جليل پرشور

 

 

تعريف هدف عمدهً مبارزهً فعلی ، اتحاد

همرزمان وتشخيص متحدين جديد

 

  جليل پرشور

 

 

ما بمانند ساير نيروهای تحول طلب، انقلابی ووفادار به آرمانهای عدالت خواهی و مساوات ،در مبارزه وستيزطبقاتی ملی ،دموکراتيک و رهايی بخش ، برضد ارتجاع داخلی ، غارتگران بين المللی  ،تحجر وخرافات ، ازخود پيروزی ها شکستها، تجارب ،اميدواریها ،مايوسيت ها ،افتخارات وپشيمانی هایی داريم که هر کدام شان می توانند ،مورد ارزيابی  شناسايی وتحليل مجدد وجداگانه قرار گرفته وبحيث تکيه گاه دقيق وقرين بواقعيت های جامعهً ما واوضاع پيچيده وهر روز در حال تغيير وانکشاف بين المللی ، توشهً راه های پيچيده تر مبارزات در پيشروی ما قرار گيرند .زيرا ما نمی توانيم بدون تحليل دقيق از کارکردها، تجارب سياسی ، تشکيلاتی ، نحوه ًمبارزه وپيکار ، اهداف تکتيکی واستراتژيک  اساسات فکری وايدولوژيک وکليه عقايد وافکار ملی  وجهان شمول ديروزخود ، بدون رسيدن به قناعت  وپيدا کردن اعتقاد به ضرورت تغيير ومفيديت آن ،چشم پوشی کنيم ويا دوری اختيار نماييم ودر يک لحظه وبصورت برق آسا به دموکراتها وليبرال های تبديل گرديم که دست پيشقراولان اين افکار را درغرب از پشت سر بسته نماييم .

همه می دانيم که بيشترازچهل سال است که ما با دشمنانی در داخل وخارج مطابق درک، تشخيص ويا تحليل اساسات مبارزهً طبقاتی ، واعتقادات بنيادی فکری ومکتبی مسلط در عرصهً جهانی ديروز در مبارزه بين فقر وثروت ، دهقان وفيودال، کارگر وسرمايه دار، تمدن وتحجر ، دموکراسی واستبداد ، حکومتهای مطلقهً مذهبی وسیکولار ،رژيم شاهی وجمهوری وبالاخره سوسياليزم وامپرياليزم ، بحيث چپی هاوانقلابيون وابسته به اکثريت زحمتکشان شهروقريه مبارزه نموده ايم ، تلفات داده ايم ورنج بی پايان را متحمل شده ايم وآن افکاروآرمانها هنوز، درون مايهً اصلی فکری واعتقادی مارا تشکيل می دهند وبا اينکه تعدادی تلاش می کنند که تحليل های شان مطابق مود روز باشد نمی توانند که مسايل وقضايا را طوری به تحليل بگيرند وبدرک همفکران  ديروز ودوستان  امروز خود بدهندکه ازيکطرف قناعت آنها را فراهم کند واز جانبی باعث بروز شگاف وچند دسته گی فکری نشوند وخود ناخود آگاه با موشگافی وديد عميق سياسی وايدولوژيک ديروز در مورد مسايل وانکشافات زودگذر امروزقضاوت نکنند ومسايل وپرابلمها وراه های حل معضلات اجتماعی جامعه را طوری به تحليل نگيرند که مجبور شوند بعد مدتی کوتاه ، با برگشتی دوباره بمبدا وعقب گرد به خط حرکت اولی ابرازندامت کنند  وسودی نيز حاصل نگردد.

