اندیشه های شیرین از تجارب تلخ

درجبههء متحد ملی

 

نوشته : لطیف کریمی استالفی

 

بدنبال هرجریان خود کُش و بیگانه پرستی،اندیشه های خود پروری وبیگانه کُشی ظهور میکند .

علی الرغم ترکیب اجتماعی و فکری نامُتجانس جبهۀ متحد، شمولیت چند تن ماران راست شده نمیتواند مرام عمیق جبهه را خدشه دار یا فلج نماید.

همبستگی تمام نیرو های مخالف، اعتماد متقابل و صادقانه، مذاکره وتفاهم بدون خشونت ورویارویی ضامن پیروزی ماست.

هموطنان عزیز!

در تاریخ پُر از فرازو نشیب انسانها، لحظات شیرینی فرأ می رسد تا انسانها قادر شوند سرنوشت ملت خود را در یک لحظۀ حساس تاریخی تا قرنهای متمادی رقم بزنند،اما برخی از گروه های سُلطه طلب ازین اتفاقات شیرین در هراس می افتند.

جای بس مُسرت است که بعد از سه دهه خود کُشی وبیگانه پرستی،دربدری وخونریزی،سرانجام خرد وعقل سلیم پیروز میشود، جناح های مُتخاصم با کنار گذاشتن عُقده های حزبی وتنظیمی، که باعث بربادی کشور ما شد،بخاطر تمامیت ارضی، حاکمیت ملی، وحدت ملی واستقلال کشور فاصله ها را بُریدند.

ما امید وار هستیم این جبهه نتنها گامی باشد برای بهبود ظاهری، بلکه آغازی باشد برای یک دگر گونی کاملاً زیربنایی علمی واقتصادی، گرچه گام های آغازین آن تا جایی هم نا موءثرباشد.

   دردمندانه باید گفت! توطیه ها مداخلات روز تا روز گسترده ترمیگردد، با آنکه یارای نفس کشیدن را از ما گرفته اند هنوز هم دست دشمنان از آستین دوستان اجنبی پرست بیرون شده،گلوی مارا می فشارد، آنها بیم دارند که مبادا با آمدن وحدت، موقعیت ویژۀ شان از دست رفته وبهای گزافی بپردازند،روی این اصل در صدد قطع نمودن دستانی شده اند که بطرف کنار آمدنها دراز شده است، در حالیکه خوب میدانند، تشکیل وبسیج اقشار مختلف اجتماعی بسوی آرمانهاو ایدیالهای صلح خواهانه ودموکراتیک، صرفاً نتیجۀ مذاکره،تفاهم،واز خود گذری طیف وسیع نیروهای سیاسی واجتماعی بوده میتواند وبس .

   رسالت تاریخی دانشمندان، پژوهشگران وبزرگان قوم، درین مرحلۀ حساس وبس خطیر تاریخی چیست؟خون را به خون باید شُست؟ یامردم را بدون در نظر داشت منافع گروهی، سیاسی، تنظیمی وقومی بنابر ضرورت مُبرم زمان صرف نظراز دشمنی ها وانتقام جویی ها بخاطر اتحاد ملی، امنیت وآسایش، به بیداری، هوشیاری وآگاهی رهنمون کرد ؟ ضمناً فراموش نباید کنیم . دشمنان مردم ووطن ما در قدم اول آی اس آی، ترقی، آرامش وهمبستگی شخصیت هائیکه پاکستان را بدیدۀ یک دشمن حقیرمینگرند، هرگز تحمل کرده نمیتواند وبهر نحویکه باشد در سبوتاژ وآتش سوزی بیشتر ،توسط طالبان اقدام می کنند،چون طالبان به گفتۀ خانم بینظیر: تامین کنندۀ منافع پاکستان شمرده میشوند. برعلاوه کم نیستند، طالب گرایان وبرنامه سازان«دویمه سقاوی» که در پُست های کلیدی دولت دورادور ریاست محترم جمهوری را حلقه کرده اند ورئیس جمهور انتخابی مردم را در دو راهه های نا فرجام قرار داده اند،وقتا که سرتاسر مملکت را بیعدالتی، فساد اداری، تمایلات یکجانبه،سازش های مُضر، چاه کنی ها برای مخالفین عقیده فرأ گیرد، طبعیست که جامعه؛ آهسته یا سریع ،سِری یا علنی بسوی یک دگرگونی کاملاً انقلابی به پیش رفته، خواهی نخواهی غریو بلند میشود ،درین آشفته بازارعده ای که«بوی حلوای شان بزودی بلند خواهد شد » خلاف منافع ملی قلم راشمشیروار از نیام کشیده ، چنان دُرفشانی میکنند که حتا متوجه نیستند ،این سخنان از چه دهنی برمی آید؟! وبکجا می رسد وچه عاقبت بار خواهد آورد.

