تاريخ چگونه تکرارشد ؟

 )دوشي چي )

سياسيون ،تحليل گران ونهاد هاي بين الملي چه ميگويند؟

عراق بدترین مساله بین‌المللی در تاریخ معاصر آمریکا است و من تصور نمی‌کردم که روزی درباره شرایطی بدتر از ویتنام سخن خواهم گفت اما اوضاع عراق بدتر از اوضاع ویتنام است.

 ریچارد هالبروک که نامزد احراز پست وزارت امور خارجه آمریکا در صورت به قدرت رسیدن دموکرات‌ها است گفت: «آنچه در عراق روی می‌دهد خارج از کنترول و بحرانی بدتر از بحران ویتنام در سیاست خارجی آمریکا است.»  هالبروک که زمانی نماینده آمریکا در سازمان ملل و زمانی هم بزرگترین دیپلمات آمریکایی در اروپا و آسیا بود گفت رئیس‌جمهور آینده آمریکا باید درباره چگونگی خروج نیروهای آمریکایی از کشمکش عراق تصمیم بگیرد.  هالبروک در ادامه ابراز امیدواری کرد عملیات جدید نیروهای آمریکایی در عراق به موفقیت بینجامد اما در عین حال گفت تصور این پیروزی و موفقیت چندان بزرگ نیست و در صورت ناکامی در دستیابی به پیروزی، آمریکا گزینه‌های دشوارتری پیش رو خواهد داشت که از آن جمله افزایش هر چه بیشتر نیروها یا حفظ همین میزان از نیروها است یا اینکه باید تلاش کنیم ارتباط نیروهای آمریکایی را با جنگ در بغداد قطع کنیم و با القاعده در دیگر مناطق بجنگیم و یا به سادگی از عراق خارج شویم.

جورج تنت، رئيس پيشين سازمان اطلاعات مركزي ايالات متحده (CIA)  او اخيراً كتابي را تحت عنوان «در كانون طوفان» به رشته تحرير درآورده  كه سر و صداي زيادي در ايالات متحده به پا كرده است.

او در اين كتاب ادعا كرده كاخ سفيد، مقامات پنتاگون و درصدر همه ديك چني، معاون رئيس‌جمهور ايالات متحده كه به گروه ولكان ها معروف بودند از همان اولين روزهاي آغاز زمامداري بوش و مدت‌ها قبل از حملات يازدهم سپتامبر عزم خود را براي حمله به عراق جزم كرده بودند و به دفعات اطلاعات محرمانه موجود در مورد عراق را به گونه‌اي دستكاري كردند كه امكان دستاويز قرار دادن آن‌ها براي جنگ  عليه عراق وجود داشته باشد . تنت كه تا پيش از كناره ‌گيري از رياست سيا در ژوئن سال  2004 ميلادي يكي از نزديكان بوش تلقي مي‌شد  و در همان سال به كسب مدال پاداش آزادي، كه عالي‌ترين نشان غيرنظامي ايالات‌متحده است، نائل آمد اگرچه در اين كتاب هيچ‌گاه تهديدي كه از سوي دولت صدام حسين، ديكتاتور معدوم عراق متوجه غرب بود را مورد ترديد قرار نمي‌دهد اما به موارد متعددي اشاره مي‌كند كه چني و دونالد رامسفلد، وزير دفاع پيشين ايالات متحده براي توجيه جنگ عليه عراق  به هر حربه‌اي متوسل  شدند.

تفسير به رأي اطلاعات، آنچنان كه تنت مي‌گويد يكي از دلمشغولي‌هاي نهادهاي اطلاعاتي ايالات‌متحده پس از روي كار آمدن دولت بوش بوده است. براساس نوشته‌هاي او در دولت بوش هيچ‌وقت تا قبل از آغاز عمليات عليه عراق صحبتي پيرامون اضطراري بودن تهديد عراق در بين نبود بلكه همه مباحثات بر گرفتن فرصت وارد آوردن ضربه اول از سوي صدام و پيش‌دستي بر او متمركز شده بود .انتشار اين كتاب واكنش‌هاي مختلفي را در ايالات متحده برانگيخت. دان بارتلت، از مشاوران كاخ سفيد هر چند ميهن‌پرستي تنت را انكارناپذير مي‌داند اما نتيجه‌گيري‌هاي او در كتابش را مناقشه‌انگيز و قابل بحث توصيف مي‌كند . بارتلت مي‌گويد بوش قبل از صدور فرمان حمله به عراق همه  راهكارهاي موجود و تبعات تهاجم به اين كشور را مورد بررسي قرار داده بود  و اين مواردي بود كه تنت نمي‌توانسته از آنها مطلع باشد.

در حالي كه مقامات ارشد سيا در گزارشي كه براي ارائه به بوش در روز‌هاي آغازين دوره اول رياست جمهوري او در واپسين روزهاي سال 2000 ميلادي آماده شده بود به عراق به عنوان تهديدي بالقوه اشاره نكرده بودند ولي چني از ويليام كوهن، وزير دفاع دولت كلينتون درخواست كرد همه اطلاعات موجود در مورد عراق را جمع‌آوري كرده و به بوش ارائه دهد .سخنراني چني در سال  2002 پيرامون عراق متضمن مواردي بود كه تحليلگران سيا نمي‌توانستند صحت‌شان را تائيد كنندچني در آن اظهارات ادعا كرد صدام برنامه  هسته‌اي خود را از سر گرفته و به زودي به سلاح هسته‌اي دست پيدا  مي‌كند. او در بين اتهاماتي كه به صدام وارد آورد از احتمال دستيابي  عراق به سلاح هسته‌اي در كمتر از يك سال خبر داد.

تنت در كتاب خود نوشته اگرچه ادعاهاي چني موجبات نارضايتي سيا را فراهم آورده بود اما او تصميم گرفت از رويارويي با چني در اين رابطه اجتناب  كند .

در كتاب در كانون طوفان، تنت مي‌نويسد مقابله با تلاش‌هاي چني و ساير نزديكان بوش براي برافروختن  آتش جنگ با عراق تصميمات آتي آنها را تغيير نمي‌داد اما در عين حال مي‌گويد با سكوت‌اش موجب شده بود اردوگاه بازها در كاخ سفيد اين سكوت را نوعي توافق تلقي كند .تا آنجا كه به آينده مربوط مي‌شود رئيس سابق سيا بزرگترين دغدغه خود را خلع سلاح هسته‌اي عنوان مي‌كند.

