پاکستان يک گام تا پايان تاريخ

)نبرد - دوشي چي (

 

جمهوري اسلامي پاكستان يكي از كشورهاي جنوب آسياست كه در همسايگي ايران، افغانستان، چين و هند قرار دارد .مساحت آن 880 هزار و 940 كيلومتر مربع است. پايتخت آن اسلام آباد است و بزرگترين شهر آن كراچي است. مردم پاكستان به زبان اردو سخن مي‌گويند .پاکستان ﮬﻔﺖ ولايت دارد: بلوچستان، سر حد شمالی، سند، پنجاب، ﻣناطق ﺷﻤﺎﻟﻰ، مناطق ﻗﺒﻴﻠﻪﺍﻯ، ﻛﺸﻤﻴﺮ ﺁﺯﺍﺩ و ﺍﺳﻼﻡﺁﺑﺎﺩ .پاكستان با 164 ميليون و 741 هزار و 924 نفر نفوس (بر اساس ارقام سال 2007 ( ششمين كشور پرنفوس جهان است و دومين كشور پرنفوس  در بين كشورهاي مسلمان. اين كشور تا سال 1947 تحت سلطه انگليس بود. در سال 1956 در اين كشور جمهوري اسلامي اعلام شد.

در قرن 18 ميلادي انگليسي‌ها آن را تحت سلطه خود در آوردند و به عنوان بخشي از هند قرار دادند .پس از آنكه در سال 1947 اين كشور اعلام استقلال كرد جدل‌هاي هند با پاكستان هم آغاز شد. اين دو كشور در سال‌هاي 1947 تا 1948 و در سال 1965 بر سر مالكيت كشمير با هم جنگيدند و اين دعوا تا امروز هم ادامه دارد .جنگ سوم بين اين دو كشور در سال 1971 روي داد كه نتيجه آن جدايي بخش شرقي پاكستان و اعلام موجوديت كشوري به نام بنگلادش بود .آب و هواي اين كشور گرم و بياباني است. در شمال و شمال غربي آن كوه‌ها جغرافياي كوهستاني حاكم است. منابع وسيع گاز طبيعي، اندكي نفت، زغال سنگ نامرغوب، سنگ آهن، مس، نمك و سنگ آهك همه آن منابعي است كه زمين در اختيار پاكستاني‌ها قرار داده است .اميد به زندگي دراين كشور براي مردان 62.73 سال و براي زنان 64.83 سال است. يك دهم درصد از بزرگسالان اين كشور  HIV مثبت هستند. بيماري‌هاي ناشي از آب و غذاي آلوده مانند اسهال در اين كشور رايج است.

نودوهفت درصد مردم آن مسلمان، (هفتدوهفت درصد سني) و بقيه هندو و مسيحي هستند. 63 درصد مردان و 36 درصد زنان آن باسواد هستند. قانون اساسي آنها بر اساس قانون انگلستان نوشته و قوانين اسلامي به آن افزوده شده است .سن راي در اين كشور هجده سال است و در انتخابات پارلمان، تعدادي از كرسي‌ها براي زنان و غيرمسلمانان رزرو شده است. جنرال پرويز مشرف از سال 2001 ميلادي در يك كودتاي نظامي حكومت را در اين كشور به دست گرفت.

پاكستان كشوري در حال توسعه است كه چند دهه است از ناهماهنگي‌هاي سياسي داخلي رنج مي‌برد. به همين دليل و به دليل بروز فجايع طبيعي فراوان در اين كشور از جمله زلزله، در طي اين سال‌ها اقتصاد آن نتوانسته به رشد چشمگيري دست يابد .تورم يكي از مهمترين معضلات پيش روي دولتمردان اين كشور است. بر اساس ارقام هاي سال 2006 ميلادي تورم اين كشور 7.9 درصد است. بيست وچهار درصد از مردم آن زير فقر زندگي مي‌كنند و 6.5 درصد از مردم بيكار هستند.

پنبه، گندم، برنج، شكر، ميوه، سبزيجات، شير، تخم‌مرغ و گوشت گوسفند مهمترين محصولات زراعتي اين كشور هستند. منسوجات، دوا، كاغذ، كود، وسايل برقي و مصالح ساختماني مهمترين محصولات صنعتي اين كشورند .سالانه 80.24 ميليارد كيلو وات برق در اين كشور توليد مي‌شود كه اغلب آن در خود اين كشور مصرف مي‌شود. پاكستان در سال 2006 ميلادي 358.9 ميليون بشكه نفت وارد كرد .بيشترين صادرات پاكستان به كشورهاي آمريكا 21 درصد، امارات متحده عربي 9 درصد، افغانستان 7.7 درصد، چين پنج درصد و انگليس 5.1 درصد است .بيشترين واردات به پاكستان از كشورهاي چين 13.5 درصد، عربستان سعودي 10.3 درصد، امارات متحده عربي 9.69 درصد، آمريكا 6.3 درصد، جاپان 5.6 درصد، كويت 4.6 درصد و آلمان چهار درصد است .در سال 2005 ميلادي 800 هكتار از زمين‌هاي اين كشور زير كشت خشخاش بود كه اين به معني توليد چهار تن هروئين خالص است.

بررسي تاريخ سياسي پاكستان نشان مي‌دهد كه نظاميان اين كشور نقش عمده‌اي در آن ايفا كرده‌اند. از زمان استقلال پاكستان در سال ‪ ۱۹۴۷ميلادي تاكنون، چهار جنرال درصدر هيات حاكمه اين كشور قرار گرفته‌اند. دليل گاه‌به‌گاه ظهور جنرال‌هاي پاكستاني در عرصه قدرت را بايد در ريشه‌هاي ساختار سياسي اين كشور جست وجو كرد. تحليلگران سياسي "دغدغه امنيت" و "ترس از هند" را دو دليل عمده ظهور جنرال‌ها درصدر قدرت و نيز گسترش نهادهاي نظامي، دفاعي و امنيتي در ساختار سياسي و حكومتي پاكستان عنوان مي‌كنند.

پاكستان را مي‌توان كشوري تحت نظارت  -پراتورها - (گارد محافظ امپراتور رم باستان) ناميد زيرا جنرال‌ها تجربه كافي درخصوص غلبه برنهادهاي اصلي سياسي را بدست آورده‌اند.

جنرال‌ها خود را مهمترين عامل بقاي كشور و دفع‌كننده تهديدها تلقي كرده و با تكيه بر اين باور هويت ويژه‌اي را براي خود قائل هستند. به تعبير ديگر جنرال‌ها هرزمان منافع ملي را درخطر ببينند و هرگاه رقابت سياسي بين گروه‌هاي غيرنظامي و نهادهاي دولتي دچار بي‌نظمي شود، در آن صورت آنان نقش "منجي" را بر عهده مي‌گيرند.

پاكستان پس ازجدايي ازهند به تقاضاي مسلمانان شبه قاره‌براي تشكيل يك دولت اسلامي سال ‪ ۱۹۴۷ميلادي  تاسيس شد. جنرال محمد ايوب خان  عليه جنرال اسكندر ميرزا رييس جمهوري وقت پاكستان دست به كودتا زد و وي را وادار به استعفا كرد. جنرال اسكندر ميرزا نخستين رييس جمهوري پاكستان بود كه پس‌از تغيير نظام سياسي حاكم بر اين كشور از پست نظامي به جمهوري در سال ‪ ۱۹۵۶ميلادي  به اين سمت منصوب شد. وي تا پيش از احراز اين سمت، چوکي رهبري اردو را در اختيار داشت. جنرال ايوب خان پس از اين كودتا پست نخست وزيري پاكستان را نيز برعهده گرفت و در كشور حكومت نظامي برقرار كرد.

جنرال ايوب خان در سال ‪ ۱۹۵۵ميلادي بطور رسمي به رياست جمهوري پاكستان برگزيده شد اما خود قرباني يك كودتاي نظامي ديگر شد. اين كودتا كه در حقيقت به منزله دومين كودتاي نظامي در پاكستان محسوب مي‌شود، در ‪ ۲۳مارچ سال ‪ ۱۹۶۹ميلادي(توسط جنرال يحيي خان بوقوع پيوست و سبب سقوط ايوب خان شد.  يحيي خان در زمان انجام كودتا مسووليت رهبري اردوي پاكستان را نيز برعهده داشت.

جدا شدن بنگلادش از پاكستان به عنوان مهمترين رويداد دوران حكومت جنرال يحيي خان برشمرده مي‌شود. يحيي خان پس از عهده ‌داري زمام امور، نام رسمي كشور را جمهوري فدرال اسلامي پاكستان برگزيد. جنرال يحيي خان پس از جدا شدن بنگلادش از پاكستان از سمت خود در ‪۲۰ دسامبر سال ‪ ۱۹۷۱ميلادي استعفا داد.

سومين كودتا در پاكستان در تاريخ پنجم جنوري سال ‪ ۱۹۷۷ميلادي توسط جنرال ضياء الحق كه رياست وقت اردو را به عهده داشت عليه ذوالفقار علي بوتو نخست وزير پاكستان صورت گرفت. جنرال ضياالحق پس از اعدام ذوالفقار علي بوتو، احزاب سياسي پاكستان را منحل و تمامي فعاليت‌هاي سياسي را در كشور ممنوع ساخت. وي پس از ‪ ۱۱سال حكومت سرانجام روز ‪ ۱۷اگست سال ‪ ۱۹۸۸ميلادي به اتفاق ‪ بيست ونونفر از همراهان خود ازجمله آرنولد رافل سفير آمريكا در پاكستان و جنرال هربرت واسون نماينده وزارت دفاع آمريكا (پنتاگون) در اسلام آباد در يك سانحه هوايي كشته شد.

چهارمين كودتاي نظامي در پاكستان توسط پرويز مشرف مسوول عمومي سوق واداره اردو و رييس كميته رهبري روساي مشترك اردو روز سه‌شنبه ‪ ۱۲اكتبر ‪ ۱۹۹۹ميلاديروي داد. در حاليكه جنرال مشرف با طياره از سريلانكا به پاكستان بازمي‌گشت، نواز شريف نخست وزير اين كشور با اعلام بركناري وي از پست رهبري اردو ، تلاش كرد "خواجه زين‌الدين" رييس وقت سازمان اطلاعات داخلي پاكستان (آي.اس.آي) را جايگزين وي نمايد. مقاومت مسوولان ارشد پاكستان در مقابل اقدام نواز شريف، مانع از موفقيت طرح وي براي بركناري مشرف شد. زماني كه طياره حامل جنرال مشرف وارد آسمان كراچي شد، نواز شريف به مسوولان ميدان دستور داد تا مانع از فرود طياره وي شوند اما ديگر دير شده بود، زيرا در هماهنگي انجام شده از سوي جنرال مشرف با ديگر مسوولان ارشد اردو - از داخل طياره – ميدان هواي  تحت كنترول نظاميان قرار گفت و نواز شريف نيز پس از يكساعت بازداشت شد. جنرال مشرف پس از ورود به خاك پاكستان بطور رسمي خود را رييس اجرايي كشور معرفي كرد.

رفيق تارر رييس جمهوري وقت پاكستان نيز تا ‪ ۲۰جنوري سال ‪ ۲۰۰۱ميلادي  به كار خود ادامه داد و از اين تاريخ، جنرال مشرف چوکي رييس جمهوري پاكستان را همزمان با تصدي رهبري اردو برعهده گرفت. جنرال پرويز مشرف در سال ‪ ۱۹۸۸ميلادي به درجه جنرالي ارتقا و به عنوان رييس عمومي سوق واداره  اردو منصوب شد. وي در سال ‪ ۱۹۹۹ميلادي درحاليكه پست نظامي را نيز برعهده داشت، ‪ ۱۲اكتبرهمين سال با بركناري نواز شريف، رييس اجرايي دولت شد. پاكستان كشوري است كه به مدد جنرال‌هاي خود در مواقع تاريخي به "سرزميني در اسارت جنرالان واردو " تبديل شده است، اينگونه به ذهن متبادر مي‌شود كه اين روند ادامه يابد و جنرالي ديگر در عرصه تاريخ سياسي اين كشور ظهور كند.

پاكستان در شش سال گذشته موقعيت خود را به عنوان نيرومندترين حلقه در زنجيره نفوذ غرب در جنوب و مركز آسيا تحكيم كرده است .اكنون ثبات داخلي اين كشور به تصميم دولتمردان آن براي باقي ماندن يا خارج شدن از قطار جنگ آمريكا در منطقه بستگي دارد. اردوي پاكستان در سال‌هاي اخير از اين شرايط فوق‌العاده به سود خود و براي ادامه حكومتش استفاده كرده است . عنصر اصلي سياست آمريكا در پاكستان و طرف مهم اين كشور همچنان اردو است. اين اردو قصد دارد تحت رهبري جنرال پرويز مشرف، رئيس جمهوري، يك انتقال آرام قدرت را از حاكميت غيرنظامي‌– نظامي‌به حاكميت تماما غيرنظامي‌رهبري كند

در سال‌هاي اخير پاكستان با مشكل مخالفين مسلح در مناطق قبيله‌نشين گاهي با مشت آهنين و گاهي هم با نرمش برخورد مي‌كرد، اما اين مشكل هنوز حل نشده و دورنمايي هم براي حل شدن آن در آينده نزديك وجود ندارد . مخالفين مسلح به تازگي در يك نمايش قدرت جديد بيش از   چهارصد نيروي نظامي‌و مقام امنيتي پاكستان را در و زيرستان شمالي به گروگان گرفتند.

