غلا م سخی فرمند

 

انکشا ف ولا یات مرکزی افغانستان(هزارجات)

 

حکومت شاهی افغا نستان درسال 1968 مطالعه وپیشنهادات را برای انکشاف ولایات مرکزی افغانستان ازکمپنی سینام مطالعات اقتصادی وانتظامی پاریس،فرانسه تقاضا نمود که توسط کمپنی مذکور انجام شد. درابتدای همان سال آقای" پیر،پی، کار" به مطالعه اجتماعی واقتصادی پرداخت وآقای "ژان کلود وواله" این مطالاعات  را درسال1971تکمیل نمود ویکسلسله تدابیرعملی را پیشنهاد کرد.راپورمذکوراکنون درکتابی تحت عنوان انکشافات ولایات مرکزی(هزارجات)که توسط محمد علم رشنواقتصاددان وزارت پلان وقت ترجمه شده به چاب رسیده که بعضی قسمت های آن به صورت اختصار جهت مطالعه هموطنان گرامی تقدیم میگردد.

    مقدمه باشعرعلامهء بلخی این چنین آغاز میگردد.

پی مقصد قیام کاوه شرط است     که هربیرق درفش کاویان نیست

      گرازافلاک می باید گذشتن      بغیرازسعی وکوشش نردبان نیست  

بیشتراز یک دهه بود که ازدرودیواروطن خون میبا رید وهنوزبارش آن قطع نشده تمام هستی مردم را به نابودی کشانیده هرگونه تصمیم  واقدامی مرمتی دربرابر این بحران دهشت انگیزجزهدردادن واتلاف انرژِی وتوان سودی نداشت منطقی ترین حرف این بود که چگونگه کُشت  وچگونه با ید کُشته شود.

   یگانه وسیلهء مئوثرتفنگ بود اگرقلم هم وارد صحنه میشد باید در راستای فشارماشه  جهت فیر گلوله به چرخش در می آ مد حرف ازین نبود که چکاره بودیم و چکاره با ید با شیم فقط سخن ا زجنگ و ویرا نگری بود.اگرنمی کشتی  کشته میشدی اگرویران نمیکردی خانه خودت برفرقت فرومیریخت.

  این ویرا نگری و تخریب پس ا زوقوع کودتای ثور1357آغازشد با آ نکه قبل ازان  نوع دیگرتخریب تدریجی روی دست بود وتا امروز به انحا ءواشکال گوناگون وشیوه های مختلف ادامه دارد.پس از دستیابی مجاهدین به قدرت ورسیدن پای جنگ جویان مخالف کود تا درکابل نه تنهاطرحی درمورد جلوگیری از تخریب وویرانگری ریخته نشد که آ بادی های نیمه خراب  که دوران تجاوزرا پشت سرگذاشته بود ، ا نتظار آ ن میرفت که مرمت شود، نیز به روی سا کنان آن فروریخت. با اینکه دربیرون کشور حتی درولایات گپ ا ز باز سازی و اسکان مجدد بود درکابل علاوه برنسل کشی که ریشه در تاریخ داشت و دارد.ویرانی وتخریب اماکن ادامه یافت اماعلاقه وعشق مردم  به خانه وکاشانهء آبائی شان درآباد سازی آن فروکش نکرد.وقتی سخن ازنوسازی و اعمارمجدد بمیان آمد لازم دیدیم که باهم درحد توان وامکانات دست داشته خویش در زمینه مساعی وتلاش کنیم در پهلوی دیگر فعا لیت ها و مشاغله چاپ گذارشات ولایات مرکزی ( هزاره جات) راروی دست گرفتیم.

   ا زرهگذراینکه مقدمه وگذارش ازنگاه زما نی 22 سال قبل تهیه شده طبعآ رویداد های دیگرویک سلسله مطالب فشرده را فراهم نموده.ا گرچه هزاره جات ازنگاه آ با دانی عقب نرفته با شد پیشرفت هم نکرده است.ولی ازرهگذرتحولات سیاسی وفرهنگی هزاره جات بیست سال قبل کا ملآ فرق کرده است.زیرا هزاره دیروز سعی میکرد که با تلاش صا دقانه وحمل بیشتر کارو بار ودرست انجام دادن آن جای پای درجرگهء جوا لی گری پیدا کند. درحالیکه هزاره امروز دم ازحق ا شتراک دردولت وحکومت وسرنوشت خود میزند.اگرسرزمین هزاره جات هنوز هم درزمستان خشن ویخ بسته است دربهار چرا گاه خوب برای رمه ها است ولی دیگر ازکوچی ها وکو چانیدن اجباری خبری نیست. وکو چی ها نمیتواند پول جیم کهنه خویش را ازمودی بگیرد چرا که هزاره هم خدا دارد.آن قانون گذشت که تاوان شکستگی پای یک شترکوچی چهار هزارروپیه با شد و خون یک  نفرمقتول هزاره بدست افغان کوچی هفصد رو پیه باشد.به هرحال کتاب چاپ شده درمورد هزارجات خیلی ازوا قعیت های تاریخی را  روشن سا خته است. ولی هنوزیک روش هم آ هنگ جای پرا گنده گوییها وپرا گنده نویسی ها را گرفته است. و هر یک ا زنویسندگان بنابردرک اجتماعی خود احساس  واحساس مسئو لیت چیزهای نوشته است. ولی نمیتوا ندجوابگوی نیاز مبرم جامعه ما درمورد فرهنگ وتاریخ شان باشد،باید نهادهای بوجود آ ید که با تبادل ا فکارو اندیشه هاوهم آهنگی درمورد طرح درکوتا مدت ودرازمدت ارایه نمایند زیرا تا هنوزدرمورد هزاره جات هیج گونه ا قدامی پیرامون آ بادانی ورفأ مردم صورت نگرفته است. ازانجا ییکه امروز حا دترین مسا ئل مسئله نفوس است. شائسته است که درمورد نفوس وسرزمین هزاره جات قدیم اشاره داشته باشیم تابا استفاده ازان به واقعیت های امروزی دست یا بیم. زیرا آمارنفوس چه درسا ختارسیاسی، اجتماعی وچه در طرح های اقتصادی وعمرانی یکی ازارکان مهم برنامه ریزی را تشکیل میدهد بدبختانه که درافغانستان بطورعام ودرهزاره جات بطورخاص هیچ گاه این کار صورت  نگرفته است.انتظار داریم با ارائه این آمارقدیمی تحرکی به وجود آید تاآمارجدید روشن شود.

