نویسنده: یخن پاره

فِت میره

 

جانو: بچیش چرا هر امر کلان کارای دولتی فت میره؟

چرکک: مقصد تو چیس؟ نفامیدم

جانو: ولا از کلان کار درجه اول تا درجه آخر فرمان و امر شان فِت میره!

چرکک: راستی مثلا بگو: امر کی فِت رفته؟

جانو: ببین رئیس کل  گفت که سنگهای کانکریتی ره از روی سرکای کابل که مردمه مزاحمت میکنه دور کنید؟ گپش چی شد؟ فِت رفت!

چرکک: آه ولا ای خو فِت رفت.

جانو: ببین امی ریش سفیدجلالی امرممنوع الخروج بودن رئیس سابق آریانا و قوماندان سرحدی میدان هوایی را داد، مگرامرش  چی شد؟ فِت رفت.

چرکک: آه ولا فِت رفت

جانو: بس کو دیگه ایقه فِت فِت گفتنه، گپ خود شان هم فت میره!

چرکک: راستی؟

جانو: آه دیگه ، امی کلان کاران شورا بیچارا  که گلوی خوده پاره پاره کردن  که ، ما یک عمردر ای ملک جرم کردیم ، چور کردیم واختلاس کردیم ماش ما ره زیاد کنین! اما گپشان چی شد؟ فِت رفت

چرکک: آه ولا باز فِت

جانو، ببین یک هیولای  سیاسی دیگه در شورا گفت که ما کَله سُرخکا ره از وطن راندیم بری ما مصئونیت بتین و امتیاز قایل شوین! باز دیدی گپش چی شد؟

چرکک: خو مالومدار اس که فِت رفت

جانو : تو چی فکر میکنی آرزو ای مردم خوشباور پوره میشه؟

چرکک: خدا میدانه،به فکر مه هر خواست شان فت میره

جانو: خیر تو خفه نیستی؟

چرکک: ولا اگر باشم چی کرده میتانم؟

جانو: هیچ یک همدردی خو کو!

چرکک: چی کنم ای مردم اصلاح  نمیشن،اگر ام دفعه باز ناخنای شان ره بکنی، به سرشان میخ بکوبی، رقص مرده ره سرشان اجرا کنی،سرشان صوف بکنی، توسط بالون هوا بترکانیشان،شلاق بزنیشان،اعلام شان کنی، باز هم امو کار خوده میکنن!

خیر آخر چی خاد بود؟

امی فِت و فِت بازی

 

 


بالا
بازگشت