دیپلوم انجنیر عزیزالدین عزیز

از سویدن    

 

                   یاغیستان قبایل !

 

تحولات اخیر پاکستان مبنی براعلام حالت اضطرار افکار جهانیان را بعنوان یک کل و نگرانی مردم مارا بطور اخص بخود جلب نمود. بدون تردید که هرنوع حوادث در این بستر پرآشوب مشترک جعرافیائی و تبعات و پیامدهای امنیتی ناشی از آن بر اوضاع آشفته کشور عزیز اما اثرگذا راست. از اینرو در محافل از پژوهشگران و مبصرین سیاسی کشور ما جوی از شک و تردیدهای را پدید آورده و مسئله را توام با بیم و دلهره گی و تشویش ، تفسیر و در خور رسانه های جمعی میدهند. با توجه به حساسیت موضوع و علی الرغم اینکه چه دستهای دیگر پشت صحنه پنهان است و سر تمامی نخ ها را بدست دارد، اما در خصوص اعلامیه آقای پرویز مشرف مبنی بر حالت اضطرار و در فرایند اماده گی و تشدید مبارزه علیه هیولای سیری ناپذیر تروریسم باید اذعان داشت که قلع و قمع طالبان و حشی و القاعده به نفع صلح و ثبات دائمی منطقه و جهان بود ه و شکی وجود ندارد که در قدم نخست وطن و مردم ما از مزایای آن مستفید میگردد و نیز متضمن آرامش ، تامنین روابط باهمی و مسالمت آمیز ورفع هر گونه خصومت با همسایگان را در قبال خواهد داشت. فلهذا با رهایی از شر و وسوسه شیاطین طالبی ، از دیدگاه منافع ملی ما اقدام بجا قابل تائید بوده باید با حرارت ازآن استقبال و حمایت کرد.

از دیدگاه جدید سیاسی این تحولات از دو بعد در خور اهمیت و مطالعه است.

-          بازنگری مختصر در بعد شناخت از کرکتر منطقه خود مختار قبایلی.

-          کار برد زور و برچیدن قهری خرگای مربوط تروریسم در منطقه قبایلی که در واقع انهدام و پاشیدن منبع اصلی شرارت و فتنه بوده که دران صورت بر اعلامیه اماده گی جنرال مشرف و گام عملی آن در این راستا برمبارزه علیه تروریسم صحه میگذارد.

نخست در بعد بازنگری شناخت از کرکتر منطقه خود مختار قبایلی اگر به استناد و مدارک و شواهد تاریخی تماس اجمالی گرفته شود باید گفت که مناطق قبایلی بصورت کل محل تجمع دزدان و قطاع الطریقان حرفوی درسراسر تاریخ بوده است. هند برتانوی روی پلان استعماری و برای تعقیب اهداف دراز مدت خود در منطقه سران قبایل را بحیث کلید داران خودمختار تبدیل و از انها منحیث ابزار« یا خرهای بارکش» جهت بی ثباتی ، اخلال و برپایی آشوب و تهدید علیه حکومتهای مرکزی  در کشور ما استفاده نموده است  و همواره سعی کرده تا آنها را در بازیهای قدرت منطقوی با تخصیص و صرف مبالغ برای کسب حمایت و سوق شان به اهداف کثیرالجوانب استخباراتی  منحیث اله فشار برحکومات مرکزی کابل تبدیل نماید. تحرک و آشوب قبایلی های مزدور محدود به آن نبوده بلکه فراتر از آن نقش شان منحیث ( تاج بخش) و ( تاجگیر) د رسیر تحولات تاریخی کشور ما کاملا مبرهن  و مشهود است که در این زمینه میتوان از سرنگونی نظام شاه امان الله و بقدرت رسانیدن نادر غدار بسریر حکومت نام برد. همچنان ما شاهد توطئه خونین و شانتاژ اخیرعلیه حکومت استاد ربانی و بقدرت رسانیدن گروه مزدور مرسینرستی طالبی از همان جنس و همین بستر بودیم که توسط رباخواران قبایلی و بدستور و پول شبکه های پنهان و معلوم الحال اعمال شد.  