اما چالش ديگرمشرف قوت گرفتن طالبان درپاکستان است . طالبان يك گروه است كه در خلال جنگ قدرت بين مجاهدين درسال هاي 1994 و1995 شكل گرفت .اين گروه كه قرائتي تنگ نظرانه نسبت به مفاهيم اسلامي دارد به كمك آمريكا و با حمايت مالي - ايدئولوژيك عربستان سعودي به همراه مساعدت‌هاي بي‌د‌ريغ پاكستان شكل گرفت .اعضاي طالبان مجموعه‌اي از طلاب عرب و غير عربي بودند كه پيشتر در جنوب پاكستان مشغول فراگيري اسلامي بودند كه عربستان سعودي مروج آن است. اين مدارس با كمك مالي دولت رياض پاگرفته و در اکثرنقاط پاكستان، به ويژه جنوب اين كشور به ترويج ديدگاه سلفي و وهابي مبادرت مي‌كنند.

با چراغ سبز آمريكا، اين مجموعه كوچك به سرعت به انواع سلاح‌هاي پيشرفته تجهيز شد به گونه‌اي كه بعد از خروج نيروهاي شوروي از افغانستان و تشكيل اولين اداره تنظيمي توسط مجاهدين به رياست صبغتت الله مجددي وبخصوص اداره بي نظم ونسق برهان‌الدين رباني، خود را به عنوان يك تشكل رقيب نشان داد.
تضاد ديدگاه مجاهدين و طالبان كار را به جايي كشاند كه ميان آنان نبرد درگرفت و افغانستان در دام جنگ داخلي افتاد .نيروهاي طالبان كه به دليل حمايت‌هاي  آمريكا، عربستان و پاكستان فوق‌العاده قدرتمند شده بودند بخش‌هاي مختلف كشور را اشغال كردند.

 آنان با تصرف قندهار در سال 1994 عملا دولتي خودخوانده با قوانين سخت بدوي در اين منطقه را به اجرا گذاشتند .مردم افغانستان كه از هرج‌و‌مرج خسته شده بودند و نياز شديدي به استقرار نظم و قانون احساس مي‌‌‌‌كردند در ابتدا روي خوش به طالبان نشان داند. اين گروه سرانجام در سال 1996 كابل را قبضه كردند و بدين ترتيب با تصرف پايتخت، حكومت خود را در سراسر افغانستان مستقر ساختند.

اگرچه در اين دوران و بعد از آن مقاومت‌هايي صورت گرفت، اما قدرت مالي و نظامي طالبان به همراه نظم آهنيني كه در كشور بوجود آورده بود باعث شد كه ثبات و پايداري آن هر روز استحكام بيشتري يابد .با استقرار حكومت طالبان به مرور چهره خشن و ارتجاعي اين گروه و قرائت سلفي- وهابي آنان از اسلام عرصه را بر مردم تنگ‌تر ‌كرد اما كسي ياراي مقابله با ‌آن را نداشت .حاميان طالبان نيز از حضور آنان در افغانستان خشنود بودند .رهبري طالبان با ملا عمر است. مردي كه مخالف عكس بود و آن را حرام مي‌دانست و از اين روي عكس‌هاي محدودي از او وجود دارد .در خلال جنگ‌‌هاي داخلي در افغانستان و به ويژه پس از استقرار حكومت طالبان ، بن لادن رهبر شبکه تروريستي القاعده كه به لحاظ ايدئولوژيك ارتباط تام با طالبان داشت به اين كشور كوچ كرد. بن‌لادن كه در جنگ با نظاميان شوري از همراهان طالبان بود و سرمايه افسانه‌اي خود را در اختيار طالبان گذاشته بود بعد از متهم شدن به بمب‌گذاري عليه منافع آمريكا مجبور به بازگشت به افغانستان شد و مورد پذيرش و پذيرايي گرم گروپهاي مجاهدطن و طالبان قرار گرفت.

در پي حادثه تروريستي يازده سپتامبر سال 2002 و مشخص شدن اجراي اين عمليات توسط تروريستان گروه بن‌لادن، آمريكا از طالبان خواست كه بن‌لادن را تحويل دهد اما طالبان امتناع كرد .بدين ترتيب آمريكا رسما به جنگ افغانستان و  حكومت طالبان رفت .حكومت طالبان در افغانسان سرنگون شد اما غربي‌ها نتوانستند ملاعمر، رهبر طالبان و بن‌لادن، رهبر القاعده را دستگير كنند .القاعده دامنه فعاليت‌هاي تروريستي خود را به سراسر جهان كشاند و نيروهاي وفادار به طالبان نيز همچنان به نبرد با نيروهاي دولتي افغانستان و سربازان خارجي مستقر در اين كشور مشغولند.ازجانب ديگرباگذشت هرروزپاکستان نيزدچارآشوب وتشنج روبه افزايش ميگردد . پاكستان به يكباره رنگ و بوى ديگرى به خود گرفته است و اوضاع اين كشور به طرز عجيبى پيچيده شده است. عمليات هاى انتحارى ضد دولتى بشدت افزايش يافته است و ديگر حتى جنرال ها را نيز توان چندانى در برابر موج جديد تحركات ضددولتى نيست.

وضع ايالت سرحد حتى از وضع اضطرارى هم گذشته و ۹۰ هزار نظامى پاكستان كه براى مقابله با شورش ها در اين منطقه حضور دارند هم نتوانسته اند در مقابل طالبان محلى مقاومت كنند. برخى از سربازان دولتى تسليم و ۳ منطقه سرحد به كنترول كامل طالبان محلى در آمده است.
پاكستان اكنون محل چالش است. چالشى ميان نظامى گرى و دموكراسى. كمتر كسى را مى توان يافت كه بپذيرد مشرف يونيفورم نظامى را از تن در آورده و لباس غيرنظامي به تن كرده باشد. در اين ميان و با وخامت اوضاع به نظر مى رسد ديگر حتى متحدان خارجى مشرف نيز ترجيح مى دهند با احتياط به تحولات پاكستان بنگرند. اين گونه است كه كاندوليزا رايس وزير خارجه ايالات متحده اعلام وضعيت اضطرارى در پاكستان را نكوهش مى كند و ميليبند وزير خارجه انگليس نيز نگرانى شديد لندن از تحولات پاكستان را به كاخ اسلام آباد مخابره مى كند. مشرف اين روزها با بحران هاى متعددى روبه روست. اين گونه است كه با نگرانى مى گويد:«شايد همه چيز از دست برود.»

پرویزمشرف

 

جنرال پرویز مشرف در اگست 1943 در یک خانواده متوسط متولد شد و در سال 1961 وارد اکادمی نظامی پاکستان شد .وي درسال 1998 در دوره نخست وزیری نواز شریف به‌رتبه جنرالی و فرماندهی اردوي پاکستان رسید و يكسال پس از آن در كوتايي بدون خونريزي قدرت را در دست گرفت .مشرف در سال 2001 خود را رئيس‌جمهور پاكستان خواند و در همه‌پرسي سال 2002 براي تمديد رياست‌جمهوري پيروز شد .وي پس از رخدادهاي 11 سپتامبر 2001 به عنوان متحد كليدي بوش در نبرد با تروريسم شناخته شد .تلاش مشرف برای خلع قدرت از افتخار چودری رئيس محاکم عالي در ماه مارچ 2007 موجب ایجاد یک بحران سیاسی شد و دامنه اين بحران به بازگشت يكجانبه و دستگيري نوازشريف منجر شد كه طي آن نواز شريف به عربستان بازگردانده شد.

هنگامي كه پرويز مشرف و بي‌نظير بوتو در امارات متحده عربي در مورد تقسيم قدرت در پاكستان به توافق رسيدند به نظر مي‌رسيد كه بحران سياسي در اين كشور فروكش مي‌كند .عدم آبستراكسيون نمايندگان حزب مردم (طرفداران بي‌نظير بوتو( در مجمع ملي و انتخاب مجدد پرويز مشرف به سمت رياست جمهوري، بر تقويت فرضيه مذكور افزود، اما بار ديگر بحران اين كشور را فراگرفت .اگرچه مشرف با اعلام وضعيت اضطراري به بهانه ايجاد هارموني ميان نهادهاي مختلف و مقابله با افراط‌گرايان قانون اساسي پاكستان را به حالت تعليق درآورد، اما در حقيقت اين تصميم برآيند پارادوكس‌هاي اساسي در صحنه سياسي پاكستان است و به همين دليل اين كشور به نظر مي‌رسد  – حداقل در آينده نزديك –  ثبات در پاكستان دغدغه جدي خواهد بود .پرويز مشرف در دوازده اكتبر 1999 در يك كودتاي بدون خونريزي، نواز شريف را ساقط كرد و به قدرت رسيد . مشرف در قالب فرهنگ سياسي پاكستان كه نظاميان مسئوليت و ماموريت ويژه‌اي براي خود قائلند و به همين دليل قبل از وي مدت زيادي (1988-1978 و 1970-1958) زمام امور را به بدست گرفته بودند، كودتا كرد .باز هم در چارچوب آن فرهنگ بود كه مردم پاكستان با شاخه‌هاي گل از رهبر كودتاچيان استقبال كردند. در آن مقطع مبارزه با فساد، وظيفه اصلي مشرف بود.

دو سال پس از كودتا، حادثه يازده سپتامبر رخ داد و مسئوليت سنگين ديگري بر دوش مشرف گذاشت و آن مبارزه با تروريسم بود  . رئيس‌جمهوري پاكستان مي‌بايد در جبهه‌اي مي‌جنگيد كه تا روز قبل ازيازده سپتامبر  ، متحد استراتژيك آن بود. جاي هيچگونه ابهامي نيست كه طالبان از مدارس مذهبي – بويژه در ايالت سرحد شمالي – آموزش ديدند و وارد افغانستان شدند . جنگجويان طالبان با فرماندهان القاعده در حملات برق‌آسايي كه نتيجه آموزش‌هاي سنگين و لوژستيكي قوي بود، توانستند از پايتخت اوليه خود  (قندهار) به كابل بروند . پاكستان از معدود كشورهايي بود كه دولت طالبان را به رسميت شناخت و سخنگوي اين دولت تا مدت‌ها پس ازيازده سپتامبر، مواضع طالبان را تشريح مي‌كرد . دولت پاكستان براي رهايي از مناقشه ديرينه مرزي با افغانستان، پس از پايان لشکرکشي شوروي، طالبان را به افغانستان گسيل داد تا عمق استراتژيك خود را توسعه بخشد. لازم به ذكر است كه افغانستان تنها كشوري بود كه هنگام تقسيم شبه قاره و استقلال پاكستان، اين كشور را به رسميت نشناخت . افغان‌ها خط مرزي كه انگليسي‌ها – تحت عنوان ديورند – بين افغانستان و پاكستان ترسيم كردند را هرگز به رسميت نشناخته‌اند. بسياري از افغان‌ها، بخش عمده ايالت سرحد شمالي را جز خاك افغانستان مي‌دانند.

قرارگرفتن مشرف در جبهه مبارزه با تروريست‌ها، براي بسياري از هواداران طالبان در پاكستان غيرمنتظره بود. صوفي محمد  رهبر گروه «تحريك نفاذ شريعت محمدي» در همان مقطع، همكاري مشرف با آمريكا را جنگ عليه مردم پاكستان ناميد نه تروريست‌ها .هم‌اكنون اعضاي اين گروه به رهبري مولانا فضل‌الله كه به ملاراديو مشهور است كارزار سختي را عليه نيروهاي امنيتي  پاكستان آغاز كرده‌اند . وي كه با يك راديوي اف.ام نيروهاي خود را هدايت مي‌كند، چند مامور امنيتي پاكستاني را در ملاء‌عام گردن زد و بيش از دوصدوپنجاه تن از نظاميان پاكستاني را به اسارت گرفت كه اين اقدام از سال 1971 – استقلال بنگلادش – براي اردوي پاكستان از نظر تعداد اسير بي‌سابقه بوده است .با گذشت زمان، پرويز مشرف با مشكلات بيشتري در انجام ماموريت‌هاي خود مواجه شد . وي كه به گفته مقتدرخان تحليلگر مسائل سياسي دانشگاه دلور آمريكا يك ديكتاتور ليبرال بود، در كنار مبارزه با تروريسم مي‌بايد دمكراسي را نيز در پاكستان اجرا مي‌كرد. رئيس‌جمهور پاكستان طي سال‌هاي پس از يازده سپتامبر بيش از ده ميليارد دالر كمك دريافت كرد تا اين ماموريت متعارض را انجام دهد.

