراکت بدوشان مناطق جنگ زدهً فعلی خاصتاً مناطق هم سرحد با پاکستان، باعث تشويق همقطاران شان وساير گروه های تا هنوز مسلح درساير مناطق وطن خواهد شد که تفنگها وراکتهای فعال شان را زير خاک نموده واسلحهً از کار افتادهً شان را به قيمتهای خوب تحت نام دی دی آر به دولت ومراجع بين المللی بفروش رسانيده اند.بايد جلو رشد فتنه را گرفت ومانع وسعت آن کرديد چون نيروهای در گير فعلی با دولت، امريکايیها ، ايساف وناتو درشال وشمال شرق قبلا ًحاکميت طولانی داشتند واز امکانات برخورداراند. 

جناب رييس جمهور !

گروه های سياسی ومذهبی وطن ما ،سالهاست  که همديگر خودرا باساس تحريکات دشمنان و يا سطح پايين فرهنگی، عدم احساس مسووليت مدعيان رهبری وزعامت دينی وسياسی يا بخاطر منافع وتحريکات بيگانگان، یا برای تامين منافع گروهی ،شخصی ، فاميلی ، ايدولوژيک وقومی و زبانی تخريب نموده، با استعمال کلمات  کافر ، دهری خاين ، وطن فروش ،جاسوس خارجی ، بینماز ، بی عقيده ، اخوان الشيا طين ، کمونيست، اشرار ،مجاهد،  متعصب ،  بی حجاب ، سر لچ ، شرابخور ، ترياکی، وصد ها نام بد ديگری در ارتباط زبان ،قوم ، مليت، سمت وطايفه  که سزاوار هيچ قوم ،مليت وانسان وطن ما نيست ياد کرده وبين هم خنديده اند بدون آنکه فکر کنند که با اين کلمات کوتاه ،عميق ترين زخمهای خونين را بر پيکروطن واحد ومردمان خوب آن وارد می سازند.

دشمنان وطن ، با نيات شومی که دارند ، تاتوانسته اند چه در گذشته وچه در شرايط موجود وقوی تر از هر وقت ديگر ، برای تعميق دشمنی بين مردمان وطن ما،از زبان مذهب ، قوميت ، فيصدی نفوس در جامعه ، وغيره بطور عمدی ، باپلان  وبا تمام توان استفاده نموده وتعدادی ازنويسنده گان وپيشقراولان اداری وسياسی مليت های بزرگتر فقط مصروف خود هستند وبه اقوام ومليتهای کوچک تر قومی ومذهبی اصلا ًفکر نمی کنند واين بی تفاوتی ها بمثابهً تعميق فاجعهً ملی وعدم شکل گيری ملت واحد افغانستان وتحکيم وحدت ملی ميان مردمان ما می باشد وبوسيله ًديگری می تواند تبديل گردد که مخالفين وطن ، خاصتا ًدر همسايگی ما سالهای سال از آنها برای تحقق اهداف غرص آلود شان بهره ببرند.

ازينرو مبارزه در راه تامين عدالت اجتماعی که همان برابری کليه شهروندان افغانستان ، در کليه موارد  زنده گی اجتماعی می باشد بايد در اولويتهای کاری هر دولت مردمی ومدعی ترقی خواهی وعدالت گستری برای آن قرارگيرد که بدون تحقق عدالت ، مساوات وختم تبعيض وامتياز های قومی ، زبانی ، اقتصادی و عدم سهيم بودن کليه آحاد مردم در سيستم اداره دولتی، طرح وحدت ملی مردم ما ، بکار بردن واژه ملت افغانستان  درمورد مردم ماوايجاد فضای اعتماد وباور سياسی در جامعه جزناممکن ها ست وزمينهً عملی وتطبيقی ندارد. بنا ًنسبت بهر کس ومقامی جناب عالی می تواند در اين زمينه نيز، مصدر خدمات بزرگ واساسی واقع شود.

فقر زدايی ، تقليل بيکاری،پروگرام سواد آموزی وتعليم وتربيهً رايگان برای فرزندان وطن  درضمن تامين سلامتی مردم کارهای اساسی وانسانی دولت را تشکيل می دهد  ولی بايد توجه شود که برای رونق بخشيد ن اقتصاد ورشکسته شدهً وطن ، فروش املاک دولتی ، فابريکه ها وصنايع فلج شده وسوخته شدهً وطن ،برای تجار داخلی وخارجی  به قيمت ناچيز ،در آينده بشما ووطن مشکلات فراوان اقتصادی وسياسی را ببار خواهد آورد . بايد اقتصاد بازار رونق پيدا کند وسرمايه داران داخلی وخارجی از امنييت اقتصادی وشرايط بهتر سرمايه گذاری برخوردار شوند ولی دولت با يد امکانات وسکتور نيرومند اقتصادی خودرا نيز برای آن داشته باشد که وطن ما اروپا وامريکا نيست که از طريق در آمد های صرفا ًمالياتی تمام نياز مندی های اقتصادی خودرا مرفوع نمايد . تکيه بر اقتصاد مختلط در شرايط واوضاع فعلی وطن ما از مفيديت لازم می تواند برخوردار باشد ونتايج خوب رقابتی را ايجاد نمايد.

