دپلوم انجنیر خلیل الله روًوفی

افغانستان در بن بست سیاسی

ازکابل تا دیورند

 

 

باگذشت هرروزپسمنظراوضاع سیاسی وامنیتی درافغانستان بایک سیرنزولی بسوی آشفته حالی های پیچیده ودشواردرحرکت است. دربحبوحه ًاین نا هنجاریها اگرازیکسو قحطی وقیمتی مواد اولیهً حیاتی  آنهم درسخت ترین شرایط فقر وبیکاری بسرعت روبه افزایش است ازسوی دیگرسرمای طاقت فرسای زمستان وعدم دسترسی مردم آواره به مواد سوخت، انرژی وروشنائی، جهنم دیگریست که دربرابـــر شان قد برافراشته است. روزگاربدی که واقعاً پس ازفروپاشی طالبان درذهن هیچ یک ازشهرونــــدی هم خطورنمیکرد. اگرزمانی دردورهً طالبان امید مردم ازهمه چیزگسسته بود وتنها به معجزه پناه برده بودند تا برسرآنها بتابد وازاستبداد امارت قمچین وشلاق نجات پیداکنند ، شگفتا که امروزبازهـــــــم در حسرت معجزهً دیگری به تهجد نشسته اند تاباشد خداوند درراستای یک امنیت نسبی درخاک آبائی شان لااقل لقمهً نانی رابا آبرومندی نصیب شان گرداند تاباردیگرازآواره گی درسنگستان غربت دیگـــــــران اهانت وتحقیربیگانه گان درامان بمانند.

هرگاهیکه من نگارندهً این رقم خواسته ام ازهزاران درد جانسوزجامعه یکی ازآن را بداخــــــل صفحهً نوشتاری ئی بیارایم وبدینوسیله با هم میهنان بادرد وآگاهم لحظاتی را درتسکین روحی بسربرم اما پیش ازهرچیزدیگر یکباره انبوهی ازحوادث تلخ روزگار وهجوم واژه های غمبارآنگونه به ذهن و روانم سرازیرمیشود وآنگونه این افکار متلاشی مرا درخود فرو میبرد که حیران میمانم زود ترازکدام بخش آن سخنی بمیان آرم ، زیرا انعکاس این همه قضایا که با آماج سنگین خود ازشش جهت جامعـه را درانحصار خود درآورده قصه های پریشان هزارویک شبی است که نمیتواند درحجم چنین مقالاتـــــــی یگنجد ، ولی باآنهم امید است همچو تحلیل هائی ولوکوچک وپراگنده، اما آگنده از واقعیتهای عینیــــــــی جامعه وبازنگری به کارکردهای اولیای امور، بتواند با صداها وآرزوهای دردمندان کشور همنوا وهمگــــــام گردد.

هرچند صداهای دادخواهانه ومطالب انتقادی قلم بدستان وژورنالیستان آگاه وجستجوگرامروزدررسانـــه های داخل وخارج کشورویا درصفحات انترنتی انتشاروسیع پیدا کرده ودربرابرهرپدیدهً ناســــــالم و بی عدالتیهای جامعه خود به قیام نقد وقلم برخاسته اند اما اثربخشی آن چنان اندک است که گوئی هیچ وجدان معصیت باری را به خود متوجه نمیسازد. فریادها ودادخواهی ها اگرازیکسو شجاعانه اوج میگیرند امــا ازسوی دیگرمایوسانه دربن بست تعصبات قومی وتحجرفکــری فروکش میکند. وعامل آن هم همــــــان تبلیغات ضد مردمی تاریک اندیشانیست که بخاطر منفعت خود، همه جستارهارا به بیهوده گی میــگیرند آنگونه که انتقادات تند وشهامت بشردوست ها وملالی هارا درتالارخانهً مردم تحمل ندارند وحقیقـــــــت گوئی آنهارا درواژهً ارزان « دیوانه » به تهمت می بندند.