زلمي خليل زاد سفير سابق آمريكا در افغانستان از جمله كساني بود كه در اين رابطه با كالين پاول وزير خارجه وقت آمريكا به مشاجره پرداخت. خليل‌زاد گفته بود مشرف دشمن ماست  نه دوست ما، اما پاول گفته بود كه از سياست‌هاي پاكستان انتقاد نكن . خليل‌زاد معتقد بود كه مشرف بخشي از مشكل مبارزه با تروريسم است نه راه حل آن. البته مقامات آمريكا به خوبي موقعيت مشرف را درك كرده بودند. از يكطرف به ناكارآمدي وي در مبارزه با تروريسم اعتراف داشتند اما از سوي ديگر از دست‌دادن مشرف، موجب مي‌شد كه پاكستان به يك دولت ناكام تبديل شود . دولت ناكام اصطلاحي است كه استراتژيست‌هاي آمريكايي براي ناميدن مناطقي به كار مي‌برند كه دولت مركزي در آنجا اقتدار ندارد. به نظر اين افراد،  دولت‌هاي ناكام، مناسب‌ترين مكان براي پرورش تروريست‌ها هستند و افغانستان داراي چنين ويژگي بود . جلوگيري از تبديل دولت‌هاي ضعيف به دولت‌هاي ناكام است. از منظر آنها پاكستان تنها كشوري اسلامي است كه داراي بمب‌هسته‌اي است و افراط‌گرايان اين كشور نيز بيشترين دشمني با آمريكا را دارند. آمريكا براي حل اين پارادوكس راه حل بينابيني انتخاب كرد كه آن حفظ مشرف در قدرت با همكاري بي‌نظير بوتو بود.

تحولات پاكستان براساس اين سناريو پيش مي‌رفت اما مشرف احساس كرد كه افتخار چودري مخالف سرسخت او در محاکم عالي بي‌كار نخواهد نشست و راي ابطال انتخابات رياست جمهوري وي به علت تصدي همزمان دوپست رياست‌جمهوري و فرماندهي اردو را صادر خواهد كرد . مشرف با بهانه سركوب تندروها در يك اقدام پيشدستانه وضعيت اضطراري اعلام كرده و چوهدري را بركنار كرد. با اين اقدام مشرف بار ديگر بحران پاكستان را فرا گرفت و بازي سياسي در اين كشور پيچيده‌تر شد . مخالفان دولت كه اينك متشكل از هواداران بوتو، چوهدري، نواز شريف از يك طرف و گروه‌هاي افراطي هوادار طالبان از طرف ديگر هستند، دست به اعتراض زدند. چوهدري، حقوقدانان معترض را به خيابان فراخواند. بوتو نيز با انتقاد شديد از مشرف، خواستار لغو سريع وضعيت اضطراري و برگزاري انتخابات پارلماني در موعد مقرر شد.

اگرچه مشرف براي آرام‌كردن مخالفان اعلام كرده كه انتخابات پارلماني تا قبل از پانزده فبروري برگزار مي‌شود و پيش از سوگند دوره جديد رياست جمهوري، لباس نظامي خود را از تن بيرون ميکند ، اما بحران پاكستان با اين وعده‌ها فروكش نمي‌كند .به علاوه سرمقاله‌نويس واشنگتن‌پست نيز نوشت آمريكا از رژيمي حمايت مي‌كند كه مردم خود را سركوب مي‌كند . نگه‌داشتن مشرف در قدرت تنها به تقويت تندروها و تحريك آنها عليه آمريكا منجر مي‌شود، تندروهايي كه اينك در ساختار قدرت سياسي و نظامي پاكستان نفوذ كرده‌اند.

مقامات پاكستان در گذشته احساس مي‌كردند كه ISI)سرويس امنيتي اردو) كنترول طالبان را در دست دارد اما اينك اين كنترول در حال معكوس‌شدن است. علاوه بر اين تندروها در پاكستان، به‌ويژه در ايالت سرحد شمالي و مناطق وزيرستان از جمله سوات از پايگاه اجتماعي قدرتمندي برخوردارند .مردم اين منطقه كه با افغانستان همجوار است، نيروهاي طالبان را مجاهدين ناميده و تنها در عرض كمتر ازسه ساعت بيش از بيست چهار هزار دالر براي آنها اعانه جمع‌آوري كردند . بسياري از افراط‌گرايان پاكستان حكم ايمن الظواهري مردم شماره دو القاعده كه پس از ماجراي مسجد لال براي جهاد عليه مشرف صادر شد، استقبال كرده‌اند.

به طور كلي صحنه سياسي پاكستان دچار اين تضادهاي بنيادي است و به نظر نمي‌رسد كه حداقل در آينده نزديك راهي براي برون‌رفت از آن وجود داشته باشد و مشرف با حل يك چالش، چالش ديگر پيش‌روي خود ايجاد مي‌كند . مشرف كه علاوه بر اعتراض‌هاي داخلي، با مخالفت‌هاي بين‌المللي نيز مواجه شده، بر سر يك دوراهي قرار گرفته است. البته همين وضعيت براي آمريكايي‌ها نيز پيش آمده است . پس از چند روز سكوت مقامات آمريكا، جرج بوش در كنفرانس خبري با ساركوزي رئيس‌جمهور فرانسه گفت: به مشرف گفته است كه شما نمي‌توانيد هم رئيس‌جمهور باشيد و هم رئيس اردو.

اما چالش ديگرمشرف قوت گرفتن طالبان درپاکستان است . طالبان يك گروه است كه در خلال جنگ قدرت بين مجاهدين درسال هاي 1994 و1995 شكل گرفت .اين گروه كه قرائتي تنگ نظرانه نسبت به مفاهيم اسلامي دارد به كمك آمريكا و با حمايت مالي - ايدئولوژيك عربستان سعودي به همراه مساعدت‌هاي بي‌د‌ريغ پاكستان شكل گرفت .اعضاي طالبان مجموعه‌اي از طلاب عرب و غير عربي بودند كه پيشتر در جنوب پاكستان مشغول فراگيري اسلامي بودند كه عربستان سعودي مروج آن است. اين مدارس با كمك مالي دولت رياض پاگرفته و در اکثرنقاط پاكستان، به ويژه جنوب اين كشور به ترويج ديدگاه سلفي و وهابي مبادرت مي‌كنند.

با چراغ سبز آمريكا، اين مجموعه كوچك به سرعت به انواع سلاح‌هاي پيشرفته تجهيز شد به گونه‌اي كه بعد از خروج نيروهاي شوروي از افغانستان و تشكيل اولين اداره تنظيمي توسط مجاهدين به رياست صبغتت الله مجددي وبخصوص اداره بي نظم ونسق برهان‌الدين رباني، خود را به عنوان يك تشكل رقيب نشان داد.

تضاد ديدگاه مجاهدين و طالبان كار را به جايي كشاند كه ميان آنان نبرد درگرفت و افغانستان در دام جنگ داخلي افتاد .نيروهاي طالبان كه به دليل حمايت‌هاي  آمريكا، عربستان و پاكستان فوق‌العاده قدرتمند شده بودند بخش‌هاي مختلف كشور را اشغال كردند.

 آنان با تصرف قندهار در سال 1994 عملا دولتي خودخوانده با قوانين سخت بدوي در اين منطقه را به اجرا گذاشتند .مردم افغانستان كه از هرج‌و‌مرج خسته شده بودند و نياز شديدي به استقرار نظم و قانون احساس مي‌‌‌‌كردند در ابتدا روي خوش به طالبان نشان داند. اين گروه سرانجام در سال 1996 كابل را قبضه كردند و بدين ترتيب با تصرف پايتخت، حكومت خود را در سراسر افغانستان مستقر ساختند.

اگرچه در اين دوران و بعد از آن مقاومت‌هايي صورت گرفت، اما قدرت مالي و نظامي طالبان به همراه نظم آهنيني كه در كشور بوجود آورده بود باعث شد كه ثبات و پايداري آن هر روز استحكام بيشتري يابد .با استقرار حكومت طالبان به مرور چهره خشن و ارتجاعي اين گروه و قرائت سلفي- وهابي آنان از اسلام عرصه را بر مردم تنگ‌تر ‌كرد اما كسي ياراي مقابله با ‌آن را نداشت .حاميان طالبان نيز از حضور آنان در افغانستان خشنود بودند .رهبري طالبان با ملا عمر است. مردي كه مخالف عكس بود و آن را حرام مي‌دانست و از اين روي عكس‌هاي محدودي از او وجود دارد .در خلال جنگ‌‌هاي داخلي در افغانستان و به ويژه پس از استقرار حكومت طالبان ، بن لادن رهبر شبکه تروريستي القاعده كه به لحاظ ايدئولوژيك ارتباط تام با طالبان داشت به اين كشور كوچ كرد. بن‌لادن كه در جنگ با نظاميان شوري از همراهان طالبان بود و سرمايه افسانه‌اي خود را در اختيار طالبان گذاشته بود بعد از متهم شدن به بمب‌گذاري عليه منافع آمريكا مجبور به بازگشت به افغانستان شد و مورد پذيرش و پذيرايي گرم گروپهاي مجاهدطن و طالبان قرار گرفت.

در پي حادثه تروريستي يازده سپتامبر سال 2002 و مشخص شدن اجراي اين عمليات توسط تروريستان گروه بن‌لادن، آمريكا از طالبان خواست كه بن‌لادن را تحويل دهد اما طالبان امتناع كرد .بدين ترتيب آمريكا رسما به جنگ افغانستان و  حكومت طالبان رفت .حكومت طالبان در افغانسان سرنگون شد اما غربي‌ها نتوانستند ملاعمر، رهبر طالبان و بن‌لادن، رهبر القاعده را دستگير كنند .القاعده دامنه فعاليت‌هاي تروريستي خود را به سراسر جهان كشاند و نيروهاي وفادار به طالبان نيز همچنان به نبرد با نيروهاي دولتي افغانستان و سربازان خارجي مستقر در اين كشور مشغولند.ازجانب ديگرباگذشت هرروزپاکستان نيزدچارآشوب وتشنج روبه افزايش ميگردد . پاكستان به يكباره رنگ و بوى ديگرى به خود گرفته است و اوضاع اين كشور به طرز عجيبى پيچيده شده است. عمليات هاى انتحارى ضد دولتى بشدت افزايش يافته است و ديگر حتى جنرال ها را نيز توان چندانى در برابر موج جديد تحركات ضددولتى نيست.

 وضع ايالت سرحد حتى از وضع اضطرارى هم گذشته و ۹۰ هزار نظامى پاكستان كه براى مقابله با شورش ها در اين منطقه حضور دارند هم نتوانسته اند در مقابل طالبان محلى مقاومت كنند. برخى از سربازان دولتى تسليم و ۳ منطقه سرحد به كنترول كامل طالبان محلى در آمده است. پاكستان اكنون محل چالش است. چالشى ميان نظامى گرى و دموكراسى. كمتر كسى را مى توان يافت كه بپذيرد مشرف يونيفورم نظامى را از تن در آورده و لباس غيرنظامي به تن كرده باشد. در اين ميان و با وخامت اوضاع به نظر مى رسد ديگر حتى متحدان خارجى مشرف نيز ترجيح مى دهند با احتياط به تحولات پاكستان بنگرند.

بي‌نظير بوتو

 

بی‌نظیر بوتو در سال 1953 در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمد. پدر او مؤسس حزب مردم پاکستان بود .پس از تحصیل در دانشگاه‌های هاروارد و اکسفورد در سال 1977 به پاکستان بازگشت و شاهد ساقط شدن پدرش از حاکمیت بود .پس از اعدام پدرش توسط جنرال ضیاء الحق در سال 1979 ، وی رهبر جدید حزب مردم پاکستان شد .در سال 1988 به نخست وزیری پاکستان رسید ولی در سال 1990 به جرم فساد مالي برکنار شد .او و همسرش در سال 1990به جرم فساد مالی به پنج سال زندان و جریمه نقدی هشت میلیون دالری متهم شدند .وی در سال 2006 به یک ائتلاف سیاسی با نواز شریف برای مبارزه سیاسی با پرويز مشرف پیوست.

تحركات سياسي اخير بي‌نظير بوتو رهبر حزب مردم پاكستان، از ظرفيت‌سازي تدريجي وي براي كسب مجدد قدرت در اين كشور حكايت دارد. ورود بي‌نظير بوتو به پاكستان در ‪ ۱۸اكتبر و تحولات بعدي در اين كشور گوياي اين واقعيت است كه وي با حمايت غرب تلاش دارد به تدريج نقش خود را به عنوان يك زن دمكرات و خواهان دمكراسي برجسته نمايد و البته اقدامات اخير دولت مشرف در بازداشت خانگي وي نيز او را به اين هدف نزديك كرده است. حمايت صريح آمريكا و انگليس از بي‌نظير بوتو، اين گمانه را در محافل سياسي پاكستان تقويت كرده كه حضور مجدد وي در صحنه سياسي اين كشور قطعي است. بنابراين به موازات ظرفيت‌سازي براي خانم بوتو در پاكستان، مخالفت گروه‌ها و احزاب سياسي اين كشور با وي براي حضور مجدد در صحنه سياسي كاهش پيدا كرده است.