لذا مطالب را ازکتاب مختصرالمنقول انتخاب کردیم که در سنه1333  هجری قمری نوشته شده است. خوا نند گان محترم میدانند که موضوع نفوس افغانستان طی صدها سال ازکلمه مضحک اکثریت استفاده شده وحقوق ملیونها انسان ملیت های غیر پشتون تلف شده است.برای رفع این معضله در طی صد ها سال اقدامی صورت نگرفته است شما میدانید که یک طبقه مردم در احصائیه نفوس کشورشامل نبوده وتذکره تابعیتنداشته وازخدمت زیر بیرق معاف بودند اما از همین مردم هزارا ن جرنیل،کرنیل وسائر رتبه های نظامی را اشغال کرده بودند هم چنان ازهمین مردمان درمکاتب خاص مسلکی وعسکری اعاشه و اباته میشدند که اولادهای دیگرملیت هاا زقبیل هزاره تا جک ازبک درین مکاتب ازقبیل مکتب حربیه ، رحمان، خوشحال خان ا صلآ راه ندا شتند ، من به یاد دارم که حتی دردوران حکو مت حزب دموکرا تیک خلق افغانستان مامورین از همین بی تذکره ها در وزارت صنایع وجود داشت. اعلان گردید که مامورین واجد شرایط  خدمت زیربیرق به عسکری سوق شوند. دریکی از همین مبا حثات یکی ا ز همین بی تذکره ها ی سمت جنوب پرسیده شد که شما هم به جبه خوا هید رفت در جوا ب ا ظهار نمود که ما  قا می هستیم ازعسکری معاف میباشیم. خوا نندگان محترم شما قضاوت کنیدکه این مرد مان بی تذکره جرنیل،کرنیل،جگلن،تورن وغیره میشدند وپست، ملکی  را هم اشغال میکردند.اما از خدمت زیر بیرق معاف بودندپس شما بگویید که به اساس کدام احصائیه این برگزیذگان در اکثریت استند ورئیس جمهوربنابر اکثریت نفوس که در کنفرانس"بن" ادعاگردید بایدازبین آنها انتخاب گردد.اگراکثریت نفوس درجهان معیاراست که رئیس جمهورازبین اکثریت انتخاب شود.چطورشد که جنرال ایوب پشتون تبار پا کستانی که پشتون ها در پا کستان در اقلیت مطلق استند.رئیس چمهور پاکستان گردید.ازین معلوم میشود که رئیس جمهورشدن درنزد این اکثریت نام نهاد حالت یک بام دوهوارا دارد در پا کستان در حالت ا قلیت رئیس جمهورشد درافغانستان دراکثریت استند باید رئیس جمهورشوند اما ازخدمت زیر بیرق معاف استند.ملیت های دیگر اعم از تاجک،ازبک هزاره وغیره که  گفته میشوند در اقلیت استند به خدمت زیر بیرق بروند تا هزاره وازبک بطورعموم وطیفه نفر خدمتی این جرنیل و کرنیل بی تذکره را به عهده بگیرد، بنآ از خوانند گان محترم و حتی از خود این بی تذکره ها پرسیده میشود که تا به کی ازین کلمه مضحک اکثریت که وا قعیت هم ندارد وشما خوب میدانید وازهمین سبب جرأت آنرا ندارید که احصائیه واقعی کشور بر ملا شود ودر را ی گیری ها همیشه ازجعل کاری و تقلب استفاده میشود.چنانچه چندی قبل جنرال مشرف حکمران نطامی پاکستان از کمکی که در جریا ن انتخابات ریاست جمهوری به کرزی نموده بود بطور کنایه و سر بسته ازان یاد آوری کرد آنهائیکه ادعای اکثریت را مینمایند به اسا س مثل مشهود این گزاست این میدان  تاوا قعیت برملا شود احصائیه گیری جدیدرا اجرا کند درغیر آن بیشتر ازین به مو عظئه های بی سروته مردم گوش نخواهند داد.ازسویدیگردراکثریت  نفوس بودن معنی آنرا ندارد مهم زیرمه همه ازمه. اگر لیاقت تحصیل اهلیت، تقوا کا رآ ئی داشته باشید این خودش امتیازی است که  ضرورت به استفاده از کلمه اکثریت ندارد، هیچ انسان عاقلی در برابراهلیت،تقواوکارآئی اعتراف ندارد، انسان میتواند جرنیل،کرنیل،رئیس جمهورشود. اما با آرأ می گرفتن جعلی وقلابی به اساس اکثریت قابل قبول نیست.پشتون ها درمدت اضافه ازدوصدو پنجاه سال بقول خود تان در ا کثریت بودید،پادشاه، امیر،حکمران، وزیر،وکیل،قوما ندان،قاضی، نائب الحکومه وغیره یعنی هرکاره بودید شما را جع به  کارنامه تان،درین مدت طولانی درراه آبادانی،ترقی اقتصادی اجتماعی،سیاسی وغیره، به مقا یسه کشورهای همجوار دورونزدیک که با شما هم سویه بودند چه کردند ازنگاه تعلیم وتربیه درین مدت صد سال صرف 2% مردم با سواد شده اند.اگر بدینمنوال امور کشورتحت ریاست وادارهء به اصطلاح اکثریت پیش برود 98% متباقی مردم درچند هزارسال با سواد خوا هد شد. موضوع دیگری که کشوررا به بیراهه سوق میدهد عبارت از دائرنمودن گاه وبیگاه لویه جرگه است. این لویه جرگه ساخته با فتهء یکم قوم است واقوام دیگر ساکن درکشور در اولین لویه جرگه که در قند هار دائرگردید اشتراک ندا شتند واز هیچ ملیت دیگر این کشور نام برده نشده است.پس چطور شده میتواند که قانون ویا نهادی که فاقد اساسنامه ویا خط مشی بوده بالای تمام کشورمرعی ا لاجرا گردد مدار اعتبار شناخته شود.به نظر من کنه قانونی ندارد.زیرا نداشتن اشاسنامه وخط  مشی  نو آوری ویا تعدیلات مطابق عصروزمان رخ نمیدهد که نداده است. از همین سبب    است که لویه جرگه هیچگاه به نفع مردمان کشور نبوده وصرف منافع یک قوم را برآ ورده میسازد. ازسوی دیگر ملا حظه میفرمایید که این لویه جرگه از همان آغاز کج بوده است." گویی دوپری" تاریخ دان مشهورامریکائی که مدت زیادی را در ا فغانستان سپری نموده است. کتابی را بنام افغانستان نوشته است در صفحه 3-332 مینویسد.احمد خان که خزانه داررسمی نادر افشاربود باخبر قتل نادرافشارباچهارهزارسوار قسمت اعظم خزانهء منقول نادرشاه را به شمول کوه نورکه نادرشاه که  همیش آنرا درآستین خودنگه میکرد برداشته وفرارکرد.یک دسته کوچک ازعساکرخودرابه منظورمنحرف ساختن تعقیب کنند گان به صوب هرات روانه کرد ومتباقی رابه قندهاربرد(محمدعلی)." لوئی دوپری" علاوه میکند که احمد خان بارها ئی ازتسلط ایرانی  ها ، ازبک ها وهندوها قسمت زیادی از امپراطوری را به تسلط خود در آورد.اما اکنون ابدالی ها می بائیست رهبر باشند اما بجزازاحمد خان رهبرآنان کی خواهدبود؟

