غلام محمد رییس حزب  ملی هیواد:

 

من حاضرم مصارف كميسيون کنگره  متشکل از اعضای شورای مرکزی  حزب وطن(ح.دخ.ا.)  را بپردازم

 

به دوستان و رفقای ورجاوند وسابقه داران حزب  وطن(ح.دخ.ا.)  !

دوستان عزیز به ویژه رفیق گرامی شیر احمد وهمه رفقای محترم هیات اجرائیه و شورای مرکزی حزب وطن (ح.دخ.ا.)  .

با تقدیم سلام ها واحترامات فایقه به همه راهیان ورهروان و پیشگامان صادق و مبارز راه وطن و مردم.،

نامه مملو از احساسسات وطنپرستانه وبسیار هم، خالصانه رفیق محترم شیر احمد را در سایت وزین آریایی خواندم. حرف ها ونکاتی که درین نامه ذکر شده است همه از قلب یک وطنپرست صادق وباایمان واز قلب یک فرزند صدیق وطن سرچشمه می گیرد.

بدون شک، قلب هر هم وطن و هر راهی راه مبارزه مان را که با تمام باور وامید و همت در خدمت مردم ووطن بودیم تکان داده و به خاطر بیداری از خواب خوش وناخوش هشدار می دهد.

فکر نمی کنیم که برخی از طرح های رفیق شیر احمد، برای بسیاری از رفقای گرامی قابل قبول باشد،زیرا او پیشگام شده و حرف دل هزاران رفیق حزبی را که قلب شان به خاطر وطن ومردم می تپد مطرح کرده است.من نیز با برخی از گفته های این  وی  موافق هستم و با تائید از دل وجان  آن،چند نکته را قابل یاداوری می دانم.

در وهله نخست، لازم میدانم که در معرفی خود نیز، چند کلمه ای به عرض برسانم تا  آنعده از رفقایی که بامن قبلا اشنایی ندارند حداقل معرفت حاصل گردد و بدانندکه کی با ایشان درد دل می کند.

بنده غلام محمد هستم. بعد از فراغت از فاکولته زراعت کابل به شهر لیننگراد جهت تحصیلات عالی  در شته حقوق وعلوم سیاسی رفتم. ودربرگشت مدتی در ریاست امور سیاسی وزارت داخله و بعدا به حیث آمر سیاسی پولیس ننگرهار و سپس سرپرست ولایت کنر و قوماندان پولیس آن ولایت بودم. با تغییر حکومت و آمدن مخالفین در کابل مانند هزاران هموطن و رفیق دیگر خود مجبور به ترک وطن شدم. وبه شهر سان پترزبورگ(لنینگراد دیروزی) رفتم. پس از مدتی به شهر مسکو آمدم و مانند دیگر رفقای گرامی به کار شاقه جهت معیشت درمسکو پرداختم. شاقه بودن کار را رفقایی بهتر درک می کنند که درین سرزمین بوده  وکارکرده اند. بعدا با بدست اوردن مقداری پول راه چین را پیش گرفتم و به کار تجارتی پرداختم. تا دیر مدت تجارت کردم وحالا نیز مصروف همین کار هستم.در سال 1997 بر اثر انتخابات آزاد  دموکراتیک وسری افغانهای مقیم مسکو به حیث رییس مرکز کاری افغانها برگزیده شدم. که تا کنون درین سمت کار می کنم وبه  امور تجارتی ام نیز می پردازم.

از دوسال بدینسوبه منظور گردهم آوری یک عده از رفقای دیروزی حزب و هم چنان هموطنان معتدل و میانه رو وباورمند به مصالحه  وآشتی ملی ای که مرحوم دکتور نجیب اله رییس جمهور فقید افغانستان اعلام داشته بود و  به منظور ایجاد وتحکیم تفاهم ملی در جامعه افغانی  همراه با د هها هدف دیگر وطنپرستانه انسانی وافغانی،  حزبی را به نام حزب ملی هیواد در افغانستان ایجاد وراجستر کردم. که اینک عنقریب جشن دو سالگی آن را تجلیل می کنیم.

درین مدت، حزب ما نه تنها در شهر کابل، بلکه در ولایات آن نیز، چون بلخ، ننگرهار ،کنر، جوزجان، لغمان،سرپل،هرات،سمنگان،غور،بادغیس،میدان وردک، فراه، پروان،لوی ولسوالی شینوار،لوی ولسوالی شیندند، شورا های ولایتی ،شهری و ولسوالی  های خود را ایجاد کرده است.