بسياري از ناظران‌سياسي بر اين عقيده‌اند كه حضور خانم بوتو در اسلام‌آباد در شرايطي‌كه بيشتر رهبران سياسي مخالف دولت در بازداشت خانگي بسر مي‌برند، يك برنامه از پيش تعيين شده از سوي حزب مردم و مشرف است. وي درحالي بعد از تبعيد هشت ساله وارد كراچي شد كه جنرال پرويز مشرف رييس جمهوري و شوكت عزيزنخست وزير پاكستان خواستار به‌تاخير افتادن بازگشت وي به كشور شده بودند. در آن مقطع، ورود خانم بوتو به پاكستان از سوي احزاب رقيب مانند حزب مسلم ليگ شاخه نواز و يا احزاب مذهبي با مخالفت روبه رو شد. حزب مسلم‌ليگ (شاخه نواز) با اعلام مخالفت خود با حضور بوتو در پاكستان، از مذاكرات وي با ژنرال مشرف اظهار ناخشنودي كرد و وي را به مخدوش كردن آنچه نواز شريف مبارزه مشترك سياسي براي اعاده دمكراسي خواند، متهم كرد.

سخنراني‌هاي جذاب و مردم‌پسند بي‌نظير بوتو در كراچي و لاركانه در حمايت از اقشار فقير و ضرورت استقرار دمكراسي در پاكستان به‌تدريج از وي‌يك تصوير زن دمكراسي‌خواه و حامي ملت ترسيم كرد، بطوريكه با حركت وي از يك منقطه به منطقه ديگر، هزاران نفر از مردم با وي همراه مي‌شدند و در حمايت وي شعار مي‌دادند (سطح عام). محور مشترك سخنان خانم بوتو از بدو ورود به پاكستان احياي دمكراسي و برگزاري انتخابات بود كه برخي از آنها عبارتند از:
- حزب مردم براي اجراي دمكراسي با مشرف مذاكره كرده است
.
- تا آخر براي حفظ منافع ملت پاكستان مقاومت خواهيم كرد
.
- حزب مردم در وضعيت اضطراري در كنار ملت خواهد بود
.
- حزب مردم خواستار برگزاري انتخابات شفاف است
.
- و ....

به‌نظر مي‌رسد تلاش آمريكا و انگليس براي تزريق بي‌نظير بوتو به ساخت سياسي موجود در پاكستان به نتايج مطلوبي رسيده باشد مانند: افزايش محبوبيت رهبر حزب مردم به عنوان شخصيتي دمكرات و ميانه رو، تبديل مخالفت ائتلاف ششگانه احزاب مذهبي (متحده مجلس عمل) به همگرايي با خانم بوتو و اظهار تمايل نواز شريف براي همكاري مجدد با حزب مردم، همگي از شواهدي است كه نشان

مي‌دهد تحولات سه هفته گذشته در پاكستان به نوعي تكميل كننده اهدافي از پيش تعيين شده بوده، اهدافي كه توانسته تا حدودي نظر آمريكا و جنرال مشرف را تامين كند.

در همين راستا، فاطمه بوتو در مقاله اخير خود در روزنامه اردو زبان نواي وقت" چاپ پاكستان با كنايه مي‌نويسد: آمريكا در عراق منابع مالي زيادي براي ايجاد يك دولت همگرا با خود مصرف كرده اما معلوم نيست كه دختر شرق در بازگشت به كشورش، چه‌قدر پول هزينه خواهد كرد. وي مي‌نويسد: مسلم است كاخ سفيد روزانه بازي‌هاي جديدي را در پاكستان به راه مي‌اندازد. وي در انتهاي مقاله خود با اشاره به سياست آمريكا در پاكستان افزوده است كه اسلام آباد براي روشن نگاه داشتن چراغ دمكراسي آمريكايي بايد مانند آنچه كه در عراق اتفاق مي‌افتد، روزانه با دهها كشته و زخمي روبه‌رو شود.

ترغيب خانم بوتو از سوي وزارت كشور پاكستان براي حضور در انتخابات و اعلام كانديدا شدن وي از سوي حزب مردم براي سمت نخست وزيري، شواهدي است كه نشان مي‌دهد، شرايط فعلي براي حضور وي در قدرت فراهم شده و حزب حاكم احزاب مخالف نيز به دليل شرايط خاص آمادگي پذيرش اين مساله را دارند. ائتلاف حزب حاكم در آستانه فروپاشي است و با كنار رفتن دولت شوكت‌عزيز و تشكيل دولت موقت انتقالي با مسووليت برگزاري انتخابات آزاد و منصفانه موجوديت خود را از دست خواهد داد و احزاب كوچك تشكيل‌دهنده آن هر كدام در محاسبات خاص خود با نگاه به قدرت حزبي آينده به دو جريان اصلي حزب مردم بوتو يا حزب مسلم ليك نواز خواهند پيوست.

حزب مسلم ليگ (شاخه نواز) كه تنها در ائتلاف براي اعاده دمكراسي باقي مانده نام خود را به "حركت همه احزاب براي دموكراسي" تغيير داده در حال حاضر فرصتي اين حزب نسبت به حزب مردم تا اندازه زيادي كم است، مگر اينكه معادلات سياسي از پيش تعين شده به نفع نواز شريف چرخش پيدا كند. مجلس متحده عمل هم در داخل اين ائتلاف نيز اختلافاتي بين قاضي حسين احمد ريس اين تشكل حزبي و فضل الرحمان وجود دارد كه ممكن است در آستانه برگزاري انتخابات بطور جدي دچار انشعاب شود. در مجموع وضعيت حزب مردم در شرايط فعلي نسبت به ساير احزاب براي حضور در صحنه سياسي اين كشور مناسب‌تر است اما نبايد فراموش كرد كه نقش ارتش همچنان در معادلات سياسي پاكستان پررنگ خواهد بود و مي‌تواند بازي خود را براي حفظ موضع برتر در دولت آينده انجام دهد.

نواز شريف

 

نواز شريف در ‪ ۲۵دسامبر ‪ ۱۹۴۹ميلادي در لاهور به دنيا آمد. وي دوران ليسه در سنت آنتوني لاهور گذراند و سپس در پوهنتون لاهور در رشته حقوق پذيرفته شد. نواز شريف در سن ‪ ۳۱سالگي وارد سياست شد و براي اولين بار در سال ‪۱۹۸۱ يعني در زمان دولت نظامي ضياء‌الحق به عنوان وزير خزانه‌داري در دولت ايالتي پنجاب منصوب شد. در سال ‪ ۱۹۸۵با شركت در انتخابات پارلماني به عنوان نماينده لاهور وارد مجلس ايالت پنجاب شد و سپس به عنوان سروزير اين ايالت منصوب گرديد. در ‪ ۳۱مه ‪ ۱۹۸۸پس از انحلال مجالس ملي و ايالتي از سوي جنرال ضياء‌الحق ، نواز شريف به عنوان سروزير موقت ايالت پنجاب به كار خود ادامه داد. در ‪ ۶نوامبر ‪ ۱۹۹۰از سوي مجلس ملي به عنوان نخست وزير پاكستان انتخاب شد تا اينكه در سال ‪ ۱۹۹۳حزب مسلم ليگ در انتخابات از حزب مردم شكست خورد و بي‌نظير بوتو رهبر اين حزب ، قدرت را در اختيار گرفت . در سال ‪ ۱۹۹۷نواز شريف براي بار دوم به مقام نخست وزيري پاكستان دست يافت. وي در اين سال با ايجاد تغييراتي در قانون اساسي پاكستان تلاش كرد كه قدرت و دامنه اختيارات خود را گسترش دهد. سال ‪ ۱۹۹۹براي نواز شريف سال تلخي بود چرا كه همزمان با تقويت قدرتش در سراسر پاكستان، با كودتاي نظامي جنرال پرويز مشرف، روبه‌رو شد.

نواز شريف در حاليكه تلاش مي‌كرد مشرف را از مقابل خود كنار بزند، از طريق كودتا از پست نخست وزيري بركنار شد. پس از بركناري از قدرت، اردوي پاكستان عليه وي در محکمه عالي اقامه دعوي كرد و در نهايت وي به جرم قتل، طياره ‌ربايي و فساد مالي، به حبس ابد محكوم و از هرگونه فعاليت سياسي نيز منع شد، اما با وساطت دولت عربستان سعودي، نواز شريف به همراه ‪ ۴۰نفر از اعضاي خانواده‌اش به مدت ‪ ۱۰سال به عربستان تبعيد شدند. پيامد حذف نواز شريف از صحنه سياسي پاكستان، انشعاب حزبي بود، چرا كه چوهدري شجاعت از اعضاي ارشد و قدرتمند حزب مسلم ليگ با اعلام حمايت از جنرال مشرف، بطور رسمي اين حزب را به دو بخش شاخه نواز و قائد اعظم تقسيم كرد.

بدين ترتيب، بعد از سال ‪ ،۲۰۰۰مسلم ليگ با دو شاخه نواز محمد نواز شريف و شاخه قائد اعظم به رهبري چوهدري شجاعت به فعاليت خود ادامه داد. حمايت سياسي جنرال مشرف از شاخه قائد اعظم به اعضاي اين شاخه از مسلم ليگ اجازه داد تا در انتخابات پارلماني سال ‪ ۲۰۰۲به پيروزي برسند. نواز شريف در سال ‪ ۲۰۰۶در لندن با بي‌نظير بوتو رهبر حزب مردم ميثاق موسوم به "ائتلاف براي اعاده دمكراسي" را امضا كرد، ميثاقي كه با آغاز مذاكره يكجانبه خانم بوتو با مشرف كاركرد خود را از دست داد. نواز شريف در سال ‪ ۲۰۰۷تلاش كرد كه به پاكستان بازگردد، اما دولت جنرال مشرف مانع از بازگشت وي شد.  در ‪ ۱۰سپتامبر ‪ ۲۰۰۷پس از ورود به اسلام‌آباد، مسوولين دولت پاكستان اجازه خروج از طياره را به وي ندادند و پس از چهار ساعت انتظار، بارديگر به عربستان سعودي بازگشت. وي، پس از ورود به فرودگاه لاهور، گفت كه جان خود را براي پاكستان فدا خواهد كرد.

نواز شريف رهبر مسلم ليگ ( شاخه نواز ) پس از ورود به لاهور مركز ايالت پنجاب اعلام كرد كه آماده است در عرصه سياسي فعاليت كند، اما به دنبال انتقام‌گيري نيست. وي در جمع طرفداران خود ضمن اعلام شركت در انتخابات پارلماني افزود كه به دنبال تقويت دمكراسي و تضعيف ديكتاتوري است. به گفته اقبال سخنگوي حزب مسلم ليگ (شاخه نواز)، نواز شريف مدارك ثبت نام خود را براي شركت در انتخابات پارلماني به كميسيون انتخابات تحويل خواهد داد.  بطور قطع حضور نواز شريف در كنار بي‌نظير بوتو در پاكستان، جبهه‌اي نانوشته مقابل مشرف در روزهاي آينده ايجاد خواهد كرد كه ممكن است تحولات ديگري را در صحنه سياسي اين كشور رقم بزند.

جنرال اشفاق پرویز کیانی

 

انتصاب جنرال اشفاق پرویز کیانی که از سوی مشرف به عنوان معاون فرمانده اردو منصوب و در اوایل اکتبر در این سمت سوگند خورد، مهمترین مقام نظامی پاکستان یعنی مسووليت اردو را در اختیار گرفت.

جنرال کیانی به عنوان چهاردهمین فرمانده اردوي پاکستان، ۵۷ سال دارد و در جهلوم در مرکز پنجاب متولد شده است. جهلوم از مناطقی در پاکستان است که بسیاری از افسران اردو پاکستان در آنجا متولد شده و یا از آنجا وارد خدمت نظامی شده اند. جنرال کیانی در سال ۱۹۷۱ از آکادمی نظامی فاارغ التحصیل شد. در طول سالهای بعد، او از مراکز مهم نظامی داخلی و خارجی فارغ التحصیل شد. کالج فرماندهی و ستاد کویته، کالج فرماندهی ستاد در فورت لیوینورث آمریکا و کالج دفاع ملی اسلام آباد از جمله این مراکز نظامی هستند.

