افغانستان در آتش نفت وگاز

آروين

 

31.1.08

<قست چهارم>

قبل از این که به ادامه ای افغانستان در آتش نفت و گاز  بپردازم ، می خواهم پیرامون   زد وبند وچالش های سیاسی نا هنجار، درراستای عدم  مبارزه سالم وهماهنگ کننده  با تروریزم که با مشارکت جامع جهانی ، امریکا وقوای ناتو راه افتید ، برخی  کشور ها درجهت اهداف سیاسی واقتصادی  یکدیگر را از عقب به خنجر میزنند.  مثلأ بریتانیا .  شواهد وقرائن نشان داده است ،  بریتانیا درراستای مبارزه با تروریزم نسبت به امریکا و دیگر کشورهای متحد، دریک نظر متفاوت سیاسی وایدئولوژیکی به دفاع ای غیر مستقیم از پاکستان وطالبان قرار دارد ، وضعیت و بحران سیاسی را بیشتر وحشتناک و به تداوم  آن میفزاید .  تاثیرو پیامد های نا گوارآن  نه تنها درافغانستان بلکه درسطح بین المللی  ابعاد گسترده را به خود معطوف وکشورهای مشارکت کننده را  درروند مبارزه با تروریزم مایوس ودل سرد وعدم توانائی نیروهای رزمی ناتو را در برابرتروریست ها زیر سوال قرار داده است  . نظراجمالی خود را اینطور ابراز میدارم. در زندگی انسانها پدیده های خوب وبد رونما میشود  ، ازآن جمله یکی پدیده شوم استعمار است که اثرات ناگوار، درد منشانه و تباه گونه را نه  تنها درحیات و جامعه ا ی کشورهای فقیر وعقب افتاده به ارمغان می آورد  بلکه دربین خود ابر قدرت های جهانی نیزاثرات ناگوار منفی را وارد میکند، عوامل آن به سلسله ای مطالعه مطالب هذا روشن میشود ،

ابرقدرت های جهانی بمنظورتوسعه سیاست استعماری شان ناشی ازعدم فهم تجارب به تاریخ سنت وفرهنگ عنعنات کشورها،  اشتباهاتی بس عظیمی  را مرتکب و دست به اقدام  تجاوزلجوجانه ای سیاسی ونظامی بالای کشور های فقیر وناتوان میزنند. در نخست امریکعده اشخاص وافراد فریب خورده وکاسه لیسان بوقچه برداران را  تحت تربیه میگیرند تا وبوسیله ای آنها اهداف مغرضانه وبرنامه های تدارک شده را به سلسله مراتب  انجام  وجوسیاسی حکومت مورد نظر را با توطئه ودسیسه در لبه ای  پرتگاه قرار دهند . بدینوسیله گروه های خرابکارودشمن ملت ومردم مطابق پلان و با حمایت وپشتیبانی استعمارتخریبات جانی ،مالی وسیاسی را بکار می اندازند تا اینکه حکومت سر اقدار را دریک انقلاب نظامی و سیاسی واژگون وجای آنرا  حکومت استعماربنیان گذاری میکند . حکومت ودولت های  که ازطرف کشورهای چند قطبی تعین وبه سر  قدرت  میرسند چون مانند افغانستان وپاکستان ، هیچگاه حکومت مردمی ، به خواست واراده ملت ومردم نبوده ،  زیرا فرزند داران این نوع  حکومت ودولت ها  که بوسیله ای استعمارشکل میگیرد ، هر کدام آنها نتنها به یک کشورخارجی ، بلکه باچندین کشورو سازمان های جاسوسی بمنظورحفظ احراز قدرت وحفاظت بقای حیات شان نظربه اینکه اعمال جنایتکارانه و گناه های بیشمار ونابخشیدنی را  که در برابر ملت ومردم انجام داده اند ، همبستگی و رابطه دارند و بازهم به زورمیخ رهبران استعمارمی پرند . علی رغم این که در چنین حکومت ودولت ها که بویسله ای چند قطبی وبا ایدئولوژی های سیاسی متفاوت روی کار آمده میشود، تشکل  نظام سیاسی آن درراستای تحکیم وحدت ملی و انسجام اعاده شده نمیتواند.  زیرا استعماریک آفات ومرض مزمن سرطانی  است که ریشه های آن همه ارزش های حیاتی اقشار وتوده های زحمتکشان جامعه را نیست ونابود میکند . فساد اداری عدم صلح و امنیت را شدیدتراز روز های قبل افزایش میدهند که ما عملأ نمونه های آنرا بعد از سقوط حکومت دوکتور نجیب الله در طی جنگ های تنظیمی بین مجاهدین وتا امروز که شش سال  از عمر حکومت آقای کرزی گذشت مشاهده کرده ومیکنیم . تفاهم نظر مثبت وفعال درراستای هماهنگ شدن وحدت همکاری صادقانه در جهت آبادی وعمرانی زیربنأ کشور که ملت مستعضف فقیر را  ازبحران عقب افتادگی وگودال بدبختی که در طی سه دهه جنگ اعلام ناشده   بزرگترین تلفات جانی ومالی را متحمل شده اند و  به آن دست پینچه نرم میکنند نجات دهند ، وجود ندارد. زیرا درچنین حکومت ودولت ها که در فوق بتذکارر سید  اعضای کلیدی آن از وابسته گان چند قطبی میباشند  که از آستین استعمار سر بیرون آورده اند . علی رغم اینکه درتأمین عدالت اجتماعی وحقوقی هم دریک تفاهم همگانی برای ملت ومردم مصدر خدمت شده نمیتوانند ، بلکه ضربات  وخسارات سنگین جانی ومالی را با وحشت دهشت  در کشور بالای ملت مظلوم مستعضف افزایش و تحمیل میکنند. جوانان و توده های قشر جامعه ونهاد های مدنی که برضد استعمار آوازازادی خواهی ودموکراسی رابر مبنای مساوات عدالت اجتماعی  وعدم استثمار فرد ازفرد بلند میکنند، بوسیله فندامینتالیست های متعصب ساخته وبافته  که مقر و معهد آن  در پاکستان  است. با بکار انداختن ماشین ظلم وشکنجه آوازآنها  خفه ونابود میشود  . ما امروز عملأ مشاهده میکنیم که در دستگاه حکومت  آقای کرزی وحکومت نظامی پاکستان 90 در صد آن پیر مردان فندامینتالیست های متعصب تنگ نظر که دشمن اسلام وانسانیت ودوست وفا داربه استعمار هستند ، بالای ملت فقیر وبی دفاع  کشور حکم وقدرت اداره سیاسی ونظامی واقتصادی را  بعهده دارند. تا چه وقت وتا کدام زمان این کهن سالاران استعمارنسل های جوان را از اداره حاکمیت سیاسی ، نظامی واقتصادی بدورنگه میدارند. این رسالت را باید جوانان رشید،نهاد های مدنی ومترقی و خبره گان کشوربدون درنظردا شت  قوم وقوم پرستی ودیگر تعصبات که وثیقه ومیراث اسلامی وانسانی ندارد درک کنند که از زیر یوغ استعمار خود وملت رنج دیده را نجات دهند وعلیه پدیده های شوم  برزمند. این وظیفه ورسالت همگانی است تا  درتحرک یک ایدئولوژی مشترک  برای نجات افغانستان از چنگال تروریزم که در راس آن حکومت بدنام  پاکستان ،عرب های وهابی وبا حمایت انگلیسها هدایت میشود، کارو باهم  بسیج شوند ، کشورو ملت افغانستان بوسیله فرزند د اران استعماربسوی جنگ های که ناشی از تقسیم وترکه میباشد در معرض خطرجدی قرار خواهد گرفت .امروز نه تنها در داخل افغانستان درجهت کسب قدرت نشان زنی ها ادامه دارد ، بلکه خارج ازافغانستان نیز اشخاص وافراد غیر مسئول که چهره های آنها کاملأ شنا خته و برملا است با فندامینتالیست های متعصب  که ریشه های آنها از دریای وهابی های عربستان سعودی آب می نوشد،  برای کسب احراز قدرت در تلاش هستند که دست حکومت ودولت  آقای کرزی را از عقب بسته کنند.  در حالیکه این اندیشه وتفکرپوچ وبی معنی آنها جز دیدن خواب های سیاه وسفید چیزی  بیش نیست که ذهن ومغز شانرا لمس ونوازش میکند ، ،خواب است وخیال  است  وجنون . جوانان رشید وراد مردان  بزرگ ، ای افغان ازاده پرور، شجاعت و رسالت نیک شما در راستای انسجام وحدت ملی ، خدمت به مردم ، ملت ونجات کشور ازچنگ فندامینتالیست ها ی فروخته شده  است، رسالت شما برای نسل های بعدی بمیراث میمانید. نام  ورسالت شما باعث افتخاراولاد شما وملت شما است . آنهایکه  بخاطر احراز قدرت خود فروشی، ملت مظلوم وبی دفاع را بخاک خون خمیر نمودند ، نسل های بعدی و صفحات تاریخ ازدرج نام ورسالت زشت پلید شان ننگ دارد.

 

 قرار است درسال 2009 میلادی انتخابات ریاست جمهوری افغانستان  برگزار شود . اماقبل از آن رقابت های مقدماتی بین آقای کرزی ، آقای خلیلزاد ابعاد گسرده را دربین  ناظرین سیاسی درسطح بین المللی  به خود جلب کرده وممکن برخی دیگری نیزدرین رقابت ها شرکت کنند .                                                                       

