دكتورهمت فاريابی

 

جرگه امن منطقوی يك بازی سياسی



مقدمه
موضوع تدويرجرگه امن منطقوی بار اول در نشست رئيس جمهور كرزی و جنرال پرويز مشرف تحت داوری رئيس جمهور بوش طرح گرديده و توافقات ابتدائی در تدوير چنين فُرم سال گذشته ميلادی در واشنگتن حاصل گرديد.
ادامه بحث روی مسائل مربوط به برگذاری جرگه امن منطقوی در جلسه نمايندگان كشور پاكستان و افغانستان در شهر انقره توركيه با اشتراك آفتاب احمد شيرپا وزير داخله پاكستان گرفته شد. توافقات نهائی درمورد اين جرگه در نشست دو روزه جوانب افغانستان و پاكستان صورت گرفته و جرگه آماده تدوير در كابل گرديد.
بالآخره موعد تدوير جرگه امن منطقوی فرا رسيد و به تاريخ هژدهم اسد ، اين نشست در زير خيمه لويه جرگه در صحن انستيتوت پوليتخنيك كابل با اخذ امنيت بی سابقه و مصرف گزاف مالی از بودجه كشور شكم گشنه افغانستان دایر گرديد وهدف اين نشست مردم دوطرف مرز ويا قبايل دوطرف مرز ديورند ، مبارزه برعليه تروريسم و مافيای مواد مخدر اعلام گرديد . درين جرگه قرار بود بلندترين مقامات هردو دولت افغانستان و پاكستان و هفت صد نماينده از دو كشور شركت نمايند.

اصطلاح جرگه
بنظر ميرسد كه درين بحبوحه جرگه بازی های بعداز اجلاس بُن چند سخن كوتاه درمورد تعريف كلمه « جرگه » برای ازدياد معلومت بيهوده نخواهد بود :
اصطلاح جرگه كه در تعاملات حيات سياسی و اجتماعی مردم افغانستان در رديف اصطلاحات گردهمآيی شامل گرديده و كاربرد وسيع در جامعه افغانستان دارد ، اين اصطلاح از فرهنگ مغول وزبان توركی اويغوری مآخوذ ميباشد.
واژه جرگه در اصل خود به زبان مُغلی « جُرغه » به ضم حرف “ ج “ وسكون حرف “ ر “ بوده و به معنی جلسه بزرگ قومی ميباشد . استعمال اين كلمه در جامعه مغول پيشينه عميق تاريخی دارد كه برای امروز نيز ازين واژه استفاده ميگردد.
لقب “ تينگيز “ كه به معنی بحر بزرگ است ، با تدوير “جُرغه” سراسری قبايل مغل متشكل از خان های مغل برای تيموجين داده شد كه بعدآ بنام چنگيز خان « خان بزرگ » معروف گرديد.
عظمت « جُرغه » در جامعه امروزی منگوليا بالاتر از اصطلاح سياسی كنگره معاصر بوده و اصطلاح « قورال خلقی » به نشست ويا جلسه دولتی پايانتر از جُرغه استعمال ميگردد . و همچنان اصطلاح “ ولس “ اوزبيگی كه در زبان پشتو نيز معمول و مستعمل است ، مآخوذ از زبان توركی اويغوری بوده و مربوط زبان مغلی ميباشد كه اصل اين واژه « اوْلْس » به سكون حروف “ و “ و “ ل “ تلفظ گرديده است.
جرگه كه در افغانستان از كاربرد سابقه تاريخی برخوردار است ، احتمالآ از زمان ورود چنگيز خان بدينسو در كشور افغانستان معمول گرديده است.
ذكر اين معلومات بخاطری هم ضروری دانسته شد كه در مقاله بعضی از دوستان به ارتباط تعريف و مآخذ اصطلاح “ جرگه “ معلومات غير دقيق ارايه گرديده بود.
 
مآخذ اين معلومات يادداشت های نگارنده است كه در صحبت زنده با يك داكتر زبان شناس منگوليائی بنام ((دامبينيام دورچ خان )) تهيه گرديده است.