شوروی سابق نیز در بازیهای قدرت منطقوی مانند انگلیسها در بین این طوائف پول دوست « خوکهای طلا خور» وسیعا پول توزیع و ا زآنها د راستقامت های مختلف ماهرانه استفاده و اهداف خاص خویش راتعقیب داشتند. به این قبایلی ها فرقی نمیکند که به خدمت کاخ سفید یا کاخ سرخ یاقصر سیاه قرار دارند. آنچه که برای شان اهمیت دارد پول است وبس!!!

دولت های قبیلوی افغانستان بنابر انگیزه های سیاسی و قوموالی برای رضایت خانهای دوسره در سطح کابینه وزارت اقوام و قبایل را مفتوح و سالانه میلونها دالر و غیره امتیازات از بیت المال را غیر موجه و نامعقول بهدر داده و بخریطه کلان اینها ریخته اند. متاسفانه این وزارت بی موجب در کابینه اقای کرزی تا هنوز فعال است و کماکان خدمات سری و پرهزینه برای قبایل ناسپاس و معرکه گیران تادیه میکنند که جدا قابل تامل و اندیشه پنداشته میشود. هرگاه سیر گذرائی به منطقه نا امن قبایل نمائیم در یک تعریف گفته میتوانیم د رمنطقه قبایلی صدها کارخانه پروسس هیروئین ، دها فابریکه تولید اسحله و مهمات ، وسایل طبع و نشر پول جعلی ، تقلب اسناد بهاداررسمی، دستگاه و ابزار تبدیل و تغیر نمبر شاسی وسائط سرقت شده و جود دارد. خلاصه اکثر قبایلیها از طریق کار و زحمت نان حلال نمی خورند، بلکه اینها بحیث رهزنان در صحرا و غارتگران روستاها  و سارقین در شهرها تولد شده اند. اکنون حدس بزنیم  که ملا ، طالب  و غیره حشرات موزی نو رسیده دیگر که از این بستر برخواسته و تازه وارد معرکه شده اند چقدر خونخوار و وحشی باید باشند که متاسفانه همه ما شاهد وحشیگری بی حدو حصر آنها هستیم . روش ملاهای دین به دنیا فروش قبایلی در اشعار خوشحال ختک چنین تصویر یافته :

نشته بانگ دموزن په تیراه

مگرواوری بانگ د چرگ په سحرگاه

که ورکزی سراسر واره گمراه وی

افریدی دی تر گمراه والا گمراه

د اسلام ارکان احکام حلال حرام شه

افریدی ورکزی ندی پری اگاه

نه نمووح د جناره نه یی امام شته

نه زکوت نه سرمایه نه دزره تراه

در جای دیگری علاوه میکند:

بنگش کله پختانه دی گوره خوک دی

نه ئی انسان نه دی مذهب نه ئی امام  ( خوشحال خان ختک – کلیات- چاپ پشاور 1952 ص 316

همچنان سرداران و امیران حکومت کابل از شر قبایلی ها احساس انزجار و تنفر نموده. چنانچه  عنوانی عبدالرحمن خان  مردم باجور، کرم ، تیراه، وزیری، مسعود و غیره عرایضی جهت خلاصی از استیلای انگلیسها ارایه نمودند ولی امیر بخط خود در جواب عرایض شان نوشت: " ملاپیونده د رحفظ الهی باشید. خطی که برای خلیفه نورمحمد خان ارسال کرده بودید و او آنرا نزد من روان کرده از همه احوال خود که نوشته اید دانستم . و حالا برای شما مینویسم که در 15 سال هرچند سعی کردم و کوشیدم که مردم وزیری و مسعودی احکام خدا و رسول را قبول کند و از غرض جوئی ملایان و ملکان که مردم را فریب و بازی داده اند گفتار مرا گوش نداده امور دین و دنیای ایشان را خراب کرده اند. اکنون جای ان نمانده است که شما باز خط به ادم من بنویسید . خودشما سررشته امر خود را میدانید.. . . حالا سخن گفتن فضولیست". ( غبار ص.697)

در بعد تشدید مبارزه علیه تروریسم که جنرال مشرف اعلام داشته قبل از مدخل به بحث مقاله ( اشیا تایمز) را که با امانت داری برگردانی شده خدمت خواننده گان گرامی پیش کش مینمائیم.    

