نوشته دوكتور  كاروان

محاكمه جنايتكاران

بخش دوم ــ ربانی

پس از ختم محا كمه اقاي سياف ٫ قاضي دادگاه از  متهم دوم اقاي پرو فيسر  رباني  تقا ضا نمود تا به تربيون  محاكمه حاضر  شده  و خويشرا معرفي نمايد

 بر هان الدين  رباني   بعد از تشريف اوري  خود را   چنين خودرا معرفي نمود

بر هان الدين رباني رهبر  حزب  جميعت اسلامي

 سارنوال ـ  اقاي محترم   پرو فيسور رباني    شما متهم درجه يك درين جنگهاي قدرت طلبي  بوده ومسووليت شما درين  جنگهاي كه بين سالهاي ۹۲ـ۹۴ صورت گرفته و سبب كشتار ده هاهزار از انسانهاي  بيد فاع و بيگناه گرديده بيشتر و بيشراز ديگران  بوده  با رگناه  فراموش ناشدني اين كشتار  ملت بيشتر به شانه هاي شما گراني  مينمايد .

بلي اين جنگها ي خانمانسوز  كه  بخاطر قدرت طلبي   با بيمروتي و دور از همه  عواطف انساني و مخالف  وجدان بشري درمنتهاي  بيرحمي  صورت گرفت  سبب گرديد  كه اهالي  بيگناه و بيد فاع كابل  متحمل تلفات  بيشمار گرديده و اين قر بانيان بد بخت  بدون انكه  به گناه  خود  پي برده و علت اين جنگها را  بدا نند  مانند  برگ  خزان  با فير  راكت و كلايشنكوف وپر تاب  بمب هاي اتشين   به زمين ريختند٫ كشتار و مرگ  به اندا زه  بود  كه كشته شده گان  فرصت  پيدا نمودن كفن را نيا فته و اكثرا ء قر بانيان اين جنايات   فرا موش  ناشد ني  در تهكوي هاي منازل   بدون  كفن  دفن شدند  ٫احزاب رقيب  و انا نيكه  با شما در جنگ  بودند  براي  استيلا و  غلبه درين جنگ  در منتهاي  بيرحمي و حيوان صفتي  علاوه از كشتن ملت مظلوم  با پيشرفته ترين  سلاحهاي  جنگي  كه در هر طرف از كشته  پشته  ساخته بودند ٫براي  بيشتر  زجر و اذيت ملت  مانع ورود كاميونهاي  مواد  غذا هي به شهر كا بل گرديده  و بااين  محاصره  اقتصادي  سبب قحطي  مرگ افزا  در شهر  كا بل گرديده  كشتار ده ها هزار مو جود بد بخت  ديگر را  كه از شر  راكت و  بمبهاي  اتشين  زنده  مانده و هنوز  نفس  ميكشيد ند  سبب گرديدند.

اه از ان طفلكان معصوم  شير خوار  كه در اغوش  مادر گر سنه  كه خود از گر سنگي  پستانهايش  ديگر  تو ليد  قدرت  شير  را نداشت  از بي شيري و گر سنگي  جان دادند .

واي بحال ان پدران و ما دران  بد بخت و روز   گشته  كه در حالت زار و ابتر  شاهد  حال فرزندان گر سنه  خود بودند كه جلو چشمان شان از گر سنگي  جان داده و نميتوانستند  كمكي به ايشان نمايند٫سارنوال به سخنان خويش ادامه داده و اقاي محترم رباني را خطاب نموده  گفت :

شما كه پيام اور راه و طريقت  محمد  بوديد ٫ شما كه در رشته الهيات  از بز رگترين  كا نون علمي  به كسب بزر گترين در جه علمي  موفق گر ديده و خود را رهبر و رهنمون گمگشتگان معرفي ميداريد ٫ شما كه وظيفه  داشتيد  تا دست

گمشده گان  و انا نيكه در جهل و ظلمت  غرق شده  گرفته رهبر و رهنما ايشان گرديد ٫ شما كه مسووليت داشتيد تا دست نا بينايان را گرفته  و نگذا ريد  به چاه بيفتند ٫ چرا خود ايشانرا به چاه انداختيد ٫ شما كه وظيفه داشتيد  تا ملت  گوسفندی و مظلوم را از چنگال گر گان وحشي  نجات بد هيد ٫ چرا خود در حق اين بد بختان گرگي نموديد؟

گرگ شنا ســــيم و شبانيم  ما          حافظ نا موس كســـــــــــانيم  ما

تا كه بر اين گله بز رگي كنيم           نيست   سزا وار  كه گرگي كنيم

بلي  اقاي محترم  پرو فيسور صاحب  ! ايا  سالها كشتار و خانه خرابي و خانه  ويراني ٫ كشته شدن دو مليون انسان  ٫

 ويراني شهر وده و قريه و قصبه كافي نبود  كه شما  بخاطر  قدرت  طلبي  بخاطر اينكه چند روز بيشر بر اريكه  قدرت  تكيه زده  امر و نهي نماهيد  به صد ها هزار طفل را يتيم و به صد ها هزار مادر و پدر را در داغ  مرگ  فر زند   سوگوار  ساختيد.

سخنان سارنوال ممثل فضاي  بس  غم انگيز و تراژيك  گشته و انهائيكه خود در ميان اين  وحشت  و دهشت و خونريزي  زيست  نموده  وبا فير  هزار ها راكت و گلو له در روز و پرتاب  بمبهاي اتشين   بصورت تصادفي  زنده  مانده  شاهد  مرگ  عزيزان و فرزندان  خود در لابلاي اين اتش  جهانسوز و خا نمانسوز بودند ٫ با ياد ان خاطره هاي دردناك  اه و ناله و گر يه  سر داده ٫ در سالون محكمه  چشم نبود كه گر يه الود نبوده و لب نبود  كه اه جگر  سوز ازان بر  نخيزد ٫بعضاء صدا هاي گر يه و ناله هاي خفيف   مادران فرزند گمشده  كه جگر گو شه هاي خود را  قر باني دستهاي  خونين اين جنا يتكاران ديده  با همه خود داري و ترس از اختلال اندكي  بلند شده  فضا را بيشتر از بيش  تراژيدی و درد اور ميساخت ٫