درینجا اگرگرسنه گی، بیکاری وفقرجامعه را که بدبختانه ارمغان تلخ وابزارهمیشه گی نظامهای برسـر قدرت، نسبت به توده های بدبخت افغانستان بوده است، به یکسو بگذاریم ، به  بحـــران  امنیــــت ونبود یک ستراتیژی دفاعی مطمئن که امروزشیرازهً زنده گی را دگرگون ساخته وحتی مسًلهً تمامیت ارضـی  و آزادی کشور را به مخاطره کشانده است، چگونه باید بیندیشیم ؟  فرضاً به این دوعنصرذکرشده نیــز دسترسی پیداشد آیا بازهم میتوان برنامه های عظیم کاری را درمملکت ازسرگرفت وپایه گذاری کرد و یا اینکه تعهد به خدا ووجدان وشرافت تاریخ را نیز درپهلوی آن یک اصل خلل ناپذیربه حساب آورد ؟

 

اما اگرماهیت وظرفیت کاری دولت را بااینهمه تشکل وصف بندیهای پرهزینه مطالعه کنیم انسان به تعجب فرومیرود که تنها جناب رئیــــــس جمهورچهل وزیرمشاوررا بااستفاده ازپالیسی مصلحت گرائی که بقول مشهور« هم لعل بدست آید وهم یارنرنجد» با امتیازات بلند دالری به اطراف خود جابجا ساخته است، به همین گونه ازتورم تشکیلات بیمورد وپرمصرف که درهرساحه ازوجوه بازسازی هزینه های چشمگیربرمیدارد برمی آید که نظام موجود درین پنجسال با مصروفیت به چنین کارهای غیرمثمروتشریفا تی  موفق نبوده است تا یک ستراتیژی مشخصی درعرصهً دولتمداری، بازسازی، پایداری امنیت ویا طـــــــــرق مبارزه وریشه کن ساختن فساد دولتی را به پیشگاه ملت ارایه دارد وبدینوسیله به نیازهای مبرم جامعـــه خود پاسخگوئی کند، مسًولیت بزرگی که به فردفرد ارکان رهبری نظام وکابینه های انتخابی وانتصابی آن تعلق میگیرد. زیرا همین دولت بود که درمراحل عبوری وانتقالی ودراخیرهم انتخابی بهترین چانـس های تاریخی که پشتوانهً قوی ملل جهان را باخود داشت یکجا باآن فرصت های طلائی درموجـــــود یت هزینه های سرشار وملیاردها دالرکمکی را آنچنان غیرمسًولانه دردستبردهای مافیائی فروبرد که گفتی آب ازآب تکان نخورده باشد، اما ازسوی دیگرکتمان این مسًله تا حدی درشعارهای قلابی ووعده هـــــــــای دروغین به خورد مردم داده شد که سرانجام همه چیزآفتابی شد وامیدها ی ملت به یاس وانزجارمبدل گشــــت و افغانستان همان افغانستانی باقی ماند که امروزدرجغرافیای قرن بیست ویک درفهرست عقب مانده ترین کشورهای جهان رده بندی گردیده است، تنها آنچیزیکه درین جزیرهً دردآلود درخشش دارد همانا فقـــــر عظیم انسانی، عصیان قومی وقبیله ای ، میراث خواهی دودمان سلطنت وبرجهای ثروت، جنگ وبیداد مواد مخدراست که آنرا درعرصهً گیتی صاحب نام ونشان ساخته است. چشمگیرتروننگین ترازهمه که مملکت درطول پنجسال ازروشنائی برق محروم است، آنچیزیکه بحیات ملت، پیشرفت وتمدن جامعــــه تعلق میگیرد حالتیکه امروزپا یتخت کشوررا بیک شهربیروح وفلج درآورده است.                                        

اینکه دردیگروزارت خانه ها ونهادهای دولتی اوضاع بجه منوال میگذرد حاجت به بیان نیست. یا اینکه پارلمان بچه کاری مشغول است ودرجلسات پشت درهای بسته چگونه درپی امتیازات بیحدوحصرخــود روزهارا به پایان میرسانند.  به دست اندرکاران وزارت معادن وشهردار کابل نگاه کنیم که با چه اهمال بی دردی و بیکفا یتی زنده گی شهروندان مظلوم وستم زدهً کابل را بمثابه یک  بازیچه ً بیمقدارفراموش کردند وپیش بین آن نشدند تا قبل ازرسیدن سرمای زمستان مواد تسخین ازجمله ذغال سنگ مورد نیــاز این بینوایان را درسرمای دندان شکن با قیمت مناسب تهیه وتوزیع مینمودند وبد ینوسیله جلو مرگ ومیروفلــج آنها ئی گرفته میشد که امروزدرزیرخیمه های مندرس و یخبندان وآوارهای نمناک وبی همه چیز، منجمد میشوند وجان میدهند.