   در نزدیکی قندهاراردوی ابدالی بنام یک مقام عالی مثل رئیس قبیله ویا سر دسته قوم  احمد خان  را تعین کردند. اما نه آنطوریکه مئورخین افغان نشان داده  وغربی ها  اوراطوطی وار پا دشاه افغانستان که در آن زمان این چنین لقبی و یا پستی وجود ندا شت تکرار نمودند. برای اجرای این طور جرگه که نه روز دوام داشت دونفر یکی حاجی جمال خان محمد زائی ودیگری احمد خان سدو زائی نامزد گردیدند.اگرتملق جیله(بوت لیسی) پیروان  احمدخان بیست و پنجساله در کار نمیبود رهبری به حاجی جمال خان محمد زائی تعلق میگرفت. زیرا وی بالا ی  قسمت اعظم مردم کنترول ونفوز داشت. اما محمد صابر خان «درویش»که  قبلآ پیش بینی کرده بود که احمد خان ا بدالی  باید رهبر انتخاب شود. در جریا ن جرگه ازجابرخاست واظهارنمود که چرا این قدر جروبحث مینما یید.خدا احمد خان را برای این کارخلق کرده است که ازهمگی تان  بلند تروازشریف ترین خانواده ا فغان میباشد رهبرگردد.قهر خدا بالای تان خواهد شد اگراورا قبول نکنید احمد خان مترددشده بود که گفته صابر درویش را بپذیرد اما صا بر درویش دوباره مدا خله کرد وخوشه گندم به دستار احمد خلا نید و ا حمد خان بنا م شا ه درا نی معرفی شد.

   ملا حظه میفرما ئید که تهداب اولین جرگه کج بوده یعنی که توسط راء گیری انتخاب نشده بلکه استفاده از خرا فات عقیدتی احمد خان رهبر گردیداست واین لویه جرگه تا امروز با همان دیوار کج ادامه دارد زیرا هیچ گاهی به نفع مردمان این کشور نبوده وصرف به نفع یک قوم که با نی و مئوسس آ ن است.تمام میشود.

   لویه جرگه داود خان که در تالار فابریکات جنگلک دائرشد.عزیزا له وا صفی همینکه اعلان کرد که داود خان در کا ندید شدن علاقه نشان نمیدهد داود فورآ ازجا پرید وصدا زد که به یک شرط به یک شرط معلوم نشد که آن شرط چه بود رئیس جمهورشد.

   لویه جرگه د کتور نجیب اله جه برای احراز کرسی ریا ست جمهوری در پو لی تخنیک کابل دائر شد.آ نقدر پلو چلو کباب، ویسکی، نصواروچرس باد شد که در تاریخ افغانستان سا بقه نداشت.میگویندکه حوض آ ب بازی پولی تخنیک کابل از تف نصوار رنگ سبز را ا ختیا ر کرده بود.

   روز رای گیری که صرف یک نفر کا ندید بود دوکتور نجیب درمرکزنشسته بودطرف را ست وی روحانی با بالاپوش سیا وطرف چپ  او رو حانی دیگری بنام تو کُلی با عمامه سیاه نشسته  بود  دکتور نجیباله به بیانیه خویش وعده های برای مردم داد، توکُلی صرف با یک کلمه گفت که درآ ینده دیده خواهد شدفکم بود که داکتر نجیب اله اورا با زهر چشم محوه کند.

