خوشه چين

 

نظری برمصا حبه جنا ب محترم « بغلانی»:

 

"به که  با ید دل بست "

"به که  شا ید دل بست"

"سینه ها جای محبت همه از کینه پر است"

"هیچ کس نیست که فریاد پر از مهر تورا"

"پا سخ گرم گو ید"

"نیست یک تن که درین راه غم آ لودۀ عمر"

"قد می را ه محبت پوید"

***************

"خط پیشانی هر جمع  خط تنهائی نیست"

"همه گل چین گل امروز اند"

"در نگاه من و تو حسرت بی فردا ئی نیست"

"به که دل با ید  بست"

"به که دل شا ید  بست"

"نقش هر خنده که بر روی لبی میشکفد"

"نقشۀ شیطا نیست"

د ر نگاهی که تورا و سو سه عشق دهد"

"حیله پنها نیست"

*************

"زیر لب زمزمۀ شا دی مردم بر خاست"

"هر کجا مرد توانائی بر خاک نشست"

"پرچم فتح بر افرازد در خا طر خلق"

"هر زمان در رخ تو ها له زند گرد شکست"

"به که  با ید دل  بست"

"به که  شا ید دل بست"

"خنده ها میشگفد بر لبها"

"تا که اشکی شکفد بر سر مژ گان کسی"

*************

"همه بر درد کسان مینگرند"

"یک دستی نبرد از پی درمان کسی"

***********

"از وفا نام مبر آ نکه و فا خوست کجا ست"؟

"ریشۀ عشق فسرد"

"وا ژه دو ست گریخت"

"سخن از دوست مگو، عشق کجا و دو ست کجا"؟؟

************

"دست گیری که زمهر"

"بفشارد دست"

"در همه شهر مجوی"

"گل اگر در دل باغ"

"بر تو لب خند زند"

"بنگرش لیک مبوی"

"لب گرمی که زعشق ننشیند بر لبت"

"به عمر مخواه"

"سخنی که سر راز"

"زده در جا نت چنگ"

"بر لبت نیز مگو"

"چاه هم با من و تو بیگانه است"

"نی صد بند برون آ ید"

" راز تورا فا ش کند"

"در د دل، گربه سر چاه کنی"

"خنده ها برغم تو د ختر مهتاب زند"

"گر شبی ا ز سر غم آ ه کنی"

***************

"درد اگر سینه شگا فد، نفسی با نگ مزن"

"درد خودرا به دل چاه مگو"

"استخوا ن تو اگر آ ب کند آ تش غم"

"آ ب شود« آ ه مگو»"

************

"دیده بر دوز بدین با م بلند"

"مهر و مه را بنگر"

"سکه زرد و سپیدی که به سقف فلک است"

"سکه نیرنگ است"

"سکه ای مهرو فریب من و توست"

"سکه صد رنگ است"

***********

"ما همه کودک خوردیم  و همین زال فلک"

"با چنین سکه زرد"

"وهمین سکه سیمین سپید"

"می فریبد مارا"

"هر زمان د یدم که این گنبد خضری بلند"

"گفته ام با دل خویش"

"مزرع سبز و فلک دید م بس ر نگینش"

"نتوانم که گریزم نفسی از چنگش"

"آ سمان با من، ما بیگانه"

"زن و فرزند وبام هوا بیگانه"

"خویش در راه نفاق"

"دوست در کار فریب"

"آ شنا بیگانه"

************

"شا خه عشق شکست"

"آ هوی مهر گریخت"

"تا ر پیوند گسست"

"به که با ید دل بست"

"به که شا ید دل بست"