بازهم اگرازذکر اینگونه تراژیدیها بگذریم امروزپرابلم نوظهوردیگری که سرنوشت جغرافیای افغانستان را به خطرتهدید میکند ، دراطراف خط دیورند به تحرک آغاز کرده است.

 سخن های داغ سیاسی روی ستراتیژی جدیدی دورمیزند که مدتها پیش دربرنامـــــهً کاری رئیس جمهوردرهمآهنگی مشترک با تعدادی ازآرمان گرایان قومی درپوشش طالبان دولتی روی دست بود که بعدها جناب صبغت الله مجددی بمثابه پیش آهنگ این سناریو بافراخوانیهای مکرربه بهانهً استقرارصلح وامنیت درکشوربه آن مشروعیت بخشید وباب مذاکرات مخفیانه را با رهبران طالــــــبان و گلب الدین حکمتیار آغازنمود. فراخوانی که درماهییت خود به اتوریتهً یک دولت منتخب ضربـــــــهً محکم واردکرد وموقف آنرا به تزلزل ووامانده گی دچارساخت. این پالیسی ضعیف وفاقد شهامت تا آنجا به پیش کشانده شد که به این گروپ های کوچک وپراگندهً مسلح ازیکسو اعتبارفراوانی را بمثابه یــــک جبههً منظم ونیرومند جنگی قایل شد ازجانب دیگربه دستگاه استخباراتی پاکستان این فرصت طلائی را میسرگردانید که با اطمینان خاطردرقضایای خشونت بار منطقه ومسًلهً طالب سازی هنوزهم عمیق تـــر توسن مراد براند وحتا بی هیچ دغدغهً خودرا برندهً حق بجانب میدان سیاست اعلان کند ونه تنـــها این بلکه هنوزهم نظامیگران پاکستان بیصبرانه درانتظارآن  لحظه شماری دارند تا درجرگهً قبــــــــا یلی دوطرف خط  دیورند که درین نزدیکی ها دایرخواهدشد فیصله های نهائی آنرا بااستفاده ازچالشـــــهای  محلی وقبیله ای به نفع طالبان دستپرورخود که درنهایت امرپالیسی های منطقوی خودش را ابقا میکند ، بچرخاند ویکجا باآن ذهنیت سیاستمداران قصرسفید وکشورهای ناتو را نیزدرجادوی این چالش هـــــــا تسخیروبطرفداری خود بکشاند ونتیجتاً با این فشارهای سیا سی ،  هیات افغانی را وادارسازد تا ازقمار خانهً سیاسی اش با دستان خالی وبی هیج دستاوردی خارج گردد. پا لیسی ئی که دوکتورین نظامــــــــی پاکستان تاکید بران خواهدداشت که گویا بخاطرجلوگیری ازعبورومرورتروریستان تندرو بداخل خــاک افغانستان ورفع تشنجات منطقوی، باید نوارمرزی دیورند بادیوارهای سیم خارداروماین های ضد پرسونل  تجهیزوحصارکشی شود ، حتا قراراظهارسخنگوی وزارت خارجهً پاکستان همین اکنون تدابیرمقدماتی این پلان آغاز گردیده است. پلان خود ساختهً که درگام نخست قوم های مشترک وهم خون بلــــــــوچ و پشتونخواه دوطرف خط را ازهم مجزا نموده وخود ارادیت آنهارا مهارکند ثانیاً بااین عمل غافلگیرانـــه رسمیت بخشیدن خط دیورند را بالای حکومت افغانستان تحمیل نمایــــــــــد.  بازهم درصورتیکه این پلان جامهً عمل نپوشد که مسلماً چنین فیصلهً مورد قبول ملت وحکومت افغانستان هرگزقرارنخواهد گرفت، بد یل دیگری را پیش کش کند. وآن اینکه به بهانهً استقرارصلح وثبات درمناطق جنوب وجنوب شرق که یک ضرورت مبرم وحیاتی برای هردوکشوراست،  دولت افغانستان باید ادارهً این مناطق درگیرخشونت بویژه ولایات قندهار، هلمند واروزگان را مشترکاً به شبه نظامیان دولتی ، قوماندانان ومتنفذین محــــــل که « درحقیقت طالبان اصلی این مناطق اند »  واگذارشود. آنوقت

 است که به عقیدهً تفنگ ســــــالا ران قلمرو خاشخاش، افغانستان به گل وگلزارتبدیل شده وامنیت سراسری برقرارخواهد شد.

