عبدالقدیر علم

قر آن پاک{ ترجمه یا تحریف؟}

أخیرا قرآن کریم به زبان دری با نام {قرآن پاک} بدون داشتن کلیمات والفاظ اصلی از چاپ برآمد که خشم ملت مسلما ن افغانستان وجامعه روحانیت را بر انگیخت. این اقدام نه ترجمه بلکه تحریف نامیده شد. در قدم نخست باید عرض شود که ترجمه قرآن به تمام زبانهای دنیا یک کار نیکو وپسندیده است،اما بر داشتن کلیمات عربی از آن زدن شمشیر به قلب اسلام است، کاریکه تا هنوز هیچکس انجام نداده. قرآن با همین صورت ولغتیکه نازل شده در سینه ها ثبت وقابلیت حفظ را داشته از گزند تحریف  در امان است . ترجمه قرآن کریم بدون کلیمات والفاظ منزل به زبان عربی هم وجود ندارد.همین الفاظ قرآن إعجاز آن است که حقانیت رسول خاتم را تا رسیدن به خدا امتداد می بخشد. در جهان معاصر قرآن به منزلۀ از اثبات وعظمت رسیده است که ادعا ویااقدام تحریف آن کار جهلاء وافراد بسیار کم شعور است،لذا اقدام عاملین این قضیه{ زلمی غوث وملا مشتاق} اگر عمدی بوده باشد ظاهرا خیلی ها طفلانه و نا عاقبت اندیشانه بوده که تبعات منفی این اقدام متوجه خود شان خواهد شد.

چرا این سه تن دست به چنین اقدام زدند.؟

1- حقیقت این است که این سه تن{غوث زلمی روزنامه نگار ،قاری مشتاق احمد و بختیاری مجهول الهویه} در مورد خصوصیات وویژه گی های قرآن معلومات اندکی هم نداشته اند .ایشان قرآن کریم را به سائر کتب آسمانی چون تورات وانجیل مقایسه کرده اند که بدون داشتن کلیمات منزل بزبانیکه نازل شده تر جمه وبه دسترس جهانیان قرار گرفته بناء خواستند رسم نو بر پا کنند وقرآن را بزعم خود شان ساده سازند.غافل ازینکه این اقدام شان به منزلۀ تحریف قرآن است عملی که اگر عمدی باشد معادل کفر است.ایشان نمیدانند که کلیمات منزل قرآن إعجاز آن است ودلیل بقا وجاودانگی  وضامن حفظ آن از تحریف است.

{یکی از مسیحیان از من پرسید  شما چه میدانید که قرآن تحریف نشده باشد؟ گفتم سوال شما معقول است اما قبل از جواب، از شما سوال میکنم: آیا کسی از مسیحی ها تمام انجیل هارا حفظ داشته ویا دارد؟ جواب داد  نه خیر.بعد جواب دادم قرآن از روزیکه نازل شده درسینه ها ثبت وحفظ است وامروز بیش از ملیونها انسان آنرا حفظ دارد.واگر تمام کتاب خانه های جهان حریق شود باز هم قرآن باقیست در حالیکه تورات وانجیل این ضمانت را ندارند چون آنها حاوی قوانین مؤقت بودند وقرآن کتاب آخر با هدایات وفرامین جاودانه است. این راز إعجاز قرآن است که در کتب دیگر نیست ومصداق است بر فرمودۀ خداوند که فرموده من قرآن را فرستادم ومن آنرا حافظ ونگهبانم} بعد گفت من هم حیرانم چرا خواندن قرآن آنقدر گیراست و نحوۀ خواندن آن از دیگر عبارات واشعار عربی تفاوت دارد.}

