نگارش: ح،برنا

سريال طنز وسياست

پيــــــــــوست گذشته

مناظرهء

کاکه تيغون وکربلائی

بخش بيست ويکم

 

     کربلائی و کاکه تيغون بازهـــم در پارک نزديک خانه درهمــــــــــان جای قبلی می نشينند، سرميزی را هموار کرده، بساط نهار باز وَدر گفتار باز ميگردد؛

کاکه تيغون مثل هميشه به پُرسشهای خود شروع ميکند:

کربلائی جان مه از تلويزيون مسکن يار به زبان خودش شنيدم که يکنفر بنام فقير علومی  ده کانادا فوت کده، ای مرحومی چه قرابت با شکيب علومی ودگرايش داره که نام خـــــــدا فاميل کلان استن؟

کربلائی: کاکه جان ايطو (اينطور) سوالی کدی که مه مجبــور از سر شروع کنم، نيکهء اولی ای خاندان سعدالدين خان قاضی القضات دوران امير شير علی خان بود که بنام ( خـان علوم) ياد ميشد وشخصيت قابل احتــــــرام وبزرگی بود، به همی سلسله ای خـــــــاندان چندين نسل وظايف قاضی القضات وپُستهــــای بزرگ وبا اهميت دولتی ره ده اختيــار داشتن  وده تاريخ نام نيکی داشتن ودارن، از او جمله يکی از نبيره های خان علوم مرحوم حـاکم صاحب عظيم جان اس، که دوست پدر مرحومــــــــــم بود ودر گذرگاه - کابل همسايهء مابود ،ايشان حــاکم چاردهی هم بودن، ماهم که نوجوان يانی سن ما، بين طفلی وجـــوانی بود اُو ره مثل پدر خود احترام داشتيم وکاکا عظيم جان ميگفتيم، همو کاکايم علومی تخلص ميکد.

کاکه تيغون: حالِ سوانح وشجره شانه بريم ميگی کربلائی جان؟

کربلائی: بلی بخاطری که خوب مدلل شوی، ای حاکم صاحب عظيم جان در اصل ماننـــــد خان علوم بارکزائی و از کندهار استن ولی در محيط کابل به مامد زائی( محمد زائی) مشهــــــــور بودند که مه هم اوره حالا مامد زائی ميگم( محمد زائی ها يکی از شاخه های بارکزائی هاست که بارک زائی از اسم "بارک نيکه" انشقاق يافته است)، گپ سر حاکم صاحب عظيـــــم جان علومی اس که مرد آهنين، خوش مشرب، مردم دوست  وضمنن مثل يگان مامد زائِ هــــای ديگه صاحب استعداد وقريحهء شعری هم بود، اينه يک شعرشهَ بريت ميخــــــانم، ده می آخر قافيه خود(ص، س وث) ره آورده که کمی از نگاه شعری دشوار قافيه اس، ولی از حيث مانا بسيار عاليست، چنين گفته بود:

 

    افسوس زدست فلک بی بصــــــری1        کزمردم ديرينــــه نمـــــــانده اثری2

   هر جا که َسری بود فرو رفته بخاک          هر جا که خری بود برآورده سری3

 

اي شعر ايقدرپخته اس که تاحالی هم صدق ميکنه ( 1- ص،2-ث،3-س)؛ همی حاکم صاحب چند تا خانم وازی خانم هـــــا نام خدا فرزندان زياد داشت که بازی( بعضی) شانه نام ميگيرم دشنه علومی، عبدالله علومی، فقير علومی، عبدالحق علومی ونورالحق علـــومی ( اين هردو برادر اززمرهء جنرالان ارشد قوای مسلح جمهـــــــوری افغانستان بودند،که بادريغ وافسوس جنرال عبدالحق علومی در دوران جهادی ها شهيد و محترم نورالحق علومی اکنون از جمله رهبران وفعالان سياسی با شهامت ونماينده مردم کندهار در ولسی جرگهء افغانستان ميباشد)  همطو صاحب دختران هم بود که دختر بزرگش خانم وکيل صاحب کوچی هـابوده و ده مونشن اس، البته که دگه اولادهايشه مه نمی شناسم، به ای ترتيب اولاده حاکم عظيم جـــــان علومی مردم شريف ونجيبی بودن واستن!

