انجنیر سخی ارزگانی

تداوم کشتار زنان توسط  طالبان در افغانستان

 

امروز افغانستان به حیث بیش ترین تولید کننده مواد مخدر، تجارت قاچاق و همچنان درگیر بحرانی ترین معضل و به خصوص نقض کننده حقوق بشر در جهان کنونی شهرهء آفاق می باشد که قبل از همه چالش و بحران بس بزرگی را در برابر مردم و دولت جمهوری اسلامی افغانستان به وجود آورده است. ولی نباید از یاد برد که تاریخ بشریت این چنین بحران فرسایشگر و رویدادهای خانمان برانداز را هم در اوراق خود حفظ  خواهد نمود تا مورد  داوری و قضاوت قرار گیرد.

من در سدد کنهء گشودن سفره سایر بحران سرطانی افغانستان عزیز خویش قصد سفر را ندارم. فقط در ارتباط عنوان گزیدهء خود، عملکرد های ضد انسانی، ضد اسلامی و ضد ملی طالبان را  در افغانستان شدیدا تقبیح نموده؛ و یک باردیگر به پیشگاه هموطنان گرانقدر و مردم در خون تپیده یی افغانستان احترامانه به عرض می رسانم که فریب طالبان، القاعده و سایر همکاران و همفکران شان را نخورند و در برابر شان علم پیکار سرنوشت ساز را جهت تشکیل یک افغانستان تجزیه ناپذیر، نیرومند، باثبات، متحد، مستقل، مترقی، ملی و دموکراتیک به اهتزاز درآورند.

ناگفته نماند که من کلا قبل از این هم در نبشته های خود، دشمنان بشریت، دین، تمدن، آزادی، عدالت اجتماعی، پلورالیزم و دموکراسی را مخاطب قرار داده و افکار و عملکرهای ضد انسانی و ضد ملی آنان را دور از هرگونه تعصب و مرام شخصی به دیده یی انتقادی نگریسته و جنایات شان را در حدود توان افشاء نموده و از حریم انسانیت، اسلامیت، استقلال ملی، منافع ملی، سرنوشت مشترک ملی و... خاک مقدس افغانستان خودها دفاع کردم.

هرچند در کشور ما تعداد جنایت کار و ناقضین حقوق بشر کم نیستند و جنایت هم در حق مردم ما کم صورت نگرفته است. اما از وقتیکه طالبان از بین مجاهدین در پاکستان با سرمایه گذاری های جهان غرب، آی اس آی پاکستانی، وهابی ها و... تولد گردیدند و جهت انسان کشی و تباهی کشور ما به افغانستان فرستاده شدند؛ تا کنون جنایات شان نه تنها دور از تصور و عقل انسانی بوده، بلکه عملکرد طالبان آنهم خلاف انتظار حتا قصر باداران شان را نیز تهدید کردند.

ولی انیرا باید که دانست که طالبان افغان از سوی دشمنان مردم، استقلال و تمامیت ارضی افغانستان به منظور خاص تربیت، تسلیح و به کشور ما گسیل گردیده اند؛ تا تمدن ستیزی کنند، وطن ما را ویران کنند، زنان را به اسارت درآورند، امدادگران خارجی را سر ببرند، اعمال انتحاری را انجام دهند، انجنیران را در ساحه کار شان حلال کنند، ناامنی را ایجاد کنند، معلمین را گردن بزنند، بازسازی را متوقف سازند، مکاتب را به آتش بکشانند، انسان را بکشند، دین را بدنام نمایند، زنان کارمند را بکشند و... تا بعدا افغانستان را به پاکستان بفروشند که همه اینها کاملا واقعیت دارند. منجمله به صورت مستند، به این گزارش بی بی سی توجه نماییم که عملکرد ضد انسانی، ضد اسلامی و ضد ملی طالبان را بار دیگر به نمایش می گذارد:

« بر اساس گزارشها از افغانستان افراد مسلح که تصور می رود از اعضای طالبان باشند، 4 زن از اعضای يک خانواده را در ولايت شرقی کنر کشته اند.

همين گزارشها می گويند که اين افراد مسلح به سه نفر از کشته شدگان اخطار داده بودند که از کار کردن دست بکشند.

به گفته پليس افغانستان افراد مسلح روز جمعه بعد از ظهر (8 دسامبر) به منزل کشته شدگان هجوم برده و چهار زن را که دو نفر آنها معلم، يک نفر امدادگر و يک نفر ديگر خانه دار بوده است را کشته اند.

به گفته پليس افغانستان يک زن جوان و يک پسر در اثر اين حمله مجروح شده اند.