معتقد است دستيابي به توان هسته‌اي بزرگترين هدفي است كه اسامه بن‌لادن، رهبر القاعده و ساير تروريست‌ها به دنبالش هستند چرا كه آن‌ها مي‌دانند اگرچه با انفجار خودروها، كاميون‌ها، قطارها و هواپيماهاي بمب‌گذاري شده به تيتر يك رسانه‌ها تبديل مي‌شوند اما  اگر بتوانند انفجاري هسته‌اي را ترتيب دهند قادر خواهند بود مسير تاريخ را عوض كننددر حالي كه تنت پس از استعفا از رياست سيا در سال  2004 سكوت پيشه ساخت اما در كتاب‌اش به صراحت مي‌گويد دولت بوش او را قرباني كرد تا انتقاداتي كه در مورد نادرست بودن اطلاعات مورد استناد براي آغاز جنگ عراق به كاخ سفيد وارد مي‌آمد را خنثي كرده باشد.

براساس اين كتاب اگرچه بوش در سال 2002 تنت را از كناره‌گيري از رياست سيا منصرف كرد اما نه ماه بعد با انتشار كتابي از سوي باب‌ وودوارد، خبرنگار واشنگتن‌پست كه در آن به نقل از تنت آمده بود غيرواقعي بودن ادله مورد استناد براي آغاز جنگ عليه عراق پيش از صدور فرمان جنگ به بوش يادآوري شده بود رئيس‌جمهور ديگر با استعفاي مجدد او مخالفت نكرد .

تنت يكي از فصل‌هاي كتاب  549 صفحه‌اي خود را «فرصت‌هاي از دست رفته»  نامگذاري  كرده  اما او در ضمن كتاب خود هيچ فرصتي را براي ذكر اشتباهات چني، رامسفلد و كاندوليزا رايس، مشاور  امنيت ملي پيشين آمريكا و وزير امورخارجه كنوني از دست نداده است.

او هر چند از اين افراد به عنوان كساني كه هر آنچه در توان داشتند براي دامن زدن به احتمال جنگ با عراق به كار بردند، ياد مي‌كند اما هر جا صحبت از بوش به ميان مي‌آيد با نرمي و  ملاحظه بيشتري نوشته است. اعتقاد دارد بوش از اطلاعات ضروري كه مي‌توانسته به تصميم‌گيري بهتر كمك كند محروم بوده است.

براساس كتاب تنت  ايده اصلي برنامه مناقشه‌انگيز شنود مكالمات تلفني مظنونان تروريستي در داخل قلمرو ايالات‌متحده از چني بوده است و اينكه چني قبل از افشاي اين مسأله در اواخر سال  2005 ميلادي  12 بار به كنگره رفته بود تا در نشست‌هايي با نمايندگان ارشد دموكرات‌ها و جمهوري‌خواهان آنان را مجاب كند براي تأمين امنيت ايالات متحده چاره‌اي جز اجراي اين برنامه وجود ندارد .

يكي از جالب‌ترين نكات مطرح شده در اين كتاب اين  كه تنت بر ادعاهاي سال گذشته دولت بوش در مورد  ضرورت انجام بازجويي‌هاي خشونت‌آميز از برخي متهمان تروريستي و اين كه حداقل دستاورد اين بازجويي‌ها پيشگيري از وقوع حملاتي تروريستي در ايالات‌متحده، انگليس، خاورميانه، جنوب آسيا و آسياي ميانه بوده، صحه گذاشته است .او به صراحت اعلام كرده از خشونت‌آميزترين روش‌هاي شناخته شده، براي بازجويي ازخطرناك‌ترين تروريست‌هاي روي كره زمين استفاده شده اما در عين حال تأكيد دارد اين بازجويي به دقت تحت كنترل بود تا از سلامت و امنيت اين متهمان اطمينان حاصل شود.

همچنان جيمي كارتر عصر بوش را بدترين دوران رياست جمهوري تاريخ آمريكا توصيف كرد .رئيس‌جمهور سابق آمريكا همچنين در ادامه اظهارات خويش در جمع رسانه‌هاي آمريكايي و خارجي عملكرد توني بلر نخست وزير بريتانيا در حمايت كامل از سياست‌هاي بوش را محكوم كرد .كارتر خطاب به روزنامه آركانزاس دموكرات گازت گفت: تصور مي‌كنم به دليل مخالفت‌هاي جهاني با آمريكا، اين دولت(دولت بوش) بدترين دولت تاريخ آمريكاست .او افزود: ارزش‌هاي پايه‌اي ملت آمريكا در دوران دولت‌هاي بوش پدر، رونالد ريگان و ريچارد نيكسون بنا بر سياست‌هاي آن دولت‌ها تغيير پيدا كرده بودند. اما روند تغييرات در دولت كنوني بيش از گذشته محسوس است و اين آن چيزي است كه من را بيش از هر چيز ديگري آشفته مي‌سازد.

او همچنين عملكرد دولت بوش را به دليل آغاز و فرجام نبرد عليه عراق افراطي توصيف كرد. كارتر گفت: اكنون سياستي را بر مبناي حمله پيشگيرانه ترسيم كرده‌ايم كه حتي اگر كشوري نيز به طور مستقيم امنيت ما را تهديد نكرد بتوانيم به آن حمله كنيم و نظام حاكم بر آن كشور را تغيير دهيم. اگر هم قصد تغيير نظامي در كشوري را داريم توجيه‌اش را نيز اينگونه بيان مي‌كنيم كه ممكن است آن كشور در آينده براي ما خطري ايجاد كند .كارتر در مصاحبه‌اي جداگانه نيز توني بلر نخست وزير بريتانيا را مورد انتقاد قرار داد.

زماني كه از كارتر پرسيده شد، چه ديدگاهي درباره حمايت بلر از رييس جمهوري كنوني آمريكا دارد، او پاسخ داد:حمايت بلر كوركورانه، وفادارانه و به ظاهر متملقانه و چاپلوسانه بود .رييس جمهوري سابق آمريكا گفت: بدترين نوع حمايت بريتانيا از بوش كه از مشورت سياسي ضعيف و بيمارگونه‌اي بهره مي‌برد، در زمان جنگ عراق صورت گرفت، فاجعه‌اي را براي دنيا به بار آورد.

براي بسياري از كهنه سربازان و رهبران جنگ سرد، فروپاشي شوروي در اوائل دهه 1990 لحظه خوشايندي بود. اما براي زبيگنيو برژينسكي چهره شناخته شده آن دوران، اين اتفاق باعث نگراني است.

او در سال 1993 در كتاب «خارج از كنترول» با نگراني اين پرسش را مطرح كرد كه با فروپاشي شوروي چه چيز جايگزين سال‌ها رقابت دو ابرقدرت مي‌شود؟ او در اين كتاب نوشت كه آمريكاي مصرف‌گرا و رو به انحطاط از هرج و مرج رو به رشد در دنيا پا پس مي‌كشد و به كناري مي‌رود.

در سال 1997 او در كتاب «شطرنج بزرگ» از فقدان يك ژئواستراتژي جديد در آمريكا گلا يه  كرد و برنامه خود را براي حفظ برتري و سلطه آمريكا مطرح كرد. در سال 2004 و در كتاب «انتخاب» هم او باز همين موضع را تكرار نمود .برژينسكي در كتاب جديدش به نام «فرصت ديگر» كه در 234 صفحه منتشر شده، در اقدامي كم سابقه سه رييس جمهور اخير آمريكا را مورد ارزيابي قرار داده است.

