دیپلوم انجنیر عزیزالدین عزیز

از سویدن    

 

           نگاهی بر تلویزیون مساکین سلطنتی!

 

فلاسفه نژاد پرستان قرن نوزدهم و بیستم زایشگر اپارتاید و تبعیض نژادی گردید. اما خلقها در برابر این پدیده منحوس ضد انسانی که فاجعه آمیز بود عصیان کرد و آنرا بصورت احساسی و اخلاقی با تحلیل علمی و منطقی مورد حمله قرار دادند و امروز در مقیاس جهانی محکوم و منکوب است.

ولی دریغا که در سرزمین ما تاهنوز و بویژه از لاس انجلس جائیکه لاف دموکراسی و دهکده جهانی شدن اشاعه میشود این تفکر و کنشهای منفور شووینستی از طریق تلویزیون به نحوی شنعت گستر، تحقیرگرایانه و سیطره جویانه با لحن غیر ادبانه پخش و عاملین عقبگرا و دنباله روان تفکر شووینستی را در کشور ما تائید و تحریک میکند.

منادیان مکتب فاشستی و اپارتاید در کشور ما عبارت از دستجات افغان ملیتی ها که در امریکا نگهداری و پرورش یافته همراه با اصحاب طالبی ، خلقی و گلبدینی و غیره عمله و فعله خورد وریز بی فرهنگ شان است که با متاع پوسید و مکاره بازی ها و زور وزر باداران شان بدون داشتن استحقاق طور طفیلی وارد صحنه سیاسی کشور ما شده اند. و بقول معروف اینکه بزور میخی که بسته اند " غر" میزنند اما بفرض محال گفته شود که اگر قوای امریکایی و انگلیسی صبحگاهان عودت کنند این لت خورده ها و لت پخته ها با تمام ساز و برگ شووینستی خود تا شامگاهان فرار را بر قرار ترجیح خواهند داد.

صرف نظر از موارد دیگر در خصوص اصل موضوع پرداخته شود که بعد از توافقات بن و حکومت آقای کرزی اینها به برگ و بار نشستن مزرعه  شووینستی به هجوم وقیحانه تبلیغاتی توام با حیله و توطئه علیه خلقهای بومی غیر افغان سرزمین ما می پردازند.

در این عرصه شبکه مشکوک بنام " تلویزیون آریانا افغانستان" بحیث تریبیون تبلغاتی افغان ملتی ها فعال گردیده که توسط حاجبان و یتم های دربار سلطنتی کارگردانی میشود واینها با دکته شبکه های پنهانی آنهم در دائره شروط و بقدر مزد دریافتی با نقض صریح عفت و قداست و حرمت کلام و بیان با عقده کشائی و پخش اکاذیب و هیاهوی تبلیغاتی بازبان شرین فارسی علیه فارسی و فارسی زبانان دیار ما متوصل به شانتاژ و توطئه میشوند. اینها که در بازار سوداگران آسانتر از ذلیل ترین کنیزان به زرغالیه خرید و فروش میشوند و در جمع عساکر، حمال، رعایا و خیل غلامان و چاکران در دامن استعمار نگهداری و پرورش یافته اند امروز بحیث ابزار و شلاق در دست بیگانه ها درآمده اند.

در اینجا التزام برآن میرود تا جهت روشن شدن ادعا یک بخش از کارزار نشراتی هفته گذشته تلویزیون مذکور را توضیح بدهم.

گردانند تلویزیون یک نشستی از اشخاص خاص ، پرعقده و از بازمانده گان رنجور سلطنتی برای ایجاد یک نهاد سیاسی بنام ( حرکت اصلاح ملی) راه اندازی نمود که در این نشست آقایون نعیم مجروح، غلام غوث وزیری، عبدالله کاظم، آصف وردک، حسن امیری، مسکین یار، وهابزاده، جنرال قمرالدین ناصری ، زهره یوسف و عبدلستار سیرت اشتراک داشتند. آنچه که جالب می نمایاند اینست که آصف وردک شخضی با وجود کهولت سن و مزاج تند عصبی در خصوص نام سازمان ابراز میدارد که من با این نام بیگانه مخالف هستم چرا نام افغانی بالای این حرکت نمیگذارید؟ پس ایشان ( ملی تلون) را پیشنهاد وبه آن مسمی کرد. بهمین منوال ایشان در مورد بیانه آقای کرزی نیز با عصبیت و دشنام واکنش شدید نشان داد. و بعد مرشدانه افسانه پوک و پوچ اقلیت و اکثریت را زمزمه کرد.