برای عدم تعميق بحران اعتماد ، جلوگيری از اتهام زدنهای بی مورد ، حفظ روحيهً همبستگی رفيقانه ،عدم مجال دادن به افراد استفاده جو ونيرنگ باز ولجام زدن به ديو خودخواهی ، جاه طلبی ، تماميت خواهی ، استبداد ومرکزيت های خشک خود ساخته، وخشکانيدن ريشه های تعصبات ،قومی ، مليتی ، زبانی ، سمتی ، فرکسيونی ،مذهبی  وتابوسازی های بی مورد وبرای بازگشت به رفاقت های بی آلايش ،شفاف ، وطنپرستانه ،صريح ولی دلسوزانه ، غرض ايجاد حزب بزرگ ،ملی وسراسری ، دورا ز فرکسيونبازی وشخصيت پرستی های بیمورد ونا جايز ونجات حزب ، نهضت وجنبش وطنپرستانه ودادخواهانهً که اکنون پرچم آن را بدوش حمل می کنيم از چنگال در کمين نشستگان نقابدار روز در خواب وشب فعال پيشنهاد می کنم که  :

ازانجاييکه حفظ روحيه ًوحدت طلبی ومبارزه با بحران آفرينی وچند دسته گی بزرگترين شاخصهً اخلاق مترقی وحزبی ما را هميشه تشکيل داده است ، در صدد آن شويم که کليه شخصيتها وکادرهای قديمی حزب را که به چيزی جز  ترقی وطن، رفاه مردم وسربلندی افغانستان نمی انديشند، دور يک محورجمع کنيم ومتحد سازيم . اين محور می تواند نهضت ترقی ودموکراسی باشد ، میتواند حزب قديمی ما باشد ومیتواند احزاب وگروه های ديگری که رفقا وهم سنگران ديروز ما آنها را فعال ساخته اند باشد.

تکيه کردن وپافشاری برحقانيت تغيير ناپذير  آنچه خود می انديشيم وقضاوت می کنيم  ويک سانتی متر برای مصالحه تفاهم واتحاد با نيروهای رفيق وهمسو، جاعوض نميکنيم و اينکه خودرا در کليه موارد حق بجانب دانستن و تخريب وملامت کردن بدون تشويش واحساس مسووليت اخلاقی  سايرين، بشمول بهترين همرزمان ودوستان قديمی مبارزه ومقاومت ، برای احزاب وشخصيت های وطن پرست ، فاجعه باراست . ما بايد راه های مختلفهً نيل بهدف را شناسايی کنيم ، بکار بنديم  وپيگری نماييم وهر روز آن را متکامل تر وغنی تروکم عيب تر سازيم . نمی شود دايم با يک دنده گی سياسی ، ايدولوژيک ، تشکيلاتی ، رهبری وحتمی بودن محوريت ويا  در مرکزيت قرار داشتن افراد وشخصيت های معين ، سياست کرد ودعوای حقانيت واصوليت را در مبارزه  مدعی شد.

چطور می توانيم بخود اجازه دهيم که حزبی را که در طی ساليان دراز، با خون جگر ، بازحمات فراوان وبا قربانی های بی حساب اساس گذاشتيم ، قوت بخشيديم ، مردمی ساختيم وبه اميد وتکيه گاه مردم مبدل نموديم ، درتحت رهنمايی آن چهارده سال به شيوه های متفاوت جامعه را رهبری واستقامت داديم وخودما ،عزت وآبروی هرکدام ما ، وافتخارات  برزگ شخصی،اداری وسياسی ونام های شهرت يافتهً تمامی ما هديهً آن حزب بزرگ وقهرمان است ، در چهار راه سياسی بحال خودش رها کنيم وهر رهبر وکادر سابقه دار ديروز برای خود گروهکی بسازد وچند نفری را دورخود جمع کند ودل خوش نمايد که گويا سياست می کند  وفعال است.!