 این وآن  بمنظوراحراز وحیطه قدرت کوشش خواهند کرد که دست شیطان را از پشت سر بسته کنند ، و چنان ا حساساتی وریاء کارانه بمنظور اغفال اذهان عامه درافشانی خواهند کرد  که گویا تمساح  اشک ترحم میریزد.  وعده ها مبسپارند که بحیث خدمتگارو خادم دین و ملت مطابق به خواست وضرورت جامعه  تا آخرین قطره خون مبارزه و  تلاش خواهند کرد . خیرامکان کاندید و برنده شدن آقای زلمی خلیلزاد نسبت به آقای کرزی بسیار ضعف  وکم رنگ است . دال اولأ آقای زلمی خلیلزاد علی رغم اینکه  یک امریکایی افغان تبار است ازجمله ای مشاورین بلند پایه شرکت های نفتی ومشاور اصلی چرچ بوش است و قانون اساسی افغانستان به  رای آن حکم نمیکند . ثانیأ اگر امریکا بخواهد موصوف را مانند آقای کرزی که نظر به جریده لوموند فرانسه درشماره 13 ماه دسمبر 2001 خویش نوشت : در آن وقتی که یونیکال پروژه ، اعمار پایپ لاین را روی دست گرفته بود ، حامد کرزی رئیس جمهور کنونی افغانستان نیز درگذشته یکی از مشاورا ن آن بود. خبرگزاری رویتر وجریده اسپانوی زبان موندودر شماره 18 فبروری 2002 خویش گزارش داد که کمپنی یونیکال درتعین آقای حامد کرزی درپست ریاست دوره ای انتقالی حکومت افغانستان نقش اساسی را بازی کرده است .همچنان اندیپندنت انگلستان درشماره دهم جنوری 2002 خود این راز را فاش نمودند ،  وارد چنین اقدام کند افغانستان در یک مرحله ای بحران نوین سیاسی ونظامی دیگرروبرو خواهد شد . که نظیر آن درطی شش سال دیده نشده است .  دال آقای خلیلزاد درزمانی که بحیث سفیر امریکا درکابل ایفای وظیفه داشت پیوسته پاکستان وایران را در حمایت ازطالبان وتروریست ها محکوم به مداخله  در امورافغانستان میکرد. درحالیکه اینراهم میدانست  نه تنها پاکستان وایران در حمایت از طالبان والقاعده قرار دارند بلکه انگلیسها نیز باوجودی اینکه ظاهرأ درپهلوی 35 کشورهای دیگر درروند مبارزه با  تروریزم  مشارکت دارد ، اما در حمایت طالبان باطرف داری پاکستان نقش فعال ومؤثری  را ایفا میکند چنانچه شواهد و نشانه های غیر قابل انکارتصریح میکند که نیروهای بریتانیا با سازش وهمکاری با مخالفین دولت افغانستان نیروهای خود را از ولایت هلمند عقب کشید و کنترول ولایت هلمند را بدست طالبان قرارداد  که اثرات نا گوار آن تا همین اکنون ادامه دارد ،  تماس و روابط  مخفیانه ای دیپلمات های آن با طالبان که منجر به اخراج دیپلمات مذکور از افغانستان شد.   لحاظا روی همین دلایل برهان پذیریش آقای پدی اشداون که یک تبعه انگلیس است بحیث نماینده سازمان ملل متحد در افغانستان  از طرف رئیس جمهور آقای کرزی بشدت رد شد. روزنامه های چاپ لندن بتاسی از وصول استعماری  با خشن و اعصبانیت بدون درنظرداشت پرنسیب و رعایت به قانون مطبوعات عجولانه آقای کرزی را به باد انتقاد گرفتند ، چون نظربه سیاست های دوگانه ، تحقق پذیری منافع سیاسی شان در افغانستان کم رنگ وماهیت خود را ازدست داد  .  این تنش ها مناسبات سیاسی را تا اندازه بین کابل ولندن به سردی گرایش داد   درواقعیت امر انگلیسها نظربه اهداف واستراتیژی سیاسی واقتصادی دیرینه که در آسیای میانه دارد ، پاکستان رامنحیث  تخته ای خیزمداخله درآسیای مرکزی برای خویش نگه داشته . همچنان پاکستان که  ازظرف انگلسها آب مینوشد دروفا داربا انگلیسها نسبت به  امریکا ودیگر کشورها صادق وبه آن ارج میگذارد. بنأ علی رغم آنکه انتخاب آقای خلیلزاد بحیث رئیس جمهور طرف مخالفت کشور های مداخله گرقرارخواهدگرفت  ، بلکه  نفوذ قدرت مردمی و سیاسی آن نیز درداخل افغانستان نظر به آقای کرزی و برخی دیگران بسیار ضعیف و کم رنگ دیده میشود . اما اینکه قدرت سیاسی ونظامی در جهان در دست شرکت های نفتی قرار دارد ، ضربالمثل وجود داردکه می گویند ، آب زور سربالا میرود،  اگر چنین اتفاق بیافتد . ممکن آقای خلیلزاد در حاشیه بحرسیاست که خطرات زیاد در آن موجود است با روش وگونه های دیگر فکری شنا کند . واین مشکل است تا بتواند دراین بحر پر تلاطم خود و کشتی شکسته ای ملت  را به ساحل برساند.  بهرصورت در شرایط فعلی وکنونی الی استقرار کامل صلح ثبات در سراسر افغانستان بهتر از آقای کرزی هیچ کسی دیگر قادر به آن نخواهد شد که  وضع وبحران سیاسی وناامنی ها را کاهش  ویا حتی بدین منوال نگه بدارند. زیرااگر« زمان مساعد»  درجهت آوردن  صلح وثبات امنیت در افغانستان وجود میداشت .  در آن لحظات که نجیب الله رئیس جمهورافغانستان آماده گی خود را برای تسلیم دهی حکومت  با حضور داشت نماینده سازمان ملل متحد آقای بینن سیوان اعلام کرد، داستان افغانستان تا اینجا به درازا نمیکشید . چرا کوشش و فعالیت های سازمان ملل متحد وکشورهای ذیدخل ، بمنظور قطع جنگ نقش برآب ، وپروسه صلح تحقق نه پذیرفت و جلوهجوم وتهاجم خونبار گروپ های متخاصم مجاهدین را که به دستور وحمایت پاکستانی ها وعربی های وهابی  بالای کابل ومناطق دیگر افغانستان نگرفتند ازنام جهاد استفاده ای سؤ وبه ده ها هزار انسانهای بیگناه را بخاک خون یکسان کردند آیا اسلام همین راستوده و حکم کرده است که بمنظور احراز قدرت آدم بکش چوروچپاول کن ، ملک وجایداد مردم و ملت را غصب کن ، مردم را آواره وخاک نشین کن ، در کدام آیات وحدیث گفته شده است که ما تا امروز بیخبر هستیم  تا ما هم با تاسی از آن اقدام کنیم ؟ آیا در این رابطه بی توجه ای وعدم مدیریت سالم درسیاست دستگاه های بین المللی محسوس شد ویا اینکه « زمان مساعد نبود» برنامه همینطورمقدمه و پلان شده بود که باید  ملت بیگناه وفقیرافغانستان بوسیله ای اوباشان داخلی بمنظورسیاست استعماری انگلیسها ، پاکستانی ها وعرب های وهابی تلفات وقربانی های بیشماربدهند ،شهر وملک شان ویران وبا خاک وخون خمیر شود.  انگلیسها بحران  سیاسی افغانستان و پاکستان را روی خط دیورند قبل سال 1947 در زمانیکه در شبه قاره هند حکم میرا ند برای چنین روزها گره زده بود. پاکستان یگانه  کشور فندامینتالیست اسلامی در جهان است که نسبت به سایر کشور ها ی سلامی با قوت تمام  ایدئولوژی  تندگرایی اسلامی را درمکاتب ومدارس دینی  تدریس میکند. دراین رابطه هیچ جای شک وتردید در حمایت وپشتیبانی ازاین پروژه ای اسلامی وجود ندارد که کشورهای مانند عربستان سودی و انگلسها هم گام وهم رزم با این پروژه نباشند. آقای نوازشریف وحزب آن وسایرین تند گرایان اسلامی که به اسلام خیانت و لطمه آشکار وارد کرده اند از وا بسته گان وفاداران همین کشور های ذکر شده میباشند، انگلیس ها با داشتن منافع سیاسی و اقتصادی به آسیای میانه وجلوگیری از پیشروی شوروی سابق  بطرف بحر هند که سالها درین جهت  گام برداشته بود ، تا افغانستان را مانند پاکستان در تحت سلط واستعمار خود نگه دارد ، سعی وتلاش می ورزید .اما  باوجود شکستهای مدهش پی درپی که نصیبش میشد مگربازهم از مواضع اهداف سیاسی خود دست نکشید ، توانست برای ورود مداخله در قلم رو افغانستان در های دیگری را مانند خط دیورند باز نگه دارد. انگیسها حق مداخله ای سیاسی را در پاکستان جز میراث  برای خود محفوظ شمرد . با این اساس  انگلیسها ازطریق فندامینتالیستهای اسلامی حکومت داران  پاکستان آتش تضاد سیاسی وایدئولوژی تعصب گرایی را برای مداخله مشتعل به آنچه ایکه می اندیشند غلبه حاصل کنند.  کشور های عربی بخصوص وهابی های عربستان سعودی درجهت توسعه وگسترش دین وهابیت به ده هزار میلیون دالررا بمصرف میرساند، چنانچه در سال 1996 شاهزاده ترکی الفیصل رئیس آژانس اطلاعاتی عربستان سعودی جهت حمایت طالبان  وهابی وطرح جد ید فتح کابل از اسلام آباد وقندهار دیدن وبا آ . اس . آی در مورد بحث ومذاکره نمود هر دو کشور کمک هایشانرا به طالبان افزایش بخشیدند. پاکستان وعربستان طالبان را در طرح تسلیم شدن ویا فرار حاجی عبدالقدیر، سرپرست شورای جلال آباد مساعدت کردند. به گزارش برخی منابع افغانی حاجی عبدالقدیر رشوه کلانی دریافت کرده بود که به گزارش منابع افغان مبلغ ده میلیوندالر بوده است . درعین حال به او قول داده شده بود که داراییهای حساب بانکی اش درپاکستان مسدود نخواهد شد.

 

به ادامه افغانستان در آتش ونفت وگاز . امریکا منتظر بود طرح انتقال گاز ازسوی همه جناحهای افغان موردقبول قرار گیرد واشنگتن به همین لیل برپاکستان فشار آورد تا با رژیم ربانی کناربیایدو دولت ربانی وطالبان را روی یک میز مذاکره بکشاند . هنگامی که شورای امنیت دردهم اپریل 1996 مسئله افغانستان را مورد بحث قرار داد . امریکا پیشنهاد کرد که افغانستان طی سال های آتی مورد تحریم تسلیحاتی بین المللی قراربگیرد . امریکا برای حمایت ومذاکره  صلح بین همه جناحها ی افغان به تلاش های سازمان ملل متحد پیوست . دولت کلینتون از آن جهت با طلبان موافقت نشان میداد که در جبهه واحدی باامریکا علیه سیاستهای ایران قرار داشتند واز جانب دیگر امریکا میخواهد  خط لوله گاز جنوب آسیای مرکزی  از طریق افغانستان بگذرد نه ایران ، رویهمین منظور کنگره امریکا مبلغ 20 میلیون دالر را در اختیار سیا گذاشت تا برای نا امن کردن ایران بمصرف برساند. متقابلأ تهران امریکا را متهم به این کرد که واشنگتن مبلغ بیست میلیون دالرکمک ودر اختیار طالبان قرار داده است.این ادعا ازسوی واشنگتن تکذیب شده است.

خانم بوتونماینده گانش رابه واشنگتن فرستاد تا امریکائی ها را به جانبداری از موضع پاکستان در حمایت ازطالبان وایفای نقش فعالتری نسبت به مسئله افغانستان تشویق نماید .اما امریکا بجز نشان دادن یک احساس مشترک درضدیت با ایران درمقابل پیشنهاد پاکستان مقاومت کردند. واز جبهه گیری در جنگ داخلی افغانستان خود داری نمودند.هچنان رافل کمک ها را باطالبان بشدت رد کرد. رافل طالبان رایک گروه خودسر وفاقد دانش درهمه عرصه های رهبری توصیف نمود. امریکا دردهم اپریل 1996 با دگر طرفهای جنگ چراغ سبز نشان دادند وشروع آن ملاقات با جنرال دوستم بود .رهبران ونمایندگان تمام جناحهای افغان در سمینار بی سابقه که در واشنگتن بوسیله"  سناتور هانک براون " از25 تا27 جون برگزار شد،شرکت کردند. خواننده گان ارجمند درهمین لحظه مثاحبه آقای گلبدین حکمتیار که از تلویزیون آریانا کابل پخش شد ،توجه مرا بسخنان آقای حکمتیار جلب کرد. آقای حکمتیارمانند گذشته تاکید میدارد زمان ازمخفیگاه شان بیرون خواهد شد که نیرو های خارجی ازافغانستان خارج وحکومت آقای کرزی خلع قدرت شود ودرجهت آمدن یک حکومت بیطرف ، انتخابات آزاد صورت گیرد . اظهارآقای حکمتیار بدین معنی است ، ترا کس به ده  نمیماند ، میگویی اسب مرا به خانه ملک بسته کن. خیر ما از آقای محترم انجنیر صاحب حکمتیار سوال میکنیم آیا چه انگیزه  باعث  آمدن خارجی ها در افغانستان  شد ، این خارجی ها را کی آوردند   ومسئول آن کی است  ؟ آیا بازهم میخواهی پاکستانی های بیخرد ومزدور انگلیس وعرب های وهابی خاک ما را اشغال کنند؟ زن ودختر های جوان کشورافغان را با خود ببرند آیا آن صحنه های دلخراش که بالای هموطنت ازطرف پاکستانی های روباه صفت واهابی های بی معرفت تحمیل شد فراموش کردی ویا دست خودت نیزشامل آن بود.؟ در زمان حکومت کمونست ها هم داد وفریاد می زدید که روس ها از افغانستان خارج شود ، این آرزو شما  با خروج روسها وشکست حکومت نجیب الله بر آورده شد . بحیث صدراعظم شناخته شدی چرا بازهم  کابل را زیر ضربات راکتهای خود قرار دادی به ده ها هزار هموطنت  را بشهادت رسانیدید واز مخفیگایت بیرون نشدی ؟ فلان بد بود وفلان خلاصه همه بد بودند مگرتو خودت خوب بودی چرا خوبی ومسلمانی خودت را مساوی ویا بدتراز دیگران  کاملأ ازبین بردی ؟ چرا ازاعتراف حقیقت می ترسی مگر از خدا نه ؟. چرا مانند دیگربرادران مجاهدین خود مردانه وار از مخفیگاه بیرون نمیشوی ورویا رویی با مخالفین خود نمی جنگی ؟ آیا از شهادت ترس دارید  ؟  آنهایکه بشهادت رسیدن انسان بودند ویا جوال کاه..،  امروز مسئول همه بدبختی ها که از جهاد به ارمغان آوردید شما ها وهم مثال شما هستید . آقای حکمتیار آیا خبر داری که به میلیون هموطنت درزمستان هوای سرد بدون لحاف دوشک وغذا در روی برف روی زمین بی سقف در حالت جان کندن بسر میبرند ، آیا احساس داری آقای حکمتیار آیا خبر داری که از اثر شدت سردی هوا پینچه های دست وپای هموطنت سیاه گشته ودوکتوران آنرا قطع میکند تا به دیگر اعضای وجودش نشر نکند ؟ آیا ملک، خانه وکاشانه آنها ، آرامش وآسایش آنها را کی از بین برد؟ کشتن آسان است اما بروز باز خواست خداوند ایمان دارید  ؟، جواب شما وهم مثال تان بحضورخداوند درروز رستاخیز چه است ؟ بیائید از ملت وهموطنت عذر خواهی کن وگوشه انزوا را درتقوا وپرهیزگاری نسبت به سیاست ترجیح بدهد، این یک نظر مصلحت خیراست. خواننده گان نهایت گرانقدرشما  را  درادامه ای مطالعه افغانستان در آتش ونفت وگاز تا روز های بعدی درانتظار میمانم . اگر در نبشته هایم کمی کاستی ویا اشتباهاتی صورت گرفته باشد با بزرگواری تان مراعفوه نمائید . 

