عزيزه عنايت

 

قربانیان آرمان و اراده

   

       انسانها در هر برحهء از زمان برای تحقق آرمان و عقا ید شـــان گاه گاهی که مغایر با خواست ها و ارادهء امپراتوران و صا حــب

       اقتدار های جهان قرارگرفته است قربانی عقیده و احسا ســات شان شده اند.

              اگر با صرف نظراز یاد آوری چنین قربا نیان در پروســــــــهء تاریخ طولانی بشریت در روی زمین تنها نمونهء از چنین قربانیان

       را بعد از آغاز تاریخ میلاد مسیح مثال بیاوریم در کنار هزاران نفــر میتوانیم گالیله - عالم ستاره شناس رابه یاد بیاوریم که نسبـــت

       ابراز نظر در بارهء حرکت زمین  بگرد خورشیداز جانب رهبــــــران مذهبی آنزمان  در قرن۱۷ (۱۶۱۰ ) محاکه وبه اعدام محکوم شد.

               سینت ولنتین نیز یکی از افرادیست که در قرن ســـــــوم  (۱۴ فبروری۲۷۰ میلادی) نسبت مقید بودن به محبت و علاقــــه

       مندی به معشوقه اش اعدام گردید ودر قرن چهارم قمری رابعه ء بلخی شاهدخت بلخ با ستان نسبت سرودن اشعار فمینیستی

        نظر به دستور برادرش حارث توسط جلادان بقتل رسید.

               وقتی به صفحات تاریخ نگاه میکنیم به مشا هده میرســـد که هزاران مبارز که استقلال طلب بوده اند و یابرای  تـــحـــقـق

         آرمان و ارادهء خود ابراز عقیده و نظر نموده بودند نسبت همسو نبودن این ارمان و نظر شان به ارادهء حاکمان  جبار زمان ومکان

         معـــدوم شــــده انـــد.

             برای جلو گیری از تطویل کلام با کنار گذاشتن شیوه وشگرد فعالیت هاو مخالفت های مبارزان علیه عمل کرد استبدادیـــــان

         زمان و مکان مسکونی شان که بر طبق ضرب المثل( زبان سرخ سر سبز را میدهد به باد) سر های سبز شان به باد فنا رفتــــه

         وخون های شان  در زمین ریخته شده است .

                میخواهم  صرفاْ سر گذشت رقتبــــــــاردوتن از ایـــــــــن قربا نیانیکه نسبت ابراز احساسات جوانی  یکی در اروپا و دیگری

        در سر زمین آسیا و در بلخ با ستان  اتفاق  افتاده اشاره کنم.

                اول: قربانی  محبت در اروپا- سینت ولنتین  یکی ازجوانان کاتولیک مذهب که در جملهء کار مندان خوب کلیسای روم و د ر

         یکتا پر ستی و عبادت به خدای یگانه ثــا بت قدم  تشخیـــــص گردیده و نسبت کار بلاوقفه درمورد رسیده گی به حما یـــــــت

        و پرستاری افراد مریض و مسن که جنبه های انسانی وروحانی مذهب مسیحیت را تشکیل  میداد طرف توجه خاص مقا مـــا ت

        رو حانی کلیسا قرار داشت و حتی او زمانیکه  به دختر شهر دار روم دل بسته و باوی در تفاهم بود و تا جایکه درنوشته های تاریخ آمده است پدر دختر مانند امپراتور(کلاودس دوم روم) یکتاپرست نبوده رب النوع را پرستش مینمود. و لنتین از جریان صحبت هـای

        معشوقه اش دریا فته بود که شهر دار روم(پدر دختر) نسبــــــت اختلافات عقیده تی ممکن است به ازدواج او موا فقت نکنــــــــد ولنتین که به صحبت کردن با زبان روحانیت ومسیحیت مهارت تام داشت به زود ترین فرصت با دید وادیدهای مکرر با شهر دار رو م چنان بالای آن تا ثیر گذا شته بود که حتی به خواهش ولنتیـــن تعدادی از زندانیان مذ هبی- بزرگسالان و مریضان را با استــفاده ازقرابتش با امپراتور روم آزاد سا خته بود.

             ولنتین که مطمین شده بود و میدانست که پدرمعشوقه اش را تحت تاثیر گرفته است  به زودی به مقصد خواهد رسیدو بــــا

        ( دختر شهر دار روم به آسانی عروسی خواهد کرد): اما ازقضـا نظر به ابراز نظر درباریان ـ امپراتور روم  هیتی توظیف میکندکــــه

        تا مشخص نماید و بداند که در جملهء سربازان امپراتوری ایامجرد ها خوب  میجنگند و یا متا هل ها ؟

             ولنتین که در پهلوی امور مذهبی وظیفهء محول شده ازسوی مقامات کاتو لیک تمام توجه اش  در مسیحی سا ختن شهر دار ( پدر معشوقه اش) معطوف شده بود میکوشید تا مشکلی بـــه خاطر عرو سی اش بو جود نیا ید و با تبلیغات  مذ هبی وبیشتر تحت تاثیر قرار دادن آن شهر داررا- وادار به گرایش و به مذ هـب  کا تولیک نموده مراحل آنرا با راز داری و سریت  طی کرده و بعد ها رضا یت او را در مورد عرو سی دخترش کسب و در انتــظــار فرصت مناسب بود  تا عرو سی نماید.