مبناي ارزيابي اين سه رييس جمهور تأثير آنها بر سياست خارجي آمريكا از زمان سقوط ديوار برلين تاكنون بوده ‌است. اما در اين ارزيابي برژينسكي نكته مثبت چنداني نيافته است .اين ديپلمات و استاد دانشگاه كه در دولت جيمي كارتر مشاور امنيت ملي او بود، يك واقع‌گراي سنتي در عرصه سياست آمريكا و در اردوگاه سياست خارجي حزب دموكرات است.

او در اين كتاب گفته ‌است كه هيچ رييس جمهوري در سال‌هاي اخير نتوانسته برنامه مناسبي براي پيشبرد منافع آمريكا و برطرف كردن مناقشات قومي، مذهبي و اقتصادي جهان ارائه كند .در اين كتاب كه در واشنگتن آن را گزارشي از كار روساي جمهور آمريكا مي‌خوانند، بوش پدر بالاترين نمره را كسب كرده و به خاطر مديريت خوب روزهاي فروپاشي شوروي، اتحاد دو آلمان و جنگ اول خليج فارس، نمره ب گرفته است، اما از نظر برژينسكي، بوش پدر از ديدگاه استراتژيك كافي برخوردار نبوده و به همين دليل نتوانسته از موفقيت‌هايش براي متحول كردن روسيه يا آرام كردن خاورميانه استفاده كند.

بيل كلينتون هم به خاطر گسترش ناتو و مداخله در جنگ بالكان نمره خوبي دريافت كرده اما به خاطر اين عقيده ساده‌انگارانه كه جهاني شدن به تنهايي همه مشكلات دنيا را حل مي‌كند، كلينتون از نظر برژينسكي رهبر كاملي نيست. به همين دليل او از ديپلمات كهنه كار آمريكايي نمره ج گرفته است .كساني كه از مواضع سال‌هاي اخير برژينسكي به ويژه در مخالفت با جنگ عراق آگاه هستند تعجب نمي‌كنند كه او به جورج بوش رييس جمهور كنوني پايين‌ترين نمره را داده باشد.

او در اين كتاب فصل مربوط به جورج بوش را فاجعه‌بارترين دوران تاريخ رهبري آمريكا نامگذاري كرده و دوران كاري بوش را با پايين‌ترين نمره ممكن ارزيابي كرده است. لحن كلام بوش در اين فصل از كتاب به طور كامل تغيير كرده و از نوشتار ديپلماتيك به طعنه و كاريكاتور تغيير شكل داده است .او بوش را يك مذهبي تندرو با دغدغه خير و شر توصيف كرده كه فقط ترس و وحشت را تبليغ مي‌كند و با تكيه و تاكيد بيمارگونه بر اين موضوعات قصد راي گرفتن دارد. بوش در اين كتاب به به راه انداختن اسلام ترسي و استفاده از دموكراسي به عنوان ابزاري براي مطيع كردن ديگران و بهانه‌اي براي استفاده از زور متهم شده‌ است.

برژينسكي در اين كتاب مي‌نويسد، آمريكا بايد خود را طرفدار عزت عمومي و همگاني بشر نشان دهد، عزتي كه هم دموكراسي و هم آزادي را در بربگيرد و همزمان به گوناگوني و تنوع فرهنگي هم احترام بگذارد.

اينها موضوعاتي است كه بارها در سال‌هاي اخير در سخنراني‌هاي بوش تكرار شده اما در عمل هيچ نشاني از آن در سياست‌هاي اجرايي اين دولت ديده نشده است.

هيلاري کلينتون از بوش انتظار دارد که تا پايان دوره رياست جمهوري‌اش مناقشه عراق را حل کند.

اين سناتور دموکرات آمريکا تاکيد کرد، اوج بي‌مسئوليتي است اگر بوش جنگ عراق را به جانشين خود در کاخ سفيد تحويل دهد .اين نامزد انتخابات رياست جمهوري آمريکا با بيان اين که ما از او انتظار داريم کشور ما را پيش از ترک مسئوليت از اين مسئله رهايي دهد، از جورج بوش، رييس جمهور آمريکا خواست تا مناقشه در عراق را پيش از پايان دوره رياست جمهوري‌اش حل کند.

سناتور نيويارکي در اولين تبليغات رسمي‌اش در ايالت آيوا گفت: اين تصميم خود او بود که با يک نقشه بد و ناتواني در پيشبرد راهبرد به جنگ وارد شود . کاخ سفيد از اظهارات اين سناتور در جريان رقابت‌هاي حزبي انتقاد کرد و آن را عامل تحليل‌برنده قواي نظامي مستقر آمريکا در عراق خواند.

کلينتون در همين حال دوباره از اين امر اجتناب کرد که به حمايت اوليه‌اش از جنگ عليه عراق به عنوان اشتباه بخواند. وي در نشستي خبري از سوالي در اين باره طفره رفت و گفت: من عميقا متاسفم که او (بوش) چگونه از اختياراتش استفاده کرده است. اين اشتباه که وي در مفهوم و پيشبرد جنگ مرتکب شد، فجيع است . وي افزود، اين امر درباره بي‌کفايتي در طرح‌ريزي و اجراي سياست‌هاي بوش نيز مشهود است .اين در حالی است که سناتور کلینتون در صف هواداران خود نيز مورد انتقاد است، چرا که رويکردش به جنگ عراق را به کندي تغيير داده است .او در ابتدا در سنا به انجام اين جنگ راي داد. سپس از رهبران جنگي انتقاد کرد و اخيراً نيز از کاهش نيروهاي آمريکا در عراق سخن مي‌گويد.

میزان محبوبیت بوش در افکار عمومی آمریکا دراین روزها به طور بی‌سابقه‌ای کاهش یافته و اين موضوع براي نامزدهاي جمهوري‌خواه انتخابات آتي رياست‌جمهوري آمركا دردسرساز شده‌است . بر اساس تازه‌ترین نظرسنجی صورت گرفته در آمریکا که نتایج آن در نشریه نیوزویک منتشر شده‌است، میزان محبوبیت جرج بوش رئیس‌جمهور آمریکا به شدت تنزل یافته و تنها بیست و هشت درصد از مردم اين كشور به بوش اعتماد دارند و از سیاست‌های وی در عرصه داخلی و بین‌المللی حمایت می‌کنند.

کاهش شدید میزان محبوبیت و اعتبار رئیس‌جمهور آمریکا برای آن دسته از جمهوری‌خواهانی که تلاش می‌کنند در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده آمریکا خود را به عنوان جانشینی خوب برای بوش معرفی کنند، نگران‌کننده و دردسرساز است . نشریه نیوزویک در پایگاه اینترنتی خود با انتشار نتایج نظرسنجی یادشده خاطر نشان کرد از زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر در سال 1979 تاکنون هیچیک از رئيسان جمهور آمریکا تا این اندازه پایگاه‌مردمی و اعتبار خود را در میان شهروندان آمریکایی از دست نداده‌اند.