  روحانی طرف راست وی با عمامه وریش سفید که به گمان اغلب همین ملا شنواری قا ضیی ا لقضات امروزه باشد، اظهارنمود که دکتور نجیب گلالی هم دی او پشتون همدی چرا برایش رای ندهیم درهمین حال بود که دروازه تالار تحت مراقبت شدید قرارداشت باز گردید وخان کوکی خیل با تمام سازوبرگ وتعداد ملیشه های خود وارد تالارگردید، پسران ودختران خورد سال با یو نوفرم آ بی و سفید ازخان صاحب پدیرائی کردند. را گیری شروع شد.دکتور نجیب کارت سرخ حزبی خودرا بلند کرد.انهاییکه به خواب مرغی هم رفته بودند بیدار شدند در تالار که تعداد شان به هزار نفروکلا وغیره را ی دهند گان می رسید همگی دست هارا به علا مت مثبت بالا کردند.وای بحال مردم بیچاره  افغانستان که وکلای نام نهاد شان آنقدربی عرضه بودند  که ازین جمله یک نفرهم را ی  ممتنع ، مخالف ویامنفی نشان ندادند دوکتور نجیب رئیس جمهورشد وکیل صا حبا ن هرکدام یک جوره کلوش، چپن دستار ویکی دولک افغانی را به جیب زدند. خان کوکی خیل در برابر رای دادن و پشتیبانی ازدوکتور نجیب چند صباحی خوب کیف کرد چندین تعمیر در بهترین نقاط شهر کابل در ا ختیارش بود پول به بوجی ها برایش داده میشد صلاحیت بیحدو حصری داشت هرکسی را میخواست عمومآ پشتون هارا ازعسکری معاف شود برای شان کارت معافیت عسکری میداد. اما با کما ل تآسف که همین خان کوکی خیل خائن تمام وسایل و تجهیزات نظامی از قبیل توپ، تانگ و هلی کو پتر که خود دکتور نجیب اله در اختیارش برای حفا ظت کشور برایش داده بود مثل پیشینیان خویش و البته به خا رجی ها  منا فع ملی کشور رازیر پا گذاشته تمام سازو برگ نظامی را در تا ریکی شب مثل خفاش ها فرار کرده به پا کستان فرزند حرامی انگلیس تسلیم نمود.این هم نتیجه لویه جرگه دوکتور نجیب بود.

    موضوع دیگری که ازلحاظ  ضدیت ومضربودن به ملیت های غیر پشتون ساکن افغانستان کمتراز استفاده کلمه مضحک اکثریت ودائرنمودن گاه وبیگاه لویه جرگه  نام نهاد نیست موضوع کوچی ها است.کوچی ها اولآ تذکره ندارند.پنج الی شش ماهی راکه در افغانستان سپری می نمایند تخریبات وصدمات بیشماری را بخصوص برای مردم هزاره بجای میگذارند.دوم اینکه کوچی ها  اکثرآ مردمان ما ل دار وثروت مند  ی استند که به مقا یسه بسیاری از مردمان ساکن در ا فغانستان موقف اقتصادی بیهتروبیشتری را دارند. این ها اکثرآ مال های قاچاقی رااز افغانستان به پا کستان واز پا کستان به افغانستان به فروش میرسانند، هیچ گونه مالیه و تاکسی به دولت نمیدهند.بسیاری ازین کوچی ها هم در کابل وسائر نقات افغانستان ،خانه سرای ودوکان دارند وهم در پا کستان هزار بزها(چای فروشها) واتمان زایها. اینها کوچی گری را از روی مجبوریت انجام نمیدهند.صرف به منظور استفاده نا مشروع وندادن مالیه و تکس بدولت عمل میکنند. زیرا اکثرآنان با پول فراوانی که دارند  بخوبی میتوانند که ساکن شوند.بطور مثال یکی از متنفذین قوم اتمان زای ملک دین محمد  است که مالک سرای افغان در کابل میباشد، سائر کلان های آ نها بنام ها ی قوی،گل اکبر،زرخان، وتاجی وغیره است.هرکدام شان صاحب ملیون هادالراست تنها یک قسمت ازین قوم که به اصطلاح(لوگر) یعنی دروگراستند احتمالآ قدرت خرید خانه وزمین را نداشته باشند.آما این ها هم به مقا یسه بسیاری از مردما ن هزاره اوزبک تاجک در موقف بهتر اقتصادی  قراردارندزیرا اینئها هم قرار توا ن مالی شان ازشغل خداداد قا چاق بی  بهره نیستند.دربین کوچی ها معمول است. که مادری دختر خود را به نسبت کدام  نا فرمانی دعای بد کند میگو ید که خدای دی ده شین کا،پس ملا حظه بفرما ئید که کو چیگری مجبوری نیست.

  برا ی حل معضله کو چی ها همه با ید که تذکره تا بعیت داشته با شند یعنی تذکره اصلی نه سا خت پا کستان که در هیچ کتا بی اسا س ا حصائیه افغانستان قید نیست.دوم خدمت زیر بیرقرا انجام بدهند، مالیه و تا کس دو لت را متقبل شوند.آنها یکه ثروت مند ا ستندسکونت دایمی در داخل افغانستان اختیار کنند.آ نو قت است که تبعه افغانستان شناخته میشود.درحال حاضرهیچ تفا وتی بین پشتونها ی افغانستان وپشتون های پاکستان دیده نمیشود در صورت اتخاذ شرایط فوق دارای حقوق مساوی نه امتیازی به ما نند سا ئر همو طنان خواهند گردید.نفوس واقعی کوچی ها معلوم نیست آ مار دو لتی آ نها را به 2 الی 3 ملیون قلم داد کرده اند که کا ملآ بعید به نظر میرسد.

