اعلاميه

 

 فدراسيون فرهنگی تورك تباران افغانستان

 

 

درحاليكه رشد مناسبات سياسی ، اجتماعی ، اتنيكی و فرهنگی افغانستان بنابر تلاش مذبوحانه برای تداوم پاليسی انحصارطلبانه ، امتيازخواهانه و برتری جویانه حلقات حاكم بر سرنوشت مردم ، بسوی آينده تاريك و نامعلوم استقامت گرفته است ،

درحاليكه مناسبات قومی ، تباری ، زبانی و مذهبی بيشتر از هر زمان ديگر تحت تآثير احساسات خودبزرگ بينانه اقوام مختلف اين ديار قرار گرفته و ضربات جبران ناپذير را متحمل گرديده است ،

درحاليكه فرهنگ تحمل سالاری در ميان اقوام مختلف از ريشه درحال خشكيدن بوده و آينده بود ويا نبود همزيستی اقوام درين حيطه جغرافيائی بنام افغانستان مطرح بحث است و بالآخره درحاليكه مضمون تجزيه افغانستان در اذهان كشور های دونر رخنه نموده و افكار عمومی را مكدور و مغشوش ميسازد ، چنانچه اين مسئله در روزنامه ويسا چاپ افغانستان بروز شنبه تاريخ سيزدهم دلو 1386 هجری تحت عنوان « افغانستان به مناطق مشخص جغرافیائی تقسيم ميشود » بازتاب يافته است كه ميگويد (( ادامه جنگ و فعاليت گروه شورشی طالبان در جنگ با دولت و نيرو های خارجی درين كشور موثر واقع شده و امكان دارد در آينده افغانستان تقسيم شود .... )) .ء

در چنین حالات وظيفه دولت و رئيس جمهور انتخابی منحيث تضمين كننده حاكميت ملی و تماميت ارضی است تا با ايجاد بستر مناسب ، اتحاد و همبستگی بين الاقوامی را تحكيم و توسعه بخشد .

اما متآسفانه رئيس جمهوريكه با وعده های تآمين امنيت ،  بازسازی متوازن ، تحكيم وحدت ملی و تماميت ارضی وارد انتخابات رياست جمهوری گرديد ولی بعداز اخذ آرآ و اعتماد مردم و پيروزی در انتخابات رياست جمهوری ، به عمق لجن خودبزرگ منشی قبيله سقوط نموده و در محور او حلقاتی صف بسته اند كه خواب و خيال احيای انحصار قدرت را به سر ميپرورانند وبا تعقيب اين هدف نامشروع با اغواگری ها و مغشوش ساختن افكار دولت های ذيدخل قضيه افغانستان مصروف دسيسه سازی و توطئه چينی برعليه اين ويا آن قوم ميباشند .

ستون اصلی قدرت كه برای تعميل پالیسی شوم و غيرانسانی خود با درنظرداشت مشتركات قومی و زبانی ، طالبان قصاب پيشه را نيز به آغوش كشيده و این اوباشان تاريخ را در اذهان خارجی ها بنام نيرو های مقاومت معرفی نموده و تشويق به مذاكره با آنها مينمايد ، طوريكه مذاكرات مخفی و علنی ، همكاری و باج دهی به طالبان در بعضی ولایات جنوبی از جمله ارزگان و هلمند معلوم و مشهود است .

مسلم است كه درين جو حاكم ، دسایس از قبل پلان شده برعليه اشخاص با نفوذ اقوام ديگر برای تضعيف آنها و زمينه سازی ورود طالبان مسلح در كابل صورت ميگيرد .

انحصار طلبان قبيله سالار برای تعميل مقاصد دور از اخلاقی و انسانی خود ، اشخاص و افراد سست عنصر ، پول دوست ، و مقام پرست را به نوكری استخدام نموده و با دستان آلوده و ناپاك اين افراد جاهل و بی خاصيت به منافع مردم ضربه وارد مينمايند .

محاصره منزل جنرال دوستم بنيانگذار جنبش ملی اسلامی افغانستان، برپا كردن هياهو و پخش اخبار جعلی پيرامون اين موضوع يكی از دسايس نوبتی انحصار طلبان قدرت سياسی در كشور وديگر معامله گران ريآ كار ميباشد .البته پيشينه چنين دسايس عبارت از مشتعل ساختن جنگهای كته قلعه ميمنه است كه با خوشخدمتی وزیر داخله به شوونیزم قبيله آراسته و پيراسته گرديده و متعاقبآ خلاف هرنوع اصول و قوانين ، پيشنهاد انحلال حزب جنبش ملی از طرف وزیر داخله به وزارت عدليه صورت گرفت .

سركوب خونين مظاهرات صلح آميز و حق طلبانه مردم جوزجان توسط جمعه خان همدرد دسیسه ديگری برعليه مردم تورك تبار كشور بود كه درين عمل جنايتكارانه حلقات غاصب قدرت نيز چاپ دست وزیر داخله معلوم و مشهود بود . ده ها توطئه ودسايس دیگر كه بخاطر احيای سیستم تك قومی برعليه اشخاص و اقوام صورت گرفته است كه ذكر همه آنها در متن يك اعلاميه گنجايش ندارد .

با درنظرداشت اين همه حركات مغرضانه ، “فدراسيون فرهنگی تورك تباران افغانستان” به نمايندگی از روشنفكران و فرهنگيان اقوام تورك تبار كشور به خرد باختگان انحصار قدرت هوشدار ميدهد كه ادامه چنين پاليسی ضد مردمی حكومت رئيس جمهور كرزی باعث  توسعه بيشتر خصومت بين الاقوامی شده و بعيد نيست كه مطالب منتشره روزنامه ويسا در مورد تجزیه و تقسيم كشور تحقق يابد . در آنصورت مسئوليت سنگين اين فاجعه بدوش توطئه گران و دسيسه سازان انحصارطلب خواهد بود .

برای رئيس جمهور كرزی يادآور ميشويم كه هنوز دير نشده است تا به وعده های خود وفا نموده ، جلو همچون دسايس را گرفته و خود شامل و عامل آن نگردد .

از پارلمان افغانستان به مثابه ارگان قدرتمند و با صلاحيت نمايندگی از مردم تقاضا مينمائيم تا اين مسئله حياتی را تعقيب نموده و عاملين آنرا به پارلمان احضار و بازپرس قانونی نمايد .

از نيرو های خارجی دخيل در قضيه افغانستان می طلبيم تا مناسبات پيچيده ، واقعی وحساس سياسی ، اجتماعی ، قومی ، زبانی و مذهبی را مطالعه نموده و فعاليت های خود را با نبض جامعه افغانستان همآهنگ سازند ، درغير آن شريك فاجعه غير قابل تصور پنداشته خواهند شد .

با احترام

« فدراسيون فرهنگی تورك تباران افغانستان »

پنجم فبروری 2008 ميلادی

    

 

 

 


بالا
 
بازگشت