2 - نا فهمی: دلیل دیگر این اقدام نا فهمی این افراد است همه میدانند غوث زلمی در حوزۀ فرهنگ وادبیات شخصی بسیار ضعیف است وبا این اقدام کم فهمی خودرا نسبت به جهان اسلام و جامعۀ افغانستان به نمایش گذاشت .او شنیده است که یکی از مراکز  تحقیقات اسلامی روسیه قرآن طلائی چاپ کرده واز طرف مسلمانها تقدیر شده لذا خواست تا ابتکار تازه بخرچ دهد وتوجه مسلمانان را بخود جلب کند ،  ولی این جوان کم فرهنگ بقول مولوی کادو را ندیده بود . از طرز صحبت های آقای غوث  هم فهمیده میشود که وی از سواد کمی بر خوردار است واگر سواد نسبی هم داشته باشد در راستای معارف قرآن  نخواهد بود. نام غوث زلمی به عنوان ژور نالست زمانی بر سر زبانها افتاد که تمام مغز ها از افغانستان فرار وکشور به قحط الرجالی مبتلا بود وحال که جامعه باز است همه میدانند که زلمی در چه سطح قرار دارد. قاری مشتاق ملا امام است نه ملا ودانشمند دینی هر کس که نماز را بداند حق امامت دادن را در نزد أهل سنت دارد ، خودش نیز میداند که اشتباه بزرگ را مر تکب شده وهیچ دلیل در جهت دفاع از کار خود ندارد.از طرف دیگر هموطنان ما میدانند که ملا های زیارت خانه ها که قاری مشتاق یکی از آنهاست از سواد کمی بر خورداراند، ایشان صرف در حد توصیف شیوخ وأهل کرامات وا فسانه های ازین قبیل بخاطر إغوای مریدان ومقتدی ها معلومات دارند وبس فهم و درک قرآن به مفهوم واقعی برای شان مشکل است. ایشان معمولا نقیصه معنویت را با زیور ظاهر وورد زبان جبران کرده اند.

3- دلیل دیگری که در مورد اقدام ملا ومقتدی اش{ملا مشتاق  وزلمی } حدس زده میشود این است که ایشان خواسته اند تا کشور های ایران وافغانستان وتاجکستان را از استعمار فرهنگی عرب نجات دهند. این تفکر بنوع خود اندیشۀ خوب است.اما این دوشخص أهلیت این آغاز را ندارند .اول طوریکه قبلا عرض شد این دوشخص از سواد کمی بر خوردار اند. دوم آغاز شان از تعدیل ویا تحریف قرآن اشتباه است بزرگ ونا بخشودنی که امید این کار شان یک عمل عمدی وقصدی نباشد. ، این ها خودرا هم درک نکرده اند که به تناسب دانشمندان دیگر که در کشور های ایران وافغانستان درین مورد تحقیق وتدقیق میکنند أفراد بیسواد اند . اگر فرض کنیم ایشان میخواستند خدمت بزبان دری انجام دهند این راهش نیست. برای این کار وزارت حانه های اطلاعات وفرهنگ وزارت معارف وشاخۀ از وزارت خانه های دیگر مسئولیت دارند

در کشوریکه تا هنوز  صرف را مادر علم و نحو را پدر علم میگویند مبارزه با زبان عربی مشکل است؟ ملا های افغانستان بیشتر از ملاهای عرب به صرف ونحو مهارت دارند وحتی عقیده دارند . صرف ونحو  در نزد عرب ها هم پدر ومادر علم نیست اما در نزد دانشمندان علوم دینی افغانستان علم است، تا جائیکه وزیر معارف فعلی هم برای سازندگان نصاب آن تا شش هزار دالر معاش پیش بینی کرده به نظر من.تجوید برای آموزش قرآن کریم یک قاعدۀ خوب است نه علم.من به علم بودن صرف ونحو هم عقیده ندارم چه رسد که ایشان را والدین علم بگویم. صرف ونحو قاعدۀ برای آموزش زبان عربیست اما متأسفانه در افغانستان بخاطر آموزش زبان پشتو ودری هم باید صرف ونحو آموخت.این دو مضمون مغز ج.انان مارا پوچ کرده . اولین درس کتاب صرف بنام صرف بهائی چنین آغاز میشود: بدان اسعدک الله فی الدارین که کلیمات لغت عرب بر سه قسم است.. اسم است وفعل است وحرف .یعنی چه؟ما باید کلیمات لغت پشتو و دری بخوانیم این به درد زبان وادبیات دری وپشتو نمیخورد.به وزیر صاحب بگوئین روی خدارا ببین اتمر صاحب تو به رشد نحو وصرف کوشش نکن میدانم معنی ومقصد صرف ونحو را نمیدانی اما از ترس ملا ها این کار را میکنی .***