          برنامه جنگی پاکستان علیه جنگوجویان

 

روزنامه ایشیا تایمز

نوشته: سید سالم شهزاد

پاکستان آماده گی عملیات جنگی را علیه " طالبان" و " القاعده" میگیرد که کنترول را در   وزیرستان فتنه خیزتحکیم نموده اند. این منطقه قبایلی چیزی نمانده است که به مالکیت خصوصی شورشیان  تبدیل شود.

یکی از کارمندان عالیرتبه استخباراتی که از افشای هویت خود اجتناب نمود، طی مصاحبه یی گفت : " وظیفه اساسی – استقرار صلح دائمی در وزیرستان است. همه عملیات قبلی خصوصیت اکتشافی داشته و در خدمت نیروهای ائتلاف غرب قرارگرفته بود و اهداف کوچکی را داشتند و با از بین بردن پایگاه های معین، پناهگاها و یا جلوگیری عبور از مرز افغانستان و پاکستان توسط مخالفین  محدود میگشت. اما حالا نیروهای مسلح وظیفه دارند تا ضربه قاطع به  پایگاه اکمالاتی طالبان و القاعده وارد سازند و مناطق قبایل را تحت کنترول خود درآورند.

عملیات فعال جنگی چند هفته قبل که با استفاده از نیروهای بمباردمان هوائی علیه پایگاهای مخالفین در وزیرستان شمالی آغاز شده بود، موجب آواره گی هزاران خانواده گردید که در شصت سال اخیر و در مقایسه به جنگ هند و پاکستان،  تعداد زیاد مردم از بین رفته اند. که فقط مقدمه یی ازیک جنگ خونین پیش بینی میشود.

شورای مجاهدین علیه اردوی پاکستان قرار گرفته است که در ترکیب آن رهبری القاعده، طالبان، روحانیون محل و رهبران  قبایل وزیر و محسود شامل میباشند. شورای مذکوربیشتر خود را مطمئن احساس میکند با تطبیق احکام شریعت بحیث قانون اساسی – تمام مناطق را بمثابه محل استراتیژیک اداره و کنترول نهضت های مقاومت اسلامی در سراسر جهان، بشمول عراق و افغانستان تبدیل نموده اند. اخیرا یکی از کارمندان شبکه استخباراتی به خبر نگار " آسیا تایمر" اظهار داشت:

" همه عملیات های قبلی اهداف دیگری را دنبال میکردند. پاکستان وقتی به جنگ می پرداخت که ائتلاف کشورهای غربی در باره کدام پایگاه و یا پناهگاه مشخص خبرمیداد و یا  خودش عبور و مرور نیروهای جنگوجو را از مرز پاکستان کشف میکرد."

" اما جنگی که قرار است آغاز شود، هدف مشخص دارد وعبارت از تامین صلح دایمی در وزیرستان ! از اینرو ارتش پاکستان پیامی را به جنگجویان فرستاده و اشاره نموده که پاکستان ممکن در شهرهای میرعلی، میرانشاه، دند درپه خیل، شوه، رزمک، مگاروتی، کالوشه، انگوراده عملیات جنگی را براه اندازد.  و قوائی  نظامی پاکتسان در نظر دارد تا پایگاه دائمی را در آنجا ایجاد کند که با هزاران عسکر و تخنیک عصری جنگی مجهز باشد.

طوریکه کارمند استخباراتی مذکور علاوه مینماید که شورشیان این اولتیماتوم را چندی قبل  در زمان آتش بس دریافت نموده بودند. اردو میتوانست اخرین ضرب الاجل را تعین وشرایط را مساعد سازد تا تمام صفوف و قومانده القاعده و طالبان که در وزیرستان تجمع نموده بودند عبور مصئون به افغانستان نمایند تا عملیات های بزرگی را در افغانستان بعد ازپایان ماه رمضان براه اندازند. چنین امکانی وجود داشت که ایشان یکجا با رهبران جنگجوی قبا یلی که در جدول سیاه شامل بودند ، برای همیشه پاکستان را ترک کنند دیگر برای همیشه به پاکستان برگشت نکنند.