هدف از ذکر اين مطالب به اين معنا نيز نيست که ما ابتکارات ونوآوری های تعدادی از رفقای دلسوز را ناديده می پنداريم ،بلکه هدف اينست که چرا ما نمی توانيم با آن تعدادی از رفقا که هميشه سالم وصادق بوده اند، مظهر اخلاص وتجسمی ازايمان واراده بودند وهستند کنارآييم وبه دوری ورنجش  های بامعنا وبی معنای شان خاتمه دهيم.آيا وقت آن  نرسيده است که با تمام احساس مسووليت در مورد عدم کارآيی تلاشهای تا حال بکار بسته شده ، نيم بند ، اداری شکل وصرف برای راپور دادنها در بعضی از جلسات فرمايشی وتحت سانسور، فکر کنيم وشيوهً کار ، نحوهً برخورد وافراد تماس گيرنده وتا حال موظف در زمينه رابرای بهبود کار وحاصل دهی تلاشها تغيير دهيم ويا تکميل کنيم؟ در غير آن از تلاشهای فعلی مجموع احزاب نوساخته شده از خشت وگِل حزب ديروزی وبزرگ ما، مدت نسبتاً طولانی سپری گرديد ولی ميزان محبوبيت اکثريت اين احزاب برادر ما روزبروز کاهش می يابد ، کادرهای شان استعفا می دهند ويا خود بصورت رسمی وغير رسمی افراد ناراض را بجای دادن قناعت ، تخريب می کنند ، اخراج می نمايند وطرف تهمت قرار می دهندودر حلقات خودی(!) اعلان عدم متعلق بودن شان را با تشکلات خود می کنند.

اگر بصورت دقيق متوجه شويم در اکثريت اين احزاب شکل گرفته ، بجای نورمها ومعيارهای نورمال تشکيلاتی که در تمام احزاب عصر حاضر معمول گرديده است، تعدادی از افراد اعلان مَلِکی نموده خودرا تام الاختيار جا می زنند وبا اين حرکات شان ، باعث تضعيف نقش وجايگاه پيش کسوتان مستحق نيز می گردند. اين افراد گاهی ناز وگاهی قهر نمود ه ، گاهی خودرا بی جهت مسوول خيالی نهضت ها واحزاب اعلام می کنند واز ليک شدن بعضی اخبار واطلاعات محرم  معلوم می گردد که اين افراد برای مطرح شدن خودشان از نشستن وتوافق با شيطان رجيم نيز دريغ نمی کنند. با تمام عشق ومحبت در برابر رفقا ومردم وطن ما ،میخواهم ياد آوری کنم که همين افراد بلند پرواز که خود اولين بحران های تشکيلاتی را سبب گرديده وفرکسيونهايی را بنامهای مختلف بنام دوری جستن از افراطی گری چپی بوجود آوردند وخودرا بين گرما وسرما  خط وسطی اعلان نمودند اکنون در تعميق اختلافات قومی وزبانی  فعال بوده ومی خواهند برای نهضت ترقی ودموکراسی نيز جنجال های اضافی خلق کنند واز پشت پرده ،با نامهای عاريتی ،آنهم از آدرس نهضت دموکراسی نويسنده گانی را تاييد وتخريب می کنند واهداف قومی وزبانی شوم خودرا از زبان تشکلی بلند می کنند که بايد آن را از آلوده شدن به امراض مهلک قومی وزبانی دورنگهداشت.

مسالهً خيلی مهم  ديگرازديد من  اينست که تعدادی از کادر های نهايت با شرف وصادق قديمی ما در صحبتهای خود از ضرورت کنار رفتن حلقهً رهبری ديروز حزب ، برای شکل گيری تشکل سراسری ومتحد حزبی ها ياد آوری نموده وبعضی ها اين مساله را پيش شرط می دانند وبرآن تاکيد می کنند ومی گويند که در موجوديت رهبران ديروز فعاليت  و مبارزهً حزبی – سياسی ، بطور اساسی شکل نمی گيرد. من شخصاًمخالف اين نظريه وعقيده بوده وآن را پامال کردن دموکراسی ، تلف ساختن استحقاق های طبيعی انسانها ، وضايع شدن تجارب قيمتی وگرانبهای بقايای رهبری سالم ديروزحزب میدانم واعتقاد دارم که ازخرد ، عقل ، احساس وفهم سياسی ، تشکيلاتی،تجارب گرانبهای مبارزات دشوار

