بومان علی قاسمی

    

این سیاست دولت افغانستان است  یا مرگ تدریجی افغانها ؟

 

شب گذشته در  برنامه خبری تلویزیون آریانا ،  وضعیت رقت بار و درد اور مهاجرینی را در شهر کابل نشان میداد که دراین هوای سرد فصل سرمای زمستان ، کودکان با پاهای برهنه گریه کنان بر روی برف و یخ راه میرفتند .

این مهاجرینی است که از کشور پاکستان به افغانستان عودت نموده و براین باور اند که افغانستان دیگر کشوری شده و کمک ها و پشتیبانی جامعه جهانی را به همراه دارد .

درسال 2007 میلادی طبق معاهده سه جانبه بین کشور های افغانستان ، پاکستان و کمیساری عالی مهاجرین سازمان ملل متحد  در حدود نیم ملیون  مهاجرافغان  از کشور پاکستان به افغانستان عودت نمودند .

به همین ترتیب  در سال 2007 میلادی در حدود دوصد هزار مهاجر از کشور ایران  به زور اخراج گردیدند .

البته تفاوتی زیادی بین  مهاجرین  عودت کننده از کشور پاکستان و اخراج شده های از کشور ایران مشاهده میشود.

مهاجرینی که از پاکستان به افغانستان برمیگردند ، تمام وسایل و امکاناتی را که در کشور میزبان در اختیار خود داشتند همراه خود به افغانستان انتقال میدهند و دارایی خود را با خود می اوردند .

اما اخراج شده گان نگون بخت از کشور  باصطلاح اسلامی استبدادی ایران با یک جوره لباس که در تن دارند رد مرز شده و همه دارایی و هستی اش به دولت ایران و یا اربابان و کارفرمایان ایرانی  تعلق میگیرد و پول و حقوقش به جیب صاحب کارش واریز میشود .

این یک حقیقتی است که من خودم از نزدیک انرا دیده ام .

جهت روشنی موضوع  میخواهم  خاطره یی را از این هموطنانم ذکر نمایم .

سال کذشته یعنی در زمستان سال 1385 خورشیدی  از شهر کویته پاکستان  به قندهار امدم ، از قندهار با موتر های 303 که از هرات امده بود عازم کابل شدیم . موتر ما ساعت 2 بعد از ظهر از قندهار به سمت کایل حرکت کرد . دربین موتر 303  بجز از چند تن انگشت شمار که من نیز از همان جمله بودم  و بیش از ده تن نبودیم ، بقیه تمام مسافرین را جوانان  بین سن 20 تا 30 سال تشکیل میدادند.  این جوانان  همگی با وضعیت بد چهره های گرفته و صورت های خاک الود  سوار سرویس شدند . در راه  از یکی از این جوانان که در یک قطار با من نشسته بود سوال کردم که از کجا امده اید . این جوان که از اهل ولایت بدخشان بود  ، پس از آه سرد و طولانی  گفت از ایران .

گفتم شما را به زور بیرون کرده ( بار زده )؟  کفت بلی .  مارا از شهر شیراز شب از اطاق ما گرفت و در حالیکه اجازه پوشیدن  شلوار ( پطلون ) را بما نداد  با یک زیرشلواری ( تمبان نازک ایرانی )  به  اداره پولیس  شیراز اورد و از انجا بعد از جمع اوری  دوصد نفر مارا به اردوگاه  تل سیاه در زاهدان فرستاد . سه شب را در اردوگاه زندانی بودیم و دوروز قبل مارا از مسیر زابل ایران  به خاک افغانستان در ولایت نیمروز  تحویل دادند .  که روزانه بین پنجصد تا هزار نفر را  به زور و به همین نحوه اخراج میکنند .

این جوان بازو هایش را بالا کشید  که از ضرب لگد و مشت سیاه شده بود . گفت همگی را در تل سیاه  روز دو مرتبه لت و کوب میکنند .