سارنوال كه معلوم ميگرديد در فن نطاقي مانند رشته قضائي  وارد و ماهر واگاه است ، چون ممثل چيره دست موفق به تمثيل  صحنه هاي جنا يت بار اين وحشيان  قرن بيست و بيست و يك گرديده و تو جه  حضار را به سر حد كمال به اعمال نا ميمون ايشان جلب  نموده  با غرور خاص و رضائيت از مو فقيت  خويش  دو باره اقاي  رباني را مورد  سوال قرار داه  اظهار  داشت :

جناب محترم  پرو فيسور صاحب رباني ـ گر چه  فيصله شما در مورد تعين ميعاد  دوره  رياست  جمهوري  خلاف  تمامي  تعا ملات  روز گار  بوده  و تا اكنون در هيچ نقطه  دنيا ديده نشده و ديده نخواهد شد كه شخصي  براي  دو ماه  يا چهار ماه بحيث رئيس جمهور انتخاب گردد ٫  گر چه چنين تصميم  ممثل و بيا نگر عدم  اعتماد شما يان  به  يكد يگر و حرص واز  بي حد تان را به قدرت نشان ميدهد  اما داد گاه  هيچگونه انتقاد  بران  ندارد  ٫ بلكه انتقاد  در ان است  كه اگر شما  به عهد و پيمان كه بسته  بوديد  احترام ميگذا شتيد ٫ اگر شما به نفس  سر كش تان مشت  قنا عت زده   نوبت  ديگران را مرا عات مينموديد ٫اگر جناب شما  مانند  پرو فيسور  صاحب  مجددي  پس از سپري شدن  دوره  چهار  ماه  تان  پست  رياست  جمهوري را ترك مينموديد  ٫اينهمه كشت و كشتار و جدال و تباهي  و ويراني  بار نيا مده  واين همه انسا نهاي بيگناه  قر باني  خو استه و قدرت طلبيهاي شما نميگرديد .

درين اثنا يكي از حضار  بدون انكه فكر  نمايد  در  سالون  محكمه نشسته و  بايد اندكي  مو دبانه  صحبت  نمايد  در نهايت  ساده دلي  صدا زد

مجو  ره ميگي   او ده كجا  به اساني ميرفت ٫ والله  اگه  ميما ندنش  چهل  سال  دگه ام خو رهيس جمهور  ميبود .

صداي خنده هاي  تماشاچيان

شخص مذ كور دو باره  صدا زد   خنده نكنين  والله  راس ميگم   خوده قلب  ماكم   كده بود    والله گه ميرفت   ميگفت مه هستم ٫  بيادر   زوره  ديد ٫ كشيد نش  ٫ اوچطور به اساني ميرفت.

 محترم اقاي مجددي  كه  در ابتدا با   تمجيد و توصيف خويش توسط سار نوال  بخاطر   راست گوئي  و وفا به  عهد و پيمان   ذوق زده و خو شحال بنظر ميرسيد٫  با گفتار اين  تما شاه چي دو باره مضطرب و پريشان شده   با عينك  ذره بيني  خويش نگاه  به  حضار انداخته  سر خود را شور داده  واهسته گفت  پناه بر خدا از دست اين  شيا طين ٫ نميفهمم چه كنيم كه مردم  خوش شود.

گفتار عا ميانه و صاد قانه اين  تما شاه چي محترم در نهايت صداقت و راستي  اتو سفير  درد ناك وغم انگيز را كه در صحنه حاكم بود  مبدل نموده ٫ انا نيكه با ياد اوري ان صحنه هاي خو نين  اشك خو نين مير ختند ٫با شنيدن اين جملات  لبهاي شان به  خنده از هم باز شده  غم و اندوه فرا موش نا شدني را لحظه به  فرا مو شي  سپردند .

پس از تذ كر رئيس  مجلس در ارتباط با نظم و ديسپلين ٫ سار نوال دو باره  رشته سخن را بد ست گرفته  دو باره اقاي  محترم  پرو فيسور  رباني را  مخاطب  ساخته گفت :  

بلي  اقاي محترم  پرو فيسور  صاحب رباني ـ شما كه منحيث  استاد و رهنما   اموزش و تعليم يكتعداد  از محصلين را  بدو ش داشته سر و كار تان  با اسلام و قران و ارشادات  پيغمبر است ٫چگو نه حاضر   شديد با عهد شكني ٫عوام فريبي و تشكيل  شو راي كذائي حل و عقد به  پيمان و عهد كه نموده بوديد  پشت پا زده  سبب كشتار اينهمه انسانهاي

بيگناه  شديد٫اگر شما نوبت ديگران را مرا عات  مينموديد ٫ديگران  نيز با پيروي از شما  دوره رياست  جمهوري خويشرا  به صلح و صفا  گذ شتانده  اين همه  فجايع و ادمكشيها  صورت  نميگرفت.

يكي از حضار  ـ راس ميگه  اگه  تو ايلا  ميدا دي  اقه نفر  كشته نميشد.

رئيس مجلس   ــ  لطفاء از تبصره در مورد خود داري نموده و اگر ميخواهيد  در مورد   اظهار نظر  نمائيد  بايد  به اجازه  داد گاه بوده واميد ميرود  اندكي  مو د بانه  صحبت نما ئيد .

يكي ديگر از حضار :  راس ميگه  يك ذره  صحيح گپ بزن    ايلا  چيس  بگو اگه  پس ميشدي و دگه را ره ميماندي كه او  ام رئيس جمهور شون

يكي  ديگر از حضار  راس ميگه  بيادر  يك  ذره  به لفظ و قلم گپ  بزن    گپ زدن كه  ياد نداري   رقم بيادرت    چپ  بشي

قاصي ــ محترم اقاي  پرو فيسور  صاحب  رباني    ميتوانيد   درمورد از  خود دفاع نما ئيد.

رباني  پس از گفتن بسم الله الر حمان الرحيم و خوا ندن   ايات چند ء از قران مجيد  در نهايت  ظاهر فريبي  چنين به دفاع خويش اغاز نمود

بلي درست  است كه دوره  رياست  جمهوري  بنده  مدت  چهار ماه تعين گرديده بود و بايد بنده پس از ختم چهار  ماه   پست  رياست  جمهوري را ترك مينمودم ٫ قرار براين بود  كه بعد از تكميل  مدت رياست جمهوري  بنده  اقاي  حكمتيار كه در  خو نريزي و اد مكشي و درنده  خو ئي و قتلهاي دسته  جمعي  و انفرادي ....