کاهش میزان محبوبیت بوش در جامعه آمریکا موجب کاهش بخت پیروزی نامزدهای جمهوری‌خواه در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده آمریکا در سال 2008 شده‌است.

بر اساس نتایج این نظرسنجی که مؤسسه گالوپ انجام داده‌است بزرگترین و مهم‌ترین نامزدهای حزب جمهوری‌خواه آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری آینده این کشور از رقبای دموکرات خود شکست خواهند خورد و نخواهند توانست جانشین جرج بوش شوند.

در جناح دموکرات‌ها، باراک اوباما سناتور سیاه‌پوست و هیلاری کلینتون به‌همراه جان ادواردز نامزد معاونت ریاست‌جمهوری آمریکا در انتخابات سال 2004، به راحتی خواهند توانست ردولف جولیانی و جان مک‌کین را که نامزدهای اصلی جمهوری‌خواهان در انتخابات آینده به شمار می‌روند با شکست‌مواجه سازند.

این در حالی‌است که نتایج مجموعه نظرسنجی‌های صورت گرفته در هفته‌های اخیر در آمریکا نشان می‌دهد که هیلاری کلینتون نامزد دموکرات‌ها برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2008 آمریکا نسبت به دیگر رقبای خود در این حزب و در جهت مقابل ردولف جولیانی نامزد حزب جمهوری‌خواه نسبت به دیگر رقبای هم‌حزبی خود از بخت بیشتری برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 برخوردارند.

نشریه نیوزویک همچنین در پایگاه اینترنتی خود نوشت: کاهش میزان محبوبیت رئیس‌جمهور آمریکا و به موازات آن تضعیف احتمال پیروزی نامزدهای جمهوری‌خواه در انتخابات آینده‌، توجیه‌کننده این است که چرا نامزدهای حزب جمهوری‌خواه آمریکا در اولین مناظره تلویزیونی خود تنها یکبار نام جرج بوش را به زبان آوردند و در عوض نوزده بار از رونالد ریگان رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه سابق آمریکا که همچنان در میان شهروندان آمریکایی از اعتبار و مقبولیت بالایی برخوردار است، یاد کردند.

این نظرسنجی در روزهای دوم و سوم ماه مه صورت گرفته و 1001 شهروند آمریکایی هجده ساله و بالای هجده سال در آن شرکت کردند.

اكثريت دموكرات مجلس نمايندگان و سناي ايالات‌متحده در حال بررسي گام بعدي خود پس از وتوي غيرقابل اجتناب پيشنهاد آن‌ها براي اختصاص بودجه متمم جنگ عراق منوط به تدوين جدول زمان‌بندي خروج نيروهاي آمريكايي از اين كشور مشتمل بر اختصاص بودجه به‌صورت مرحله‌اي به‌گونه‌اي هستند كه كنگره را ملزم به بررسي مجدد اين طرح در تابستان سال‌جاري ميلادي مي‌كند.

يكي ديگر از گزينه‌هاي مورد نظر دموكرات‌ها اختصاص بودجه مورد نياز پنتاگون براي جنگ مشروط به تعهد دولت عراق به عمل به پاره‌اي وعده‌هاي سياسي يا موافقت دموكرات‌ها با خواسته‌هاي كنوني بوش و به انتظار نشستن براي لايحه بودجه سال 2008 است .كميته‌هاي پشتيباني سنا و مجلس نمايندگان با يكديگر ديدار كردند تا در صورت موافقت اعضاي هر دو كميته طرح نهايي براي ارائه به رئيس‌جمهور تا پايان هفته جاري تدوين شود .دپويد پترائوس، فرمانده ارشد ارتش آمريكا در عراق در نشستي كه پشت درهاي بسته برگزار شد در برابر اعضاي اين دو كميته حاضر شد تا قبل از رأي‌گيري نهايي  آنان توضيحاتي را ارائه دهد.

گمان مي‌رود در اين طرح با وجود اختصاص بودجه متمم مورد نياز براي جنگ عراق درخواست خروج نيروهاي نظامي آمريكا از اين كشور تا 31 مارچ سال 2008 ميلادي تكرار شود.

بوش اعلام كرده اين طرح را وتو خواهد كرد و جمهوريخواهان گفته‌اند از اين تصميم رئيس‌جمهور حمايت مي‌كنند. در اين صورت دموكرات‌ها قادر به دستيابي به اكثريت 70 درصدي براي بلااثر كردن وتوي رئيس‌جمهور نخواهند بود .ليند‌سي‌گراهام، سناتور جمهوريخواه ايالت كاروليناي جنوبي با انتقاد از تلاش دموكرات‌ها براي تعيين جدول زماني خروج نيروهاي آمريكايي از عراق گفت: تعيين جدول زماني براي پايان جنگ قبل از دستيابي به پيروزي ضربه‌اي سخت به نيروهاي ميانه‌رو در سراسر خاورميانه خواهد بود.

رهبران دموكرات‌ها در كنگره در اين بين متمايل به گفت‌وگو پيرامون گام‌هاي بعدي‌شان براي مقابله با مقاومت بوش در برابر خواسته‌هايشان نيستند و در مقابل روي توانمندي خود براي تصويب طرحي كه سياست‌هاي بوش در عراق را به چالش مي‌كشد، تكيه مي‌كنند.

جان مورتا، از اعضاي دموكرات مجلس نمايندگان كه رياست هيأتي را به‌عهده دارد كه بر نحوه هزينه شدن بودجه نظامي نظارت دارد، مي‌گويد خواستار تصويب طرحي است كه بودجه متمم جنگ عراق را براي يك‌دوره دو تا سه‌ماهه تعيين كند تا پس از پايان دوره اجراي اين طرح، دموكرات‌ها براي تصويب طرح جديدي وارد عمل شوند كه خواستار پايان جنگ شود.

بوش خواستار اختصاص نود ميليارد دالر بودجه اضافي تا ماه سپتامبر براي تأمين هزينه‌هاي دو جنگ عراق و افغانستان شده است . طرح مورتا اين فرصت را براي دموكرات‌ها فراهم مي‌آورد كه براي كسب حمايت از طرح خود در بين آن دسته از جمهوريخواهان مخالف جنگ كه حاضر به موضع‌گيري عليه رئيس‌جمهوري از حزب خود نيستند زمان كافي داشته باشند.