گذشته ومجموع امکانات وافرايشان بايد بصورت دقيق استفاده شود وما نبايد بخود حق دهيم که ادامه دهنده گان مبارزه وپيکارهای وطنپرستانه را بدستان خود ما،از حزب خود شان  واز پهلوی رفقا وهمرزمان شان جدا کنيم ، اين خود هم تعصب است ، هم بی انصافی  ، بی احساسی وضديت با دموکراسی  وحقوق طبيعی ومسلم انسانها.

من از همان روزهای اول به اين عقيده بودم که پيش کسوتان مبارزه وسياست ما ،بجای کار کردن ، زحمت کشيدن وخون دل خوردن در عقب جبهه ، با تمام توان ، استعداد ، شهامت واستحقاق سربلند کنند ، در برابر گردهمآيی وسيع رفقا ، نظريات وطرح های خودرا برای مبارزات بعدی،با وضاحت ، آفتابی ، مستدل  ودلسوزانه نسبت به تمامی رفقا وهمرزمان  ارايه نمايند ودلايل تغيير نام حزب را به نام نهضت ميهنی که اکنون به نهضت ترقی ودموکراسی جا خالی نموده است بيان نمايند وبه سايرين نيزحق بدهند که نظريات  ، پيشنهادات وانتقادات خودرا آزادانه ابرازکنند تا زمينه برای شکل گيری گروهک های جديدی که مجال طرح نظريات خودرا در جلسات پيدا نمی کنند مساعدنشود. که با کمال تاسف آن تقاضا ونيت من تعبير نادرست شد.

حال بارديگر با صدق واخلاص عرض می کنم که طرح عبور از بالای رهبران ديروز ، برای ايجاد حزب ، نهضت ، جنبش ويا جبهه طرح سالم نيست وما نبايد مرتکب اين جفا در حق رهبران ديروز خود  گرديم. اما در مورد رهبران  نيز ما برداشت های متفاوت داريم ، رهبران ديروز به کليه افراد ی اطلاق نمی شود که در مقام های بالايی حزب  به    اساس لزوم ديد جهات مختلفهً موثر در تصميم گيری های مربوط به جابجايی وتعين کادرها نصب گرديدند وباصطلاح وطنی ما اسکنه پيوند شدند وبعداًمرتکب جفاهايی گرديدند که تا ابد کفاره پرداز آن خواهيم بود.  صفوف ديروزهً حزب وکادرها ی امروز بسان کادر های قديمی ، در جريان مبارزات طولانی ،دشوار وپرتلفات رزمنده گان حزب وانقلاب در عمل سره را از ناسره تشخيص کرده وبزرگان حقيقی ديروزخودرا می شناسند وهنوز هم بپاس رفاقتها ، صميميتها وعرف وطنی برای شان حرمت قايل هستيم ولی اين حرمت گذاری ها به هيچ وجه یکسان ومتحد المال نيستند ومتناسب به درجهً فداکاری ، ايثار ، ايمان ، تقوا ودلسوزی هرکدام شان در برابرمردمان زحمت کش وطن ،سرنوشت رفقا ودوام  دادن بمبارزهً مشترکيست که سالها قبل ، آنرا آغاز کرده ايم.

اعتقاد جدی وجود دارد که موجوديت وحدت صادقانه وعملی اولاً بين خود رهبران واقعی ديروزو تحليل وتفسير مسايل وقضايای  مختلفه بصورت يکسان وقريب بهم بوسيلهً ايشان و داشتن زبان مشترک با تمام کادرها و بد نهً حزب بدون در نظر داشت رفاقت بازی های شخصی وفرکسيونی، نابود کنندهً تمام دسايس وحيل شيطانی ای می گردد که هدف آن تضعيف ويا نابودی ما به حيث نيروی توانمند سياسی و مردمدار ومطرح در جامعه است.

