عبدالمجید حقیار

کالگری٬ کانادا

 

تجلیل از چهاردهم فبروری (روز عاشقان)؟

 

    در چند سالی که تند باد حوادث ما را به کانادا کشانیده٬ همه ساله از آغاز ماه فبروری شاهد آن بوده ایم٬ که بسیاری مردم٬ بخصوص جوانان در مورد روز "ولنتاین" یا روزیکه باید به معشوقه هایشان تحفهٔ بدهند٬ سخن میزنند. این سوال همیشه ذهنم را مشغول می نمود٬ که روز عاشقان یا "ولنتاین دی" یعنی چی؟ و چرا این روز در وطن ما افغانستان٬ تجلیل نمیشد؟ آیا مردم افغانستان عاشق نمی شدند و یا چنین روزی اصلاً در آن دیار وجود نداشت. اما در کانادا اکنون می بینم که اکثریت جوانان افغانی الاصل نیز در این روز در جستجویی تحفهٔ برای معشوقه های شان هستند ومیخواهند دوشادوش دیگران آنان نیز از عزیزان شان که آنان را دوست دارند، قدردانی نمایند. بنابر این برای جواب سوالهایم به چند تن از دوستان کانادایی الاصل ام مراجعه کردم و از آنان در مورد این روز و تاریخچه آن پرسیدم که متاسفانه همه در مورد اینکه چی چیزی باید برای معشوقهٔ خویش اهدأ کنند، برایم گفتند و هیچ یکی از این جوانان چیزی در مورد تاریخ این روز و یا اینکه چرا این روز را تجلیل میکنند، چیزی نمیدانستند. ناچار غرض دریافت جواب سوالهایم٬ به چند سایت انترنیتی و کتابی مراجعه کردم و در نتیجه چند موردی را دریافتم، که درین موقع بجا میدانم٬ آنرا با خوانندگان عزیز نشریه "نور" در میان گذارم.  

 

تاریخچه مختصر ولنتاین دی:

 

    در مورد تاریخچه این روز روایات زیادی وجود دارد;  ولی از جمله چند روایتی زیاد تر از دیگران مشهورتراند وبسیاری ازآنهائیکه این روز را تجلیل میکنند و کم و بیش پس منظر این روز را میدانند٬ به همین روایات باور بیشتر دارند.

     روایت اول چنین است که در روم باستان در پانزدهم فبروری جشنوارهٔ میان کافران متداول بود٬ که بنام(Lupercalia )  یادمیشد.

     در هنگام این جشن٬ مشرکین خدای لوپرکس برای حفاظت چوپانها و رمه های شان از گزند حیوانات درنده و هم از خدای حاصیلخیزی و باروری و جنگلها ( Faunus) ) قدردانی میکردند. آنها یک سگ و دو بز نر را قربانی کرده از پوست آنها شلاقی تهیه مینمودند. مردان این شلاق ها را گرفته در بین مردم میرفتند و هر یکی را ضربهٔ شلاق میزدند، حتی گویند که دختران درین میان داوطلبانه حاضر به شلاق خوردن میشدند، زیرا آنها بدین باور بودند که شلاق جور شده از پوست بز٬ باروری آنها را تضمین میکند. در همین روز نیز زنان مجرد نامه های عاشقانه و یا هم تنها نام های

شان را می نوشتند و دربین گلدان های مخصوص میگذاشتند. بعداً مردان مجرد هر یکی نامه ی و یا هم نامی را از آن گلدان بیرون میکشیدند و پس از آن دنبال نویسندهٔ نامه میگشتند، که اکثر این بخت آزمایشی ها یا نوع دوست یابی ها به ازدواج می انجامیدند. این رسم تا قرن هجدم رواج داشته، امابعد از آن آهسته آهسته قرار این شد که مردان پیش از ازدواج باید زنان را ببیننند.

 قول دیگری در باره این روز چنین است٬ که درحدود۷۵۰ سال قبل از امروز در روم  قدیم " کلودیوس دوم" امپراتور بود. کلودیوس در مورد سربازانش چنین باور داشت، که مردان مجرد یا آنهائیکه ازدواج نکرده اند نسبت به مردانیکه ازدواج کرده اند و دارای فامیل اند جنگاوران بهتر و سربازان خوبتری اند. بدین اساس این امپراتور٬ تصمیم گرفت که ازدواج را برای مردان جوان ممنوع کنند. زمانیکه کلودیوس این فرمان را صادر نموند، که هیچ فرد جوانی نمیتواند بعد از این ازدواج کند و یا عاشق شود، در این میان ولنتاین ،که یک کشیش کلیسای مسیحی بود٬ این فرمان امپراتور را بی عدالتی دانسته و در خفا برای عاشقان جوان مراسم ازدواج را اجرا میکرد. گفته میشود، زمانیکه کلودیوس٬ به این مطلب پی برد٬ امر داد تا ولنتاین را زندانی ساخته و به قتل برسانند.