در مورد حزب  ملی هیواد، تبلیغ نمی کنم. با این تذکار،صرف  خواستم  از کار کرد های خود به خاطر ایجاد معرفت  با رفقای گرامی پیشکسوت خانواده بزرگ حزب وطن زمینه سازی نمایم. بنا  بر همین گفته ها اکتفا کرده به عرض می رسانم که :

بنده نیز هیچگاه عاشق کیش شخصیت و تکتازی نبوده ونیستم. علاقمند مبارزه در صفوف گسترده حزب  وطن،با مشی انساندوستانه آن دوشادوش مبارزان روز های دشوار و دوشادوش  راهیان و  قهرمانان راه آزادی و سعادت مردم در جمع رفقای حزب وطن باشم وشانه به شانه با ایشان، درفش مبارزه را بر دوش بکشم. ازین رو با بسیاری نقاط طرح رفیق شیر احمد ابراز موافقت می نمایم. موافقت رفیقاه وصادقانه.

دوستان عزیز!امروز وطن ما به مثابه یک دیگ بی سرپوش دستخوش حوادث و رخداد های ناگواری است،که استدام حالات جاری آن،متاسفانه روزنه های امید ترقی و شکوفایی آن را بسته اند. درد ملت و درد وطن در نزد کسانی که جلو در دست شان است، مسخرگی  ای بیش نیست. به چشم سر می بینیم که عزت و آبروی وطن به فروش گذاشته شده و بر سر آن قمار سیاسی زده می شود. آیا برای ما، که یک عمر توام با برخی نا رسایی ها و اشتباهات، که یک امر طبیعی محسوب می شود، با صداقت وراستی مبارزه نکردیم؟ که کردیم، آیا عزت و آبروی وطن برای ما بهایی ندارد؟ که مسلما دارد. و این را نیز می دانیم که عزت وطن را از هیچ جا و مقام وکشوری به عاریت گرفته نمی شود. این را خود افغان ها باید احترام کرده  وآن را بر جا داشته باشند. هیچ بیگانه ای ولو، هر قدر هم دوست باشد،خانه کسی را آباد نمی کند. ما خود ما باید خانه خود را آباد کنیم و درگام اول ،باید آن را از دست ویرانگران  بکشیم. این سوال نیز سوال عمده سیاسی است که امروز در برابر فرد فرد ما وشما قرار دارد. پاسخ دادن به آن، شهامت حزبی و وطنپرستانه ای را نیاز مند است و ما هر کدام در خود باید این پاسخ را جستجو نماییم.

رفقای گرامی! امروز می بینیم که تمام زیربنا وروبناهای مادی و معنوی کشور ما به تاراج گذاشته شده است،جو حاکم سیاسی در کشور گویای این حقیقت است که مردم وکشور اصلا به باد فراموشی سپرده شده  و اصل خدمت وخدمتگذاری  مفهومش را ازدست داده است. ماهیت نظام سیاسی کشور،در دوصدو پنجاه سال پسین هیچ وقت با چنین بیمایگی ای نبوده که امروز است. ساختار دولتی و مقامات کلیدی دولتی به ویژه چوکی های عایدآور،در بدل تندرها و دواطلبی ها فروخته می شوند. معارف در وضع بسیار ناگواری قرار دارد و سطح تحصیلات عالی درهمین منوال است. در افغانستان بیکاری وفقر بیداد می کند وسطح زندگی مردم روز تاروز به زیر صفر تقرب می کند.اگر ظاهرا جنگ در افغانستان از بین رفته است،فساد های اجتماعی، اداری،رشوه،مواد مخدر و تروریسم به ویژه ترور های انتحاری سراسر کشور را در محاصره گرفته وبسیار کم کسانی خواهند بود که از یکی زاین فساد ها رهایی داشته باشد.

امروز پرسش بود ونبود زندگی وطن ومردم آن قلب هر هموطن ما را آزار می دهد. آیا به این پرسش مرگ وزندگی پاسخی نباید داد؟ باید داد. جستجوی پاسخ دقیق  به این پرسش،به  ایجاد یک الترناتیف قوی سیاسی در جامعه افغانی نیاز مند است که  میبایست به وجود آیدو کار بزرگ سیاسی را در سیستم کشور براه بیاندازد.

خوشبختانه اکنون در جامعه افغانی، یک سلسله خیزش های دیگر سیاسی نیز وجود ارند که حزب ما با ایشان در نزدیکی و تفاهم ها یی قرار دارد.این جنبش ها نیز غیر از اعضای قبلی حزب وطن(ح.دخ.ا.)   می باشند که بدون شک قلب های شان برای وطن می تپد و مالامال از   آرزوهای شکوفایی و ترقی میهن شان هستند.