سخنان اقاي رباني  هنوز  به پا يان نر سيده بود كه يكي از حضار  كه معلوم ميگرديد از طر فداران  سر سخت  اقاي حكمتيار  است  بلند شده   صدازد :

پرو فيسور  صاحب  تو به خوده  كو  شكايات دگاه ره چه ميكني ٫ تهمت  كدن به دگه ها   گناه يتء كم نميكنه.

رئيس مجلس  ـــ  اميد وارم حضار  محترم  نظم و ديسپلين را مرا عات  نموده  و نبايد در امور قضاهي دخالت  نمايند٫

اينكه متهم به چه شكل از خود دفاع مينمايد  وظيفه محترم  قاضي داد گاه است تا در مورد  تصميم بگيرد.

قاضي  ــ  در صورتيكه  دفاع متهم   ارتباط به اعمال  يا  جنايات  كسي ديگري  يا متهم ديگرء  باشد  دادگاه   به هيچ  وجه  حق  اينرا  ندارد  تا  تا  متهم را از گفتن حقيقت  كه ارتباط به دفاع وي ميگيرد  منع نمايد ٫لهذا اقاي محترم   پرو فيسور  رباني  ميتوا ند  به دفاعيه  خويش  دوام بد هد.

رباني ــ بلي  هما نطو ريكه گفتم  چون اقاي گلبدين  حكمتيار  در كشتار و خو نريزي و ادمكشي و ويران گري و تباهي و دسيسه  سازي و كشتن  قو مندانهاي  جهادي به تحريك  پاكستان  شهره  افاق  بود  و همه از وي  ترس داشتند ..

يكي از حضار    خودت   خو بسيار  شريف و نجيب بودي   هيچكس را  نكشتي ٫ كا بله  بمبا ردمان نكردي

 بلي  نام  از كيست  از بد نام

يكي ديگر از حضار      چلني به كنري  گفت   شگاف  هايت  ده گور

رئيس مجلس  لطفاء نظم را مراعات نموده  خاموش  باشيد

قاضي : متهم  لطفاء دوام بدهيد

رباني  بلي  چون  همه از  اقاي حكمتيار ترس داشتند  رهبران احزاب مختلف  نزد  بنده  امده  خواهش نمودند  تا   جلسه تشكيل داده و در مورد  تصميم نوين  اتخاذ  نمايم  مبني بر اينكه  ايا  دوره  رياست جمهوري  بنده دوام بيابد  يا اينكه  نوبت را  به اقاي حكمتيار   واگذار  شويم ٫اينبود  كه بنده  با ديگر  رهبران به تشكيل  شو راي حل و عقد  اقدام نموده و شورا  تصميم  گرفت   تا دوره   رياست  جمهوري  بنده  از چهار  ماه  به  دو سال  تمد يد  شود

هنوز  سخنان   رباني  پايان نيا فته  بود  كه همهمه  در بين رهبران كه در صف اول نشسته بودندافتيده  كه  به هيچوجه قابل درك نبوده ونميتوان ازان  چيزي درك نمود.

قاضي ـ اقاي  محترم  رباني در مورد  شاهد  هم  داريد؟

رباني دست بطرف رهبران حزبي نموده  و گفت  همه اين رهبران محترم  ميتوا نند  صدق  گفتار  بنده را تائيد  نمايند

پيش از انكه  قاضي   يكي از رهبرابن را در مورد  گفتار   رباني  مورد  سوال قرار دهد ٫ اقاي  مجددي از  جا بر  خاسته و گفت  :  ما خو چنين پيشنهاد را به اقاي رباني  بخاطر  نداريم.

يكي از حضار :  اگر  گفته  باشيم  ام  خو از ترس  گلبد ين والله  گه  بگوئي  افرين  افرين    جان نگاه كردن  فرض  عين است.

صدا هاي  خنده حضار

قاضي اينبار  سياف را مخاطب  ساخه گفت : شما در مورد اين پيشنهاد واين شو را  چه ميگوئيد؟

سياف ــ گفتار محترم رباني در مورد  واقيعت دارد٫ ترس از گلبدين چنان در همه  جاه  مسلط شده بود  كه هيچكس  خودرا  با رياست  جمهوري  وي در امنيت  نميديد

يكي از حضا ر : روباه ره گفتند  شاهدت  كيست   گفت  دمبم

خنده  حضار

رهبران ديگر  هر كدام در مورد اظهارات  ضد و نقيض  نموده   بالاخره  اقاي  عبد العلي  مزاري  با  كسب اجازه از

 :   داد گاه  گفت

سخنان اقاي  رباني  به هيچو جه  قابل اعتماد  نبوده و بكلي دور از حقيقت  و واقعيت است ٫ وي براي اينكه  دوره رياست جمهوري  خويشرا  دوام داده ودرين پست  باقي  بما ند ٫ با تشكيل اين شو راي   كذا ئي و  يك سلسله  عوام فر يبي ها  نو بت  ديگران را مرا عات  ننموده  و نتيجه انرا  كه البته ميدا نيد.

يكي از  حضار  : او او   تو  چرا اقدر  بد  پرو فيسل صاحب ميگي   شما  خو  انديوال بو دين

يكي ديگر از حضار    خبر كه نداري  گپ  مفت  چرا ميزني ٫ تا كه مره يادم هست يكي پرت و پوست   دگه ره ميكشيدن ٫ يك روز اوزه شد كه مزاري در يك قسمت كا بل ميايه . پروفيسل صاحب امر داد كه هر قدر بمب دارين ده شهر  كا بل پرتين  كه چقه  خانه هاي مردم  غريب و بيچاره خراب شدو  سوخت  چقه نفر كشته شد٫هنوز  تبصره اين  تما شاه چي محترم  به آخر نر سيده  بود  كه همهمه و صداي  بلند از دور  بگوش رسيده و اهسته  اهسته  به سالون  محا كمه نز ديك  ميشد ٫در نزديكي سالون  محا كمه  صدا ها بلند و بلند تر  شده و همينكه جمعيت  نزديك شد  مشا هده گرديد  كه تعداد  زيادي از اهالي  همراه با  قواي امنيتي  در حاليكه اقاي محترم حكمتيار رهبر  حزب اسلامي را  محاصره نموده اند نزديك  شده و جميعت ءخشمگين  صدا ميزد  اورديمش    اورديمش    قصاب   كابله دست  بسته اورديم ٫ هيت قضائي و جميعت كه در سالون نشسته  بو دند  مات و مبهوت  به اين صحنه  نگاه  نموده  و جميعت كه  هر لحظه بطرف سالون  نزديك ميشدند چهره ها را معطوف  به خود  نموده همه ارزو داشتند از  واقيعت  به زودي اگاهي  يا بند ٫همينكه  جميعت   به سالون داخل  گرديد يكتن از  قواي  امنيتي كه معلوم  ميشد  سر كرده    اين گروپ است  كا غذ را  به رئيس  مجلس داده و اظهار داشت ٫ ما وظيفه داشتيم  كه اقاي گلبد ين  حكمتيار را كه مخفي بوده و تا هنوز با طالبان  در ويراني مملكت و كشتار ملت همكاري داشت دستگير نموده  به دولت تسليم نمائيم ٫ پس از تلاش بسيار و همكاري  دو تن از  نز ديكا نش وي را  امروز در يك قريه مر بوط لو گر   دستگير  نموده  و پس از تماس  با قو ما نداني امنيه كا بل و قو مندان  صاحب امنيه دستور گرفتيم كه وي را مستقيماء به محاكمه  كه براي ارز يابي  جنايات  ايشان  تشكيل شده  تسليم نما ئيم ٫به اين دليل متهم را مستقيماء از  لو گر    به اينجا اورديم