  قبلآ ذکر گردید که کو چی هاپنج الی شش ماه را درافغانستان و متباقی را در پا کستان سپری مینما یند.به فرض مآل که کو چی ها 2 الی 3 ملیون نفوس دارند وهر سال ا ز پا کستا ن به افغا نستان آمده  به پا کستان مراجعت میکنند. اگرهرسال دراوا یل بهار 2 الی 3ملیون کوچی با هزارا ن گله ورمه داخل کا بل گردند چه حا لت برهم و درهم رخ خواهد داد حا ل آ نکه رفت و آ مد کو چی ها در همین طول تاریخ از راه کابل ونوا حی آ ن به سا ئر نقاط افغانستان چندان قابل رویت نیست شبی می آ یند و روز میروند. اما اگر وا قعآ 2ا لی 3ملیون نفر با گله ورمه ها ی شان داخل یک کشور ویا به خصوص یک شهر میشوند به اصطلاح زمین و زمان را آ دم میگیرد، یعنی نفوس امروزی کابل دو چند میشود که با این نفوس فعلی در کابل می بینید که عبور ومرور به مشکل صورت میگیرد. چه جا ییکه 2الی 3ملیون دیگربه این نفوس اضافه گردد ولو که مدت کو تاهی هم با شد،حال آ نکه رفت وآمد کوچی ها با گله ورمه شان دراوایل بهار وتیرماه از طریق  کابل ونواحی آن چندان  محسوس نمیشود. نتیجه اینحکایت به ما میفهماند که آ مار دولتی در مو رد کو چی ها درست نیست وصرف جنبه سیاسی و تبلیغی دارد. حفیظ  اله امین حین تصدی وی درجمهوری د.خ.ا پروگرامی را روی دست گرفته بود تا تغیرملیت بعضی مردمان در افغانستان بخصوص مردم هزاره را می خواست ازیک سو نفوس  هزاره را کم نشان بدهد واز سوی دیگرکلمه اکثریت پشتون هارا تقویت کند.درسال 1358 قرار بود تذکره های جدید خلقی توزیع گردد  این  از نا حیه ده نو ، سیلو،کوته سنگی وغیره شروع شد.آمرتوزیع تذکره درین ناحیه باما در به دیوار در سیلو سکونت داشت حین مراجعهء من با فامیل برای اخذ تذکره گفتکه ملیت شمارا درین تذکره تغیر میدهم من مواقت نکردم زیرا مرا از تره  کی گرفته تا حفیظ اله امین، کار مل وغیره میشناختند. اما آ مرتوزیع تذکره برای  من گفت که امر امین صاحب است. اگر قبول نکنی شاید برایت مزاحمت شود همان بود که که در تذکره جدید ملیت اینجانب به تا جک تبدیل شد.خوانند گان  محترم شما قضاوت کنید که با این همه تقلبات گوناگون که امین اسلاف واخلافش در طول صدها سال مرتکب شده کلمه مضحک اکثریت در نفوس چقدر مدار ا عتبار خواهد بود. اگر محمد صادق حاکم که به گمان ا غلب در المان زندگی میکند واین نوشته را بخواند شاید توضیحات بیشتری بدهد.

 قبلآ ذکر گردیدکه ا حصائیه درساحات سیاسی،اجتماعی وهم در طرح های اقتصادی وعمرانی یکی ازارکان مهم برنامه ریزی محسوب میشود که بد بختانه در افغانستان بطورعام ودر هزاره جات به  طورخاص، هیچ گاه صورت نگرفته  انتظار داریم که با ارائه آمار قدیمی تحرکی به وجود آ ید تا آمار جدید روشن شودلذا مطالب ازکتاب محتصرالمنقول که در سال1333،هجری نوشته شده است انتخاب گر دیده

 در ذکر ولایات هزاره جات.

 افغانستان به سه قسمت بود یعنی کا بلستان، بلخستان، زابلستان وولایات هزارجات  که در وسط زا بلستان واقع است.مملکتی است عریض ووسیع محدود است از شرق به کابلستان ازغرب به سیستان واز جنوب به به دریای سند وا ز شمال به بلخستان وخراسان طول بیست منزل، عرض 15 پانزده منذل.در گنکو درش همینطور تجدید شده استـ آ نکه میگوید مشتمل است بر چمن های خوش ومراتع خصیب افغان وهزاره وقلیلی ترک وتاجک  از بلاد زابلستان است.ولا یات معروف هزاره جات هشت ولایت اند.

الف: ده زنگی که درتواریخ غرجستان نام دارد.

ب: بیسوک

ج: جا غوری که درجام غور ضبط است

د: مالستان واجرستان

ه:ارزگان که درجغرا فیباواطلس های قدیمه سالی ضبط است.

و: شوی که در تواریخ وجغرا فیا وا طلس های قدیمه سوی ولیوی ضبط است.

ی:چوره وکمسون که درتوابع مسؤن

ن: ولایت شیخ علی است.

 موقعیت ونفوس هر ولایت!

   ده زنگی در اطلس مطبو عه لندن و در مغرب با میان و شمال کوه بابا تا یکه ولنگ و آ هنگران بند امیر وسولج را نوشته که در تواریخ و جغرا فیا اورا غرجستان مینویسند ود رشرق غور واقع است،از طرف شمال تا بلخ وبا وبامیان ممتد است جلگا ئست مشتمل بردوازده ناوه تقربآ دو ویست قریه، هفتاد هزار خانه وار وپنجصد هزار نفوس بشود تمامآ به  قلل جبال واقع شده هفت منزل طول و پنج منزل عرض دارد.