درعین زمان پاکستان میخواهد با این چالش های مرموز، برای کشورهای امریکا وناتوهم یک دهلیــــزمطمیًن برگشت را بسوی مراکزسوق الجیشی شان بازنگهدارد تااین کشورها عساکرخــــــودرا ازین مناطق پرخطر، با راحت ودستاویزمشروع به عقب بکشند. مانوری که به ویژه درین اواخرنسبت حفظ جان وسلامت افرادخود به آن بهای بیشترقایل اند.

بناءً با چنین ستراتیژی خصمانه که ازان بوی افتراق ملی وتجزیهً جغرافیای افغانستان بالاست، باردیگر دستبازی های خطرناک وسیطره جویانهً نظامیگران پاکستان را درمورد افغانستان آشکاروبرملامیسازد تحقق همچوپلانهای شوم برای کشورهای درگیردرقضایای افغانستان دیگربی تفاوت خواهد بود که کی درین مناطق ادارهً امور را بدست خواهد داشت! طالبها ویا حامیان باالقوهً آنها ! برای این کشورها مهــم آنست که با استفاده ازین ستراتیژی پیش بینی شده، که هرچند میدانند ضربهً آن به آزادی وتمامیـــــــــت ارضی افغانستان صدمهً شدید میرساند، به نحوی استفاده برده وعقبنشینی نظامیان خود، ازین مناطـــق دشوارگذاررا درانظارجهان، یک مانورموفقانه به نمایش گیرند.

مهم ترازهمه آنست که پاکستان با این بهانه میخواهد مسًلهً خط دیورند را تحت الشعاع مجموعهً تنشهای منطقوی که خود سازندهً آن است قرارداده وآجندای جرگه را برمحورسلطه گرائی قومی خود درمنطقه به چرخش درآورد. پالیسی ئی که آرزوی درازمدت ادارهً استخبارات نظامی این کشورقویاً دران گـــره خورده است.

داعیهً خط دیورند که بیشترازیک قرن بمثابه یک زخم ناسوربرگــردهً ملت افغانستان فشاروارد کرده و به بهانهً آن دولت نظامی پاکستان سالهاست ازمداخلات دوامداروایجاد تشنج درامورداخلی افغانســــتان دست بردارنیست سرانجام باید به نحوی ازانحا راه حل منطقی پیداکند. راهیکه حیثیت سیاسی افغانستان وجیوپولیتیک مرزی آن باهمه امکانات دست داشته وشواهد تاریخی پابرجا وسربلند باقی بماند.

چندی پیش آقای کرزی دریکی ازمصاحبه های تلویزیونی ، دردهای درونی خودرا دررابطـــــــــــه با مداخلات مکررپاکستان که احساساتش را برانگیخته بود باصدای بلند اظهار داشت که درمداخــــلات و منازعهً سرحدی با پاکستان دیگرحوصلهً ما بسر رسیده است.  هرچند این صدا باصدای ملت افغانستان که ازقلب وروان هریک آنها برمیخیزد، کاملاً همسوئی دارد که واقعاً تحمل آن دشواروقابل بــــرخورد بالمثل است اما چه باید کرد! آیا باپشتوانهً ضعیف دفاعی ویا تنها احساسات میتوان درعقــــــــــب زدن تروریزم وسرکوب تجاوزگران ظفررا ازان خود ساخت! ویا بالقوه به آنها چلنج ایستاده باش را داد تــا نتوانند ازحدخود یک گام به پیش حرکت کنند وحقوق دیگران را محترم شمارند.  بلی اینکار زمانـــــی میسراست که کشورتحت یک زعامت واقعاً ملی ومردمی درموجودیت یک اردوی نیرومند ومستــقل به  حرکت و فعالیت آغازمیکرد ودردفاع ازحریم مقدس افغانستان با استفاده ازقوتهای ضربتی هــــــوائی وزمینی خود سنگ پایهً لانه های تروریستی را تا دل کوهپایه های  دیورند  درهم میکوبید.