صداي كف زدنهاي  حضار

يكي از حضار :  خوب شد امدي كه تا بحال رباني كل گناه ره ده گردن تو مينداخت.

  . يكي ديگر از حضار  خدا را شكر  كه اين ظالم كه هزار ها نفره كشت امروز ده گير افتيد

يكي ديگر از حضار انشاه الله  همو تو كه هزار  ها نفره  قصابي كده  بودي ٫ قصابي  ميشي

بعداء معلوم گرديد  كه يكتعداد  زياد از مردم داغد يده كه برادر و خواهر و پدر و مادر خويشرا  قر باني دستهاي  وي  ديده بودند  با قواي امنيتي در دستگيري وي   همكاري  نموده و تا محكمه او را  همراهي  نموده بيصبرانه منتظر نتيجه  محكمه  هستند.

گلبدين در حا ليكه دستهايش از پشت بسته و لب با لائي اش در اثر ضربات مشت و لگد خونين و قست زيرن چشم چپش كبود و پنديده  قسمت زياد از ريشش از وسط كنده شده دستارش از سر افتيده و به گردنش حلقه گرديده  در سالون  نمايان گرديد ٫اين وضيعت به وي شكل فوق العاده خنده اور و از طرف  ديگر  ترحم انگيز را داده  طوريكه هريك از حضار  از جا بر  خاسته  با كنجكاوي  خاص    سر و صورت اين بد بخت را نگر يسته و دو باره بر جاي خويش مينشتند ٫ يكي از تما شاه چيان كه مرد  ظريف و  شوخ  طبع بود  صدا زد :  

مادر به اين روز نبينيد گلبدين جان!

صدا هاي خنده شديد حضار

رئيس مجلس به قواي امنيتي  دستور داد  تا دستهاي  متهم را  باز نموده  ووي را در صف  متهمين  رهنما ئي  نمايد.

با دستور   با ز نمودن  دستهاي  متهم  توسط رئيس  مجلس     سالون محا كمه متشنج  شده و گو يا اين دستور  به  مذاق  حضار كه در محكمه بودند  خوش ايند  جلوه ننموده  صدا هاي  نا رضا يتي از هر گو شه و كنار بلند شده

يكي از حضار صدا زد  :  محترم رئيس  صاحب  چگونه  حاضر ميشويد   دستهاي  اين  قاتل ملت  باز  باشد

رهيس مجلس  ــ  اين متهم با ديگر  متهمين  هيچ فرقي  ندارد اين ها همه براي محا كمه حاضر   شده و  تا فيصله  محكمه  هيچكس  حق  ندارد ايشان را محكوم  نمايد ٫ لهذا هيچ دليلي  براي  بستنن دستهاي اقاي  حكمتيار  نيست.

رئيس مجلس  براي  رفع تشنج  نيم ساعت تفريح را اعلام نمود

پس از ختم تفريح با اجازه  قاضي  رباني  دو باره رشته سخن را بدست گر فته  اظهار داشت :

بلي هما نظو ريكه  گفتم  شهرت  بد و عملكرد اقاي  گلبدين دردوران جهاد  با كشتار  هزار  ها هزار از مردم  بيگناه و تو طئه هاي  مختلف  براي كشتن  قو مندان  هاي جهادي  سبب  گرديد   كه  شو راي  حل و عقد  تشكيل شده و دوره  رياست  جمهوري بنده را از   چهار ماه  به دو سال تجد يد   شود .

سارنوال  ــ شما كه قبلاء در مورد  اعمال اقاي  حكمتيار  اگاهي  كامل  داشتيد ٫ چگو نه  تصميم گر فتيد  كه پس از ختم دوره رياست  جمهوري  شما ٫ايشان به اين  پست  تعين گردند .

رباني  ـ   شما به اين اگاهي داريد  كه بنده  تنها  يك فرد   بوده و نميتوا نستم در مقا بل  تصاميم عمو مي   مخا لفت  نما يم

ما در انو قت  بخا طر اينكه  حاصل جهاد  و اينهمه  خونهاي ريخته شده  براي ازادي و استقلال  هدر نرفته  و بي امنيتي و جنگ و كشتار  همه جا را به اتش نكشد  اين فيصله را  قبو لدار شديم ٫بعداء رهبران جهاد تغير عقيده داده  واز گرفتن قدرت توسط حكمتيار هراس نمودند .

يكي  از حضار  ـ  سارنوال  صاحب  اينها  همه گپهاي  ضد و نقيض  ميزنند ٫اينها  همان   هستند كه در مكه  قسم  ياد  كردند  اما همينكه از مكه بيرون شدند  جنگ و ادمكشي را از سر گرفتند .

يكي از طرفداران  گلبد ين از محكمه اجازه خواسته و چنين اظهار  نمود :

محترم  قاضي  صاحب و هيئت  قضا !  گفتار  محترم اقاي  رباني  خود    بيا نگر  دروغگوئي  دو روئي  و فريبكاري وي است ٫ اين خود اقرار مينما يند  كه در ظا هر  چنين  فيصله  نمو دند  براي اينكه قدرت را كسب  نما يند ٫ اما بعد تر  به قول  خود  پشت  پا زده و سبب كشتار عظيم  در بين ملت گرديدند ٫فكر مينمايم  دليل بيشتر ازين براي  اثبات  جرم وي در كشتن  اهالي بيگناه  كا بل  ضر ورت  نبوده و وي  صد  فيصد  مسوول  كشتار و جنا يات است كه  در بين سالهاي  ۹۲ تا ۹۴  بو قو ع پيوست.

