بزرگداشت ازبرات علی تاچ

 

هادی ابوی

درین روز ها باتدویر محافل و نشر مقالات ازنودوپنجمین سال وفا ت براتعلی تاچ یکی از شخصیت های سیاسی و علمی افغانستان تجلیل بعمل میاید .

تاچ ، بیشتر به خاطر اشتغال درسیاست و جانب د اری از جبهۀ ترقی بر ضد ارتجاع و از لحاظ انسانی بیشتر از لحاظ تهذیب و سجایای نیکو یش شهرت داشته  و مورد تقدیر قرار میگیرد . واما من  به حیث یک شاگر دبستان حقوق اورا به سان یکی از پیشگامان علم حقوق در افغانستان مورد احترام قرار میدهم.

در واقع  تاچ در میان نسل اولین حقوقدانان کشور است که همراه با قدیر تره کی ـ اکبر پامیر و ابراهیم عالمشاهی  تدریش حقوق را از گروه همکاران ترک بریاست منجند اغلو پروفیسر معروف حقوق اساسی و مشاور عالیرتبه  دولت ترکیه که جهت سرو سامان دادن به امور تدریس حقوق با افغانستان همکاری داشت تسلیم شدند .

 درین میا ن تاچ به  تجدید یکی از ناشناخته ترین رشته های حقوقی آنروز در کشور ما که همان حقوق تجارت باشد پرداخت  . این در حالی بود که افغانستان مسلۀ " اختلاط حقوقی " میان حقوق اسلامی وحقوق مدنی را تجربه میکرد. حقوق دانان راه های نامکشوفی را میپیمودند  تا اصولنامه ها را بطوری  ترتیب  کنند که  از یک  سوباعث تجدید  نظام قضایی شود و از سویی دین سالارانی  راکه در نظام قضایی صاحب صدایی بودند تحریک نکند.

تاچ به این ما مول دست یافت و تا آنجا که من میدانم  همو بود که اولین  اصولنامۀ محاکمات تجارتی را به معنای درست و کامل وقابل قبول آن ترتیب و به تطبیق آن مامورشد.

تاچ میخواست تجارت در افغانستان " عصری قانونی و حقوقی " شود . به همین منظور اوعلاوه از اشتغال برتقنین ـ تجاربی را بکار بست تا تجارت عنعنوی و حقوق اقتصادی  در کشورچهره تازه تری بخود بگیرد . از آن جمله او عده یی را که میتوانستند مقدار سرمایه یی گرد هم آورند به تشکیل یک تجارت کوپراتیفی تشویق  و آن را  رهنمایی کرد. محصول این تلاش شرکتی بود که ازفعالیت آن تهیدستان مالدار هزاره جات صاحب لقمه نانی   شده وقحطی یا کمبود روغن در شهر هانیز مهار میشد .

 البته این شرکت که میتوانست کمکی برای تهیدستان هزاره جات باشد ـ منافع محتکران روغن هزاره جات را محدودمیکرد .به همین د لیل تاجران روغن هزاره جات که این شرکت را مانع منافع بیشتر خود دیده بودند در صدد سقوط آن برآمدند .

  شخصی  بنام سخی امین یا( امین سخی )  که برای پیشبرد امور روزانه این شرکت تعیین شده بود . بعد ها معلوم شد که او نه چندان امین و نه چندان سخی است  با همدستی محتکران هزاره جات دست به کلاه برداری زده و میخواهد شرکت را از اهداف اصلی آن منحرف سازد.

تاج جانب اصول راگرفته و شرکت را به سرنوشت آن رها کرد . با وجود  ناکامی ـ این تجربه ، تشکیل آن شرکت به حیث یکی از محدود تجارب تجارت کوپرتیفی درکشور شناخته میشود .

خاطرات از تاچ  و شرکت هزاره جات  به  آن دوران از زنده گی من بر میگردد که نه از شرکت و نه ازحقوق چیزی میدانستم  وشاگرد مکتب روی بیش نبودم. پدرم با تاچ  دوست و با هم دوستان  مشترکی داشتند . در آن روزها شرکت در باغبانکوچه کابل ودر پشت درمسال پیر رتننات قرار داشت . وبر علاو ه انکه شرکت بود ـ  پته جایی هم برای گروهی از دوستان همدل بود  که پدرم یکی ازآنها به شمار میرفت.  من بارها اورا تا شرکت همراهی کرده بودم  .  یکی از اتاق های شرکت جایی برای نشست دوستان همدل بود که در آن غیر از روغن در باره هرمسئله یی صحبت میشد . مباحثات عموما پس از وقت کار شرکت هم و بعضا تا نیمه شب ها ادامه میافت .

 و من که گاهی در جریان مباحثات در آنجا میبودم از این مباحثات چیزی نمی فهمیدم و در حقیقت از  آن درسهای زنده یی که تجربه نسلی از کشور ما بود  چیزی عایدم نمیشد. وقتی به اهمیت و مقام تاچ و به مباحث آن شرکت پی بردم که به تحصیل حقوق آغاز کرده بودم . شاید برای بسیارچیز ها دیر شده بود اما خوشبخت بودم تاچ  را دیده بودم و چیز ها یی  دربارۀ شرکت  در باره مباحث در آنجا و دربارۀ  شخصیت هایی که آنها را اولین بار در آن شرکت  دیده بودم چیز هایی آموخته بودم . همبن انگیزه است که توانستم   چند سطر ناقابل و اما به یک مناسبت بسیار قابل بروی کاغذ آورم و در بزرگداشت از آن استاد سهمی بگیرم .

کوشش تدویر کننده گان مراسم یاد بود را میستایم و اما نمیتوان بی گله یی ازموضوع گذشت و آن اینکه :

  حضورویا دعوت از چند تا از" اجاره داران دین و نژاد "  مراسم بزرگداشت از تاچ  موجب تعجبم شد . تاچ از اجاره داران کعبه و کربلاو نژاد و قوم نبود و از انها نفرت داشت . خدا کند  سهم دادن چنین اشخاصی در مراسم یادبود  ـ باعث آزار روح استاد نشده باشد .

 و اما خاطرۀ استاد  جاودان باد !                       

 

(پایان)

 

 


بالا
 
بازگشت