جنرال کیانی در سال ۱۹۸۸ و در طول اولین دوره نخست وزیری بی نظیر بوتو، از معاونان خانم بوتو در امور نظامی بود. بسیاری بر این عقیده هستند که همین مقام باعث شد که حدود یک دهه بعد، او از محورهای اصلی مذاکرات پنهانی بین مشرف و خانم بوتو باشد مذاکراتی که منجر به بازگشت خانم بوتو به پاکستان در ۱۸ اکتبر امسال شد. در سال ۲۰۰۰، جنرال کیانی فرمانده عملیات نظامی اردو شد که مقامی ارشد و اطلاعاتی در اردواست. در سال ۲۰۰۳، کیانی با ارتقاء مقام، جنرال سه ستاره  شد و سپس به عنوان فرمانده جزوتامهاي  شماره ۱۰ اردودرراولپندی منصوب شد. فرماندهی راولپندی بطور سنتی به مورد اعتمادترین افسر اردوي پاکستان داده می شود و انتصاب جنرال کیانی به اين سمت در واقع بدان مفهوم بود که جنرال کیانی از اعتماد جنرال مشرف برخورار است. اهمیت قطعات ۱۰ راولپندی بطور سنتی در آن است که در صورت کودتا و یا بحران، قطعات ۱۱۱ این جزوتام معمولا اولین قطعه است که وظیفه وارشدن به اسلام آباد پایتخت را دارد تا مراکز اصلی را تحت کنترول بگیرد.  بنابر این، شخصی که این مقام را در اختیار دارد خواسته و یا نخواسته وارد بازی سیاسی - نظامی نیز شده است. در همین زمان بود که جنرال کیانی مسئول انجام تحقیقات در خصوص سوء قصد به جان جنرال مشرف شد. فعالیت جنرال کیانی و تیم او باعث شناسایی افرادی شد که در قضیه دست داشتند. جنرال کیانی بدلیل این موفقیت نشان هلال امتیاز را دریافت کرد.

در سال ۲۰۰۴، او به ریاست سازمان اطلاعات اردوي پاکستان (ISI) منصوب شد. بیشترین همکاری های این سازمان با آمریکا در تعقیت اعضای شبکه های تروریستی از جمله القاعده در این هنگام رخ داد.    بسیاری از ناظران امور پاکستان همکاری آی اس آی به ریاست جنرال کیانی با سرويس های اطلاعاتی آمریکا را دلیل حمایت ضمنی واشنگتن از او در سمت جدیدش ارزیابی می کنند. البته نکته جالب در این است که در تاریخ پاکستان تاکنون هیچ ريس آی اس آی به فرماندهی اردو منصوب نشده است.

ناظران دو دلیل را معمولا برای این امر ابراز می کنند: یکی استقلال این نهاد اطلاعاتی نظامی است که در بسیاری از موارد سیاست هایش با سیاست های دولت همخوانی ندارد و دیگر اینکه رییس این سازمان اطلاعاتی، دارای اطلاعاتت زیادی در خصوص افسران اردو است. جنرال کیانی دارای دو فرزند است. وی به گلف بسیار علاقه مند است و ریاست سازمان گلف پاکستان را نیز عهده دار است. رسمیت پیدا کردن فرماندهی عمومي اردوي پاکستان بدین معنی است که دوران فرار از رسانه ها برای جنرال کیانی که گفته می شد علاقه چندانی به حضور در انظار عمومی را ندارد به پایان می رسد.

پس از ماه ها انتظار احزاب مخالف و لابى گرى ها و رايزنى هاى شركاى غربى پاكستان پرويز مشرف از اردو خداحافظى كرد وزمام رهبرى اين نهاد قدرتمند در دست جنرال نه چندان شناخته شده اى به نام اشفاق پرويز كيانى قرار مى گيرد. «اشفاق كيانى» كه محافل اين كشور به او «مرد ساكت پاكستان» لقب داده اند، جانشين مشرف دوران پر تلاطم درگيرى و نزاع چند ماه اخير را با آرامش و نگاهى بى طرفانه طى كرد، او بيش از حوزه سياست كوشيد نگاه خويش را به بحران هاى مناطق قبيله اى جذب كند جايى كه مشاورانش گفته اند خطر اصلى آينده امنيت پاكستان را تهديد مى كند.

كيانى گرچه از ياران مشرف محسوب مى شود اما به باور ناظران ساختار قدرت اردو بزودى از وى قدرتى فراتر از رئيس جمهور و نخست وزير خواهد ساخت. او اهرم رهبرى نيرويى را در دست گرفته است كه هنوز حرف اول را در صحنه سياست پاكستان مى زند، با چهار بار كودتا نزديك ۳۰ سال از ۶۰ سال حيات پاكستان را اداره كرده است و در پى اعتبار و بى اعتمادى احزاب و سياستمداران هنوز نيروى مقبول جامعه پاكستان است. اطلاعات دقيقى از گرايشات فكرى اين جنرال هنوز منتشر نشده است. در شرح حال اودربالا آمده كه سال ۱۹۵۲ در «جلوم» يكى از شهرهاى شمالى پنجاب در قبيله اى متنفذ به دنيا آمده و در ۱۹ سالگى وارد اردو شده است. او بعد از جنگ پاكستان با هندوستان كه سال ۱۹۷۱ يعنى سال ورود او به اردو روى داد، به دليل توانايى كه از خود نشان داد، مورد توجه قرار گرفت و اندك اندك مورد توجه جناح هاى سياسى شد.

نخستين تجربه سياسى او سال ۱۹۸۸ روى داد، به زمانى كه بى نظير بوتو نخستين دوره حكومتش را شروع كرده بود. او در اين زمان پست معاونت اردو را به دست آورد. از آن زمان به بعد او در سمت هاى بالاى اردو جاى داشته است. به گفته منابع پاكستانى تخصص او در زمينه هندوستان است و در عمليات هاى مرزى سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ كاملاً مؤثردرخشده  است. جنرال اشفاق كيانى كه رئيس اتحاديه گلف پاكستان و علاقه مند به اين ورزش است، سپتامبر ۲۰۰۳ به جاى سيد عارف حسن مسووليت قطعات اردو درراولپندى را به دست گرفت. اهميت قطعات راولپندى از آن جهت است كه گفته مى شود هيچ فرمانده اردو در پاكستان قادر به كودتا نخواهد بود مگر با كمك نظاميان راولپندى كه نزديك ترين مكان به اسلام آباد است.

او تا سال ۲۰۰۴ در اين سمت باقى ماند و سپس به جاى احسان الحق رياست اداره امنيت و اطلاعات پاكستان را به دست گرفت. ايام رياست او در اين بخش همزمان بود با جنگ هاى وزيرستان و بلوچستان، دردسرهاى مربوط به انرژى هسته اى پاكستان و موج انفجارهاى انتحارى در مناطق قبيله اى شمال پاكستان. او سرانجام دراكتبر ۲۰۰۷ از اين سمت كناره گرفت تا به اردو ي  پاكستان راه يابد. جنرال اشفاق پرويز كيانى كه صاحب ۲ فرزند است، شايد كارنامه بلندبالايى در سوابق نظامى خود نداشته باشد، اما چيزى كه باعث شد مشرف او را به جاى خويش برگزيند، اين بود كه مشرف درايام رهبرى اردو بر مشاوره هاى او متكى بوده است.

گفته مى شود مشرف همواره هر بار قصد حل مشكلى را داشته است، به طرف او رفته است. از جمله اين موارد رسيدگى به ماجراى ترور مشرف در دسامبر ۲۰۰۳ بوده است. در آن ماجرا «كيانى» به طور مستقيم مسئول بازجويى در اين مورد بود. لذا از نظر پرويز مشرف، كيانى بهترين گزينه براى اداره بحران ها است. حالا در ۲۸ نوامبر ۲۰۰۷ جنرال «اشفاق پرويز كيانى» بر مسند قدرتمندترين پست دولتى پاكستان پس از رياست جمهورى نشسته است. كيانى زمانى اردو را در دست گرفته است كه مى توان آن را حساس ترين دوره در تاريخ پاكستان دانست برهه اى كه اردو از دو سوى تهديد ناشى از تنش هاى حزبى و آشوب هاى قومى به چالش كشيده مى شود.

پرويز مشرف بالاخره لباس نظامي‌اش را بيرون کشيد. چيزي حدود نو سال بعد از اكتبر سال 1998، يعني زماني كه نواز شريف نخست‌وزير وقت آن زمان او را به‌عنوان فرمانده عمومي اردوي پاكستان منصوب كرد .قبل از اين جنرال‌هاي ديگري هم در اين پست جايگزين شده بودند. آنها شايد عملكرد حرفه‌اي بسيار بهتري هم داشتند اما در مقابل خواست‌هاي رئيس‌جمهوري خيلي گوش به فرمان نبودند .نواز شريف تصور مي‌كرد كه او احتمالاً نسبت به فرماندهان قبلي حرف شنوي بيشتري دارد و به همين خاطر مقام مهم نظامي را به او سپرد .در حقيقت نواز شريف همان اشتباهي را كرد كه نخستوزير سابق، ذوالفقار علي بوتو، در سال 1976 با انتصاب ضياءالحق به‌عنوان مسوول نظامي مرتكب شده بود.

مدت زمان كمي بعد از انتصاب ضياء الحق، شاه ايران به پاكستان رفته بود و ذوالفقار علي بوتو با خوشحالي رئيس جديد اردو را به او معرفي كرد. «او از همه به من وفادارتر است. اگر به او بگويم بنشين، مي‌نشيند، بگويم بايست، مي‌ايستد و اگر بگويم احترام بگذار، تعظيم مي‌كند. با ضياء الحق اردو در دست‌هاي مطمئني قرار داردهمان موقع ضياء الحق با پوزخند تعظيم كرد تا اينكه در سال 1977 بوتو را از مقامش خلع كرد و به پاي چوبه دار فرستاد .نواز شريف هم همين تصور اشتباه را كرد و هيچ نگراني از تهديد موقعيتش نداشت. مشرف هم در اتفاقي مشابه او را در اكتبر سال 1999 از مقامش خلع كرد و براي يك تبعيد طولاني مدت به عربستان فرستاد، بعد از آنكه او را تحت نام مبارزه با تروريسم به‌عنوان طياره ربا و تروريست به محکمه فرستاد .اكنون كه جنرال اشفق كياني به‌عنوان رئيس اردو فعاليت مي‌كند، مشرف هم بايد از تاريخ درس بگيرد و از او بترسد. چون او ممكن است يك روز همان بلايي را بر سر مشرف بياورد كه او بر سر نواز شريف آورده بود يا ضياء الحق بر سر بوتو.

اين نگراني البته براي آينده است. اكنون اشفق كياني بسيار خود را ارادتمند نشان مي‌دهد چون مشرف او را به‌عنوان فرمانده انتخاب كرده است. به خاطر همين، مشرف اين قول را داده است كه هيچ فرد ديگري را جايگزين او نكند .البته رابطه دوستانه جنرال اشفق كياني با آمريكا هم در اين قضيه بي‌تأثير نيست؛ جايي كه او دوره‌هاي آموزشي مختلفي را در آن گذرانده است. او با افتخار در راهروهاي پنتاگون و سيا ژست گرفته و عكسهايش را با غرور نگهداري مي‌كند .با اين وضعيت  وقتي كه مبارزه آمريكا با القاعده بعد از 11 سپتامبر به نتيجه‌اي نرسيده، واشنگتن نياز دارد تا رهبران سياسي و نظامي در اسلام آباد به اندازه كافي حرف شنوي داشته باشند تا مبادا در خاك پاكستان عملياتي بر ضد آمريكا شكل بگيرد.

البته مشرف و كياني كافي نيستند.آمريكا علاقه دارد بي‌نظير بوتو هم به‌عنوان نخست وزير انتخاب شود تا ديگر همه چيز در اختيار باشد. كياني و بي‌نظير بوتو هم رابطه خوبي با هم دارند .اشفق كياني در سال 1970 به اردوي پاكستان پيوسته است و تا قبل از دوره اول نخست وزيري بي‌نظير بوتو افراد زيادي او را نمي‌شناختند. در آن دوره بوتو او را به‌عنوان معاون نظامي كابينه اش انتخاب كرد.

گفته مي‌شود كياني بيشترين ارتباطات را با مسوولين نظامي آمريكا دارد. او نظر آمريكايي‌ها را در مسئله هند و پاكستان در سال 2002 جلب كرد .در سال 2001 به پارلمان هند حمله شد و او به‌عنوان فرمانده عمومي نظامي در آن منطقه فعاليت مي‌كرد. آمريكايي‌ها در آن زمان از فعاليت او براي حل بحران بسيار راضي بودند. در سپتامبر سال 2003 او فرمانده جزوتامX شد. جزوتام X همان نيروي نظامي است كه در سال 1999 كودتا كردند تا مشرف به قدرت برسد. هيچ كودتايي در پاكستان بدون دخالت اين جزوتام موفق نمي‌شود .به همين خاطر همه فرماندهان اردو، مورد اعتماد‌ترين نيروهايشان را به‌عنوان فرمانده اين جزوتام منصوب مي‌كنند. انتخاب او در اين مقام نشان دهنده اعتماد بي‌اندازه‌اي است كه مشرف به او دارد .مشرف در سال 2003 وظيفه تحقيق در مورد دو بار تلاش براي ترورش را به او سپرد .