اين را نيز بايد توضيح کرد که همان طوريکه تعدادی بدون سنجش وارزش يابی ، منکر نقش مفيد رهبران ديروز، در پروسهً مبارزات فعلی می گردند واين حقيقت مسلم را انکار می کنند که فعاليت واشتراک مساعی رزمی پيشقراولان ديروز بصورت فعال وعلنی، باعث نيرومندی هر حرکت تشکيلاتی وسياسی ما می گردد . از طرفی ،تکيه کردن سابقه داران حزب ونهضت بالای افراد دل خواه خودشان ، بدون حرمت حداقل  به دموکراسی ونورم های تشکيلاتی احزاب کثرت گرا ومعتقد به شايسته سالاری وحرمت گذاشتن به نقاط نظر ديگران ويا اکثريت وسفارش شان برای جاگزينی افراد معين در پست ها ومقامات رهبری آيندهً تشکل سياسی مورد نظر، عدول از عادی ترين معيار های اخلاق سياسی  واحساس مسووليت حزبی ووجدانی در برابر تفکر وتشکليست که بعد قربانيها وتلفات عظيم بشری  بما بميراث گذاشته شده است.

در اين مورد پيشنهاد صريح من اينست که هم رفقای منکر دوام نقش مفيد سابقه داران حزب وهمچنان رفقای محترم وسابقه دار وهکذا رفقا ودوستان علاقمند دست يابی به مقامات جداً کليدی تشکيلات بعدی ، از راه حل معقول وطرف قبول همه که همان  تطبيق کامل وعدم خدشه دار اصول دموکراسی است استفاده نمايند ، اين سالم ترين شيوه است .  با ابراز نمودن مستقيم وياغيرمستقيم اين مطلب که گويا فلان رفيق در هيچ مقام حزبی ونهضت در آينده کانديد نيست  ويا طوريکه رفقا در جلسهً اخير تشکيل کميتهً نهضت ترقی ودموکراسی در مسکو با فداکاری اعلان کردند که ما در هيچ مقامی خودرا کانديد نمی کنيم وبايد قدرت به جوانان انتقال داده شود ، مفادی برای بحرکت در آوردن بهتر تر نهضت حاصل خواهد شد ؟ آيا عدم اشتراک رفقای مسوول ديروز در پروسه های شکل گيری تشکيلاتی دايمیست ويا تا تدوير کنگرهً مورد نظر؟ اگر دايمی باشد من اين نوع تصاميم را  نه تنها مفيد نمی دانم بلکه آنرا زيانبار دانسته  واز دست دادن امکانات خوب کاری  ارزيابی می کنم واگر هدف از ابلاغ اين موضوع فقط برای چند روز تا رسيدن به کنگره باشد ودر آنوقت همه ًاين رفقا خودشان را برای احراز مقامات در کنگره کانديد کنند ، آيا بدرک ديگران دادن اين موضوع که گويا قدرت را به نسل جوان می دهيم  به منزلت ومقام معنوی شان بعداًصدمه نخواهد زد؟.