اين تاكتيك همچنين احتمال حمايت اعضاي مستقل‌تر حزب جمهوريخواه از اين طرح را كه از ريشه مخالف اختصاص بودجه جديد به جنگ عراق هستند را افزايش مي‌دهد.ترس از متهم شدن به تضعيف نظاميان آمريكايي بزرگترين دغدغه دموكرات‌ها در كنگره و علت اصلي رويكرد احتياط‌آميز آنان در قبال لايحه بودجه متمم درخواستي كاخ سفيد است .شايد به همين دليل است كه برخي از دموكرات‌هاي كنگره چون كارل لوين، رئيس كميته نيروهاي مسلح سنا معتقد است طرح دموكرات‌ها بايد قبل از وتو مورد بازبيني قرار گيرد و تخصيص بودجه متمم براي جنگ عراق به‌جاي مشروط شدن به تدوين جدول زماني خروج از عراق به اجراي اصلاحات سياسي در اين كشور منوط شود.

كميته ضدشكنجه سازمان ملل متحد از وجود گمانه‌زني‌هايي كه از ميزباني زندان‌هاي مخفيانه سيا براي نگاهداري مظنونان تروريستي توسط لهستان حكايت دارد به‌رغم تكذيب شدن اين خبر و رد همكاري ورشو با برنامه بازداشت‌هاي مخفيانه نهادهاي اطلاعاتي ايالات‌متحده ابراز نگراني كرد . اين كميته خواستار دسترسي به جزئيات تحقيقاتي شد كه توسط پارلمان لهستان پيرامون همكاري لهستان با ايالات متحده در چارچوب برنامه بازداشت‌هاي مخفيانه انجام شده كه در آن هرگونه مشاركت لهستاني‌ها در اين برنامه رد شده است.

كميسيوني متشكل از ده كارشناس كه توسط كميته ضدشكنجه سازمان ملل براي بررسي اين مسأله تشكيل شده با اشاره به اين كه هيأت اعزامي لهستاني‌ها با حرارت هرچه تمام اتهام فعاليت بازداشتگاه‌هاي مخفيانه در خاك اين كشور را رد كرده‌اند، اعلام كرد به اطلاعات بيشتري از تحقيق محرمانه پارلمان اين كشور نياز دارد تا بتواند نظر نهايي خود را در اين رابطه اعلام كند.

كمتر از يك سال قبل بود كه پاره‌اي خبرگزاري‌ها از دستيابي به اطلاعات محرمانه‌اي خبر دادند كه از فعاليت بازداشتگاه‌هاي محرمانه سيا در پاره‌اي كشورهاي شرق اروپا و شمال آفريقا براي انجام بازجويي‌هاي خشونت‌آميز از مظنونان تروريستي و همكاري تعدادي از كشورهاي غربي اروپا در عمليات انتقال اين مظنونان از كشورهاي مبدأ به جاهايي كه اين زندان‌ها قرار داشتند، حكايت داشت . اين خبر جنجالي در اروپا به‌پا كرد اما كشورهاي عضو اتحاديه اروپا خيلي زود آن‌را رد كردند و تحقيق مستقلي از سوي پارلمان اروپا هم اطلاعات بيشتري در اين زمينه به‌دست نداد .

ياروسلاو كارينسكي، نخست‌وزير لهستان روز گذشته در واكنش به درخواست كميته ضدشكنجه براي اشتراك اطلاعات گزارش تحقيقات پارلمان به آن پاسخ منفي داد و تأكيد كرد از نظر ورشو اين پرونده بسته شده است .جورج بوش، رئيس‌جمهور ايالات‌متحده سال گذشته با اذعان به اين‌كه مظنونان تروريستي به‌دليل منع بازجويي خشونت‌آميز در ايالات‌متحده و كشورهاي غرب اروپا در زندان‌هايي محرمانه نگاهداري مي‌شوند از اشاره به اين ‌كه اين زندان‌ها در چه كشورهايي فعال بوده‌اند يا هستند، اجتناب ورزيده بود .ديده‌بان حقوق بشر كمتر از يك ماه قبل با انتشار بيانيه‌اي دولت بوش را به تداوم اجراي سياست استفاده از زندان‌هاي مخفي سيا با وجود انتقادهاي جهاني از اين برنامه متهم كرده بود.

اين گروه كه دفاتر مركزي‌اش در نيويورك قرار دارد پس از دستيابي به اطلاعاتي پيرامون انتقال عبدالهادي العراقي، از مظنونان تروريستي بازداشت شده در عراق كه توسط سيا در زنداني مخفي نگاهداري مي‌شد به گوانتاناموي كوبا خواستار محكوميت جهاني اقدامات غيرقانوني سيا شد . مقامات آمريكايي پيش از آن اقرار كرده بودند العراقي اواخر سال 2006 ميلادي بازداشت شده كه با تأييد انتقال او به گوانتانامو از جابجايي غيرقانوني او به خليج كوبا حكايت داشت .اين گروه در ماه فوريه سال‌جاري ميلادي با ارسال نامه‌اي براي بوش از او خواسته بود به نهادهاي اطلاعاتي آمريكا دستور دهد وضعيت سي وهفت مظنون بازداشت شده توسط سيا در كشورهاي مختلف را كه هيچ اطلاعاتي درمورد سرنوشت‌شان در دست نيست، مشخص كنند اما دولت آمريكا هيچ پاسخي به اين درخواست نداد.

همچنان گزارش‌ محرمانه‌ کميته‌ بين‌المللي‌ صليب‌ سرخ‌ که‌ بر پايه‌ گفتگو با زندانيان تهيه‌ شده‌است‌ نشان‌ مي‌دهد مظنونین در‌ زندان‌هاي‌ مخفي‌ سيا‌ در شرايط بد نگهداري‌ و بازجويي‌ شده‌اند‌ .این مطلب را آسوشيتدپرس‌ در گزارشي‌ از واشنگتن‌ درباره‌ گزارش‌ محرمانه‌ کميته بين‌المللي‌ صليب‌ سرخ‌ مبني‌ بد رفتاري‌ با مظنونان تروريسم‌ در زندان‌هاي‌ مخفي سازمان‌ اطلاعات‌ مرکزي‌ امريکا ‌سيا‌ نوشت‌ .طبق‌ اين‌ گزارش‌‌ چهارده‌ زنداني‌ در گفتگو با صليب‌ سرخ‌ از استفاده‌ ماموران‌ سيا از روش‌هاي‌ مخربي‌ همچون‌ بي‌خوابي‌،‌ ايستادن‌ اجباري‌ و وضعيت‌هاي‌ رنج‌آور ديگر‌ پرده برداشتند .اين‌ زندانيان‌ که‌ زير نظر سيا بودند در ماه‌ سپتامبر به‌ زندان‌ گوانتاناموي‌ آمريکا انتقال‌ يافته‌اند‌ .سيا از اين‌ روش‌ها براي‌ مطيع کردن‌ زندانيان‌ و به‌ حرف‌‌آوردن‌ آنها در بازجويي‌ها استفاده‌ مي‌کند‌ .به‌ گفته‌ سازمان‌هاي‌ دفاع‌ از حقوق‌ بشر شرايط بد نگهداري‌ از مظنونان‌ به‌ تروريسم‌ در زندان‌هاي‌ مخفي‌ سيا و روشهاي‌ بازجويي‌ از آنها‌ جزو اعمالي‌ هستند که‌ شکنجه‌ محسوب‌
مي‌شوند‌ .اين‌ گزارش‌ اولين‌ گزارش‌ مستقل‌ از شکايت‌ زندانيان‌ از رفتار مأموران‌ سيا است،‌‌ رفتاري‌ که‌ از سال‌ 2002‌ از لحظه‌ زنداني‌ شدن‌ تا پايان‌ برنامه‌ بازجويي‌‌ تحمل‌ کرده‌اند‌.

