فوروم چپ (افغانستان)

 

اعلامیه شماره 2 

نوامبر 2007

در افغانستان و منطقه . . .

 

اوضاع افغانستان همچنان علی رغم تبلیغات  خوشبینانه و  بی ارزش دولت کرزی و "ائتلاف ضد ترور" در بد ترین حالت ممکن سیر میکند . عقربه این وضع مثل گذشته نه بسوی بهبودی، که در شرایط موجود به هیچوجه نه میتوان ا نتظار آن را داشت، بلکه سیر بسوی قهقرا را نشان میدهد.

کشتار غیر نظامیان  در سراسر افغانستان در دستور روز ناتو، طالبان و سایر مافیا های قدرت قرار دارد .  ماشین اعدام ها در هر دو طرف فعال شده اند.

 اعتراض ها همچنان بدون سازماندهی لازم در شکل های اولیه قرار داشته به مثابه خوراک تبلیغاتی مافیاهای قدرت علیه یکدیگر سؤ استفاده میگردند.

بخش بزرگ حزب دموکراتیک خلق که بصورت شاخه های گوناگون در آمده ، و در جنگهای"داخلی" در گرم کردن  میدان های جنگ  تباه کن فعال بودند اینک در رابطه به پذیرفته شدن در دارالخلافه (این بار نه تنها در شرق )  غرب ،سمفونی واحدی را مینوازد.

بدنبال گرایش ناسالم قوم گرایی که متاسفانه بخش بزرگ روشنفکران را بکام کشیده است ، در این اواخر عده از آنهای نیز که علی رغم گرایشات قوم گرایانه در بعضی موارد به انتقادهای سالم از اوضاع میپرداختند ،  از همان حداقل موضع سالم خود نیز بریده یکسره به قوم گرایی قهقرایی کنونی درغلتیده اند.

حرکت روشنفکران و سایر وطنپرستان که به سرنوشت تمام کشور می اندیشند ، بسیار کند است.

در چنین شرایطی فوروم چپ که خود را از همصدایان مبارزه در راه استقلال ، دموکراسی و عدالت اجتماعی میداند در رابطه موارد چشمگیر زیر موضع خود را اعلام میدارد :

حادثه خونبار بغلان

 

 عصر روز سه شنبه تاریخ 6.11.07 م مطابق 15.8.86ش با یک عمل تروریستی در شهر بغلان دهها تن از هموطنان مظلوم ما بخاک و خون غلتیدند . شمار عمدۀ این قربانیان را فرزندان ونوباوگانی میسازد  که بیخبر از دنیا غرض آموزش درس وتعلیم به مکتب های خود رفته بودند وبخش دیگر این قربانیان معلمینی هستند که باید در صنف ها به  تدریس  و تعلیم شاگردان شان مصروف میبودند وعدۀ هم کارگران ومردم محل بودند ، که بصورت سپر انسانی ازطرف چند جنگسالار ترسو به محل آورده  و بکام مرگ سپرده شدند. در چنین وضعی است که اکنون خانواده های همۀ شان برگلیم ماتم عزیزان شان نشانده شده اند .

    فوروم چپ عملیات تروریستی را که منجر به قتل انسانهای بیگناه میشود ، از هر جانبی که باشد ، چه  عملیات انتحاری  ، یا بمباردمان هوایی و یا از نوع گلوله پراگنی ها را ، شدیدا محکوم کرده و برای بازماندگان قربانیان تسلیت گفته وخود را عمیقا درغم و اندوه کشته شدگان بی گناه شریک   میداند.

 