بعد از اینکه منطقه را ترک مینمودند، در نظر بود تا قطعات نظامی تحت قومانده جنرال اشرف پرویز کیانی که اخیرا بحیث معاون لوی درستیز مقرر شده در منطقه جابجا شود. جنرال مذکور وظیفه داشت  در تمامی نقاط استراتیژیک پایگاه دایمی را ایجاد و قبایل محل را خلع سلاح کند. درآنصورت خط دیورند تحت کنترول  و سرحدات از مرکز تحت مراقبت قرار میگرفت .لیکن شورشیان از اولتیماتوم سرکشی کردند.

خطر در کجاست؟

به باور متخصصین با صلاحیت استخباراتی، عملیات نظامی پاکستان در برقراری صلح و امنیت در وزیرستان احتمالاموجب کاهش 85 فیصد مقاومت افغانها میگردید و مزاحمت مشخصی در مقاومت عراق بوجود می آمد.

انتخاب جنگجویان محدود بود و آنهم ادامه استقامت به جنگ  تا اینکه از مرز عبور کنند و در میان مردم به تحلیل روند. جنگجویان کمک های دریافت نمودند و مخفی گاه های خود را در وزیرستان مستحکم ساختند. اکثری جنگجویان را افرادی از قبایل وزیر، سایر مناطق پاکستان و خارجی ها تشکیل میدادند. احتمال باقی ماندن آنها در افغانستان کمتر بود زیرا اکثری جنگجویان بزبان پشتو بلدیت نداشتند و همین واقعیت ازاستحاله و یا پنهان شدن در بین مردم وزیرسستان جلوگیری میکند

موجودیت انها در وزیرستان ارتباط مستقیم به  تمویل پولی آنها دارد. پول از کانالهای بانکی و غیر بانکی  بشمول شیوه سیستم حواله به ادرس آنها انتقال می یابد.

شبکه های استخباراتی غرب که با استخبارات پاکستان همکاری داشتند، به این قرار رسیدند که وزیرستان شمالی و جنوبی بمثابه شریان تامین خون جنگ ، جریان پایدار اعزام جنگجویان تازه دم، سلاح و پول برای مقاومت مناطق جنوب شرق افغانستان بشمول غزنی، کنر، گردیز، پکتیا و پکتیکا  و همچنان برای پیشروی بسوی کابل تبدیل شده است.علاوتا وزیرستان مراکز تعلیمی طالبان را در زابل، هلمند و ولایت قندهار با استادان نظامی اکمال و مجهز مینماید.

طبق گزارشات منابع استخباراتی، همه رهبری طالبان بشمول مولوی عبدالکبیر، جلال الدین حقانی، سراج الدین حقانی، نصرالدین خان و ملا منصور دادالله ماه رمضان را در شمال وزیرستان  سپری کردند  تا حملات را به جنوب افغانستان سازماندهی نمایند فعالیت جنگجویان زیر کنترول نیروهای مسلح پاکستان قرار داشت تا از حملات آنها جلوگیری بعمل آورد، طوریکه فکر میشود هیئت رهبری در وزیرستان شمالی قرار داشت.

همچنان شهر شله مهمانهای را از جمهوری اسلامی ازبکستان پذیرائی میکرد و از بکها تلاش دارند تا قیامهای مسلحانه را علیه حکومت ازبکستان تجدید سازماندهی کنند.

کردها نیز در این منطقه حضور دارند که ارتباطی به حضور نیروهای اشغالگر امریکا در عراق پیدا میکند. تعداد معدودی از کردها از طریق عراق داخل وزیرستان میشوند و برای چند ماه در اینجا تعلیمات  نظامی را سپری  و دوباره از طریق ایران داخل عراق میگردند. تا شورشها را در کردستان عراق علیه متحدین امریکا چون ترکیه  بسیج کنند.

