مذاکره، افغان ملتی ها وطالبان

محمد حکیم امینی

         اندیشه های فاشیستی طالبان که از باور های سختگیرانه ء دینی آنها جد است،ریشه های درازی در تاریخ تفکر معاصر افغانستان دارد وبه زبان اقتدار عبد الرحمن خان بر میگردد.این افکار عظمت طلبانه در تاریخ، بگونه های مختلف عرض وجود کرده وتا امروز،ریشه های بیخداری در کشورما،دوانیده است.یک جلوهء آن افغان ملتی ها ونیمرخ دیگر آن گروه نظامی طا لبان است طالبان که ساخته و پرداختهء استخبارات پا کستان وحامیان غربی ان است،با تطبیق همان استراتژی قبلی در بحرانی ترین شرایط تاریخ که پاکستا نیها، از ناسیو نا لیزم پشتون ها بدلیل ادامهء داعیهء پشتو نستان وخط دیورند،نا راضی بودند،به طالبان، رنگ وبوی دینی بخشیده وارد خاک افغانستان کردند و آنها، ترکیب نا متجانسی از ناراضیان حکومت مجاهدین پشتونهای آنسوی سرحد و ملیشه های پاکستانی و جنگ جویان عربی بودند.

      در لویه جرگهء قانون اساسی سال 1344 خورشیدی،که مسا لهء دو زبانگی مطرح شد وپس از بحث ومشاجره های فراوان لفظی میان نماینده گان مجلس، زبانهای پشتو ودری،بحیث زبانهای رسمی وملی مردم افغانستان شناخته شدند،غلام محمد فرهاد، رییس حزب افغان ملت ونمایندهء مردم شهر کا بل ، جرگه را بد لیل اینکه زبان فارسی دری هم بحیث زبان رسمی قبول شد، ترک گفت.فرهاد، که دنباله رو اندیشه های برتری جویی نژاد پرستا نه ء هتلر بود واو را برادر بزرگ،خطاب می کرد،این حرکت او به طبع محمد ظاهر،پاد شاه وقت افغانستان که مشکل دو زبانگی را با پادر میانی میان نماینده گان مردم حل کرده بود،پسند نیفتاد و شاه را ناراحت ساخت.وپس از آن شاه،به افغان ملتی ها،کم لطفی نشان داد.

       پس از کودتای ماه ثور 1357 رژیم خلقیها با وصف آنکه که بیشتر متمایل به ناسیونالیزم پشتونی بودند،حزب افغان ملت را گروه راستگرا وارتجاعی تلقی کردند.وبسیاری از رهبران این حزب را زندانی و از جمله داکتر(یوسف میرنی) رابقتل رسانیدند  و درطی چهارده سال حاکمیت حزب دموکراتیک خلق ،افغان ملیتها ما نند سایر گروههای سیاسی تحت تعقیب و پیگرد قرار داشت و چندان آبروی سیاسی در میان حاکمان پشتون هم پیدا نکرد.و( داپشتونستان زمونژ)،حزب حاکم هم،فقط یک شعار بود.طا لبان که به مسند سیاسی ونظامی این کشور جنگزده تکیه زدند،(1996_2001 م) رهبران این حزب،در داخل و خارج ازکشور، سخنگوی و مدافع سرسخت طالبان شدند وبرای برسمیت شناختن حکومت طالبان در جامعهء جهانی، تلا شهایی بخرچ دادند.و بر نامه های مشخصی برای تصفیه سازی قومی به آنها تدوین کردند که در ولایات پروان، کوهستان بامیان و تخار تا حدی عملی گردید.اما  پاکستانی ها که ازنفوذ ناسیو نالیست های پشتونخواه وتک روی واز کنترول خارج شدن طالبان بیم داشتند،بزودی رهبری طالبان را از افغان ملتی ها روگردان کردند و بسیاری از فعا لان این حزب در پشاور،جلال آباد وقند هار، بقتل رسانیده شدند.عبد الاحد کرزی، پدر حامد کرزی،وعبدالحکیم کتوازی ،و  مجروح از جمله این قربانیان بودند که توسط چریک های حزب اسلامی حکمتیار که متحد طالبان بود،کشته شدند.