مسئولان‌ آمريکايي‌ نزديک‌ به‌ اين‌ پرونده‌ که‌ نامشان‌ فاش‌ نشده‌است‌ اعلام‌ کردند اين‌ گزارش‌ بر پايه‌ اظهارات‌ خود زندانيان‌ تهيه‌شده‌ و مورد بررسي‌ قرار نگرفته‌است‌‌ . يکي‌ از اين‌ مسئولان‌ اظهارات‌ مزبور را ادعاي‌ تروريست‌هاي‌ متهم‌ به‌ کشتن‌ غيرنظاميان‌ خواند‌ .سيمون‌ شرونو سخنگوي‌ کميته‌ صليب‌ سرخ‌ گفت‌ ديدار اين‌ کميته‌ با چهارده‌ زنداني‌ با دو هدف‌ صورت‌ گرفت،‌ اول‌ ارزيابي‌ شرايط نگهداري‌ فعلي‌ آنان‌ و دوم‌ دادن‌ فرصتي‌ به‌ انها که‌ بتوانند درباره‌ شرايط زندان‌ خود در گذشته‌ حرف‌ بزنند‌ .

وي‌ افزود ما قصد نداريم‌ نتايج‌ اين‌ گزارش‌ را به‌ اطلاع‌ عموم‌ برسانيم‌ زيرا اين‌ يک‌ سند محرمانه‌ است‌‌ .مأموران سازمان جاسوسي و پوليس آمريكا به بهانه مبارزه با عوامل القاعده در منطقه شاخ آفريقا، زندان‌هايي سري در اتيوپي ايجاد كرده‌‌اند .در اين زندان‌ها آمريكايي‌ها  مظنونان تروريست را از 19 كشور جهان بازجويي و شكنجه مي‌كنند .بنا بر اين گزارش سازمان‌هاي د حقوق بشر بين‌المللي، وكلا و ديپلمات‌هاي غربي تأييد كرده‌اند كه طي ماه‌هاي اخير صدها زنداني بصورت و غيرقانوني از كشورهاي مختلف همچون كنيا و سومالي به اتيوپي منتقل شده و در اين زندان‌هاي مخفي نگهداري شده‌اند.

طبق فهرستي كه از سوي يك گروه حقوق بشر كنيايي تهيه شده و صورت پروازهايي كه آسوشيتدپرس به دست آورده، اين زندانيان شامل حداقل يك شهروند آمريكايي و تعدادي كانادايي، سوئيسي و فرانسوي نيز مي‌شوند .تعدادي از اين افراد از سوي نيروهاي اتيوپيايي كه براي ساقط كردن حكومت اسلام‌گرايان وارد سومالي شده بودند، دستگير شدند و عده‌اي ديگر اسلام‌گرايان اخراج شده از كنيا هستند .برخي مقامات دولت آمريكا در پاسخ به پرسش آسوشيتدپرس تأييد كردند كه عوامل اطلاعاتي و امنيتي آمريكا از زندانيان در اتيوپي بازجويي كرده‌اند اما مدعي شدند اين اقدام موجه و قانوني بوده‌است .گفته مي‌‌شود در زندان‌هاي مخفي اتيوپي، مظنونان مشهور مرتبط با شبكه القاعده نگهداري مي‌شوند .محقق يك گروه حقوق بشر بين‌المللي نيز به شرط فاش نشدن نامش خبر داد اتيوپي در سه نقطه شامل آديس آبابا(پايتخت)، يك پايگاه هوايي در اطراف پايتخت و صحراهاي شرقي در نزديكي مرز با سومالي زندان‌هاي مخفي دارد.

بي نزاکتي، بي شرمي، انحراف اخلاق؟ چه لقبی مي توان به عملکرد دولت‌هاي اروپايي داد هنگامي که جنايتشان علني شده و آشکارا دست در دست سازمان‌هاي جاسوسي خارجي، ده‌ها نفر را به‌طور مخفيانه مي‌ربايند تا آنها را روانه زندان‌هاي مخفي کرده و به چنگال شکنجه‌گران بسپارند؟

آيا مي توان قانون شکني اي از اين آشکارتر عليه حقوق مسلم شخصي انسانها تصور نمود؟ دو واقعه اخير گوياي اين جنون دوشخصيتي حاکم مي باشد . ابتدا، در تاريخ هفتم فوريه گذشته، اغلب دولتهاي اروپايي که در پاريس گرد هم آمده بودند، قرارداد سازمان ملل متحد عليه « ناپديد شدن هاي عمدي »  را با تشريفات تمام امضا کردند و بدين ترتيب استفاده از زندان هاي مخفي را عملي جنايت کارانه تلقي نمودند.

سپس پارلمان اروپا مستقر در شهر استراسبورگ، گزارشي را به تصويب رساند  که در آن همين دولت هاي اروپايي را به همکاري با سازمان سياي آمريکا در عمليات آدم ربايي مخفيانه محکوم مي کند.

بر طبق اين گزارش، در بين سالهاي ٢٠٠١ تا ٢٠٠٥، هواپيماهاي سازمان سيا حامل قربانيان « ناپديدشدن هاي عمدي»، حداقل هزار ودويست و چهل و پنج بار از فرودگاههاي اروپايي استفاده کرده اند تا از آنجا مظنونين ربوده شده را مخفيانه به زندان گوانتانامو و يا به زندان هاي کشورهاي همدست مانند مصر و مراکش که در آنها شکنجه امري عادي است روانه کنند .

اين امر ديگر آشکار شده است که دولتهاي اروپايي از ماهيت جنايتکارانه اين پروازهاي مخفي اطلاع داشته اند. برخي از اين دولتها حتي فقط به بستن چشمان خود در مقابل اين جنايات کفايت نکرده اند . اين گزارش احتمال مي دهد که به خصوص لهستان و روماني در خاک خود « گوانتاناموهاي کوچک » استقرار کرده اند تا اشخاص مظنوني که در پاکستان، افغانستان و يا ساير نقاط به طور مخفيانه ربوده شده اند را تا انتقال آنها به زندان دائم، موقتا در اين سياه چالها محبوس کنند.