مردان خرد میگو یند که: تنبلا ن دعا میکنند وزحمت کشان به دنبا ل کار میروند. تا بر مشکلات غلبه حا صل نما یند. میروند که خودرا از قید و بند نجات دهند و خودرا آ زاد بسازند و میگو یند که هر فرد یک آ زادی ا ست. یک آ زادی نا شنا خته شده آ زادی غیر قا بل پیش بینی و غیر قا بل انکار. شخص باید در آ گاهی و ادراک زند گی کند. بلی ما نه در گذشته آ زاد بود ه ایم و نه امروز آ زاد میبا شیم. مردمان آ زادی خوا ه مان را کشتند زدند و از کشور بیرو ن سا ختند و بی و طن سا ختند. ولی در دوره های بعد آ زادی خوا هان دیگری سر با لا کرده اند بر اوراق تاریخ ورق زده ا ند، فیل ها را کرم خورد. شیران و پلنگان دندان شان پرید و زیر سنگ بارا ن اطفال شوخ جان دادند. با لآ خره سا کنان اصیل جامعه افغانی صاحب و طن خو یش گشته اند.  بلی خوب گفتی برادر و اقعآ  زند گی زیبا ست نه به زیبا یی حقیقت. حقیقت تلخ است نه به تلخی جدا ئی،  جدا ئی  سخت  است ولی جدا ئی از وطن  تلخ تر ازهمه.


وطن
عشق تو
درسینۀ  تنگم

 جا کرده است

جا کرده است

پشت و کمرم

دو تا کرده است

این قوغ تند

زیر خا کستر

  در روز الم
 ببین

شنگ خوده

معلوم کرده

چه روزی

بر پا کرده است
ای عشق

توای

 یقین دیرینۀ من

تو ای
 مرهم زخم

بر پینۀ من  
گفتی که

بخیر
می آیی و میرسی

 به حیرتکده ام
بلی من« خو شه چین»

 اینبار

با صدای بلند

و بلند تر

و خو بتر

از و حشت و دهشت

 ا ز سکو ت آ ینۀ
هنگام سفر؟

یا دت نرو د   
نرود

آ ن جاده

لشم و لیز

 یا دت نرود
گفتم: چه بیا ورم؟

هنگام امید و بر گشت

گفتی که

ارمان و فا و تمیز

به خلق و طنت

 یا دت نرود

************

آ فرین فرزند عزیز با وفای من جا یگاه تو به ما نند ملیون ها غریب بیچاره، بیوه و یتیم، دهقان و کار گر، کسبه کار، استاذ و معلم و قلم زن درآغو ش من است.

ما درینجا سلی نا امیدی وحشت قرن ها را به روی خو یش ا ستقبال مینما ئیم و شما درآ نجا د ر قید زندان خیلی ها بزرک طلا ئی  افتیده اید. غربت و بی وطنی شمارا رنج میدهد.

بلی آ نکسا نیکه که میگفتند دو ستت دارم عاشقا نی نبود ند که به شوق من آ مد ه با شند، رهگذرا نی بود ند که روی بر گ ها ی خشک پا ئیزی را ه میرفتند. صدا ی خش خش بر گها همان آ وازی بود ند که من گما ن میکردم.

  میگو یند: دو ستت دارم

بلی ایا لات متحده ا مریکا  و اتحاد شو ری همان عا شقا نی  بود ند که میگفتند افغا نستان من تورا دو ست دارم، اما به شوق من نیا مده بو دند. آ نها و متحد ینش بو سیله فرزندان نا خلف خودم مرا تکه تکه کرد ند، فر زندا ن اصیل جان برا برم را  از آغو شم گرفتند. به این امید که برای همیش در ین جا با قی بما نند. ولی غا فل ازا نکه(( چاه کن خودش در چاه )) است.

 ازین خبرندا شتند که دوسال قبل «خوشه چین» نوشته بود ا فغا نستا ن (( مسلخ امپرا طورا ن است)) و گفته بود که پلنگ واژده ها هردو خا ل داراند،هردو یکجا مرده بو دند، رهگذران میگفتند که اینهاهردو زاد ه یک آب وهوا ومحیط اند، هردوبه تبا هی ملت ما قدم بردا شته اند.     اتحاد شوری سابق قربا نی داد ورفت وخلق بی دفاع کشورما درگیر فاجعه های بعدی شد که تاریخ ا ز ذکرآ ن خجا لت میکشد وبه عاملین ا صلی آن تف ولعنت می فرستد.