مگراین ازماست که برماست ازیکسو بدبختانه ملتی هستیم که خود کمربه ویرانی یکدیگر بسته ایــــــــم   ازجانب دیگرزعامت کشورهم بدون توجه به ستراتیژی دفاعی مملکت، درحالیکه پشتیبانی بیدریـــــــغ جامعهً جهانی را نیزباخود داشت ازایجاد چنین اردوئی ناکام سربدرآورد ونه تنها این بود بلکه شیـــرازهً یک اردوی مستقل ومجهزسابقه را با سلاح های مدرن ضربتی ومتخصصین مسلکی وکارآگاه آن یکجا به زباله دان تاریخ سپرد.  دردرازنای پنجسال وزارت دفاع ملی افغانستان ظرفیت آنرا پیدانکرد تا بــــه طرح یک برنامهً دفاعی منظم ومستقل دست بکار میشد اما  برعکس قضیه، با بی تفاوتی فراوان دست نگری نظــامی را نسبت به داشتن یک اردوی مستقل ملی ارجیحییت بیشترقایل شد. این است حاصلهً تلخ آن که امــــــروز واقعاً کاسه های صبرملت لبریز گردیده است.  اما آماج این نا شکیبا ئی ها وقتی میتوانست با آرامـــــش فروکش کند که بازهم به تکرارباید گفت دولت صاحب یک اردوی مجهزورسالتمند درچوکات دفاعــــی مملکت میبود تا بمثابه یک دژ استواردردفاع ازحیثیت ملی وتمامیت ارضی کشورچون خاری به چشــم دشمنان جا میگرفت.  آنگونه خاری که بمانند گذشته های نه چندان دور، هوابازان رزمندهً قوتـــــــهای هوائی افغانستان درجریان پروازهای اکتشافی درمحدودهً سرحدات جنوب بارها حریم کشورمتخاصم را آنگونه که ازهیچ سمچی سرپاسبانی بالا نمیشد ، آگاهانه عبورکرده وبرتری قدرت محاربوی را بــــــــه نمایش درمی آوردند.

گاهی هم تحلیل گران سیاسی ومورخین، درمورد معضلهً خط دیورند نظریات وطرحهای مختـــــلفی را ارایه داشته اند.  بعضی ها برسمیت شناختن این خط مرزی را دربدیل امتیاز دیگری مطـــــرح مینمایند عده ئی داعیهً دادخواهانهً آنرا جزیک دردسرمزمن دیگردست آوردی نمیدانند.  جمع دیگــــــــــــری بـا احساسات تند افغانی آنرا ننگ تاریخ میخوانند.  ازجمله موًرخ وپژوهشگرکشور کاندیدا اکا دیمیســـــــن جناب سیستانی درمطلبی زیرعنوان « ردپذیرش معاهدهً دیورند وموازین حقوق بین الملل» نشرشـده در سایت انترنتی  مهر، درقسمتی چنین ابرازنظرنموده اند : « به باوراین قلم اکنون وظیفهً پارلمـــــــــــا ن افغانستان است تا اشتباهی راکه پارلمان افغانستان درسال 1949 مرتکب شده رفع نمایــــــد واین بار سنگین را بامنطق شفاف وعقل سلیم ازروی شانهً دولت افغانستان بردارد. هرحکومت درافغانستان فکر میکند که اگربه این مسًله خاتمه بدهد مبادا خاین ملی قلمداد شود بنابرین چند سالی که برمسند قـــــدرت قراردارد ازکناراین موضوع طفره میرود حالانکه این مسًله یک مسًلهً ملی است وباید منا فـــع ملی مد نظرباشد وبدرستی با چشم بازوبا درک شرایط زمان وتوانائی اقتصادی ونظامی دریابند که با زورکم و قهربسیارمیدان را برده نمیتوانیم . بزرگان ما خوب گفته اند سنگی را که اززمین بلند کرده نمیتوانـــــی ببوس وبرجایش بگذار. نکند که خدای نخواسته آنچه را که امروزدردست داریم فردا ازدست بدهیم ...

قبول نداشتن خط دیورند به این معنی است که سرزمین های آنسوی دیورند که بعد از 1842 از پیکرافغانستان جداشد وبه هند برطانوی تعلق گرفته اند ازقبیل  پشاور، کشمیر و سند درمعاهدهً گندمک وسپس معاهدهً دیورند که شامل ایالات بلوچستان وصوبه سرحد میگردد دوباره به افغانستان تعلق بگیرد به کلام ساده تریعنی پاکستان تجزیه شود..... آیا چنین کاری ممکن است ؟  آیا چنین امری میتواند عملی باشد ؟ که هرگزنه ». واقعاً اگراحساسات تند و تلخ  افغانی را یکسوبگذاریم دیده میشود که آقای سیستانی موضـــوع را از عمق دید جامعه وشرایط زمان جمع بندی کرده ونظریات واقعبینانهً خودرا بصراحت بیان نموده  است.