    اما اکنون وضعیت طور دیگری انکشاف کرده است.افغان ملتی ها،طالبان وحزب اسلامی حکمتیار با حمایت پاکستان،یک مثلث امنیتی و،قومی را تشکیل داده اند تا با حذف کردن دیگر اقوام و نیروهای سیاسی از قدرت،به اهداف استراتژیک خود دست یابند. انگلیسها وامریکایی هم برای نجات خود از باطلاق جنگ افغانستان ،امروز درافغانستان همین اهداف رادنبال میکنند.باهمین دلیل است که فریاد مذاکره با طا لبان و مخا لفین دولت را حامیان دولت کرزی بلند کرده اند وکاسه ای گرمتر از آش شده اند.

     جالب اینست که اکنون در حکومت آقای حامد کرزی،که از حمایت غربیها،از جمله ایالات متحدهء امریکا وانگلیس برخوردار است،وزمانی این دولتها دشمنان شماره یک نازیزم هتلری بودند ، امروز در افغانستان مهمترین مهره های قدرت دولتی کرزی را،از رهبران همین احزاب، تشکیل داده اند که تصفیه سازی قومی وزبانی درادارات دولتی و ارگا نهای محلی کماکان ادامه دارد. وفرهنگ طا لبانی و قوم ستیزی، جای اشتی ملی را پر می کند.وزارت های معارف، مالیه، اطلاعات وفرهنگ ، لوی سارنوالی ، بانک، اداره امور شورای وزیران، دستگاه ریا ست جمهوری، رادیو تلویزیون ملی و ... نمونه هایی از این تصفیه سازی قومی وبرتری جویی های ملی را تمثیل میکنند.

    یک جنرال ارشد امریکایی در مصاحبه ای گفت که جنگ با طالبان،امنیت را تامین نمیکند.وچهل هزار سر باز نا تو نمی تواند طالبان را به شکست موا جه کند.زیرا سال آینده باز نیرو میگیرند وجنگ میکنند.باید با آنها وارد مذاکره شد.نمایندهء سازمان ملل متحد در کابل نیز از اعلام مذاکره با طالبان حمایت خود را نشانداد.حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان از دیر زمان است که با طالبان،وحزب اسلامی، آماده گی دولت خود را برای مذاکره ،اعلام کرده است.

   البته واضح است که هر دولتی،در صورت بحرانی شدن اوضاع وبه خطر افتادن امنیت کشور، ناگزیر است که با مخالفان مسلح خودمذاکره ومصالحه نماید.ویگانه راه رسیدن به توافق ملی،هم همین مذاکره و مصا لحه است.اما این توافقات و مذاکرات ،روی کدام اصلها ومعیار ها وارزشمندی های ملی باید باشد؟ وکیها در این امر، نقش های کلیدی را دارند،هنوز مشخص نشده است در زمان حکومت چپی ها، رهبران مجاهدان میگفتند که ما، با یک حکومت دست نشانده، مذاکره نمی کنیم.ببرک کارمل ودوکتور نجیب الله، دست نشانده گان روسها اند.باید با رهبران روسها، مذاکره کرد.(بیاد داریم که زمانی استاد ربانی وهیات همراهانش با بوریس یلتسن مذاکره کرده بود) از جانب طالبان تا کنون کدام رهبر با صلاحیت آن آماده گی خود با دولت کرزی را شخصا اعلام نکرده است وفقط  ما،حرف سخنگوی آنهاراکه گاه هم ضد ونقیض است،میشنویم.باهمین استدلال اکنون طالبان هم باید با انگلیس ها وامریکاییها، وارد مذاکره شوند که اختیار دار کل، انها اند.نه کرزی! وما می بینیم که حامد کرزی تا سطح یک سخنگو، موقف خود را پایین می آورد وحاضر به مذاکره میشود.