هرگاه رفقای گرامی هیات اجرائیه(بیروی سیاسی) و شورای مرکزی حزب وطن(ح.دخ.ا.)، تصمیم برآمدن به میدان مبارزه سیاسی را بگیرند،بدون شک من،حزبم وسایر رفقایی از جزایر جدیدا ایجاد شده  از حزب وطن  به دور ایشان جمع می شوند،از ایشان پشتیبانی می کنند،از ایشان وفیصله ها و دساتیر ایشان حمایت و پیروی می نمایند.

من به مثابه اولین کس صدایم رابلند می کنم و با صراحت اعلام می دارم که هر گاه این کار صورت گیرد و گامی درین راستا برداشته شود، با تمام باور وصداقت حزبی خویش، راهرو اندیشه خدمتگذاری  به وطن هستم و باور دارم که هیات اجرائیه وشورای مرکزی حزب ملی هیواد نیز از من پشتیبانی می نمایند. اینک، این باور را به گوش هر رفیق حزبی  و هر هموطن خود می رسانم.

دوستان عزیز! شما آگاهی دارید که رفقای پیشکسوت ما با تغییر حکومت در سن وسالی نبودند که توان کار فزیکی در وجود شان باقی مانده باشد ـ از این طریق توانسته باشند به خاطر امرار حیات شان و یا هم پس انداز پولی زمینه های را در اختیار داشته باشند. طوری که دیده می شود بخش اعظم ایشان در کشورهای بیگانه با معاشات بخور ونمیر سوسیال زندگی می کنند وباور داریم که از ان پول پیزی باقی نمی ماند که بتوانند به خاطر مصارف کمیسیون ویا کنگره سراسری  خرج نمایند. از سوی دیگر دیده می شود،برای کمیسیونی که به خاطراین  منظور ایجاد می شود وهمچنان تداوم کار ان تا کنگره به مصارف  زیاد پولی نیاز اشدی وجود دارد.

تا جایی که معلوم است هیچ کشوری هم حاضر نیست که مصارف کار حزبی وروشنفکرانه مارا بپردازد و مکلفیتی هم ندارند . تجارب نیز نشان می دهد که ماهم نباید به کسی دستی دراز کنیم. دولت  فدراتیف روسیه  که ما درآن  زندگی میکنیم دیگر آن دولت دیروز شوروی  نیست که د رامور زندگی سیاسی ما مداخله کند،ما افغانها درین کشور با استقلالیت تمام و در فضای احترام متقابل در مسکو وگوشه وکنار دیگر فدراتیف روسیه  زندگی میکنیم. از طرف دیگر ما مصروف کار هستیم درین جا که قیمتی فراوان است هرکس باید کار بکند وما افغان ها نیز مصروف کار می باشیم.افغانهای مقیم فدراتیف روسیه از هیچ مرجعی معاش سوسیال نمی گیرند. همگی بر پای خود ایستادند  وشکر خدا که اکثریت آنان زندگی بدی ندارند.

ما که برای بار اول امکان حضور در کشور را نداریم،بنا برای تدویر جلسه  کمیسیون باید در یک کشور خارجی دایر شود. وتدویر این جلسه بنا بر توضیحات فوق،در شهر مسکو،هیچ نوع ملاحظه ای  در قبال داشته نمی تواند. از طرف دیگر روسیه به افغانستان نیز نزدیک است و هرگاه ضرورتی افتید با سادگی می توانیم وارد کشور خود شویم.

 در صورتی  که رفقا، علاقمند تدویر جلسه کمیسیون شورای مرکزی و هیات اجرائیه(بیروی سیاسی) آن  در شهر مسکو، محل تجمع افغانهایی که بدون کمک هیچ دولت و هیچ سازمان بین المللی در آن کار وزندگی می کنند برگزار شود،بناء:

1- بنده حاضر هستم که مصارف دعوت و ویزه  تمام اعضای  محترم شورای مرکزی وهیات محترم اجرائیه(بیروی سیاسی) حزب وطن(ح.دخ.ا.) ودیگر رفقایی را که بعدا به عضویت کمیسیون پذیرفته می شوند و در هر نقطه ای  از دنیا که زندگی می کنند به شهر مسکو بپردازم.

2- تمام مصارف اقامت رفقا را چون هوتل و غذا را بر عهده می گیرم ومصارف برگشت ایشان را نیزمی پردازم.

تا باشد که ازین ناحیه نیز خاطر رفقای گرامی آسوده باشد و با خاطر آرام بتوانند کار کنند و جلسات شان را ادامه بدهند.به خاطر انکه در امور تدارکات  انتظام بهتری را مدنظر بگیرم،منتظر جواب رفقا هستم .

با احترام

غلام محمد

رییس مرکز تجارتی افغانهاو

رییس  حزب ملی هیواد

 


بالا
 
بازگشت