روی همان  رد مرز های پی هم  مهاجرین از ایران و بی کفایتی  وزارت مهاجرین و خارجه افغانستان ، نمایندگان پارلمان  وزرای  این دو وزارت خانه را  سلب صلاحیت نموده و به برکناری شان رای دادند . که در نتیجه وزیر مهاجرین  برکنار گردید  اما وزیر خارجه  اقای سپانتا بدون کدام خجالتی  خودرا به کرسی بسته و فیصله پارلمان را نادیده گرفت .

جای تعجب اینجا است که  در یک مورد دو قانون اجرا میشود . همان پارلمان یک نفر را وزیر تعین میتواند  اما وقتیکه میخواهد وزیر را برکنار کند حرفش قابل قبول نیست  ورایش نادیده گرفته میشود .   

دراین روز ها باز حکومت  ایران  ضرب شستی به امریکا یی ها و حکومت افغانستان نشان داده و اعلان نمود که اگر نیم ملیون افغان بدون جواز از ایران خارج نشوند  در صورت گرفتاری به پنج سال زندان محکوم میشوند .

حکومت ایران که نامش اسلامی اما عملش فرعونی است ، بخاطر مصلحت های سیاسی اش میخواهد که  درسی به دولت افغانستان و امریکایی ها  بدهد .  و انان را  از این طریق در تنگنا قرار دهد . که در حقیقت در میان حمله دو لبه قیچی پارچه پاره میشود . به همین گونه در میان سیاست بازی های امریکا و ایران ملت مظلوم افغانستان قربانی میشوند.

روی این حساب  باید سالانه تا یک ملیون مهاجر از کشور های ایران و پاکستان به افغانستان برگردند .

وضعیت  مهاجرین درافغانستان طوری است که تلویزیون ها از نشر ان عاجزاند و افغانها از دیدن ان شرمسار، اما متاسفانه زمامداران کابل  را کجاست چشم بینا و گوش شنوا .

وزارتی که بنام مهاجرین ساخته شده  بجز راه درامد برای وزیر و کارمندان بلند رتبه ان هیچ کار امدی برای مهاجرین ندارد .

برای ده در صد از مهاجرین  عودت کننده  زمین  توزیع نشده .

برای ده درصد از این مهاجرین  زمینه کاریابی مهیا نشده .

برای بهبود وضع صحی  انها هیچ گونه توجهی صورت نگرفته .

از نگاه تعلیم وتربیه تا کنون  در شهر کابل کودکان و نوجوانان در زیر خیمه ها  و حتی فضای باز  در مکتب های بدون تعمیر درس میخوانند.

برای هیچ خانواده عودت کننده کدام سر پناهی داده نشده .

در زمستان سال گذشته من خودم شاهد بودم که  بعد از اولین برفباری سنگین در شهر کابل ، انهم  بنا برحکم شخص رئیس جمهور اقای کرزی ، توسط  وزارت های  صحت عامه و احیا و انکشاف دهات  برای حدود یکهزار خانوار در شهر کابل مواد خوراکه ، البسه و مواد محروقاتی توزیع شد و این مهاجرین  توسط هیئتی  که سرپرستی ان را معاون رئیس دفتر رئیس جمهور به عهده داشت ، از زیر خیمه ها  جمع اوری و در بارک های عسکری مخروبه و بدون درب و پنجره  در باغ داود  جای داده شد .

امسال این مهاجرین را در کدام بارک های عسکری  بدون سقف جا بجا خواهند کرد خدا میداند .

بیکاری و قیمتی در کشور بالخصوص در شهر های بزرگ  بیداد میکند .

آرد و مواد خوراکه از پاکستان  بطور قاچاق و ان هم  چند برابر در دسترس مردم قرار میگیرد .

در فصل سرد زمستان تهیه مواد محروقاتی  برای خانواده های که  عاید خیلی بالا  ندارند  کار دشوار و ناممکن میباشد .

