حشمت الله آروین

 

پرویز مشرف در آستانه تهدید از سوی مخالفان

 

حکومتی که  زیربنا و بنیاد ساختار نظام سیاسی آن براساس ایدئولوژی روشنگرایی  بنا نشده باشد کوشش میدارد با اعمال خشونت بالای ملت ومردم مظلوم توصل با قوه ای نظامی و تروریستی حکمروائی کند.  آنها نه تنها در داخل کشوربلکه  میخواهد  خارج از مرزها اندیشه وافکارعقیده وئی افراطيگرائی را رونق بخشند . این نوع حکومات ، دانشمندان ، روشنفکران و صاحب نظران سیاسی را که از  پدیده های نوین  براساس علوم جامعه شناسی که دموکارسی را حمایت میکنند سرکوب واندیشه های مترقی وآزادی خواهانه آنهارا راکه ظلم واستبداد فاشیستی  را  محکوم میدارند ، از بین ببرند . وجود روشنفکران جامعه  که در ساختار نظام سیاسی ممد و ضروری میباشد با تهدید خطر ازطرف زمامداران فاشیست سرکوب می شوند . دولتداران کهنه فکر،متعصب وتنگنظر بمنظورحفظ مقام وبقای خود اقدام با ایجاد باند های تروریستی میکنند وانها را بمثابه کالای صادراتی درجهت اعمال خرابکارانه خارج از مرز ها اعزام میدارند.  ارزش های انسانی وایمانی را نادیده وروی آن خط بطلان میکشند ، دست به قتل وقتال  میزنند وخون مظلومان بیگناهان را میریزند. ملت واقشارجامعه ازچنین یک نظام مستبد فاشیستی بتنگ میآیند وتشنه ای دموکراسی و جامعه مدنی  میباشند که مساوات برادری وبرابری  وآزادی های فردی را بر اساس قانون ومنشورآن تضمین و آنرا گسترش میدهد. بنا برویت همین منطق حکومت پاکستان جنبش های مترقی ودموکراسی  را سرکوب نموده ، نميگذارد آنها وارد صحنه سیاسی وشامل دستگاه های دولت شوند . نظام مستبدکه از سال 1947با اینسوبوسیله بریتانیا کبیرکه یگانه مدافع وحامی ساختار نظام سیاسی حکومت پاکستان است حکمروایی دارد .  مبارزه و مسابقات قدرت طلبی وقدرت نمائی میان پرويز مشرف ورقبای گردن کلفتان آن نواز شریف رهبرتندرو حزب مسلم لیک وخانم بوتو زنگ خطری برای پرویز مشرف است.   

تغیر نظام سیاسی در پاکستان دیمأ بوسیله کودتاچیان نظامی به راه انداخته شده  و میشود، ملت ومردم هیچ گونه  تشریک مساعی درهمچوموضوعات و تعدیلات که به سرنوشت خود  و کشور شان  درعرصه های اجتماعی،اقتصادی ،سیا سی وابستگی وارزش مستقیم  دارد سهیم نیستند ، حکومت نظامی از بذل تاسیس آن  تا امروز هر آنکه با زورقوای نظامی قدرت را غصب وبدست آورده اند ، گسترش استراتژی  نظام سیاسی مستبدانه را  بمنظور حفظ مقام در ماورای حیطه قدرت خویش داشته ، شعورو افکارایدئولوژی سیاسی  نهاد های جامعه فردای نوین که الهام دهنده تحکیم  دمکراسی  است زیر فشار های افراطيگرایان سرکوب میشوند . اما آنچه که  امروزحکومت پاکستان را بسوی بد بختی و قهقرا بپیش می برد فرهنگ اعتیاد فساد ودهشت  نظامیگری است که  کشور رادرلبه پرتگاه سیاسی ،اجتماعی ومذهبی  قرار داده است.  خشونت وخصومت ها ی سیاسی ،مذهبی بشکل فرقوی درجامعه رو به  افزایش است.  مخالفین طراز سیاسی مشرف عبارت است خانم بینظیربوتو و نواز شریف که در جهت اتحاد و وحدت ، منشور دموکراسی را عنوان کردند و در ماه مارچ 2007  آنرا درلندن به امضا رسانیدند و روی مبارزه مشترک علیه مشرف واشتراک شان درانتخابات سال روان بتوافق دست یافتند. فعالیت مخالفین برای سرنگونی مشرف اززوایای مختلف سیاسی که ریشه تندروان نام نهاد اسلامی دور آنراحلقه زده وضع امنیت وثبات را درپاکستان بطرف هرج ومرج سوق میدهد . گرفتاری افتخارمحمد چودری رئیس دیوان عالی و قاضی احمد خان نمونه ای از مخالفت های سیاسی است که آغاز کاراست . ممکن پرويز مشرف وضع وموقعیت سیاسی خود را کاملأ درک کرده باشد و برای بیرون رفت ازاین تنگناه سیاسی وخطرات آن چاره واندیشه های که بتواند فعلابر سر راه آن باضمانت و مطمین استفاده نماید تا قبل از غلبه ای مخالفین آن ، مشرف بمنظورکسب حمایت وپشتیبانی جامعه ای جهانی باید برای حفظ بقای خود درمبارزه باتروریزم صادقانه عمل نماید واز سیاسیت دوگانه که شدید ترین عواقب ناگوار را درقبال خود دارد جدأ بپرهیزد .     