  اما اگر ایا لا ت متحده امریکا و متحد ینش به خود حق مید هند که هرکا ری را که د لشان میخوا هد بکنند. ولی آ نها مسئولیت های هم دا شتند . حق تداوی چشم گو ش گلو و بینی را دا شتند. نه ا ینکه گردن ببرند، خودرا ازتداوی کردن بیغم بسا زند. با ید فهمیده شود که مسئو لیتها ومکلفیت های ا خلا قی و انسا نی ووجدانی درسطح ملی و بین ا لمللی به حیث تا زیانه درپشت دروازه هر اقدام گرغیر مسئول موجود است.

   به ملا حظه وضع با لا خره یک روز نه یک روز جا معه جهانی حا ضر خوا هد شد، که در قضا یا وحو ادث شکل داده شده درافغا نستان تجدید نظرنمایند، مرا جع حقوقی و قضائی و نهاد های دفاع از حقوق بشر ومو قف انسان مربوط به ایا لات متحده امریکا بر عمل کرد های دو لت ا مریکا متو جه نا زکی  ها خوا هند شد و شا ید بگو یند که دولت امریکا پیام رو شنی برای بشر یت کره زمین ندارد.

بلی راد مردان کشور« عیاران»درحا لات فو ق العا ده، ضرو ریا ت او لی جا معه خود را به بر رسی میگر فتند: ومیگفتند که ا منیت یکی از ضروری ترین نیاز های جا معه ا ست. جا معه اگر به شیوه سنتی اداره میشود و یا به شیوه مدرن. یکی از اسا سی ترین ومهمترین و ظا یف حا کمیت ها است. تا به و جود آ وردن تأ مین ا منیت د ر حدود  جغرا فیای سیا سی برای زند گی شهروندان، حا کمیت خودرا مشرو عیت ببخشند . تنوعات و ا ختلاف ات فکری نه فقط کار خراب نیست . بلکه یکی از شیوه های پیشرفت  در جا معه نیز محسوب میشود. رقا بت سالم  و آ زاد با دیا لو گ منطقی د ر فضای امن مطمئنآ به ثبا ت بیشترنیز منجر می شود. داشتن تفکر مستقل  از حقوق اولیه شهروندا ن است.  ایجاد فضای منا سب برای ابراز نظر وبیان عقا ید و شرا یط تطبیقی عملی خوا سته ها و ارمان های شهر وندان  یکی از و ظا یف حا کمیت ها است. فلهذا نا دیده گرفتن تفکرات مستقل وعرصه را برای د گر اند یشان تنگ کردن کار عا قلا نه نیست.  نه ا ینکه عا قلانه نیست  بلکه یکی ازتداوم  خشونت درمقابل خواسته های انسانی به شمار میرود وسرکوب آ ن به عمر فاجعه می افزاید.

   امنیت شهر وندان با سرکوب ا عترا ضات  و خوا سته های بر حق تأ مین نمیشود. بلکه تو سعه آ زادی های عمومی و بیان مفا هیم آ زادی و عدم د خا لت در زندگی خصوصی شهروندان باعث تأ مین ا منیت میشود.     

  نا آ رامی ها ی چند ههه اخیر نا شی از عدم درک صحیح حا کمیت ها در رآس ا هرم قدرت« قدرت ها ی جهانی» در مرحله نخست ا تحاد شوروی سا بق و فعلآ ایا لات متحده ا مریکا. در خصوص مفا هیم مهم و کلیدی همچون ا منیت ، حقو ق شهر وندی ، و ظا یف حا کمیت ، حق اعتراض ومخا لفت، حق برپائی  اجتماعات و ا عترا ضات خیا بانی و .... است.  

   امروزه روز اگر کسی و یا گروه سیا سی و یا قومی حقوق شهر وندی خودرا مطا لبه مینما یند. کاری است خردمندانه وعاقلانه(( وظایف انسانی خودرا انجام داده اند)) اگر برای در خوا ست حقوق شهر وندی خود پا فشاری مینما ید و ا صرار می ورزند. ا غتشاش نیست وشورش نیست بلکه حق مشروع آنان است.  