یکی از کارمندان دستگاه استخبارتی پاکستان میگوید:

" هرگاه جنگهای پلان شده موفقانه صورت گیرد، در وزیرستان صلح برقرار خواهد شد. و مقاومت جهانی اسلامی به مواضعی خواهد برگشت که در سال 2003 داشت. یعنی زمانیکه جنگجویان موجود بود ولی دارای کدام مرکز فرماندهی  و یا پایگاهی که عملیات ها را براه اندازد نبود. و جنگهای پارتیزانی پراگنده آنقدر موثرتمام نمیشد."

امنیت فعالین " طالبان" و " القاعده" در وزیرستان مسئله مرگ وزندگی آنها پنداشته میشود. از اینرو شورشیان استراتیژی پیشگیرکننده را در شهرهای لاهور، کراچی و اسلام آباد پاکستان اتحاذ نمودند و تلاش داشتند تا پلان نیروهای مسلح پاکستان را نقش بر آب کنند. در عین زمان اردو پاکستان بنوبه خود سعی دارد تا پلانهای شورشیان را از طریق بمباردمانهای طولانی خنثی سازد.

ارتش پاکستان  اهمیت جدی نسبت به برنامه های جنگی قایل است، و در نظر دارد تا عساکر شیعه را از شمال وزیرستان بدانجا سوق نماید. با فرارنمودن عساکر از قطعات، ارتش پاکستان آسیب زیادی را متحمل شد که از پشتونهای سنی تشکیل یافته بود و آنها از جنگ با برادران هم قبیله و هم دین خود ابا ورزیدند.

خلاصه:

به قرار مقاله بالا گفته شود که آقای مشرف در چارچوب مبارزه علیه تروریسم و دهشت افگنی توافق امریکا را حاصل کرده باشد. زیرا سرکوب و مهار کردن یاغی های طالبی و القاعده به هیچ وجهه د رتوان و صلاحیت حکومات ملکی پنداشته نمیشود . برعلاوه اینجانیان ازکلیه منفذ های مدنی ، حقوقی و حکمی در فربهی خود و تعقیب مقاصد نامقدس و ازمندانه شان بهره برداری نموده اند. طوریکه اشارات در مقاله رفته نشان میدهد که فشار اساسی و توجه جدی حکومت نظامی مشرف در مناطق نا امن قبایلی که زایشگر جنایات عدیده است متمرکز خواهد شد.

نارامی های اخیر سیاسی پاکستان برضد مشرف بنفع تروریسم و القاعده تمام میشود زیرا با مغشوش سازی وضعیت در واقع مصروفیت سازی بوده که مشرف را از اهداف اصلی در مبارزه علیه تروریسم باز میدارد.

رنج و مصائب و خونین سازی کشور ما در طول تاریخ و بخصوص در سه دهه اخیر از همین بستر چرکین قبیلوی آب میخورد. مردم ما شاهد بی ثباتی بلند مدت کشورشان بوده ، لذا اقدامات پیگیرانه نظامی در مناطق قبایلی اعتدال را بر میگرداند و منجر به صلح و ثبات دائمی د رمنطقه میگردد. اما پیگرد نظامی مشرف  برای اجرای این امر سرنوشت ساز امنیتی کافی پنداشته نمیشود، هرگاه با پشتیوانه قوی نظامی و همکاری و هم آهنگی قوای امریکا  و ناتو مرتب ساخته نشود. باید حکومت پاکستان پایگاه نظامی خویش را در کل مناطق آشوبزائی قبایلی افراز نماید . زیرا زادگاه اوباشان طالبی و تروریسم در همین جاهاست . اینها مانند (کورموش های صحرایی) تا اعماق زمین در همین بستر مساعد لانه کرده اند و از همین منطقه تعذیه ، تکثر و نطفه خبیثه آن هرسو پراگنده و سرازیر میشود.

 

                                                    پایان  

 


بالا
 
بازگشت