اعتقاد خلل نا پذ ير دارم که تعداد بيشماری از خوب ترينها نسبت بمن، که امکانات بزرگ علمی ، فرهنگی ، سياسی ونظامی واداری دارند ، باوجود عدم حضور در تشکيلات حکومتی موجود، قلوب شان برای خوشبختی وآرامی وطن باعشق ومحبت شور آفرين می تپد وازهر شکست وناتوانی دولت در برابر  دشمنان داخلی و خارجی مردم ما که همان نيروهای تاريک اند يش و  بنيادگرای تروريست می باشند، متالم می گردند، زيرا آنانی که با عقلانيت ، دانش  وآينده نگری در مورد وطن می انديشند نه می توانند کليه مسايل را از دريچهً منافع محدود شخصی ، گروپی وفرقه يِی وايدولوژيک خود قضاوت نموده وتصميم بگيرند . اين افراد وگروه ها اصولا بايد بدون تعصب فکر وعمل نمايند در غير آن در معادلات بزرگ وطنی وتامين مصالح جمعی مردم نبايد بالای شان حساب شود.

آقای رييس جمهور !

اجازه دهيد در مورد پارهً از مسايل که مشکلات اساسی دولت شمارا تشکيل می دهد با وضاحت بيشتری صحبت کنم. اکنون که جنگ در جنوب افغانستان بیداد می کند وبنام اسلام  ، طالبان با نعرهً تکبير ، سرفرزندان مردمان  شريف وطن را( چه سرباز وچه ملکی ) با کل قساوت ، باکارد ها وخنجر های آورده شده از آنسوی سرحدات می برند خارجیانی را که  اکنون برای تامين امنيت وثبات در وطن ما تلاش می کنند ويا مصروف ساختمان وبازسازی وطن ما اند می کشند وسر می زنند وهر جا را منفجر نموده وطعمهً حريق می سازند ،آيا مناسب نمی دانيد که در پارهً از مسايل کليدی وطن غور مجدد نموده وبه اين بيند يشيد که چرا چنين وضعی در کشور بعد چهار سال از سپری شدن سقوط فرحت بخش طالبان پيش آمده وعلل واقعی آن در کجاست؟.

آياوقت آن نرسيده که شما در مورد تک تک افراد وگروه هاييکه بعد سقوط طالبان ، شما را گويا ياری رسانيدند ودر اتحاد دولتی باشما مشارکت نموده از خوان پرنعمت ووسيع حاتم طايی استفادهً ما يشاکردند وهنوز در صدر دستر خوان می نشينند واصلاًدر فکر آن نيستند که اين نان از کجا می آيد ؟ چقدر را بايد آنها ببلعند ودر همان لحظات تناول ، چند مليون انسان گرسنه وفقير از رنج بی نانی فرياد می کشندو مليونها کودک شيرودوا ندارند،رشوت واختلاس بی داد می کند،خون بهترين فرزندان وطن باثرمداخله پاکستان وبوسيلهً طالبان ولشکر اجير وداوطلبی که باريشهای انبوه ولباس محلی وطنی ما خودرا تلبيس کرده اند ،ريختانده می شودولی ايشان بی تفاوت ونظاره گرند ،مورد شناسايی مجدد قرارداده حد اقل از خود بپرسيد که آنهاييکه ساليان سال با موزيک غم پاکستان ، رقص مرده های بیشمارهم وطنان مارابراه انداختند وبهدايت وقوماندهً مستقيم جنرال عبدالرحمن رييس استخبارات پاکستان ودگروال يوسف خاين، وطن مارابه آتش کشيدند وبا اعمال سياه وننگِن حلقات مذهبی خون ريز پاکستانی ودشمن با وطن ومردم ما تا همين اکنون همراهند ، چراپيش قدم نمی شوند وبرای تحقق  ( فاصلحو بين اخويکم ) که سالها از آن استفادهً ناجايز نموده اند اقدامی بعمل نمیآورند وازطريق مرشدين وبزرگ  ملاهای سياسی  پاکستانی شان مثل قاضی حسين احمد ومولانا سميع الحق ، نصيرا له بابر وسايرين، بالای طالبان وحاميان آنها فشار نمی آورند ودولت شمارا در زمينه کمک نمی رسانند .؟ آيا می شود با عمال پاکستان ، شما برای تحقق اهداف ملی،عليه مداخلهً پاکستان وگروه طالبان مورد حمايتش ايستاده گی کنيد؟ اين بدان معناست که برای بی اثر شدن زهر مار از زهر کژدم ويا غوندل استفاده شود که نتيجهً تد اوی از قبل معلوم است.

