« تلویزیون خراسان » و دشمنی با هنرمندان 

 

بعد از سقوط طالبان و حضور قوای ناتو در افغانستان یگانه چیزی که زیر نام « بازسازی » چشمگیر است ، رشد بیسابقۀ کانال های تلویزیونی شخصی در داخل و خارج کشور است ، که مثل سمارق در هر کوی و برزن به منظور خاص رشد و نمو کرده است .

برای تبلیغ محصولات مصرفی غرب و اشاعۀ غرب زده گی و فرهنگ سود پرستی . میگویند با همین وسیلۀ تبلیغی ، آمریکایی ها به سیاهِ فقیر و  برهنۀ افریقایی ترانزیستور فروخت و به اسکیمویی ها یخچال .

با در دست داشتن این وسیلۀ موثر سمعی بصری میشود از بوعلی ، بن لادن ساخت و از بن لادن هم بوعلی .  با تکتیک و شیوۀ که چیزی را پیوسته به توصیف گرفتن ، از طریق چشم و گوش تزریق کردن  و یا از موضعی به هدفی مکرر آتش کشودن به قصد نابودی ، گم و نیست کردن و کشتن . طبق محاسبه ،  مطبوعات یک سر و صد زبان تبلیغاتی آمریکایی ، هفتاد ساعت در یک دقیقه تبلیغ میکند . برای اینکه خودشان را با جُل و پوستک شان در ذهن مردم جا کنند

، خود را به حق جلوه دهند . برای این منظور افراد بومی را اجیر میکنند و پشت این صندوقچۀ لعنت قرارمیدهند که نیات شوم شان را برآورده سازند . درخت فرهنگ بومی یک کشور را بخشکانند و فرهنگ مصرفی و کالاپرستی شان را جاگزین آن سازند . کنون در پنج قارۀ جهان تلویزیون های فارسی افغانی برنامه دارند که بجز عدۀ محدود بقیه  همه روی برنامۀ خاص که از پشت پرده دایرکت میشود به اصطلاح اشاعۀ فرهنگ میدارند . یکی ازین  جمله « تلویزیون خراسان » است ، که  در لاس انجلس سفره پهن کرده است. یک ملعمۀ مزد بگیر بنام « حامد قادری » را از دکان قصابی اش اجیر کرده اند ، تا  نقش خاکی شاه مداری را بازی کند ، توله بزند ، مار بکشد و مثل بُوم به هر جا نشیند ، بکند .

  عدۀ حسود و هنر ستیز ، نام یک هنرمند با نام و نشان و پر آوازه ی کشور مان « فرهاد دریا » را به دهنش  انداخته اند تا در تخریب شخصیت هنری این هنرمند محبوب و پر آوازۀ کشور ، هرچه در چنته دارد بگوید .

دریغ  ! این بلبلِ شور آفرین را نداشته باشیم ، چرا ؟

شاد روان احمد ظاهر ، استاد هاشم ، ساربان و نصرت پارسا را از ما گرفتند ، کُشتند  . مسحور جمال و مددی  و ... خانه نشین شدند  و ده ها هنرمند دیگر مهاجر و دربدر و آواره گشتند . معدودی چند که کنون چشم و چراغ کشور ما هستند و این چراغ نیم سو را روشن نگهداشته اند ، بایست عزیز شان داریم . از زخم زبان و نیش ماران و چشم حسودان حفاظت شان کنیم .

آخر اینان همچون مقدسات کشور ما هستند .

کمک به زنان بیوه در برنامۀ « کوچه » که به همت فرهاد دریا راه اندازی شده است :

فرهاد دریا برای 2000 زن بیوه در کابل بانک با مصرف شخصی  خودش حساب باز کرده است . با همکاری وزارت امور اجتماعی و شورا های محل زیست ، لیست 2000  بیوه زن که به جز اطفال صغیر شان دیگر نان آوری ندارند و تا کنون این اطفال در جاده های کابل به تگدی و شاگردی در دکان ها و دستفروشی های کوچک ، سگرت فروشی موتر شویی ، بوت رنگ و اسپندی و ... مصروف بوده اند ، کنون ماهانه مبلغ 50 دالر آمریکایی از « کابل بانک » اخذ میدارند ، تا اطفال شان راهی مکتب گردد . در حساب « کابل بانک » از برنامه « کوچه  » به جز همین زنان بیوه ، هیچ طریق access یا دسترسی وجود ندارد ، حتی برای دولت .

