عزيزه عنا يت

 

مادران رنج ديدهء جنگ در افغانستان و جهان

 

عطوفت والدين به اطفال نظربه موقعيت های خاص اجتماعی وکلتوری شان  در تمام دوران زندگی يکسان نبوده ازهم متفاوت ميباشد.

     تاجايکه تجربه نشان ميدهد در پرورش و تربيه اولاد نقش مـــــادران نسبت به پدران برجسته است اين برجسته گی نقش مادران بــــه مفهوم بيشتر مواجع بودن شان نسبت به پدران  در رنج وتربیـــــهء درست فرزندان است . در کشور های فقير و ممالک اسلامی کــــه مردان بيشتر از زنان برای بدست آوردن  پول نفقهء روز گار مصـروف ميباشند از لحاظ خسته گی جسمانی ناشی از کار های طاقـــــت فرسای روز مره نميتوانند  برای راحت نگهداشتن فرزند کوچک خود شب زنده داری بکنند. زيرا پدر نظر به شرايط کارش به استراحـــت ضرورت دارد تا انرژی به تحليل رفته در انجام کار ثقيل روزانـــــــه در نتيجهء خوراک - خواب و استراحت لازم اعاده و بحيث پوتنسيـــا ل و جود مردرا آماده به کار فردا نگهدارد. اما. مادرکه هميشه مصرو ف امور منزل است و از جانبی طفلی راکه باشيره جان پرورده و حتابيشتر ازخود دوست دارد ميتواند شب زنده داری کندو زما نيکــــه فرزند کوچکش بدلايل مختلف نارا حتی نشان  ميدهد وگريه ميکند مادر بخا طر آرام نگهداشتن  طفلش شب ها تا صبح  نمی خوابد و بيدار می ماند. از اينجاست که مهر فرزند  نسبت به پدر در  دل  مادر بيشتر است .

               در کشور های اسلامی نظر به ارشادات  دين مبين اسلام والدين سايه بان  فرزندان  يعنی محافظت  کنندهء فرزندان  شان از آسيب ها ی اجتماعی و باز دارنده ء گيراش فرزندان به مفاسد اخلاقی و نا پسند  غير شر عی  توصيف شده است . همچنـان فرزندان را قوت قلب  ونور چشم  والدين  معرفی نموده اســـــت که مفهوم  کمک کننده به والدين  در وقت  پيری و کهن سالـــی و نماينده ء راه و عصا  در زمان گسيسته گی تار نظر و تار شـــدن چراغ  بدن والدين  است . اين تلقينات  دارای  جنبهء فلسفـــــی اجتماعی  پيشوايان اسلام  در روح و روان پيروانش ريشه گرفته به يک عرف و سنن افتخار آفرين  مبدل شده است  وطـــــــوری تداوم يافته است که گويی تار و پود وجود فرزندان و والديــــن درکوره ء محبت  و صميميت ذاتی  با آنکه  جدا از هم با فت خورده اما با هزاران  رشته های  عاطفی نا شی از همخونی و هـــــم عروقی چنان با هم بافت  پيچ در پيچ  خورده و بسته شده کــه ميتوان  آنرا يکی شدن  اميال و خو استه  ها ی والدين وفرزندان ويا پيوند  گسیست نا پذير  ناميد . بعضاْ به ملاحظه رسيـــــــده و تجربه شده است  وقتی فرزند در خانه در اثر  افتادن يـــــــک صدمه ء اندک ميبيند و يا نظر به بی احتيا طی پيش چشم والدين انگشت خودراميبردتپش قلب پدرومادربی محاباافزايش می يا بد و حتا در بعضی اوقات  همزمان  با بريده شدن . رعشه در  دل والدين می افتد. جاری شدن  خون از جای بريدگی اين رعشه را تيز تر ميسازد و شدت ميبخشد و باز تاب اين  حادثــــه از راه های حواس بمغز  والدين سبب  تاثرات روانی  و فيزيو لوژيکی در والدين  ميشود  که در صورت  شديد بودن  تاثرات فيزيولوژ يکی غده های  اشک فشرده  شده  سبب خروج غير ارادی  اشـک  از چشمان مادر ميگردد. همين علايم بازگو کنندهء وجود را بطـه های محکم رشته های محبت و صميميت والدين به فرزنــــدان ميباشد . فرزندان که هميشه در آغوش پر عطوفت  خانواده زيرنظر والدين  برزگ ميشوند حس  محبت نسبت به والديـــــــــن مهربان و صميمی در فرزندان نيز ايجاد  گرديده  رشد ميکنــــــد که در نتيجه  ميل دوست داشتن والدين  در فرزندان  افزا یــــش يا فته  روبه قوام  ميرودو در چنين  حالت است که وقتی والدين زير ضربه قرار ميگيرند فرزندان  بيش از حد نا راحت  ميشو نـــد و حتا ميلرزند و بی اراده  بمنظور کمک رسانيدن به وا لدیــــــن به تپيدن و دويدن آغاز ميکنند. اين علامه شوخی و ديوانگـــــی طفل نبوده بلکه علامه ء علاقه شديد و عميق به والدين اســت که طفل  اگر بالاتر ازده سال داشته باشد رنج والدين را در نها د خود احساس ميکند و از لحاظ توان مندی و چاره گری خود را دربن بست  ميبيند يعنی  ميخواهد به والدين کمک کند اما نميتواند و اين نشان ميدهد  که محبت  عميق والدين به فرزندان  حتـــاايجاد صميميت عميق و دايمی بين برادران و خواهـــــــــران  درخانواده ميشود که عمق اين محبت عجين به کلتور  و ارشا دات دينی و عقيدتی به فرزندان خانواده نيز چنان  تاثير  ميگذارد کـه گويی محبت و صميمی بودن با هم را از والدين با ارث گرفته اند در حاليکه بنا به  احکام  فلسفی  فکر و انديشهء کودکــــــان و انسانها بازتاب پديده های عينی و ذهنی  ماحول  انهـــــــــــــا متانسب به شرايط محيطی و مناسبات  موجود در ان است کـه شناخت به عينيات . آشنايی با پديده های خارج از ذهن  مثــــل اشيای  قابل رويت و قابل ديد ودرک از معنويات که به ذهـــــــن مربو ط است  مثل خوب و بد. بوی عطر باران و امثال ان که هــرکدام  بنوبه ء خو دبه منبعی  مربوط است .