بهسوک {بهسود)- در اطلس مطبوعه لندن بیسوک را شیخ میره ضبط کرده ،مردم  بیسوک را شیخ علی که درشمال بامیان است.درشمال غربی الی جنوب غربی کابل واقع است در بعضی اطلس ها ی خوات که ازمحلات آنجا است. الکا ئست مشتمل بر پنج  جلگاه (ناوه) تقریبآ (110) قریه که هفتاد هزار آ بادی دارد،(600000) هزار نفوس تما مآ کوهستانی است.اسما وطوایف آن عبارت اند از:اولوس بیسوک(بهسود)-مردم درویش علی-الوس جرغی-اولوس بروجگی- قب توسن مردم پلاسون-مردم دولت پای-مردم اسک تمور-قوم سلطان-الوسجام یاغه-تکنه جلریز.

   جاغوری: در جنوب غربی غزنی واقع است .از چارمنزل قندهار ممتداست.تا غزنی  در اطلس مطبوعه لندن  جاغوری ضبط است.الکا ئیست مشتمل بر پنج جلگاه هفتاد قریه طول پهار منزل وعرض سه منزل، چهل هزار خانواده درآنجا سکنا داشتند الآن  جلگاه  مسکه وقلندررا افغان گرفته است. دارالحکومه آن  سنگ ماشه است. ششصدهزار نفوس دارد.

 اسما الوس آنها: جاغوری-آتا-بابا-وقی-قلندر- مسکه-خوشه- ابچه- ده برکه-شیرداغ-ده میرداد- بیگ- ندام-گری-دولت  شه- حاجی بینی- محمد خوا جه – قار لیغ – آجه زیرک- بت غا چری – یازدری-چار دسته- مالستان و اجرستان. درمغرب غزنی واقع است. الکائیست مشتمل بردوجلگه مشتمل بر دو جلگاه یکی مالستان و دیگری  اجرستان  اصل نامش آغا چرستان است که اول الوس آغائی چری درآنجا سکونت داشت سه منزل طول ودو منزل عرض دارد.دراطلس مطبوعه لندن مالستان ضط است. ششصد دراو موجود است. قریب به سی  هزار ده و هزار خانوار سکو نت داشتند الآن جلگاه اجرستان را افغان متصرف شده است.ودر ما لستان فی الجمله هزاره باقی است.

 الوس آ نها: دایه-پوئلاو- حیدر-یاسی-پشتو-بهادر-خوردک زائده-کلان زائده-حاجی  ساره

ارزگول! در پنج منزل شما لی شرقی قندهار واقع است.درتواریخ وجغرافیا وبعضی نقشه جات اسم اوسالی به اعتبار اولوس شالی که در جنوب او او سکوئ نت داشتند در اطلس مطبوعه ورتمال( ورحان) ضبط شده نموده

وعلامت شهر گذاشته شده است-1- عبد الرحمن خان میگوید شهرارزگان محکمترین مرکز هزاره بوده ولی درزمان سابق،شهر نبود.حالا شهرمانند شده است حا صل ارزگان جلگائییست(ناوه) مشتمل برباغات  وزراعت

 بیست وهفت میل طول وهفت میل عرض دارد اقینش مدور وهموار مشتمل برهزار قلعه وبیست  هزار خانوار در آنجا  سکونت داشتند اطرفش کوه های پیچیده وانبوه که که سه راه بیشترندارد  مثل کلات ناوه که درخراسان است. اکنون طوا ئف افغان درآ نجا سکونت دارد.لفظ ارگون لفظیست معنی اصلش را گنه قون بود جهت کثرت استعمال ازرگون شد.

  اسماء طوائف ازرگون!

مردم سلطان احمد-علی بیگ-حسینیقراقرو-خواجه علی-نیک روز-پیروز-عیدروز-شالی-قدم-خوردی-دوستی-سید درویش- مردم شیخه- مردمئزاولی-ومردم زرتک.

شوی : درسه منزلی شمال شرقی قندهاراست مشتمل بر باغات وزراعات ودو جلگاه(ناوه)وسی  هزارآبادی وقلعه  طول دومنزل وعرض دو منزل هشتادو پنجهزار خانواردر آنجا سکونت داشتند.از مردمان هزاره اکنون آ نرا افغان اشغال نموده است.

الوس آنها عبارت اند از: اولوس دای چوپان- مردم بیاش- مردم شیره مرد م قا ر لیغ.

چوره وکمسون!دردو منزل شمال شرقی قندهار واقع است.الکا ئیست مشتمل بر پنج جلگاه با توا بعش چار منزل و سه منزل عرض خاک داشت. قریب دو ویست دهات وقلعه جات که تقریبآ پانزده هزار آبادی بشود،شصت هزار خانوار، دارآن ملک و اطرافش سکو نت داشتند. اکنو همه در تصرف افغان است.

 اسماء طوائف آنآنها: مردم فلج-مردم خواجه خقر-سیم بلوچ-شینه- چوره- التون- تامیبوقه مرد م حسکه.

  شیخ علی! که در شمال غربی با میان است تا حدود چترال ا تصال دارد قریب ششصد هزار  خانوار در آن سکونت دارد.