           با طالبان مذاکره کردن،بمعنی مذا کره کردن با القاعده هم است.زیرا که القاعده پشت سر طالبان سنگر گرفته اند وآنها را حمایت لوژستیکی ومالی میکنند.وسرباز،هم میدهند.در سالهای گذشته، رهبران طالبان وگلبدین با قاطعیت وصراحت اعلام نمودند که حمایت القاعده وبن لادن را پشت سر خود دارند.چونکه سالها او وجنگجویان اورا در افغانستان،پناه گاه دادند وجنایات یازدهم سبتمبر هم، از همینجا منشاء گرفت.پس از آن بود که امریکایی ها ،ملیون ها دالر جایزه برای دستگیری بن لا دن،ملا محمد عمر وحکمتیارو دیگر رهبران القاعده وطالب گذاشت.اگرچنین سیا ستهایی جنبهءعملی بخود بگیرد،وپای مذاکره درمیان بیاید، نخست باید القاعده و سران طا لبان ازلست ترو ریزم که به تصویب کانگرس امریکا رسیده است واروپایی ها هم بهمین منظور با امریکا برای سرکوبی تروریزم پای شان به افغانستان کشیده شده است، بیرون کشیده شوند.و مذاکره با آنها را، وجههء قا نونی بدهند و سپس، وارد بحث ومذاکره شوند. اما امروز ما میبینیم که دولت آقای کرزی،بدون درنظر داشت آن پرنسیپها هرروز به آنها زمینه نزدیک شدن به قدرت را مساعد می سازد. اولسوالیها و ولا یات جنوبی وشرقی را عملا در اختیار و تصرف آنها گذاشته اند گرو گان گیری ها معا مله کردن و باج دادنها،آزاد کردن،زندانی های طالبان،مقرری ها در مقامات بلند دولتی واداری ،واعلام مذاکره هاهمه پروژهء مشترکی هست که به درخواست آنها،عملی میگردد تا افغانستان به یک نظام تو تالیتار قومی،کشانیده شود و دو باره سیا ست زمین سوزی وکشتار و تصفیه سازی های قومی و زبانی را زنده کنند.

        از پیشنهاد های آقای کرزی ومتحدین غربی آن در با مذاکره با طالبان،معلوم نیست که کرزی ومتحدین آن روی کدام مسایل مهم ملی به توافق خواهند رسید؟ آیا امارت اسلامی طالبان را بحیث رژیم سیاسی افغانستان می پذیرند واگر بپذیرند، نتیجهء دست آورد های به اصطلاح دموکراتیک ( ریاست جمهوری، پارلمان، آزادی زنان، ومطبوعات و.) که از نتیجه تلاش جامعه بین المللی بو جود آمده اند، چه خواهد شد؟ ویا اینکه طالبان ومتحدین آن،به رویا های اسلامی خود پشت پا خواهند زد؟ طالبان نخست اینکه اصلا به اختیار خود نیستند وجلو ایشان بدست پاکستانیها است وثا نیا با نظام دموکراتیک ، زنده گی شهر وندی ، تشکیل پارلمان ودیگر نهاد های دموکرا تیک اصلا باورمند نیستند ونظام کاملا اسلامی ای را می طلبند که درآن شریعت،حکومت نماید.وثا لثا آیا مخالفان طالبان که در گذشته گوشت جان یکدیگر را با دندان وانبور کندند وخوردند! و از کشته ها پشته ها ساختند،به این امتیاز گرفتن های طالبان، موافقت خواهند کرد؟ و یا اینکه مردم ،جنگ های خونین و فاجعه بار دیگری را در انتظار باشند؟ انکشا فات سیاسی آینده، به این پرسش ها پاسخ خواهد گفت.

________( سبتامبر 2007 )

 


بالا
 
بازگشت