محمد اسحاق فیاض

 

افغانستان، چالش مرگ مادران وافزايش جمعيت

 

Mif_1967@yahoo.com

 

افغانستان يكي از كشورهاي است كه بيشترين آمارمرگ و ميرمادران را دارا ميباشد، صندوق جمعیت سازمان ملل متحد درآخرين بررسي هاي خو اعلام كرده است كه افغانستان دارای بیشترین میزان مرگ ومیر مادران درجهان است.  البته آمار مرگ و ميرمادران در سه دهه گذشته در كشورما وحشت ناك بود، جنگ، نا امني،نبود امكانات طبي براي زايمان وراهنماي خانواده ، نبود قابله متخصص وسنت ها و باور هاي محلي و خرافي همه و همه دست در دست هم داده بود و ميزان مرگ و مير مادران را در افغانستان به شدت بالا برده بود. اما پس از استقرار نظام دموكراسي در افغانستان و افزايش كمك هاي خارجي و حركت روبه رشد افغانستان به سوي ثبات سياسي و توسعه صنعتي دراين كشورهمه  به اين باوربودند كه  آمار مرگ و مير مادران درافغانستان به شدت كاهش يافته و بعد ازاين فرزندان افغان به عزاي مادر نمي نشينند و امكانات طبي و بهداشتي به مرحله اي رسيده است كه  مي تواند جلو مرگ و ميرمادران را هنگام زايمان بگيرد. اما آماري را كه صندوق جمعيت سازمان ملل متحد ارايه داده است، نشان مي دهد كه اين كشور هنوزهم افغانستان با چالش هاي عديده مرگ و مير انسانها مواجه هستند وهنوز هم بيشترين مرگ و مير ماردان را در دنيا دارا مي باشد. ثریا احمد عبید مدیراجرایی صندوق جمعیت سازمان ملل متحد كه در كابل سفر كرده در مصاحبه اي گفته است: افغانستان دارای بیشترین میزان مرگ و میر مادران درجهان مي باشد و ازهر60 ولادت یک مادر تلف می شود و جان خود را هنگام زايمان از دست مي دهند.

او كه از ميزان مرگ و مير مادران در روستاهاي افغانستان آمار دقيقي نداشت، گفته است كه:میزان مرگ و میرمادران در بعضی از ولایات چندین مرتبه بلند تر است. اوعامل انکشاف و توسعه ملی را وابسته به منابع انسانی دانست وافزود: اوضاع زنان در افغانستان نشان دهنده چالش های بزرگی در برابرتوسعه و رفاه عامه مردم مي باشد، زنان و دختران افغان چالش هاي متعددي را فراروي خود دارند، این چالش ها عبارت است از ضايع شدن حقوق شان نسبت به معارف، صحت، کار آبرومندانه ، زندگی رها از خشونت ، اجبار و تبعیض و ميزان سهم گیری کامل در زندگی اجتماعی.

با آن كه در افغانستان نهاد ها و ارگانهاي زيادي براي دفاع از حقوق، آزادي زنان و رفاه حال آنان در جامعه و خانواده، بوجود آمده است اما زنان افغان كمترين بهره را ازامكانات رفاهي دارند و در سايه اين محروميت هاست كه آمار مرگ و ميرزنان هنگام زايمان نيز بالا ست.

 سه عامل در افزايش مرگ و ميرزنان افغان هنگام زايمان نقش اساسي دارد. اولين عامل نگاه سنتي و عاميانه در مورد زايمان است. در روستا ها و حتي شهرها هنوزهم تعداد زيادي از خانواده ها يافت مي شوند كه هيچ اهميتي به دوران بار داردي و زايمان زنان قايل نيستند، براي شان سخت است و يا ننگ شان مي آيند كه زن حامله را براي زايمان به  كلنيك يا درمانگاه ببرند، بخصوص برخي از پيرمردان و پير زنان بدين باورند كه خود در خانه توسط قابله محلي زاده شده اند و اكنون عروس يا دختر شان نيز راه آنان را ادامه دهند و فرزند شان را در خانه زايمان كنند. آنان از آن جايي كه بي سوادند هيچگاه عواقب و خطرات اين نوع زايمان ها را نمي دانند و نيز نمي دانند كه در زمان خود شان نيز هزاران زن هنگام زايمان جان باخته اند و اين در حالي است كه با گذشت زمان و امكانات رفاهي اندكي كه زنان نسبت به گذشته برخوردار شده اند، زايمان طبيعي آن هم بدون داكترقابله و با تجربه بسيار دشوار شده است و درزندگي مدرن امروز در بسياري از نقاط دنيا زايمان بدون داكتر قابله از محالات به شمار مي رود، اما در افغانستان هنوزهم تعداد زيادي از زايمان ها  بدون داكترقابله و توسط افراد و يا قابله هاي محلي صورت مي گيرد، اين نوع از قابله ها هرگز نمي فهمند كه برخي از زنان بدون سزارين نمي توانند زايمان كنند و متاسفانه درزيردستان ومالش هاي بي مورد قابله محلي زائو جان مي سپارند.