کاکه تيغون: همی ره بگو که شکيب علومی چی ازيا ميشه که کتی مسکن يار دان جــــــــواله گرفته وهمگی آدمهای خوب وشريفه بَد ورد ميگه؟

کربلائی: همی شکيب که حيف اس تخلص علومی ره بخود مانده، يک ( زاويهء منفـــــــــرج الزاويهء متساوی الساقين) مسکن يار اس که خود مسکن يار ده راس قرار داره و اميــــری (سيغانی ) وشکيب(علومی) دوضلع آن استن، بخيالم که شکيب پسر دشنه علومی باشه، که ای بالکل از اوُ فرق داره واز آهن چه می مانه؟ که اونمواريس، فاميدی!

هردو ميخندند وکربلائی به قدم زدن می پردازد، که کاکه تيغون سايه وار او را تعقيب ميکند، بعد از چند دقيقه قدم زدن، دوباره دور ميز نشسته وچای خــوری وصحبت وپُرس وپال آغاز می يابد:

کاکه تيغون: کربلائی جان گفتی که دِگه مامد زائی ها هم شعر ميگفتن اونا کيا بودن (کی ها بودند) ؟

کربلائی:  کاکه جان ! همطو که از همه مليتهــــــا واقوام وطن ما شاعر، نويسنده وفرهنگی برخاسته وهرکدام خدمتی ره به اندازهء خود  انجام دادن، ده ای قوم هم شاعرا ،اديب ها، و دانشمندان  بزرگی  ظهور کده که می توان از شاعر بزرگی چون غلام محمد خان طرزی که برادرزادهءامير دوست محمـــــد خان بود ياد کد که به سبک بيدل صاحب شعر ميگفت، خدا بيامرزه پدر مرحــــوم مه که ديوان اوره داشت که از هله پته گی ده کابل ماند، يک شعر از ديوانش يادم اس که به سبک بيدل جانانه گفته بود:

  اينه اول شعر بيدل صاحب:

 

         وحشی صحرای حُسن نرگس فتان کيست

                                       موجهء دريای ناز ابروی جانان کيست

اينهم نمونهء شعر مرحوم غلام محمدخان طرزی:

         بسکه به دشت جنون وحشت ما، در رم است

                                       آبله  مهميز شد در قــــــــــدم لنگ  ما

 

همچنان از محمود خان طرزی فرزند غلام محمـــــد خان طرزی که بنياد گذار وپدر ژورناليزم افغانستان شمرده ميشه و ده زمان شاه امان الله خان وزير خارجه افغانستان هم بود ميشه که ياد کد که نه تنهــــــا شاعر ونويسنده بزرگ بود بلکه ديپلومات وسياستمدار برجستهء منطقه بود، محمود خان طرزی گرداننده ومدير مسئول سراج الاخبار افغانيهء هم بود، وی شعر های زياد داره، ده اينجه مه فقط يک شعرشه که به (حب وطن) واز عالم هــــجرت وغربت سروده شده بريت ميخانم، او ايطور اس:

 

   در غربت اگر مرگ بگيرد بدن من    آيا کی کَند قبرو کی دُوزد کفن من

   تابوت مرا برسر کوهی بگذاريد !     تا باد  وزد بر سر آن از وطن من

 

يک مامد زائی دِگه بنام " نويد" که ده سابقا مامور وزارت خارجه بود هم بسيار خوب شعر ميگفت: اينه يک نمونه شعرش؛

 

نو بهار است وکنون سر بکشم ساغر خويش

کز تعصب چو مگس، شيخ زند بر سر خويش

                                                        بی سبب شيخ بد  دختـــر رز ميگوئی

                                                               به خدا بی خبری از عمل دختر خويش

کاکه جـــــان! ای سلسله ره  اگه بگيريم طولانی اس، بری ازی که نام خـــــــــدا بسيار شاعرا ونويسنده ها از ای مردم وجود داره که توضيح زيادش کار جدا ميخواهه!