                 در افغانستان و در کشور های نظير آن والدين و فرزنــدان شان با آنکه صاحب فاميل و خانواده ميشوند در يک منـــــــــزل زندگی ميکنند و بالای يک سفره غذا صرف مينمايند. خـــــــرچ و مصارفات خانه توسط رئيس خانواده تهيه ميگردد اگر اعضا ی خانواده  امکان کار وفرآوری  دست مزد را بيابند محصول کـــار و معاش خود را  بدون مشوره  و اجازه  رئيس خانواده  خود سرانه به مصر ف نميرسانند و اگر چنين کاری  صورت بگيرد خود سری  و بی ادبی تلقی ميشود. افزايش نفوس و اعضای خانواده  بعضی اوقات سبب ميگردد تا آنها به منازل مختلف ولی در يک  منطقـه  تقسيمات  شده بزندگی خويش ادامه بدهند مگر محبــــــــت و صميميت خانواده گی آنها کمافی السابق  حفظ ميشود و حــــد و مرزی  به تجهيزات  و اثاث البيت  و دارايی  برادران  تعیـــــــن نميشود تا در  مورد آن  کلمه ء مجاز و غير مجاز  استعمال گردد.

         در بين پيروان  همين کلتور  و سنن با ارزش بعضاْ اشخاص ثروت مند ظهور ميکند که اين تیپ ثروت مندان با آنکه کلتـــــورو آداب ارشادات  دينی و مذهبی را حفظ ميکنند با الهام از کشور هــای متمدن فرزندان خود را  زمانيکه  خانواده تشکيل  ميدهند به خانه نو و زندگی نو منتقل کرده و خود مراقب آنان ميباشند و اگـــــــر فرآورده های  کار و ماموريت و يا شغل آزاد آنها جواب گـــــــــوی مصارفات  و تامين  زندگی  متنعمانه انها نگردد و الدين از ثرو ت سر شار که در اختيار دارند بدسترس آنان  قرار ميدهند و بــــــا اينگونه اعمال شان  رشته های  محبت و صميميت را با فرزندان شان محکمتر و استوار تر ميگردانند و متقابلاْ فرزندان نيز بــــــــه والدين علاقه بيشتر نشان ميدهند . در چنين خانواده هــــا ارادهء والدين  در انتخاب همسر  برای فرزندان  شان دخيل است . 