 ازجملهً اینهمه نظریات کارشناسان طرح منطقی ئی که میتوانست دربد یل خط دیورند به هردو طرف   مفید وحلال این معضله واقع گردد، همانا ایجاد یک کریدور تجارتی ممتد به بحرآزاد است که دولــت پاکستان میبایست با درنظرداشت مناسبات دوستانهً جدید ، آنرا دراختیاردولت افغانستان قرارمیـــداد و شکل اجرائی آن نیزبه تضمین سازمان ملل وکشورهای امریکا و ناتو مشروعیت بین المللی رابخـــود کسب میکرد. بویژه دولت انگلستان درمسًلهً خط دیورند مسًوولیت تاریخی خودرا باید فراموش نکند که درسال  1893 سرمارتمیردیورند این سلف کهنه کاراستعمار بریطانیای کبیرونمایندهً فوق العادهً دولت آن وقت خط اندازی غاصبانهً را بنام خود درخاک افغانستان به نفع هند برطانوی اسا س گذاشت وامیـــــــرعبد الرحمان هم این معاهده ًننگین را بخاطربقای خود بدون آرای ملت به امضا رساند.  ازینکه ریشهً شهروندی آقای دیورند به سلسلهً دولتمداران فعلی انگلیس ازجمله سلطنت شاهی ، پیوند خونی وسیاسـی دارد، دولت انگلستان را اصولاً مکلف میسازد تادرحل منازعهً این قرارداد تحمیلی مسًوولیت خودرا ادا کند ومنحیث کارشناس وعامل این قضیه مهم تاریخی ، به داعیهً برحق مردم افغانستان یاری رساند. زیرا پروتوکول سه نقلهً این معاهده که بمانند « هانکانک » چین ،  نودونه سال اعتبارداشت درآرشیف های سه کشور افغانستان، انگلستان وپاکستان موجود است.

درصورتیکه درین جرگه قومی صدای نماینده گان دولت افغانستان نا شنیده باقی ماند ودرمقابل بازهـــم یکی ازاهداف غیرمشروع پاکستان به منصهً تطبیق قرارگیرد ودربدیل واگذاری دیورند لااقل امتیازیک کریدورتجارتی هم به افغانستان داده نشود این مسًوولیت بدوش کی ها خواهد بود! آقای کرزی، نماینده  گان مردم ، یا دست اندرکاران وزارت امورخارجه ویاهم امریکا وناتو که با صدای جنرال مشرف       همنوائی بیشتر دارند. درین راستا ازهیچ جهتی نویدی بگوش نمیرسد. جناب رئیس جمهوربا استفاده از اختیارات کل که ادارهً کشوررا به سیستم ریاستی دردست دارد درتصامیم دولتی بیشتربه مشـــــــــــورهً اطرافیان نزدیک خود ارج میگذارد تا مراجعه به آرای مردم ونهاد های نهضتگرا ودموکرات. ازهمین جاست که هرفیصلهً برمحورقومیت ومصلحت گرائی چرخیده ونتیجتاً فاقد اثربخشی میشود.

پارلمان که میبایست درسمت وسو دادن موًثر این جرگه با یک رستاخیزعظیم کاری دست بکار میشد مگرتا هنوز صدائی ازین خانهً ملت بالا نیست وکدام طرح سازنده و حیاتی که خواست اکثریت مرد م را منحیث یک سند مهم ملی درخود انعکاس میداد به دولت پیش کش نشده است    

وزارت امورخارجه که درمسایل پروتوکولی باهمسایه گان وقضایای جیوپولیتیک کشورمسًوولیــــــت درجه یک را به عهده دارد ودرین مسًلهً داغ ملی میبایست به نفع مردم خود کارزارضربتی سیا ســــی را چه درداخل وچه درخارج ازکشور به راه می انداخت حتی طی کنفرانسهای بین المللی درجـــــــلب  اذهان جامعهً جهانی نسبت به داعیه ًدیورند بالاتراز آقای قصوری پیشقدمی را ازآن خود میساخت مگر فعالیتهای سیاسی این وزارتخانه ازانجائیکه ازمصاحبه های کتابی آقای مرادیان مشاورارشد آن برمی  آید فقط درچوکات تصامیم کشورهای ذیدخل درمسایل افغانستان بستگی دارد. اما بدیل دیگری کـــــــــه میتوانست درحل این معضلهً تاریخی ، زمینه ساز برد سیاسی به دولت افغانستان میبود، تاکنـــــــــون دردوکتورین وزارت خارجه ، وضا حت پیدا نکرده است