پرویزمشرف در زعامت نواز شریف  ، رهبر حزب تندرومسلم لیک بحیث جنرال نظامی ایفای وظیفه مینمود دراواخرسال 1999  کودتا  نظامی بدون خون ریزی را علیه نواز شرف انجام داد ، وی را از قدرت خلع و درتبعید کشانيد.  قابل یاد آوری است که در قوای نظامی پاکستان همه افسران وعساکر آن از جمله ای تندروان وافراط گرایان متعصب هستند که بالای همه امورا ت کشوری تاثیرات بسزایی دارند ، آنها ملت ومردم را نمیگذارند آزادانه وبدون ترس وهراس در مقابل خواسته های اجتماعی سیاسی ومدنی شان  دورازمداخله نظامی وارد عمل شوند.   قدرت مطلقه  در دست همین  نظامیان متعصب  و آ ی اس آی است و آنها شرايطی را بار آورده اند که ملت کاملأ ازحق و حقوق سیاسی اجتماعی ومدنی خود محروم اند،  حق بیان و آزادی قلم ومطبوعات مستقل برای  نهضت وجنبش های مترقی وآزادی خواهان دمکراتیک  اصلأ وجود ندارد ، حکومت نظامی پاکستان فضای زند گی را برای ملت خویش بمثابه زندان وجهنم ساخته ، مردم و ملت آن از نظامیان کهنه فکر ومتعصب بیزار وبه ستوه آمده اند .  در پاکستان تاالحال هیچ نوع جنگ و خون ریزی  برادرکشی و وتجاوزخارجی صورت نگرفته است ، اما دیده می شود که مردمان این کشور زن ومرد آن با اطفال شان  از حکومت نظامی بیزار آمده اند وفرار رابر قرار ترجیح وبه کشور های اروپا امریکا و کانادا و بعضی کشور های دیگرپناهنده ومهاجر می شوند. ا گر درپاکستان قانون اساسی که متضمن آزادی های سیاسی ، مذهبی ، اجتماعی، مدنی آزادی مطبوعات آزادی قلم   وجود می داشت هرگزبرای  پاکستانی ها بهانه فراروجود نمیداشت . جای تأسف است که امروزحکومت پاکستان بدست  چند نفر انگشت شمارکه مغایرپرنسیب اندیشه های  آزادی خواهان  است قرار دارد .  حکومت دکتاتور پاکستان نتنها نظام پاکستان را بالای ملت خود خفه کن بلکه اوضاع وجو سیاسی جامع جهانی را نیز برهم زده است. اگردرپاکستان نهضت وجنبش های دمکراتیک وآزادی خواهان مترقی وجود میداشت  پاکستان  لانه تروریست ها شده نمیتوانست و اين تروريست ها به کشورهای همسايه و بخصوص افغانستان صادر نميگرديد..