اصل موضوع :
درين جرگه كه قرار بود هفتصد نماينده از هردو جانب افغانستان و پاكستان اشتراك مينمودند ، گفته ميشود كه برخی از نمايندگان جانب پاكستانی و همچنان قبايل وزيرستان شمالی به مثابه يكی از موثر ترين جانب در بازی سياسی افغانستان و پاكستان ، جرگه را گويا به اعتراض بمباران مناطق شان از جانب نيرو های نظامی پاكستانی تحريم نمودند.
در افغانستان نيز حزب نهضت اسلامی افغانستان تدوير اين جرگه را فرمايشی خوانده و مولوی مفلح رئيس اين حزب طی يك گفتگوی اختصاصی با خبرگذاری صدای افغان گفت (( وقتيكه منبع شرارت يعنی رئيس جمهور بوش ، پنتاگون و كاخ سفيد ميآيند و خيرانديشی ميكنند و پيشنهاد نشست ميدهند اين واقعيت به اثبات ميرسد كه امريكا خواستار صلح و آرامی در كشور های اسلامی نيست بلكه بحران را بيشتر دامن ميزند .... ))
طالبان كه نيروی سوخت جنگ در افغانستان هستند ، نيز جرگه امن منطقوی را فرمايشی قلمداد كرده و با توصل به زور و تهديد مانع شركت بعضی از نماينده ها از ولايات جنوبی كشور درين نشست شدند.
جنرال مشرف رئيس جمهور پاكستان با اعلان عدم حضورش در جرگه موئثريت اين فُرم را زير سوال قرار داد و در آستانه تدوير جرگه امن منطقوی ، حالت اضطراری در پاكستان اعلام نموده و به بهانه آن به جای خود شوكت عزيز صدراعظم كشورش را به نمايندگی خود در رآس هيآت به كابل فرستاد .اما رئيس جمهور پاكستان بعداز صحبت تيلفونی با كاندوليزا رايس وزير خارجه ايالات متحده امريكا ، ملزوم گرديد تا در كار اختتاميه جرگه امن حضور يابد.
گفته ميشود كه علاوه بر عدم شركت پرويز مشرف در آغاز كار جرگه و تحريم جرگه از طرف قبايل وزيرستان شمالی ، نماينده های جانب پاكستان درحاليكه طرفداران سرسخت پاليسی رژيم اسلام آباد هستند ، آدم های دست دو و دست سه در جامعه سياسی پاكستان بودند . يعنی از لحاظ نفوذ قومی ، اشخاص با نفوذ دست اول نبودند .از جانب افغانستان نيز نماينده هاييكه در جرگه راه يافته بودند ، انعكاس دهنده پاليسی رژيم آقای رئيس جمهور كرزی بودند.