 اغتشاش و شورش وظیفه وطن پرستان نیست. وطن پر ستان وطن را خانه مشترک همه افغانها به حساب می آ ورند.همه تأ سیسا زیر بنا ئی کشور راومنابع طبعی کشوررا، کوه ها دریاها، جنگلات، معدنیات وغیره را ملکیت عامه می پذیرند. و در جهت حفاظت و نگهداری آ ن خودرا مکلف میدانند.   

  د ر نظام های غیرد موکرا تیک ودیکتاتوری یکی ازو یژه گی های با رز آ ن عدم به رسمیت شنا ختن حقوق شهروندی میباشد. تعریف و وجوه شهروندی محلی وا ضح و روشن بیان نمی گردد. در چنین نظام های است که بر خورد حا کمیت ها با لای رعایا به گو نه « چو پان با رمه» است. ا بتدا ئی ترین حقوق شهروندی  از بیگانه ترین مفا هیم بوده و کو چک ترین نقشی در شکل دهی هویت فردی نداردو نتیجه آ ن میشود که اجرأ ت قا نون را پا مال نما یدو قضاوت را با فیرگلوله ا ز پا در آ ورند. ما قا مات ا جرا ئیوی آ هسته ، آ هسته به سو ئییش میرود که که گفته میشود که حا کمیت نقش ضعیف دارد . آ سا یش و ا را مش درگروتفنگ قرارمیگیرد.

  عیارا ن معا صرو آ ب ونمک شنا سان افغا نستا: وضعیت مو جود در افغا نستا ن را که هر روز در کشور ما فا جعه می آ فریند محکوم مینما ید، ضمن محکوم نمودن و ضعیت شکل داده شده در کشور، ا علام  همد ردی و تسلیت خویش را به خا نواده های قر با نیان جنگ ا براز میدارند. ا عتقادی و جود دارد که گفته شود. تداو م جنگ ریشه در بیرون ا ز مرزهای کشور دارد.از دیر مدتی است که خون ا فغا ن تو سط ا غان ر یختانده شده ا ست و این سناریو دوام دارد.

   جریا نات سیا سی را بر آ ن ا ست که بگو یند گذ شتن از کنار حوا دث و بی تفا و ت ما ندن در برا بر چنین  منا ظرحوا دث د لخراش، ار زش ا نسا نی را زیر سو ا لیه قرار مید هد.

  اما خا نواده جنبش چپ را بر ا ن ا ست که بگو یند. که فصل گذ شته مجموع از خطا ها و ا شتبا هاتی بوده است. که جنگ سر د همه را دامن کشان نا خوا سته در خود غرق سا خت. ولی عقل سلیم بیان میدارد که نه پیکنگی و جود دارد که از دا عیه بر حق ما ویزم دفاع نما ید و نه ا تحاد شروی وجود دارد که سویتیزم را به حیث پیشوای جهان سو سیا لیستی معرفی نما ید.

  بازنگری ها به گذشته راه را برای آ ینده جهت شناخت دو ستان حقیقی و غیر حقیقی به خا طر دفاع بر حق از مو قف ا نسا ن مظلو م و نا توان هموار مینما ید.  هنوز دیرنشده است.بهترخواهد بود که ، در سطح ملی مجموع احزاب و سا زمان های سیاسی وشخصیتهای مستقل وصاحب نفوذ. با حفظ نظریات موا فق ومخالف (( دا شتن و طن آزاد حق ا فغا نها است)) و در سطح بین المللی،قصرسفید،کرملین، اتحادیه اروپا ،کنفرا نس کشور های ا سلا می، کشور های همسا یه و منطقه چون هند و چین  ا فغا نستان بی دست وپا را تنها نگذارند و به پیشنها د تاریخی / 20 / 8 /2007/جنا ب محترم« بغلانی» که به عبا رت ذیل به نشرر سیده است.

