ميرزايي

 

الرش سازي زباني(معجون) درتلويزيون به

اصطلاح ملي، افغانستان، مرگ زبانهاست

 

 

به توجه نيك دانشوران، نخبگان، قلم بدستان، انديشمندان، فرهنگ دوستان وعاشقان ادب واساتيد گرانمايه رسانيده ميشود كه: مدت چندين هفته است كه من بيننده اي تلويزيون بنام ، ملي افغانستان ميباشم، بطوركلي خالي از مسايل بدرد بخور نيست، اما گد سازي زباني در زمان گويش خبروبعضي موارد ديگر بيننده گانش را كا ملآ سرگيچ وبيخبر از مرام خبر ميسازد. نميدانم كه اين شگرد جديد معجون سازي وفرهنگ اختلاطي را كيها پلانگزاري كرده اند وازاين شيوه منظورشان چه است، كه دست به اين كاربي نتيجه ودرعين حال خنثا ميزنند؟

       زمانيكه خبرگفتن شروع ميشود، چند واژه را به زبان پشتووچند واژه را به زبان فارسي دري بيان ميكنند وشنونده با سواد حتا توان هضم خبر هاي دو جا نبه ايكه با هم پيوند دارند را ندارد، چه جاي كه آن بيسوادان كوهپايه هاي سليمان ويا پامير والبرز، از اين اخبار چيزي را حاصل بدارند وفرهنگيان مبتكر به فكرخودشان، مي بالند كه سيستم نو سازي زباني را رواج اين سرزمين ساخته اند! آخر هيچكس منكر اين دوزبان ويا سه زبان رسمي نميباشد، ولي طرزتفهيم اين زبانها در جامعه روي كدام شيوه وحركت صورت گيرد، بايد دقت شود.

اول اينكه دراين راديو تلويزيون به اصطلاح ملي، از ديگر كسانيكه نماينده گي از زبان وفهم زباني نمايد ودلش كمي به حال زبانش بسوزد، به زره بين ديده نميشود ومن تا اكنون يك نفر حسابي را نديدم كه در پست مديريت اين ارگان قرار داشته باشد. از خبرنگاران الي بالاترين كارمندانش همه از يك تبار ومتعلق بيك قوم ويك زبانند، با تآسف . اقاي خرم خان كريم بنا به همين شيوه است كه تلاش دارد تا اين ارگان كه بايد ملي باشد ، در چوكات وزارت فرهنگ باقي بماند وضربه اي سخت ، تعصب آلودشرا بر پيكر ديگر زبانها با چشم باز وبدون خجالتي وارد كند وبراي كارمندانش گوشزد بدارد كه به بيننده گان بگويند كه« الله شما چرا زبان ملي ورسمي كشورتانرا نميدانيد وبايد كه بدانيد» اگر ازاين خانم ويا آقا پرسيده شود كه زبان ازبيكي ويا تركي هم زبان رسمي وملي است، چرا شما سخن نميگويد، چه پاسخ خواهند داشت؟ سالها همه دانشمندان وچيز فهمان كشور وديگر دانشمندان جهان اين را به ثبوت رسانيده اند كه در هر كاريكه تحميل باشد، خواه نا خواه جبهه گيري وكشمكش روي ميدهد. بهتر اينست كه توطلا سازي كن وخريدار از پي آن مي ايد.