سارنوال ـ اقاي  ربا ني  شما در  مو رد  چه  ميگو ئيد

 رباني  ـ قبلاء  گفتم  بنده  به تنهائي اين  تصميم را  نگر فته  بلكه از   طرف  رهبران ديگر  مجبور به  دوام  و ظيفه  خويش   در پست   رياست جمهوري شدم.

 يكي از حضار    دروغ ميگه  والله  دروغ  ميگه    بخدا  دروغ ميگه    تو اقه خوب بودي كه ميگفتي  نمي شينم  ميگفتن بشي و رئيس  جمهور  باش  و تره بزور  شاندن

 تو پيش رويت ديدي كه هزار ها نفر كشته ميشن٫  خانه هاي مردم  خراب  ميشه و ميسوزه  به زن ودختر هاي مردم تجا وز  ميشه ٫ هنوز از قدرت  صرف  نظر نميكردي ٫ حال ميگي  كه دگه ها مره  مجبور  ميكدن   تو خو چشم  داشتي  چرا دلت  بحال مردم  نميسوخت.

اقاي حكمتيار كه در صف متهمين نشسته  و معلوم ميشد از طرف قواي  اميتي  لت و كوب زياد شده  و چهره و زخمهاي صورت وي شاهد اين گفتار  بود ٫ با وجود خستگي و ما نده گي  كه امكان سخن زدن را از وي ربوده بود  طاقتش  طاق شده  فر ياد زد .

اقاي محترم  پرو فيسور  صاحب ر باني ـ  مگر فرا موش نموديد كه اولين  روز كه  براي تعين رئيس  جمهو ر  جمع شديم  دو ساعت   نطق  نموده و خدا و قران راشاهد گرفتيد  كه در گفتارخود صادق  بوده  اظهار داشتيد  كه كاري ننمايم كه  سبب  جنگ و خو نر يزي  شده و همه بايد دوره هاي تعين شده  خود را  در صلح و صفا وارامش   تا  تسويد  يك  قا نون اساسي  بگذرانيم ٫ اما  امروز  ميگو ئيد  كه  رهبران ديگر  تغير  عقيده داده  و ترس از من  باعث  گرديد  كه در يك شو راي  كذائي  دوره رياست  جمهوري  خويشرا  از  چهار  ماه به دو سال  تجديد   نمائيد.

اين مو ضوع بكلي  عاري ازحقيقت بوده  و همه رهبران شا هدهستند  كه حرص و از  شما به قدرت  موجب  پشت  پا زدن  به عهد و ميثاق  كه نموده بوديم گرديده واينهمه  جنگ و كشتار  را باعث  گرديد.

. يكي از حضار :  والله همي ره  خو   گلبد ين مظلوم  راس  ميگه

يكي ديگر از حضار  : يكي تو مظلوم هستي  يكي  گلبد ين

صدا  خنده هاي حضار

 سارنوال  ـ  درين قسمت  موضوع حل گرديده و  ضرورت  به   جر و بحث  بيشتر نيست ٫  سپس رو  به رباني  نموده گفت :    

مو ضوع ديگرء كه شما به ان متهم هستيد  هدف و منظور از  جهاد و و ائتلاف با گروپ كه  سالها  با ايشان  جنگيده و جهاد را در مقا بل ايشان اعلام   نمو ديد؟

اكنون از شما سوال ميگردد  هدف از  جهاد  چه  بود ٫ ايا هدف  جهاد  محو  كفر و الحاد و  بر قراري  يك حكو مت اسلامي  نبود ٫ شما به چه دليل با انهائيكه  سالها جنگيده و انهايرا كه دشمن  خدا و قران ميدا نستيد ٫  انهائيكه  منكر  خدا  بوده و قران را  زير  پا ميگذا شتند ٫ انهائيكه بخاطر  قدرت  با بمبهاي اتشين شهر و ده و قريه و قصبه را  با خاك  يكسان نموده و دو مليون انسان بيگناه را كه ارزوي ازادي ونجات از كفر و الحاد  داشتند  شهيد  نمودند٫

بلي اياشرم اور   و دور از انصاف  نيست  كه قاتلان ملت را ٫ انهائيكه  بخاطر خوشي  با دران خود همه ملت را به  خاك و خون كشيدند  دو با ره در قدرت  شر يك  ساختيد ٫ انهائيكه  پستهاي كليدي وحساس و بزرگ را در  رژيم سابق داشتند  دو باره  در جمهوري اسلامي و حكومت  مجاهدين همان پستها را اشغال نمودند ٫ ايا اين خيانت  به ملت ٫ خيانت به وطن ٫ خيانت  به اسلام و  پا مال نمودن  خون  دو مليون  شهيد راه ازادي  نيست؟

شما جهاد را در مقا بل  كفر و الحاد اعلام   نموده  جو انان  پاكدل  ووطنپرست را  در حاليكه  جناب محترم تان و ديگر  رهبران  محترم مذهبي  ده ها هزار  كيلو متر از  صحنه هاي جنگي  بدور  بوديد ٫ به كشتار گاه و جنگهاي  نا برا بر و دور از  عقل و قياس  روانه نموديد٫ زما نيكه ان جوا نان پاكباز٫ پاكدل وان شير مردان راه ازادي  بخاطر  عقيده  پاك  با دستان  خالي  ٫ تن برهنه و شكم  گر سنه   بزرگترين ابر  قدرت دنيارا  كه قدرت  تسليحاتي و نظامي اش  خارج از  توصيف  بوده . 

توا نائي  محو و نا با بودي  جهاني را داشت شكست داده و ان ابر قدرت شكست  نا پذ ير را  مجبور  به فرار و ترك ازين وادي  شيران وسر زمين مردان نمودند ٫ شما  به خاطر   حرص و از به قدرت كه  روح و جسم شما را استيلا نموده و افكار شما راسراسر بخود  مشغو ل نموده بود  تمامي اهداف  جهاد  مقدس را فر ا موش نموده  با پامال نمودن خون ان شهيدان  پا كباز  راه ازادي همه و همه را فداي قدرت  طلبي خويش  نموديد.