سخنرانی ها
جرگه امن منطقوی با بيانيه افتتاحيه رئيس جمهور افغانستان حامد كرزی آغاز گرديد و بعدآ شوكت عزيز صدراعظم پاكستان سخنرانی نمود.
محتوای سخنرانی ها ی دو طرف بيانگر واقعيت آن ادعا ها است كه گفته ميشد “ جرگه امن منطقوی يك مانور سياسی ايالات متحده امريكاست.
قسميكه ديده شد در سخنرانی های رئيس جمهور كرزی ، شوكت عزيز و جنرال مشرف كه در روز اختتاميه جرگه شركت ورزيده بود ، گپ تازه يی وجود نداشت و همه تكراری بود.
جناب كرزی گفت كه “ تروريسم و مافيای مواد مخدر پی هم تلاش دارد تا با يك نحوی دامن ناامنی را در كشور گسترش دهد “ اين سخنان ، مغز صحبت های رئيس جمهور كرزی را تشكيل ميداد كه روزانه ده ها بار ازطرف اشخاص دولتی افغانستان از طريق منابع اطلاعات جمعی وابسته به دولت تكرار ميگردد و كدام ویژه گی ندارد.
اين سخنان آقای كرزی ، به آن ضرب المثل وطنی ميماند “ بجای آنكه بينی خود را ببيند ، به پشت پشك ميدود “ يعنی درين حالت اصطلاح تروريسم و مافیای مواد مخدر يك تعريف عام و ارتجاعی است ولی اينكه برعليه دولت مركزی كيها میجنگد و كيها امنيت و ثبات را در كشور برهم ميزند ، بنابر پاليسی نامعقول دولت مشخص صحبت نميشود و هيچكس از آنانيكه سياست ساز و سياست باز در افغانستان هستند ، نميگويند كه قبايل اينطرف و آنطرف خط مرزی ديورند با پشتيبانی آی اس آی پاكستان و القاعده و نفوذ عميق آنها در ادارات مهم دولت افغانستان از قبيل وزارت دفاع ، امنيت دولتی ، وزارت داخله ، وزارت ماليه ، پارلمان ، قضآ وغيره ادارات و حتی بااستفاده از امكانات مالی و پولی خود دولت برعليه دولت مركزی جنگيده و امنيت را در تمام نقاط كشور برهم ميزنند . تا وقتيكه درباره عينيت های تلخ جامعه عريان و پوستكنده صحبت نشود و وقعيت جانشين نيرنگ نشود ، افغانستان روی صلح و ثبات را نخواهد ديد.
رئيس جمهور كرزی گفت “ مردم افغانستان كاملآ معتقد هستند تمام مشكلات و نا امنی در خارج كشور دامن زده ميشود و هيچ افغان قادر نيست كه عليه كشورش دست به سلاح و حملات انتحاری بزند
جناب كرزی از كشور های همسايه خواست تا به حال مظلوم افغانستان ترحم نمایند و برای از بين بردن ناامنی همكاری نمايند.
بيانيه آقای كرزی نه ارايه يك پروگرام عينی علمآ تنظيم شده و قابل قبول برای دو جانب ونه يك ميكانيزمی بود كه بتواند در مهار ساختن درگيری ها و حل قضيه دو جانبه تآثيرگذار باشد . بلكه بيشتر به يك التجآ نامه شباهت داشت كه بتواند ترحم و عاطفه هومنستی ديگران را معطوف سازد.
آقای شوكت عزيز صدراعظم پاكستان در سخنرانی خود همچنان همان نغمه های آشنا را سروده ميگويد كه طالبان بخشی از جامعه افغانستان را تشكيل ميدهد و ظهور طالبان در كشور افغانستان ريشه اجتماعی دارد ، بايد با آنها مصالحه گردد و مصالحه يگانه راه حل است.
اولآ اين اظهارات صدراعظم پاكستان با فرموده های آقای كرزی كُلآ در تناقض است كه ايشان فرمودند “ هيچ افغان قادر نيست كه عليه كشورش دست به سلاح و حملات انتحاری بزند . درينجا منظور جناب كرزی گنگ است كه آيا طالبان از افغانستان نيستند ويا طالبان دست به سلاح نميبرند!!!  