 

++++++++++++++++++++

 

مداخله صریح آقای دزبراون وزیردفاع برتانیا در امور افغانستان مستقل وآزاد بتاریخ 25 سپبتمبردر اظهار خویش گفته است . راه حل بحران در افغانستان باید ریشه ای اسلامی داشته باشد "بر اساس همین استنباط عمیق آقای براون که گروه طالبان باید دربخشی از روند صلح درافغانستان حضور داشته باشد . همچنان گفته است که بعید به نظر میرسد که اندیشه طالبان در افغانستان پدیده گذرا باشد همانگونه که حماس جنبش مقاومت اسلامی فلسطین از صحنه ای سیاسی سرزمین های فلسطین کنار گذاشته نشده است . این اظهارات آقای براون خاطرات تلخ دوران تجاوزبرتا نیا را در افغانستان یکبار دیگر دراذهان ملت  مسلمان ومتدین افغانستان زنده ساخت . باید بجواب آقای براون نگاشته شود که اولآ  افغانستان اسرائیل نیست که طا لبان بمنظور آزادی واستقلال خاک شان می جنگند ، ثانیأ حماس جنبش مقاومت فلسطین بمنظورآزادی و اعاده ای سرزمین های شان که در تحت تصرف اسرائیل قراردارد از داخل کشورخود علیه اسرائیل در جنگ ومبارزه  است نه علیه مردم خود « فلسطین» . اما طالبان  ساخته وبا فته ای از سیاست تجاوزگرانه ای  کشورهای مداخله گر ومغرضین است که علیه حکومت اسلامی وملت متدین افغانستان تشویق و دست به اعما ل غیر اسلامی وانسانی میزنند ومردمان مظلوم وبیگناه را به تاسی از سیاست های مغرضانه ای مداخله گران و متجاوزین درامورداخلی افغانستان بقتل میرسانند .  کاش آقای برا ون درمورد شناخت حماس تا طالبان و مسیر حرکت و تفاوت های انها را قبل از اظهار نظر ارزیابی  ومسؤلانه ازدریجه دید ملت بلا دیده وقربانی داده ای افغان  بوسیله ای طا لبان که در عقب انها حمایت تروریست های بین المللی قرار دارد ، قضاوت می نمودند .  این بدین معنی است که وزیرکابینه دولت افغانستان در اظهارات شان به دولت بریتانیا بگوید  امکان دارد شما تروریست های را که درقید دارید با آن ها مصالح و اندیشه های سیاسی شان را بپذیرید  ؟

ما از حکومت اسلامی آقای کرزی  می خواهیم تا در مورد اظهارات غیر مسؤلانه ای کشورهای که حساسات ملت ومردم افغانستان را خدشه دار میسازند واکنش نشان داده و اجازه ندهند  با استفاده از مبارزه با تروریزم وباز سازی افغانستان پا را از ساحه صلاحیت شان فرا تر بگذارند . حکومت افغانستان از خود پارلمان و کابینه دارد ونماینده گان ملت افغانستان در مواردی مختلف وسیاست کشوری شان مطابق به قانون صلاحیت تصامیم را دارند، اینکه جامع جهانی امروز درمبارزه با تروریزم وباز سازی افغانستان مشارکت دارند ، این مسؤلیت را که  قربانی  ملت مظلوم افغانستان داد و هنوز هم روان است ، قبلآ پذیرفته بودند وسود فراوانی از این رهگذرنصیب شان شد وهنوز هم میشود ، بخاطری اینکه برای خواننده گان محترم سوال خلق نشود دو مثا ل از سود حا صله را یاد آور می شوم . اول سقوط امپراتوری کمونیسم شوروی ازسطح جهان وآزادی کشوری های تازه به استقلال رسیده که در قید وسلطه کمونیسم شوروی سابق قرار داشت .  .دوم یکجا شدن دوآلمان ، شرق وغرب باهم . این همه نعمت بزرگ را که جهان در خواب خیال شان نمیدند در بیداری از برکت خون مظلومان ومعصومان ملت افغان دیدند وبه کام دل رسیدند.. برادران هم وطن  