      اكثريت، به اين نظرهستند كه راديو تلويزيون ملي بايد كه، براستي ملي شود وآن چگونه ملي خواهد گرديد؟ در ديگر كشورهاي جهان هم اين تجربه صورت گرفته وپارلمانهاي كشورها دربناي قانونگزاريشان صلاحيت عام وتام دارند كه، در جهت منافع ملي وهمآهنگي جامعه قانون وضع بدارند واز احكام پيشداده اي قانون پراز اشتباه اساسي كنوني ترس نداشته باشند وچيزيكه منافع ملي را با همآهنگي جامعه در بر گيرنده باشد، به آن اقدام بورزند وگپ وسخن فلان مشاوريكه خودش هزار بار به مشوره ، ضرورت دارد قابل ايست نميباشد. درتمام دنياي معاصر امروزي، راديو تلويزيونهاي ملي، از جانب جامعه مدني ونويسنده گان واتحاديه هاي دانش پژوهي وفرهنگستان ملي رهبري ميشوندوحتا ريس آن از بين همين نخبگان برگزيده ميگردد ودولتها حق مداخله را ندارند. درزمان انتخابات شورا ها ويا شهردارها ويا آستانداريها ويا رياست جمهوري، اين راديو تلويزيونها بطور مساوي براي هركس حق بيان  ميدهد واگر چند وچوني بميان آيد خود مردم جلوي نا بسامانيها را ميگيرند، زيراكه اراده مردم، پايگاه وخواستگاه راستين واژه دموكراسي است وحكومت كه مردم را نا ديده ميگيرد وبا چالشهاي عوامفريبانه، بخاطر درازي عمرش نيرنگ بافي مينمايد، در حقيقت با واژه خوب دموكراسي وقدرت مردم بر مردم، بازي ميكند وهم خود را فريب سياست بازيهاي ناكامش قرار ميدهد وهم مردم را دچار آشفتگي رواني ودر بي باوري عام تام قرار داده ، قبرش را بدست خودش ميكند.

       هرزبان وهر فرهنگ بايست كه در جامعه رشد داده شود، ولي برابر وبدون تبعيض ! در جامعه افغانستان متاسفانه از صد سال اخير تا امروز، تحميلات فرهنگي رواج بي انصافانه اي جامعه ودولتهاي استبدادي گرديده است وبا هزاران شيوه ونيرنگ خواسته اند كه، خودرا با پول وبو دجه ايكه از خون ملت بدست مي آيد يكجانبه رشد وتولنه وانجمنهاي مختلف بسازند وديگر زبانها وفرهنگهاي اقوام جدا از خود را بديده اي تاريك وبيگانه نظر اندازند وبخود حق هرگونه تحميل وداشتن رسانه ومديريت كردن بالاي ديگران را داشته باشند وديگرانرا دربند ياد گرفتن وياد نداشتن فلان زبان محكوم بگردانند ، كه از لحاظ علمي وبرابري ملي قابل پذيرش نميباشد. زبان زمان قابل پذيرش است كه دردي را دوا داشته باشد ويا از مسايل علمي وروشنگري وواژه گان كه بدون آنها نميتوان كارهاي روزمره ويا متون درسي وپژوهشي را دريافت، برخوردار باشد. دركشور سويس سه زبان رسمي وملي وجود دارد، چرا؟ اگر قرار باشد كه تمام كشور به يك زبان ويا يكي از آن زبانها تگلم نمايند وسختي نبينند، به سه زبان چه حاجت است؟ وچرا يك زبان بالاي ديگرباشنده گان تحميل نميشود كه بايد يادش داشته باشد؟ با يقين ميتوان گفت كه آلماني زبان توان گفتگو ونوشته را با زبان فرانسوي ندارد وكسي هم به اين جرم اورا از وظيفه اش بر كنار ويا شرط گذاري نميكند. اما در قانونهاي نا قص ما درج است كه ريس ويا وزير كسي شدن ميتواند كه به هردوزبان آشنايي داشته باشد، ايا اين كار علمي وبجا خواهد بود؟ يا يك جفايست كه در حق ملت وديگرزبانها صورت ميگيرد؟ چرا يك زبان را بايد دانست؟ به زور ميشود كه زبان را دانست؟ مردمانيكه در پشاور زندگي كرده اند به زبان پشتو روان تكلم ميتوانند كرد، روي چه علت ؟ چرا در افغانستان همگان نميتوانند روان به زبان پشتو ويا ديگر زبانهاي ملي تكلم كنند؟ با وجوديكه جبرآ بالاي مردم وبخصوص با سوادان ومكتب رفته گان تحميل گرديده است، بازهم نا توانند كه به شكل درست وگونه ايكه يك زبان را بدانند،بفهمند. چرا مردم پول مي پردازند وزبان انگليسي را مي آموزند؟ اين چراها تمام مطالب مبهم را روشن مي سازد.