ثانيآ با ابراز اين باورمندی ، جناب شوكت عزیز ، بديل ديگر حل بحران را كه عبارت از قطع مداخله و قطع حمايت و مسلح ساختن طالبان است طرد و رد مينمايد . درك هدف جانب پاكستان هم آنقدر فكر عميق نميخواهد . وقتيكه مصالحه را يگانه راه حل قلمداد ميكند و قطع حمايت پاكستان را از طالبان الترناتيف نميشمارد ، هدف حكومت اسلام آباد در آن نهفته است كه از مصالحه با طالبان استفاده اعظمی سياسی تا حد به قدرت رسيدن طالبان نمايد.
در سخنان نماينده پاكستان در جرگه امن منطقوی نيز كدام ابتكار جديد برای حل بحران ديده نميشود.
درينجا يك شوخی فكاهی گونه به يادم آمد كه در محتوای سخنان تكراری ارايه شده در جرگه تطابقت ميكند (( هر روز به حضورشاهزادهء نو جوان و نازدانه ، گروپ سازنده ها ميآيد و موزيك ميسرايد و هر روز يك خواندن را تكرار ميكند “ يار من دلدار من ..... “ . آخر يك روز كه شروع كرده بود “ يار من ، دلدار من “ شاهزاده چيغ زد و گفت كه شما باز همان نغمه “ يار من ، دلدار من “ را ميسراييد!!
خواننده گفت : نه شهزاده صاحب ، ديروز “ يار من دلدار من “ بود اما امروز “ دلدار من يار من “ است.
به اينترتيب در جرگه امن منطقوی نغمه تازه يی سروده نشده و همه نغمه سرايی های آشنا و تكراری بوده است.
در مصوبه شش ماده يی جرگه امن منطقوی نيز بغير از تكرار شعار های كهنه از قبيل همكاری تنگاتنگ در سركوبی تروريسم ، مبارزه برعليه زرع و قاچاق مواد مخدر ، همكاری اقتصادی و فرهنگی ميان دو كشور همسايه وغيره همچون تصاميم اجوف ، گپ تازه يی وجود ندارد.
در سخنان شوكت عزيز ، موضوعيكه بيشتر از همه قابل مكث ميباشد ، اينست كه ايشان فرمودند “ افغانستان به طرح {مارشال} ضرورت دارد.
من تا هنوز بروی جدی و صادقانه بودن چنين طرح از جانب همسايه جنوبی فكر ميكنم زيراكه طرح مارشال بعداز جنگ جهانی دوم و شكست قطعی نازی ها ، بخاطر احيای مجدد اروپا و بخصوص آلمان ويران شده از طرف امريكا به همياری انگليس پيشنهاد گرديده بود كه مطابق اين طرح آلمان را احيا و بازسازی نمودند . اما در افغانستان كه هنوز جنگ روزبروز شعله ورتر ميگردد و مناطق ديگر كشور را احتوآ ميكند و ميخواهم اين واقعيت را هم به صراحت بگويم كه نازی های افغانی “ افغان ملت “ با استفاده از حضور نيروهای خارجی ، قدرت خود را وسيعتر و نفود خود را عميقتر مينمايد كه چاپ دست آنها را در جنايت عليه مردم بی دفاع شهر شبرغان عملآ مشاهده نموديم ، درين شرايط پيش ازآنكه راه حل بحران و نابودی تروريسم و القاعده مساعد گردد و دست شوونيزم از يخن مردم افغانستان كوتاه گردد و شرايط ايجاد يك دولت فراگير و با ثبات وسيع البنياد مساعد گردد ، پيشنهاد پلان مارشال از طرف نماينده پاكستان ، يك سفسطه گويی بيش نيست . ميگويند« حالت صحی مرده را شربت خوراندن بهتر نميكند » سيستم ساختاری افغانستان مشابه مرده يی است كه نه جذب دارد و نه هم دفع . نه ميتواند مسئله اساسی مانند خط ديورند را حل كند و نه هم قادر است كه يك دولت دموكراتيك و مردمی را رويكار بيآورد . مشكل افغانستان يك مشكل ساختاری است كه بايد سيستم عوض گردد و بعدآ درمورد “ پلان مارشال “ فكر شود . در وضعيت فعلی سياسی ، اجتماعی ، اقتصادی و نظامی افغانستان پيشنهاد “ پلان مارشال “ به مفهوم شربت خوراندن مييت است كه از آن زنده نميگردد.