قابل سوال است که چرا آگاهانه ويا غير آگاهانه در مورد به تقاعد رفتن فکری وعقيد تی رفقا تلاش ويا تبليغات شود نه تقاعد های ناشی از کبرسن که در بين سياست مداران اروپايی مروج است. علاوه از آن چرا نسل جوان ويا ميانه سال حزب به جای اين نوع تقاضا ها از شکل گيری تشکيلات ورهبری  سياسی شايسته سالار نه فقط به اساس فصاحت وبلاغت زبان ، سابقهً حزبی ،شقيقه وموی سفيد، شهرت محض سياسی ، نوشتن چند جلد کتاب ومقاله وغيره بلکه براساس فداکاری ، داوطلبی در امر مبارزه ،دفاع از وحدت وهمبستگی وطن پرستانهً تمام رفقا ،همرزمان ومتحدين عشق به زحمت کشان واعتقاد به دموکراسی وعدالت اجتماعی ، موقف صريح شخصيت های مورد نظر وسايررفقا در برابر تعصبات کور زبانی قومی ومذهبی ، تلاش شان درراه ختم فرکسيون بازی وگروهک سازی وموقف صريح شان در برابرستمگران داخلی وخارجی وعشقشان به ترقی وطن ورفاه هموطنان وتلاش شان برای ايجاد جبههً وسيع وواقعاً ملی وترقی خواه ، حمايت وجانبداری جدی ، سازنده وعملی نمی کنند وخود بصفت کادرهای قديمی، باثر ضايع کردن فرصت های خوب، طولانی و طلايی در گناهی شريک هستيم که پيوسته آنرا انتقاد می کنيم .! بايد خودرا نيزانتقاد کنيم زيرا اکثراً حياتی ترين مسايل را در جاهايی لازم حتا مطرح نمی کنيم و بسيارسست وضعيف می جنبيم.

بادرنظرداشت نظرياتی که مطرح گرديد می توان وظايف آتی را برای حاصل دهی بيشترکارهای انسانی وشريفانهً که مانیل به آنها را ، جزوظایف حزبی وملی خود می دانيم انجام دهيم . يکی ازآن وظايف بزرگ وعمده تعين کميسيون کاری کوچکی می تواند باشد که بايد از ميان  با امکان ترين افراد از لحاظ داشتن روابط با گروهای مختلفهً حزبی های سابقه، کمتر ذيدخل در کشمکش های فرکسيونی وتعميق بخشيدن به آن ، دارای نيات واحساس مسووليت ودلسوزی به وحدت عمل و نزديکی رفقا ،غرق نبودن در تعصبات گروهی ، قومی وزبانی انتخاب گرديده وتوجه جدی شود که در ترکيب ویا راس شان کسانی مورد اعتماد قرار نگيرند وتوظيف نشوند که با هر گروه طرف مذاکره توافقات مخفی ای به نفع خود وبرای از صحنه خارج کردن موکلين خوش قلب خود  بامضا رسانند وگره موجود را غير قابل باز شدن سازند  وبا دروغ گويی ودادن اطلاعات غير واقعی رفقا را اغفال ومنتظر سازند وسر انجام معلوم گردد که هيچ کاری در زمينه انجام نشده و برای نوشتن داستان وتهيهً سناريوی تکراری ، برای چندمين بار دست بقلم وکاغذ برده شود وبه اين سان وقتهای طلايی ديگری ضايع گردد.

مهمترين وظيفهً جمعی ،خاصتا ًرسالت نخبگان ومسوولين ارشد  سياسی وتشکيلاتی ، در شرايط فعلی ، تدوين برنا مهً جداً علمی ،دقيق ،متناسب با شرايط ملی وبين المللی برای حزب ويا نهضت می باشد که نه تنها بايد طرف حمايت جدی  اکثريت رفقای حلقه زننده باطراف تشکل فعلی  قرار گيرد بلکه باعث جذب تعدادوسيعی از رفقای شود که سالها با ما در کليه شرايط دشوار مبارزه وفداکاری نموده و تلفات داده اند ولی انکشافات ناسالم اوضاع باعث دوری بين ما گرديده است  شود . چون به تنهايی هيچ کسی مصدر خدمات بزرگ وطنپرستانه ووطن شمول شده نمی تواند.

