گزارشی ازسفر به کابل

 

پس از مدت چهارده سال تصميم گرفتم تا به کابل سفر نمايم.  جهت خريداری  تکت ، از طريق انترنت به نمايندگی های شرکت آريانا مراجعه کردم ولی جواب مثبت بدست نياورم. بعدا متوجه شدم که در پائين آدرس هر نمايندگی شرکت آريانا درخارج ، آدرس اجنت و يا کميشن کارشرکت نيز درج گرديده است که درحقيقت مشکل کشاست. با يک ای ميل و تماس تيلفونی با کميشن کار مشکل حل شد و فردای آنروز از نمايندگی آريانا در استانبول ای ميلی دريافت کردم که بتاريخ 12 جون تکت برايم « بوک » شده بود.

روز سه شنبه 12 جون به دفتر تکت فروشی آريانا در ميدان هوايی استانبول مراجعه کردم،  تکت خود را تسليم شدم و پس از ساعاتی  همراه با سايرمسافرين جهت پرواز آماده شدم و جهت تسليمی بکس های مان درصف ايستاديم. عدهً از مسافرين که بکس های  سنگين و زيادی داشتند در گوشهً جداگانه منتظر تشريف آوری نماينده آريانا بودند. هنگام ورود نماينده آريانا ، نخست بکس های اين آقايون بدون وزن راهی هواپيما شد و ديگران براساس نوبت پس از « تول و ترازوی » اموال شان بطرف دروزاه خروجی ميدان براه افتادند. درطول راه با خود گفتم که جناب آتش ، سابق رئيس شرکت آريانا ، شصت مليون دالر اين شرکت را مانند داراي شخصی اش به امريکا انتقال داد واکنون در امریکا زندگی میکند وجناب قاسمی وزير سابق ترانسپورت نیز  ، مليونها دالر را بحساب شخصی شان انتقال دادند. اينک پسماندهً دزدان کلان ،نمايندگان کنونی این شرکت بدنام  هستند. عمل کارمندان اين نمايندگی ، گوشهً ازکارنامه های  مامورين دستگاه دولت افغانستان  بحساب ميرود.

 بهرحال ،هنگاميکه به درخروجی ميدان رسيديم ، مدتی منتظر مانديم تا اينکه نماينده آريانا ومقامات امنيتی ترکيه با تعدادی از افغانان رسيدند. اين افغانان افسرده دل که تعداد شان به 150 نفر ميرسيدند ، جوانانی بودند که درترکيه و يونان بازداشت شده بودند واکنون  زیر نظارت قوای امنيتی ترکيه به افغانستان برگشتانده می شدند. اين جوانان وطن که ازمناطق مختلف کشور و ازهمه گروههای قومی وطن واحد ما بودند ، هرکدام داستان خودش را داشت. هريک مدت يک تا سه سال را با مشکلات فراوان از افغانستان تا ترکيه و يونان برای رسيدن به اروپا سپری نموده بودند. عجيب تراينکه پول تکت ايشان يا توسط خودشان و يا توسط يکی از اقارب شان  پرداخته شده بود.

سرانجام هواپيما به فرودگاه بين المللی کابل  برزمين نشست. هنگام خروج از هواپيما ،فرودگاه کابل و منظرهً خشک و ويران آن توجه هر مسافر تازه واردرا به گوشه ای از چهره اصلی پايتخت کشور جلب میکند. وقتيکه داخل سالون ترانزيت شديم وضع بدتر از آن می نمود که کسی تصورش را کند. ساختمان آن ازهرجهتی و ازهر منظری که به آن نگاه میکردی  بيشتر به دالان شباهت داشت، تا سالون ترانزيت فرودگاه بين المللی يک کشور « نمونه» درمنطقه.  فراموش نشود که مسافرين خاص و وابستگان دولتمردان حاکم مثل مسافرين بی واسطهً چون من نياز به ورود به سالون و مقررات از قبيل چک وکنترول اسناد سفر و ... نداشتند، آنان مستقيما از فرودگاه به سوی مقاصد شان رفتند. بالاخره بعد از تحويل گرفتن وسايلم می خواستم هر چی زود تر از آن سالون بيرون شوم . بستگان و آشنايان مسافرينی که جهت پذيرائی آمده بودند هم به دو گروه تقسيم می شدند، کسانيکه واسطه داشتند داخل سالون ترانزيت فرودگاه آمده بودند، مگر آنانی  که واسطه نداشتند و از زمره اکثريت محروم وفقیرجامعه بودند زير آفتاب سوزان تموز کابل که حرارت آن تاسی وپنج درجه سانتی گراد می رسيد در حدود دوتا سه ساعت منتطر مانده بودند.