مسئله خط ديورند
حامد كرزی رئيس جمهور افغانستان در بيانات اش از ريشه يابی مشكلات افغانستان صحبت كرد . درحاليكه معضله خط ديورند به مثابه كليد حل بحران داخلی و خارجی افغانستان ، با ريشه ترين عامل خشونت در مناسبات دو دولت بوده و بستر بحران كنونی بشمار ميرود ولی در آجندای جرگه امن منطقوی گنجانيده نشد . اين خود بيانگر غيرصادقانه بودن طرح و غير موثر بودن نتيجه آن ميباشد.
به نظر نگارنده ، اين جرگه وقتی ميتوانست جدی و موثر تلقی گردد كه موضوع حل قضيه ديورند شامل آجندای جرگه امن منطقوی ميگرديد و افغانستان را نيز وادار ميساخت كه از ماجراجويی بيهوده تاريخی نسبت به اين قضيه صرفنظر كرده و خواستار راه حل اصولی اين مسئله شده و به قول خود متعهد ميباشد . در آنوقت اسناديكه پاكستان امضآ مينمود و قوليكه پاكستان بخاطر مبارزه مشترك برای نابودی تروريسم در چهره طالبان و حامی آن القاعده ميداد ، ميتوانست جدی تلقی گردد.
وقتيكه دولتمداران جانب افغانستان نميخواهد از ماجراجويی خود نسبت به ادعای بيش از نصف خاك پاكستان گذشت كرده و با حق پذيری و منطق پذيری ، بالای ميز مذاكره بنشيند و مسئله را با درنظرداشت منافع جانبين حل نمايد ، درين حال از پاكستان توقع دارد كه عناصر ضد دولت افغانستان را ياری ندهد و در امور داخلی افغانستان مداخله ننمايد و خود كدام توانايی در قلع و قمع دشمنان خود نيز ندارد ، یعنی اگر ساده تر گفته شود افغانستان با همه ضعف خود ادعا ميكند تا به قيمت ملغای دولت - ملت بودن پاكستان نيم اراضی آنر بگيرد و در عين حال توقع همكاری را با پاكستان دارد ، مگر با چنين بی انصافی ميتواند جانب افغانستان ، پاكستان را مقنع سازد !!! هرگز نه.
مسئله خط ديورند زخم ناسور در بدنه افغانستان است كه تمام بدبختی های سياسی ، اقتصادی و اجتماعی مردم كشور از آن زخم ناشی ميگردد . دولت پاكستان بعداز پيدايش خود تا به امروز درهرموقع مناسب بخاطر ناحل بودن قضيه خط ديورند و اضافه خواهی افغانستان ، ضربات كوبنده را به پيكر افغانستان وارد نموده است و اين پاليسی ادامه دارد و تا حل ماجرای خط ديورند هيچ كدام جرگه ميان پاكستان و افغانستان نميتواند اين دو كشور همسايه را باهم نزديك كند . در پاليسی پاكستان در نسبت افغانستان كه بعداز جلسه بُن در پيش گرفته است ، هيچكدام تغييراتی رخ نداده و هيچ جرگه يی نميتواند آنرا تغيير دهد مگر سياست بازی های دو پهلوی پاكستان گاهی اشخاص ساده قول را بخصوص از مليت برادر پشتون خوشبين ميسازد كه گويا پاكستان همسايه با افغانستان دلسوزی ميكند . ولی در واقعيت امر دولت افغانستان در بستر معضله خط ديورند در مناسبات خود با پاكستان هميشه بازنده است و در آينده نيز بازنده خواهد بود.
در ارتباط اين موضوع اكيدآ گفته شود كه مردم بايد بداند تا ماجرای خط ديورند يكطرفه نشود ، مردم افغانستان نان خود را به آرامی نخواهد خورد.
از قرار گزارشات منابع اطلاعاتی ، در روز دوم اجلاس با وجوديكه مسئله خط ديورند در آجندای جرگه گنجانيده نشده بود اما آتش نتوانست كه دير خود را در زير خاكستر پنهان نمايد و موضوع خط ديورند به يك بحث داغ تبديل گرديده و نمايندگان قبايل آنطرف مرز از موضوع پاكستان در قبال خط ديورند قاطعانه دفاع نمودند . گفته ميشود كه الفاظ جدی و زشت در بين نمايندگان دو كشور ، در مورد خط ديورند مبادله گرديده و يكی از نمايندگان پشتون گفت كه او يك پاكستانی است و در پاكستانی بودنش افتخار ميكند.
اين اظهارات تبعه پشتونتبار پاكستانی ازيكطرف ماجراجويانه بودن ادعا های حلقات شوونستی را ثابت ميسازد و تبادل الفاظ زشت در ميان نمايندگان در مورد خط ديورند بيانگر اين واقعيت است كه قبايل آنطرف مرز ، علاقه يی به ماجرای “ ديورند “ ندارند و خود را يك پاكستانی حساب مينمايند و از جانب ديگر غير قانونی بودن ادعای الحاق اراضی مورد مناقشه به افغانستان را در بنای حق تعيين سرنوشت ملل به اثبات ميرساند كه مردم قبايل آنطرف مرز به ميل و رغبت خود پاكستان را وطن اصلی خود گزيده اند.