اکنون ، این وظیفه سازمان های بین المللی است ، همانطوریکه تجاوز قشون سرخ شوروی سابق را درافغانستان مکررآ و پیوسته محکوم میکردند و خروج هرچه سریعتر آنرا ازافغانسان  بدون قید وشرط تقاضا میداشتند چرا این بارمانند گذشته ها سازمان های بین المللی بخصوص سازمان های اسلامی اعمال تروریستی دهشت افگنان را که حکومت پاکستان در عقب آنها قرار دارد  قطع نامه های در محکومیت پاکستان صادرنميککند. چرا از حکومت نظامی پاکستان تقاضا نمیشود که از حمایت تروریست ها دست بردار شود. . اگر همچو حرکت و اقدام مثبت و فعال از طرف سازمان های بین المللی وسازمان های اسلامی برگذار و راه انداخته شود وبالای حکومت پاکستان فشار وارد شود تا از مداخله وحمایت از تروریست ها خود داری ودست بردارد با یقین کامل موفقیت وپیشرفت های مزید درزمینه حاصل میگردد . پرويزمشرف، نواز شریف وخانم بوتو  درطی سه دهه به هزارها اعمال خراب کارانه تروریستی را نه تنها درافغانستان بلکه در سراسر جهان راه اندازی کرده اند و میکنند.  این دلالان و تاجران تروریست ها باید به ا نزوا کشانیده شوند.  این وظیفه ایمانی و اسلامی را باید مردم و ملت زیرباررفته ای پاکستان نیز با شعور سیاسی وعلمی راه اندازی کنند خود را از قید وبنداستبداد وظلم آزاد سازند.  برای یک حکومت انتخابی و مردمی که مورد اعتماد جامع  جهانی واقع شود اقدام نمایند. امروز حکومت  پاکستان در بین جوامع جهانی هیج گونه حیثیت و وقار را ندارد ، جوامع جهانی پاکستان را بحیث لانه ای کشور تروریستها می شناسند.  آیا این توهین بزرگ را ملت مظلوم زیر بار رفته ای تروریست ها  چطور قبول میکنند؟  چرا شعور سیاسی را رشد نمیدهند چرا استعداد های ارزشمند ونهاد های مترقی نتوانستند از زیربار استعمارخود رانجات دهند . ملت مظلوم که همه روزه درفکر فرار از کشور شان است چرا خارج از مرزها برای یک حکومت مردمی ودموکراتیک باهم بسیج نمیشوند ؟  راه شهامت حماسه آفرین را در مقابل ظلم وبی عدالتی واستعمار از افغان های اصیل ونایاب بیاموزند که در ادوار تاریخ هرگز غلامی ومزدوری را نه پذیرفته اند ، مرگ را نسبت به بردگی ترجیح میدهند . از خود رسا لت های شیر دلی وقهرمانی های بجا گذاشتند ، ملت سرفرازوقهرمان افغانستان جایگاه شیردلان و زنجیرشکن ، سنگر مبارزه بی امان را در برابر هرنوع ظلم استبدا دهشت وحشت با غرور وحماسه آفرین با نیرو قدرت والاهمت حفظ وعلیه آن  پیکار رزمیده ومی رزمند  ، دشمن رازبون ونابود ساخته و میسازند. جامع جهانی مبارزه با تروریزم  در مدت پنچ سال نه از لحاظ نظامی ونه ازلحاظ سیاسی کوچکترین پیشرفتی را نتوانست به جهانیان به اثبات برسانند . سازمان ملل متحد وجامع جهانی مشترکأ برای محو کامل تروریست ها دست با دست هم دادند  تا درمقابل این پدیده شوم  قاطعانه با اقدام نظامی وارد عمل شوند،  اما متاسفانه تا الحال هیچگونه روزنه ای امید که قابل چشم دید باشد به چشم نمی خورد . ترس و وحشت فزاینده از ناتوانی قوای متحدین یا ناتو دربین مردم برسرزبانهاست . هریک اندیشه های خاصی خود را دارند وبروی جو سیاسی بغرنج  تبادل افکار میدارند.  بعضی ها ازظهور مجدد طالبان سخن می گویند ،  بعضی ها حکومت آقای کرزی را در مورد انعطاف پذیری آن با مخالفین متهم میکنند وبعضی تحلیل های دیگری دارند. اما از دیگاه بنده، ظهور طالبان بمثابه فواره ای است که بلند میرود و دوباره واژگون میشود.  ظهورمجدد طالبان از هرجهت نه برای ملت افغانستان ونه برای جامع جهانی قابل قبول است . غلبه ویا پیروزی بالای طالبان ، زود ویا دیربدست آمدنی است اما مشکل وپرابلم عمده استراتژی نا موزون زمامداران سیاسی مبارزه با تروریزم است که مبتنی بر اهداف وپالیسی متضاد که دارند و نمیگذارند سنگر اتحاد وحدت علیه تروریست ها در چهارچوب میثاق اصلی آن شکل بگیرد.

پس بهتر است قبل از شیوع  بیماری، انجام عمليات وقايوی آن ضرور است  .   پاکستان که بدست خود  آتش را در داده است و  فردا به آن جواب گو خواهد بود و شعله های آن همانطوریکه شوروی سابق را در کام خودکشانید ممکن پاکستان را خاکستر و دامنگیر خودش خواهد شد موضوع را مطالعه وبا مسؤلیت توجه را به آن مبذول بدارد.  در این صورت امکانات موفقیت وپیروزی مبارزه با تروریزم  بوجود خواهد آمد .  ناظران سیاسی و دانشمندان  نظریات مختلف را درمسایل جاریه ابراز میدارند چنانچه آقای سلیک هارسیون مدیربخش آسیایی مرکزتحقیقات سیاسی بین المللی در مقاله تاریخ 23 فبروری در روز نامه ای انترنشنل هراله تریبون نوشته است،  روابط بین ایالت متحده وپاکستان را از دید انتقاد برسی کرده وازکمک های پولی واشنگتن به پاکستان بحیث وسیله فشار یاد میکند ، هارسیون عقیدهدارد: هنوز معلوم نیست که اسلام آباد خود طالبان را پشتیبانی میکند ویا حکومت پاکستان کمک های مسلمانان تندرورا به طالبان که حکومت از او حمایه میکنند نا دیده میگرد.