پنج سال و اندی از حاکميت دولت جمهوری اسلامی به رهبری کرزی و شرکأ می گذرد. دراين مدت رسانه های غربی و مبلغان درون حاکميت گوش مردم را کر کردند که افغانستان پس  از فروپاشی امارت اسلامی طالبان و دموکراسی به شاهراه تمدن و ترقی درحال حرکت  شتابنده است. شايد این هیا هو وتبلیغات کرکننده رسانه های گروهی داخلی وکشورهای اروپا وامریکا برای ساده دلان بازار سياست و آوا رگان تا حدی دلگرم کننده باشد ، ولی اکثريت عظيم  توده های مردم که خود شاهد نزديک واقعيت های جاری استند و هنوز از برکت حاکميت دموکراسی اسلامی حتا  قادر به تهيه يک وقت غذای کافی برای خود و فاميل های شان نیستند و درفقرسیاه ، بیکاری ،بیماری ، بی سرپناهی  ونابرابری حقوقی وبی باوری به فردا زند گانی تلخ دارند  ، به ريش اين قافيه بافان بازار تز وير و ريا وتبلیغ  می خندند و نفرين ابدی  نثار شان می کنند.

درشهر  کابل که مرکز حاکميت دولت است چندان  امنیت قابل اعتباری  حاکم نيست . احزاب اسلامی شريک حاکميت کماکان و عليرغم نفرت عميق مردم از آنان  ،فاکتور اصلی قدرت را می سازند. تازه بدوران رسيده ه گان که از برکت غنایم باد آورده،   تجارت ، چپاول و غارت هست و بود توده های مردم  از موقعيت اقتصادی غول آسا برخوردار شده اند، بر روی ويرانه های کلبه های گلين ومحقر زحمتکشان با توسل بزور قصرهای افسانه ئی بنا کرده اند، نه يکی نه دوتا بلکه بيشمار...  اما دولت در اين زمینه هيچ کار عام المنفعه  وچشمگیری  انجام نداده است. قرار آمار ابلاغ شده از جانب مسؤولان شهرداری کابل در حدودی ۵ ميليون جمعيت در کابل زندگی می کند. شهر کابل در حقيقت به يک ويرانهً شبا هت دارد  تا به يک شهر مدرن وعصری . هنوز درشهر کابل آب آشاميدنی کافی وجود ندارد. مردم شهر جهت رفع نيازمندی های شان از آب های آلوده  وغيرصحی استفاده میکنند، که این خود زمينه ء  شيوع انواع  بيمار یها ی مزمن  را فراهم میکند.   شهر کابل به موزیم  وسایط موتری گونا گون دارای  اشترنگهای چپ  وراست جهان مبدل شده است. اشارات ترافیکی و مقررات ترافیکی  هنوز هم جلو ه های دلخراشی دارد بگونه ً احزاب چپی وراستی وتنظیمی در جاده ها ی شهر برخورد  وسرو وسینه ودست وپای  یکدیگر را  خون آلود  میکنند. 

يکی از ابزار تبليغاتی دولت کنونی و حاميان آن درسطح جهان بهبود وضعيت زنان در افغانستان است. ولی در کنار سنگسار و خودسوزی های  پرخاشجویانه زنان و دختران جوان که هرروز خبر آن از گوشه و کنار کشور به گوش می رسد، اپارتايد جنسی درکشور از آنجمله درشهر کابل  جلوه های غم انگیزی دارد. زنان هنوز از ترس و همچنين به دليل سلطه ً راه ورسمهای خرافی وضد دینی  حاکم برجامعه از حضور اجتماعی گسترده محروم اند. به مساجد ومرکز فرهنگی آزادانه رفته نه میتوانند. اگر ديروز اپارتايد وتبعیض جنسی قادر بود صف زنان و مردان را در بس ها از هم جدا کند امروزعملأ تلاش صورت می گيرد تا اين اپارتايد جنسی را حتی در مراکز عالی تحصيلی نيز گسترش دهند و تحميل نمايند.