 دومين عامل نبود امكانات طبي و زايشگاه در بسياري از نقاط افغانستان است، هر چند كه  اماكن ووسايل طبي وامكانات پزشكي نسبت به سال هاي قبل روز به روز افزايش پيدا مي كند و افغانستان در اين زمينه طي 5 سال پيشرفت چشم گيري كرده است اما هيچ گاه نتوانسته است نيازمندي هاي طبي همه مردم افغانستان را برآورده سازد. هنوز تعداد زيادي از شهرها و روستاهاي افغانستان از داشتن كلنيك و امكانات طبي محروم هستند، طبيعي است زني كه هنگام حمل اش فرارسيده است نمي تواند تا دهها كيلومتر آنهم در سرك خامه تا درمانگاه براي زايمان بيايد وتازه در درمانگاه كجا براي زايمان امكانات كافي موجود است كه بتواند زائو را از اين وضعيت بحراني نجات بدهد. بدين ترتيب بسياري از خانواده چاره اي ندارند تاتن به تقديربسپارند و زائورا به جاي آن كه كيلومترها دور به زايشگاه منتقل كنند  مجبورمي گردند كه او را دراختيار پيرزني و يا قابله محلي (كه فقط آن را به صورت تجربي ياد گرفته است) قرار بدهند.

 سومين عامل مرگ و مير مادران هنگام زايمان  زاد و ولد متعدد و پشت سرهم است، طبيعي است كه در برابر هر زايمان انرژي زيادي از مادر هدر مي رود و بايد چند سال بگذرد تا انرژي طبيعي خود را دوباره بدست آورند، اما زايمان متعدد سبب مي گردد توان بدني مادر به كلي از بين برود و توان بدني اش  در برابرهجوم ميكروب ها ضعيف مي گردد. متاسفانه در افغانستان هيچ برنامه اي از سوي وزارت صحت عامه و يا بخش صحي وزارت زنان،  براي راهنماي خانواده با ويا( فميلي پلانينگ          )        family planing 

 وجود ندارد، در حالي كه يكي از وظايف اصلي وزارت صحت عامه آگاهي بخشي مادران در مورد بهداشت دوران حمل يا بارداري و فاصله انداختن ميان بارداري هاست. در حالي كه در همه كشورها براي جلوگيري از افزايش بي رويه جمعيت و سلامتي مادران و رشد و پرورش كودكان، حتي در روستاها اداره طبي به نام راهنماي خانواده دارند، اما در افغانستان متاسفانه حتي در شهرهاي اين كشور راهنماي خانواده وجود ندارد. در حالي كه يكي از خطرات و بحران هايي را كه در آينده افغانستان با آن مواجه خواهد بود رشد بي رويه جمعيت در اين كشور است كه ازامكانات رفاهي بر خور دار نيست و بسياري كودكان از مكتب و تحصيل به دليلي فقر و بي چاره گي محروم مانده اند، در چنين وضعيتي يكي از ضرورت ها اوليه وزارت صحت عامه و وزارت زنان آگاي بخشي به زنان شهري و روستايي در مورد حاملگي و زايمان و راهنمايي آنها در مورد چگونگي فاصله انداختن ميان زايمان هاست تا هم از مرگ و مير مادران جلوگيري گردد و هم كودكان سالم متولد شوند و هم از رشد روز افزون و غير قابل كنترول جمعيت  در افغانستان جلو گيري گردد.

خانم ثريا احمدعبيد كه براي برسي اين مشكلات به كابل سفر كرده است مي گويد: جهت مبارزه با این چالش ها دفتر صندوق جمعیت ملل متحد به وزارت صحت عامه در قسمت آموزش کارمندان صحی طبقه اناث کمک می نماید و هدف پروگرام این است تا تمام مردم از خدمات صحی در زمان بارداری بشمول پلانگذاری فامیلی، دسترسی به مراکز عاجل ولادت و امکانات ولادت با استندردهای صحی داشته باشند.

اما آنچه در اين زمينه به نظر اين قلم مهم است، عزم ملي و تلاش پيگير افراد و كارمندان وزارت صحت عامه براي گسترش مراكز صحي و توسعه راهنماي خانواده است و در كنار آن بايد تلاش شود تا ذهنيت هاي سنتي جامعه در مورد افزايش زاد وولد و نحوه زايمانها تغير پيداكند. در غيراين صورت بايد شاهد بيشتر مرگ مير مادران و گسترش غير قابل كنترول جمعيت  در افغانستان باشيم.

 


بالا
 
بازگشت