     وزيران لت انبار امروزي ما كه بر شانه اي فرهنگ سوار شده، به جرفرهنگ پرتاب خودرا رسانيده اند كه هم فرهنگ كهن وهم فرهنگ خودشانرا كه باور تحميلش را بيشتر از تكاملش در جامعه دارند، به نابودي سوق بدهند وحق وناحق جلوي رشد زبان را كه زمينه بسيار رشد وتكامل را داراست ميگيرند واز شيوه هاي كه فرهنگ سوزيست ، نه فرهنگسازي دراين راستا كار ميگيرند وفكر ميكنند كه تا ابد اين چوكي واين قدرت برآنها ميراثي خواهد ماند. صدها زورمند وجبار آمد ورفت وكارهاي نا شايست ويا شايست را انجام داد ورفت وكورسهاي جبري را بر مامورين وضع كرد وكسرمعاش وعزل وظيفه كردند ورفتند، ولي هيچ مويي از فرهنگ وزبانها نتوانستند كه كم بسازند، اما توقف در تكامل زبانها آوردند وامروز نبايد كه كار وشيوه خشن وتحميلي گذشتگان فروبين را تكرار كرد وجامعه را دربرابر يك زبان ويك قوم قرار داد. اين جفا هم بخود وهم به ديگران خواهد بود. يك جانبه تصور كردن، مارا از همگرايي دور مي سازد وعقده مندي را بار مي آورد.

آقاي خرم وزير فرهنگ افغانستان ! بازسازي يكطرفه بي اعتمادي را در جامعه بار مي آورد، اقاي كرزي ريس جمهور اسلامي افغانستان ! اين مردم همه چيز را ميدانند ومانند سي سال ويا صد سال قبل نيستند. به هوش آ كه، ديگر نيرنگ وفريب كارايي ندارد واين صداقت است كه افشره اي راستي را با بينش انساني پيوند ميدهد وارزش آفريني مينمايد.

يا اقاي احدي خان، متوجه باشيد كه زمستان مي گذرد وروسياهي به ذغال ميماند! در برابر گرسنگان وكسانيكه به نان شب محتاجند، شما مقصريدوپولهاي بي حساب كه به احمد ومحمود بخاطر بقاي خويش تحفه ميدهيد، وبراي فرزندان اين كشورمصرف نميداريد، روز شود كه دامنگيرت شوند وآه مظلومان فريب كاران روزي قطع كن را سخت ميگيرد. مليونها پول آمد ولي مردم گرسنه تر وبيچاره تر شدند، چرا؟ ايا شما يك دقيقه براي مردم انديشيده ايد؟ يا در بند ديكته وبادار منشي قرار داريد. اين بازار آزاد كشنده گري شما تا كي دوام خواهد كرد؟ تا زمانيكه مردم افغانستان همه بميرند؟ از غرب بخاطركشتن وگرسنه ساختن اين مردم بيچاره آمده ايد؟ يا به اين خوش هستيد كه وزيرماليه ورهبرافغان ملت وفرمانبردارابرقدرت جهاني ميباشيد؟ خدمتگاري شما همين قسم است كه ملت جان بدهد وشما تطبيق بازار ازاد را با جان دادن هزاران انسان بخاطر گل روي برادركرزي، در سربپرورانيد. افرين بر بينش وبر ديداقتصاد آزادوكشنده گرتان...اين پولهاي بانك شما به روز قيامت پسنداز ميشوند كه مردم گرسنه وپاي لچ توشه راه آخرت كنند؟ واه واه كه وزيريد وبلند پرواز، برابربا امريكاي جهانگير!!

          اينها همه مرد لات و لوتند             باد جبروت ودر بروتند

 سنايي غزنوي بزرگ

آقاي كرزي وقت انتخابات رسيده، آدم مستقل ومخالف دنباله روي وبيگانه پرستي شده است . هرگاه اين استقلال را در عمل براي مردم نشان داديد ودركشورت زندانهاي بيگانه را ممنوع قرار داديد واراده اي ملي را تمثيل كرديد، شايد باورمندي مردم فراهم شود ودرانتخابات اين جفا ديده گان وگرسنه كشيده گان اگربازهم به شما راي دهند، در حقيقت مرگشانرا بدست خودشان امضا نموده اند...