   همچنان گویند٬ در مدت که ولنتاین در زندان بود عاشق دختر زندانبان میگردد و آن دختر همیشه نزد ولنتاین آمده و با وی ملاقات میکرد. پیش از این که ولنتاین را اعدام کنند او نامهٔ به دختر زندانبان (که بنابر گفته ی این دختر کور نیز بوده است و یا توسط ولنتاین شفا یافته بوده و...)  نوشته و در آخر آن نامه بجای امضأ نوشته بوده که  "ولنتاین تو" یا  ""From your Valentine به همین لحاظ است٬ که در اکثر نامه های ولنتاین بجای نوشتن نام و یا امضا صرفاً مینویسند "ولنتاین تو" وفردایش یعنی روز چهاردهم فبروری ولنتاین را به دار می آویزند. از آن روز به بعد همه ساله از این روز اکثریت عاشقان در کشورهای اروپا و امریکا و بعضی نقاط دیگرجهان تجلیل بعمل میاورند.

روایت دیگرچنین است، که ولنتاین یک  کشیش مسیحی بوده و کوشش مینمود مسیحیانی را که به دست رومیان٬ زندانی و شکنجه میشدند، از زندان فرار دهد و زمانیکه این موضوع افشا میگردد او را به قتل میرسانند.

بنابر روایت فوق و دیگر اینکه هر سه نفرکه در چهاردهم فبروری کشته شده اند عیسوی بوده اند٬ بعداً پاپ اعظم ( Glasius ) در سال ۴۹۸ پس از میلاد٬ چهاردهم فبروری را بجای پانزدهم فبروری، که در زمان کفار رواج داشت، روز "ولنتاین" نام نهاد. پاپ خواست با این عمل خویش ولنتاین را جانشین آئین کفر آمیز لوپرکالیا٬ سازد. او فرمان داد تا در گلدان های گل به عوض نام های دختران، اسامی مقدسین مسیحی را جا گزین سازند. از آن به بعد به روز ولنتاین قدسیت بخشید.

به این اساس از آن گلدان ها مردان و زنان یک نام برایشان بیرون می آوردند و بعد از آن تا آخر سال آن مرد و یا زنی که نام مقدس را از گلدان بیرون آورده بودند، خصوصیات اخلاقی آنرا نیز الگوی خویش قرار میدادند.  

خلاصه در روایت کلیسای کاتولیک٬ بطور حد اقل سه نفر مقدس بنام ((Valentine یا (Valentinus) یاد گردیده است، که هر سه در روز چهاردهم فبروری به قتل رسیده اند. پس از این دیدگاه میتوان گفت٬ که وجه تسمیه ولنتاین و بزرگداشت آن بیشتر پس منظر مذهبی دارد.

در کشورهای مختلف روز ولنتاین٬ به گونه های دیگری نیز تجلیل میشود. مثلا در جاپان به عوض پسران در روز ولنتاین دختران تحفهٔ خریداری کرده و به دوست پسر شان میدهند. در مقابل در روز دیگری بنام روز (سپید) که در چهاردهم مارچ است، پسران برای دختران تحفه میدهند.

هم چنان در انگلستان و ایتالیا زنان مجرد پیش از طلوع آفتاب در صبح روز ولنتاین از خواب بر می خاستند و کنار پنجره های اتاق شان منتظر میماندند٬ تا مردی از مقابل پنجرهٔ آنها عبور کند. باور این بود٬ که در آن روز اولین مردی که از آنجا عبور میکند در طول یک سال آینده با آن مرد ازدواج خواهی کرد. به این مطلب در نمایشنامه هملت شکسپیر٬ نیز اشارهٔ شده است. هم چنان گویند که کودکان انگلیسی صد ها سال پیش در روز ولنتاین لباس های همانند بزرگ سالان به تن نموده و به خانه ها رفته ترانه سرایی میکردند.

در بعضی کشور ها نیز رسم بر این است که مردان جوان در این روز به معشوقه های شان لباس تحفه میدهند، اگر آن زن لباسی که از طرف مرد برایش تحفه داده شده٬ نزد خود نگهدارد بدین معنی است٬ که آن زن میخواهد به آن مرد جوان عروسی کند.

