مرگ  بانو بوتو به هیچ وجه سزاوار تأسف نیست

بانو بوتو صدراعظم پیشین پاکستان و رهبر حزب مردم آن کشورششم جد ی 1386هـ ش در اثر یک سوی قصد جان باخت.  مرگ بانو بوتو توجه تمام کارشناسان و رسانه های خبری را به خود جلب کرد.  در این مورد هر یکی ازپژوهشگران سیاسی از زاویه های مختلف  به این شخصیت ستمگر سیاسی نگاه می کردند. عده ای او را یک سیاست مدار دموکرات و حضورش را برای ثبات سیاسی درمنطقه به ویژه درشرق میانه با اهمیت ارزیابی می کردند.

     عده ای هم بدین باور بودند که احتمالاً وی بعد از پیروزی درانتخابات آینده پاکستان برروند فعالیت شبکه القاعده و طالبان در منطقه نقطه پایان خواهد گذاشت.  به همین منظور عده ای از تحلیل گران سیا سی افغانستان هم حضوربانو بوتو را درپاکستان به عنوان یک نقطه فشار در مقابل ژنرال  پرویز مشرف رئیس جمهور نظامی آن کشور که یگانه منبع تحرک طالبان درافغانستان می دانستند اظهار خورسندی کردند.  آنها گمان می کردند که مبارزه او در مقابل بنیاد گرایان پاکستانی و طالبان اثر مثبت براوضاع  ناگوار کشور می گذارد و مردم از شرنیروهای ویران گر طالب خلاصی پیدا کرده و زمینه بازسازی و انکشاف تعلیم و تربیه در کشور در یک فضای مناسب سیاسی میسر خواهد شد.

     برعکس خوش بینی های بعضی از آقایان باید گفت که تمام نهاد های مبارزه علیه تروریزم بین المللی و داعیه داران صلح آشتی درهرجای که بسر می برند.  پدیده ای بنام تروریزم، القاعده و طالبان حلقه به گوش امریکا را به اساس جنایت های بشری شان در تاریخ جهان به ویژه درسرزمین افغانستان که تمام زیربنا و روبنا آن به دست این هیولاهای وحشت نابود گردیده وهنوزآثارازجنایت شان ازکوهدامن و یکاولنگ گرفته تا صفحات شمال و گذشته ازآن چنان بی عاطفه بودند که اصلاً آثارازانسان دوستی و دموکراسی دررژیم ننگین شان به ذره هم یافت نمی شد محکوم می کنند.

     این گروه ( پیام اوران جهل ودشمنان تمدن بشری ) دقیقاً در زمان صدارت دختر دلاور پاکستان وداعیه دار برحق دموکراسی برای تحقق ثبات سیاسی و پایه دار در افغانستان فرستاد. آنها به جای ثبات سیاسی عالم از فقر، در بدری، زن ستیزی، فرهنگ ستیزی و درمجموع انسان ستیزی را طبق دستور مادر معنوی شان به مردم بلا کشیده کشور اهدا کردند که هنوز خاطره تلخ آن نزد مردم ما باقی است.

     حالا دقت کنیم، افغانستان که تمام هست و بود خود را به دست دست پروردگان دختر شجاع و دموکرات پاکستان به باد فنا داده باشد.  پس با کدام دلایل مرگ وی سزاوار تاسف است؟ که تمام مقامات دولتی از جمله کرزی و مطبوعات ما بدون توجه به جنایت های وی در کشور پیام های تسلیت خود را بدین مناسبت بدان سوی مرز فرستادند.  شرم اورترازآن نیمه برافراشتن پرچم کشور که درآن هویت، غرور و عظمت یک ملت بزرگ نهفته است، بخاطرمرگ بزرگترین تروریست وجبارترین جنایت پیشه تاریخ که بیشترین جنایتش را به مردم افغانستان و بخصوص به مردم شمال ( مردم غیر پشتون) بودند روا  داشت،  ساعت ها نگه داشتند. درصورتیکه افغانستان در طی سال های جنگ صد ها شخصیت ملی و بین المللی خود را از جمله شهید محمد داود،  شهید داکتر نجیب الله و شهید احمد شاه مسعود بنا بر توطیه کشورهای خارجی که بدون تردید دست کثیف پاکستان در آن دخیل بود به شهادت رسیدند.  که نه تنها کدام پیامی تسلیت از سوی دولت پاکستان در یافت نکردیم  بلکه با شهادت هر یک شان اشک شادی میریزاندند.

     صرف نظر از این موضوع پیامد مرگ بانو بوتو درافغانستان به عنوان یک کشور همسایه شاید یک سردرگمی در مواضع سیاسی طالبان که فعلا در گیر جنگ با دولت هستند باشد.

     زیرا طالبان با برگشت مادرشان به پاکستان انتظار یک تجهیز بزرگ و تغییر استراتیژی جدید را می کشیدند که دقیقا از سوی وی برنامه ریزی شده بود.  اما بار دیگر امریکا به این چهره خون آشام تاریخ مجال برنامه ریزی را برایش نداد.  بدین اساس طالبان شاید یک مدت در سوگ مادر معنوی شان بنیشینند.  به هر حال این موضوع خود یک تاثیر بزرگ روانی بر تمام فرزندان ( طالبان ) و حتی به ملا محمد عمر که هنوز ادعای رهبری را می کند اثر خواهد کرد.  دیگر کدام تاثیر خاص در اوضاع سیاسی کشور جز پراکندگی طالبان بر هم خورده نمی گذارد.  بنا این رویداد از برکناری  ملا منصور برادر ملا دادالله  دانسته می شود که آنها بعد از مرگ بوتو درتعیین فرمانده  نظامی خود درافغانستان  دچار تردید شدند.

    اگر چه بقایای طالبان در جنوب با توجه به رقابت قوا  درافغانستان مربوط به همه قدرت های خارجی ( حافظ صلح) بخصوص امریکا و انگلیستان هستند.  شاید دیگر آنها به بود ونبود مادرشان نگرانی نکنند.

     اما نگرانی آنها دراین مورد تا حدی بجاست بخاطریکه  حامی اصلی خود را در سطح بین المللی از دست دادند و از سوی دیگر قدرت های جهانی در جلب و جذب و شناخت طالبان تازه وارد درعرصه سیاسی به مشکل مواجه خواهند شد.  برعلاوه نگرانی سران طالبان طراحان عرصه سیاسی ونظامی انگلیستان نسبت به این مرگ ناگهانی بانو بوتو ابراز تاسف نمودند،  زیرا  وی  را تازه در سیاست گذاری خود درمنطقه و تطبیق برنامه های  خود به عنوان شخصیت مطرح سیاسی بر ضد امریکا و دست اندر کارش ( مشرف) مطابق سیاست های خود عیار ساخته بود عمیقاً نگران شدند.

     به هر صورت رفت و آمد شخصیت های خارجی به کشورهای منطقه و به خصوص در کشورهای هم جوار کدام تاثیر بخصوص ندارد.  زیرا اداره، ثبات سیاسی و نظم اقتصادی هر کشور بستگی به اراده ملت ها، شخصیت های ملی و سیاسی و زمام داران همان کشور دارد.

     بدون شک کشورهای که مانند افغانستان فاقد یک اداره منظم، اردو، پولیس و حتی تمامیت ارضی شان تعریف نشده باشد،  صد درصد رفت و آمد شخصیت های سیاسی کشورهای مداخله گر درسیاست آن کشورتاثیراتی از خود به جا می گذارد.    

نویسنده: حبیب الله هاشمی  

 


بالا
 
بازگشت