امروزمسًلهً جرگهً قومی دوسوی خط دیورند که پاکستان با آماده گیهای قبلی اهداف استیلاگرانه ئی را درآن بمحاسبه گرفته است ازطرف مردم افغانستان  با تشویش ونگرانی دنبال میشود. هرکسی به نوبهً خود می پرسد که آیا این جرگه درچوکات قبایل سرحدی با گرداننده گی زمامداران نظامی پاکســــــتان برای افغانستان چه دست آوردی داشته وکدام درد ملت را دوا خواهد کرد.

آیا درآجندای اصلی این جرگه ازطرف هیاًت افغانی ورئیس جمهورچه پیامها وخواستهائی مدنظرگرفته شده وروی کدام موضوعات اساسی دران بحث ورای زنی صورت خواهد گرفت.

آیا درین جرگهً منطقوی درمورد داعیهً خط دیورند ازجانب هیًات افغانی ، روی کدام مطالباتی پافشاری به عمل خواهد آمد ! و دربرابر  اقدام پاکستان مبنی برحصارکشی وماین گذاری درامتداد آن چه گـــونه عکس العملی تبارزخواهد کرد ودرصورت حا د شدن موضوع آیا قضیه به محاکم عدالت خواهـــی ویا سازمان ملل، کشیده خواهد شد!

بازهم درصورت به رسمیت شناختن این خط ،  آیا دربدیل آن به حکومت افغانستان چه امتیازی داده میشود.  وبه همین گونه هیًات افغانی درمورد نظرخواهی رسمی اقوام بلوچ وپشتونخواه آنسوی سرحد، تمایل شهروندی وحق خود ارادیت آنها باچه امکاناتی خواهند توانست حقایق را صادقانه به میدان کشیده وفیصله های خودرا درزمینه ابلاغ دارند.

آیا بخاطرجلب رضائییت طالبهای مناطق سرحدی که همین اکنون بادولت افغانستان درحال جنگ اند، چگونه به خواستهای بلند پروازانهً شان ، ازجمله شرکت فعال دریک دولت ائتلافی ومسًلهً کنفدریشن آنها درحوزهً جنوب ، جواب قناعت بخش ارایه خواهد شد.  دادن امتیازات خود مختاری به طالبها تا کدام حدود قناعت سایرملیت های ساکن درافغانستان را برآورده خواهد ساخت ؟   آیا این بدان معنـــی نیست که مناطق شما ل هم بخاطرتعین سرنوشت خود دست به اقدام بالمثل زده ودرمحوریک دولت مرکزی ، حوزه های ایالتی مربوطهً خودرا به سیستم ادارهً فدرال تقاضا کنند !

بناءً انبوهی ازین قبیل پرسشها برسرزبانها جاریست  که تا کنون درپردهً ابهام فرو رفته وباعث نگرانی  خلق الله گردیده اســـت. مردم میخواهند بعد ازین ازسرنوشت خود و کشورخود دیگر درتاریکی قرارنگیرند. زیرا اکنون جامعـــــــهً ما با بیداری وتولد دیگری به مسایل نگاه میکند ، به ویژه نسل جوان کشورکه میراث دارخونبـــــهای آزادی سرزمین خود، دربرابراستبداد داخلی وتجاوزبیگانه گان بوده اند ودرطول سالهای درد وفشار،از کوران حوادث مرگبار، سربلند ورسالت بارگذشته اند  وامروزهم با عقلانیت تمام ناظرتحولات سیاسی درکشور خود اند وبا نگرانی عمیق قطب بندیهای نو ظهور، درارتباط جرگه بازیهای دوطرف خط دیورند، فراخوانی طالبها وگلب الدین حکمتیاردردولت ائتلافی را،  با احساس وجیبهً ملی ، دنبال میکنند  تا به حقوق همه ملیت های ساکن درجغرافیای افغانستان بصــــورت عادلانه وخارج ازهرگونه تبعیض رسیده گی شود ورسالت شهروندی هرکدام واجب الاحترام باشد.

 

      

            دپلوم انجنیر خلیل الله روًوفی

                       جـــــــــــرمنی

                       دسامبر 2006

 

 


بالا
 
بازگشت