همه بخاطر داريم که در لحظاتی که اردوی ملی ، پوليس وامنييت ملی دولت شما بپا ايستاده نشده بود ،وقوتهای کمکی ناتو برای تقويهً قدرت جنگی وبلند رفتن مورا ل نيروهای امريکايی موجود در افغانستان  که به حاکميت طالبان خاتمه دادند هنوز نيامده بودند، وضع امنييتی تا اين حد وخيم نبود. حال بعدتصويب قانون اساسی ، انتخابات رياست جمهوری وپارلمانی ،با وجود کل انتقادات مخالفين حق بجانب و خرده گير، آن پروسه که در جايش قابل حمايت است ومی توان آن را با وجود داشتن اشکالات قابل بحث، دست آورد خوبی ارزيابی کرد،جنگ وبی امنييتی، تشديد حملات مخالفين دولت ، بلند رفتن سطح  تلفات انسانی داخلی وخارجی و شکوه وشکايت مردمان غريب ، بي کارومحتاج وطن هر روز فزونی  می يابد. اين وضع ناگوار را چطور بايد تفسير وتعبير کرد؟ آيا همهً مشکلات ما ناشی از مداخلهً آشکار پاکستان وحمايت های مستور شيوخ عربی وممول طالبان است ويا عوامل داخلی نيز در مورد اثر گذار بوده و موثريت خود را دارند . اين عوامل داخلی را چطور بايد اولا ًشناسايی وبعدا ًلجام زد.

جنگ عليه تروريستهای واقعی از حمايت همه آزاده گان جهان بر خوردار است وما بنوبهً خود بايد اين نبرد راحمايت کنيم ولی اين را بايد همه بدانيم که با تروريستها نمی توانيد تروريزم را ضربه بزنيد. برای پيروزی مبارزه عليه بنيا د گرايی که ايالات متحدهً امريکا ، سازمان ملل متحد ،اتحاديه ً اروپا ودولت جناب عالی در اين زمينه در منطقه تشريک مساعی داريد ، توجه به اين نکات از ديد من اهميت دارد ودر نبود وفقدان آن بر مشکلات مردم و وطن ما هر روز چيزهايی افزوده خواهد شد.علاوتاً هر نوع مخالفت را که جنبه های واکنشی در برابر ظلم ، ستم ونابرابری های غير قابل تحمل نيروهای داخلی وخارجی باشد نبايد تروريزم قيمت داد.

اول : اردوی ملی -  در سيستم قوای دفاعی قبلی افغانستان گروه های مختلفهً فکری- عقيدتی شامل بودند ،جنگيدند ، قربانی دادند ودشواری های مختلفه را متحمل گرديدند ودر جنگ عليه نيروهای خارجی وداخلی  مشارکت نموده ودر سقوط حاکميت غير ملی طالبان سهم داشتند وازينرو بايد طرف احترام قرار بگيرند. ولی اين را بايد بصورت دقيق دانست که حرمت گذاشتن بیک مبارزويا مجاهد قبلی تنها اين نيست که بايد حتماً دريکی از قطعات اردو شامل باشد . دولت بايد برای تشکيل اردوی قوت مند ملی از دانش مند ترين ، تحصيل يافته ترين وبا تجربه ترين افراد نظامی وطن ، بدون تعصب وکله پالی افراد برای تثبيت عقايد گذشته ًشان استفاده نمايد زيرا جنگهای امروز تنها با مورال و درمقابل مرمی دشمن دويدن به پيروزی نمی رسد ، جنگهای امروزی اولتر از همه به عقل ومغز متفکر،آشنا با تخنيک عصری نظامی  وافرادی ضرورت دارد که بتوانند پا بپای تحولات وتغييرات علمی در اين زمينه ، حد اقل همنوايی کنند. ووطن ومردم شان را صادقانه دوست داشته باشند.

اردو ی ملی گوشت قربانی نيست که بايد بين تمام فقرا وغربا تقسيم گردد، اردوی ملی عزت،وقار وضامن بقای یک ملت ويک کشور است وبايد با کل دلسوزی واحساس مسووليت آنراساخت، مواضبت نمود وتحت تعليم وتربيهً هميشگی قرار داد ، نه آنکه هر تنظيمی در آن مفرزهً را برای خودشان جَر کنند وبرای خود حق تمثيل بخواهند .اين هدف نيک  در صورتی قابل تحقق است که هيچ قدرتمندی تلاش نکند که در اردوی ملی، پوليس وامنييت آن، اقارب ، خويشاوندان ، مخلصين ، مريدان سياسی ومذهبی،  و افراد همزبان ، ،هم قريه وهم تنظيم خودرا خاصتا ًدر جاهای حساس آن تعين ومقرر نمايند.ودر اين صورت است که اردو از شکل حزبی ، تنظيمی وايدولوژيک خلاص شده وبمردم ومنافع کلی وطن متعلق می گردد  درغير آن بازهم بهترين سامان آلات قيمتی ونادر عسکری بسان گذشته(دههً نود ميلادی) يا مفت ورايگان ويا بوزن آهن پاره در اختيار دوست ودشمن قرار خواهد گرفت.