طالبان با کار کردن زنان مخالف است و در طول حکومت خود بر افغانستان از کار کردن زنان جلوگيری می کرد.

نيروهای وابسته به طالبان که در ولايت جنوبی و شرقی کشور بيشتر فعال هستند چند مدرسه بخصوص دخترانه را نيز در موارد مختلف به آتش کشيده اند.» ( 1 )

مضاف برآن اصل مسأله در اینست که دولت افغانستان ضعیف است؛ و بنیادهای آن سست و شکننده می باشند و در شرایط  دفاع از خود ، مردم و کشور قرار ندارد. زیرا، که دولت فاقد «برنامه مستقل ملی نظام سازی» افغانستان می باشد. و از این لحاظ هم است که دشمنان در کمین نشسته و به خصوص پاکستان را در برابر ما عملا تبارز داده و پاکستان هم منجمله به خاطر مسایل سیاسی- اقتصادی و مرزی خط دیورند، تروریستان طالبی و القاعده را جهت آدم کشی و تخریب به افغانستان می فرستند تا همین داشته های ملی مردمان افغانستان را نابود کنند.

 طالبان تا کنون به اعمال تروریستی، انتحاری، زن ستیزی، انسان کشی های خویش در افغانستان «افتخار» نموده و در این روزها در اساس نامه جدید تروریستی خویش بار دیگر تأکید بر «کشتن» پلیس، ارتش، مامورین دولتی، امداگران خارجی و قوای ناتو در افغانستان نموده اند. طالبان این گونه سیاست ها و کارکردهای خود را نیز اسلامی تلقی می نمایند. حال عملکردهای طالبان را با دستور خداوندی مقایسه می نماییم که خداوند متعال در مورد کشتن انسان ها چنین می فرماید:

«خون یکدیگر را نریزید و همدیگر را از سرزمین و خانه و کاشانهء خویش بیرون نکیند.» (البقره /84) (2)

در این آیه کریمه نه تنها ریختاندن و ریزش خون یک انسان ( یا یک مجموع ) توسط یک انسان دیگر و یا یک جمع دیگر به صورت قطعی منع گردیده است، بلکه راندن و کوچاندن انسان ها را از منزل و اماکن شان نیز محکوم و منع نموده است.

در جریان پنج سال حاکمیت امارت اسلامی طالبان در افغانستان به مشاهده رسید که نه تنها گروه طالبان با پشتوانهء القاعده، آی اس آی پاکستان و سایر حامیان بین المللی و منطقوی شان بیش از 12 هزار انسان را تنها در مزار شریف قتل عام کردند، بلکه متباقی مردم سراسر کشور را به کوچاندن اجباری از افغانستان نیز مجبور نمودند. همچنان طالبان هزاران زن و طفل و مرد را در شهر باستانی بامیان قتل عام نمودند؛ بت های بامیان را با افتخار خود منفجر کردند و این شهر را با آتش کشیدند.

و افزون برآن ملا عبدالمنان نیازی یکی از رهبران طالبان و والی  ولایت بلخ در مزار شریف بود، عنوانی «نابودی» مردم هزاره چنین فتوا و فرمان رسمی را صادر نمود که: هزاره ها یا به امارت اسلامی افغانستان باج بدهند، یا از کشور خارج شوند، یا مسلمان شوند و یا اینکه کشته شوند!

حال پرسش اینست که آیا دستورات خداوند درست و قابل قبول است و یا اینکه تفکر، عملکردهای تروریستی، تصفیه قومی، انتحاری و فتواهای طالبان علیه مردم افغانستان و قوای حافظ صلح و ناتو صحی می باشند؟

وقتی که خداوند قتل انسان و آواره نمودن مردم را توسط انسان دیگر در «روی زمین» به صورت قطعی منع قرار داده است؛ آیا این دستور خداوند حتا مورد پسند و قبول غیر مسلمانان هم نمی باشند؟

پس زمانیکه طالبان افغان مسلمان هستند؛ چرا خلاف دستورات الهی و مصالح بشری، مغایر موازین بین المللی و اعلامیه جهان حقوق بشر و در ضدیت به منافع ملی مردم افغانستان؛ خون مردم را به کشور خویش می ریزانند و بالاترین معیار نقض حقوق بشر را به جهان تقدیم کردند؟

در باور این سطر، وقتی که طالبان به خاطر تحقق مرام های شوم حکام پاکستانی و شؤنیزم قبیلوی و فردی خودها؛ تا کنون به هرگونه آدم کشی، نقض حقوق بشر، انتحار و بمب گذاری ها علیه مردم در افغانستان انجام داده و می دهند؛ عملا ثابت شده که طالبان دستورات خداوندی را قبول نداشته و بر ضد آن عمل نموده و بازهم می کنند.