ما نباید بنا به حساس تعصبات و کینه توزی های سیاسی، قومی ،مذهبی و لسانی واقعیت ها خود را دشمن یکدیگر فکرکرد و در صفحات سفید حساس برادری وهم وطنی خود با تحریک مغرضین که اهداف سیاسی واقتصادی دارند  رنگ سیاه  دشمنی پاشید وآنچه که حقیقت دارد از آن چشم پوشی نمود خرد منشانه با وصول متد لوژی و تفاهم تعقل در راه گشاهی واقعیت ها که نتیجه ای آن مثمر وسازنده است مشترکأ کار کرد  و به آن متعهد شد که تاریخ در توضیح وتصریح غنایم فرهنگ کهن و باستانی  افغانستان ، دست آورد های حماسه آفرین ازهر قوم وقبیله ای به میراث دارد که  باید همه ملیت واقشارجامعه افغانی دورازتعصب وحسادت بآن ببالند و افتخار کنند، نه اینکه بآن توهین وناسزا گویند ، اشخاص وافراد نامطلوب ، ناقص ولایشعر بمثابه مکروب  وویروس  است که بین جامعه ظهور وشیوع کرده که میخواهند وحدت یکپارچگی همه اقشار جامعه افغانی را آلوده سازد، لازم پنداشته میشود که آگاهانه ، منطقی وبا درآید شعور علمی وسیاسی علیه ای این پدیده شوم  مبارزه وجامعه را از شر آن  وقایت کرد زیرا اگر جلو این چنین مرض مزمن گرفته نشود جان وحیات مردمان شریف و فرهنگیان متحد ویکپارچه افغان را درمخاطره خواهند انداخت .  محققین وتاریخ نویسان درمورد رسالت وهمزیستی مصالمت آمیز اقوام مختلف افغانستان حتی قبل از میلاد مهاجمین که به افغانستان حمله یا هجرت میکردند وبعدها با سازوبرگ جامعه ای افغانی عادت وبه آن مدغم ودر کنار هم با روحیه انسا نی بدون تو کیستی ومن کی استم می  زیستن ،  کتاب ها نوشتن ، رسالت ودست آورد ها ی با ارزش از خود بجا گذاشتند  بروایت همین اسناد بنا به حیطه حوادث در ادوارتاریخ جهان  مرکزیت وسکونت های اصلی  تغیر خورد  چنانچه که به اثر همین حوادث تاریخ امروزبزرگترین مهاجرین جهان را  افغا نها درسراسر جهان تشکیل میدهند وبا جامعه ای کشور میزبان مدغم وبحیث شهروند آن ازهمه امتیازات شهروندی متساوی بدون کم کاست مستفید میشوند ، این امریک ضرورت ویا مسؤلیت حساس شده  است که مطابق به میثاق ونورم های بین المللی  پذیرفته شده وچنانچه که پذیرفته شده است مثلأ در ایالت متحده امریکا اگر نگاه کنیم زلمی خلیلزاد یک افغان است اما امروز بحیث یک شهروند امریکایی کرسی نماینده گی امریکا را در سازمان ملل متحد بعهده دارد اما  امریکایی ها  داد فریاد ویا واکنش از خود نشان ندادند و نه گفتند که چرا حق وحقوق آنها با یک خارجی واگذار میشود چون موضوع خارجی ویا بیگانه بودن برای آنها مطرح  بحث نیست آنچه ایکه برای آنها ارزش دارد انسان است  ،  همینطور دراروپا  کا نادا ، بنأ.   توطئه ودسیسه کردن بوسیله ای کسانی صورت میگیرد که در عقب آنها دست سیاه ارتجاع بین المللی شامل وشریک باشد و آنها از همین طریق میخواهند علاوه به اینکه تفرقه بیاندازند وحکومت کنند امرار معیشت میکنند.  امروز حتی میبینیم علاوه به این که ارتجاع سیاه جهانی مناقشه وتضاد های سیاسی ، قومی ولسانی را در ابعاد گسرده توسعه میدهد یکعده اشخاص را درجهت بد نام کردن دین مقدس اسلام نیز درآرایش و همایش  نا سازنده و لایشعرانه گرفته یکی را علیه یکدیگرکه راه هم ارز دارند از طرق های مختلف  باهم درگیر میسازند ویکدیگر را به باد انتقاد میگیرند. دین اسلام یک دین است ،  اما با اشکال مختلف با توطئه ودسیسه میخواهند بخصوص اذهان وعقاید نسل های جوان را خصوصأ آنهایکه  خارج  از مرز های جامعه ای اسلامی زندگی میکنند  زیر سوال قرار دهند.دا ل  بعد ازسقوط حکومت نجیب هیچگونه وثیقه وصبغه ای اسلامی ودینی دیگر برای تداوم جنگ ونسل کشی ملت مظلوم  درافغانستان بوسیله ای این وآن وجود نداشت . اما دیدیم ومیبینیم ، قدرت طلبان با استفاده از نام دین و اسلام  چی بلا های که نبود بالای ملت بی دفاع ومظلوم افغان خود بتحریک حکومت پاکستان آوردند وهنوزهم ادامه  میدهند بنأ جای تأسف و تألم است اما چه باید کرد ؟ عدم هماهنگی وتفاهم مثبت و فعا ل نه تنها بین سیاست مداران بلکه حتی در بین برخی دانشمندان و علمای دینی هم مشکلات را خلق کرده وراه بیرون رفت را بطرف یک جهان آزاد دور از انارشی مسدود نموده وروز تا روزا برسیاه ظلمات و اختناق به روزنه ای امید  زندگی انسان ها  سایه می افگند« » ، همانطوریکه در فوق ذکر شد  بعد از خروج قشون سرخ شوروی سابق وسقوط حکومت دوکتور نجیب الله همه آرمان های جهاد برآورده شد ومجاهدین با سرفرازی وحماسه آفرین اولین حکومت اسلامی را به زعامت جناب محترم حضرت صاحب صبغت الله  مجددی بنیاد وپایه گذاری کرد .  شادی وپای کوبی ، فیر های هوائی به  رسوم وعنعنوی افغانی ازهرگوشه وکنار، کوچه وپس کوچه های شهر کابل بسوی آسمان شلیک می شد . چون مردم از جنگ وبرادرکشی به ستوه  آمده بودند ، ورود مجاهدین را به فعال نیک گرفتند . تصور میکردند که  دیگرشب ظلمت سیاه سحرشد و آفتاب سعادت وخوشبختی از کناره ای زمین طلوع کرد و  برای همش صدای بم وراکت را نخواهند شنید وبه زندگی روزمره شان بدون حسا س ترس وحشت  از شلیک بم وراکت ادامه خواهند داد ، اما افسوس دیری نه  پایید انچه که مردم وملت مظلوم تصور میکردند آنطورنشد همه آرزو و امید های شان مجددأ  بوسیله ای امیرصاحب آقای حکمتیار  بخاک وخون یکسان شد. کابل زیرضربات فیر راکت های ناجوان مردانه ای  آن قرار گرفت بر طبق گزارشاتی رسانه ها که از کابل به شکل رسمی وغیر رسمی مواصلت میکرد روزانه به هزار ها راکت ازپایگاه امیرصاحب مجاهد آقای حکمتیارکه درچهارآسیاب کابل  موضع گرفته بود  بصوب کابل جای ایکه دانش آموزی را در آنجا آموخت  ودرآن جا پرورده شد،  شلیک میشد . به ده هزارمرد و زن و اطفال معصوم وجوانان مظلوم وبیگناه کشته و معیوب شد  و بدنه های  شهرکابل به اثر ضربات فیرهای راکت بمنظور رسیدن به حیطه قدرت به لرزه درمی آمد وبه زمین فرود میریخت . آیا اسلام همین را ستوده بود ؟ در کدام آیه وسوره ای قرآن مجید خداوند فرموده است ، برادرهمدین یکدیگر خود را بمنظور احراز قدرت نابود وبقتل برساند. شهر وملک خود را به آتش بکشاند آیا مقام صدارت که به جناب عالی شان تفویض شده بود بسنده تلقی نمیشد ؟ آیا صله رحم دروجود شان وجود داشت یا نه ؟  که ازجنگ وخونریزی بخاطر رضای خداوند عالمیان و مظلومان وبیگناهان دست میکشید و افتخارات جهاد را با سرفرازی ونیک نامی بعد از خروج قشون شوروی سابق  نصیب میشد. اگرهدف امیر صاحب آقای حکمتیار احراز قدرت ریاست جمهوری بود بدون قتل وقتال مظلومان وبی گناهان ، خود را ازطریق  انتخابات ، کاندید ریاست جمهوری مینمود وبا کسب آ رای اکثریت خواب خیا ل را  به حقیقت مبدل میکرد ، چرا با جنگ متوصل شد؟ آیا این جنگ وکشتار بیگناهان بخاطر کسب قدرت و شهره طلبی بعداز سقوط کمونیزم بوسیله همه تنظیم های جهادی وبخصوص بعد از آن طالبان و ثیقه وصبغه  ای اسلامی داشت  یا دارد ویا خیر ؟آیا این همه ظلم ومظلماتی را که در راس آن حکومت اسلامی پاکستان قرارداشته و دارد ، بالای ملت مظلوم وبی دفاع افغان تا امروز تعمیل شده است وهنوز هم ادامه دارد مسؤل آن  کی پنداشته میشود  ؟ روزنامه ای تایمز لندن بروز یکشنبه یازدهم  جولای 93 مضمون را بنام پا ل پات  افغانی که ترجمه آن درنشریه افغانستان و مطبوعات جهان بنشر رسیده ، قسمتی های آنرا خدمت خوانندگان محترم تقدیم میدارم .  " درعقب تبسم ها ، مردی با قهر وغضب وبی رحمی پنهان می باشد . او صدراعظمی است که در پایتخت کشور خود داخل شده نمی تواند ، زیرا کابل تحت تصرف قدرتمندترین قومندان ورقیب او احمد شاه مسعود می باشد. اما حکمتیار تصمیم به گرفتن قدرت نموده است وپیروان افراطی وی کابل را راکت باران می نمایند که سبب کشته شدن بیش از سی هزار نفرملکی وزخمی شدن زیاده از صد هزارنفر وآواره شدن در حدود نیم میلیون نفردیگر از شهر کابل در ظرف چهارده ماه گردید. حکمتیار ، مسعود مردی که دراول باعث اخراج روس ها از افغانستان وبعدأ سبب سقوط رژیم نجیب الله پانزده ماه قبل گردید ، در حال حاضر داخل معرکه می باشند. حکمتیار رهبربنیانگذار حزب تندرو اسلامی ، با پول ، اسلحه ای قوی ترین حامیان خارجی و افراطی ترین جنگجویان به سن 15 و16 سال مجهز می باشد که بی قید ودرنده خویی آنها حتی مردم وحشتزده ای کابل را با حملات راکتی خوفناک تر گردانیده است. چه کسی می تواند حکمتیار را متوقف سازد ؟ مانندرهبر خونریز خمرهای سرخ کامبوج که پالیسی های وی کموج را در مدت کمتر از یکسال دوباره به حجرکشانید ویک میلیون انسان را ازبین برد ، حکمتیار به هر قیمتی که شود قدرت می خواهد . وی کاملأ مانند پال پات بیرحم و قصی القلب است وبرای تصاحب قدرت چندین دهه می شود ، که از زمان محصلی اش جنگ می نماید . حال وی با اطمینان تظاهر می نماید که قدرت مطلق العنان بالای این کشور جنگ زده بزودی از آن او خواهد بود .  درقسمتی دیگر نماینده خاص سرمنشی ملل متحد در امور افغانستان آقای ستوریوس موسوریس حکمتیار قبلآ از ملل متحد جهت نظارت بر انتخابات دعوت بعمل آورده است . در حالیکه طرف مقابل وی بدین عقیده اند که اوکوشش خواهد کرد تا در انتخابات تقلب نماید . "

 

.اگر  نهاد های صا لح علمی ، دینی ، سیاسی وکشورهای مشترک المنافع ذیدخل در امور قضایای افغانستان اگر هدف شان بواقعیت آوردن صلح وثبات وباز سازی درافغانستان باشد ، لازم است اختلافات ورقا بت های سیاسی ذات البین  را خود شان بمنظور تامین واستقرار صلح پایدار نه  تنها در افغانستان بلکه در منطقه وجهان از بین بردارند وبه منافع علیاای کشور بی اندیشند و فکر کنند، از توطئه دسایس وتعلل علیه یکدیگرکه به غیراز رسوایی وبد نامی و پرده برداری از چهره  های اصلی شان که درنقاب پنهان است سود ومنفعت دیگر ندارند از تداوم جنگ به بهانه های مختلف  ابا ء وخود داری ورزند .  زیرا اعما ل نا پسند و نا بخشیدنی جنگ افروزان ای که از خاک پاکستان بوسیله ای آی اس آی که در راس آن نصر الله بابر ، جنرا ل حمیدگل رئیس سابق آ ی اس آی وقاضی حسین احمد ؛ نوازشریف ، خانم بوتو ، پرویز مشرف وجنرا ل های  دیگر افرا طیون متعصب کهنه نظر که بعداز سقوط حکومت نجیب الله   هیچگونه وثیقه و صبغه ا سلامی ، نه تنها دردودهه بلکه قبل از سه  دهه  ملت مظلوم  افغان را بمنظور دست یابی به اهداف سیاسی واقتصادی مغرضانه که موضوع و هدف اصلی آن علاوه به خط دیورند ، می خواهد آسیای میانه را از طریق کوتاه ترین راه یعنی   افغانستان به بندر کراچی وصل وانتقال نفت و گاز آسیای مرکزی را به اروپا دراختیار بگیرد. این هدف را انگلیس ها نیز بمنظور جلوگیری روس ها وپیشروی آن بطرف خلیج فارس وهندوستان، داشت ، درهمین جهت انگلیس هاهم کوشش داشت که از طریق افغانستان داخل آسیای میانه شود مگردر هربار با مقاومت وممانعت ملت غیور افغان روبرو و شکست میخورد ، اما بازهم با وجود  شکست های پی درپی  از هدف خود دست بردار نشد وبه مداخلاتی تکتیکی حرکت های دیگری را توسط حکومت مستعمره ای خود « پاکستان» و  جاسوسان آن سازمان دهی کرد تا شاه شجاع ای دیگر را در افغانستان بقدرت برساند چنانچه از مداخله ای  آشکار آن درفوق بتذکار رفته است .امروز دشمنان شرمنده ای تاریخ افغانستان از زوایای واضلع های مختلف بمنظور رسیدن به حیطه قدرت ودست یابی به چاه های نفت وگازآسیای مرکزی ودیگر ذخایرنهفته ودست نا خورده ای آن درصدد برهم زدن واز هم پاشیدن وحدت واتحاد افغانها  تلاش می ورزند تا ملت یکپارچه را به نزاع های مختلف وگوناگون درگیر ، افتخار و اعتماد همکاری مشترک شانرا در حوزه های علمی ، سیاسی ، مذهبی ، فرهنگی حفظ ودفاع از تمامیت ارضی کشور که مسؤلیت همگانی افغانها است نابود کنند. وشاه شجاع مورد نظر خود را به حیطه قدرت برسانند لازم است ملت بیدارو نهاد های مدنی رسا لت های شان را  در این راستا در جهت نجات افغانستان وملت خاک نشین با کوتاه کردن دست قاتلین وآدم کشان  بکار بیاندازند ، حاشیه رفتن وحاشیه پردازی وحاشیه گفتن علیه یکدیگرعلاوه به اینکه درد ها را دوا نمیکند بلکه زخم ها را تازه تر وفرصت بهره برداری را برای دشمنان افغانستان میسرتر میسازد . آ یا توهین تحقیربه این وآن  راه موفقیت وبیرون رفت  بطرف پیروزی را در قبال دارد ؟.     امروز ملت زجرکشیده ومظلوم از هرقوم و قبیله ای افغانستان بنا به اثر تضاد های نا سالم وغیر منطقی نه تنها قربانی جنایت کاران واژده های داخلی ، بلکه به اثر ساخت وبافت آنها با مداخله گران بیگانه و رهزن شدند وهنوزهم  میشوند،  آن جنایت کاران و اژده  های طراز که دست شان با خون ملت افغانستان آغشته است  عبارت از نصرالله بابر ، جنرال حمیدگل، قاضی احمد حسین ، نوازشریف ، خانم بوتو و پرویز مشرف و جنرال های دیگر که هر کدام آنها به ده ها هزار اعمال غیر انسانی واسلامی را با استفاده از نام دین اسلام راه اندازی و انجام دادند و میدهند. مسؤل خون ملت افغانستان همین ها استند  باید نام هر یک از آنها درفرصت نام جنایتکاران جنگی درج شود ، سازمان ملل متحد وسازمان مدافع حقوق بشردراین زمینه نیز توجه جدی و اقدامات مقتضی نمایند.    اما جای تأسف است که جنایت کاران طراز پاکستان تا الحال در پرده ابهام قرار میگیرند .