ما بخاطر نجات از زبان عربی باید بزبان دیگر پناه ببریم چون زبانهای ملی ما در عربی غرق وهضم است.  مانند تر کیه که به جای الفبای عربی از الفبای انگلیسی استفاده میکند. در تر کیه اجازه نیست کسی بخاطر آموزش حتی امور دینی از زبان  والفبای عربی استفاده کند اما در تر جمه به متن قرآن شریف کار ندارند دوستانیکه میخواهند از شر استعمار زبان عربی نجات یابند باید مانند ترک ها عمل کنند. ترک ها صرف ونحو نمیخوانند اما قرآن را بهتر از ما تلاوت میکنند وخدمت شان به اسلام در یک کشور اروپائی بیشتر از خدمت افغانها در تمام عمر شان است.

 4-  تصمیم مغر ضانه: دلیل دیگر این اقدام تصمیم مغرضانه عاملین آن تعبیر شده میتواند. حلقات  اسلام ستیز کوشیده اند قرآن را با این کارساده جلوه دهند وبا احیائی این فرهنگ زمینه های تحریفش را در دراز مدت مساعد سازند.بناء میتوان حدس زد که دست های نا مرئی در پشت پرده است که میخواهد میزان عکس العمل مسلمانان را به سنجش بگیرد وقدم بعدی را بر دارد.هر چند من طرف دار غوغا وبر پائی هنگامه درین قضیه نیستم مجازات عاملین را در حد اظهار ندامت در مطبوعات کافی میدانم، اما ساده فکر کردن قضایائی این چنینی هم ساده لوحانه خواهد بودٍ چون قبلا عرض کردم که غوث زلمی نه به اسلام وقرآن دلسوزی دارد ونه هم کدام تصدی رسمی  درین زمینه به عهده وی گذاشته شده بود وبه همین تر تیب ملا امام آن که در حد زیارت وخانقاه وبر پائی محافل کلتوری خرابات آشنائی دارد. هدف نزد کسانیست که هزینه چاپ را داده اند.

 5 – هدف دیگر این اقدام انگیزه دهی به  طالبان ومخالفین دولت خواهدبود: به دنبال ما جرائی اهانت به قرآن در گوانتا ناما وارتداد عبدالرحمن وانتقال فوق العادۀ آن تا واتیکان وبعد بمباردمان مساجد زیارت ها وتلاشی زنان وسقوط توپ های مزین به کلیمه طیبه از آسمان به زمین خوست بار دیگر حلقات مشخص به بر انگیختن إحساسات مردم علیه دولت دست یازیده اند.تا بدین تر تیب راه کنار آمدن مردم را با دولت مسدود و  عمر تنش وخشونت را در افغانستان طولانی تر سازند.تا بقائی خودرا در افغانستان توجیه کنند.از ملا وملأ استفاده کرده اند.