در تدوين چنين برنامه ً علمی ، لازم است  غيراز رهبران وپيش کسوتان مبارزات طولانی وبا افتخار قبلی ما ،به نقش اساسی وسازندهً متخصصين بخش های متعدد علم اقتصاد،جامعه شناسی ، بخش های پلان گذاری ، تاريخ شناسان و متخصصين امورارقام و احصاييه وساير بخشها ازجمله تعليم وتربيه ،زبان وفرهنگ ارزش واهميت جدی داده شود تا در اثر کار مشترک ايشان ما دارای برنامهً شويم که ازهرنوع افراط وتفريط درعرصه های مختلفه از کم عيبی حد اقل برخوردار بوده وبتوانيم آن را بعد کسب اعتماد وقبولی دموکراتيک اکثريت قاطع همفکران وهمرزمان در طی نشستی بزرگ در معرض ابراز نظر نقادانهً مردم ونيروهای ترقی خواه دلسوز بوطن قراردهيم .

نبايد بخود حق داد که برنامهً بر اساس صوابديد گروهی ، تشکيلاتی خاص ويا منافع صرفاًحزبی تدوين گردد وعناصر چيزفهم وقلم بدستی دست بقلم یازيده ،متون ، پراگرافها وفصولی را ازمجموع برنامه های قبلی خود ما ، دوستان داخلی وخارجی ما وبيانيه های دوستان ودشمنان ، ماخذ قرار داده ، رفوکنند ،پيوند وکاپی نمايند وبعد مدتی کوتاه مجبور شوند بخشهای ازآن را باسلمانی سياسی قيچی زنند وکوتاه سازند ويا اضافاتی را به آن سرش زنند وطويل سازند.برنامه های  احزاب بايد طوری تدوين گردد که به آسانی  بتوان آن را از سياستهای روزانه واهداف تاکتيکی قابل تغييرومانور های روزانهً سياسی تفکيک کرد .

اگر حد اقل تعمق در مطالعه وتحليل متون اصول مرامی وخطوط سياسی احزاب موجود وطن صورت گيرد ،به آسانی به اين حقيقت می رسيم که بسياری از احزاب که تعدادی از رفقای قديمی ما نيز شامل ايشان می باشند با شتاب وعجله  مرامنامه های را تدوين ورسميت بخشيده اند که بيشتربه بيانيه های سياسی شبيه اند تا اصول مرامی يک حزب سياسی ايکه هدفش کسب قدرت سياسی ويا مشارکت در قدرت برای دگرگونی های لازم سياسی ،اقتصادی واجتماعی جامعه از طريق بدست آوردن حمايت و پشتيبانی مردم درطی انتخابات عرصه های مختلفهً حاکميت وقانون گذاری باشد.

ازين رو احزاب سياسی وخاصتاً احزاب ترقی خواه چپی بايد  بعد شناخت همه جانبه ووسيع جامعهً ما در شرايط جديد شناخت دقيق طبقات واقشارخورد وبزرگ جامعه ، تشخيص دقيق پرابلم ها ی وطن وراه های معقول وعلمی حل آنها درک وتشخيص دوستان ومخالفين داخلی ، منطقوی وجهانی تفکر ، انديشه ومواضع سياسی شان ،در شرايط موجود وامکانات عملی تحقق اهداف شان،مشخص ساختن دقيق همرزمان ومتحدين طبيعی شان در مورد تدوين برنامه های حزبی تصميم می گرفتند وبايد بگيرند.

برای احزاب ترقی خواه ديروز وطن ودر راس حزب وفادار به آرمانهای زحمت کشان وتهيدستان جامعه ، خاصتا ً  حزب ما ، نهضت دموکراسی وترقی وساير رفقای ديگر ما ، اکيدا ًلازم است که نيروهای همسووقابل نزديکی  ومتحد شدن در جامعه را برای کار مشترک سياسی ، غرض تحقق پارهً از اهداف وسيع ملی ، دموکراتيک  وعدالت خواهانه شناسايی نموده ودر باز شدن باب مذاکره وتفاهم با ايشان  جسورانه اقدام کنند زيرا هرقدر اتحادها وتشريک مساعی احزاب وقوت های همسو ، دوست ورفيق  باشفافيت وبصورت علنی ،آفتابی وبا صداقت صورت گيرد ، بهمان اندازه از موثريت قابل ملاحظه برای آن برخوردار می گردد که نه تنها درذهن همسنگران شان سوالهای مختلفه وتشويش آور خطور نمی کند بلکه حريفان ودشمنان نيزازچيزه کی ،چيزها ساخته نتوانسته ودر نتيجه وحدت وسلامی تشکيلاتی از آسيبها ها وگزند های احتمالی در امان باقی می ماند .