هنگامی که شورای امنیت در دهم اپریل 1996 مسئله افغانستان را مورد بحث قرار داد ، امریکا پیشنهاد کرد افغانستان طی سال های آتی مورد تحریم تسلیحاتی بین المللی قرار بگیرد . این امر زمانی صورت گرفت که امریکا متوجه شد دخالتهای گسرده خارجی ها موجب نگرانی امریکا شد . امریکا پس ازچهار سال سکوت بار دیگر در صدد بر آمدند تا تضمین تلاشهای برای معضل افغانستان از خود علاقه نشان دهند در اوایل ماه مارس « هانگ براون» یکی از نمانده گان کنگره عضو کمیته روابط خارجی جنوب آسیا در سنا ونخستین نماینده منتخب امریکا در طی 6 سال ، وظیفه یافت از کابل ودیگر مراکز قدرت دیدارکند . براون امیدواربود اجلاس مشترکی با شرکت تمام جناحهای افغان درواشنگتن برگذار نماید رابین رافل معاون وزارت خارجه امریکا در بخش جنوب آسیا وارد اسلام آباد شد تا سیاست امریکا را در باره افغانستان مورد برسی قرار دهد . رافل دیدار هایش را از 16 اپریل 1996 آغاز کرد ودر جریان آن از سه مرکز قدرت یعنی، کابل قندهارومزارشریف دیدار وسپس به پایتخت های سه کشور آسیای مرکزی سفر کرد رافل در دیدارش از کابل اظهار داشت : " ما خود را در موقعیتی نمی بینیم که در امور افغانستان مداخله کنیم. اما در عین حال خود را دوست افغانستان می دانیم به همین دلیل است که من در اینجا هستم من می خواهم افغانها را ترغیب کنم که در یکجا جمع شده وبین خود به مذاکره بپردازند . فرصتهای اقتصادی که درافغانستان وجود دارد برای ما مهم است و درصورتی که ثبات سیاسی تامین نشود . این فرصت ها از دست میرود . خانم رافل به طرح لوله گازی اشاره کرد که قرار بود بوسیله شرکت بزرگ امریکایی یونیکال برای انتقال گاز ترکمنستان به پاکستان از طریق افغانستان تاسیس شود امریکا منتظر بود طرح انتقال گاز ازسوی همه جناح های افغان مورد قبول قرار گیرد واشنگتن به همین دلیل بر پاکستان فشار آورد تا با رژیم ربانی کنار بیاید ودولت ربانی وطالبان را بر سر میز مذاکره بکشد . خوانندگان محترم قسمت های بعدی این گیرودارادامه دارد.

***

 

قسمت دوم

 

قبل از اینکه به موضوعی اصلی پرداخته شود لازم میدانم وضع سیاسی بغرنج  دامندار را درافغانستان ، بخصوص حالت اضطراری فوق االعاده  درپاکستان ، بازگشت بینظیربوتو نخست وزیراسبق پاکستان محکوم به فساد اداری بعد ازطی هشت سال  تبیعد به کشور وپیامد های بعدی وتاثیرات آنرا درروند سیاست موجوده ای  پاکستان و افغانستان و.همچنان شدت روزافزون حملات انتحاری بخصوص حادثه خونین ولایت بغلان که بروز سه شنبه مورخ 6.11.07 بوقوع پیوست ، سقوط  ولسوالی های متعدد درولایت فراه وکنترل آن بدست طالبان  ، در این رویداد های تاریخی وپیامد های آن در مواضع سیاست امریکا وانگلیس که در زد وبند های سیاسی پشت پرده قراردارند  چه دست آورد های را برای افغانستان به ارمغان خواهد آورد؟.ا گرچه پیامد ود ست آورد های شش سال گذشته مبارزه با تروریزم نشان دهنده ای همه واقعیت های است که امریکا ومتحدین آن یا روی اختلافات منافع سیاسی واقتصادی نتوانستند خود را در یک سنگر متحد واحد  منسجم  وهماهنگ میکردند ویا اینکه نمیخواهند طالب ها و القاعده  درفرصت کم وبزودی ریشه کن شوند . شاید هدف ازآن باشد که سرزاغ بودنه میگیرند ، ممکن امریکا ومتحدنش برنامه وسیع برای دسترسی به تاسیسات نظامی سلاح های اتومی پاکستان وایران  داشته باشد که موجودیت سلاح های اتومی ودورزن را در آسیا یک خطربزرگ حیاتی می پندارند ، خصوصأ کینه توزی ودشمنی ایران با اسرائیل  تصادمات نظامی مرزی بین هند وپاکستان روی قضیه کشمیر که  وضعیت بد و بحرانی را چندین مرتبه دردوطرف مرز بوجود آوردند ، وضع بجای رسیدکه هر دو کشوردرمرزهای خویش قوای نظامی را در حال آماده باش جا بجا نموده بودند  که البته درصورت بروز شدت  نزاع  واختلافات  ممکن نتیجه بجای میرسید که هر دوطرف دست بسلاح های اتومی وراکت های دوربرد میزدند.اما بنا به اثر وساطت امریکا وکشور های غربی ازبروز شدت واحتمال تصادمات جلوگیری بعمل آمد .اما خطرات بعدی آنرا درآینده بعید ندانستند ، که اقدام چنین عمل نه تنها در منطقه بلکه جهان  را بخطر مواجع میسازند. از جناب دیگر ایران یگانه کشوراست که نسبت به بعضی کشور های دیگرازمردم فلسطین حمایت وعلیه اسرائیل در خصومت ودشمنی قرار دارد .اگر ایران قادر به ساخت سلاح های اتومی وراکت های دورزن شود ازدید امریکا وغربی نه تنها وضعیت امنیتی  اسرائیل  بلکه  منطقه وجهان  را نیز تهدید بخطر  خواهد کرد ،چون امریکا وغربی ها از جمله ای متحدین اسرائیل بحساب میروند پذیرفتن چنین اقدام و واقعه برای  آنها ناگوار است . دال درمدت شش سال علیرغم اینکه مبارزه با تروریزم عمومأ سازنده وهماهنگ کننده به شکل شاید وباید صورت نگرفت ، بلکه وضعیت را بیشتر به سود ونفع طالب ها ، امکان پذیر ساخته رفت  وعدم توانائی  قوای نظامی ناتو  را  دربرابرگروه های تروریستی که مرکزیت واحد نظامی آنهارا که از کجا قومنده داده میشود تا امروزبگفته ای خودشان  نتوانستند درک یا مشخص میکردند ، نیزدراذهان عامه جهان زیرسوال قرارداده است. اگرتحلیل ویا استنباط شود این نوع مبارزه با ترورزم جز یک نمایش فیلم است که سناریوسازان آلیود درجهت تهیه فلم ازآن استفاده میکنند ونمایش این نوع فیلم ها نسبت به فیلم های دروغین ارزش ودرآمد های سرسام آوری را برای برنامه سازان ونویسنده گان داستان  دارد . این سرآغارفیلم است وباید تافرجام آن منتظرماند دیده شودکه داستان بکجا می انجامد  . البته آن چهره ویا ستاره های که نقش های شانرا بیش  ازحد درجهت منافع  خویش اجرا وازآن  سود واستفاده عظمی کردند ، باعث قهر وغضب دایرکتران فیلم واقع وبرای مدتی از سمت پست ها  یشان برکنارورانده شدند بودند . شاعر میفرماید . ، ترا تیشه دادم که هیزم  بکن– نه گفتم که دیوار مردم بکن. رهبران وزعمای پاکستان از جهاد مردم مظلوم افغانستان بیش ازحدی مسئولیت های شان ، جنایات نا بخشیدنی را درطی سه دهه دربرابرملت  ومردم افغانستان وارزش های بنیادی وتاریخی آنها انجام و مرتکب شدند که  به ادامه ای آن هنوز هم مبادرت می ورزند  ، جای تأسف و تالم است بعوض آنکه این جنایتکاران  حرفه ای ازطرف جامع جهانی و سازمان های حقوق بشر وسازمان ملل متحد  ونهاد های مدنی بحیث جنایتکاران جنگی درقضیه افغانستان و مسئول به جرم حادثه 11 سبتمبر 2001 محکوم می شدند از بازگشت و بقدرت رسیدن مجدد آنها بازهم به صحنه سیاسی جانب داری وحمایت میشوند. اما اینرا هم بدانند که جای چاه کن درچاه ا ست. آنهایکه آتش را در دادند ، جان مال دارائی ملت مظلوم وبیگناه افغانستان را نیست ونابود کردند  همان آتش جان های خودشان را  خواهد گرفت . جای تأسف است که  تاریکی وسیاهی ظلمات استعمارآنقدربالای ذهنیت ملت ومردم   پاکستان تاثیراتی عمیق و به سزائی وارد کرده که  بجز رفتن به در تعلیم فوندامینتالیستی دیگردرهای که شعور سیاسی و احساس بشر دوستی آنها را رشد وتوسعه دهد وجود ندارد تا این کشورتروریست سازو تروریست پروربطرف یک جامعه ای انسانی واخلاقی گام بردارند. بدین منوال ازبذل تاسیس حکومت پاکستان دکتاتورنظامی تا امروز  قدرت نظام حاکمه ای دولت گاه ازیک دست فوندامینتالیست گاه بدست دیگر  فوندامینتالیست ها قرار میگیرد. جالب و قابل یاد آوریست  حالت اضطراری که در ماه جاری ازطرف آقای مشرف درپاکستان اعلام شد. آشوب  وفتنه انگیزی های سیاسی که هیچگونه وثیقه ومشهود به دموکراسی نبود فضای  پاکستان را به لرزه درآورد . امریکا وبعضی کشورهای دیگربی صبرانه وضعیت نا اهنجار سیاسی را درپاکستان تحمل کرده نتوانستند ، فورأبا اعمال فشارازمشرف  خواستند، هرچه زودتربه وضعیت وحالت اضطراری موجوده خاتمه داده به دموکراسی و مبارزه دموکراسی خواهان احترام بگذارد وبه آنها اجازه فعالیت داده شود . اما اشاره نفرمودند به کدام دموکراسی ودموکراسی خواهان ؟ آیا بینظیر بوتو، نواز شرف وپرویزمشرف وشرکایشان که دست هرکدام آنها  با خون ملت مظلوم و ویرانی افغانستان آلوده وشریک است آنها را دموکراس میخوانند؟ اصلأ درپاکستان هیچگونه نهضت وجنبش های  دموکراسی  خواهی  وجود ندارد،  که علیه اعمال غیرانسانی واخلاقی غداران ، جنگ افروزان و آدم کشان به مبارزه برخواسته باشند،   اصلأ مردم وملت مظلوم پاکستان تا امروز معنی ومزایای دموکراسی را لمس نکرده اند. زیرا ذهنیت آنها با اعمال فشارزیر ضربات استعمار قرار گرفته  و دموکراسی را دشمن خود واسلام میدانند درحالیکه  دموکراسی یک پدیده شگرف آور اسلامی است. دموکراسی اسلامی پذیرش وپدیده هرنوع ظلم وجنایات که بوسیله ای یک فرد بالای فرد دیگر ویا  توسط  حاکمین قدرتمند بالای مظلومین تحمیل شود، وازجانب دیگر جامعه را به فساد اخلاقی وغیر انسانی روبروسازند عاملین آنرا به اشد مجازات محکوم میکند . اما این نوع طرزالاجرا وعملی اسلامی را که حکومت پاکستان دنبال میکند کاملأ مغایراحکام شریعت اسلامی میباشد که مورد غضب وقهر خداوندی قرار خواهند گرفت. اگرملت ومردم مظلوم پاکستان ذهنیت آنها زیرضربات کوبنده استعمار قرار نمیگرفت . معنی دموکراسی را درک ولمس میکردند واز مزایای آن باکمال تعقل و خردمنشانه استفاده واستدلال مینمودند ، پس درآنصورت خون میلیون ها انسان بیگناه ومظلوم بخاطر منافع سیاسی واقتصادی مغرضین ومتجاوزین بدست پیروان خاندان یزید ریختانده نمیشد. مبتنی بر وضعیت موجوده  روی  اختلافات سیاسی پرآشوب درپاکستان ، زدوبند های سیاسی که بین شرق غرب هم بوجود آمده هرکی بوکس سرهای خود را برای مسابقه ، آماده نبرد میسازند . اگراز زوایای سیاسی فکرش کنیم ، عودت نوازشریف بعد ازطی 9 سال تبعید بکشور واخراج مجدد آن بعد ازطی دقایقی کم  توسط مشرف وعزیمت موصوف به عربستان سعودی یک امرتصادفی نبود، بلکه همینطور برنامه ای ، کاری نا انجام شده ای  سیاسی  بود، باید بوسیله  سعودی ها که درویرانی وکشتارملت مظلوم افغانستان بیطرف نبودند و نیستند ، انجام میشد ، بنأ اگر سعودی ها باپیروی ازخط مشی تعهدات قبلی ، به آقای شریف  توسعه وهدایت داده شده باشند. ممکن بازهم تیز کردن کارد وچاقو بجان ده ها هزار انسان های مظلوم وبگناه دیگر باشد. وبه پس ا ساس آن وضعیت سیاسی وحاکمیت حکومت آقای کرزی را بشتراز دیروزمتشنج  تر ودرمعرض خطرات ناگوار روبرو سازد . زیرا  هیچگاه نباید کسی از حادثه سازان جنایت توقوع صلح ونیکوئی را داشت. اگر همه اقوام و ملیت های مختلف افغان برای نجات افغانستان از حالت بن بست وبحرانی که هر روز حادثات دلخراش وناگواربوسله ای تروریست های مزدور وفروخته شده  دست میدهد کاری را انجام دهند ، با هم یکپارچه و متحد شوند، بخصوص  برادران مناطق پشتون  نشین دو طرف خط دیورند که ازرویداد  واقعیت های سیاسی و تاریخی در طی سه دهه  جنگ ،ازجانب حکومت مستبد وظالم پاکستان که علیه افغانستان ، بخصوص بعد از سقوط حکومت داکتر نجیب الله  توطئه و راه اندازی میشود ،خبرو اطلاعات دقیق دارند ، قاطعانه  با درک شعور سیاسی بدون درنظرداشت تعصبات قومی ، زبانی و منطقوی که دراین مورد د ست مداخلگران منفعت جو زیاد کار کرده است ، مبارزه وسنگرمقاومت را درجهت دفع ، قلع و قمع تروریست های سفاک ، مستحکم وحفظ کنند ، از تجاوز وحملات سازمان یافته ای تروریست ها که در راس آن رهبران دستگاه جاسوسی پاکستان که از حما یت  سعودی ها برخوردار استند ، جلوگیری شده میتواند. درغیرآن پلان و اقدام امریکا برای مسلح ساختن مردمان سرحدی یا اقوام قبایل خطرناکترین پلان است که منجر به بروزبیشتر وحشت ودهشت  درسراسر کشورخواهد شد .اوضاع سیاسی واقتصادی  کشور که بطرف بازسازی با مشارکت جامع جهانی و نهادی علمی ،سیاسی واقتصادی در حرکت است  به رکود و ویرانی منجر  خواهد شد.  ممکن است افغانستان بازهم دچار جنگ های داخلی قومی وزبانی شود .اگر هدف امریکا ازمسلح ساختن مردمان اقوام پشتون بمنظورمبارزه باتروریزم باشد کاملأ اشتباه است وبرای خود مشکلاتی عظیمی ایجاد میکند .اگرپلان چیزی دیگری باشد چنین اقدام عواقب ناگوار را در قبال دارد، اقوام دیگرنیز بیطرف نخواهد ماند زیرا این اقدام هرج مرج ، وحشت دهشت  را ببار میاورد وگروه های دیگر این اقدام را تجاوز مذبوحانه و به بضرر شان احساس میکنند آنها نیزمجددأ به جمع آوری وذخیره ای سلاح  اقدام ومبادرت جدی خواهند کرد وناگزیر  بطرف بعضی ازکشورها جهت حمایت وپشتیبانی مراجع وروی بیاورند .