وقتی وطن ما به بحران امنييتی مواجه است چرا تا حال امکان آن ميسر نگرديده که با صدها جنرال وافسر تحصيل يافته ًسابقه که هنوز توان وقدرت نيرومند جسمانی وعقلانی دارند،تماس گرفته نشده واز عقل ودانش آنها استفاده صورنگرفته ، با اينکه از  تعداد محدودی در زمينه استفاده شده است.ولی اوضاع وخيم نظامی وامنييتی اخير کشور بصورت اکيد حکم وايجاب می کند که فرصت سوزی مزيد صورت نگيرد ومسولانه برای دفع بلای فعلی وبلاهای بعدی ايکه شايد در لباسهای جديد وفريبنده تر وارد عرصه ساخته شوند تصاميم جمعی گرفته شود واز همهً امکانات وطاقتهای ملی ووطنی صادق ومفيداستفاده گردد، بايد با تعصب ودشمنی در امر تامين منافع عمومی خدا حافظی شود وديالوگ ومفاهمه جای چال ونيرنگ سياسی را برای آن اشغال کند که يکی از خصوصيتهاواهداف اساسی دموکراسی همين است که رقابت های سياسی به هيچ  صورت بمعنی دور نگهداشتن ومحروم ساختن مخالفين ورقبای سياسی ازمشارکت در پروسه های شکل گيری پلانها وتصاميم سر نوشت ساز وطنی نمی باشد.

وقتی ما بمشکل کادر تخصصی برای باز سازی ونوسازی مواجه هستيم چرا از اين همه نيروی وسيع متخصصين هموطن ما که در دراقصا نقاط جهان پراگنده اند استفاده نمی شود وزمينه های مشغول شدن وکاريابی شان بادر نظر داشت مشکلات فعلی مهاجرت وحل آن از طرق معقول، مساعد نمی گردد؟  درحالي که ده ها هزار پرسونل خارجی وداخلی نوکار وابسته به انجوها ، با معاشات افسانوی ، دار وندار مردم مارا بصورت مشهود ومخفی از کشور خارج نموده وکفارهً آن را مردم ودولت بايد بپردازند.

وقتی پاکستان و طالبان به جنگ وحملات شان شدت بخشيده اند آيا لازم نيست که دولت متوجه تثبيت هر چه بيشتر منابع قوت بخشندهً داخلی خود شود واز تماسهای مداوم  وتبادلهً اطلاعات روزمره وسری طالبان داخلی بيشتر معلومات  دريافت نموده وادارات مروطه دولتی تماسهای شبکه های فعال پاکستانی در داخل سيستم  را با آنها ييکه در مناطق سرحدی وماورای سرحد موجود وفعالند  اند زير کنترول ومراقبت قرارداده و به آن اثر بخشی لازم  بخشيده شود.

آيا وقت آن نرسيده است که علمای متبحر دينی، مقامات بزرگ روحانی ، رهبران تنظيمهای جهادی ، شورای علمای دولت ، مرشدان خانقاه ها ، پيران وسادات فعال عرصهً دينی ومذهبی ومشاورين دينی مقام دولت وساير فعالين اين عرصه، سکوت خودرا بشکنند، موضع خودرا روشن سازند، در پهلوی دولت بصورت قاطع بايستند وبا آواز بلند به مردمان وطن اعلام کنند که طالبان چه کاره اند . وقتی آنها بارها در مورد مخالفين شخصی  شان اعلان جهاد می نمودند وحتا سرلچی وتراشيدن ريشرا کفر می دانستند، بايد بمردم اعلام کنند که عليه طالبان نيز جهاد واجب است يانی؟ اگر واجب است چرا فتوايی،اعلاميه ای وسندی را امضا نمی کنند ودر مطبوعات داخلی وخارجی نشر نمی نمايند؟ واگر جهاد عليه طالبان را شرعی نمی دانند ، اين بدان معناست که  آنها مشروعيت دولت شماراتا حال نپذيرفته اند، که در اين صورت بايد تعين تکليف صورت گيرد. درغير آن تماشا چی بودن وکشتار وحشيانهً فرزندان مسلمان وطن را بدون خمی به ابرو آوردن، بی آبرو بودن واقعيست که عدهً با درپيش گرفتن بی تفاوتی می خواهند در هردوطرف برای خود خوابگاه داشته باشند. درغير آن اگر بزرگان ومدعيان رهبری امور دينی ومذهبی صادقانه عمل می نمودند، بدون مشوره وهدايت دولت ،کمسيون  با صلاحيت دينی ايرا تشکيل داده ، بعد مشوره وتصميم قاطع در دفاع از مشروعيت مبارزه عليه طالبان ،القاعده ،تروريزم وبنيادگرايی ، مسجد به مسجد وشهربشهر می رفتند وهر قريه راسر می زدند وبا استناد به احکام دين مبين اسلام ، اعلاميهً قبلا ًتنظيم شده ًخودشان ، فتواها وتصاميم ملاها وعلمای دينی ساير کشورهای اسلامی در راس دولت  عربستان سعودی ، مرکز فتاوای دينی معتبر اسلامی الازهر وغيره ، مردم را آگاهی می بخشيدند ، بيدار می ساختند  وکمک به آدم کشان  وخرابکاران خون ريز را حرام  و غير اسلامی اعلان نموده ومتخلفين را از مبتلاشدن به عذاب های اخروی ودنيوی بر حذر می داشتند .