اين گزارش همچنين احتمال مي دهد که دولت هاي انگليس، سوئد و اتريش درآدم ربايي ها و بدرفتاري با آنها شرکت داشته اند و مقامات آلماني را به اين متهم مي کند که از ربودن يکي از اتباعشان، آقاي خالد المسري، که لبناني الاصل بوده و به افغانستان انتقال داده شده است،  بي اطلاع نبوده اند.

از اتهامات ديگراين گزارش همکاري سازمان هاي اطلاعاتي ايتاليا با سازمان سيا مي باشد که، امام حسن مصطفي عثامه نصر معروف به « ابو عمر » را در ميلان به طور مخفيانه ربوده و به مصر انتقال دادند. از قرار، ابو عمر در اين زندان شکنجه شده و مورد تجاوز قرار گرفته است .

نقض حقوق بشر در چنين ابعاد وسيعي نمي تواند بدون اطلاع سازمان هاي اطلاعاتي وابسته به نماينده عالي امور خارجي اتحاديه اروپا يعني آقاي خاوير سولانا و يا همکارش آقاي جيژز دو وريس، مسئول هماهنگ سازي مبارزه ضد تروريستي اتحاديه اروپا انجام پذيرد.

دو وريس، براي اعتراض به اين عمليات ترجيح داد که استعفا کند. او اخطار داد که « کشورهاي دموکراتيک  بايد مبارزه خويش عليه تروريسم را در چارچوب احترام به قانون به پيش ببرند. بدرفتاري هاي انجام شده در زندان ابوغريب، زيرپا گذاشتن قوانين بشري در زندان گوانتانامو و آدم ربايي هاي سازمان سيا، به اعتبار ايالات متحده و جامعه اروپا خدشه وارد کرده است  .

تمام کساني که در اين آدم ربايي ها شرکت داشته اند، تصميم گيرندگان و اجرا کنندگان، همگي بايد از چنگال عدالت بهراسند و از فرجام خانم ماريا استلا مارتينز معروف به « ايزابليتا پرون » رئيس جمهوري سابق آرژانتين ، درس عبرت بگيرند . فراموش نکنيم که در آرژانتين به نام مبارزه با تروريسم، مقامات دولتي در ابعاد بسيار وسيع به ربودن مخالفين سياسي خود پرداخته بودند. خانم مارتينز، به اتهام « ناپديد شدن عمدي » دانشجويي به نام هکتور فاگتي در سال ١٩٧٦، به تازگي در مادريد دستگير شد يعني سي و يک سال بعد... عدالت اگرچه کند به پيش مي رود اما بايد گريبان همه گناهکاران را بگيرد.

سازمان عفو بين‌الملل اعلام كرد سيا سه زندان مخفي در پاكستان ايجاد كرده‌است . بر اين اساس در سه زندان مخفي سيا در پاكستان، حتي كودكان نيز حبس شده‌اند .به گزارش روزنامه دي ولت، سازمان عفو بين‌الملل اعلام كرده است كه بسياري از مظنونان اقدامات تروريستي كه تعداد زيادي كودك در ميان آنها هست، شكنجه شده‌اند و يا توسط دولت اسلام‌آباد در ازاي دريافت پول به آمريكا  تحويل شده‌اند.

براي برخي از اين افراد تا 5000 دالر پول پرداخت شده و بر اساس اعلام عفو بين‌الملل، اكثر زندانيان محبوس در گوانتانامو به آمريكا فروخته شده‌اند .سازمان عفو بين‌الملل از پرويز مشرف، رييس جمهور پاكستان درخواست كرده است كه سرنوشت افراد ناپديدشده را به صورت رسمي مشخص كند و از "بازداشت‌هاي خودسرانه" دست بكشد . علاوه بر اين، مشرف بايست فهرستي را از تأسيسات زندان‌ها در پاكستان كه مظنونان تروريستي در آنها به سر مي‌برند، ارائه كند.

در همين حال روزنامه "نوين اوزنابروكر سايتونگ" گزارش كرده‌است كه همكاري ميان آمريكا و پاكستان در جنگ به اصلاح عليه تروريسم بسيار جامع‌تر از آن چيزي بوده‌است كه پيش‌تر تصور آن مي‌رفت . بر اين اساس، سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) دستكم سه زندان مخفي را در پاكستان تاسيس كرده كه بيش از 1000 زنداني را در خود جاي داده‌است . اين گزارش حاكي‌است، اين زندان‌ها در نزديكي مناطق اورته كوهات، ميران شاه و وانا واقع در منطقه غربي يعني وزيرستان شمالي و بانو قرار دارند.

به نوشته نوين اوزنابروكر اين زندان‌ها كه در مناطق جنگلي و هم مرز با افغانستان واقع هستند، زير نظر دولت پاكستان اداره مي‌شوند.

اين زندان‌ها شديداً در برابر افشاي علني محافلظت مي‌شوند، اما سيا در اطلاعات حاصل از اين زندان سهيم است .بر اساس اعلام شاهدان عيني، در زنداني كه در ميران شاه واقع است حدود 1000 زنداني نگهداري مي‌شوند . يك داکترآلماني هم به اين روزنامه گفت كه چند ماه پيش يك نوجوان 12 ساله را در ميان زندانيان ديده كه مبتلا به سل بوده است . اين داکتر گفت: اين نوجوان اكنون يك سال است كه در اين زندان گوانتامو مانند پاكستان بدون اتهام، وكيل يا مراقبت‌هاي پزشكي در بازداشت به سر مي‌برد.

جورج بوش، رييس جمهور آمريكا اوايل ماه سپتامبر جاري براي اولين به وجود زندان‌هاي مخفي سيا در سراسر جهان اعتراف كرد . پرويز مشرف هم به صورت علني در "در خط آتش" اعلام كرد كه سيا براي تحويل بيش از 360 مظنون تروريستي ميليون‌ها دالر را به اسلام‌آباد پرداخت كرده‌است.

زيگريد كريگ، كارشناس پاكستان عفو بين‌الملل به اين روزنامه گفت كه نيروهاي امنيتي پاكستان رفتار بدي با زندانيان دارند و آنها را شكنجه مي‌كنند .

در نبردهايي كه در منطقه وزيرستان شمالي در گرفته است تاكنون زندگي بسياري از ساكنان اين منطقه و شمار زيادي از دهكده‌ها با خاك يكسان شده‌اند . به گفته كريگ، شمار قربانيان غيرنظامي حاصل از اين درگيري‌ها بايد بالا باشد . بر اساس اعلام منابع امنيتي پاكستاني، تصور مي‌شود در جريان درگيري‌هاي مارس   2004در وزيرستان شمالي تاكنون حدود 1000 سرباز پاكستاني جان باخته باشند.