پشتونوالی
قرار معلوم بعداز بحث حساسيت برانگيز موضوع خط ديورند ، مسئله پشتونوالی بازهم ساير مسائل را تحت شعاع خود قرار داده و گفته ميشود كه حتی از طرف نمايندگان پشتون تبار افغانستان ، خطاب به پشتونهای پاكستان گفته شد كه “ ما و شما همه پشتون هستيم ، بايد خانه مشترك خود را بسازيم.
بلی! نه كم و نه بيش نمايندگان پشتون تبار جرگه امن منطقوی تحت شعاع تيوری های خود ساخته و جعلی شوونيسم افغان نازی ، اهداف خود را واضح و روشن بيان ميكنند كه آنها با بقيه اقوام افغانستان منافع ، علايق و خانه مشترك ندارند . چه خوب ميبود كه اگر اقوام افغانستان به همين اندازه صادقانه و بدون رياكاری به همديگر ميگفتند كه ما و شما همه مردم يك سرزمين هستيم وخانه مشترك داريم ، بيائيد از آن مشتركآ حفاظت كنيم . مگر متآسفانه سياست های تبعيضی حكومات قبيلوی بيش از صد سال باعث آن گرديده است تا قوم حاكم با همتبار خود ، خويش را در يك سطح مساوی قرار ميدهد و حاضر است با او ولو تابع ديگر كشور هم باشد ، خانه مشترك بسازد ولی با هموطن خود از ديگر تبار ، چونكه به امتيازگيری عادت كرده است ، ميخواهد كه اين امتياز تا ابد ادامه يابد.
به هرحال اين موضوع خود گويای آن مطلب است كه تبليغات “ گفتگوی دو ملت “ يك شعار ميانتهی و كاذب است و نماينده های ساير اقوام افغانستان صرف برای رنگين ساختن جرگه و استفاده تبليغاتی دعوت شدند . صيقل دادن پشتونوالی ها در جرگه امن منطقوی علاوه برآنكه نميتواند معضله را حل نمايد بلكه خصومت های ايجاد شده در بين اقوام مختلف كشور را وخيم تر نموده و تحريك حساسيت های قومی و زبانی را بيشتر مينمايد.
جهت حقوقی جرگه
در مقاطع مشخص تاريخی جرگه های زياد برای حل مسائل بحرانی داير شده است اما جرگه در بين قبايل دوطرف مرز دو كشور پاكستان و افغانستان به شكل فعلی آن از سابقه معلوم برخوردار نبوده و در قانون اساسی و ديگر قوانين كشور نيز چنين انستيتوت پيشبينی نشده است . بنآ مصوبه های آن اعتبار حقوقی ندارد لذا واجب الاجرا برای ساختار های دولتی نميباشد بلكه فيصله های چنين جرگه ها ميتواند صرف مشوره برای دولت باشد . حرف آخر مربوط انستيتوت های دولتی است كه همچون صلاحيت را نظر به قانون اساسی كشور دارآ ميباشد . آنها ميتوانند مشوره جرگه را بپذيرند و از چينل خود آنرا صبغه قانونی بدهند ويا رد بكنند.