هنوز ما بپاسخ خیلی از پرسشها نرسیده ایم تا بدانیم که .

آیا آشتی در دین اسلام عمل درست نیست ؟

آیا مخاصمه ودشمنی دامن همگان را نخواهد سوخت ؟

آیا تضاد ازدیدگاه فلسفی در همه پدیده ها بمثابهء یک قانون در پروسۀ تکامل جامعه رول ندارد؟

آیا زمامداران پاکستانی نمی کوشند مسائل بغرنج داخلی خود را در خرابی اوضاع کشور مان درست کنند ؟

آیا از حافظه هابدین زودی رفته است که دوکتور نجیب الله فریاد مشی مصالحه ملی را می کشید ،چون منافع امریکا بنظر غربی ها تأمین نمی شد،آنها نیازی به این مصا لحه ندیدند،آن فریاد های صلح خواهانه را درگلو خفه ساختند ،تا یگانه هدف شان را در دسترسی به چاه های سرشاراز نفت، زیر نام نابودی تروریزم برآورده شود.

هیهات!!که چه قامت های بلندی بخاک نپیوست وچه آبادی های که بخاک یکسان نشد. وما نظاره گر ویرانی کشور خود بودیم. چه بجا بود که در همان اوایل به ندأ های دوکتور نجیب الله،عیارگونه، وطندوستانه لبیک گفته می شد و ما شاهد این همه تیره روزیها نمی بودیم .

    تنم از هیجان میلرزد! مبادا سیاست های دوگانۀ امریکا ومتحدینش،که هم در میخ میزنند وهم در نعل، کابل را بغداد سازند!! .

شایعات حاکی از آنست که امریکا از یکطرف بنام تروریزم با طالبان می جنگد واز طرف دیگر ماهانه مبلغ 300$ امریکایی،حقوق شانرا می پردازد وبه بهانهء مبارزه با تروریزم شعله های جنگ را گسترش می بخشند، تا زمینۀ اعزام سربازان بیشتری را مهیاءو کشور ایران را زیر فشار های سیاسی ونظامی، خورد وخمیر سازند،این ما هستیم که کفارۀ سیاست های غلط دیگران را می پردازیم .

  آری هموطن من !

فرصت طلبان، زمانی تنظیم های جهادی را نسبت عدم اتحاد ویکپارچگی نیشخند می زدند، اما از مشی مصالحه ملی هم شاکی بودند،اکنون از ایجاد جبههء متحد ملی که در برگیرندۀ گروه های سیاسی وقومیت های مختلف است نیز راضی نیستند،لطفاً بفرمایند!! بدون انگشت گذاشتن روی هرمسالۀ اجتماعی یک راه درست،وگره گشا وآموزنده را که در کشور ما ثبات قایم شود،مطرح نمایند .همه چیز مُیسر است، هرگاه از نقد های بی معنی، منطق فحش،قلمزنیهای خود خواهانه ،بپرهیزند !واز دیانت،اخلاق،وجدان پاک وپندار نیک که کمال انسانیت است کار بگیرند، نه دریا دلی هایی ظهور می کند ونه دامن بالا زدنها بمیان می آید، من در لابلای این نوشته ها ونقد ها فقط سه جمله را یافتم«خود بینی» «تحریک»و«ترساندن».هی که (ملاشدن چه آسان است آدم شدن چه مشکل ).

 از آنجائیکه کشور ما از چارسمت تهدید می شود و امکان دارد جنگ ابعاد وسیعتری را بخود بگیرد،در همین شرایط ،ایجاد جبههء متحد ملی را یک ابتکار عظیم وعالی ارزیابی نموده ،آنرا نشانۀ درایت،پختگی، جسورانه ووفاداری به شعایر اسلامی ومصالح ملی می دانم.مشروط براینکه !این ائتلاف مثل ائتلافهای گذشته نباشد زیرا بدون اعتماد متقابل وصادقانه هیچ اتحادی نمیتواند بمیان آید وپایدار بماند.

    اجازه دهید، دست ها یکدگر را صمیمانه لمس کنند،کینه ها جای خود را به دوستی ها می دهد، اینکه کیها برحق اند وکیها نا حق، این مسأله به قضاوت تاریخ ارتباط میگیرد،تاریخ هنوز هم جریان دارد،هیچ صفحه ای از تاریخ بدون نوشته نمیماند ،آنروز رسیدنیست، کسانیکه دست شان بخون ملت آغشته است،در محکمهء عالی مردمی به سزای اعمال شان رسانیده خواهد شد ،انشا الله

 


بالا
 
بازگشت