               بروفق ضرب المثل( بخت اگر یاری کنددندان به سنـــــدان نشکنــد+ بخت اگر سستی کنددندان زحلوا بشکند) درایـــــن

       هنگام هیت بر رسی سر بازان به امپراتورراپورمیدهدکه درجبههء جنگ مجرد ها بهتر از متا هل ها میجنگند زیرا متاهل ها همیشه در فکر زن و فرزند شان بوده و از کشته شدن حراس دا شتنــــد و فکر میکردند که اگر کشته شوند زن و فرزند آنــــــان  چطــــور خوا هــــــد شــــــد ؟ اما مجرد ها هیچ تشویشی از آینــــــــده نداشته فقط برای غلبه بر دشمن فکر مینمو دند.

               امپراتور با حالی شدن از این موضوع- فرمان میدهد وازدواج جوانان را ممنوع  اعلام میـدارد.  ولنتین بــا شنیدن این حکـــــم امپراتور بسیار مغموم شده و تعدادی از دوستان خود را مخفیانه جمع کرده و در گوشهء از شهر بصورت غیر علنی همه با معشوقه

های شان رسماْ عروسی کرده و فیصله میکنند که برای امپراتور بگو یند که قبل از صدور حکم منع ازدواج - جوانان عــــــرو ســی  کـــــــرده انـــــد.

                از بخت بد و لنتین از یک سو راپــور ازدواج مخـفیانهء او ـ و دوستان هم نظرش به امپراتور میرسد و از جانب دیگر مو ضو ع تغیر عقیدء شهردار روم( خسر ولنتین) افشاء شده واز این را ز امپراتور روم در جریان قرار  میکیرد و با خشم و غضب امــربـــاز داشت همهء آنانرا  صادر میکند.که در نتیجهء تحقیقات و بازرسی ها ولنتین سر منشاء این همه نا فرما نی ها و تشویق پدردختر ( شهر دار روم)  به مسیحیــت  تشخیص شــــده و بتـــا ریـــخ  ۱۴ - فبروی قرن سوم(۲۷۰ میلادی) به حکم امپــراتـــور روم در    زندان  اعدام میگردد.

                مدت ها بعد-پس از مرگ امپراتور روم کلاودس دوم عده ء از دوستان و هم عقیده های ولنتین روز مرگ او( ۱۴ فبرو ری) را

  گرامی داشته  و به یادش شمع روشن  کـــرده و آنـــــــرو ز را  تجـــلیل نمـــو دند.

                بعد ها جوانان نیزباین مراسم سال بسال علاقهء بیشتـرگرفته که سر انجام باگذشت قرون و سا لها ۱۴ فبروی بنــــــام ولنتین( روز عشاق) بصورت متداوم تجلیل شده و در غرب جـــز کلتور ملی محسوب میگرددو اکنون در سراسر اروپا وغرب تحفه ها - گلها و مثال آن بنام ولنتین از آغازمــــــاه فبـــروری دربــازار  عرضه گردیده و در ۱۴ فبروری جوانانیکه باهم شناخت دارنــد ازتحایف و گل های متذکره تقدیم یک دیگر نموده و روز عشــــاق رابهم  تبریک میگویند .

              دوم: رابعهء بلخی شاهد خت بلخ با ستان در آسیا.رابعهء بلخی متخلص به زین العرب دختر کعب قزدارپادشاه بلــخبا ستان در آسیا بودکه در قرن چهارم قمری میزیسته است کـــه البته فرهنگیان و هموطنان عزیز مان بانام و مقـــام ارجمنــــدش آشنایی دارند و لی بآنهم به ارتباط با این  موضــوع  مقــامش را گرامی داشته مختصراْ بعرض میرسانم.

                رابعهء دختر دانای بلخ با ستان قریحهء شعری خویــش را به آزمایش میگیرد و بزبان دری اشعاری میسراید که گفته میشود او نخستین شا عر فارسی زبان از مجموع زنان و بعد رودکــی و  حنظلهء بادغیسی سومین شاعر در تاریخ ادبیات محسوب میگردد

                در آن زمانیکه نسبت قیودات  موجود در آداب و سنن اسلام زنان محق نبودند حتی در حضور مردان خانواده بی محبا و بـدو ن مراعات آداب حسنه لب به سخن بگشایند- رابعهء بلخی درستیز با این سنت ( نابرابر) که از نظراو بدعت پنداشته میشد بی حراس لب به سخن گشوده و سرایش اشعار فمینستی را آغاز نمود.

               کعب قزدار پادشاه بلخ که رابعه رااز لحاظ استعداد خـــــدا دادش- سخنوری و شا عری اش خیلی دوست  میداشت روزی در حالت  مریضی پسرخود حارث را میطلبد و به وی و صـــیــــت می کندکه از خواهرش رابعه مواظبت خوب بکند وسر نوشـــــت اورا  به شخصیکه لایق وی با شد گره بزند.