نتيجه
مردم افغانستان خوشباورانه اميدوار هستند كه جرگه امن منطقوی حداقل راهی برای تعيين ميكانيزم در جهت تآمين صلح و استقرار امنيت در افغانستان باشد.
دولت رئيس جمهور كرزی از آغاز جلسه بُن تا به امروز هيچگاه به مسائل كليدی و اساسی حل بحران سياسی ، اجتماعی و نظامی داخلی و خارجی بنابر ملحوظات مختلف اعم از قومی و زبانی ، اولويت قايل نشده بلكه پاليسی تلاش احيای سيستم های گذشته قبيله سالاری و تعميل مانور های زيگ - زاگ مانند مضمون اصلی رژيم آقای كرزی را تشكيل ميدهد . البته حل معضله ديورند و حل اختلافات داخلی قومی زبانی و طرح يك ميكانيزم قابل قبول برای تمام اقوام افغانستان كه بتواند جايگاه و منافع آنها را همآهنگ و مشخص سازد ، از مهمترين مسائلی است كه بايد اولويت قايل ميگرديد.
هر عمل فارموليته و شكلی دولت جناب كرزی ، عرصه را برای استفاده جويان داخلی و خارجی مساعد گردانيده و به وخامت اوضاع چه در جبهه گرم و چه هم خصومت های قومی افزود گرديده است.
احيای مجدد طالبان ، پيشروی برق آسای آنها و گردن بريدن های وحشيانه مردم ملكی از جانب طالبان ، بمباران های خودسرانه قوای ناتو ، ولگردی شوونيزم در مناطق شمال بخصوص فارياب و جوزجان ، غصب زمين های مردم هزاره در بهسود ، توسعه كشت و قاچاق مواد مخدر ، رشوت ، بی قانونی در ادارات دولتی ، چور و چپاول دارايی های عامه توسط انجوو ها با همكاری اشخاص با نفوذ دولتی وغيره بدبختی ها همه و همه محصول فقدان يك برنامه عملی تنظيم حيات سياسی ، اجتماع و فرهنگی كشور و سياست های ناكام ، غيرعاقبت انديشانه ، قوم پرستانه و تبعيضی دولت رئيس جمهور كرزی ميباشد.
مسلم است جرگه امن منطقوی نه در ميان دو ملت بلكه در بين دو پارچه يك قوم دوطرف مرز به مثابه يك مانور انجام پذيرفت .در واقعيت امر اين جرگه برای پاكستان ازطرف امريكا تحميل شده و پاكستان بادرنظرداشت منافع سياسی و نظامی درازمدت خود و همچنان مسئله خط ديورند هرگز علاقمند چنين جرگه ها نيست . پاكستان ميدانست كه اگر تدوير اين جرگه را طرد و رد نمايد ، در واقع برای امريكائی ها سند ميدهد كه جنرال مشرف در قول خود در مبارزه مشترك عليه تروريسم وفادار نيست و هرگونه اتهامات مقامات افغانی در قبال مداخله پاكستان در امور داخلی اين كشور و حمايت از طالبان و القاعده به تثبيت منطقی خود ميرسيد . بنآ پاكستان ناچار موافقه خود را در حمايت از تدوير اين نمايشنامه اعلام نمود .
هرچند در مورد تآثيرگذاری جرگه امن منطقوی در بحران كنونی ، تبليغات زياد ازطرف منابع وابسته به دولت براه انداخته شد اما عدم حضور حاميان طالبان مانند مولانا فضل الرحمن ، جنرال مشرف “ در افتتاح جرگه “ و همچنان نمايندگان قبايل وزيرستان شمالی كه مركز اصلی فعاليت های تخريبكارانه طالبان و القاعده محسوب ميشود ، عكس قضيه را نشان داده و از عدم موثريت جرگه امن منطقوی حكايت دارد.