هدف از توضیح این شگرد حیله گرانه تبلیغی  تلویزیون مساکین سلطنتی این بوده که این آقایان فارسی ستیز بیشرمانه با زبان ما بخود ما اهانت روا میدارند! این تبلیغات با ملعبه نفاق افگنانه و نهایت مزورانه از لابراتوار زرادخانه های دستگاه سیا بخور این مسکین ها داده میشود و آنها در نشخوار کردن تبلیغات بدون التفات به تاثیرات روانی آن در جامعه تند تر از آن یاوه گویی میکنند. هرگاه دقیقا متوجه شده باشید هدف اصلی و استقامت پروپاگندشان در محراق کلیه نهادها، سازمانها، شخصیتهای باوقار، مبارزان ملی ضداستعمار، استثمار و ارتجاع و در یک کلام علیه تمام مردمان بومی سرزمین ما به استثنای اوغانها و سرداران محمدزائی توجیه و تمرکز دارد.

ماهیت تلویزیون مساکین سلطنتی با دلایل زیرین مشخصتر میگردد:

این شبکه وابسته و قبیله گرا اگر از خون ریزی و تبهکاریهای گذشته کشور بحث میکند هیچگاه عوامل عقبمانی و مظالم دودمان سلطنتی را در کشور ما مورد پژوهش و بررسی قرار نداده ، برعکس منشا و علل و اسباب کلیه بدبختی ها را بدوش نهاد ها و شخصیتهای ضد ارتجاع و استعمار محول میکند. همچنان در مسیر همین حوادث نکبت بار تاریخی از ددمنشی های عبدالرحمان خان و سفاکی محمدگل خان مهمند ، خونریزی و جنایات خلقیها و گلبدنیها و از گورهای دستجمعی طالبان در مناطق غیر اوغان اغماض مینماید. و اگر از مسایل امروز حرف میزندف هیچگاه از کرزی و تیم او که بی انصافانه غارتگران و جانیان طالب و خلقیها و گلبدینها را معافیت بخشید از زندانها رها نمود و راز قتلهای عام  و گورستانهای دستجمعی را مسکوت گذاشت.حتی عاملان آنرا اعتبار و وجاهت بخشید و بر صدر نشاند. هیچ بحثی صورت نمیگیرد. همچنان کریم خرم گلبدینی را بحیث وزیر اطلاعات و فرهنگ ، حنیف اتمر خادیست را وزیر معارف ، ملا متوکل  و راکتی، گلابزوی و علومی ، رنجبر و از همین قماش وابسته به قبیله دهها دیگر را بحیث وزیر، وکیل، والی و سفیر مقرر نموده بحثی صورت نمیگیرد!! هیچگاه این تلویزیون از جنایات کمال الدین اسحاق زی که دهقانان ازبک سرپل را زنده زنده در خرمن آتش سوختانده یادی نمیکند! از قتل و کشتار عام مردم جوزجان توسط جمعه خان همدرد والی شووینست حرفی بزبان نمی آورد! و از تازه ترین موارد دیگر تجاوز اینکه توسط کوچی های وحشی خانه و کاشانه مردم مظلوم بهسود بغارت برده میشود و دها نفر شان بقتل رسانیده میشود، سکوت اختیار میکند!!

اینست مسموم سازی تاریک و آفتهای بیمارزا و مسخ کننده جوهرانسانی و تحرکی برای طوفانهای تباهی و پلیدی و سیاهی که جدا مسئولیت آنرا مساکین سلطنتی و افغان ملتی ها بعهده دارند. این شبکه مخرب خلقها و فرزندان اصیل میهن مارا سزاوار تهمت ، افترا، و دشنام پنداشته ، آنچه ناروا و سخط است به آدرس شان سرازیر میکنند. پس گفته میتوانیم که زوزه کشیدن غمین ارتجاع  و استعمار بازتاب دهنده درد آن مشتهای گره خورده وارسته گان این خطه باستانیست که امروز همگان عقده مندانه آماج تیرهای شکسته شان قرار گرفته ایم. که مردم مارا از آن باکی نیست.  پس گفته میتوانیم که درد خلقهای غیر افغان در سرزمین ما درد واحدیست. اندرین باب اگر پرسشها به ادرس ما مشابهه است ، پاسخها هم مشابهه است و مسئولیت پذیری مشترک! تردیدی در آن راه ندارد که حق اظهارنظر سیاسی – حق محفوظ و شناخته شده هرشهروند محسوب می گردد که جدا قابل احترام است. اما در خصوص این بیماری آماس شده شووینستی و نفاق افگنی ها بدریافت دارویی نیاز است تا این درد مهلک و استخوان سوز باهم نظری طبیبانه و مشفقانه علاج گردد. نخست ازهمه به بازبینی و نواندیشی اتحاد فکر و نظر همه هموطنان و نیروهای ضد شووینستی نیاز است تا یک مجموعه همصدا و متشکل در داخل و خارج کشور برای یک تحول بنیادین در تفکر و مقابله با اندیشه منحوس شووینستی بوجود آید و در این جهت مساعی مستمر و کوشش های پیگیران مبذول گردد. اما متاسفانه همراهان و همدلان یک راه و آئین متشتت و پراگنده اند. دیده میشود که یکعده از نخبگان غیر افغان با مشاهده و درک این وضعیت بسته دهان لب از لب برنمی دارد ونیم نگاهی به ماحول خود نیمکند ویا گوئی که قلمهای شان شکسته است. گفته میتوانیم که این بسته دهانی و سکوت یا از اثر جبن بوده و یا دنبال معامله های سوداوری هستند که به این دون همتی تن در داده اند.