  اما نسب آ نها: نیز ازبک،مغل،ترکاند شیعه وسونی مخلوط اند ولی شیعه بیشتر اند. با اند ک دقت یافته میشود که  هزاره جات در صد سال قبل آ بادان ودارای بیشتر ازدو نیم ملیون (5/2) نفوس بوده است. که این آ ماربا مقا یسه آ مار نفوس افغانها حقا یق مکتوم را روشن میسازد. در کتاب افغا نستان  دیپلماسی دو چهره نفوس افغانها5/6 ملیون و نفوس هزاره ها(870) هزار نفر ذکر گردیده است در حا لیکه در سال 1333 هجری قمری  طبق آمار بالا به 5/2 دونیم ملیون  ونفوس افغانها به شمول نفوس افغانهای هند طبق نو شته 1331 چهار ملیون آ مده است نمیدانم در ظرف کمتر ا ز یک  قرن این تفاوت از کجا پیداشده  ا ست. لطفآ به این مطلب توجه کنید.( بلدان وولایات مسکونه طوایف افغان که معروف به افغانستان اند)و این مملکت محدود است ازجا نب جنوب به بلو چستان واز جا نب شرق به به نهر هندو ا ز حهت غرب به به سیستان و هرات وا ز سوی شمال

ایضآ به هرات  وهندو کش که سسلسله اش فا صل است دربین افغانستان و بلخو بد خشان و تخارستان و مساذ حت این مملکت( 150000) یک لکو پنجا هزار میل مربع و جمعیت آن چهل لگ نفوس است. که عبارت از چها ر ملیون باشد! سرا ج التواریخ جلد اول چاپ کا بل 1331 هجری قمری، عجب خواهد بود اگر بدانیم بعداز قبول خط دیورند ازسوی دولت افغان حاکم بر کا بل  نصف بیشترنفوس افغانها تابع دولت هند و بعد ها پا کستان شدند که با این فرض در زمان نزدیک به یک قرن قبل نفوس  هزاره و افغان ساکن افغا نستان  شا ید برابر بوده و حتی هزاره ها  بیشتر. پس چه با عث شد که آ مار نفوس افغانها به5/6 شش عشاریه پنج ملیون میرسد و نفوس هزاره ها به (870) هزار تقلیل می یابد؟

 به فرض اینکه پذیرفته شود 62 % کل هزاره ها تو سط عبد ا لرحمن خان  قتل عام شده باشد باز هم در آ ن زمان 950 هزار نفر در هزار ه جات  زنده مانده است. غیر از هزاره های متواری  ویا ساکن در شهر های ولا یات دیگرکشور. اگر نفوس افغانها از نزدیک به دو ملیون  به 5/6 ملیون ر سیده با شد. بدون شک  وریب، نفوس هزاره های  هزاره جات  هم به سه ملیون رسیده است.هرگاه نفوس هزاره های کابل و شما ل کشور نیز درآ مار جمع گردد نفوس  هزاره ها مساوی نفوس افغانها میشود. هر کس قبول ندارد حساب کند   سرا ج ا لتواریخ جلد اول چاپ کابل 1331 هجری قمری.

  بنا برین طبق دو سند تاریخی معتبر( سرا ج ا لتواریخ و مختصرالمقول) نفوس هزاره و افغان در هشتاد سال قبل نزدیک مساوی بودند لذا نظر به قانون  رشد جمعیت باید وضعیت کنونی هم این قا عده حاکم باشد و ما یقین داریم آ مار گیری جدید این را ز تاریخی را  افشا خوا هد کرد.هر چند با بیرون شدن شنا سنامه ء ا فغا نستان راز و لسوالی های افغان نشین  بر ملا شده  و لی هنوز روشن نیست که و لسوالی های مناطق شرقی به را ستی همان چار پنج هزار نفر دارد یا همان سا ختگی است..

  با رو شن  شد ن نفوس وموقعیت  هزاره جات  درتا ریخ گذشته سربحث اصلی که محتوای کتاب حاضرباشد

در گذارش نفوس کل هزاره به اساس آمار وزارت داخله کا بل (3704000) نفرذکرشده است که ازین جمله (1200000) یک ملیون دوصد هزار را به طور خالص هزاره دانسته و بقیه را مخلوطی از اقوام دیگر. البته این یک ملیون و دو صد هزار نفر هزاره در ولایات با میان – غور پروان –ارزگان وردک در منا طقی از ولایات فوق زندگی میکنند که غیر از هزاره  با شنده از اقوام دیگر ندارد.هزاره های کابل و سا ئر شهر ها ولایات شمال  کشور شامل  این آ مار نمیگردد.چرا که در کتاب هدف از گذارش آ مده است. موجودیت حوزه های کوهستانی که به ا رتفاع بلند تر از 2000متر قرار دارند.

 موجو دیت نفوس  هزاره ها

عقب ماند گی اقتصادی

مطالب به خوبی  رو شن میسازد که  منا طق غیر کو هستانی هر چند نفوس هزاره داشته باشد شامل طرح نمیشود. همچنان اگر منا طقی ا ز نگاه ا قتصادی وضع بهتری داشته باشد وهزاره نشین هم باشددر بر نامه قید نشده است این نشان میدهد که حتی هزاره ها ی نوا حی جنوب مثل گجران که سر زمین نسبتآ گرم سیر و حا صل خیز است. در گذارش قید نشده ا ست وفقط  منا طقی درج گردیده  که درجه سرما ی آ ن در زمستان پائین تر از 50 در جه سا نتی گراد می رسیده است.

  خوا نند گا ن گرامی تو جه داشته با شند  که گذارش از سوی خا رجی ها تهیه شده ا گر ترجمانی ازهمو طنا ن آ نرا همراهی میکرده بازهم ملزم به رعایت از نظریات آنها بوده است. آمار ومنابع کلآ از دولت کا بل گرفته شده.واضح است که با آن خصو مت دائمی که دولت های کابل با هزاره  ها داشته خالی از غرض و تعصب باشد.