کاکه تيغون: کربلائی جان اگه خسته نيستی، ميشه که يگان جوک( فکاهی) بگوئی؟

کربلائی: فکاهی ومطائبه خوب اس که هم خستگی ره دور می سازه هـــــم خوشی بار مياره، اينه گوش کو فکاهی ره که ِچستان واری اس!

 - چيست که بچه پيش دختر می بره، دختر چيغ ميزنه؟

کاکه تيغون: مه نميفامم( در دل خود ميگويد، که کربلائی را چه شده است)

کربلائی: کاکه جان، موش اس، که دختر می بينه چيغ ميزنه.

- دختر از مادر می پُرسه( مادر جان جنتی کيست، دوزخی کيست؟)، مادر ميگه دخترم تا حال نميفامی، جنتی يانی، خاله ات واولادايش، ماماجـــــــــانت واولادايش، پدر ومادرم ودگرا، اما دوزخی يانی کاکا جانت واولادايش، عمه هايت، خصوصان عمه زينب وکل شان...

  هردو ميخندند که خاندان مادر جنتی شدند واز پدر دوزخی!

- يک بچه ده درس ناوخت آمد، معلم پُرسان کد چرا ناوخت کدی؟ بچه گفت معلم صاحب مه ره ده راه دُز ها گير کدن، معلم : چيز تره خو دزی نکدن؟ کدن، کتابچه کار خانگی مه!!

-  بچهء مکتب از معلم خود پُرسان کد: معلم صاحب کسی که هيچ کار نکنه جزاء داره؟ معلم گفت: نی جزاء نداره، خی معلم صاحب مه هيچ کار خانگی خود نکديم!

 هردو ميخندند وکربلائی ميگويد: بيا کاکه جان که امروز بُريم جماعت خـــــانه، که ديرست افغانهای خوده نديديم !

کاکه تيغون موافقت ميکند وهردو پارک را ترک کرده، راساً طرف جماعت خانه ميروند.

 

بخش بيست ودوم

  بعد از نماز شام هردو از جماعت خانه به خانهء کاکه تيغون می آينـــــــــد وتلويزيون شبکه جهانی آريانا را می بينند، امشب که 23 دسامبرو آخرين ماه سال 2007 است ، برنامهء که درآن دکتور سيماثمر رئيس حقوق بشر افغانستان به پُرسشهــايی در مورد اعلاميهء ديده بان حقوق بشر وموضوع محاکمهء جنايت کاران جنگی پاسخ ميدهـــــد،را  به تماشا ميگيرند، دو صفحهء را که از سايت انترنيتی اطلاع رسانی افغانستان زير عنــوان هــــايی  " سازمـــــــان جهانی حقوق بشر افشاگری ميکند"و" نشست ناقضين حقـــوق بشر در کانتينينتال " توسط يکی از دوستان برای شان کاپی شده نيز با خود داشته وبه مناظره می پردازند:

کاکه تيغون: خو کربلائی جان، ده ای کاغذها چه نوشته شده، چيره افشاء کدن؟

کربلائی: کاکه جان اينه يکجائی ميخانيم:

"سازمان جهاني حقوق بشر افشاگري مي كند

در پنج سال گذشته مؤسسات داخــــــــلى و جهـــــــــانى حقوق بشر مكررأ گفتند كه نا قضين بزرگ حقوق بشر در چوكى هاى رسمى افغانستان كار مى كنند. اما تاكنـــون كسى مشخص نام فردى را ياد نكرده بود.
مقامات افغانستان در پاسخ به اين اتهامات هميشه گفته اند كه اين سخنان صرف اتهــامات است و عليه اين افراد اسناد و شواهد وجود ندارد. اما اخيرأ رئيس بخش آسيا در سازمان حقوق بشر هيومن رايتس واچ برات آدمس از افرادى كه به گفته او عملأ به جنايت جنگى و جنايت عليه بشريت متهم مى باشند نام برد.
اخيرأ رئيس جمهـــــــوركرزى هم اعلام نمود كه برنامه اى را تحت نام عدالت انتقـــالى روي دست گرفته است كه طبق آن با مجرمين جنگ در افغانستان و جنگ عليه بشريت برخــــورد صورت خواهد گرفت. اما مقامات دولتى نگفتند كه اين برنامه چه وقت آغــــــاز مى شــــود و كدام افراد به كرسى عدالت كشانده مى شوند. اما برات آدمس در صحبت تلفـــــــــونى خود با راديوى آزادى مهــــــــر سكوت را در ين مورد شكسته و نام اين افراد را كه به جنايات عليه بشريت و جنايات جنگى متهم مى باشند با صراحت به زبان آورد.
آقاى آدمس در صحبت هاى خود از آقاى كرزى خواست كه يك محكمه خاص را تشكيل دهد تا جنايتكاران جنگ در آن حضور يابند.
او همينطور گفته است كه بعــــــــــــد از سقوط طالبان حكومت افغانستان و حاميان بين المللى آن به ناقضين حقوق بشر و قاچاقبران مواد مخـــدر تكيه كرده است.
او گفته است كه در ظرف بيست سال گذشته مردم افغانستان شاهد شديد ترين جنايات در اين كشور بودند.
آدمس اضافه مى كند تا يك وقتى خارجيان بر اين مردم بمبارد مى كردند و بعدأ در جنگ هاى تنظيمى توسط افغانها بمباران شدند.
آقاى آدمس مى افزايد كه طبق يك گزارش اين سازمــــان در اوايل دهه 1990 ميلادى براى ويرانى كابل قدم عمـــــدى و منظم برداشته شد و اين يك جزو كوچكى از جريانات افغانستان است.
به گفته آقاى آدمس يك عده افرادى كه مسوول اين اعمـــــــال بودند به يك ترتيبى از گذشته پاك شده و حالا در چوكى هاى بلند حكومت و پارلمـــــــان نشسته و از مصئونيت هم بهــره مند شده اند. اما آقاى آدمس ميگويد كه اين حالت براى مردم افغانستان قابل قبول نيست.
( افغانهاى كه ما با آنهـــا صحبت كرديم گفتند كه اين موضوع براى شان غير قابل قبول مى باشد. آنها ميدانند كه كى كشور شان را ويران كرد ، آنها اين افراد را كه به جنــــايات عليه بشريت و جنايات جنگ دست زده اند مىشناسند و اعتبار آنها به حكومت و به پارلمانى كه به چنين افراد مقـــــــــام ، قدرت و حيثيت داده است كمتر مى شود.)
آقاى آدمس در صحبت خود بر مقامـــــــــات حكومتى افغانستــــــان اعتراض مى كند كه به اين امر توجه ندارد. ما اين موضوع را در سال هـــــــــاى گذشته هم مطرح نموديم ، رئيس جمهـــــور كرزى خيلى محتاطانه و با كندى حركت مى كند.
او گفته است كه از عقيده عدالت بخاطر جنايت هــــــاى گذشته حمايت مى كند امــــــــا او با تهــــــــــديد افرادى مانند سياف روبرو شده و عقب نشينى كرده است.
آدمس ، آقاى كرزى را تشويق مى كند از محـــاكمه چنين افراد ترس نداشته باشد : ( واقعأ اميدوارم كه اعلام برنامه عدالت انتقالى يك علامتي باشد كه
رئيس جمهـــــور حقيقتأ به اين گفتــــــار متعهد است و به قبول خطر در اين راه آماده مي باشد.
عقيده ما اينست كه اين افراد نمي تواننـــــد كرزى را به سقوط روبرو سازند، آنها در حقيقت بازنده خواهنــــــــد بود به شرطى كه كرزى به حمايت جامعه جهانى در مسئله جنايات با آنها برخورد نمايد.) "

کربلائی: کاکه جان اينه صفحه دومشه هم ميخانم باز اگه سوال داشتی پُرسان کو!