بايد سوال پيدا شود که چرا چنين کاری را تا حال انجام نداده اند؟ در حاليکه تجارب غنی وسابقهً طولانی در مورد چنين ارشاد های دينی دارند وده ها سال از ثمره وبرکت های ذوجوانب ، مزه دار ومغذی آن، بلا حدود استفاده نموده اند. نشود که خدای نا خواسته اين مهر سکوت برلب نهادن ايشان ، در چنين شرايط دشوارزنده گی مردم ما، بيانگر تعاطف شان باطالبان وجيز گر دغل پاکستانی شان باشد (!). دراين صورت با يد هرچه زودتر برای عدم قوت پيدا کردن اين حد س وگمان ها ، ذوات کرام به حرکت آيند ودر زمينه اقدام عاجل نموده رفع مکلفيت دينی ووظيفوی نمايند.زيرا در شرايطی که دشمنان مسلح دولت شما، عليه شخص شما ، فتوای جهاد را صادر می کنند ، آيا قابل  سوال نيست که دارنده گان وبدست آورنده گان  امتيازهای بزرگ ما لی داخلی وخارجی بخش فعاليتهای دينی ومذهبی ، حد اقل در دفاع از رييس جمهور وطن که  بارهابرای رنگين شدن تبليغات شان  ، اورا مجاهد اعلان نموده اند ،حتا دست به اقدامی نمادين نيز نمی زنند وبا دلايل وبراهن دينی آن را محکوم نمی کنند.آيااين عمل بی تفاوتيست يا سازش ،معامله و .. ؟

بی نياز از تذکر است که تا وقتی که مراجع دينی ومذهبی وستره محکمهً افغانستان که در راس آن يکی از مجاهدين سابقه دار ووارد به صدور فتواهای گوناگون قرار دارد ، در اتحاد جدی وهمنوايی با ساير علما واهل خبره وتصميم در مورد غير اسلامی بودن اقدامات طالبا ن ، گروه گلب الدين حکمتيار وساير همرکابان خونريزش فتوايی را صادر نکنند زمينه برای قطع ويا ضعيف شدن کمک های مردمی ومحلی به طالبان ، از آنجهت بصورت همه جانبه فراهم نمی گردد که بسياری از ساکنان منطقه به اين عقيده اند که چون ساير تنظيمهای شامل ايتلاف دولتی که در زمينه خاموشی اختيار کرده اند واز خود واکنشی نشان نمی دهند ،شايد متحد ويا همنوا با طالبان باشندوحتما ً در آيندهً قريب جبههً متفق می سازند.!!

در چنين اوضاع واحوالی که ارتجاع سياه ودشمن با دموکراسی، ترقی وتمدن بشری ، برای وطن ما مشکلات فراوان امنييتی وفضای رعب وترس ايجاد نموده است،  با عشق بی پايان بوطن ومردمم ، به شما پيشنهاد می کنم که با جرات لازم وضروری، دست بکار شويد وپرو بال دولت را بيشتر باز سازيد، تاامکان آن ميسر گردد که گروه ها واقشار وسيعتراجتماعی وسياسی عدالتخواه ،وطن پرست ومدافعين صادق دموکراسی ، مردم وقانون سالاری و تا حال دور مانده از مشارکت در سيستم ادارهً دولتی با دولت شما نزديک شده وايتلاف وسيع وبزرگ وطنی برای آن شکل گيرد وعرض وجود کند که بچشم سر مشاهده می کنيد وهمه می بينيم که دست آوردهای تحکيم نا شده وضربه پذيردموکراسی  وحکومت نظم وقانونی که شما آن را وعده داده ايد ، بوسيلهً گروه های معلوم الحال متحجر وعقبگرای خون ريز به نيستی ونابودی تهديد می گردد.

می خواهم متذکر گردم که بايد بدون تعصب ازبعضی از اقدامات قبلی تان در راه دموکراسی وآزادی های مدنی حمايت صورت گيرد، انتخابات اخير پا رلمانی را بايد سر آغاز شکل گيری رای گيری ها وانتخابات آزاد تر ودموکراتيک تر ارزيابی نمود وازتقرر دوسه شخصيت دست چپی قبلی در پستهای مهم کابينه ًتان بمثابهً نقطهً تحول خوب  برای رهايی از سيطرهً گروه ها وتنظيمهاييکه خودرا مادام العمر مستحق مقامات اساسی کشوری ونظامی میدانستند وفکر می کردند که ترکمن باشی های افغانستان هستند، برای آن حمايت کرد که اين خود گامی در جهت پلوراليزم سياسی وحکومتی دارای قاعدهً وسيع است که بايد هرچه بيشتر برای تحقق دموکراسی وجامعهً مدنی از آنانی استفاده شود که حد اقل بمفاهيم واصول اين ارزشها   اعتقاد وباور داشته باشند.