البته هرکه از دید گاه تحلیل سیاسی  نظر مشخصی  را پیرامون موضوعی بحث در رابطه بمسایل طالبان  وحل اين معضله ، نظریاتی متفاوت را ارائه میدارند. کمک ها اشکال وانواع مختلف دارد :   کمک اقتصادی ، کمک سیاسی ، کمک نظامی ، کمک در زمینه ای تبلیغ وترویج ، کمک جهت تشکيلو  ایجاد باند ها درساحات ، کمک برای فراهم آوری تسهيلات ، وسایل وامکانات و...  بنأ اگر طالبان والقاعده بدون مجوز ، اين کمک ها را که عمدتأ درتحت کنترول  صلاحیت حکومت پاکستان است   بدست آورده نمیتوانست چطور بتداوم عمر آنها منجرشد ؟  حکومت پاکستان برخلاف اعطا کمک پولی را به طالبان ، کمک پولی را از طالبان از پول های جمع آوری شده مسلمانان  بدست می آورد ودر مقابل سلاح و مهمات جنگی را بالای آنها بفروش میرساند . چون سلاح ومهمات فرسوده وکهنه در انبار ها ی پاکستان تراکم نموده و ا مکان فروش صادر آن به خارج از لحاظ کیفیت ارزش آن درسطح کاملا پائین قرار دارد.  بنآ ناگزیر طالبان را بهترین بازار فروش سلاح های فرسوده وتراکم یافته خود میداند و با یک تیر دو فاختک را شکار میکنند یعنی که هم طالبان را تقویه وحمایت مکنند و هم سلاح های متراکم شده ومواد منفلقه ویا انفجاریه را بفروش میرساند.    .

آقای هارسیون عقیده دارد، هنوز معلوم نیست که اسلام آباد خود طالبان راپشتیبانی میکندویا حکومت پاکستان کمک های مسلمانان تندرو را به طالبان که ازحکومت اوحمایه میکند نا دیده میگیرد.

تحلیل بنده درمورد : حکومات پاکستان صاحب قدرت و صلاحیت های نظامی سیاسی اقتصادی است که نظام وامور دولت داری را درتحت قدرت واداره ای خود دارد وبالای همه امور کشور مستقلانه مطابق به قانون اساسی آن عمل مینماید وهیچگاه هرج ومرج غیر قانونی را مجاز نمیداند آنچه که مغایر اصول پرنسیب قانون ، اقدام ویا عمل کند محکوم وآنرا مطابق بحکم قانون مجازات میدارد بنأ پاکستان از لحاظ نظامی سیاسی اقتصادی صاحب صلاحیت وقدرت است.  اگر همکاری حکومت پاکستان ازگروه تروریست ها وطالبان نباشد حملات طالبان وتروریست ها ، جامع جهانی را علیه خود بسیج نمی ساخت .

آقای هارسیون به کنگرس ایالات متحده امریکا پیشنهاد میکند انکشاف سیاسی رادر پاکستان به سمت تشکیل یک حکومت غیر نظامی تقویت بکند اگرجنرال پرویزمشرف خود را برای ریاست جمهوری نامزد کند باید اول از مقام فرماندهی کامل ارتش کناربرود از این گذشته باید به بی نظیر بوتو ونواز شریف سیاستمداران ونخست وزیران سابق پاکستان اجازه کاندید را در مقابل خود بدهد.                  

نظر آقای هارسیون در مورد یک حکومت غیر ناظامی درپاکستان کاملأ منطقی است اما در مورد باز گشت افراط گرایان تندرو همانند نواز شریف وخانم بوتو این دو سیاست مداران بیشتر از آقای مشرف اعمال خشونت وخصومت را با حملات تروریستی ومداخلات نه تنها در افغانستان بلکه درجهان درابعاد گسترده ترتشدید نموده اند و خواهند نمود.  این دو شخص بیشتر از آقا مشرف تند رو وافراط گرا و مسؤل  جنایات فراوان در قضایای افغانستان هستند.  آیا پاکستان دیگر دانشمندان و سیاستنداران شايسته ندارد که اندیشه وایدئولوژی نوگرایی را جا نشین آيديالوژی رژیم موجودبسازد ؟ چرا نظام سیاسی بطور انحصاری  صرف به  سه شخص  نواز شریف ، بوتو ، ویا مشرف ازیک دست بدست دیگر قرار بگیرد . آیا نهاد های مترقی و ناسیونالیست که  تشنه ای دموکراسی طرفدار لغو حکومت نظامی باشند در پاکستان وجود نه خواهد داشت ؟

 

                                                                     

حشمت الله آروین

13 مارچ

 

 


بالا
 
بازگشت