"نشست ناقضين حقوق بشر در كانتيننتال

شماری از رهبران سابق جهادی که در گزارش ماه قوس سازمــــــان جهــــاني نظارت حقوق بشر متهم به نقض حقوق بشر شده بودند؛ روز شنبه در کابل گردهم آمدند و پیرامون گزارش اخیر سازمان نظارات بر حقوق بشر؛ به بحث و مشوره، پرداختند و دخالت شان در جنـــايات جنگي را رد كردند.
آنان انتشار اين گزارش را توطئه‌ اي عليه مجاهدين توصيف و خواهــــــــــان محاكمه تهيه ‌كنندگان اين گزارش شدند.
در اين نشست كه شماري از رهبران جهادي و برخي نمايندگان مجلس ‌شوراي ملي حضور داشتند، بر تشكيل گردهمايي مسالمت ‌آميز مردمي در ولايات در اعتراض به گزارش سازمان مزبور تاكيد شد.
برهان‌الدين رباني رهبر حزب جمعيت اسلامي در رابطه ‌با گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر گفت كه بايد عليه تهيه‌ كنندگان اين گزارش اقامه دعوا شود.
وي با اشاره به اينكه در گزارش به حيثيت ملي افغان‌ها تجاوز شده افزود: هر فردي از اين دار و دسته و لانه جاسوسي آنها گزارش را تهيه كرده بايد محاكمه شوند.
وي اضافه كرد: اين سازمان نه بر اساس احساسات اسلامي و يا دفاع از حقوق بشر بلكه بر اساس وظيفه اطلاعاتي دشمن عليه جنبش آزادي ‌خواهي ملت‌ ها فعاليت مي كند.
رباني اين گزارش را توطئه توصيف كرد و افزود: شماري از افراد داخلي و خارجي در تهيه گزارش ياد شده دخالت دارند.
همچنين عبدالرسول سياف رهبر حزب اتحاد ملي نيز گفت كه اين ‌گزارش آسيبي به مجاهدين و مردم افغانستان وارد نخواهد كرد بلكه باعث همبستگي بيشتر و وحدت ميان آنهـــــا خواهد شد."

در همين جا کاکه تيغون بی حوصله شده وباقی گزارش را قطع کرده می پُرسد:                   

کاکه تيغون: کربلائی جان ای ديده بان حقوق بشر،ا َين بيست سال پيشام اينه می رقم کارا ره ميکد، او وخت ای رابرای مجاهــدين قبول داشتن ونمی گفتن که تهمت ميکنن، حـــــال ای آغای ربانی وسياف وقسيم فهيــــــم ودگرايش چرا ميگن که ای گپا اتهام اس؟

کربلائی: کاکه جان او وختا خو هنـــــــــوز حکومته نگرفته بودن، حالِ نشان ميتن که عقل ده سرشان آمده.

هردو ميخندند وکاکه تيغون ميگويد:

قربان شوم خداره   يک بام ودوهواره

او وخت سازمان حقوق بشر صحيح ميگفت حاِل غلط ؟

بازهم هردو خنده ميکنند، چای مينوشند وکربلائی که قدر خسته ميباشد، ميگويد، کاکه جـــان ای صفه ره تمام کنيم، باز گپ می زنيم:

کاکه تيغون: بسيار خوب کربلائی جان، ادامه بته، بخوان، کربلائی ميخواند:

 "چندي قبل ديدبان حقوق بشر در گزارشي اعلام كرده بود: اگر حامد كرزي رييس جمهوري افغانستان عدالت را حاكم نسازد، روند تحكيم امنيت در كشور شكست خواهد خورد.
در گزارش تاكيد شد كه وقت آن است افرادي كه در جنگ ‌هاي داخلي ودر وقوع جرايم جنگي دخالت داشتند به دادگاه احضار شوند.
در گزارش ديدبان حقوق بشر از حكومت افغانستان انتقاد و گفته شد در عوض اينكه پايمــــال‌ كنندگان حقوق بشر و مجرمان جنگي به دادگاه احضار شوند، آنان بكار گرفته شدند.
درگزارش از عبدالرسول سياف ، برهان‌الدين رباني ، محمد قسيم فهيم ، محمد اسماعيل خان ، عبدالرشيد دوستم و محمد كريم خليلي معاون دوم كرزي نام برده شده است.
بر اساس اين گزارش ، گلبدين حكمتيار رهبر حزب اسلامي ، ملا محمـــــد عمر، ملا دادالله و مولوي جلال‌الدين حقاني از گروه طالبان متهم به جنايت ضد بشري نيز مي ‌باشند.
پس از انتشار اين گزارش دولت افغانستان مطالب سازمان نظارت برحقوق بشر را در مورد شماري از شخصيت‌ هاي جهادي كشور نادرست اعلام كرد.
این جلسه در پشت دره های بسته در هتل انترکانتینانتال؛ برگزار شد."