در ختم اين يادداشت ، بارديگر با کل صداقت وبدون در نظرداشت مصلحت شخصی، به حيث فرزند صديق ووفدار مردمان زحمتکش وطنم ویار وياورمحتاجان ونيازمندان  ميهنم که جز لشکر عظيم عاشقان ودلباخته گان آزادی ، دموکراسی ، حقوق انسان وتساوی حقيقی وعملی حقوق همهً مردم ما  در کليه امور زنده گی اجتماعی می باشم ،خدمت شما متذکر میگردم که اگر میخواهيد تجارب تلخ گذشته، حوادث خونين وسد کنندهً ترقی خواهی دورهً امانی، وهجوم وحشر دسته جمعی وچندين مرتبه ايی بعدی پاسداران ظلمت ، تحجر و استبداد قرون وسطايی دروطن ما تکرار نشود، بايد هرچه زودتر در تشکيل جبههً وسيع دموکراسی خواهی ،عدالت پسندی وآبادانی وطن برای تامين سعادت مردم ، ترقی وشگوفانی وطن وختم هر نوع زورگويی ، قلد ری باجگيری، تجارت موادمخدر وسلاح وهرنوع اعمال شنيع وغير قانونی ، از وجود تمام نيروهای سالم وخير وباتقوا ووطن پرست سياسی ، جهادی وبيطرف وطن که در برگيرندهً نماينده گان واقعی ، نيک نام ، با تقوا،غير معامله گر تمام طبقات ، اقشار ، زبانها ،اقوام ، طوايف ومناطق وطن باشد ومنافع وطن را برمنفعت هرکشور خارجی همسايه ودور ومنافع شوم وتنگ نظرانهً شخصی ، قومی وزبانی ترجيح دهند ، دست بکار گرديده واقدام عملی صورت گيرد و کنفرانس بزرگ ،عظيم ،همه گان شمول قومی، سياسی، زبانی ، منطقوی  (لويه جرگهً واقعی ملی) با مراعات اکيد نورمهای عدالت ودموکراسی دعوت وسازمان داده شود تا پيرامون اين اوضاع جروبحث های سازنده ومسوولانه صورت گيرد وتصاميم مقتضی وطنپرستانه اتخاذ گردد.

از آنجاييکه هر انسان وطن پرست حق ابراز تشويش خودرا در اين زمينه ها وخاصتاًدر شرايط حساس کنونی  دارد. من شخصا ًعقيده دارم که رهبران محترم وبزرگوار، در حدود هشتاد حزب سياسی وجهادی راجستر شدهً فعلی وطن، اگر برای نجات دموکراسی وپروسه ايکه ناکام ساختن آن در سر لوحهً کاری گروه های بنياد گرا، طالبان ، القاعده ، گروه گلب الدين، شيوخ مستور در چادر های سفيد عربی ، دشمنان داخلی تا حال شناخته نشده ويا مجال داده شده  وپاکستان اين مهد ومدرسهً بنيادگرايی وتروريزم  ودشمن قسم خورده ًوطن ما ، قرار دارند ولو برای يک مرحلهً معين زمانی متحد نگردند وجبههً وسيع نيروهای ترقی خواه، آزادی دوست ودموکراسی طلب را بوجود نياورند می ترسم که خدای نا خواسته روزی فرا برسد که همه پشيمان شويم وبر سرو روی خود بکوبيم ومفادی نيز حاصل ما نگردد. بايد همه بدانيم که دوام  رهبر بازی وقوماندان سالاری دردی را دوا نمی کند ، بايد احساس مسووليت همگانی را در اين شرايط دروجود خود وهمهً ترقی خواهان بيدار کنيم وزمينهً دوستی ونزديکی رهبران واعضای تمام احزاب وگروه هايی را که دلهای شان بخاطر وطن وسرنوشت آن می سوزد مساعد سازيم. دولت شما در اين زمينه بنابر تعهدات خط ارايه شدهً ملی تان مکلفيت اخلاقی ووطنی دارد . بايد توجه داشته باشيم که تجارب عميق ساختن اختلافات احزاب وطن پرست مخالف حاکميتها، سود مندی خودرا از دست داده است. اکنون بايد برای بقای دولتی که از حق وآزادی وعدالت صحبت می کند حداقل برای آن همه دفاع نماييم که در آن طرف خط ، پاکستان وطالبان  وآقای گلب الدين با کل حکمتش قرار دارند.

اين حقيقت را نمی توان با تبليغ ومقاله حل ساخت وتمام نيروهای سياسی وجهادی را در يک ايتلاف وسيع جمع کرد ولی می توان با وجود داشتن مواضع مستقل سياسی وحتا داشتن اختلافات معين فکری وايدولوژيک مخالف ، برای مدتی بين هم کنار آيند ورفع خطر نمايند ،زيرا اگر دولت حامی همين دموکراسی موجود وغير کامل نيز وجود نداشته باشد چه خواهد شد. من می دانم که نشر اين ياد داشت نيز شايد به مذاق تعدادی از دوستان ومخالفين برابر نباشد ولی از آنجاييکه من، محدود بودن ساحهً تفکر ،انديشه واهداف متحجرانهً طالبان وهمراهان شان را از نزديک شاهد بوده ام،  وبچشم سر مشاهده کرده ام که راديو ، تلويزيون وحتا آچار وترشی را اعدام کرده وحرام گفته اند ، هر نوع غفلت را در زمينه شديدا ًمحکوم می کنم وهمه را با کل احترام به سوی احساس مسووليت های عظيم وطنی فرا می خوانم ومی گويم تا دير نشده ، دست بکار شويد ، فردا دير خواهد شد.! وطن بهمهً ما تعلق دارد ومال شخصی هيچ قوم،زبان ، شخصيت وحزب وگروه نيست. افغانستان افتخار وعزت همهً باشنده گان آن است.