يكي از حضار كه معلوم ميشد از  طر فدا ران سر  سخت  گلبد ين  است  صدا زد  

همي ره  خو گلبد ين   مظلوم ام ميگه   كه چرا  با كافر ها يكجا شدين

يكي ديگر از حضار : خوب شد كه مفهوم مظلوم ام  فا ميديم  امو كه  پنجاه هزار نفره ده دو سال ده كابل كشت  حالي

مظلوم شده ٫از چه وقت  گلبدين مظلوم شده.

يكي ديگر از حضار  از وقتكي ريشش كندن و زده زده ده اينجه  اوردنش

شخصي ديگر از تما شاه چيان ـ تنقيد  گلبدين بجا ست چرا  كمو نيستها را در قدرت شريك  ساختن

يكي ديگر  :  گلبد ين چرا ميخواست  با تني ائتلاف  كرد  ايا تني مسلمان بود

يكي ديگر  :  گلبد ين  عين ميخواست كتي امين كافر يكجاي شود

يكي ديگر از تما شاه چيان :  اين موضوع حقيقت  دارد   اقاي كشتمند اين مو ضوع را  به وضاحت  در   كتاب خويش نو شته

تما شاه چي ديگر  : كشتمند ده كجا مسلمان اس  

كسي ديگرء ايه گپه به مسلماني چه غرض

شخصي اولي  : چطو غرض نيس   مسلمان كه نبود   دروغ ميگه

دومي  :  رباني وديگر رهبر ها خو مسلمان  هستن   چرا دروغ ميگن

 صدا  خنده هاي شديد  حضار

اينبار رئيس مجلس  با صداي بلند فرياد  زده  و اظهار داشت   لطفاء قضاوت را  به هيت قضائي گذا شته محكمه را به مجلس   خصو صي تبديل ننمائيد

سارنوال دو باره  بطرف اقاي  رباني  كه در تر بيون محكمه  بحالت  زار و ابتر  در حا ليكه   رنگ چهره اش  به زردي گر ائيده  و تشويش و اضطراب از  سر و رويش ميبا ريد رو نموده گفت :

بلي محترم پرو فيسور  صاحب  ـ شما  با كساني  ائتلاف  نمو ديد ٫ كسانيرا در قدرت  با خود شر يك  سا ختيد  كه قاتلان دو مليون  فرزندان اين  خاك و  مسوول  ويراني و بر بادي اين مملكت  هستند ٫ شما  انهاي را در اغوش گر فته و  به سر و صورت  ايشان بو سه زديد كه  ديروز  با شمشير  سر ايشانرا  مي بر ديد و امروز بخاطر  قدرت   با ايشان رو بو سي و پا بوسي نموديد

يكي از  تما شاه چيان كه معلوم ميشد شخصي اديب است  صدا زد

مقصود  توئي كعبه و بتخانه بهانه

هدف ٫قدرت  بود ٫ ائتلاف  با قا تلان ملت اگر  به گرفتن قدرت  منتهي گردد  از نظر  پرو فيسور  صاحب  عيبي  ندارد

صدا  خنده هاي حضار

قاضي  ـاقاي  محترم   پروفيسور  صاحب  رباني    ــ  در مورد اگر دفاعء داشته  باشيد  ميتوا نيد  به داد گاه  بيان داريد

رباني  ــ   موجوديت  سالهاي  طو لاني  جهاد  و خو نريزي هاي بيشمار ٫ كشتار  ملت بيد فاع و بيگناه  تو سط ابر  قدرت  روس و طرفدارانش٫ ويراني شهر ها و دهات و قريه و قصبات  بابمبهاي اتشين  ٫ فقر و غربت ٫ از بين رفتن  زمينهاي  زراعتي ٫ كشتار  قومندانها تو سط  تو طئه  حزب اسلامي و ديگر احزاب ٫ بمب گذاري در شهر هاي  پاكستان بخاطر  كشتن  مهاجرين افغاني  توسط  اگسا ، کام و خاد و امثال ان كه اضا فه تر ازين  مرا قدرت اظهار ان  نيست ٫ تمام سران احزاب  اسلامي را وادشت  تا براي جلوگيري از خونريزي هاي بيشتر و قطع  جنگ و كشتار  براي  چندي  مامورين سابق را در قدرت  شريك  ساخته  و پس از ارامي و  تسو يد يك  قا نون اساسي و مو جوديت  امنيت  وبه  پا ايستاده شدن جمهوري اسلامي افغا نستان ٫ رفراندام  در موضوع  صورت گرفته و در ارتباط با سر نوشت ايشان از ملت  نظر  خواسته  شود ٫ شما خود اگاهي داريد كه محترم مجددي  صاحب در شروع  دوره رياست جمهوري خويش   قلم عفو بر خطاي همه  كشيد ٫درين اثنا اقاي مجددي  كلمات كه بدرستي  مفهوم ازان درك نميگرديد به زبان رانده اما بعداء  منصرف  شده و دو باره به جاي خود  نشست

قاضي رو بطرف اقاي مجددي  نموده و گفت :  در مورد اگر شما  چيزي براي گفتن به دادگاه داشته باشيد  ميتوا نيد  بيان داريد

: قبل ازانكه اقاي مجددي در مورد  چيزي  بگو يد  يكي از حضار  صدا زد

ميگه چرا رباني  نگفت  پروفيسر مجددي  كه مجددي  خالي گفت.

يكي ديگر از حضار  :  راس  ميگه  خو اوام پروفيسل اس تنها خو  پرو فيسلي به رباني نيامده.

يكي ديگر از حضار  : او  بيادر يك كمي عقل داشته  باش    پرو فيسري خو وحي  نيست كه  به كسي بيايد ٫ مر بوط به سعي و كو شش است

رئيس مجلس :  لطفاء  نظم را مرا عات نموده و بگذا ريد  از كسيكه سوال شده  جواب  بدهد.