مرا عقيده براينست که عدم ابراز نظر وندادن معلومات  از کارهای انجام شده ويا درحالت اجرا وپلان گزاری شده پيرامون مسايل  وقضايای  جدی ، حياتی ، سرنوشت  ساز ومتعلق  بهمه اعضای  يک تشکيل ويا يک تفکر، عواقب خطر ناکی را در قبال خود دارد که ما ثمرات منفی آن را در جريان گفتگوهای مقامات قبلی خود با دول وسازمانهای جهانی با خون واستخوان نه تنها خود بلکه بسياری از مردم ما احساس کرديم که بايد به هيچ صورت تکرار نشودزيرا تجارب نشان داده اند که بهترين ودلسوز ترين سيستمهای رهبری احزاب ودولتها ، کفاره پرداز مخفی کاری های خود   گرديده  وقربان شده اند ، چطورمیتوان مسايل کليدی وهمه شمول را در تاريکی های معلوماتی ويادر بی خبری افرادی حل وفصل کرد وتصميم اتخاذ نمود  که تا آخرين دقايق شروع فاجعه ها ، سربازان وسپاهيان واقعی حزبی ودولتی از آن ها ، کوچک ترين اطلاعی نداشته باشند. !!!

روی اين منظور ، بهمه ً ما در کليه قدمه ها جدا ً ضروری است که از طريق ابراز نظر های واضح ، معقول ، حد اقل قرين به واقعيت ، درمورد کليه مسايل ازجمله در مورد اهداف دورونزديک ما ، آرمانهای سياسی ،اجتماعی وفرهنگی ما وپيرامون  دوستان ، رفقا ، متحدين ، مخالفين ودشمنان خود ما وساير تحول طلبان وهواداران دموکراسی وتمدن بشری ابراز نظر نموده ودر کليه موارد نظر واحد ويا بهم نزديک پيدا کنيم وبا گامهای سنجيده و احساس مسووليت وطنی عمل نماييم.

رفقای ما که ساليان درازبه حيث بهترين وطن پرستان ترقيخواه، مدافع تمامی طبقات واقشارزحمتکش وتحت ستم از تمام مردمان خوبما ، ازتمام زبانها واقوام وازبرابری حقوق شان درکليه زمينه ها حمايت نموده وهيچ  قوم  وزبانی را برطايفه وفرهنگ وزبانی ترجيح نداده اند وازهمين رودر گوشه گوشهً وطن ودرميان تمام باشنده گان آن از جايگاه شايسته برخورداربودند. حال برايشان لازم است که در گيرودارحوادث ملتهب سياسی ونظامی امروز صدای اعتراض ومخالفت شان را عليه بحران آفرينان اين عرصه نيز بلند نموده واتحادی را از گروه ها وشخصيتهای بی تعصب وطن بوجود آورند  تا باثر مبارزهً مشترک مان برای حل ساير پرابلمهای جامعه، به اين بخش حياتی نيز توجه جدی شودو تعصبات زبانی وقومی  باعث تعميق بيشتر اختلافات در بين مردم ونيروهای سياسی جامعه نگرديده ودشمنان وطن از آن استفادهً نتوانند .

 

                              با درود های رفيقانه

11/06/06

 

 

 


بالا
 
بازگشت