  مد ت تهیه گذارش خیلی کو تاه بوده یک گروه تحقیقاتی هر چند مجرب و با امکانات تحقیقاتی نمیتواند بصورت دقیق تمامی زوایای قضیه را روشن سازد چه رسد به شرا یط و محیط هزاره جات علتآ زمینه تحقیقات را صعب و دشوار میسازد. بخصوص اینکه دولت هم نمیخوا سته  حقا یق روشن گردد.و مطلب از مقدمهء رشنو بخوبی وا ضج میگردد. از مطالعه کتاب حا ضر به این نتیجه میر سیم که دو لت ها ی افغان  راه ا ستحمارو کلا ووزرای هزاره جات را بخوبی  یا فته بود ندو برای فریب افکار عامه سال یکبار برای  فریب افکار عامه سال یکبار دستدبه سروی و پلان گذاری منا طق هزاره جات میزدند.که هرگز به مرحله اجرا در نیامدیعنی ا زهمان ابتدا قصد به اجرا در آوردن آنرا نداشتند،حکومت وکلا را فریب میداد و کلا هم به نوبه خود مردم را.باکمی دقت دریافته میشود که در پایان طرح حکومت فدرالی به طور ضمنی ارائه شد،چیزی که امروز به توجه خیلی ازصاحب نظران قرار گرفته است.درطول بیش از یک قرن استیلای مستقیم حکومت محمد زائی ها در هزاره جات حتی یک متر سرک پخته یک شفاخانه(البته شفاخانه یکه ولنگ مربوط به حکومت نمیشود. پون از طرف ازمو سسه جهانی بهداشت در حا لیکه  در زمان حزب وحدت ا سلامی افغانستان باوجود درگیری ها و مشکلات  دیگر-سرک دره صوف، یکه ولنگ شفاخانه یکه ولنگ، ومیدان هوا ئی یکه ولنگ ساخته شد. واقیت این است که حکومت های افغان  خیلی بد تر از استعمار گران وتجاوز گران خا رجی عمل کردند.چون استعمار گران، بنا بر خصلت چپاول گری وتاراج خود دست به یک سیری آبادی از قبیل سرک ، فابریکه وغیره میزدند در حا لیکه حکومت افغان سعی میکرد.تا آ بادی هارا ویران سازد.تا منافع شان تآ مین گردد.درصورت آباد شدن شهرها  وایجاد سرک ها و خطوط راه آ هن مزا حمتی برای رمه های گو سفند وشتر کو چی ها  ایجاد میگردید که این کاربه مزاق محمد زائی ها  که حکو مت خودرا مرهون  همکاری آ نها میدانستند خو شا یند نبود. امیواریم حال که هزارجات بی  صاحب، صاحب یافته جوانان با درک ودرد به آ باد سازی سر زمین خود همت گما رند.بزرگان گفته اند

 

همت بلند دار که مردان روز گار        از همت به جای بلند رسیده اند

بادرنظرداشت راپورمتذکره پیشنهاد میگردد که برای جلوگیری ازتقلبات،جعلیات،تبار گرائی  تبعیض نژادی ،بر تری جوئی وغیره اقدامات ذیل مورد بحث قرار گیرد.

1-مهمتر ازهمه تثبیت دقیق آ مار ونفوس افغانستان با اشترا ک نما یندگان تا جک-ازبک-هزاره وپشتون تحت سر پر ستی نما ینده ساز مان ملل.

2-لغو کامل لویه جرگه نام نهاد که جنبه قانونی ندارد زیرا کشوریکه  رئیس جمهور انتخابی کا بینه وزرا پا ر ا لا مان داشته باشد.لویه جرگه نه کدام اساس نامه وخط مشی دارد وا ز لحاظ  قانونی-حقوقی تاریخ آ ن  سپری شده  است وجای آ نرا ریاست جمهوری وزرا- پا ر الامان  وغیره نهاد های سیاسی  و اجتماعی گرفته است.هیج ضرور تی به یک لو یه جرگه که صد ها سال قبل آ ن ا نتخابی نه بلکه به صورت ا نتصابی به میان آ مده دیده نمی  شود- شما دیدید و شنیدید که در یک کشور دیمو کرا سی موا فقه سالت دو برای تنقیض سلا ح های اتومی نسبت کهنه بودن موا فقتنامه  بصورت یکجانبه لغوه گردید.

3- در صو رتیکه هیچ یک از دو ماده فوق عملی نگردد.تشکیل حکو مت فدرال  که ا ضافه از نصف نفوس افغانستان ا زان پشتیبانی میکند.ضروری دانسته میشود.زیرابا ادامه لویه جرگه  وکلمه ا کثریت به همین مشکل با قی خوا هد ماند که گمان نمیکنم  بیشتر ازین قابل قبول مردم افغانستان باشد. خصوصآ تحت شرا یط موجوده که در عراق حکو مت فدرا ل تشکیل میشود ود ر افغا نستان  که ا ز لحاظ  سیا سی شبیه عراق ا ست چرا حکو مت فدرال تشکیل نگردد.

4- شا یع است که کو چی ها ا ستفاده ازعلف چرها ی مردم هزاره وبرای پس گرفتن  جا یداد ها یشان در هزاره جا ت را که به فرمان( ج، د،خ،ا) مصا دره شده بود

عارض شده اند و قرار مسموع  حکومت کمیسیو نی برا ی حل این مو ضوع  تعین کرده است. تا درین مورد تحقیق نما یند- امید است که کمیسیون منتخب ضمن بر رسی ادعا ی کوچی ها  مبنی بر ا ستر داد زمین ها  و ا ستفاده علف چرها  در منا طق  هزاره نشین به همین روا ل مو ضوع استرداد ملک و جا یداد  هزاره ها در ارزگان –چوره-کمسون- مالستان کجران و اجرستان که به فرمان  امیر عبد ا لرحمن  جبرآ از مرد م هزاره گرفته شده و به صورت مفت ورا یگان  ا ز کیسه خلیفه  بخشیده

 به پشتو نهاتوزیع گردیده است نیز اقدام لازم بعمل آ ید.  

 

 


بالا
 
بازگشت