خلاصه ونتيجه : اگر واقعاً حضور نظامی امريکا و ناتو بخاطر جنگِ عادلانه عليه تروريزم و حمايت از مردم مصيبت زده کشور و ريشه کن ساختن بحران باشد، بايد موارد زير را بپذيرد :     

  ـ سوق و اداره قوای نظامی خود و ناتو را برای رفع نگرانی مردمان متدين افغانستان و کشورهای منطقه  کاملاً به ملل متحد بدهند.     

   ـ ملل متحد در کنار نيروهای تسليم گرفته و به تناسب آن از سازمان کنفرانس شانگهای و سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی قوای نظامی دريافت بدارد که به حيث قوای تأمين صلح ملل متحد برای مهار تروريزم وجنگ و بحران عمل نمايد.                                                                      

      ـ ملل متحد از ميان نماينده گان انتخابی همه گروه ها، گرايش ها، روشنفکران آزاده و زعمای ملی مذهبی طرف باور مردم که عارفانه می انديشند، حکومت موقت را بوجود آورد و طرح و طی مراحل قانون اساسی جديد را که درآن اصل آزادی، برابری حق انسان، دموکراسی و حکومت قانون تضمين شده باشد سازماندهی نمايد. دراين قانون دين که امر آسمانی و جنبه عبادی دارد و تغييرناپذير می باشد، از کار مديريت سياسی و اداره جامعه که تغييرپذير است تفکيک شود و هرکدام در جای خود مورد رعايت و احترام باشد و در پرتو احکام قانون اساسی جديد رئيس جمهور و رهبری قوای ثلاثه دولت بصورت انتخابی بوجود آيد. در اين سيستم قانون محور قدرت می باشد نه شخص.اعتنابه مطالب  ای که گفته آمد میتواند راه حل معضل و برون رفت از وضع تو ام باادا مه ای کمکها ی خارجی باشد  . 

   هرگاه ا مريکا و ناتو در موضع گيری خود تغيير اساسی وارد نکند، همچنانيکه با تروريزم دچار جنگ است و در مهار آن مشکل زياد دارد، دير يا زود گرفتار جنگ با نيروهای ناراض ديگر خواهد شد. افزون برآن سازمان نوخاسته شانگهای،همچو قطب جديد جهانی، مخالف اهداف امريکا وناتو،بخاطررفع خطروحفظ منافع وامنيت منطقه ای خود، ناگزير به واکنشهای سرد وگرم خواهد شد. چنانچه ازمطبوعات شنيده شد، مانورنظامی  مشترک چين و روسيه و فعال ساختن دوباره ابزار نظامی جنگ سرد، در روسیه پیام وآگاهی روشن به امريکا و ناتو معنی دارد. اگر فضای صلح جهانی نگهداشته نشود، در رويارويی ابرقدرت ها در افغانستان ومنطقه دريای خون جاری خواهد شد.تراژيدی است بسیاروحشتناک بااين وصف آنهايکه وطن را دوست دارند، به هرقوم ومليت وگروه وحزبی که تعلق داشته باشند،بایدبخاطرنجات وطن وانسان آن باهم متحد شوند ودررفع بحران به  پاخيزند.  

 کفایت میکند که تعدا د از کشورها در تخریب و تبا هی ملت ا فغا نستان د ر یک رقا بت عا م و تام قر ارگرفته بو دند و ظا یف غیر اخلاقی خو درا یکی پی دیگر انجام دادند و ثا بت سا ختند که هردوره ا حتیاج به کفن کش قدیم گر دیدند.     جا معه جهانی به و ضعیت جاری کشور ماغورنمود ه پیشنهاد آ قای «بغلانی» را  به حیث سنگ بنای صلح و همبستگی ملی و بین ا لمللی پندا شته ازان برای نجات مردم بید فاع کشور ا ستفا ده نما ییند و باید که در باره اقداما ت انسانی و اخلاقی صورت بگیرد.        ضرورت است که درین دوره جامعه جهانی دربازسازی ا فغانستان به رقا بت برخیزند نه برای اشغال آ ن.                                       

 

 


بالا
 
بازگشت