درشرایط افغانستان که تمام امکان های دادرسی  از طرف دولت و کشور های متجاوز بسته گردیده  و مراجع دفاع از حقوق بشر به جز انتقادهای سطحی کاری انجام نمیدهند احتمال انتقام گیری از سوی کسانی  که از  مراجع رسمی و عدلی در زمینه اجرای عدالت سرخورده گشته  و با پرداختن به خشم غیر مهار شده به اقداماتی دست یازند هم وجود دارد و هم موارد آن دیده شده که مسولیت اقداماتی این نوع بگردن آن کسانی است که پیدایی چنین اوضاعی را علت گشته اند.اما تبارز تروریسم کور در  واقعه  بغلان وشباهت آن با وقایع قبلا روی داده وشکل وشیوه آن نشان میدهد که این فاجعه باید نتیجه رقابت افسار گسیخته آن مافیا های قدرت و جنایتی باشد که به هیچ اصل انسانی و وطنی معتقد نیستند.  درین صورت واضح میگردد که  جناحهای قدرت طلب جنایتسالار منادی دین و به اصطلاح دموکراسی ناتویی در رسیدن به اهداف شوم شان از انجام هیچ جنایتی  ابا نکرده و نمی کنند .از طرف دیگر پرسش در این است که  بجز افغانستان درکجای دنیا مرسوم است وقتی گروهی از مقامات جهت انجام وظایف شان بجائی میروند  اطفال معصوم و معلمین شانرا از درس و تعلیم بکشند وگویا به  استقبال آنها ببرند ؟ و در کجای جهان  مرسوم است که نمایندگان پارلمان که وظیفه شان طرح وتصویب قوانین میباشد بجای مقامات محلی، مسئول و اجرایی که افتتاح موسسات وظایف آنهاست به کاری بپردازند که نه قانون آن را مجاز میداند و نه عرف .

باید پرسید که چرا به جناح های حاکم جنگسالار اجازه داده میشود که برای ارضای خودخواهی ،شخصیت نمایی و برای سپر انسانی ساختن از مردم بیگناه چنین بیشرمانه عمل نمایند ؟  آن هم در شرایطی که جناح های مخالف آنها در کشتن انسانها مثل رقبای شان خمی بر ابرو نمی آورند.

باز در واقعۀ خونینی که حدود صد نفر کشته وبیش از صد نفر زخمی دارد ، فقط برای پنج وکیل پارلمان هیاهو راه میاندازند وکشته شدن و زخمی شدن دهها انسان دیگر برای شان ارزشی ندارد؟ مگر آنها شهروندان افغانستان نیستند ؟ مگر کشته شدگان انفجار درسرویسهای پولیس وعسکری

در کابل و . . .  که تعداد مجموعی  قربانیان آن به دها تن میرسید ، هیچ ارزشی برای حکومت و پارلمان دست نشانده نداشتند ؟ مگر دهها نفری که همه روزه زیر بمباردمان قوای اجنبی و اردوی مزدور"افغانی" شان جان میسپارند انسان واهل این وطن نیستند ، که فقط در مرگ مصطفی کاظمی جنگسالار متهم به جنایات و وابستگی ها باید سه روز عزای ملی اعلان شود ؟

در عین حال تحقیقات و اعترافات بیشماری که در رسانه های گروهی انتشار یافتند و مخصوصا  گزارش سازمان ملل در این زمینه بطرز صریحی نشان میدهد  ، که بادیگارد های کاظمی و دیگران در جنگ مغلوبه به آتش پرانی  پرداخته  در قتل دهها کودک، زن و انسانهای بیگناه دیگر در این حادثه  همپای جنایتکاران مخالف شان که این صحنه خونبار را تدارک دیده بودند سهم داشته و تا آخرین لحظه زندگی به جنایت ادامه داده اند.

 اما دولت افغانستان و مقامات امنیتی ضمن روشن بودن این واقعیت  تنها جنایتکاران هم پیمان خود را به سوگواری نشسته و تا زمانیکه  طشت رسوایی شان از بام نیفتاد حتی از یک تسلیت گفتن خالی نیز به قربانیان بیگناه ابا کرده بودند.

    این کاملا واضح است که آنانی نیز شریک جرم کشتار این عزیزان به خون خفته هستند که از مردم به حیث سپر انسانی برای دفاع از وجود طفیلی خود استفاده کرده و میکنند .این حق مردم ومخصوصا بازماندگان قربانیان حوادث است که دولت دستنشانده  را موظف و مجبور گردانند که ضمن تامین تمام مصارف خاک سپاری وتعزیۀ این جانباختگان برای شان غرامت پرداخته،خانواده های معلمین وکارگران جانباخته را تامین مالی کنند زیرا آنها یگانه نان آوران خانه های شان بوده اند. هکذا هیچ ارگانی حق ندارد به هیچ بهانۀ مردم مارا سپر بلای خود و جانیان دیگر بسازد . از طرف دیگرمردم حق دارند تا از اطاعت از اوامر حکام جنایتکار، سرپیچی کرده نگذارند خود وفرزندان  شان گوشت دم توپ این وآن قرار گیرند .