دراخير می خواهم خدمت شما ياد آوری نمايم که در رقابت های سالم دموکراتيک هيچ نوع خطری متوجه نظام نيست، دولت نبايد از نيروهای مخالف بالفعل وبالقوهً سياسی  چپی ترسی بخود راه دهد ، تمام خطر برای دموکراسی های نوبنياد ريشه نيافتهً مثل وطن ما، ازجانب عاشقان استبداد خشن قرون وسطايی است که بيشتر در لباسهای تقدس مذهبی وقومی وزبانی ، بنابر سطح پايين رشد فرهنگی جامعه عرض اندام می کنندوبارها بمانند لشکر مور وملخ حاصلات سر درختی وزير درختی يک وطن را نابود کرده اند واگر مجال پيدا کنند آن را تکرار می کنند.

لذا حاميان دموکراسی ،عدالت ومردم سالاری  بايد متوجه اين مار خفته ًزهری باشند وغفلت را از خود دور کنند. اگر جناب شما ومتحدين حقيقی  داخلی وخارجی تان متوجه جدی اين مشکل نشويد  عواقب بدی خواهیم داشت. نبايد تجربهً شوروی ها تکرار گردد که در حاليکه در پهلوی نيروهای دولتی عليه مخالفين دولت می جنگيدند، مخفيانه از رهبران دولتی ما، با نامدار ترين فرماندهان نظامی مذاکره می کردند ، قرار داد می بستند  ومناسبات نيک قايم می نمودند. حال اگر امريکايی ها در ضمن حمايت از شما وبدون مشوره باشما وساير مقامات مسوول دولتی ، بصورت مخفيانه ، بانيروهای خون ريزمخالف شما ومردم ما ، باب مذاکره وتفاهم را باز نمايند وبه توافقاتی برسند ، اين کار بمثابهً خنجر هلاکتباری عليه دولت خواهد بود زيرا ديده شده که کشورهای بزرگ تابع منافع خود می باشند نه در گرو پرنسيپ ها واصولهای که بزبان می آورند.

بنا ًايجاد وتحکيم قوتهای حامی دموکراسی، نظم وقانون ،جامعهً مدنی ، ترقی خواهی ،عدالت پسندی ، ضد بنياد گرايی وتروريزم ،ضد مداخلهً خارجی ودارای روحيه وعشق وطن پرستی  ومخالف با هرنوع تبعيض ونابرابری های قومی، زبانی ومذهبی از وجود فرزندان خود وطن ، کاريست جداًضروری وحتمی که يک لحظه غفلت  در اجرای آن عواقب خطر ناکی را درقبال خود دارد.

اين هم درست است که دشمنی ها، رقابت ها ومخالفت های گوناگون چندين ساله را تمی توان در يک چشم برهم زدن حل کرد ويا ناديده گرفت وهمه را دور يک شعار با فرمايش  ، موعظه وفتوا متحد ساخت ولی افراد وگروه های با فرهنگ عالی سياسی ودلسوز بحال وطن ومردم شان در لحظات حساس وسرنوشت ساز ، از موانع  وخندق های موجود ودشمنیها ورقابت های سالم ومنفی ويا غير طبيعی عبور می کنند وبدون آنکه بالای اصول ومعتقداتی که برای شان مقدس است پا بگذارند ، موقتاً برای بردن کشتی شکسته به ساحل نجات ، متحدانه عمل می کنند وبعد نجات از مرگ دسته جمعی اگر توافق شان برای همراهی های بعدی ومسافرت های طولانی تر صورت نگرفت ، هر کسی یاران همسفر خودرا انتخاب ويا جستجو می کند وبا اطمينان  بسوی اهداف شان حرکت می نمايند. اين کار مشترک وتاخير نا پذير در شرايط موجود به وجيبه ًملی ومقدس هر هموطن با احساس ما بايد تبديل گردد، تا همه نه با نمايش موقف باداری ويا غلامی، بلکه بحيث هموطنان متساوی الحقوق دين ومسووليت ملی  خودرا در برابر وطنی که بالای همهً ما حق بزرگ وادا نشدنی دارد ايفا نماييم .

شما بخوبی می دانيد که یکی از عوامل اساسی هسته گزاری سازمانهای خرابکار وتروريستی در ساير کشورها ومناطق جهان ، فقر ، تنگدستی ، بيکاری ومحروميت های مختلفهً مردم می باشد که بستر خوب ومناسبی برای رشد ونموی زودحاصل تلاشهای تخريبکارانه قرار می گيرد. دشمنان وطن ما نيز از اين امکان متوفر وطولانی مدت استفاده نموده وبرای جذب وجلب اجيران دست بکار شده اند. نبايد همه تفنگ بدستان مخالف هر حاکميت را خاين ووطن فروش قلمداد کردوآنهارا مزدور ونوکر اجنبی دانست شخصيها ورهبران واقعا ًفهيم اين مشکل را عالما نه مورد بر رسی قرار می دهند ودر رفع آن می کوشند.