 افزون برآن، اشخاصی که بناء بر وجه مشترک قومی، قبیلوی و سمتی خودها به صورت نامری و حتا عریان از سیاست ها و کارکردهای تروریستی طالبان دفاع می کنند؛ آیا آنان هم در مقابل فرمایشات خداوند یکتا، ضد حقوق انسان، مغایر اعلامیه جهانی حقوق بشر و ضد مصالح ملی مردم افغانستان  قرار ندارند؟

از سوی دیگر، بدون هرگون تردید که دولت پاکستان نیز مسلمان است؛ پس این چگونه «مسلمانی» است که حکام آن مغایر اصول قرآنی، موازین بین المللی و حسن همجواری؛ طالبان، القاعده و همفکران شان را مسلح نموده و آنها را بخاطر انسان کشی، نا امنی، بی ثباتی، ویرانی، ترور، اعمال انتحاری، نابودی دولت کنونی و تحقق شؤنیزم قبیلوی به افغانستان می فرستد؟

خداوند کریم در جای دیگر بازهم تأکیدا خودکشی و خون ریزی را توسط هر انسان علیه هر انسان دیگری را اینگونه منع نموده است:

خود کشی مکنید و خون همدیگر را نریزید.» ( النسأ/ 29) ( 3 )

در اینجا بازهم خداوند متعال خون ریزی و خودکشی انسان را کاملا منع نموده است. ولی طالبان افغان که غلام زرخرید و سرسپردهء آی اس آی پاکستان، تروریستان القاعده و دیگر دشمنان افغانستان هستند، با اعمال تروریستی و انتحاری خودها در افغانستان ادامه داده و «فخر» هم می فروشند.

طبق گزارشگر بی بی سی به این عمل انتحاری تروریستان طالب در ولایت هلمند نظر اندازیم:

« مقامات می گويند در اثر يک حمله انتحاری در ولايت هلمند، شش نفر از جمله چهار سرباز پليس کشته شده اند.

نبی جان ملاخيل، فرمانده پليس هلمند گفت که فرد مهاجم، بمبی را که به خود بسته بود، در داخل ساختمان ولايت (استانداری) منفجر کرد.

در اين حمله به گفته فرمانده پليس هلمند، هشت سرباز ديگر پليس نيز زخمی شده اند و بخشهايی از ساختمان ولايت به شدت آسيب ديده است.

مقامات می گويند هدف از اين حمله، محمد داوود والی هلمند بوده که در زمان انفجار در دفتر کارش حضور داشت اما آسيبی به او نرسيد.

منابع طالبان مسئوليت اين حمله را به دوش گرفته و گفته اند که فرد بمبگذار از ساکنان ولايت هلمند بوده است. » ( 4  ) 

باز هم به این عمل انتحاری دیگر طالبان در ولایت زابل توجه نماییم:

« مقامات افغان می گويند در اثر يک حمله انتحاری در ولايت زابل، دست کم چهار مامور پليس افغانستان کشته شدند.

پليس می گويد در اين حمله انتحاری همچنين بيست و دو تن ديگر زخمی شده اند.

گزارشگر محلی بی بی سی به نقل از شاهدان عينی می گويد که در اين حمله، تلفات زيادی به غيرنظاميان، از جمله کودکان رسيده است.

مقامات افغان معمولاً حملاتی از اين دست را به بقايای گروه شبه نظامی طالبان نسبت می دهند که در حال نبرد به منظور سرنگونی دولت حامد کرزی و بيرون راندن نيروهای خارجی از افغانستان هستند.» ( 5 )

 برعلاوه آن، طالبان افغان که مسلمان و از افغانستان هم هستند؛ به خاطر نوکرمنشی به زمامداران پاکستانی و گرفتن دالر، از ریختاندن خون مردم در کشور خویش دریغ نمی کنند و هر روز ، صدها خانواده ها را به قتل عزیزان شان در سوگ و شوک مغزی فرو می برند.

آیا انسانیت، اسلامیت و هویت ملی طالبان با کشتارها، ویرانی ها و ترورها به زیر سوال نمی روند؟

بنده که از ماه می تا پانزدهم نوامبر 2006 م. در افغانستان به سر می بردم؛ بدون گزاف گویی باید گفت که تقریبا هرهفته چندین انتحار و بعضی وقت روزانه سه بار هم شاهد بمب گذاری ها و عملیات انتحاری از سوی طالبان در هر یک از ولایت کشور مثل هلمند، قندهار، زابل، غزنی، ارزگان، خوست، پکتیا، کنر، جلال آباد، کابل و سایر ولایات کشور بودم که در رویدادهای جنایی روز و مطبوعات داخلی و خارجی نیز ثبت گردیده اند.