دولت افغانستان  که از رسیدگی به مهاجرین عاجز است . هیچ گونه عکس العملی را در مقابل تصمیم گیری های دولت های همجوار  نشان نمیدهد .

وزارت خارجه افغانستان بطور مستقیم در اخراج  مهاجرین از کشور های میزبان و  بی سرنوشتی افغانها نقش دارد .

وزارت خارجه  بدون  درک وضعیت  رقت بار زندگی مردم در کشور ،  قرار داد های را  با کشور های میزبان  امضا میکنند که  افغانها را کشور های میزبان  به زور اخراج کنند . دراین قضایا نه ایران ملامت است ، نه پاکستان و نه کشور های دیگر .

اقای سپانتا وزیر خارجه افغانستان  که قبل ازانتخابش بحیث وزیر خارجه  افتخار میکرد که در المان  با حزب سبز ها همکاری داشته ، سخنانش یک دروغی بیش نبوده ، بلکه چنانچه از اعمالش پیدا است موصوف  با نازیست های المان همکاری داشته و تمام مفکوره هایش به نازیست ها میماند ، نه به سبز ها .

باملاحظه  وضعیت رقت بار و درد اور مردم از نگاه بی کاری و فقر در شهر کابل و شهر های دیگر کشور ، با وصف بی سرنوشتی ده ها و صد ها هزار مهاجر عودت کننده  از کشور های ایران و پاکستان در داخل کشور ،  باز هم قلب سیاه و درنده صفت این نازیست  به ترحم نیامده و اینبار در هوای سرد زمستان قرارداد ننگین دیگری را با کشورهای اروپایی از جمله سویدن  به امضا رسانیده که  افغانهای را که سرنوشت شان مشخص نیست  از کشور های اروپایی اخراج و به افغانستان  بفرستند .  که درنتیجه همین قرار داد ننگین  از اغاز سال 2008  تاکنون  که ده روز میگذرد چندین تن از مهاجرین افغان از شهر های مختلف سویدن  از سر کارها، رهایش گاه ها و حتی  هوتل های شخصی شان، توسط پولیس دستگیر و به بازداشتگاه انتقال داده شده اند . که طبق گزارش پولیس سویدن این افراد بزودی  به افغانستان فرستاده میشوند .

ایا این سیاست دولت افغانستان است  ، یا هدف یک فرد نازیست ؟ که در هوای سرد زمستا ن  درحالیکه مردم  در افغانستان  دچار مشکلات شدید اقتصادی و امنیتی هستند ، در نتیجه قرار داد های  وزارت خارجه افغانستان  هزاران انسان  از کشور های  ایران و اروپا به افغانستان  جبرأ فرستاده میشوند .

در حقیقت اگر کسی فکر سالم داشته باشد  میداند که در وضعیت کنونی افغانستان ، عایداتی که از خارج  به کشور فرستاده میشود ، پشتوانه خوبی برای اقتصاد کشور بحساب می اید . ایا پول کمک یا قرضه کشور های جهان  ارزش دارد یا پولی که از عاید خود افغانها به افغانستان فرستاده شود . و در غیر ان  افغانستان  در اینده به نسل روشنی نیاز دارد که از علم روز  اگاهی کامل داشته باشند . و خانواده های که از در اروپا زندگی میکنند فرزندان شان در بهترین مکاتب و پوهنتون ها  تحصیل میکنند که شاید در اینده  به درد ابادی و رشد وطن بخورند .  وزارت تحصیلات عالی افغانستان سالانه محتاج چند بورسیه خارجی است که از کدام کشور به خیرات داده میشود تا محصلین افغان را برای تحصیل به ان کشور ها بفرستند ، اما اقای وزیر خارجه با امضای یک معاهده ننگین  ریشه صد ها خانواده را میخشکاند و فرزندان شان را از نعمت تحصیل در اروپا محروم میسازد . ایا این فرد سیاستش عقب مانده تر از سیاست سیاه طالبان نیست که مدارس را میسوزانند.