اقاي پرو فيسور  مجددي  به  پا ايستاده شده   اظهار داشت :

رئيس  صاحب  مجلس ٫ قاضي  صاحب و محترم هيت  قضائي

بنده  به هيچوجه  موافق به عفو  وطنفروشان نبوده بلكه ميخواستم بزودي  ايشان در  محاكمه ملت بخاطر  جنايات ٫ خونريزي هاي بيشمار ووطن فروشي  و هزار هزار جنايات  مثل قتلهاي  دسته  جمعي ٫ زنده بگور  كر دنها و امثال ان  كه قلم از وصف ان شرم  دارد   به محا كمه ملت  كشا نيده شده وبه سزاي اعمال خويش بر سند ٫ اما اقاي محترم  رباني  به من اصرار داشت كه  فعلاء لازم است در مورد  عفو  عمو مي اعلام شده و يكد فعه كه خودرا مستحكم نموديم  بازميدانيم بااين وطن فروشان چگونه  رفتار نمائيم

يكي از حاضرين كه معلوم ميشد   متعلق به كمو نيستان است  صدا زد  تا جائيكه ديده ميشود  همه  در وطنفروشي مسابقه دارند  منتها مشتري فرق مينمايد

شخصي ديگر از صف اخر صدا زد   امي ره خو والله راس ميگه

يكي به روس ميفروشه  يكي به پاكستان و ايران  و يكي ديگه  خريدار خوب پيسه داره پيدا ميكنه  مثل امريكا

صدا خنده   هاي شديد حضار

قاضي  رباني را مخاطب ساخته و گفت ميتوانيد در مورد  جواب بگو ئيد.

رباني  شرم اور است كه پير مرد  بااين ريش سفيد و چنين علميت و دانش ٫ چنين دروغ هاي شرم اور را در حضور همه و اين محاكمه بيان ميدارد ٫من هرگز چنين چيزي نگفتم.

يكي از حاضرين   خو خو   تو مجددي صاحبه  دروغگوي ميكشي  تو باش  كه  پير گيري  ميشي  يا ني.

يكي ديگر از حضار  :  تو باش كه مجددي صاحب چفت كنه  كه يك ماه كامل   خوت   نبره  و هر چه بگوي توبه كديم٫ توبه كديم ٫ توبيت قبول نشه ٫ تو خبر نداري كه  فاميل مجددي صاحب  چقدر مريد داشتند.

صداي خنده هاي حضار

يكي ديگر از حضارـ  اين واضح است كه بدون مبالغه نصف  نفوس افغانستان  از جمله مريدان اين  فاميل بوده و هرمريد با همه نا تواني و فقر و غربت  مجبور  بود  باج گران  به جناب محترم پير خود  بپردازد   تا با دعاي خير  وي  به  بهشت برود اما محكمه  جاي اين سخنان نيست.

رباني  به اشاره رئيس مجلس دو باره  به سخن اغاز نموده و گفت ٫ محترم پرو فيسور صاحب بايد  بگويد كه چه وقت بنده  باايشان چنين منافقانه  صحبت نموه و چه وقت   از ايشان  تقا ضا  نموده ام تا فعلاء كمو نيستان را  عفو  نموده و بعداء در مورد ايشان  تصمميم ميگيريم.

. مجددي  ـ  تاريخ انرا  به خاطر ندارام اما به ياد دارم كه شما به منزل بنده امديد و چنين تقا ضا را نموديد

يكي از حضار  : حالي يكي سر دگه شاهدي ميتن  او ميگه مه نگفتيم  او ميگه  دل مام نبود   پس حتماء مه ياره بخشيديم

خنده حضار

يكي  ديگر از حضار  دل كل تان  بخدا چرك بوه و حرص  پا چائي همه تانره  كور  كده بود    ۲۰ سال جنگ  كو  و باز  مفت كده واره  ايلا بتي.

يكي ديگر از حضار  ۲۰ سال نبود   ۱۴ سال بود

رئيس مجلس  تبصره  كافي است ٫ اقاي سارنوال  ميتوا نيد  به سوال و جواب ادامه  بدهيد.

جناب محترم پرو فيسور  صاحب  رباني ـ شما فر موديد كه برائت دادن كمو نيستان وائتلاف  با ايشان  بخاطر جلو گيري از كشت و كشتارو خونريزي  بود ٫ اگر شما انديشه از جنگ و كشتار و خو نريزي داشتيد پس  چگو نه  جنگهاي  را كه بعد از  سقوط  حكومت  كمو نيستي  بين سالهاي ۹۲ـ۹۴رخ داد و دران صد ها هزار كشته و بيخا نمان شده و و شهر  زيباي  كا بل به ويرانه  تبد يل گرديد  تو جيه  مينما ئيد.

يكي از حضار :  راس ميگه  شما اگه از كشتن  شرم ميداشتين چرا بعد از سقوط نجيب  يكي ده سر و كله  دگه تان ميزه دين.

رباني درين موضوع صبحت  زياد شده و ادامه اين بحث فكر نه نمايم  ضروري  باشد ٫ بنده در مورد  در شروع جوا بهاي خويشرا  بصورت  كاملاء قناعت  بخش اظهار نمودم.

يكي از حضار   بلي بسيار  بسيار  قناعت  بخش.

سارنوال   البته  قنا عت  بخش براي  خود تان  نه براي  داد گاه   و سپس افزود  لطفاء در مورد  معاهده كه در مسكو  امضا  نموده ايد  اندكي روشني  بيندا زيد.

رباني ــ  در معا هده كه در مسكو امضا شده   تنها  بنده حضور  نداشته  و رهبران ديگر  نيز  حضور  داشتند ٫ بنده به تنهائي  مسوول اين معا هده  نبوده و نميتوانم به  تنهائي  در مورد  جوا بگو  باشم ٫ اميدوارم در مورد از  رهبران محترم ديگر   كه درانجا حضور داشتند  نيز  سوال شود.

يكي از حضار : راس ميگه   از سياف ام  پر سان كو  وام خو   بود

يكي ديگر از حضار ـ دروغ نگو  سياف  همو روز  دل درد بود  قطعاء  مسكو  نرفت.

 صدا هاي خنده هاي شديد  حضار

سارنوال  دو  باره  اقاي  رباني را مخاطب  ساخته گفت ٫ ديگران  نيز  در مورد  جوابگو  خواهند  بود٫ اميد وارم  شما در قسمت  خود  جواب بدهيد.

رباني  بنده  نميتوانم در مورد  چيزي  بگو يم .

يكي از حضار ـ تر والله اگه نگوئي كه ده اونجه  چه گفتي ٫او بيادر  ما سالها  كتي  كمو نيستها و نو كرهايش  جنگ  كديم بيادر هاي ما شهيد  شد ٫ تو باز همو  ره  سر ما بادار ساختي  ٫ والله كه مه ميشرمم عوض تو. .

يكي ديگر از حضار ـ چيزي بگوئي  يا نه گوئي٫ دو سر  پا سپورتت ويزه است ٫ انشاالله  بزودي پيش  بابه  كلانم  ميري

رئيس مجلس ـــ   حو صله  هيئت  قضا ئي  به پا يان رسيده و ديگر  به هيچ   وجه  نميتوا ند  تحقير و تو هين و سخنان  خلاف  نزاكت و اداب معا شرت را قبول نمايد ٫ تا زما نيكه  متهمين از طرف داد گاه  محكوم  نگرديده  هيچكس  حق  ندارد  ايشانرا  محكوم  نموده  و چنين  تو هين اميز  با ايشان صحبت   نمايد .