 

افغا نستان  از جمله شهرهای با هویت وحادثه سازفرهنگ تمدن اسلامی درشرق است که در درازنای تاریخ سربلند خود فراز ونشیبهای گوناگون را دیده وتجربه کرده وبارها  تجاوزات وتوطئه های سیاسی مداخله گران این سرزمین زیبا  و کانون فرهنگ تمدن وبازار تجارت جهانی که آسیای مرکزی را ازطریق خودبا جهان غرب وصل میکند با پایمردی وجسارت  با نیروئی حماسه آفرین مقابله   وآنها را بارها به عقب راندند .مگردزدان ومتجاوزین  از اعمال وشکست های  متعددی شرم آورشان پند نگرفتد وهنوزهم میخواهند با توطئه ودسیسه های خرابکارانه ازدرهای دیگر وارد افغانستان شوند 

     ا نگلیسها نظر به منافع سیاسی واقتصادی وبرای جلوگیری تسلط ونفوذ روسها  درآسیای مرکزی و  پیشروی آنها بطرف بحرهند ازمواضع اهداف خود دست نکشید .  شبه قاره هند را تجزیه وحکومتی  را که ساختار نظام سیاسی آن سرکوب گرایان دموکراسی و مقید به بنیاد گرائی اسلامی باشد بنام پاکستان درسال 1947 بوجود آورد که قبل ازآن خط دیورند یاخط مرزی درسال 1893 درروند مذاکرات بین عبدالرحمن خان و مورتیمردیورندصدرکمسیون مرزی بریتانیا ودبیر امورخارجه حکومت انگلیس یک خط معروض مرزی میان افغانستان وهند یا خط دیورند یاد میشود به امضا رسید . با این خیانت  اشکار سرزمین های اقوام پشتون،  که حق وحقوق مسلم افغانستان شمرده میشد به دوقسمت بنا به منظوراهداف و سیاست های تجاوزگرانه وبازبودن درهای ورودی ومداخله وشوع نفاق به قلمروافغانستان ازهم جدا ساخته شد. اگرمنظورازاستفاده و ایجاد تشکیل گروه های باند یستی دردوطرف خط دیورند که مطلق به قوم پشتون افغانستان میباشد،  نمی بود با تجزیه هند و بوجود آمدن پاکستان امضا قرار داد روی خط دیورند اتوماتیک اعتبارخود را از دست  میداد ومناطق پشتون نشین مطلق به خاک افغانستان شمرده میشد.امروزتجاوزگران دیرینه میخواهند ازهمین طریق بازهم وارد افغانستان شوند.این گروه های باند یستی وتروریستی جزیک بهانه چیزبیش نیست . درخبر وگزارشات مکررأ گفته میشود که ازمحل سکونت وبودباش ملا عمر، بن لادن وحکمتیاراطلاعی دقیق در دست نیست آیا ازنظرشما خواننده گان گرانقدر کدام عقل سلیم وسالم این دروغ محض را می پذیرد که جوامع جهانی با تمامأ امکانات مدرن دردست داشته قادر ویا توانائی رد پای آنها را راه یابی کرده نتوانند واز آنها اطلاعی دقیق نداشته باشند.قصه ای ملا نصرالدین بیادم آمد ، یکی ازروزدربیرون یعنی در کوچه سروصدا ی بلند شد ملا از پینچیره سرش را بیرون کرد تا ببیند چه خبری است ، دید که چند نفرباهم در جنگ و مشت وگریبان استند ملا بسرعت ازمنزل به بیرون رفت تا آنها را ازجنگ خلاص کند بمجرد وارد شدن ملا به صحنه ای جنگ. جنگ تمام شد ، ملا دوباره داخل منزل شد خانمش ازملا سوال کرد ، گفت چه گپ بود ؟ ملا گفت خیر خیرت بود فقط تمام گپ سرلحافش بود که آنها لحاف را گرفتند وبخیر رفتند. بنأ تداوم این نزاع وجنگ های خونین بعداز شکست وخروج قشون سرخ شوروی سابق ازافغانستان  دیگر هیچ گاه مجوزه ووثیقه قانونی واسلامی برای جنایتکاران داخلی وخارجی متجاوزوجود نداشت ، بخصوص زمانیکه نجیب الله رئیس جمهور طرح مصالحه ملی را بمنظورختم جنگ وبرادرکشی مصرحانه رسمأ به ملل متحد پیشنهاد کرد .ازسرمنشی ملل متحد از همه رهبران مجاهدین ، قومندانان جهادی ، ازبزرگان روحانیون علمای دین اقوام مختلف ، از محمدظاهرشاه ، شاه اسبق  تقاضا ودعوت بعمل آرود تا بحضورداشت  نماینده سرمنشی ملل متحد باهم گرد آمده بالای یک میز مذاکره ، حکومت ودولت سرقدرت را ، درتحت رهبری یک حکومت موقت   الی برگزاری انتخابات بطور مسالمت آمیزنه توصل به قوه تسلیم شوند ، بهانه است که طراحان سیاسی  بمنظور رسیدن اهداف سیاسی واقتصادی تداوم جنگ را بوسیله ای پاکستان سفاک ومزدور استعماربرپاکرده اند که ملت مظلوم افغانستان بدون تقصیر، توسط یک مشت اوباشان  بنام های این وآن که ساخته وبافته  اربابانشان به آنها لقب داده شده است،  بدون کدام دست آورد پرافتخار قربانی داده بروند . قبل ازتجاوزشوروی سابق درافغانستان امریکا وانگلیس بیم وهراس از آن داشتند، روزی فراه خواهد رسید که روسیه ازطریق افغانستان وارد آب های گرم بطرف هند شود ومنافع سیاسی واقتصادی آنها دچار ورطه وبه شکست مواجع گردد روی همین ملحوظ  ضرورت افتید که   بریتانیا با سیاست های استعماری  پاکستان را جزمستعمره خود نگه دارد . امریکا   نیزبمنظوردسترسی به آسیای میانه ازآن طرف قاره  که قدرت اقتصادی ونظامی آن نسبت به سایر کشور های دیگردرسطح بالا قرار دارد دراین ارتباط آرام ننشست خود را با پرداخت  کمک های متداوم اقتصادی ونظامی سرسام آور بیشترازرقبا به پاکستان متعهد ونزدیک ساخت. البته  نزدیکی وتوسعه نفوذ  امریکا در پاکستان برای بریتانیا اززوایائی سیاسی وقتصادی بهچوچه  قابل قبول نیست . با همین اساس زد وبند های سیاسی روی منافع ، تداوم جنگ در عراق وافغانستان روند پیشرفت مبارزه با تروریزم  برای هردو جانب  وناتوانائی قوای ناتورا ضربه ای شدید زده است.خوانندگان محترم درفوق نیز گفته شد که افغانستان درادوار تاریخ خود فراز ونشیبهای زیاد را دیده وجهان کشایان فریفته ودل باخته ای آسیای میانه شد.  الفستون اولین نفری انگلیسی و اورپائی بود که درزمان شاه شجاع درانی در سال 1804_1809 با افغانستان تماس وآشنائی پیدا کرد گویا نخستین اروپائی بود که در کتاب خود در مورد اعتقادات دینی این کشور نوشت واطلاعات را از بخش های چترال که هم مرز با نورستان بود بدست آورد . پس ازالفستون درسال 1875 م لوکهرت ودر سال 1890 _ 1891 م ژرژاسکات  روبرتسون افسرانگلیسی از جمله کسانی بودند که به این سرزمین سفر کردند .البته در این زمان انگلیس ها بر شبه قاره ای هند تسلط یافته بودند. درسال 1295_ 1878 درزمان امیرشیرعلی خان پل کونیک کارادی کف روسی  به دستورژنرال کافمان فرمان روای ترکستان از راه افغانستان به سوی نورستان  سفر کرد .این سفر مقدمه ای بود برای شناخت روس ها درباره راه های استراتژیک این ناحیه بسوی شبه قاره هند.روس ها در سال 1309 به فرماندهی کلنل یانوف بسوی شغنان پیش رفتند به مرز پامیر وکافرستان نزدیگ شدند انگلیس ها بمنظور جلوگیری روسها به امیر عبدالرحمن خان دستور داد تا جلو روسها گرفته شود، عبدالرحمن خان به عجله قوائی را به ریاست ژنرال کتان خان وغلام حیدرچرخی وفیض محمد خان چرخی اعزام نمود بعد از چندین زد وخورد قوای امیرعبدالرحمن خان کافرستان را تصرف نمود .جی وود افسردیگرانگلیس بود که الکساندر برنس در سفردوم اورا به افغانستان در سال 1838 _ 1836 م همراهی کرد. در زمان امیردوست محمد خان 1843_ 1863 تسلط ونفوذ انگلیس ها درافغانستان برقرار شد درسال 1850 م به موجب قراردادی درمورد آسیای مرکزی بین روس وانگلیس به امضا رسید ، آن دو دولت استعماری ، بلخ وبدخشان را جزوسرزمین های امیر دوست محمد خان پذیرفتند. پس از مرگ امیر دوست محمد خان 12 جون 1863 م نخست جهاندار شاه وبعداز آن محمودشاه حاکم بدخشان در سالهای 1866_ 1873م ، به حکمروائی پرداخت واز اطاعت دولت مرکزی سر باززد . پس ازآن که امیرشیرعلی خان پسر ووارث قانونی دوست محمد خان را درسال 1868_1879 بار دوم به سلطنت رسید از تاجگذاری خود به حکومت انگلیس هند وروس آسیای مرکزی اطلاع داد، انگلیسها حکومت امیر را در همان سال به رسمیت شناخت اما روس ها برعکس انگلیسها به پیشروی خود بسوی آسیای مرکزی ادامه دادند .خاطرات اشغال واخان 73 \ 1230 ، افغانستان در مسیرتاریخ/ 362 ،363 ، 582 ، 583 افغانستان درقرن نوزده/ 140 .طبعأ پیشروی های روس توجه سیاستمداران انگلیس را جلب کرد پیش از آنکه امیرشیرعلی خان را در کنفرانس امباله  1869م مطرح وعنوان کند ، انگلیس ها نظریه ای تشکیل یک منطقه ای بیطرف را دربین متصرفات دوکشور در آسیای مرکزی برای جلوگیری  ازبخورد ومنافعشان پیشنهاد نمود . دولت روس درسال 1869 م یعنی در همانسال مسافرت امیرشیرعلی خان به امباله با این پیشنهاد موافقت کرد که افغانستان جزء منطقه بیطرف وخارج  ازحوزه نفوذ روسیه شناخته شود.بعد ازاین موافقت انگلیس ها درصدد آن شدند که حدود شمالی افغانستان را به موافقت روسها تعین کنند.در اینجا اختلافاتی بین افغانستان وبخارا موجود بود که در صورت حل ناشدن آن  میتوانست منجر به اختلافات بین انگلیس وروس شود .افغانستان آن قسمت ازروشان وشغنان را که درساحل راست دریای آمو واقع بود جزء خاک خود میشمرد . در حالی که دولت بخارا نه تنها مناطق مذکوررا ،بلکه بدخشان واقع درجنوب رودخانه ای آمو را نیز خارج حدودافغانستان میدانست .مذاکره راجع به این موضوع بدون آنکه مدعیان اصلی یعنی افغانستان وبخارا در جریان واقع باشند از 1869_ تا 1873 م دربین سنت پترزبورگ ،لندن ودهلی دوام داشت، تااینکه در سال 1873 قیصر روس خصأ به موضوع علاقه گرفته  وکنت شوالف سیاستمدارمعروف را به لندن فرستاد وطرفین فیصله کردندکه افغانستان از روشان وشغنان ، وبخارا ازبدخشان وواخان صرف نظر نماید و رودخانه ای آمومحلی آن را درآن دوقسمت دریا پنچ  مینامند ، از حدسرکول درشرق تا نقطه ای ریزش رودخانه ای کوکچه درآن واز آنجا تاگذر خواجه سالاردرسرراه بلخ وبخارا که در آنجا رود مذکور به طرف شمالغرب میپیچد، سرحد دوکشور شناخته شود .ازخواجه سالار به طرف غرب چنین فیصله شد که خط سرحدی به استقامت سرحد ایران امتدادیابد به طوریکه آندخوی ومیمنه را درخاک  افغانستان بگذارد ومرو واراضی ترکمن نشین مجاورآن را درخارج  افغانستان ،  این موافقتنامه که در تعین حدود شمالی افغانستان نقش مهم داشت ، توسط پیام 31 جون 1873 م پرنس گورچاکوف  صدراعظم روسیه عنوانی حکومت انگلیس سجل  و قباله گردید . پس ازمرگ امیرشیرعلی خان 1296 هجری .ق 1879 م افغانستان باردیگرگرفتار جنگهای خانگی گردید  در این هنگام امیر عبدالرحمان خان که درسمرقند در حال تبعیدبه سر میبرد به دعوت انگلیسها واجازه روس هاوارد افغانستان شد در سال 1297 هجری .ق مطابق 1880 م بر تخت سلطنت کابل نشست