از نگاه اقتصادی یک مهاجر افغان در اروپا ماهانه حد اقل یکهزار دلار درامد دارد که بیش از سی درصد ان  به افغانستان  برای خانواده و اقاربش  فرستاده میشود .  هستند افرادی که تا ماهوار یکهزار دلار به افغانستان میفرستند . اگر این افراد نظر به قرارداد ننگین وزارت خارجه به افغانستان بیایند، درانجا ماهوار یکصد دلار هم نمیتوانند درامد داشته باشند . و سرنوشت انان مانند سرنوشت صد ها هزار مهاجر دیگری خواهند بود که از ایران و پاکستان عودت نموده اند .

دو روز قبل شمار زیادی از این افغانهای بی سرنوشت  در کشور سویدن گرد هم جمع امده و پس از جلسه یی به من ذریعه تلفون پیام دادند که تصمیم شانرا  بنده از طریق مقاله خود به سمع خواننده گان و مسئولین دولت افغانستان برسانم  . انان افزودند که .

(( مهاجرین افغانی مقیم کشور سویدن که تعداد شان از هفتصد تن بیشتر میباشند و در عالم بی سرنوشتی بسر میبرند  از شخص رئیس جمهور افغانستان اقای حامد کرزی ، رئیس و اعضای پارلمان و مجلس سنا ، اعضای کابینه دولت ، و ریاست کمیسیون مستقل حقوق بشر صمیمانه تقاضا میکنند ، تا  دراین مورد  با مقامات کشور سویدن مذاکره نموده و از انتقال اجباری افغانها از سویدن جلو گیری نمایند .

در غیر این صورت  هموطنان ما همه میدانند که رسیدن به اروپا  کار اسانی نیست و این افراد بین چهار تا هفت سال را دراین کشور گذرانده اند  و برای رسیدن به اروپا هر فرد بیش از ده هزار دلار امریکایی را مصرف نموده اند که بیشتر ان توسط پول قرض ویا گرو دادن و فروش خانه و دارای  به اروپا رسیده اند .

با اخراج اجباری  این افراد از کشور سویدن و فرستادن شان به افغانستان ،  اول اینکه تمام این افراد  یک جبهه قوی را علیه دولت در یکی از نقاط تحت تسلط طالبان تشکیل میدهند و بر صفوف طالبان می  پیوندند .

دیگر اینکه اگراین تعداد افراد  با یک امضای ننگین اقای وزیر خارجه  بی سرنوشت میشوند ، بیاد خواهند داشت که  دربین این افراد اشخاصی خواهند بود  که خود را قربانی نموده و بر زندگی ننگین  این نازیست  نیز نقطه پایان گذارد . تا پندی باشد برای دیگر نازیست ها و منافقین .  ))

لذا امید وارم  صاحبان قلم و فکر و اشخاصیکه با مقامات عالی و دلسوز دولت افغانستان ارتباط دارند  پیام این مهاجرین مظلوم را  به گوش شنوایی برسانند  تا این  رنج کشیده گانی که چندین سال را دراین کشور سپری نموده اند بی سرنوشت نشوند و مقامات دولت افغانستان  تلاش نمایند تا وزارت خارجه را وادار سازند که در این مورد تجدید نظر نموده و از کشور سویدن بخواهند که  افغانها را بی سرنوشت نسازند .

درصورت  اخراج این نیرو به افغانستان  نه تنها اینکه دردی دوا نمیشود . بلکه ضربه بزرگی بر پیکر اقتصاد افغانستان وارد میشود و دیگر اینکه این نیرو اگر در صفوف مخالفین دولت بپیوندند ،  وضع امنیتی در کشور چگونه خواهد شد . و اگر این افراد همدست  دست به کار های دیگر مانند سرقت های مسلحانه و غیره بزنند ، بازهم جامعه ما دردمند خواهد شد نه جامعه های دیگر .

بامید اگاهی مسئولین علیای مملکت .

 


بالا
 
بازگشت