در چین روز ولنتاین یا روز عاشقان چینی هفتمین روز از هفتمین ماه در تقویم چینی است٬ که این روز فیستیوال دختران نیز نامیده میشود. در این روز مردم به ستاره ها می بینند. دختران دعا میکنند که زنانی خوبی شوند و برایشان شوهرانی خوبی نصیب گردد و بچه های مجرد نیز دعا میکنند که زودتر دختری خوبی یا خانمی نصیب شان گردد. در ولز چین نیز رسم دیگری مروج بود و آن بدینگونه که در روز ولنتاین یا روز عاشقان٬  قاشق های چوبی به یکدیگر تحفه میدادند و روی این قاشق ها تصاویر قلب، کلید و قفل٬ کنده کاری میشد و چنین معنائی را افاده میکرد٬ که گویا "تو قلب مرا گشوده ای" یا "کلید دروازه قلب من به دست تو است."

 بدینطور روز ولنتاین در اوایل٬ از روم آغاز یافته و سپس بسوی فرانسه و انگلستان  وسعت پیدا کرده. بعدها هم به امریکا آمده و امروز در اکثر نقاط جهان از آن جشن گرفته میشود.

در دهه های اخیر٬ در چنین روزهایی که بسیاری موضوعات آگاهانه و بعضی اوقات هم نا خود آگاه بسوی مادیات کشانیده میشود، ولنتاین دی نیز بر علاوه ارزش تاریخی یا مذهبی اش شکل دیگری بخود گرفته و در این روزها بیش از همه فروشگاه های کالا، زیورات فروشی و کارت فروشی ها و غیره مراجع که کم و بیش با این روز سر وکار دارند، تجلیل بعمل میآورند و همه دکاکین و غرفه های شان را بمناسبت این روز تزئین میکنند٬ تا باشد در آمدی بیشتری از این روز داشته باشند و بدین منظور در رسانه های اطلاعات جمعی آنقدر تبلیغ را به راه میندازند٬ که اگر جوانان بیچارهٔ در این روز بنابر مشکلاتی برای معشوقه های شان تحفهٔ  اهدأ نتوانند٬ گویا جفائی در عشق نموده و بعضی اوقات هم سبب جدائی میگردد.

ولی به هر صورت٬ روز ولنتاین در ایام سردی زمستان به جوانان و نوجوانان گرمی میبخشد.

با مطالعه این مطلب میتوان گفت که هر سه نفر که در این روز کشته شده اند، افراد مذهبی و پیروان آئین مسیحیت هستند و هم وجه تسمیه این روز از نام آنها گرفته شده است و بعضی کشور ها هم روز دیگری را بنام روز عاشقان تجلیل میکند. پس این شرط حتمی نیست که تنها در روزولنتاین باید عموم مردم آنرا تجلیل کنند.

 تا این جا خواستیم درمورد تاریخچه این روز که در این سالهای اخیر بازار نهایت گرمی در  بین جوانان و نوجوانان دارد نگاهی داشته باشیم تا آنعده دوستانیکه ازین روز تجلیل بعمل میآورند از پس منظر این روز آگاه شوند و هم اندک چیزی را خدمت خوانندگان نشریه "نور" در مورد این روز عرض توانسته باشیم.

اینکه جوانان ما و یا هم بصورت اخص جوانان و نوجوانان افغانی الاصل ما در کشورهای اروپائی و امریکائی باید این روز را تجلیل کنند یا خیر؟ تصمیمی است که نگارنده این متون همه را بخوانندگان عزیز واگذار می سازد. آنچه که مسئولیت خود پنداشتم خواستم تا حدی ادأ سازم وبس. . .

حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس  

در بند آن مباش که نشنید یا شنید

اما سوال دیگری هم اینجا پیدا میگردد، که آیا باز هم جوانان و نوجوانان افغانی و بخصوص آنعده از جوانانی که افغانی الاصل اند و در کشور های اروپائی و امریکائی زندگی میکنند یا در این جا متولد شده اند چنین روزی دارند که در آن روز به دوستان و عزیزان شان تحایف محبت شان را نثار سازند و یا نه؟ اگر دارند کدام روز است و اگر ندارند ...

با پرسیدن این سوال مقال امروز را هم در همین جا خاتمه میدهیم و به بهانه همین روز از خداوند متعال التجا میبریم٬ که همه عاشقان و دلدادگان حقیقی را به منزل مقصود شان رسانیده و نیات و آرزو های نیک شان را بر آورده سازند.

آینده پر نور و روشن نصیب همه عاشقان و دلدادگان حقیقی باد ! 

 

 


بالا
 
بازگشت