کاکه تيغون: همو کسی که پيشتر ده تلويزيون از داکتر صاحب سيما ثمر همی گپا ره پُرسان ميکد، چرا داکتر صاحب جوابای درمغول ميداد، میترسيد يا چه گپ بود؟

کربلائی:  خانم سيما ثمر مدبرانه جواب ميداد، همو رقم که آغای کرزی بخاطر بازی( بعضی) مصلحتها خوده تير ميايه، قراری که مالوم ميشه اينهــــــــا هردوی شان منتظر وخت مناسب هستن!

کاکه تيغون: کربلائی جان، همی  مصلحتها ما ره خراب ساخته، چرا ايطو ميکنن؟

کربلائی: کاکه جان مه وتو نميفاميـــم، اينا سياستمدار هستن، هنوز جنگ سالاران يانی همی متهمين جنــايات جنگی هم نفر مسلح ماش (معاش) خور دارند وهم سلاح کافی دارن، ميتانن باز گدودی ره زيات کنن، به ای خاطر تو آرام باش موقع آن ميرسه، همو برادر مـــا که يگان شعر ميگه باز يک شعر سر تروريست ها جور کده که عنــــــوان شام اس( در َذمَ ترهگران)، بخاطری که ده عين شعر خاندن سوال نکنی کمَک واری بريت توضيح ميتم:

ذَمَ يانی بدگــــوئی ( واژهء عربی ايست)، ترهگر يانی تروريست( واژهء پشتــــــو است) و ده يکجای شعر گفته شده ( آن تروريست بند پران)، مقصدش همو کسی اس که آقای عبدالجبــار ثابت لوی سارنوال اوغانستان ده لندن اوره افشاء کده بود، اينالی (همين حالا ) بشنو:

درذمَ ترهگران

دلـم از بوش وطالبش تنگ است                  روز وشب کارشان همه جنگ است

روز چنــــــــدين هزار طالب  نو                  زائيـــــده می شوند چه نيرنگ است

اين برای  کلاه چپــــن     داران                 خجـــل است، شرم   وبس ننگ است

خوب وبد در ترازوی ايشـــــان                  هردو يکسان وهردو يک سنگ است

کارشان کشت وبذر    هيروئين                  همه مصروف چَرس وهم بنگ است

طالب ومجتهــــد دو جنس رفيق                  کارشان برخلاف، چنـــد رنگ است

هردو شان گونه گون، زنند در جيب              ناتو  و آيساف هــــــــم منگ است

راه قاچاق وچور، گشاده وکلان                  راه عدل ورفـــــــاه بسی تنگ است

آن تروريست بند پران، امروز                  گاه رفتــــــــــار هم شکر لنگ است

کار بازسازی صِرف تقرير است                رشوه ورهزنی هـــــــم آهنگ است

رهبــــــــران با گذاف وپررويی                 صلح گوينــــد وکارشان جنگ است

قاتلان بنــــــــــــده گان تو بکشند

ای خداجــان بگو چه نيرنگ است

                                                         حميد برنا

                                                        24/12/2006

                                                                مونشن

کاکه تيغون: بسيار خوب شعر اس.

کربلائی: کاکه جان بيا دِگه که حالی استراحت کنيم که ناوخت شده، هردو ميگن: ياالله

 

بخشهای ديگر انشاالله در آينده

نوت: در بخش نزدهم سريال شعر استاد خليلی چنين تصحيح شود:

   الهی رند مستی راببخشای        به عصيان پای بستی را ببخشای

  خليل بت شکن را ار نبخشی       خليــــــلی بت پرستی را ببخشای

 

 

بخش های قبلی
بخش بعدی

 


بالا
 
بازگشت