كياني در جريان اين تحقيقات علاوه بر شناسايي اعضاي القاعده، چند افسر جوان اردو و نيروي هوايي را هم به خاطر مشاركت در ترور شناسايي و دستگير كرد . اين مسئله باعث شد تا سال بعد به‌عنوان رئيس سازمان اطلاعات پاكستان منصوب شود. او با دستگيري ابو فرج الليبي و تحويل او به آمريكايي‌ها به آنها خدمت بزرگي كرد. اين در حالي بود كه اين عضو القاعده كه در جريان تلاش براي ترور مشرف نقش داشت به هيچ عنوان به خاطر اين جرم در پاكستان مورد بازجويي قرار نگرفت .هر چند به ظاهر خيلي‌ها تصور مي‌كردند كه او در مقام رياست سازمان اطلاعات موفق عمل مي‌كند ولي در واقع اين طور نبود. در زمان رياست او بود كه القاعده پايگاه‌هاي امن خود را در پاكستان تشكيل داد .آمريكايي‌ها از انتصاب او به‌عنوان مسوول نظامي به شدت پشتيباني مي‌كردند. اين به خاطر نزديكي او به پرويز مشرف، رابطه دوستانه او با بي‌نظير بوتو و اميدواري آنها به تعقيب بيشتر اعضا القاعده توسط او در اين مقام بود.

انتخابات پاكستان چندي بعد  برگزار مي‌شود و مشرف مديريت سياسي كشور و كياني فرماندهي نظامي را بر عهده دارد. اما چه كسي نخست وزير خواهد شد؟ بي‌نظير بوتو از طرف آمريكايي‌ها ترجيح داده مي‌شود ولي اكثر نظامي‌ها با انتخاب او موافق نيستند .نواز شريف با اينكه از نظامي‌ها به خاطر كودتا و تبعيدش دلخوشي ندارد ولي به همراه برادرش شهباز دوستان زيادي در ميان نظامي‌هاي پنجاب دارد .هر كسي كه بعد از انتخابات وارد ميدان شود مشخص است كه قدرت بين مشرف به‌عنوان رئيس‌جمهوري، رئيس اردو و رئيس سازمان امنيت ملي به‌طور غيرمساوي تقسيم مي‌شود .مشرف براي استفاده از قدرتش هميشه نياز به يك بازوي اجرايي مثل كياني دارد. كياني هم فعلا به خاطر ترفيعش خود را به او مديون مي‌داند.

ولي وضع همين طور مي‌ماند؟ مشرف به اشفق كياني قدرت لازم را مي‌دهد يا او را محدود مي‌كند تا تنها نقش رئيس اردو را بازي كند؟ خيلي‌ها تصور مي‌كنند مشرف تنها لباس نظامي را رها كرده و هنوز خود را فرمانده ارتش مي‌داند .تمام اين مسائل در آينده نزديك و در سال آينده مشخص مي‌شود. حتي بدون لباس نظامي هم مشرف، از با نفوذ‌ترين رئيس‌جمهوري‌هاي پاكستان به شمار مي‌آيد اما درصورتي كه اشفق كياني بخواهد به‌عنوان رئيس واقعي اردو فعاليتي كند او مجبور است مقداري از قدرتش را تقسيم كند. بايد منتظر بود تا ديد چه اتفاقاتي مي‌افتد.

ائتلاف‌هاواختلافها

 

ائتلاف‌هاي سياسي گذرا و شكننده در پاكستان، نماي بيروني سياست در اين كشور را همواره با لايه‌هاي خاكستري،غير شفاف و البته غير قابل پيش بيني همراه كرده است. تحولات سياسي اين كشور درنقطه شروع بر اساس سناريوهايي از پيش تعيين شده صورت مي‌گيرد و نقطه پايان نيز بر اساس ورودي‌هاي غيرمنتظره كمي متفاوت با آنچه مدنظر بوده ،پايان مي‌يابد. بحران در پاكستان باآغاز تحرك پرويز مشرف  براي اطمينان پيدا كردن از ادامه حضورش در ايوان صدر اسلام آباد آغاز شد اما زماني كه در يازدهمين دوره انتخابات شركت كرد و به پيروزي رسيد ، با سدي به نام محکمه عالي و شخصي به نام  افتخار چوهدري  مواجه شد.

اعلام وضعيت فوق‌العاده از سوي مشرف براي عبور از اين سد بود ، اما بروز مشكلات فزاينده، فضاي پيچيده‌تري از صحنه سياسي اين كشور را براي مشرف به نمايش گذاشت.

قرارگرفتن رهبران عمده ومخالف دولت دريك جبهه به ويژه درباره كناره‌گيري مشرف از اردو و مساله انتخابات ، توانايي مشرف براي مديريت اين بحران را به چالش كشيد. اين چالش وقتي كناره‌گيري مشرف از صحنه سياسي پاكستان را نشانه گرفت (از سوي بي‌نظير بوتو مطرح شد)، مساله بحران در اين كشور را تا حدودي تشديد كرد. موضوع اول يعني كناره‌گيري از اردو، با تدبير مشرف انجام شد و البته با انتقال قطعي وي به كاخ رياست جمهوري ، اختيارات قواي مسلح نيز با وي به ايوان صدر منتقل شد. درباره انتخابات نيز دولت پاكستان تلاش زيادي كرد تا با فراهم كردن زمينه‌هاي سياسي برگزاري‌انتخابات پارلماني هشتم جنوري ‪  ۲۰۰۸ فضايي صلح جويانه در كشور ايجاد كند.

شكل‌گيري جنبش دمكراتيك احزاب سراسري (اي . پي . دي .ام ) و قرار گرفتن فضل‌الرحمان در كنار بوتو و ائتلاف ضمني قاضي حسين احمد ، رهبر جماعت اسلامي با مسلم ليگ (شاخه نواز) همگي نشان از وجود لايه‌هاي ناپايدار ائتلاف‌ها در جامعه به شدت سياسي پاكستان حكايت دارد. بطور كلي ،ساخت و رقابت‌هاي سياسي در پاكستان داراي دو ويژگي عمده است يكي نداشتن پايداري و دوام و دوم سهيم شدن درقدرت فقط با معاملات پنهان سياسي امكانپذير است.  موضوع انتخابات پارلماني در پاكستان باعث شكل‌گيري تشكلي بنام جنبش دمكراتيك احزاب سراسري شده و در سويي ديگر ائتلاف‌هاي سياسي پنهان درهرم قدرت به تدريج نمود بيشتري پيدا مي‌كند.  در زمان حاضر دسته بندي‌ها و آرايش سياسي در پاكستان حول دو محور اصلي شركت در انتخابات يا تحريم شكل گرفته است.

الف ) شركت در انتخابات
در راس اين محور بي نظيربوتو رهبر حزب مردم قرار قرار گرفته است. خانم بوتو نخست وزيراسبق پاكستان اعلام كرد كه با وجود اعتراض به مشرف! در انتخابات شركت خواهد كرد. تصميم رهبر حزب مردم براي شركت درانتخابات درحالي اعلام شد كه مشرف رييس جمهوري پاكستان در نطقي تلويزيوني ،‪
۱۶دسامبر را پايان وضعيت فوق‌العاده اعلام كرد. مواضع اخير بوتو نشان مي‌دهد كه وي سطح مطالبات خود ازمشرف را كاهش داده و تلاش مي‌كند انعطاف بيشتري در مقابل با رييس جمهوري پاكستان از خود نشان دهد. البته بسياري از ناظران مسايل پاكستان عقيده دارند كه انعطاف در مواضع وي با سفر نگروپونته به پاكستان و بازگشت محمد نوازشريف بي‌ارتباط نيست. درهمين راستا خبري مبني بر ديدار محرمانه مشرف با خانم بوتو در اسلام‌آباد - يك روز قبل از سوگند رياست جمهوري غير نظامي وي - شايع و خيلي زود نيز از سوي دولت و حزب مردم تكذيب شد!. خانم بوتو چندي قبل بعد از مذاكره بامشرف در دبي ، از لندن به پاكستان بازگشت ،اما روند حركت و اظهارات وي عليه مشرف ، شك و ترديدهاي زيادي را درباره نيات اين نخست وزير اسبق ايجاد كرد. نزديكي بيش از حد خانم بوتو و روابط و تماس‌هاي بسيار آشكار وي با آمريكايي‌ها، سووال‌هايي را براي مشرف ايجاد كرد. انحراف مواضع خانم بوتو از تقسيم قدرت به سمت كسب بخش اعظم قدرت  با استفاده از موج مخالفت‌ها به ويژه مخالفت‌هاي او با مشرف در خصوص وضع فوق- العاده و تحريك مردم به انقلاب عليه ديكتاتوري  جهت و سمت سوي رابطه رييس جمهوري پاكستان با خانم بوتو را تغيير داد. مشرف باسفربه عربستان سعودي و فراهم كردن زمينه بازگشت نواز شريف به پاكستان در واقع با حركت ايذايي ، محكم و دقيق، به رفتارهاي سياسي خانم بوتو پاسخ داد. بازگشت نواز شريف براي مشرف و بوتو - البته هركدام به دلايل مختلف - خوشايند نبود اما مشرف براي ايجاد تعادل و متنبه كردن رهبر حزب مردم به يك بازي محاسبه‌شده اقدام كرد. بازي انجام شده توسط مشرف - وارد كردن نواز شريف به بازي - از يكسو و كارت زرد براي خانم بوتو از سوي آمريكا در جريان سفر جان نگروپونته به پاكستان به تدريج رفتار و اظهارات سياسي خانم بوتو را به سمت قالب‌هاي از پيش تعيين شده يعني سهيم شدن در قدرت نه كسب مطلق قدرت ، سوق داد. در نهايت بي‌نظيربوتو براي خارج نشدن از حلقه اصلي بازي قدرت در پاكستان با تعديل مطالبات خود،از موضوع تحريم كه‌از سوي برخي احزاب مطرح شده بود چشم پوشي كرد.

ب ) تحريم انتخابات

حزب مسلم ليگ (شاخه نواز) و شخص نواز شريف رهبر اين حزب در راس اين محور قرار گرفته است. نواز شريف بعد از بازگشت از عربستان سعودي تلاش زيادي كرد تا به تنهايي و با اتكاي به نيروهاي حزبي مسلم ليگ در پاكستان ، در انتخابات شركت كند اما با دو مانع اصلي رو به رو شد.

اول: از نظر حقوقي نواز نمي‌تواند به سمت نخست وزيري دست پيدا كند، بنابراين تلاش خود را براي مطرح كردن شهباز شريف (برادرش )معطوف كرد، اما وي نيز با رد صلاحيت از سوي كميسيون انتخابات پاكستان مواجه شد.

دوم :ظرفيت حزبي مسلم ليگ (شاخه نواز) با توجه به سابقه سياسي اين حزب در دوران نخست وزيري نواز شريف ،به شدت كاهش يافته است. اين موانع باعث شده كه گرايش وي براي ائتلاف با بي‌نظير بوتو تقويت شود. ديدار وي با خانم بوتو،، تلاشي است در جهت ماندن در فضاي موجود سياسي. نواز شريف مي‌داند كه تحقق خواسته‌هايش - احياي قضات معزول ديوان عالي و شركت در انتخابات بدون مانع حقوقي - به هيچ وجه امكانپذير نيست، بنابراين سعي خواهد كرد، حداقل براي حفظ وزانت سياسي ، چهره‌اي مخالف محور را از خود بروز دهد. نكته آخر اينكه اظهارات پرويز مشرف مبني بر شركت احزاب در انتخابات و اينكه حضور بي‌نظير بوتو نواز شريف در كشور مفيد است ،نشان مي‌دهد كه رييس جمهوري پاكستان بازي سياسي را به سمت سطوح پاييني قدرت سوق داده است ،سطوحي كه بازي در آن به راس قدرت آسيبي نخواهد رساند. به عبارت ديگر هم‌اكنون نزاع درپاكستان بر سرسهم خواهي قدرت است و منازعه قدرت از راس هرم قدرت به سطوح پاييني يعني در سطح رقابت‌هاي پارلماني نزول پيدا كرده است .

نشست بي‌نظيربوتو  و نوازشريف نيز درهمين راستا ارزيابي شود. با توجه به شواهد موجود ، بي‌نظير بوتو بر اساس برنامه اعلام شده خود در انتخابات شركت مي‌كند اما تكليف نواز شريف مشخص نيست. اينكه نواز بتواند خانم بوتو را براي تحريم متقاعد كند،بسيار بعيد است اما اين احتمال وجود دارد كه حزب مسلم ليگ (شاخه نواز) با محذورات پيش رو، از ظرفيت سياسي موجود حزب مردم براي سهيم شدن در قدرت بهره‌مند شود، هرچند همواره ائتلاف‌ها و نزديكي‌هاي سياسي ناپايدار و شكننده بوده است.