******************

27.12.07                                                                                     

قسمت سوم

 

 گرگ زاده گرگ شود- گرچه با آدمی بزرگ شود . سرانجام خانم بینظیر بوتوکه خود درتربیه وپررش گرگ زادگان نقش فعال و بارزی را ایفا کرد توسط همان گرگ زاده  گان ورقبای سیاسی بتاریخ 27.12.07  بقتل رسید . خون ناحق دست  ازدامان قاتل برنداشت- دیده باشی لکه های دامن قصاب را .    کشور افغانستان سرزمین اسرارودایره طلسماتی است ، که هر کی    بخواهد  خواب وخیال تجاوز ومداخله را به آن درسر بپرورانند  باید دراین پرده اسرار وابهام جان های شانرا ازدست دهند. سلاطین وجهان گشاینده گان زیاد کوشش کردند تا این کشور زیبا وقلب آسیا مرکزی وپرده ای اسرار کوه های سردرفلک قفقاز را تسخیرکنند اما سرانجام  جز شکست ونابودی ، نا امیدی و ذ لت ، و پیشمانی چیزی دیگرازآن  بهره نبردند . اما افسوس است  که متجاوزین ومداخلگران با وجود  مطالعات و شکست های متعدد را که در افغانستان تجربه کرده اند ، هنوزهم به تجاوز ومداخله شان نقطه ای پایان  نمیگذارند . چنانچه برطبق گزارشات رسانه های افغانستان وخارج از آن ، دو دیپلمات اروپائی که یکی آن مربوط به سازمان ملل متحد ودیگر آن مربوط به اتحادیه اروپا میباشند روابط وتماس های مخفیانه را باطالبان در ولایت هلمند انجام میدادند ، مستند با  ا سناد ومدارکی  معتبرکه عبارت ازیک بکس پول دالر باشد در نزد آنها که برای طالبان تدارک دیده شده بود افشا گردید ،برویت آن با وجود ممانعت آقای تام کونیک نماینده سازمان ملل متحد در افغانستان که موضوع را سوء تفاهم وانمود کرده است ، حکومت آقای کرزی با قاطعیت خروج دودیپلمات را ازافغانستان درمدت 48 ساعت صادر و اعلام کرد . جای تأسف است که آقای کونیک میخواهد بروی واقعیت ها پرده بگذارد و از حکومت آقای کرزی اجازه ی برگشت مجدد هردو دیپلمات مذکوررا بازهم تقاضاع  و مسئله را مکررأ سوء تفاهم وانمود میدارد ، در حالیکه شواهد واسناد معتبر درنزد آنها دیده شده است ، اما دلیل اصرار وپا فشاری آقای کونیک درمورد بازگشت مجدد دو دیپلمات مذکورچیست فهمیدن آن گنگ ودرپرده ابهام است؟ چرا همه موضوعات را بصورت آفتابی و شفاف مشخص وبازگو نمیدارند . تا چه وقت با این چالش و  رایزنی های سیاسی عقب پرده و مبارزه با تروریزم بدین منوال ادامه میدهند ؟ وملت مظلوم وبیگناه افغانستان قربانی این سیاست های دو گانه شود؟  علاوه به آن ،  برطبق گزارشات منابع خبررسانی های بین المللی حتی مامورین استخبارات  بریتانیا نیز به عین مشابه بدون اطلاع دولت افغانستان  با طالبان درتماس بوده و استند ، آیا  تشدید و شدت بحران ونا امنی های که روز تا روز صلح و ثبات را در افغنستان بیشتر افزایش داده ومیدهد مسوولیت آن متوجه آنها شده نمیتواند که بصورت مخفیانه با مخالفین دولت افغانستان ودشمن صلح آرامش ملت مظلوم که ازدوره ای سیاه حاکمیت آنها خاطرات تلخ وزهرآگین را هنوزاز یاد نبرده اند، درتماس استند ؟.  درهمین لحظه داستان حقه بازی بیادم آمد که خدمت شما خواننده گان گرانقدر تقدیم میکنم . داستان های معاصرگذشته. یکی ازداستان های مضحک است. چون درزمان های قدیم  قدرت هر منطقه ویا قریه بصورت ملوک الطوائفی توسط سرمایه داران وخان واربابان اداره میشد . روزی ملک  یکی از قریه ها برای گردش وبازدید از وضع بازار به داخل شهررفت ازهرگوشه و کنار بازار دیدن میکرد که دفعتأ  چشمش بگوشه ای افتاد که مردم درآنجا تجمع کرده بود، هلهله وسروصدا بلند است ، ملک به نوکر خود امر کرد ، گفت برو ببین چه خبر است ، نوکر ملک با شتاب بطرف اجتماع مردم رفت تا موضوع را از نزدیک برسی و ببیند چه وضع جریان دارد ، نوکر ملک بعد از کسب اطلاع  دوباره بطرف  ملک برگشت وچنین شرح داد .صاحب  درآنجا دونفربه اجرا ی نمایش های بعضی چیزها پرداخته اند ودرضمن میگفتند که بهترین خیاط  هم میباشند که نظیر آنها دردنیا نیست  .ملک گفت آنهارا نزدش بیاورند ، نوکرملک رفت و هردوخیاط رابحضور ملک آورد.ملک از خیاطان سوال کرد ، گفت شما چه وظیفه دارید وشما چطور خیاط استید که نظیرتان در جای نیست ؟ یکی ازدو خیاط جواب داد ، گفت صاحب ما خیاطی استیم که شما به چشم سرمبارک خود همه ماهرت های ما را خواهید دید وآنگاه قضاوت میکنید وما را یقین داریم که مورد شفقت ونوازش تان قرار خواهید داد اگر اجازه بفرمائید  ما فردا توپ های تکه را میاوریم وشما تکه ورنگ آنرا خوش میکنید وبعد از دوختن آنرا میپوشید ، مگرصاحب چیزی که مهم است . این است که آدم های حلال زاده  تکه و رنگ تکه ها را می بینند وآدم های نا جایزهیچ چیزی را دیده نمیتوانند و اضافه نمودند که اگر ملک صاحب و اعضا ای آن که حضور دارند بخواهند  لباس های به ذوق شان بدوزیم فورأ  آماده خدمت استند. ملک واطرفیان آن چند دقیقه درسکوت فرورفتند هرکی زیرزبان ودردل غوم غوم و فکر میکردند چه تصمیم بگیرند . ازخود ترس داشتند  . خیاطان منتظر جواب بودند . راستی بسیار مشکل بود که ملکی یک شهر ویا قریه دربرابر همچو حادثه که برایش پیش آمد تصمیم بگیرد، استنباط کردن به این مسئله ازقدرت دانش وشعور منطق ملک و اطرافیان آن بعید بنظر رسید . آیا جواب مثبت بدهد ویا منفی درهردوصورت مسئله ای آبرو درمیان است رنگ ملک واطرافیان آن گاه سرخ ، گاه سفید می شد ، گاه عرق ازسر روی شان می بارید وگاه تشنج ،  لرزه وخنک . شاید ملک ازخواستن خیاطان بحضورش  نادم وپیشمان شده بود مگردیگر فایده نداشت . خوب  بلاخره ملک تصمیم گرفت ، پذیرفت که یکجوره لباس برایش دوخته شود .خیاطان گفت ، ما فردا چند توپ تکه را با خود میاوریم  تا جناب شما تکه ورنگ آنرا انتخاب کنید، تا فردا نه ملک ونه اطرافیان آن خواب نکردند هرکدام در تشویش بسر میبرد . فردا به وقت معینه خیاط ها آمدند ، نوکر به ملک اطلاع داد که خیاطان آمدند . ملک از نوکرخود سوال کرد ، گفت خیاطان توپ های تکه را باخود آورده است ، نوکر که دیروز شاهد همه گفتگو وجریانات بود بمنظور اینکه ناجایز شناخته نشود فورأ گفت بلی صاحب توپ های تکه را با خود دارند ، در حالیکه نوکر هیچگاه توپ های تکه را ندیده است  ، ازاین جهت خیلی ها ناراحت ومتأثر بود بخاطر این که خود را ناجایز دانست . اما بازهم منتظر ماند تا عکس العمل  دیگران را در مورد  ببیند . خوب ملک امر کرد که خیاط ها وارد اطاق شوند . خیاطان طوری داخل اطاق شدند که گویا دربغل آنها چیزهای سنگین ووزنین وجود دارد  به ملک واطرافیان آن احترام کرد ومثل اینکه چیزی را می خواهند روی میز بگذارند . خلاصه با علامت  تمثیل همه چیزرا روی میز گذاشتند .د ر همین فاصله ی زمانی ملک واطرافیان آن با دقت صحنه را طور مشاهده ونظاره نمودند که لرزه دراندام هریکی آنها افتید اما کوشش کردند حالت طبیعی ونورمال خود را حفظ کنند. بخاطر اینکه هیچ کدام از آنها توپ های تکه را نمیبینند . هرکی درپیش خود فکر میکردند که نا جایز است اگربگوید که چیزی را نمی بیند علاوه از اینکه ناجایز شناخته میشود کار وبارخود را هم از دست میدهد. مجبورهریکی ازاطرافیان ملک بخاطر حفظ کاروبار وپنهان ساختن ناجایزبودنش دروغ بگوید  بشمول خود ملک  که توپ های تکه را نمیبیند . خلاصه خیاط  روی خود را بطرف ملک کرد وگفت قربان این توپ های تکه را ببین وکدام رنگ آن خوشتان میآید ؟  ملک روی خود را بطرف اطرافیانش کرد ،گفت شما ببیند از این رنگ ها کدام رنگ برایش زیبنده است با گفتن جمله ای ملک همه وهریک پیش خود فکر نمودند که ناجایز میباشد، یعنی که ملک تکه ها را میبیند ، خودش نمیبیند خیرملک و اطرافیان آن هرکی پیش خود فکرناجایز بودنشانرا میکردند اما خود راازدست ندادند .همه بطرف یکدیگرنگاه و می گفتند تمام رنگ هابرای ملک صاحب زیبا وپسندیده است وقتیکه ملک سخنان اطرافیانش را در مورد رنگ های تکه شنید یقین کامل پیدا کرد که ناجایزاست . همه رنگ فولادی را برای ملک صاحب پسند نمودند. خیاط فورا قدواندام ملک رااندازه گرفت ، چون خیاطان ماشین دوخت لباس را با خود آورده بودند جابجا شروع به دوختن لباس کردند . ملک واطرافیان آن صرف حرکات خیاطان را مثل اینکه چیزی را می دوزند ، میدیدند نه دیگرچیزی را ،  بعد ازگذشت چند ساعت ، لباس آماده پوشیدن شد.  خوب یکی ازدو خیاط از جا بلند شد به ملک گفت بفرمائید در اطاق دیگر بروید لباس های خود را بکشید ولباس نو که مبارک تان باشد بپوشید ، ملک در اطاق دیگر رفت تا لباس را ازتنش بیرون بیاورد ، لباس های خود را کشید و خیاط گفت ملک صاحب بگیرد لباس را بپوشید ملک حیرت زده ، مانند یک روح بیجان خشک ماند که چه را بگیرد وچه را بپوشد ومیگفت اگر وقتی از اطاق بیرون برآید آیا کسی او را برهنه نمیبیند؟ اما باز پیش خود میگفت نه آنها همه حلال زاده ها استند کسی او را برهنه نگاه نمیکنند خودم ناجایزا ستم که چیزی را نمیبینم  .  وقت زیاد سپری شد وهمه منتظر ملک صاحب بودند که بیرون بیاید ، خیر خود خیاط اجازه ای داخل شدن را از ملک خواست و وارد اطاق شد ، با صدای بلند گفت بسیار مقبول بسیار مقبول مبارک تان باشد  دست ملک را گرفت او را درحالت بیرون آورد که از دیدن آن همه قهقهه خندیدند. آنقدر خندیدند که گرده هایشان بدرد آمد اما هرکدام این خنده ها را به مفهوم زیبایی لباس ملک توصیف نمودند زیرا کوشش کردند تا از نا جایز بودنشان چیزی فهمیده نشود شروع به کف زدن های ممتد نمودند وتوام  مبارک می گفتند .  ملک صاحب ساده لو درجای خود نشست وبفکر فرورفت وخود را ناجایز ودیگران که لباسش را دیده و میبینند ، جایز می پنداشت . خیرهمه اطرافیان ملک خیاطان را افرین گفتند ، خیاط های ماهر بمظور منافع خود به ملک گفت ، صاحب این مامورین شما آدم های کاملأ پاک وصادق وحلال زاده هااستند بخاطریکه  جای های دیگر که رفته اند اکثریت شان ناجایز بودند ازهمین جهت وضع مردم ومنطقه دگرگون بود پس شما خوشبخت  ا ستید که همه حلال زاده ها را در دورخود دارید از تمجید وتوصیف خیاط ها اطرافیان ملک بی نهایت خوشحال شدند با این چال ونیرنگ خیاط ها توانست پشتیبانی وحمایت اطرافیان ملک را به خود جذب واهداف ومرامی که داشتند قدم به قدم پیاده ، وضع وآرامش منطقه را با بی ثباتی ونا امنی بنفع خود چرخانیدن  . فلسفه ای  این داستان زیاد است نخواستم وقت شما را ضیاع سازم .  