يكي از  حا ضران  كه معلوم  ميگرديد  شخصي  تحصيل  يا فته و دا نشمند است  در مورد از قاضي اجازه  خواسته و چنين بيان داشت :  

جناب محترم  رئيس   صا حب  مجلس٫جناب محترم  قاصي  صاحب ٫  سارنوال  صاحب و هيئت  محترم  قضا ئي بنده  به نما ينده گي از   طرف  حضار  از يك سلسله  جملات  كه  روي احساسات  كنترول نا شده تو سط  تما شاه چيان  درين جا  و درين  محكمه  تا ريخي   بيان گرديده از حضور محترم تان   عفو  ميخواهم ٫  بايد  خدمتتان  خاطر  نشان  سازم  كه درين جا  و درين محاكمه اشخاصي  جمع شده اند  كه بصورت  عموم  هر يك ٫اقلاء دو  يا بيشتر  از اعضاي  فاميل و طفلكان  خويشرا  در  طي اين  جنا يات و جنگهاي  قدرت طلبي  كه  مسوول ان  رهبران  محترم احزاب اسلامي  هستند  از  دست  داده اند ٫ لهذا  اين  اشخاص داغ ديده و درد رسيده و فرزند  گمشده  با ذكر و خاطره هاي ان جنا يات نميتوانند  كنترول بر اعصاب  خويش  داشته و با همه  خود داري  مو فق  نميگر دند  احساسات  خويشرا  كنترول  نمايند ٫ بنده  اميد وارم  با بز رگي و حو صله  فراخ  كه داريد  از  لغزش و سهو  ما  در گذريد .

سخنان  گو ينده   با احساسات و كف زدنهاي شديد   بدرقه شده و پس ازين   نطق  كو چك ، قاضي با رضايت و خوشنودي تام دو باره به  سارنوال  اشاره  نمود   تا  به  سوال و جواب  خود  دوام بد هد .

سارنوال ـ  اقاي  محترم  پرو فيسور صاحب رباني ـ  ميتوا نيد   در مورد  معا هده  جبل السراج و زد و بند  با اقاي  وكيل  نما ينده  دوكتور  نجيب  رئيس جمهور افغا نستان  اندكي   روشني انداخته و داد گاه  را از ان مطلع  سازيد ٫

درين اثنا  اقاي  رباني   با همه  مظلو ميت  كه در چهره اش  ظا هر  بود ٫   به خشم  امده  با  صداي  بلند  اما  لر زان  گفت:

دراين مذاکرات احمدشاه مسعود شرکت داشت .نميدانم چرا  من بايد  هميش  مورد  سوال و جواب  قرار  گرفته و انانيكه  بزرگترين  جنا يات را مر تكب شده اند  امروز  در  كلا نترين  پست  ها قرار  گرفته  و كسي  جر ئت   ندارند  پشك ايشانرا   پشت   گفته و ايشا نرا  هم   به محكمه  بكشا ند.

كجاست جنا يتكارانی كه به صد ها هزار انسان را زنده  بگور  نموده ٫ دو مليون هموطن را كشته و تمام افغانستان را  باپر تاب بمبهاي اتشين و راكت و سلاحهاي  فوق العاده  پيشرفته  به  خاك  يكسان نمودند.

كجاست  خليلي و .....  كجاست ملا عمر و هيئت  رهبري   طا لبان  كه از هيچ نوع  كشتار و جنا يات در حق  ملت  ابا  نو رزيدند ٫اماامروز  با بيشرمي  تام دولت افغا نستان ارزو  دارد  با  ايشان مصا لحه  نموده و انها را در قدرت  شريك  سازد.

رئيس مجلس به  جواب اقاي رباني گفت :   

جناب محترم پرو فيسور  صاحب  رباني  ــ هما نطو ريكه  قبلاء  اظهار داشتم  هر كس مسوول و جوابده  اعمال  خويش است  شما در مورد  خود  جواب گو ئيد ٫ بايد  به اطلاع تان بر سانم  كه در  در محاكم ديگري  كه بزودي داير  ميگردد اقايان خليلي ٫اكبري ٫ملا عمر و هيت  رهبري  طالبان  همراه با  تعداد زياد  ديگري  محاكمه  خوا هند شد ٫ همچنان بزودي محكمه جنايتكاران  حکومات گذشته كه به قتلهاي دسته  جمعي و جنا يات  امثال ان  مبا درت  وزيده اند  بزودي داير  خواهد  گرديد ٫ حالا نوبت  سازش  و سازشكاري نبوده و  و  هر متهم  به خيانت  به ملت و مملكت  به  پاي ميز  محا كمه  كشا نيده   خواهند شد.

سخنان  رئيس  مجلس  با كف زدنها واحساسات  وصف  نا شدني  بدرقه گرديده و سپس   قاضي از  اقاي  رباني  خواست  تا به سوال  سارنوال  جواب بگو يد.

رباني ـ  متا سفا نه  بايد  تكرار  نما يم  كه  بنده  به تنهائي  درين  دو معا هده  مسووليت  نداشته  و لازم ميدانم  تما مي هيئت  در ارتباط با اين مو ضوع  به  صورت  مجموعي  مو رد  سوال و استنطاق  قرار  گيرند.

سارنوال    سوال ديگري  ندارام

سوال و جواب از اقاي رباني  پايان يافته و سارنوال اظهار داشت :

بادر نظر داشت  جريان محكمه كه به سمع حضار محترم رسيد ٫ متهم  به  تما مي  فقرات محكوم بوده و اينجا نب منحيث

. مدافع امنيت  ملي  براي متهم  مذ كور   اشد  مجازات را از داد گاه  مطالبه مينمايم

صداي  كف زدنهاي شديد  حضار

يكي ازحضار   سارنوال  صاحب   خدا خو خير بتيت  كه دل ماره خو يخ  كدي.

صدا  خنده هاي حضار

قاضي  :   اقاي ي محترم پرو فيسور صاحب  رباني     محاكمه  شما به پا يان رسيد   ميتوا نيد  دو باره به جاي خود

بر گرديد

پايان قسمت  دوم

 


بالا
 
بازگشت