6– فقر فرهنگی وهضم نادرست دموکراسی. همه میدانند که افغانها در همه امور افراطی عمل میکنند.تاریخ گواه این حقیقت است که کمونست های افغانستان بر کمونست های روسیه ریشخند می زنند ومجاهدین افغان از حد جهاد پیامبر وصحا به هم پیشتر رفته اند ودموکرات ها از لیبرالسم غربی هم پیشقدم تر اند.کمونستش کمونسم را نمیداند مسلمانش از فهم اسلام عاجز است ودموکراتش دموکراسی  را اهانت به نورم ها وارزش های حاکم بر جامعه وفرار از مسئولیت می پندارد. این نا رسائی فرهنگی میتواند اقدام زلمی غوث وملا مشتاق را توجیه کند.آقای غوث که خوش قرآن را نمیداند گمان میکند هر کس به محراب استاد وریش داشت وعربی فهمید دانشمند دینی است نه خیر عوام عرب عربی را بهتر از ملا مشتاق میدانند اما قرآن را نمیدانند.

7- هوس پناهندگی به کشور های غربی. با بد شدن شرائط امنیتی کشور. زلمی غوث با این اقدام خلاف ارزش های جامعه افغانی  کوشید تا راه برای پناهندگی مجدد به کشور های غربی را پیدا کند.او به ساختن کیس ودوسیه پناهندگی که معیار های قبولی دران محسوس باشد مهارت کامل دارد چون او قبلا در یکی از کشور های اروپائی پناهنده شده بود ،اما بجرم دست داشتن به قاچاق انسان ومواد مخدرسند تابعیت وپناهندگی آن أخذ گردید. درین نوبت او بجای اروپا آمریکا را انتخاب کرده بود تصمیم داشت به مجرد رسیدن به پشاور به یکی از سفارت خانه های کشور های غربی پناه ببرد تا اورا مانند عبدالرحمن به صد اکرام وإعزاز انتقال وبزعم خودش از قتل نجاتش دهند.

یا داشت:من از تمام مراجع ذیربط تقاضا مینمایم تا موضوع این افراد هرزه را بزرگ نسازند وبا عکس العمل همگانی به ایشان شخصیت نبخشند.اگر ایشان عمدا به چنین اقدام دست زده باشند إعتراضات وعکس العمل های عمومی هدف شانرا بر آورده میسازد. بحکم عدم آلودگی دریا با یک معذرت خواهی واظهار ندامت در مطبوعات عفوشان کنند.ایشان هر چند تهدید شوند به همان تناسب شخصیت میگیرند.انسان باید در جهت خدمت بقرآن شخصیت کمائی کند نه در جهت توهین،خیانت وجسارت به آن...یا هو

. چرا این تر جمه بجای تقدیر مذمت شد؟ نخست نظر کوتاهی به إعجاز قرآن:

همه میدانند که إعجاز از کلیمۀ عجز گرفته شده معنی آن ناتوان ساختن است ومعجزه یعنی نا توان کننده . در اصطلاح علوم اسلامی معجزه به امور خارق العاده ای اطلاق میگردد که سائرین از انجام آن عاجز باشند، لذا قرآن کتاب خدا ومعجزۀ پیامبر است بزرگترین سخنوران وقت عرب قادر به اوردن یک آیت از قرآن نشده ونمیشوند.خداوند معجزه را با رسولان خود همراه گردانید، تا دلیلی  به راستی رسالت آنان باشد .  اختلاف امتها وضروریات زمانه نوع معجزه را متفاوت گردانید، هر چه سطح بینش امتها وتمدن وفرهنگ آنان بالاتر رفت معجزۀ پیامبران نیز مترقی ولطیف تر گردید، مانند معجزه بلاغت وفصاحت در قرآن.همه‌ فصحا و بلغای عرب كه پيرامون علوم مختلف ادبی عرب كتاب نوشتند، در جاهای مختلف به قرآن استشهاد می‌كنند؛ يعنی هرجا كه می‌خواهند زيبائی جمله يا عبارتی را ثابت كنند، استدلال می‌كنند به آيه قرآن و می‌گويند قرآن اينطور بيان كرده، يعنی قرآن معيار و استاندارد زبان عرب است و هيچكس ترديد ندارد كه وقتی چيزی در قرآن آمد، اين در اوج زيبايی و صحت و اتقان است.قرآن معجزۀ بی بدیل حضرت محمد ص است هم در عالم الفاظ وکلیمات وهم در جهان معارف .هر چند اندیشۀ  بشر روبه تکامل نهد قرآن با اعجاز خود باقی خواهد ماند.