 شما با اسپانسر 50 دالر در ماه ، آدرس و هویت کمک شده را دریافت میدارید و از طریق مکاتبۀ مستقیم ، از صورت حصول مدد معاش ماهانۀ تان ،  طرز معیشیت و پروگرام طفل آن خانواده میتوانید اطمینان حاصل کنید . نفرین و مرگ به آن کسی که از پهلوی مسکین شکم پُر کند .

چه ننگین است این ؟ آن هم برای یک هنرمند ؟ آیا اینگونه شایعات را یک طفل مکتبی باور میکند ؟ این توهین به عقل و شعور  یک ملت است که دیگران را چنین ساده  و خوشباور فکر میکنند و میپندارند که مردم هر شایعۀ را که تکرار گردد ، باور خواهند کرد . کشور های جهان هنرمندانی دارند که مرز ملی را شکسته و در سطح بین المللی قدم گذاشته اند . از کشور ما افغانستان « فرهاد دریا » اولین هنرمند بین المللی است که با کمپوز های اشعار فارسی دری با موزیک « راک »  در جملۀ 12 هنرمند بین المللی کنسرت اجرا میدارد  و نام و هنرِ کشورش را به جهانیان معرفی میدارد . چشم حسودان کور و برکنده باد .

چشم بداندیش که برکنده باد

عیب نماید هنرش در نظر

ور هنری داری و هفتاد عیب

دوست نبیند بجز آن یک هنر

 شما میتوانید لیست  دو هزار بیوه زن در پروگرام « کوچه » را از طریق کابل بانک ، وزارت امور اجتماعی ، سایت « فرهاد دریا دات اورگ » ، مطالبه کنید و با هر کدام  شان مکاتبه کنید و یا از طریق سایت فرهاد دریا یک فامیل را ماهانه اسپانسر شوید . کارت شمول بخواهید و پیوسته از حصول کمک ماهانۀ تان اطلاع حاصل بدارید . بیایید همین امروز این کار را بکنید .

 بجای این هنرمند اگر فردا شما پیشقدم شوید و یک برنامۀ انسانی امداد رسانی را راه اندازی کنید ، اطمینان داشته باشید که این خاک شاه مداریان با دهل و سرنا  ، برای تان چنین آوازه خواهند انداخت .

 یا  بایست همانند این « بر ساحل سلامت نشسته گان » در بیخبری گوسفند وار ، کور وکر بود و از کنار تهی دستان و خیل گدایان بی خیال گذشت ، و یا بایست نان تان را نصف کنید  و نگذارید خانوادۀ  شب گرسنه بخوابد .

از مجموع یک میلیون طفل یتیم و صد ها هزار زنِ بیوه ، تصمیم برین است که با همت همین هنرمند با احساس ، این کمیت 2000 به 60000 ارتقا یابد . ان شا الله تعالی .

احساس انسانی نمرده است ، مردم کور و کر نیستند ، که فرق دزد و کیسه بر را از هنرمندان  شان ندانند . دزدی و آنهم شلغم  ؟

 بگذارید این مداریان و قوالان  هر چه می گویند ، هرچه بخوانند .

 

عوفی تو میندیش ز غوغای  حریفان

آواز سگان کم نکند رزق گدا را

 

هنرمند و جامعۀ هنری ، جزو لاینفک فرهنگ یک کشور اند .

بنای عظیم فرهنگ یک کشور ، روی چهار سنگ پایۀ اساسی استوار است .

 زبان ، ادبیات ، هنر و معنویت .

اهانت به هنرمند ، اهانت به هنر است ، اهانت به زبان و ادبیات و مقدسات که اجزای متشکلۀ فرهنگ یک کشور است .

  همین مخاصمین فرهنگ در آب « فرهاد دریا » زهر ریختند ، و هنوز دست بردار نیستند .

 حالا که بگوید به این مردکِ قصاب ؟ که استخوان را گاز بزن ، سنگ را نه ، دیوانه .

بیایید : برای یکبار هم که شده است ، به این کار خاتمه بدهیم .

مشتِ محکم به دهن دشمنان فرهنگ کشور مان بکوبیم .

هنرمندان را قدر کنیم و بر صدر نشانیم . عزیز شان بداریم که سرمایۀ معنوی کشور ما هستند ، اینان .

 

در حیرتم از مرام این مردم پست

وین طایفۀ زنده کش و مرده پرست

تا هست به حسرت بکشندش به جفا

ور مُرد به عزت ببرندش سر دست

 

با حرمت .

داکتر کمال « کابلی »

کانادا .

www.kamalkabuli.blogfa.com

 


بالا
 
بازگشت