چطور بايد از يک هموطن خود تقاضای فداکاری وايثار درراه وطن داشته باشيم ولی متوجه شکم گرسنهً خودش وفاميلش نباشيم.؟ بکدام حق از هموطن بی خانه وبی زمين  وبی کار خود بخواهيم که بوطن مراجعه کند ولی به او حداقل سه بسوه زمين دولتی را برای اعمار سر پناه توزيع ننماييم واورا کمک در اعمار کلبهً فقيرانه وقرون وسطايی برای سپری نمودن شب وروزش نکنيم.؟چطور از سربازان وافسران  وطن بخواهيم که خودرا برای حفظ آنچه ناموس وطن ناميده می شود قربان کنند ولی بعد مرگ یا شهادت، فرزندان وفاميلش  در بدبختی فقر وتنگدستی زنده گی کنند واز مجبوريت دست به انجام کارهايی بزنند که با ننگ ووقار مردم ما همسويی نمی تواند داشته باشد.!  کی می تواند منکر آن گردد که صدها هزار از اعضای فاميلهای شهيدوقربان شده در راه عقيده وآرمانهای آن رهبر واين رهبر ، فلان دولت وفلان حزب چپی ،جهادی وطالبی در بد بختی ، سياه روزی ، فقر وتنگدستی بسر می برند وکمتر توجهی بايشان صورت نمیگيرد وده ها هزار معيوب جنگی گروه ها واحزاب وطنما ، در بيکاری ، رنج وعذاب  فقر ومحروميت  بسر می برند واز تمام فداکاری های شان در راه ترقی ومساوات  و يادر راه پيروزی جهاد ودولت اسلامی پشيمان ونادم اند زيرا نه نانی ونه کاری ونه خوشبختی وسعادتی نصيبشان شده ونه خواهد شد.

چطور يک هموطن ما خودرا افغان ويا افغانستانی بداند وهيچ نوع ملکيتی در وطن پدری خود نداشته باشد وبچشم سر مشاهده کند که کسانی که آنها را از داشتن مال ومتاع دنيا برای رستگاری عقبا برحذر می داشتند ،امروز خود نصف اراضی زراعتی آبی وللمی وطن را قباله نموده وکلبه های فقيرانهً چکک باران ، خامه، شاريده ، بی در وبی دروازه وناوه افتادهً شان به قصوری تبديل گرديده که پادشاهان وروسای جمهور ديروز وامروز وطن از آن محروم اندوجالب اينکه اين قصر های ظلم آباد در محل خانه های چپه شده وباارزش محلات فقير نشين  اعمار گرديده است.

از آنجاييکه در دين مقدس اسلام، فقر را قرين کفر دانسته اند ،لازم است که شما برای فقر زدايی يعنی کفرزدايی تلاش نماييد تا بخاطر چند کلدار وريالی ،فقرا ومساکين وطن ما را دشمنان ما خريداری ننموده وآنهاراعليه وطن شان استعمال نکنند. شبکه های تخريبی از اين نقطهً ضعف ده ها حکومت، خاصتا ً درجهان اسلام بدفعات استفاده نموده وخواهند کرد. دولتهای که با درآمد های افسانوی نفتی وغير نفتی متوجه اين مشکل خود نيستند عواقب بدی را در قبال خود خواهند داشت زيرا مردمان جهان قبل از هر آرمان وعقيده ، بنان وسرپناه واسباب زنده گی خود می انديشند .

جناب رييس جمهور !  کسی که به اين پيشنهادات دلسوزانه بيشتر از هر مقام وحزب وتنظيم جامهً عمل پوشانيده می تواند شما هستيد.شما بايد بهمهً مردم متعلق باشيد واجازه ندهيد که کسانی  شما را بنام دوستی  ومحبت درقوالب تنگ قومی ، زبانی وگروهی مطرح کنندوبوطن خساره برسانند ودر اين صورت است که حتما ًبر مشکلات عديده وخاصتا ًدشواری های فعلی موفق خواهيم شد.روسای جمهور وشاهان با احساس وهر رهبری، سرپوش مردم وحامی تمام نواميس ملی وعزت انسانهای وطن، افتخارات وفرهنگ های شان می باشند . من اميدوارم که شما جز اين رهبران باشيد. لذا بارديگر تقاضای خودرا تجديد نموده خواهان عملی شد ن پيشنهادات  دلسوزانهً خود وسايرین در زمينه می باشم.ودر تحقق آن برای شما طالب کاميابی ميگردم. با عرض احترام

 

جليل پرشور  مهاجر هموطن تان  درسويدن

 

افتخار وعزت بمردمان صبور وباتحمل افغانستان!

ترقی وشگوفايی افغانستان  عزيز ودفاع از موجوديت دايمی وباشکوه آن  وظيفه و افتخار همهً ماست !

 

 


بالا
 
بازگشت