آیا اینگونه عملیات انتحاری که باعث کشتن صدها نفر فقیر، کارگر، دست فروش، جوالی، دکاندار، پیشه ور، تبنگ دارا، کراچی ران، دهقان، زن ، طفل، گدیان و... در جاده ها و مناطق گشت و گذار مردم  در شهرها می گردیدند و می شوند؛ بازهم صفات تروریستی و ماهئیت ضد انسانی، ضد اسلامی و ضد ملی طالبان را برای مردم ما و جهانیان به اثبات نرسانیده اند؟

پرسشی دیگری اینست آن عده از طالبان و علم برداران طالبان که  در ارگان های دولتی کشور هستند. و تعداد دیگری از طرفداران و مبلغین طالبان به خصوص که به عنوان پروفیسر، داکتر، انجنیر، سیاست پوه، اسلام پوه، علم پوه، افغانستان پوه، جهان پوه و... که در داخل  و خارج کشور به سر می برند؛ اینها هم به خاطر تعلقات تک محوری قومی، قبیلوی، سمتی خودها به صورت علنی از تفکر و عملکردهای طالبان دفاع نموده و خواهان مشارکت آنها در دولت کنونی افغانستان هستند؛ آیا انسان کشی و اعمال انتحاری، آتش سوزی مکاتب، حلال کردن معلمین، گردن بریدن انجنیران امدادگر خارجی، قتل زنان و... که همه روزه توسط طالبان در افغانستان مثله شده و بی وارث صورت می گیرند؛ چگونه طرفداران و علم برداران طالبان در پیشگاه بشریت، خداوند بزرگوار و مردم به خون خفتهء افغانستان پاسخگو هستند؟

آیا بازهم طرفداران طالبان با سربلندی و افتخار می گویند که:«ژوندی دی وی طالبان په افغانستان کشی! »؟

حضرت پیغمبر اسلام (ص) در خطبهء حجت الوداع به دفاع از عزت، حقوق و ارزش زنان، بر مردان چنین تأکید ورزید:

« زنان امانت های خدا در نزد مردان اند و باید به این امانت های الهی به درستی رفتار شود.» (6)

زمانیکه حضرت پیغمبر گرامی جهان اسلام بر اساس دستورات الهی و همچنان به دفاع از کرامت انسان و حراست از حقوق حقهء زنان به مردان هوشدار می دهد که با زنان با امانت داری، عدالت و انصاف رفتار کنید. زیرا که زنان امانت خدا در نزد مردان می باشند. در این زمینه بازهم به مشاهده می رسد که طالبان دستور پیغمبر خدا را هم نادیده گرفته و در این روزها «چهار زن» را در ولایت کنر به گونهء ددمنشانه به قتل رسانیدند.

 آیا این عمل طالبان بازهم دلالت بر خصوصیات ضد انسانی، ضد اسلامی و ضد ملی طالبان در افغانستان نمی کند؟

آیا بازهم چرا جامعه جهانی، ناتو و دولت افغانستان مشترکا یک مبارزه سرنوشت ساز را علیه طالبان و حامیان پاکستانی شان اتخاذ نمی کنند؟

ببنیم که جامعه جهانی هم در ارتباط به مسأله «تداوم جنایات» طالبان و مداخلات عریان پاکستان در داخل کشور ما، بعضی اوقات سکوت معنا دار را انتخاب نموده، و یا صرفا به صورت نمایشی از همچو مسایل در کشور ما شکوهء بی تأثیر را می کند و می گذرد؛ و صادقانه از نگاه بشری و حقوقی در پی دفاع از حقوق مردم افغانستان در برابر طالبان و پاکستان و دیگران نمی باشد.

چرا جامعه جهانی و به خصوص امریکا و انگلیس و حامیان شان به تداوم بحران افغانستان نقش پنهانی و حتا در موارد مداخله آشکار را نیز در «پوشش های» مختلف می نمایند؟

 

کوتاه کلام:

در قدم نخست: تا زمانیکه «بافت» و «سیاست» دولت افغانستان به همین گونه ادامه پیدا کند، طبعا که دولت در سیاست داخلی و خارجی خویش «ضعیف» باقی می ماند و دشمنان از این ضعف دولت به نفع غارتگرانهء خویش استفاده می نمایند و افغانستان را بار دیگر به میدان رقابت «بزکشی» تبدیل می نمایند. چنانچه تا حال به همین منوال ادامه دارد. و این یکی از انگیزه های اصلی «بحران» کشور می باشد که متأسفانه در این مورد عطف توجه اساسی صورت نگرفته و نمی گیرد. اشتباه بالای اشتباه تکرار می شود و فساد اداری بازهم اوج می گیرد.