در دوران حاکميت احزاب اسلامی در کابل، به مراسم عروسی که در سالون ها و هوتل ها برگزار میشد ؛ اگر  صفوف ز نا ن و مرد ان  شرکت کننده در مراسم  ، تنها  با کشيدن يک پرده در وسط سالون از هم جدا میگردید . ولی امروز از برکت دموکراسی اسلامی و از برکت آزاد سازی ، محافل عروسی، به طور عموم، در دو سالون جداگانه مختص زنان و مردان برگزار می شود.

با وجود تبلغات و هياهوی کرکننده مطبوعات انجویی ومبلغان دولت اين نمونه ها نشان می دهند که افکار زن ستیزانهً طالبی و قرون وسطائی تا چی حد ومرزعجيبی برجامعه  بلادیده  ما  سیطره يافته است. بر بستر همين افکار واپسگرایانهً حاکم حتا خانواده های روشنفکرکه قبلا آزاد یهای نسبی داشتند ، امروز تحت تاثير فضای عمومی ، به زنان و دختران شان محدوديت هائی را تحميل می کنند. هرچند که هيچ مرجع رسمی ومحتسبی  برای اعمال اپارتايد جنسی  وجود ندارد.

گروهی صاحب همه چیز و گروهی فاقد همه چیز هستند .

 در شهرکابل و حومه خبرچندانی از بازسازی بچشم نميخورد. تنها در محله هائی که دولت و نيروهای خارجی در آن مستقر بودند بازسازی انجام شده است. ويرانی،  بدبختي، فقر و فحشا در گوشه وکنار شهر کابل و ساير شهرهای نزديک به کابل به وضوح  ديده ميشود.


ـ
ازاقشار ولایه ها ی متوسط جامعه  شنیدم که در هرگوشه ای که کشت ، تولید،  انتقال وتجارت تریاک  آزاد است قیمت تریاک وهیرویین ، توسط نيروها خارجی بخصوص نيروهای امريکايی ، انگلیسی وکانا دایی تعيين ميشود.  فروشند ه گان افغانی بهيچوجه کنترولی بر فروش مواد مخدر ندارند.  امريکائيان، سران دولت کرزي، مجاهدين و نيروهای آنان، بقايای طالبان و القاعده همه در ترويج و افزایش تولید  خشخا ش و  مواد مخدر در افغانسنان با هم همکاری می کنند. اگراداره های مبارزه با تولید وقاچاق مخدر دولت واقعا  مخالف ترويج و تجارت  مواد مخدر هستند ،  پس چرا کشت و فروش  وانتقال مواد مخدر حتی از زمان حکومت طالبان هم بيشتر شده است. چگونه اين مقدار بزرگ توليدی به سهولت از افغانستان به امريکا و اروپا منتقل ميگردد. پرواضح است که نظاميان امريکايی، انگلیسی  وکانادایی ، رهبران مجاهدين و طوريکه بارها توسط  جنرال امین الله  وداکترعلی احمد جلا لی وزیر داخله گفته شده ، مقامات عاليرتبه دولتی و نزديکان کرزی دراين شغل پردرآمد  دست قوی داشته اند  .

ـ  وجب وجب شهرکابل ، بشمول مراکز تفريحی ،صحی و ساحات سبز ... توسط شاروالی بفروش رسيده است. حومه های شهر کابل توسط اشخاص با نفوذ جهادی تصرف و به قيمت گزاف بمردم بفروش رسيِده و ميرسد.

ـ  سکتور دولتی از جمله معادن ، دستگاههای ساختمانی و تصدیهای دولتی ... به ارباب قدرت و سرمايه به قيمت های بسيار ناچيز بفروش ميرسد.