برخى از اربابان علم بلاغت اعتقاد دارند كه رازاعجاز قرآن در بلاغت وفصاحت آن است. اين نظم بديع و بلاغت بى پايان باعث شده است كه كسى نتواند براى قرآن مانندى بياورد. نظم و اسلوب خاص تأليف قرآن, دليلى بر اعجاز آن است. دسته  از انديشمندان اعتقاد دارند كه سر معجزه بودن قرآن در اين است كه اين كتاب آسمانى داراى معارف بلندى است. عرضه اين معارف بلند, در توان هيچ بشرى نيست  که البته محور بحث فعلی ما صرف الفاظ وکلیمات منزل قرآن است.که من آنرا کلیمات عربی نمیگویم بلکه الفاظ قرآن مینامم چون این الفاظ  به همین شیوه ونظم در عربی مروج وجود ندارد.

شاید دوستانیکه به زبان عربی مهارت نداشته باشند این جسارت برای شان یک امر عادی ومعمولی تلقی شود، اما حقیقت این است که اقدام غیر دوستانه دوستداران کاذب قرآن صدمۀ بزرگ به ماهیت قرآن وارد میکند، چون که قرآن لغت وزبان عربی مروج ومعمول نیست. کلیمان موزون وپر مفهوم قرآن در قالب مفردات عربی إعجاز آنرا به اثبات رسانیده واین کلیمات قرآن  از معجزات است که ارباب سخن وادبا وشاعران زمان را به زانو در آورد تا جائیکه همه بر فرمودۀ الهی که فرمود اگر تمام انسانها وجنیات جمع شوند تا کتاب مانند قرآن بسانند نمیتوانند ونتوانسته اند..إعجاز در میدان بلاغت وفصاحت ، إعجاز در عرصه ارتباط آیات موزون وتداعی معانی که زمان تا هنوز تفسیرش نکرده است. البته ترجمه بدون کلیمات این إعجاز را از قرآن سلب میکنند عرب تا هنوز نتوانسته یک آیت به فصاحت قرآن بسازد .اما اگر مسئله کلیمات والفاظ منزل نباشد عجم صد مرتبه بهتر  از زلمی وملا مشتاق کلیمات وعبارات را به نظم ونثر بلاغت وفصاحت در میاورند. زلمی کار خوبی نکردی خداوند تو و ملا امامت را ببخشاید.

آیا تر جمه قرآن اجازه نیست؟

شاید آقای غوث وملا اما م مسجد تمیم انصار فکر کنند اقدام شان مایه رشک وحسد دیگران گردیده حاسدان ازین امتیاز دلتنگ شده اند.نه خیر حقیقت این نیست.ترجمۀ قرآن کریم یک امر پسندیده نیکو ونهایت با ارزش است که هزاران نمونه ازان وجود دارد. ترجمه قابل تغییر نیست آنچه در دوام زمان میتواند تغییر کند همانا تفسیر قرآن است نه ترجمۀ آن.بقول عبدالله بن عباس که گفته قرآن را تفسیر نکنید زمانه خود تفسیرش میکند، یعنی پیچیدهگی های تفسیر در دوام زمان ساده میشود ومیشود آنرا بسط داد اما ترجمه کار تازۀ شده نمیتواند.واگر مهارت در تر جمه بکار برده شود علما ودانشمندان عرب وعجم کار خودرا کرده اند وصرف برای تفسیر میدان تا قیامت باز است.واینکه تنها ترجمه را قرآن بگوئیم این کاریست که نمیخواهم بیشتر تبصره کنم.ادامه این غوغارا درین روز ها در افغانستان میشنوید ومیبینید.والسلام

 


بالا
 
بازگشت