نقش قبايل دراوضاع متشنج فعلي

 

درگيري‌هاي اخير در منطقه كوهستاني سوات در ايالت سرحد پاكستان كه در اوج بحران سياسي اين كشور رخ نمود، بار ديگر توجه ناظران سياسي منطقه‌اي را به مساله قبايل اين كشور جلب كرده است. پيش از آغاز درگيري‌ها در سوات ، منطقه قبيله‌اي ميران شاه در وزيرستان پاكستان كانون منازعات خونين بود اما هم‌اكنون منطقه كوهستاني سوات صحنه كشمكشي است كه از يكسو مولانا فضل الله قرار دارد و در ديگر سو نظاميان پاكستاني كه تلاش مي‌كنند براي حفظ امنيت ملي با هرگونه ناآرامي در اين مناطق برخورد كنند. از نظر آمريكا به عنوان متحد و حامي پاكستان در مبارزه با نيروهاي تروريستي اقدام‌هاي امنيتي پرويز مشرف در اين مناطق راضي‌كننده نبوده اما رييس جمهوري پاكستان وعده داده تا با مشت آهنين و استفاده از تمام ظرفيت كشور، هرگونه تحرك گروه‌هاي شبه‌نظامي و تروريستي را سركوب كند.

فشار آمريكا به پاكستان و اعلام نگراني‌هاي مربوط به تاسيسات هسته‌اي، جنرال مشرف را وادار كرده كه جدي‌تر با نيروهاي شورشي در مناطق شمالي از جمله در سوات برخورد كند. هم‌اكنون روزانه در نتيجه عمليات‌هاي نظامي اردو، ده‌ها نفر از طالبان محلي كشته مي‌شوند. به نطر مي‌رسد ناآرامي‌هاي اخير در ميران‌شاه و هم‌اكنون در سوات ايالت سرحد پاكستان، آمريكا را قانع كرده كه براي جلوگيري از رشد افراط گرايي و تروريسم - به مانند آنچه در افغانستان رخ داده - طرح‌هاي قبلي مبني بر بازسازي و اجراي طرح‌هاي امنيتي و اقتصادي را بيشتر مورد توجه قرار دهد.

روزنامه نيويارك تايمز در اين خصوص اعلام كرد كه واشنگتن در حال بررسي پيشنهاد تسليح قبايل پاكستان براي مبارزه با القاعده است. براساس اين طرح، شبه‌نظاميان موافق در امر مبارزه با القاعده و نيز تندروهاي خارجي حاضر در پاكستان مي‌توانند به اين نيرو بپيوندند. اين طرح پيشنهادي نظير طرحي است كه آمريكا در الانبار عراق به اجرا درآورده و آن را موفق مي‌شمرد.  همانطور كه اشاره شد طرح فوق تازگي ندارد زيرا پس از حادثه ‪ ۱۱سپتامبر ‪ ۲۰۰۱ميلادي در توافقي سه جانبه بين آمريكا، پاكستان و افغانستان، سه كشور براي جلوگيري از رشد افراطي گري در مناطق قبايلي و بهبود اوضاع معيشتي ، بودجه‌اي براي بازسازي و انجام طرح‌هاي عمراني تخصيص دادند تا با ايجاد کار و بهبود وضع معيشتي ساكنان قبايل، گرايش‌هاي روزافزون قبايل به طالبان كاهش يابد.

مناطق شمالي پاكستان هم‌اكنون به معناي واقعي به پايتخت سياسي افراطي‌گري تبديل شده‌است. در مناطق شمالي پاكستان قبايل مختلفي ساكن هستند كه شاخه‌هاي مهم آن در مناطق مرزي افغانستان يعني ايالت سرحد با مركزيت پشاور و منطقه قبيله‌اي وزيرستان تمركز دارند. منطقه وزيرستان شامل مهمند، باجور، كورم، اوركزي و خيبر مي‌باشد كه مركز ثقل تحركات قبايل محسوب مي‌شود. ايالت مرزي سرحد شمال غربي(ايالت سرحد) به مركزيت پشاور يكي از چهار ايالت پاكستان است. اين ايالت با وسعت ‪ ۷۴/۵۲۱كيلومتر مربع، ‪ ۹/۳۶درصد از خاك پاكستان را تشكيل داده است. بخش‌هاي مهم ايالت سرحد عبارتند از : پشاور ، ايبت‌آباد، بنون، بت گرام، بنير، چارسده، چترال، ديره اسماعيل‌خان ، هنگو ، هري پور، كرك، كوهات، لكي مروت، كوهستان، لوردير(ديره پايين)، ديره بالا، مالاكند، مردان، نوشهره، شانگلا صوابي، سوات و تانك. منطقه كوهستاني (ميان كوه) سوات به مركزيت شهر مالاكند در ايالت سرحد از جهت آب و هوا نسبت به ساير شهرهاي اين ايالت از جذابيت‌هاي بيشتري به ويژه در زمينه گردشگري برخوردار است.

پس از سقوط طالبان در افغانستان (نوامبر سال ‪ ۲۰۰۱ميلادي) بيشتر رهبران آنها به مناطق شمالي پاكستان فرار كرده و در شهرهاي مختلف به ويژه مناطق قبايلي هم مرز با افغانستان پناه گرفتند. عده‌اي از وابستگان به طالبان و طرفداران آنها در وزيرستان شمالي هم مرز با ولايت پكتيا ،وزيرستان جنوبي هم مرز با ولايت خوست منطقه قبايل اوركزئي هم مرز با ولايت ننگرهار، منطقه قبايل خيبر هم‌مرز با ولايت ننگرهار ، منطقه قبايل مهمند هم مرز با ولايت ننگرهار و كنر ، منطقه قبايل باجور هم مرز با ولايت كنر، منطقه قبايل كرم هم‌مرز با ولايت ننگرهار و خوست و پكتيا ساكن شدند. بدليل ارتباط نزديك و رفت وآمد طالبان به اين منطقه، تفكر و نوع سلوك آنها در شهرهاي منطقه به ويژه در سوات ترويج بيشتري پيدا كرده و مردم خواستار اجراي كامل قوانين شرعي در اين منطقه هستند. مردم قبايل كه بطور عمده متعصب ديني هستند با فرار طالبان و رهبرانشان، آنها را در ميان خود جاي داده و از آنها حمايت كردند.

برخي مناطق قبايلي شامل وزيرستان شمالي و جنوبي تحت نفوذ جمعيت علماي اسلامي(مولانا فضل‌الرحمان) و مناطق مهمند و خيبر تحت نفوذ جماعت اسلامي پاكستان ومنطقه باجور تحت نفوذ نهضت شريعت محمدي به رهبري مولانا فضل الله مي‌باشند. در زمان حاكميت طالبان در افغانستان جمعيت علماي اسلامي و جماعت اسلامي نهضت شريعت محمدي مالاكند، جنگ افغانستان را جهاد مي‌دانستند و از طالبان حمايت مي‌كردند.

از پايان دهه ‪ ۸۰ميلادي سران قبايل كه به داشتن زمينه‌هاي تعصبات مذهبي شهره بودند آغوش خود را براي كاروان وهابيتي كه در قالب مدارس مذهبي روانه پاكستان شدند، گشودند. تفكر طالبي در دوره ضياء‌الحق در مناطق قبيله‌اي سرحد و وزيرستان تقويت شد. در نتيجه آميزش سلفي‌گري (وهابيت) با سنت‌هاي قبيله‌اي، موجي از تفكر طالباني در مناطق مرزي پاكستان به ويژه در پشاور به راه افتاد. پس از مهاجرت جمعي از طالبان و رهبرانشان از افغانستان به مناطق قبايلي در وزيرستان‌هاي شمالي و جنوبي در مرز پاكستان، آنها اقدام به راه‌اندازي مجدد مدارس سلفي و تقويت مدارس مذهبي در پاكستان كردند. به‌عنوان نمونه جلال‌الدين حقاني وزير امور قبايل طالبان، پس از سقوط به ميران شاه مركز وزيرستان شمالي پناهنده شد و حوزه علميه و مدرسه ديني بزرگي به نام خليفه اسلامي در سال ‪ ۲۰۰۲ميلادي تاسيس كرد. هم اكنون مولانا فضل‌الله رهبري طالبان محلي را در سوات به عهده گرفته و از چند ما به اينطرف دراين منطقه شورش كرده و اعلام نموده است كه يا قوانين شريعت در اين منطقه حاكم شود يا اينكه مردم منطقه! آرام نخواهند گرفت.

مولانا فضل‌الله داماد مولانا صوفي محمد ( از حاميان متعصب طالبان در منطقه) از شخصيت‌هاي روحاني و متنفذ سوات ايالت سرحد پاكستان و همچنين رهبر معنوي جنبش اجراي شريعت محمدي(تي.ان.اس.ام) است كه نفوذ قابل توجهي در ميان مردم پشتون منطقه دارد. وي خواهان اجراي شريعت در اين منطقه است و به دولت مركزي توصيه كرده است كه حضور خود را در سوات افزايش ندهد، درغير اين صورت با آنها مقابله مي‌شود. فضل‌الله در سال ‪ ۱۹۹۹ميلادي به طالبان پيوست و در سال ‪ ۲۰۰۱ميلادي و بعد از تهاجم نظامي آمريكا به افغانستان، در كنار آنها عليه نيروهاي آمريكايي جنگيد. در سال ‪ ۲۰۰۲ميلادي پس از بازگشت به پاكستان، از سوي دولت بازداشت و به مدت ‪ ۱۷ماه در زندان ديره اسماعيل خان ايالت سرحد، زنداني گرديد. پس از آزادي از زندان، در منطقه سوات ساكن شد و به ترويج ديدگاه‌هاي خود پرداخت.

وي با تاسيس يك مدرسه ديني به نام امام دي‌رهي در سوات (كه مصرف ساخت اين مسجد از طرف مردم منطقه پرداخت شده است) آموزش مذهبي به مردم منطقه را آغاز كرد. مولانا فضل الله خواستار برقراري قوانين و دادگاه‌هاي شرعي در اين منطقه است وبارها اعلام كرده كه مردم مناطق مينگوره، مالاكند و سوات‌از دادگاه‌ها و قوانين فعلي منطقه رضايت ندارند و مي‌خواهند احكام و قوانين شريعت بطور كامل برقرار شود. فضل‌الله به دولت پاكستان تاكيد كرده است تا زماني كه شريعت محمدي در منطقه حاكم نشود، مردم آرام نخواهند گرفت. وي به بهانه توطئه، با بسياري از برنامه‌هاي فرهنگي، اقتصادي وصحي دولت مركزي در منطقه مخالفت مي‌كند. به‌عنوان مثال، فضل‌الله بارها مخالفت خود را با اقدام دولت براي ريشه كن كردن فلج اطفال و همچنين حضور دختران در مدارس (به دليل غيرشرعي بودن مدارس دولتي) اعلام كرده و مردم منطقه نيز از وي حمايت كامل مي‌كنند. آمريكا و مبارزه با دهشت‌افكني بعد از حادثه يازدهم سپتامبر ‪ ۲۰۰۱پاكستان از چند جنبه مورد توجه سياستمداران غربي و آمريكايي قرار گرفت.

اول: همسايگي با افغانستان و پايگاهي براي حمله نيروهاي ائتلاف به مواضع طالبان
- افراطي‌گري در پاكستان در حال تقويت بود ، بنابراين ضروري بود كه سياست پاكستان درباره اين گروه‌ها روشن شود.

الف) نگاه تاريخي  : در سال ‪ ۱۹۹۴گروهي از طلاب به فرماندهي فردي به نام مولوي ملاعمر متولد ارزگان - با هدف آزادسازي افغانستان و اعمال شريعت و اسلام راستين در افغانستان فعال شدند. حمايت‌هاي عربستان و پاكستان از طالبان و چشم‌اندازي كه اين دو كشور از آينده افغانستان ارايه كرده بودند، آمريكا را متقاعد كرد كه اين روند مي‌تواند در جهت منافع آمريكا در منطقه باشد. در سال ‪ ۱۹۹۵هنگامي‌كه طالبان هرات را تسخير و هزاران دختر را از مدارس اخراج كردند، هيچ انتقادي از سوي آمريكايي‌ها ابراز نشد. در واقع ايالات متحده، همراه با سازمان اطلاعات پاكستان (آ.اس .آي) سقوط هرات را گامي در راه محاصره هرچه بيشتر ايران مي‌پنداشتند.

با اشغال كابل توسط طالبان در سپتامبر سال ‪ ۱۹۹۶سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) بر مبناي تحليل‌هاي ارايه شده از سوي آ.اس.آي بار ديگر اين ايده را مطرح كرد كه طالبان مي‌توانند سراسر كشور را تحت سلطه‌خود درآورند. در همان زمان معاون وقت وزير خارجه آمريكا در امور جنوب آسيا از همه دولت‌ها خواست كه طالبان را به رسميت بشناسند و از منزوي كردن آن‌ها بپرهيزند. گرچه سيا بودجه خاصي براي تجهيز و تامين امكانات براي طالبان در نظر نگرفت، اما حمايت ايالات متحده از برنامه هم‌پيمانان سنتي خود يعني پاكستان و عربستان براي تامين سلاح و دادن كمك مالي به طالبان، غيرمستقيم نشان دهنده پشتيباني آن كشور از طالبان بود. در اواخر ‪ ،۱۹۹۷ديدگاه واشنگتن نسبت به طالبان تغيير يافت.