                در سا یت سپیده در مورد و صیت کعب به پسرش حـارث چنین نوشته شده است :( چه شهر یارانیکه  این گرانمـایه را از من میخوا ستندو من هیچ کس را لایق او نشناختم- اماتو چــون شخصی را که شا یستهء اویافتی خوددانی تا به هر را هی کـه میدانی روزگار ش راخرم سا زی)  بعد از فوت پدر :حارت برتخت مینشیند وعنان سلطنت رابـردست میگیــــــــرد.

                بکتاش نگهبان گنج های شاه از جملهء غلام بچه هـــای خوش سیماو خوش قیافه در دربار بود و همچنان رابعه نیــــزدر

 حسن صورت در قلمروپدرش تاق بوده ودر خفابه بکتاش دلگـرم میشودو آهسته آهسته شعله  های عشق چــهرهء گلابینـش رابه زردی میکشاند. که در یکی از روزها خانمی متجرب علــت رنگ زردی وی را از رابعه میپرسد. را بعه دردل میگشایدوازمحبت و عشق بکتاش سخن میگوید و این شعر را برای محرم رازش  میخواند.( چنان عشقش مرابی خویش آورد+ که صد سالـــــه غمم در پیش آورد) وبعد شعری مینویسد و به بکتاش میفرستد  که مطلع و مقطع شعر چنین است .

         مطلع.( الا ای غایب حاضر کجایی؟+به پیش من نه یی اخــــــر کجایی؟)

مقطع.( اگر پیشم چو شمع آیی پدیدار+ وگرنه چــون چراغم مرده انگار) بکتاش پس از خواندن اشعار متواتر رابعه خود را بخت بیدار شده میپندارد. که در یکی از روز ها رابعه را میبیندو میخواهد ابراز محبت نماید. رابعه بر آشفته و با قهر به بکتـا ش میگوید- همینکه عشق ترا برگز یده ام و بهانهء این عشق سوزان و محرم اسرارم هستی کفا یت میکند و دست از من بردار.

                بنابه  این گفته  رابعه ـ متصـــوفین عشق اورا عشــــــق مجازی نه بلکه عشق روحانی و معنوی دانسته اند که عشـــق معنوی به باری تعالی تلقی میشود.

                حارث برادر رابعه که از اشعار خواهرش آگاهی می یابــــد جوانب معنوی و روحانی آنرا در نظر نگرفته و صرفاْ به جنبه ها ی ظاهری اش توجه میکند و آنرا عشق مجازی خوانده دستورمیدهد که را بعه رادر داخل حمام رگهای دستانش را قطع کنند.رابعــه از مرگ نمیحراست و تا آخرین رمق حیات شجاعانه با خون خویش در دیوارهای حمام شعرش را مینویسد.که نامش از قرن چهارم تا

 امروزنسبت ستیزه اش در برابرزور گویی های مردان زمــانه اش زنده میماند. اگرچه بیاد وبود ازمرگ رابعــــهء سخنسرا ودختـــــر دانای بلخ تجلیل بخصوص بعمل نیامده اما وقتی سخن ازادبیــات و سرایش اشعار فارسی و فمینستی بمیان می آید نام رابعـــــــه بلخی در صدر لست اشخاص و نخستین  شاعران فارسی زبـان قرار میگیرد. و امروز ده هاتن از زنان با استعداد در مناطق فارسی زبان وجود دارد که اشعار فمینستی میسرایند و ارادهء آهنیــــــن و دلاوری بی همتای رابعهء بلخی  منبع الهام و انگیــزهء بــــرای سرایش اشعار فمینستی آنان میباشد.

              فمینیزم نیز بحث طولانی دارد که از لحاظ مفاهیم عموی آن  تمام حرکت و مبارزات برای تساوی حقوق زنان با مردان را در بـر میگیردکه دانشمندان عرصهء ادبیات و سیاست معتقد اندفمینیزم بعد از قرن ۱۶ در غرب بمیان آمده  وپرورش یا فته است و ازقر ن  ۱۹ به بعد به اوج خود رسیده است و به کشورهای اسلامی نیز گسترش یا فته است. بااحترام

                                         عزیزه عنایت

                                    ۸/۲/۲۰۰۷

                     **  فروغ سحــــر **

        عشق من و ندای من مقصد و مدعــای من

        پیش تو التجا کند شب همه شب دعای من

                                      نغمهء سوزوسازمن قبلهء هر نماز مـــن

                                       حافظ رمزو رازمن لطف تـــو وخطای من

       جـــان من و روان من عشق تودر نهان مـــن

       دردء رسد بجان من از تــو شود شفــای مـن

                                       از تو فروغ سحرم جلوهء تـو در نظـــــرم

                                       هر سو ترا مینگــرم ای بت آ شنای مـن

       مو نس مهربان تویی مالک روح و جان  تویی

       کیست دگر؟ جز تو کسی تا شنود نوای مـن

                    هردم ( عزیزه ) بوده است طالب مهر و عفو تو

                    جز کرمت سیه شود حال من و بقــــــای مــن

 

 


بالا
 
بازگشت