كابينه شما نماينده گي از استقلال شما ونرفتن به دنبال بيگانگان ميكند. لات ولوت كابينه رابا اختيار ملي ومستقلانه بريز بيرون واز كساني كار بگير كه فرزند راستين اين سرزمين واين ملت هستند وتعهد به مردم ووظيفه شان دارند وجامعه را خوب مي شناسند واز درد مردم مي آيند ودر ميان مردم زندگي دارند. آنگاه است كه در آزادگي شما شك نخواهيم كرد. از مشاوران دوسره اي شما معلوم است كه ، با مردم وخواست ملت چندان اهميت نميدهيد. در پهلوي چپ وراست شما همشهريان كابل جان ميدهند وشما شكم سير مي خوابيد، ايا بازهم شمارا رهبر وريس دولت اسلامي بدانيم؟و به بيان استقلالگرايي شما باور داشته باشيم؟

 

      اين جهان پاك خواب كردار است           آن شناسد كه دلش بيدار است

      شادي او بجاي تيمار  است                  كه همه كار او نه هموار است

      زشت كردارو خوب ديداراست             نيكي او بجايگاه بد است

استاد رودكي بزرگ

 

اينست سرنوشت خام ويا پخته اي سرزمين ما كه فرهنگيانش چنين دارند وسياست مدارانش چنان آرايند واز اين دانشورانيكه دربالا يادآوري كردم، تمنا دارم كه بي تفاوت نباشند ودرغم وشادي وسامان وبي ساماني كشور حصه بگيرندونقد وبررسي سرنوشت ساز براي مردم وجامعه داشته باشند، برنخبگان است كه توان بالاتر ورساتر تحليل اوضاع را داراهستند وبجوشند ودر پيوند خوبي تلاش نمايند وراه را از چاه براي مردم نشان دهند.به گفته سعدي شيرين سخن:

      چوپيوند سازيم با اوبخون             نباشد كس اورا به بد رهنمون

 

اگردانشمندان وميهن پرستان خرد گراي وخداباوران راستين ما، از ته اي دل خودرا با مردم وجامعه پيوند بدهند واحساس بيگانگي وتوقع قدرتمداري وچوكي را از سرشان دورنمايند ودر جهت راه درست وبهبود زندگي مردم بينديشند، به يقين كه بي فرآيند نخواهيم ماند.

      در مورد فرهنگ وتوجه نيك بدان هم اين را مي رساند كه اساس يك جامعه فرهنگ آن است، اگرما داراي فرهنگ رسا باشيم، به رسايي اقتصادي هم مي رسيم واگر فرهنگ گسيخته وبي باور به زبان وفرهنگ ريشه اي باشيم، به توانگري اقتصادي هم نخواهيم رسيد ودراين راستا بازهم در جامعه ما كه عقب ماندگي بيداد ميكند وشاهان بيكار وبي انديشه بحال مردم، وبي درك از فرهنگ هيچ چيزي نكردند وبيايد كه با اين بيت مولوي بزرگ بلخ حضرت جلالدين محمد، دقت كرده، خود را اعياربگردانيم:

 

      همزباني خويشي وپيوندي است          مرد با نا محرمان چون بندي است

مثنوي معنوي

 

اين زبانيكه همه چيز را براي ما داده است واز خواندن سرود وداشته هاي تاريخي وادبي آن لزت مي بريم، كمي توجه هم داشته باشيم ودر برابر كسانيكه جفاگرايا نه، به اين زبان كه براي آنها هم بسيار چيزهارا داده است، بي ايستيم ونگذاريم كه بيش از اين در حق فرهنگ همه شمول اين سرزمين جفا روا دارند وحق گفتن واژه هاي چند هزار ساله زبانمانرا از ما بگيرند وما مزمزانه بزدلانه در بيان حقيقت روشن كوتاهي داشته باشيم. خورشيد برما خنده خواهد كرد، اگرزيربارابرهاي بي باران برويم.. به اميد روز وروزگاريكه خود شناسي وريشه يابي تاريخي وفرهنگي را پيشه وانديشه اي خويش قرار دهيم. آزادي راهميشه برقرار وپايدار از خداوند دانا وتوانا خواهانم. شاد واميدوار باشيد.

    

 


بالا
 
بازگشت