اين دگرگوني معلول بحران روزافزون اقتصادي و سياسي در پاكستان بود. مقام‌هاي آمريكايي ابراز نگراني مي‌كردند كه مواد مخدر، دهشت‌افكني و بنيادگرايي اسلامي كه طالبان پيام‌آور آن بودند ممكن است متحد قديمي آنان يعني پاكستان را كه وضعي شكننده داشت دستخوش تحولات سياسي ناخوشايند سازد. آمريكا به پاكستان نسبت به اين خطرات هشدار داد،اما سازمان اطلاعات پاكستان از پذيرش ايده‌هاي آمريكا مبني بر فشارآوردن بر طالبان براي انعطاف بيشتر خودداري كرد.

نخستين بار در نوامبر ‪ ۱۹۹۷مادلين آلبرايت وزير امورخارجه وقت آمريكا در سفر به اسلام‌آباد اين تغيير سياست آمريكا را آشكارا مطرح كرد. وي از رفتار طالبان در خصوص زنان انتقاد كرد و به پاكستان هشدار داد كه استمرار حمايت آن دولت از طالبان باعث منزوي شدن پاكستان در آسياي مركزي خواهد شد و اين امر به هيچ عنوان به سود آمريكا نخواهد بود، چرا كه از نفوذ آمريكا در منطقه خواهد كاست. پس از حمله نيروهاي بن‌لادن به سفارت‌هاي آمريكا در آفريقا در ‪۱۹۹۸ تنش ميان آمريكا و پاكستان افزايشي چشمگير يافت، ولي در اين دوره آمريكا بيشتر درصدد بود كه بن‌لادن را دستگير و محاكمه كند. يكي از نگراني‌هاي ايالات متحده اين بود كه نفوذ اين گروه‌ها در سازمان‌هاي سياسي، امنيتي و نظامي پاكستان از يك‌سو و نيز ارتباط آن‌ها با طالبان و بن‌لادن باعث دستيابي بن‌لادن به سلاح‌هاي غيرمتعارف گردد.

ب) پاكستان در مقابل درخواست‌هاي آمريكا :در مقابل درخواست روشن آمريكا، دولت پاكستان دو راه بيشتر پيش‌رو نداشت: يكي پذيرش همكاري كامل با آمريكا برضد گروه طالبان و ديگري رد همكاري و ادامه حمايت از طالبان. با توجه به اين‌كه بخشي از نظاميان و نيز جامعه اسلامي پاكستان خواستار تداوم فرآيند حمايت از طالبان از سوي دولت خود بودند، انتخاب هريك از اين راه‌ها دشواري‌هاي خاص خود را داشت. همكاري نكردن با آمريكا مي‌توانست پاكستان را در عرصه بين‌الملل با مشكلات جدي روبه‌رو كند. همكاري با آمريكا نيز مي‌توانست كشور را دچار بحران داخلي سازد ، بحراني كه از نگاه برخي از ناظران از جمله حميد گل رييس سابق سرويس اطلاعات نظامي پاكستان مي‌توانست به سقوط پرويز مشرف بينجامد.

مشرف همانور كه در كتابش -در خط آتش- اشاره كرده همكاري كامل با آمريكا را برگزيد و در جلسه‌اي مهم در اسلام‌آباد كه فرماندهان اردو  و اعضاي دولت حضور داشتند، موضوع همكاري و ضرورت آن را توضيح داد. درآن جلسه بسياري ازفرماندهان نظامي با اقدام نظامي آمريكادر افغانستان مخالفت كردند و يك فرمانده ارشد در اعتراض به همكاري پاكستان و آمريكا از سمت خود استعفا كرد. مخالفت با همكاري آمريكا و پاكستان برضد طالبان در داخل دولت و ميان فرماندهان نظامي به سرعت خاموش شد، اما در پي اعلام رسمي اين همكاري ، واكنش‌هاي منفي چشمگيري شكل گرفت. اين مخالفت‌ها بطور عمده از سوي نيروهاي مذهبي هوادار طالبان و علماي ديني ابراز شد. تظاهرات اعتراض‌آميز و تهديد به جهاد و تصرف پايگاه‌هاي نظامي به وسيله مردم در صورت استقرار نيروهاي آمريكايي در آن‌ها ، نمونه‌هايي از واكنش ها بود.

از سوي ديگر ، اسلام‌آباد به خوبي دريافت كه همكاري نكردن در اين زمينه مي‌توانست به لحاظ سياسي و نظامي در بلندمدت براي پاكستان خطرساز باشد،ضمن آنكه پاكستان در معادلات سياسي افغانستان داراي منافع جدي بود و مايل نبود با حضور طالبان از معادلات سياسي افغانستان حذف شود. به هر صورت به دنبال اعلام پاكستان مبني بر همكاري با آمريكا ، حركت‌هايي اعتراضي از سوي اين گروه‌ها صورت گرفت. گروه‌هاي اسلامي سني‌مذهب پاكستان با تشكيل ائتلافي با عنوان شوراي دفاع از پاكستان و افغانستان متشكل از سي حزب به رياست مولانا سميع‌الحق رهبر جمعيت علماي اسلام (شاخه سميع) مخالفت خود را با پيوستن پاكستان به ائتلاف ضد طالبان اعلام كردند. افزون بر آن ، شخصيت‌هاي مذهبي و رهبران اين گروه‌ها در سخنراني‌ها و بيانيه‌هاي خود به تشويق مردم در مخالفت با اين امر پرداختند. با وجود سخنراني پرويز مشرف و تلاش براي اقناع افكار عمومي پاكستان و كسب رضايت مردم در حمايت از آمريكا ، پاكستان شاهد روند سريع تشديد بحران و اقدام عملي گروه‌هاي اسلامي بود. مشرف با نگراني از اين كه مناطق قبايلي به افغانستاني ديگر در درون پاكستان تبديل شود و به صورت محل فعاليت گروه‌هاي اسلامي برضد دولت پاكستان و آمريكا و پايگاهي براي حمايت از طالبان درآيد، با سران قبايل پاكستان ديدار كرد.

يكي از گروه‌هايي كه بسيار تحت تاثير اين حوادث قرار گرفت تحريك نفاذ شريعت محمدي بود. اين گروه كه محل عمده فعاليت آن در مالاكند در شمال پاكستان بود به رهبري صوفي محمد - پدر خانم مولانا فضل‌الله رهبر شورشي در منطقه سوات ايالت سرحد - با اعلام دفاع از نيروهاي طالبان در برابر حملات نظامي آمريكا و متحدان آن، با هفت هزار نفر از داوطلبان مسلح محلي راهي افغانستان شد ، اما خيلي زود با سقوط طالبان به پاكستان بازگشت و زنداني شد. بررسي رابطه و مناسبات بين اردو پاكستان و افراط گريان شايد بتواند به علل توجه آمريكا به قبايل مرزي پاكستان را پاسخ دهد.

الف) بطور قطع ناكامي اردو  در سركوب افراط گريان در مناطق شمالي به گرايش‌هاي موجود در بدنه اردو پاكستان مرتبط است. از مهمترين علل ناكامي اردو در مهار القاعده و طالبان، گرايش به اسلام گرايي افراطي در نزد برخي افسران مياني اردو بوده و به نظر مي‌رسد نوعي همكاري پنهان ميان بدنه اردو پاكستان با القاعده وجود دارد. ناظران مسايل پاكستان در اثبات اين مدعا مي‌گويند كه انجام دوبار اقدام دهشت افكنانه عليه مشرف، وي را وادار كرد كه به نفوذ القاعده در رده‌هاي اردو اعتراف كند. چنانكه پرويز مشرف بعد از آنكه از اين سوء‌قصدها جان سالم به‌در برد، اعتراف كرد كه انجام اين عمليات‌ها بدون همكاري عناصري در اردو پاكستان ، ميسر نبوده است. افزون بر اين پايان نه چندان موفقيت عمليات‌هاي اردو در ايالات شمال و شمال غربي پاكستان و پاكسازي نشدن كامل ايالت وزيرستان جنوبي و حالا سوات در ايالت سرحد، نشانه ديگري از تاثير نفوذ اسلام‌گرايان افراطي در اردو را نشان مي‌دهد.

البته حضور اردو نه تنها درميان بلوچ‌ها بلكه در ميان بسياري ديگر از اقوام و بخشهاي مختلف پاكستان نيز ناخوشايند تلقي مي‌شود. تضاد بين قبايل پشتون و بلوچ (حامي طالبان) با بدنه اصلي اردو پاكستان كه پنجابي هستند، از ديگر دلايلي است كه به خوبي مي‌تواند ناتواني اردو پاكستان را در پايان‌دادن به ناآرامي‌هاي مناطق شمالي توجيه كند. نكته مهم ديگر اين است كه دولت بوش متقاعد شده كه درحال حاضر يك اردو ضعيف در پاكستان به همان اندازه ضروري است كه يك اردوقوي پس از حوادث ‪۱۱ سپتامبر ‪ ۲۰۰۱مورد نياز بود، زماني كه اسلام‌آباد در قبال طالبان يك تغيير موضع ‪ ۱۸۰درجه‌اي داد. ريشه‌هاي اين تغيير رويكرد در حوادث چند ماه گذشته نهفته و تحولات صورت گرفته از نوامبر گذشته تاكنون براي به‌صدا درآوردن زنگ خطر براي رهبري نظامي پاكستان كافي بوده است.

ب ) ناكامي در بازسازي مناطق شمالي :همانطور كه در بخش قبلي اشاره شد ايالات متحده ، پاكستان و افغانستان براي پاكسازي مناطق مرزي توافقي سه‌جانبه امضا كرد اما بعد از سه ماه حضور نيروهاي آمريكايي در منطقه نتيجه‌اي حاصل نشد. ناكامي در اجراي طرح‌هاي اصلاح و بازسازي اقتصادي مناطق شمالي از سوي پاكستان از يكسو و ناتواني اردو در سركوب ناآرامي‌هاي اخير در وزيرستان و ايالت سرحد، از جمله مواردي بوده كه آمريكايي‌ها را متقاعد كرده تا از طريق بومي‌سازي امنيتي ، دغدغه‌هاي خود را در مرز پاكستان كاهش دهد.

ج ) موقعيت طرح قبايل اقتصادي و جغرافيايي :مناطق شمالي پاكستان يكي از سخت‌ترين و صعب‌العبورترين مناطق جهان محسوب مي‌شود. مرزهاي كشور پاكستان و افغانستان به طول ‪ ۱۲۰۰كيلومتر در اختيار قبايل دو كشور پاكستان و افغانستان است. مساله ديگر استقلال مالي از دولت‌هاي مركزي است كه توانسته درآمد بي پاياني را براي آنها از طريق قاچاق بويژه قاچاق سلاح و مواد مخدر نصيب آنها كند. پيوند ميان قبايل دو كشور نيز در واقع محور اساسي در ارزيابي مناطق قبايلي پاكستان و افغانستان است. در سوات و ... پاكستان همان شبه نظامي عمليات عليه اردو انجام مي دهد كه در ايالت هم مرز آن در افغانستان. آمريكا هم‌اكنون به اين باور رسيده كه مركز ثقل تامين‌كننده همه جريان‌هاي افراطي افغانستان و پاكستان دراين منطقه مرزي قرار دارد ، بنابراين با مشاهده ناتواني و عملكرد ضعيف اردو پاكستان تلاش مي‌كند خود بطور مستيقم در اين مناطق حضور بيابد و مبادرت به آموزش نيروي نظامي با هدف بومي‌سازي امنيت بپردازد.

تحليل‌گران غربي تاكيد كرده‌اند كه پايتخت طالبان و القاعده از كابل به اين مناطق قبيله‌اي منتقل شده و پديده طالبان محلي يا طالبانيسم در پاكستان در مناطق قبايلي وزيرستان شمالي و جنوبي چنان شدت گرفته است كه تندروي‌هاي آنها جاي القاعده را مي‌گيرند. روزنامه نيويارك تايمز نوشته است كه آمريكا از الگوي عراق در اين رابطه استفاده مي‌كند، اما سوال اساسي براي بسياري از ناظران مسايل پاكستان اين است كه آيا آمريكا در بومي‌سازي امنيتي عراق موفق بوده كه حالا تلاش مي‌كند در مناطق قبايلي پاكستان از اين الگو بهره‌برداري كند؟ پاسخ بطور قطع منفي است.

آمريكايي هنوز گرفتار مسايل اساسي خود در افغانستان و عراق هستند و تاكنون نه تنها امنيت‌سازي نكرده‌اند بلكه با حضور خود ناامني بيشتري را در اين دو كشور ايجاد كرده‌اند. طرحي كه آمريكايي‌ها براي اين قبايل در نظر گرفته‌اند ، طرحي از پيش شكست خورده است، چرا كه قبايل پاكستان و افغانستان مرزي را براي خود قايل نيستند كه بتوان آنها را محدود و زمين‌گير كرد، ضمن آنكه آمريكايي‌ها نمي توانند از مرزهاي مذهبي ، عقيدتي و سنت‌هاي چندين ساله قبايل با انجام يك طرح عبور كنند. بااستفاده ازمنابع خبري .

 


بالا
 
بازگشت