بنأ  زد وبند وحقه بازی های سیاسی مغرضانه که عمدتأ درعقب پرده  درطی سه دهه جنگ اعلام ناشده  علیه ملت ومردم بی دفاع افغانستان که توسط حکومت نظامی وفندامینتالیست پاکستان وعرب ها وبرخی از کشور های دیگر صورت گرفته وهنوزهم ادامه دارد ، نتیجه به جای رسید که آتش تضاد وکینه توزی های سیاسی درپاکستان  مشتعل شود .

 

ترورخانم بینظیربوتوبه عنوان یک  شخصیت  سیاسی متجاوز ومداخلگر درافغانستان . یک حادثه تاریخی است که در اثرتغیرونوسازی ایده ئولوژی سیاسی آن در روند مبارزه با تروریزم ودرجهت کسب پیروزی  درکمپیگن

 مبارزه انتخابات نخست وزیری در مقابل رقیب فندامینتالیست خود campaign

آقای  نوازشریف صورت گرفت .  خانم بوتو یگانه مهره طرف اعتماد امریکا  نسبت به نواز شریف بود که میتوانست این بار درتعهداتش به امریکا وفادار بماند . اما فندامینتالیست های اسلامی پاکستان وطرفداران خارجی آنها موضوع را از قبل دانسته بودند که درصورت برنده شدن بوتو موقعیت سیاسی ، نظامی واقتصادی آنها درخطر مواجع خواهد شد ، تصمیم به ترورآن گرفتند . خانم بوتو بعد از آنکه پدرش ذولفقارعلی بوتودراثر یک  کودتای نظامی که توسط  ضیا الحق درسال 1977 صورت  گرفت  ازقدرت خلع وبه اعدام محکوم شد درآن زمان بیش از24 سال عمر نداشت ، که مسوولیت حزب را بعهده گرفت . خانم بوتو زمانی پا در عرصه مبارزه ی سیاسی گذاشت که بحران  اوضاع سیاسی درسطح بین المللی بنا به اثر کودتای حزب دموکرات خلق  وتجاوز شوروی سابق به افغانستان ، امریکا کشورهای غربی واسلامی را بشمول پاکستان به اضطراب و ناآرامی کشانیده بود وازجناب د یگر سیل مهاجرین افغان به پاکستان نیزتاثیرات فروانی را درسیاست پاکستان رونما کرد که برای خانم بوتو مشکل تمام شد تا اهداف وایده ئولوژی سیاسی ومرام حزب را تعقیب ودنبال کند. ناگزیرشد بمنظور رسیدن به حیطه قدرت وبا استفاده از شرایط پیش آمده ای سیاسی درپاکستان  درایده ئولوژی سیاسی حزب خود تغیراتی را که به ذوق وعلاقه ای فندامینتالیستی برابروهماهنگ باشد  رونما کند وبا این اساس در سال 1988ازحزب پ.پ .پ درانتخابات درمقابل رقیب خود نوازشریف غلبه حاصل کرد و بحیث نخست وزیر احرازقدرت نمود . خانم بوتودرتشدید بحران سیاسی ونا امنی درافغانستان   زیاد  کار کرد و گروپ های تروریست را بمنظور بهره برداری  سیاسی واقتصادی توسعه بخشید وآنها را جهت خراب کاری وکشتار ملت مظلوم وبی دفاع به داخل افغانستان میفرستاد . بعد از شکست کامل حکومت نجنیب الله رئیس جمهور، افغانستان بوسله ای کشورهای همسایه بخصوص پاکستان وعرب ها  مورد تهاجم مسلحانه توسط  دشمنان انسانیت واسلامیت قرار گرفت که دراثر آن به ده ها هزار انسان کشته معیوب وافغانستان به ویرانه مبدل شد . دخالت های گسترده ای خارجی موجب نگرانی امریکا شد. امریکاییها پس از چهار سال سکوت بار دیگر در صدد برآمدند تا ضمن تلاشها برای افغانستان ازخود علاقه نشان دهند در اوایل ماه مارس« هانگ براون » یکی از نمایندگان کنگره عضو کمیته روابط خارجی جنوب آسیا در سنا ونخست نماینده منتخب امریکا درطی 6 سال وظیفه یافت ازکابل ودیگر مراکزقدرت دیدار کند براون امیدوار بود اجلاس مشترکی با شرکت تمام جناحهای افغان در واشنگتن برگذار نماید ،« رابین رافل » معاون وزارت خارجه امریکا دربخش جنوب آسیا وارد اسلام آباد شد، تا سیاست امریکا را درباره افغانستان مورد برسی قرار دهد  . رافل دیدارهایش را از 16اپریل 1996 آغاز کرد ودر جریان آن از سه مرکزقدرت یعنی کابل ، قندهارومزارشریف دیدار وسپس به پایتخت های سه کشورآسیای مرکزی سفر کرد . رافل در دیدارش از کابل اظهار داشت "ما خود را در موقعیتی نمیدانیم که در امور افغانستان مداخله کنیم تنها اظهار داشت که من در اینجا استم تا افغانها را تشویق کنم دریکجا جمع شده بین خود به مذاکره بپردازند . فرصتهای اقتصادی که در افغانستان وجود دارد برای مامهم است البته درصورتی که ثبات سیاسی تامین نشود این فرصت از دست میرود. خانم رافل به طرح لوله گاز اشاره کرد که قرار بود بوسیله ای شرکت بزرگ امریکایی « یونوکال» برای انتقال گازترکمنستان از طریق افغانستان به پاکستان تاسیس شود

 

 


بالا
 
بازگشت