به باور نگارنده اين مانور سياسی كه پلان و ابتكار افغان نازی “ افغان ملت “ است كه از طريق زلمی خليلزاد برای امريكائی ها منحيث الترناتيف حل بحران افغانستان و مهار ساختن طالبان و تضعيف القاعده پاس داده شد و يكی از اهداف مهم احتمالی اين جرگه عبارت از تلاش تداوم پاليسی امروزی كه در تمركز استبدادی قدرت سياسی و پشتونيزه ساختن حيات سياسی جامعه نهفته است ميباشد.
همانطوريكه در طول شش سال ثابت شده است كه آقای خليلزاد مطابق پلانهای افغان نازی ، مشوره های زياد برای “ بهبودی اوضاع افغانستان “ برای امريكائی ها داده است از قبيل سركوب ائتلاف شمال بنام خلع سلاح و جنگسالار ، مسلح ساختن دوباره قبايل بنام حفظ سرحدات ، مذاكره و وعده امتياز به طالبان ،
تصويب قانون اساسی سيستم فدرالی امريكا ، با حذف ساختار فدرالی و مشوره تمركز استبدادی قدرت ، تعويض پست های كليدی با كدر های جنوب ويا استخدام وفادار ترين نوكر ها مانند ضرار احمد مقبل در مركز و ولايات ، ولی هيچكدام اين نسخه ها درد مردم افغانستان را دوا نكرد زيرا تجارب كشور های بعداز جنگ نشان ميدهد كه دولت - ملت دربنای تقسيم قدرت ، دادن آزادی های بيشتر در محلات و برسميت شناختن هويت ها تشكيل گرديده است.
به هر حال فكر ميشود كه تدوير جرگه امن منطقوی ممكن است برای رئيس جمهور كرزی آخرين مهلت و شانس از طرف كشور های دونر ، بخصوص امريكا و انگليس باشد تا اوضاع امنيتی را به نفع نيرو های ناتو بهبود بخشد ، در غير اينصورت آقای كرزی ميتواند قربانی پلانهای شوونيزم در رآس افغان نازی گردد كه با نيرنگ و اغوآ گری ها مانع تطبيق يك ميكانيزم ساختاری سنجيده شده و آزموده شده و ايجاد يك دولت وسيع البنياد كه تمام اقوام ساكن خود را واقعآ مشترك اين نظام بدانند . راه حل تمام بحرانهای داخلی و خارجی افغانستان نه در تقصير همديگر است بلكه در تكميل همديگر است ، نه در نفی همديگر است بلكه در جذب همديگر است ، نه در تخريب همديگر است بلكه در توصيف همديگر است.
همان قسميكه از فضای روز دوم جلسه نتيجه گيری ميگردد ، ايجاد روحيه همبستگی پشتونوالی قبايل دوطرف مرز ميتواند يكی ديگراز اهداف تدوير اين جرگه باشد ، البته اين احتمال ضعيف ميتواند به پلان ستراتيژيكی امريكا و انگليس در منطقه منوط شود . زيراكه در يكسال اخير پلان ايجاد تغييرات جغرافيائی توسط امريكا و انگليس با تفسير و تبصير نقشه احتمالی منطقه از طريق سايت های انترنتی و بعضی منابع ديگر منتشر گرديد.
درعين حال ايجاد روحيه پشتونوالی ميتواند هدف دراز مدت افغان ملت را نيز تشكيل دهد كه در استقرار نظام تك قومی در افغانستان بستگی دارد كه اين نظام از جانب مردم قبايل آنطرف مرز نيز پشتيبانی و حمايت گردد.
در آخر ميخواهم بگويم كه با وجود تمام اميدواری هاييكه بنابر تبليغات وسيع منابع اطلاعات جمعی وابسته به دولت به نسبت جرگه در مورد بهبودی اوضاع امنيتی افغانستان برای مردم ايجاد گرديده است ، ولی متآسفانه جرگه امن منطقوی يك بازی سياسی ” افغان ملت “ خليلزاد و امريكا بيش نيست.

ومن الله التوفيق

20 - 08 - 2007

akbarhemat4@hotmail.com

www.drfaryabi.blogspot.com

 


بالا
 
بازگشت