ادامه کشتار غیر نظامیان و شکنجه زندانیان

کشته شدن مردم غیر نظامی  توسط ناتو ، ارگانهای دولتی، طالبان و مافیای های قدرت به شدت جریان داشته و اوضاع نشان میدهد که این پروسه زیر نام "مبارزه علیه  ترور" همچنان به مثابه یک تروریسم رسمی به سیاست و شیوه رسمی نیروهای مطرح نظامی مبدل گشته است.

از طرف دیگر شکنجه زندانیان از جانب مقامات دولتی و "ائتلاف ضد ترور" که مراجع حقوقی و طرفدار حقوق بشر بر وجود آن صحه گذاشته اند، چهره منحوس دموکراسی ناتویی و مبلغین آنرا هر چه بیشتر رسوا  می نماید.

فوروم چپ توقف بدون وقفه این نوع تروریسم (چه طالبی و چه ناتویی و امریکایی و غیره) و شکنجه گری"قانونی" و طالبی و غیره راخواستار بوده از همگان که به وطن می اندیشند طلب میکند که در مبارزه علیه چنین بی عدالتی  ها لحظه ی تردید نشان نداده و پیوسته بر ان معترض باشند.

سلسله اعدام ها

سلسله اعدام ها از طرف دولت ناتویی و طالبان سیاهی هر روز دامنه دار تر میشود. دولت با تبلیغات از بر حق بودن اعدام جنایتکاران صحبت بمیان آورده تا بدینصورت چهره سیاه خود را بپوشاند . اما لازم به دقت زیاد نمیباشد که دریابیم چگونه است که جنایتکاران اصلی تمام نهادهای قدرت را قبضه کرده ولی جنایتکاران فرعی بکام اعدام کشانده میشوند. شاید جرم بزرگ محکومین به اعدام نپرداختن به جنایت های بزرگ باشد.

در لیست انتشار یافته  که قرار است به اعدام سوق گردند ،هیچ نامی از جنایتکارانی که در این سی سال در ویرانگری وغارت و کشتار مردم کشور سهم داشته اند، دیده نمیشود.

فوروم چپ ضمن محکوم کردن این "عدالت" ظالمانه ،  به محاکمه کشیدن جنایتکاران و مسببین اصلی بدبختی افغانستان  را اولین گام در راه استقلال، دموکراسی  و عدالت اجتماعی میداند.

تجاوز به زنان زندانی در زندانها

تجاوز به افغانستان در هفت اکتوبر 2001  در کنار "مبارزه علیه ترور"با این توجیه نیز همراه بود که ستم طالبی بر زنان نیز  باید پایان یابد. از آن روز ببعد تمام مردم ما شاهد بوده اند که چگونه امپریالیستها با بقدرت کشیدن عقب مانده ترین و ضد زن ترین نیروهای جنایتکار نه تنها زنان را  ازاسارت رهایی نبخشیدند ، بلکه ستم مضاعف نیروهای گریختگی و پر عقده را بر ستم طالبی و سنتی در افغانستان افزودند.

کشاندن زنان به فحشا از طریق زور و فشار های اقتصادی و سایر تهدید ها وتحمیل شرایطی که زنان مظلوم جز با خود سوزی راه نجات دیگری برای خود نمی بینند از یک طرف و دست باز دادن به قوماندانهای جهادی و سایرین در تمام زمینه ها و مخصوصا در رابطه زنان از طرف دیگر،  مواردی را پیش آورد که تاریخ بشریت از ذکر آن شرم دارد.

اکنون در زندانهای که در زیر نظارت مستقیم "تیکه داران حقوق بشر و دموکراسی" میباشد به زنان زندانی و کودکان شان تجاوز صورت گرفته و دولت و مافیاهای قدرتی که بقچه بردار تجاوز امریکایی بودند در این مورد در نقش واسطه های حرفوی در آمده اند.