                     کتگوری دوم  در بسياری از ممالک پيشرفته  خانواده هــا و والدينی اند که زير تاثير قوانين  دولتی در يک  محدوده معیـــن زندگی  ميکنند و فرزندان آنها در همين شرايط خاص تولــــــــــد ميشوندتحت  هدايت و ديکتات دوکتوران  موظف توسط مادر تغذيه و پرورش  می يابند. اگر مادر طفل  صاحب  شغل رسمی و یــا مصروف کار خارج  از منز ل باشد در آن صورت مادر است کـــه رنج و عذاب طفل را تحمل کرده سر گردانی های آنرا به عهــده ميگيرد و طفل را در وقت رفتن به کاربه شير خوار گـــــــاه و یــا کودکستان  ميسپاردو در ختم کارش دوباره به خانه مـــــی آورد درصورت که طفل واجد شرايط مکتب شده باشد اورا همه روزه به مکتب ميبرد و در ختم ساعات درسی مکتب دوباره به خانـه می آورد. رنج رفت و آمد اضافی مادر به نهاد پرورشی و آموزشی چندين سال متواتر  تکرار ميگردد تا اينکه  در يک سن متناســب اطفال درين کشورها از لحاظ اقتصادی وا بسه به دولت  ميشوند دولت برای هر طفل خانواده حساب بانکی باز ميکند و پول معينی که مصرف يک شاگرد مکتب را تکافو بکند سنجيده  و به صور ت متداوم در حساب بانکی شان ميريزد.  اطفال درين کشورهـــا دربدست آوردن پول جيب خرجی شان به مشکل مواجه نميگردند.

          دراين کشور ها هرقدر به سن اطفال افزوده شود سالانه مقدارجيب خرجی انها به فيصدی  مناسب افزايش  ميابد اطفال کـــه از لحا ظ اقتصادی خودرا وابسته به دولت  ميدانند رشته هــــای محبت و صميمت انها با والدين  هر ماه و ساليکه  ميگــــــــذرد سستتر ميگردد. اما تحت مراقبت پوليس ميباشند تا بســــــوی مشروبات  الکلی و استفاده از مواد مخدر کشا نيده  نشو نـــــد اماوقتی به سن هجده سالگی رسيدند از قيود پوليس وخانواده کاملاْ آزاد شده و به آن افتخار ميکنند وبعضی از آنان در همیــن سن به فکر تشکيل خانواده ميشوند که در انتخاب همسر آنـان اراده و الدين انها دخالت ندارد.

                بسياری اينچنين جوانان درمقابل تمام رنج و عذاب مادربی اعتنا بوده و همهء تکاليف مادر را فراموش ميکنند و از هميــــن سبب محبت و صميميت در والدين و فرزندان  در کشورهــــا ی متمدن  رشد ناکرده  ميماند. ولی  حس اتکا به نفس و خـــــود محوری در آنها رشد ميکند. مادريکه مدت هجده سال کامـــــــل  زحمت فرزندان خود را بدوش  کشيده زمانيکه فرزندش به سـن کمال و جمال ميرسد  تمام رنج مادر و پدر را که در پــــــــرورش و آموزش او کشيده اند به باد فراموشی ميسپارد. ولی بآنهــــم ازردگی  از فرزندان  در مادران و پدران پديد نمی آيد. زيرا آنهــــا ميدانندکه رسم  . آيين . کلتور و دساتير مقامات  وحکم قوانيــن  وضع شده کشور شان همين است .

                 اگر دردو رنج مادران و حتا پدران مهربان  نسبت  به اولاد با درنظر  داشت  روابط  ارگانيک طبعی و روانی  بين والدیــــــن و فر زندان سنجيده شود نسبت به هر درد و رنج مريضی و غيره که والدين ميکشند سنگين ترو غم انگيز تر است . طور مثـــــال سالانه دو مليون نفر  در سراسر جهان  از اثر ابتلا به امـــــراض  توبر کلوز جان ميبازندو يک مليون نفر از اثر تاثيرات  ناگوار تشنجی مرض ميرگی تلف ميشوند. يک مليون نفر در نتيجهء آلوده شــدن خون شان به ميکروب ملاريا  نا بود ميشوند که همه ء آنان والدين خودرا مخصوصاْ مادر را در ورطه ءغم و اندوه ميگذارند. و از همـــه ناگوار تر اينکه در جنگ های خانمانسوز افغانستان . عــــــــــراق سريلانکا. قسمت های از هند . سودان . فلسطين و نقاط دیـگرجهان روزانه  هزاران  نفر قربانی آشوب جنگ و بمبـــارد مــــا ن ميشوندکه اينها هريک فرزند مادری است  وفرد فرد از ایــــــــن قر بانی داده گان شب و روز در دريای غم و اندوه غطه ور انــد.