عامل دوم: سیاست و عملکردهای غیر سازنده جامعه جهانی ازآغاز تا کنون در قبال افغانستان می باشند که نه تنها به نوبه خود «باعث» تداوم بحران کشور ما گردیده است، بلکه «موجب» احیای مجدد طالبان، القاعده و مداخلات کشورهای دیگر در امور افغانستان نیز شده است.

اولا اینکه: باید تمام «سیاست های» مغرضانه کشورهای ذیدخل در امور افغانستان از اساس به نفع تأمین امنیت، استقرار صلح پایدار، تسریع بازسازی، استقلال سیاسی- اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی، تحقق جامعه مدنی و نظام مردم سالاری تغییر نمایند و به خواست های ملی مردم افغانستان احترام صادقانه گذاشته شوند.

ثانیا اینکه: «ساختار دولت» بر مبنای تفکر خردمندانه مستقل ملی و دموکراتیک از تهداب اصلاح شود و «نقش محوری» و عملی مردم حلال تمام مسایل و بحران کشور قرار گیرد. یعنی مردم ما با داشتن یک «میکانیزم مستقل» ملی- دموکراتیک حاکمیت نوین سیاسی می توانند که همراه با جامعه جهانی در مبارزه علیه فساد اداری، ارتشاء، جمع آوری سلاح، تأمین امنیت، برقراری صلح، فقر زدایی اجتماعی، کشت کوکنار، تولید مواد مخدر، قاچاق، تروریستان طالبی- القاعده و... به خصوص حل بنیادی خط  دیورند و تحقق تساوی حقوق زنان با مردان تدریجا پیروز گردند.

ثالثا اینکه: تمام ناقضین حقوق بشر چه در داخل و خارج دولت هستند؛ باید همهء آنها مورد محاکمه و مجازات لازم و قانونی ملی و بین المللی قرار گیرند تا قانون در جامعه تطبیق، عدالت رعایت و همچنان «فرهنگ قانونیت» در تمام مناسبات اجتماعی جامعه تدریجا و مسالمت آمیز نهادینه گردد. یعنی بدون «تطبیق قانون»، تصفیه اساسی حق با باطل صورت نگرفته و عدالت هرگز در جامعه رعایت نخواهد شد.

 پس با صراحت گفته می توانم که با تطبیق قانون و نهادینه شدن فرهنگ قانونیت در کلیه زیربنا و روبنای نظام اجتماعی جامعه است که زمینه های هرگونه تحقق عدالت اجتماعی، برابری مشارکت عادلانه اقوام در حاکمیت سیاسی کشور، تحقق تساوی حقوق زنان با مردان، ترقی و شکوفایی حیات جامعه تضمین گردیده و «گوهر قانونیت» بر ارگان های دولتی و جامعه از اصل نظارت برخوردار خواهد گردید. مسلما که با نهادینه شدن فرهنگ قانونیت در تمام مناسبات جامعه است که منجمله زیرساخت و روساخت «فرهنگ» دخترفروشی، فروش زن در بدل سگ، زن ستیزی، اسارت زن، تجاوز بر زنان، کشتار زن و نظایر آن تدریجا زوال خواهند نمود.

24 قوس 1285 مطابق

15/12/2006 م.

منبع:

( 1)- ( به روز شده 12:45 گرينويچ - شنبه 09 دسامبر 2006- 18 آذر 1385 سایت بی بی سی.)

( 2 )- ص 188 ایمان و آزادی/ چاپ اول، بهار1382/ مؤلف: دای فولادی/ افغانستان.

( 3 )- ص 188/ ایمان و آزادی/ چاپ اول، بهار1382/ مؤلف: دای فولادی/ افغانستان.

( 4  )  مبیع سایت بی بی سی :12 دسمبر 2006 مطابق 21 قوس1385 خورشیدی.

( 5 ) مبنع: سایت بی بی سی 23 قوس 1385 برابر با 14دسمبر2006 م.

( 6 )- ص 221 / ایمان و آزادی/ چاپ اول، بهار1382/ مؤلف: دای فولادی/ افغانستان.

 

 

 


بالا
 
بازگشت