سیاهی چهره منفور دولت های دارای دموکراسی غربی که در افغانستان  در پشت جنایتکاران ایستاده اند و به بیشرمانه ترین صورتی زنان زندانی را در معرض تجاوز قرار داده اند ، دیگر ازین بیشتر ضرورت به آشکار شدن ندارد.

تجاوز به زنان که در هر حال از زشت ترین و ضد انسانی ترین موارد جنایات  ضد بشریست ، بخصوص به زنان در بند و زندانی، چهره کریه وسیاه دیگری دارد که نه تنها با اصول شناخته شده حقوق بشر در تمام جهان هیچگونه همخوانی نداشته بلکه با سنت های  موجود درافغانستان  نیز در تضاد مطلق میباشد.

در تئوری "نسبیت فرهنگی " نیروهای متجاوز، تجاوز به زنان و قدرقدرت شدن جنایتکاران و . . . کاملا  منطبق بر "دموکراسی افغانی" صادرشده از غرب میباشد.

فوروم چپ ضمن محکوم کردن این تخطی آشکار از اولی ترین موارد حقوق بشر از وطنپرستان میخواهد در این رابطه صدای اعتراض خود را هر چه بیشتر رساتر سازند.

اعتراف کرزی و فعالیت بانکها

آقای کرزی در سخنرانی چند روز قبل خود اعتراف کرد که که تمام "کمک" های سرازیر شده به جیب قدرتمندان رفته است.  پس بدینصورت دروغ باز سازی و بهتر شدن وضع زندگی مردم حرفهای مفتی اند که بیشتر بدرد غافل نگهداشتن مردم غرب از سیاست های جنایتکاران امپریالیست مطرح میگردند.

روشن است که پول های "کمکی" و قرضهای که به افغانستان داده شده ازیکطرف برای این بوده که با بوجود آوردن یک قشرطفیلی پایگاه اجتماعی و بومی برای امپریالیستها فراهم گشته و از طرف دیگر این پول ها دوباره به منابع اصلی خود بر گشتانده شوند .

براین مناسبت که با یک نطراجمالی از فعالیت  و گسترش بانک ها تا مناطق بسیار انکشاف نیافته در افغانستانی که در آن بی امنیتی بیدادمیکند این سوال پیش می آید که چگونه مردم در  شرایطی که نه ثبات و نه امنیت وجود دارد بازهم توشه های پولی خود را ببانک ها که چندان عنعنه  و  سنت رایجی هم نداشته اعتماد مینمایند؟

مساله روشن است. بانک های موجود در حقیقت ماسک افغانی بانک های غربی اند که به اینصورت میخواهند پولهای را که بنام باز سازی برای ویرانگران داده اند ، از کشور خارج کرده در اختیار ویرانگران اما دوباره در خدمت خود در آورند.

از طرف دیگردر کنار آن، منابع پولی بزرگ مافیاهای مواد مخدر نیز "شسته شده" به همانجای بر میگردد که از آنجا سرطان تجارت مواد مخدر را برای ما صادر کرده اند.

اینکه در پشت مافیای مواد مخدرمراجع قدرت  و دولت های غربی ایستاده اند ، چیز پنهانی نیست.در غیر آن چگونه است که حلقه اول این تجارت یعنی دهقانان آشکار است،حلقه دوم مافیای مواد مخدر افغانی شناخته شده است، حلقه چهارم که عبارت از مصرف کنندگان در غرب میباشد نیز معلوم میباشد اما حلقه سوم که رسانندگان این مواد مخدر به غرب و مافیا و انحصارگران فروش آن در آن جا میباشد کاملا ناشناخته مانده اند؟

در شرایطی که از طرف مقامات امنیتی  حتی خرده قاچاق های  در میدان هوایی کابل و مایعات درون چند بوتل  در میدان هوایی لندن کشف میگردند آیا این مسخره نیست که هزاران تن مواد مخدر از زیر چشمان تیز بین ماشین ها، اقمار مصنوعی که از فضا قادر اند حتی نمبر پلیت موتر ها را بخوانند واز زیر چشمان مقامات امنیتی پنهان مانده، یخن تنها خرده پا ترین دهقانان کشت مواد مخدر را بگیرند؟

اینک بانک ها به همراه مقامات مالی غربی یکجا به سفید کردن پولهای مواد مخدر و سایر پولهای غارت شده پرداخته و در این رابطه دولت بمثابه دلال و واسطه  در این مناسبات مافیایی نقش بازی مینماید .