سرانجام نارضايتى كه عليه آمريكايى ها به علت تهاجم به عراق و سياست هاى دولت آمريكا در قبال كشورهاى منطقه به وجود آمده سالها ادامه خواهدداشت و غلبه بر اين موج نفرت بسيار دشوار خواهدبود.
اكنون اكثريت افكار عمومى آمريكا بر اين عقيده است كه نتايج شكست در عراق بسيار غم انگيزتر از نتايج شكست در جنگ ويتنام خواهدبود. عراق درحال حاضر به صحنه خونريزى بزرگ تبديل شده است و فاجعه بزرگتر اين است كه آمريكايى ها نمى دانند چگونه از آن خارج شوند. كشته روى كشته. خشونت پشت خشونت. همه رودرروى هم و عليه نيروهاى آمريكايى.

ويتنام ماجرايى حاشيه اى بود كه بيرون از محور رويارويى ميان مسكو و واشنگتن قرار داشت. آنجا فاجعه شكست زمانى آغاز شد كه تهاجم به اين كشور صورتى پراشتباه يافت. اما مسأله عراق متفاوت است: عراق دقيقاً در نقطه تلاقى طرحهاى بوش براى تحكيم هژمونى جهانى ايالات متحده قرار دارد، در حالى كه ويتنام فاقد اين ويژگى بود. مشاوران نومحافظه كار بوش بعد از انفجار برج ها ايده هاى باطل را آنقدر براى وى تكرار كردند كه امر بر رهبرى آمريكا مشتبه شد كه كليد امنيت در دست ارتش است: مشاوران به بوش گفتند كليد بازكردن درها براى سلطه بر خاور نزديك، عراق است.

ساده انگارى مردان تصميم گير بوش درباره طرح ها و برنامه هاى نظامى در اين مورد هراس آور است. اين عمليات با همان ساده انگارى ها در جدول جنگ بى پايان عليه تروريسم جاى گرفت و در اين قالب عراق به سناريويى تبديل شد كه بوش بتواند نمايش بزرگ قدرت ايالات متحده را در اين محل پياده كند. نمايشى كه جهان را غافلگير كند و ديگر كشورهاى منطقه در برابر اين غافلگيرى يكى پس از ديگرى مرعوب قدرت واشنگتن واقع شوند. پس از اين و از رهگذر لشكركشى ارتش، سران نومحافظه كاران كوشيدند به دو هدف اساسى دست يابند: كنترول نفت و ازميان بردن تروريسم و به اصطلاح بنيادگرايان.
استراتژيست هاى كاخ سفيد نسخه اين عمليات را براساس آرزوهاى رئيس جمهور كه در فرداى وقوع فاجعه ۱۱ سپتامبر بر زبان آورد تهيه كردند. اين درست است كه صدام ديكتاتور بود و همه مردم عراق از او نفرت داشتند.
بعد از شكست صدام، در عملياتى سياسى دولت آمريكا حكومتى را در بغداد روى كار آورد دولتى كه آرزو داشت مطابق منافعش باشد. مرحله ديگر نقشه اين بود كه آمريكايى ها از آنجا به عربستان سعودى بروند تا بارديگر اين كشور را به دليل مشاركت اتباعش در ۱۱ سپتامبر به حوزه فرمانبردارى خود برگردانند و مجبورش كنند با ايالات متحده تجديد ميثاق كند و بار ديگر وفادار آمريكا باشد.

نتيجه يك پيمان جديد با عربستان مى توانست اين باشد كه آمريكا اجازه مى يافت به بزرگترين كشورهاى توليدكننده نفت فرمان براند و واشنگتن با هدايت سياست هاى نفتى در عراق و عربستان سعودى مى توانست قيمت هاى نفت را مطابق طرح هاى سلطه طلبانه خود تنظيم كند. از طرفى با همين اهرم و با اين اقدام آمريكا كشورهاى عربى را در قالب ائتلاف جديد گردهم مى آورد و از قدرت ايران در منطقه جلوگيرى مى كرد.
براساس اين برنامه ها و رؤياها بود كه بوش به اتاق رهبرى پراشتباه ترين جنگ گام نهاد.
شايد در اين ميان كسى خطاهاى بلر را محاسبه نكرده بود و درواقع غيرقابل تخمين بود.

همراهان بوش دروغ پراكنى را آغاز كردند و گزارشهاى سرويسهاى جاسوسى را برخلاف واقعيت نشان دادند. باز تصوير عراق قبل از ۱۱ سپتامبر را يك بار ديگر از نگاه گذرانيد.

در آن زمان حاكمى مستبد در عراق حكومت مى كرد اما تروريسم وجودنداشت، همچنين اين ديكتاتور رابطه اى با بن لادن و القاعده نداشت. آنها به دلايل شخصى از هم متنفر بودند، اما اكنون عراق و بويژه بغداد مركز نمايشى است كه صحنه رويارويى ميان شرق و غرب را تداعى مى كند.
درست است كه نقشه جديدى در خاورميانه ترسيم شده است، اما دقيقاً برعكس رجزهاى جورج دبليو بوش كه اين جنگ را براى ريشه كنى تروريسم به راه نينداخت، اكنون كسى ترديد نمى كند كه اصرار بوش براى ماندن در عراق، به انگيزه كنترول شاهرگ اقتصاد نفتى منطقه است.
هژمونى ايالات متحده اساساً بر دو پايه استوار است: قدرت نظامى و قدرت اقتصادى، درست است كه ايالات متحده نخستين قدرت جهان در داشتن توان جابه جايى نيرو است، اما در عراق هر روز آشكارتر مى شود كه آمريكا از خنثى كردن مقاومت ها و مبارزات ناتوان است. امروز عراق بيش از آن كه صحنه جنگ باشد صحنه فاجعه اى بشرى است و اين واقعيت به اعتبار ايالات متحده به عنوان ابرقدرت نظامى در عمل آسيب وارد مى كند، سؤال همه اين است قدرتى كه از اداره بر كشورى كوچك عاجز است چگونه داعيه رهبرى جهان دارد. اين كشور مى تواند صدبار كره زمين را نابود كند. اما از كنترول شهرى مانند بغداد ناتوان است.
در زمينه هاى ديگر مانند اقتصادى، ايالات متحده با چالش چين و جاپان روبه رو است، اما اين موضوع تحليلى ديگر است. آنچه آشكار است اين است كه ارتش اين كشور به عنوان قدرت منحصر به فرد آن محل چالش است. تجربه عراق ثابت كرد يك ارتش هرچقدر نيرومند نيازمند همراهى عناصر سياسى و اجتماعى است تا بتواند به موقعيت هژمونيك خود دست يابد.
پس ترديد نكنيد كه نتايج اين جنگ غم انگيزتر از جنگ ويتنام است؛ بذر نفرت در دل مردم كاشته شده و منطقه بالاترين موج نارضايتى در تاريخ مبارزات ضداستعمارى است كه غلبه بر آن سال ها به طول خواهدانجاميد. استفاده درارقام ، حقايق ونظرسياستمداران ازمنابع خبري وتحليلي .

 


بالا
 
بازگشت