ـ  در دوران اقامتم در کابل ، سه انفجار بوقوع پيوست و دلخراش ترين آن در نزديکی قوماندانی ولايت کابل بود که باعث کشته شدن سی و شش تن ازشهروند کابل گرديد . دراين مدت ، شهرکابل دوبارشاهد حملات راکتی بود که خسارات جانی در بر نداشت . همچنين ، در اين مدت سه سرقت مسلحانه و يک اختطاف صورت گرفت. اختطاف اطفال سرمايه داران شکل معمول را بخود گرفته است. يک هفته قبل از ورودم به کابل ، پسريکی از دوستانم در بدل ... دالر رها گرديده بود. برادرش برايم گفت : برادرم را از سرک تايمنی ربودند ، دهانش را با پلستر بستند و او را در يک بوجی در زير چوکی موتر شخصی گذاشته به شمالی انتقال دادند. روز بعد برای ما نامه نوشتند و تيلفون کردند و خواهان پول شدند. زمانيکه موعد معين بسر رسيد و از ما جوابی دريافت نکردند ، دو نارنجک بخانهً ما پرتاب کردند که باعث خسارات مالی گرديد ولی تلفات جانی  ببار نياورد. بالاخره پدرم مجبور شد تا پول مورد نظر را بپردازد و برادرم آزاد گردد.
پس از
اشغال ، حضور ونفوذ امريکا  وکشورهای عضو ناتو وشرکاً به افغانستان  هرج و مرج ، قانون شکنی ، غصب دارایی مردم وتعرض برجان مال وامنیت شخصی مردم  جلوه های دلخراشی دارد. مقامات بلندپایه خودرا در برج وباره های پولادین نهان وجدا از مردم زنده گی میکنند.  هنوز خلاف تبلیغات رسانه های گروهی داخلی وجهان حاکمیت ملی عملا به  مردم افغانستان  انتقال نیافته است ومردم از نبود دولت ملی  عذاب میکشند.  برسرنوشت مردم کشورما درعمل مقامات بلند پایه لشکری و دیپلوماتیک امریکا، امریکاییان واروپاییان افغان تبار حکومت میکنند. تمامی نيروها، اعم از امريکائیان  تا طرفداران طالبان، القاعده، نيروهای ايساف ومقامات بلندپایهً دولت هرکدام برای رسيدن به اهداف خود به غارت، چپاول و ويرانی و مردم آزاری دست ميزنند.

باهمه كارهای انجام يافته تصورمی شود که تارسیدن  به مقصد نهايی استقرار یک نظام پایه دار دموکراتیک  هنوزفاصله بسياری داريم، وضع  اجتماعی اقتصادی  وسیاسی  نسبت به دوران  حاکمیت جمهوری دموکراتیک افغانستان  نه تنها  بهبود نیا فته است بل درموارد بیشماری جامعه سمت وسوی قهقرایی دارد. بیک سخن،  اگرازشرح جزئيات قضايای كشوربگذريم ، اين مسئله بعنوان يك موضوع محورمی تواند به ميان آيد كه افغانستان هنوزفاقد يك حكومت كارآمد، بادرايت وقاطع مي باشد.

بیروکراسی  واقعا بیداد میکند. مسئله مسئوليت پذيری دست انداركاران يك امرفراموش شده مي باشد. بامراجعه به مراجع ذی صلاح مي توان ديد كه احساس مسئوليت پذيری ، گريزازپاسخ دهی شفاف ، تطبيق قانون ومقررات و...و  بسياركم رعايت می گردد.  واقعیت اینست که امورمربوط به ادارات دولت ازطريق واسطه يا رشوه ، ساده تروبه وقت كمتر،  انجام میشود.  درعرصه امنيت وخامت اوضاع روبه افزايش است . تنش هاي جزئی روزبه روزدامن زده می شود. تشويش ازجهت ناامنی تنهامنوط به عمليات های مسلحانه نمی شود. بلكه بيشترين تشويش ونگرانی ازجهت عدم اجرای قوانين ومقررات می باشد. دربسياری مواردمردم ازجانب حكومت نااميدگرديده ، خود بدون مراجعه ويا درميان نهادن ارگانهاي ذي ربط دست به اقدام مي زنند .