خروج تمام پولهای "کمک" شده و پول مافیا های گوناگون و سفید شدن آن توسط مبادلات بانکی بین بانک های"افغانی" و غربی یکبار دیگر سیاست اقتصادی مافیایی غربی را روشن میگرداند که چگونه در کشور های جهان سومی ، بر عکس دموکراسی خواهی تقلبی شان با مافیا ها دراین کشور ها در ارتباط تنگاتنگ قرار دارند.

فوروم چپ این سیاست مافیا پرورانه و تسریع خروج پولها را که به بربادی بیشتر اقتصاد افغانستان می انجامد بشدت محکوم مینماید .

جورج بوش بی حافظه و دومین"جنگ سوم جهانی"

جورج بوش در گرماگرم حمله بر رژیم طالبان(2001) آن جنگ را جنگ سوم جهانی نامید. اوچند سال بعد از آن یعنی در سال 2007 بازهم از جنگ سوم جهانی علیه ایران صحبت میکند .این فراموشکاری زاده ضعف حافظه است یا ناشی ازجنون جنگ افروزی.؟ امریکای که در هیروشیما و ناکازاکی علیه مردم غیر نظامی بمب اتمی بکار برد و قرن بیست و آغازقرن بیست ویک مملو از جنایات این ابر قدرت وحشی وبی لگام است به بسیار سادگی از بر افروختن جنگ و مخصوصا

" جنگ های سوم جهانی" صحبت میکند. در چنین شرایطی قیافه وحشی امپریالیسم امریکا که به بهانه  اقدامات  رژِیم بی پایه جمهوری اسلامی ایران که بر اثر مماشات امریکا (ایران کنترا و غیره) کارش بدینجا رسیده ، حتی  تا بر پایی جنگ سوم جهانی  باکی ندارد، بهتر از گذشته نمایان گشته است.

فوروم چپ در حالیکه تمام سیاست های امپریالیستی امریکا و شرکا را محکوم مینمایداین اعلام ماجراجویانه نیو کنسرواتیست های(محافظه کاران نوین) امریکا را جنایتکارانه پنداشته ، سیاست جمهوری اسلامی ایران را که سردمدارانش در جنایتکاری در ایران و منطقه دست کمی از رقبای خود ندارند در تمام زمینه ها داخلی و خارجی وبخصوص در رابطه افغانستان محکوم مینماید.

فوروم چپ خود را در کنار مردم ایران که قربانی اصلی چنین جنگی خواهند بود،می یابد .

وضع فوق العاده در پاکستان

ماجراجویی اخیر نظامیان پاکستان یکبار دیگر از چهره این نظامیان پرده برداشت. تاریخ نظامیگری در پاکستان نشان داده که برای مقامات نظامیگر در این کشور، دموکراسی و استقلال در برابر منافع دسته یی شان کوچک ترین ارزشی نداشته است.

دولت پاکستان  همانطور که کشور خود را به خاک سیاه نشانده با بوجود آوردن تنظیم ها و طالبان و بر قراری رژیم های مجددی،ربانی و ملاعمر و اقداماتی که این نیروها و رژِیم ها در برباد دادن افغانستان انجام دادند، یکی از مسببین وضع کنونی در کشور ما میباشد.

 تیاتر وضع فوق العاده جنرال پرویز مشرف، آمدن خانم بوتو به پاکستان و چشم دریدگی مداخله امریکا در پاکستان  و منطقه نشان میدهد تا زمانیکه رژِیم  کرزی و مافیاهای قدرت موازی آن، رژیم جمهوری اسلامی ایران و رژیم نظامی پاکستان با سیاست های  مزدور منشانه ،ماجراجویانه ومداخله گرایانه  شان بر قرار اند ، تنش و بحران در منطقه ادامه داشته وامپریالیست  ها و در راس آن امریکا همواره در این بازی کثیف مشغول و فعال خواهند بود.

 

 


بالا
 
بازگشت