               در افغانستان  در طول جنگهای  ميهنی و داخلی  هــزا ران نفر که دارای توان رزمی بودند در جنگ عليه مخالفان شان کشته شدندکه مادران  داغ ديده از اين متوفا هااز يک سو رنج از دست دادن فرزند جوان و رئيس خانواده و از سوی ديگر  رنج  تغذیــــهء و پرورش دو ويا سه طفل ديگر خويش را بدوش کشيده اندو بـا تمام فقر و بد بختی و نا امنی که جنگ با خود آورد با هر نـــوع مصيبت و سختی های روز گار روبر و تحل کردندو هنوز هــــم دريچهء اميد و بهبودی بسوی آنان  گشوده نشده است .

                   قابل ياد آوری است  که همه روزه  صــــــد ها جــــوان در نتيجهء برخورد های  مسلحانه که عدهء بنام  استقــــــلال و آزادی طلبی  سلاح بدوش کشيده  و عدهء ديگر بـــــــــرای رسيدن  به اهداف  سياسی و نظامی و بدست گرفتن منابع سر شار عايدات  نفتی و معادن  دست نخورده يی پنهــــــان کشور ها. جنگ افزار  های خود را در ميدان کار زار  تها جمی بکار گرفته  که در نتيجهء بر خورد های مسلحانه به خــــــاک و خون کشيده ميشوندو مادران اين جوانان تا اخير عمر با غـم و اندوه زندگی را بسر ميبرند.

                   و نا گفته نبا يد گذاشت که مادرانی هم هستنـــــد در امر يکا . اروپا و کانادا کمر بر ضد  سياست  جنگ طلبـــــــی وکشور  کشايی بسته اند و فعالانه در اين راه  مير زمنـــــد و درجهت خواسته های شان  نسبت مرگ  فرزندان جوان شـــــان در جنگها کاملاْ رو حيه ضد جنگ را در خود تقو يه نموده کـــــار ميکنند ودراين روند صلح خواهی و ضد جنگ بودن علاوه ازمادران صلح خواه اشخاص انسان دوست و هومانيست ها هـــــر روزه بيشتر از گذشته  روی صحنه می آيند.

                   ايالات متحده امريکا سالانه پنجاه مليارد دالـــــــــر بـه مصارفات  نظامی و لوژستيکی سر بازانش در افغا نستـــــــان و عراق  مصرف ميکند که تداوم اين وضع نه تنها به نفع امريکا و متحدانش نيست بلکه منبع مصيبت  واگير در منطقهء جنو ب شرق آسيا و منبع بزرگ مصيبت درحوزه  خليج  و مديتـــــرانه نيز ميباشد . تحرکات  نظامی در هيچ  منطقه سبب آرا مـــش مردم  و مادران  نشده بلکه  مصيبت . غم و اندوه آنان را  چنـــد برابر کرده است . لازم است  برای خاتمه دادن به اين مصيبت و خامو ش گردانيدن آتش جنگ قبل از انکه مهار نا پذير شــود مقامات با صلاحيت  ذيدخل در مشتعل نگهداشتن اين جنــگ با تعقل تدابير لازم اتخاذ نمايند.

                   شرح بيان بيشتر هريک از اين مصيبت ها و آلاميکــــه فرزندان . مادران و تمام اعضای خانواده به آن گرفتار انــــــــــد از حوصله ء اين مقال بيرون است.بناْباطلب توفيق مزيدبه همهء والدين و فرزندان شان  در يچهء سخن  را ميبندم و به امیــــد روزيکه هيچ کس در هيچ کجای دنيا در پنجهء اندوه و مصيبــت نبا شـــــــد.

 

اندوه شرر بـــار

شبی ديدم میـــان کلبهء تــــــار

نشسته مادری افســــــرده وزار

غمش دردل نهان وچشم پراشک

درون سينه اندوه شــــــرر بــــار

مکرر داشت بر لب نام فر زنــــــد

که ای دلبند محبوب و مـــــددگار

فروغ ديده ء مادر تـــــــو بـــــودی

زداغت دايم است قلب مــن افگار

بخون خويش پروردم وجـــــــودت

به تحصيلت کشیـــدم رنج بسيار

تو بودی مايه ء اميـــــــد هـــــايم

تو بودی حاصل چشــــم گهربــار

شدی تو کشته ء دست ستـم گر

که بودت در جهان امیـــــــد بسيار

عزيزه عنا يت

 

 


بالا
 
بازگشت