    سيطره ويا اتوريته حكومت درنزدمردم كمرنگ گرديده زيرا حكومت مشي اصلی خودرا مصالحه وسازش باكساني قرارداده است كه قانون شكنی و انجام كارهای خلاف و ضد مصالح جامعه شيوه و عادت شان مي باشد. بطورمثال تا كنون هيچ متخلفی چه از افراد عادي جامعه و چه از ميان مقامات  بلند پایه بخاطر ارتکاب جرمي  بصورت علني مجازات نگرديده است. همينطور هيچ مقام ومسئول متخطی  نه تنها مجازات نه میشود ه ، بلكه ارتقای مقام نيز میشود . تغيير و تبديلي ها معمولا در مواقعی صورت ميگيرد كه بخواهند چنان افرادی را از يك موقعيت يا محل به موقعيت و منطقه ديگر تبديل نمايند. یعنی پله ً رابطه های قومی وتباری ومحلی وتنظیمی بر ضابطه ها ی دموکراتیک وقوانین  سنگینی میکند وعدالت  شهید میشود.
همين طور فاكتورديگری كه برناامنی وبی نظمي دامن زده است اينست كه برخی ازمقامات يا دربعضي ازاغتشاشات دست داشته يا نسبت به آن تمايل دارند. هردوموردسبب مي گردد كه اقدام جدی وقاطع درمقابله بااغتشاش صورت نگيرد. ارسال هيئت ويا ايجاد كميسيون های تحقيق وارزيابی فقط روند فرماليته اي است كه برای ساكت نمودن ويا انحراف ذهن جامعه صورت مي گيرد.

اينها  گوشه ای از حکايات تلخ مردمی بود که اداره ء قصر سفید  ووارثان استعمار بریتانیای کبیر برای  ایشان زیرشعار خوشایند  صلح و آزادی به ارمغان آورده اند  .
هنگامي که در راه بازگشت درهواپيما لحظات طولاني به کوه های نيمه خشک و بسيار زيبای کشورم می نگریستم ، ازدیدن  پستیها وبلندیهای و سايه روشنهای طبیعت  پراز شگفتی  وتحسین  بر ا نگیز کشور مستعد به تکامل ما این امیدهای خوشبینانه  ، در ذهنم شکل گرفت  که افغانستان به راستی سرزمينی است ويژه  در لحظه تاريخی ويژه. شايد کمتر درتاريخ پيش آمده باشد که منافع یک کشور فقير وعقب مانده باکشورهاي پرقدرت و ثروتمند جهان در برهه  ای  ازتاریخ  اين چنين با هم گره خورده باشد. شکی نيست که بدون حضور نيروهای ائتلاف  ، افغانستان بارديگر و به طرزی خشونت بارتر از ربع قرن گذشته  به دامان خونريزی و ويرانی درخواهد غلطيد. مسلم است که سازمان ملل متحد و ديگرسازمان هاي بين المللی موظفند که اين نخستين تجربه تاريخی مداخله بشردوستانه ضد تروريستی درازمدت را پیروزمندانه  به پيش برند واگر بتوانند با تضمین  قدرتهای بزرگ جهان ومنطقه بیطرفی دایمی وغیر نظامی شدن افغانستان  را  تأمین کنند   و با برقراري معيارها و قواعد  شناخته شدهً  بین المللی کنترول سنجش  و کارائي خود را نهادینه  سازند  و  نمونه ً بی نظير همکاری بین المللی را در بازسازی ونو سازی کشورما  به سوی مدرنيته به نمایش گذارند .

خلاصه ازاقامت و  زنده گی یک ماهه در شهر کابل  به این واقعیتها و ويژگی ها آشنا شدم  که انسان امروز جامعهً ما  ميان بیم و اميد  ، نور وظلمت ،روی خطی نوسانی حرکت میکند ولی این  خط  سمت وسوی اوج یابنده دارد. با چنین شناختی وطن بحرانی خودرا به امید صلح وثبات کشور ترک گفتم. هوا پیمای ما ميان ابرهاي پارچه پارچه پيش مي رفت و لحظه به لحظه بالاتراز ابرهای تیره وتار وقله های سرکش کوهپایه های وطن  اوج نو میگرفت و مرا به خورشید درخشان نزدیک ونزدیکترمیکرد ،هزاران تصويرامید بخش و دورنمای روشن فردارا دردل ودماغم می آفرید.  سفر به میهن وخانهً جاودانی خورشید جهان ، براستی سفری شگفت انگیز ویگانه بوده است.

شاداب وشگفته باد این خانهء جاودانی خورشید جهان ما .

                                                    با احترام

                                                                       عزیز جرأت

 


بالا
 
بازگشت