دسته دیگری از روشنفکران ما با دست کشیدن کامل از فعالیتهای سیاسی و فکری به تجارت پرداخته و یا به شراب پناه برده و در حاشیه اند. گوشه عزلت و انزوا اختیار کردن.  از مسئولیت میهنین فرار کردن است که اینها در غروب و افول خود می میرند.

یک بخش دیگر صاحنظران در صدد تبرئه ادیالوژی گذشته منسوب به خود و عاشق سینه چاک عمل کرد رهبران خویش اند. به موعظه و نصایخ دامنه داری می پردازند.

آری! نظریاتی که با اوضاع جاری ، اجتماعی همنوائی نداشته باشد ویا باشرایط متحول محیطی انتطباق نیابد و آرایکه عاجز از تبیین موقعیت های جاری باشد، چاره گر بی سامانی اجتماعی شده نمیتواند.

عده قلمبدستان دیگر از اقوام غیر افغان در سایت ها و رسانه ها به بعضی مسایل فرعی ، بیمفهوم و کم بها پرداخته که گفته میتوانیم برای معرفی، اشباع و اشتهار شخصی شان آن مقاله ها نشر میشود در غیر آن گفتارهای طویل بازتاب از دردها و ره گشائیها معضل موجود نبوده و بدرد ناخور پنداشته میشود.

یکعده از سر کج بخثی و یا دریافت سود از محافل شووینستی به کوشش های بی ثمر متوصل شدند تمام تلاش شان اینست تا دائره را مربع معرفی و تعریف کنند که نتیجه همانا فقدان منطق و هم اهنگی است!

علی الرغم کندی جبن بی میلی دسته های مختلف که به آن اشاره شد گفته شود که امسال نظر به سال پار عده زیادی همفکران وارسته ، متعهد ، وطندوست با اگاهی رسالت و دلیری و دلبری بر ناراستاییها و بی عدالتی ها و حق کشی ها و افشای حقه بازان شووینست و دلالان آبفروش وخاکفروش مقالاتی نوشتند و آنها را افشا نمودند. که در اینجا بنا برحقی که برگردن همه ما دارند افتخارانه از ایشان نام میبریم اما اجازه دهید تا در سرآمد معرفی فرهیخته گان فرهنگی از نام دوبانوی گرامی که در چراغ افروزی وروشنگری و دادخواهی و شجاعت نقش داشته آغاز نمائیم.

محترمه ثریا بها، محترمه نادیه فضل ، آقای اکادمیسن غلام دستگیر پنجشیری، آقای بقائی، آقای کامجو، آقای همت فاریابی، آقای پروفیسور لعلزاد، آقای غلام سخی ارزگانی ، آقای استالفی، آقای صوفی زاده، آقای وفا معصومی، آقای میرزائی، آقای بشیر بغلانی، آقای امان الله استوار، آقای عوض نبی زاده، آقای دکتور فیض الله، آقای شهرانی، آقای بشیراحمد انصاری، آقای جواد، آقای اندیشمند، آقای سمندرغوریانی، آقای بیژنپور آبادی، آقای پروفیسوررسول رهین، آقای سید احمدشاه دولتی، آقای سید روح الله رحمت زاده ، آقای دستگیر نایل ، آقای مهرالدین مشید و مقاله اخیر پروفیسور سید هاشمیان و سایرین.

این نخبگان اندیشمند در اگاهی بخشیدن و حذردادن مردم از حملات شووینستی خدمات بموقع ارزنده روشنگری را انجام داده اند. اینها بنابر تعهد وطنی از سر بصیرت بهتر از دیگران می بینند و احساس میکنند و همچنان بینش خویش را تا دیر نشده به دیگران شجاعانه اظهار داشته اند که از فرد فرد آنها کمال سپاس مینمائیم.

در فرجام از مجموعه نخبگان وارسته هموطن خویش میطلبیم که در هر کجایی هستند صدای رسای اعتراض خویش را که دیر نشود بهر نحوه ممکن علیه ددمنشی های افغان ملیتی های شووینست  مزدور وهجوم تبلیغاتی آنها بلند نمایند و با بسیج خویش نگذارند تا اولاده بادیه نشینان وحشی و یهود علیه وارسته گان کشورما یاوه سرائی کنند. میدانیم که اینها به بال  و پر دیگران می پرند. در اخیر توصیه من به این مساکین بی فرهنگ اجیر، همسخنی با شعر اقبال لاهوریست که چنین آمده:

 

همچو آئینه مشو محو جمال دیگران.

از دل ودیده فروشوی خیال دیگران.

در جهان بال و پر خویش گشودن آموز.

که پریدن نتوان با پر و بال دیگران.

 

دیپلوم انجنیر عزیزالدین عزیز

از سویدن.

 

 


بالا
 
بازگشت