امریکای مجاهد پرور و مجاهد کش

 

الف محشور

 

   در روزهای پسین عناوین نشرات چاپی و برنامه های نشرات نیوشیدنی و دیدنی بگونه یی بیسابقه ای به مصالحه ملی و تاًکید و تبلیغ آن چسپیده اند. درین راستا نه تنها رسانه های وطنی، بلکه رسانه های جهانی نیز مصروف اند. در قدم اول باید متذکر شد که همین کسانیکه برای مصالحهً ملی گلو میدرند و دستها را خسته میسازند، دو دهه قبل که هنوز یک وطن ویران نشده و مردمی به این حد بیچاره نشده داشتیم آنرا نه تنها رد، بلکه فریب و خدعه و چال دشمنانه میدانستند.

آنزمان و هروقت دیگر اصل سخن از مصالحه زمانی بمیان میآید که دو طرف متخاصم با ایدیولوژی های متخاصم ، راه و رسم و اهداف مختلف در صحنه وجود داشته باشند. در زمان حاضر دولت جهادی بر سر اقتدار به جهادی های مخالف خود که هردو داد از جهاد میزدند و میزنند مصالحه را پیش کش میکند. بلی دو طرفیکه هردو جهادی و با اهداف و شعارهای همانند عمل میکنند. میخواهند بالای چه مصالحه کنند؟ پاسخ می تواند تنها این باشد که هردو طرف برای قدرت. یکی برای بقای آن و دو دیگر برای بدست آوردن آن تقلاً دارند.

در یکطرف حامد کرزی مجاهد، ضیاً مسعود مجاهد، خلیلی مجاهد، سیاف مجاهد، ربانی مجاهد، یونس قانونی مجاهد، سبغت الله مجددی مجاهد، تورن اسماعیل مجاهد، مارشال ؟! قسیم فهیم مجاهد، کی و کی و کی مجاهد که بر اریکهً قدرت نشسته اند و در طرف مقابل ملا عمر مجاهد، گلبدین مجاهد، حقانی مجاهد، مولانا حسن احمد مجاهد و بالاخره جنرال پرویز مشرف مجاهد و کی و کی و کی مجاهد قرار دارند. بالاخره در راًس هردو گروه آمریکای مجاهد قرار دارد (!)

در اواسط دههً هشتاد عیسایی رونالد ریگن ضمن پذیرش عده ای از جهادی های گُنده، منجمله گلبدین، برهان الدین، عبدالرسول، محمد نبی و غیره جهادی ها را جنگجویان راه آزادی و جهاد را عمل آزادیخواهانه نامید، ولی اینک خلف همان ریگن، از همان حزب جمهوریخواه جهاد امریکایی را علیه همان جهادی های مورد حمایت خود نه تنها اعلان کرده است، بلکه آنرا با شدت و بیرحمی پیش میبرد و درین بازی آمریکایی و غربی، بازنده و متضرر شونده تنها و تنها مردم افغانستان بلاکشیده بوده و است. دریغ و درد که هنوز هم مردم ما نمیدانند که جهاد آمریکا و جهاد آمریکایی همه و همه برای تاًمین منافع آزمندانهً خدایان سود و سرمایه است و بس.

در هردوطرف جهادی های وطنی در خدمت جهادی های خارجی و در خدمت تاًمین اهداف آنها عمل میکنند. دولت جهادی حامد کرزی بطور روشن در خدمت اهداف سیطره جویانهً غرب و ناتو که تشنهً ابدی نفت و گرسنهً ابدی طلا و منابع طبیعی دست نخوردهً خاورزمین اند قرار دارد و مطابق دساتیر و فرامین آنها عمل میکند و گروه های مخالف اعم از عمر، گلبدین و غیره بطور مستقیم در خدمت اهداف سیطره جویانهً حلقات نظامی و بنیادگرای پاکستان و بطور غیر مستقیم و در درازمدت اینها نیز در خدمت همان باداران غرب و ناتو قرار دارند. لذا درینجا بهیچ صورت سخن از مصالحه بمیان آمده نمیتواند. تنها و تنها افغانهای بجان هم افتاده در حالیکه بهر دوطرف دشمن سلاح میدهد کشته میشوند و دشمن آنها را در راه اهداف ضد افغانی فدا میسازد.

آری اهداف پوشیده و زیر پردهً دشمنان تاریخی وطن و مردم ما جز همین، چیزی دیگری نمیتواند باشد.

و اما اهداف ظاهری :

هر پژوهشگر سیاسی ولو خیلی مبتدی میداند که دلیل و بهانهً موجودیت نیروهای خارجی، موجودیت به اصطلاح تروریزم یعنی القاعده و طالبان است. هرگاه این ها از بین بروند دلیلی برای دوام موجودیت نیروهای خارجی دیده نمیشود. این نیروهای خارجی برای لم دادن بر ذخیره های عظیم طبیعی منطقه و دوام سیطرهً خود باید درینجا بطور دوامدار حضور داشته باشند، لذا خودشان هرگز دلیل موجودیت خودها را یعنی محو و نابود سازی القاعده و متحدانش را عملی نمیسازد و با سیاست به اصطلاح کج دار و مریز عمل میکنند که سیاستهای مصالحهً ملی، مذاکره با طالبان و غیره چاشنی های تکتیکی همان سیاست پا و ریشه قایم کردن در منطقه  است. بناً" اگر منظور از مصالحه با طالبان پذیرفتن شرایط و پیشنهادات بنیادگرایانهً آنها که از افکار قهقرایی شان ناشی میشود باشد، نتنها عمل معقول و مفید نیست، بلکه بازهم اسباب دوام جنگ و خون ریزی در وطن ویران شدهً ما خواهد بود، زیرا طالبان دو دسته چسپیده اند تا چرخ تاریخ را به عقب برگردانند که این تلاشی است واهی و غیر عملی. ولی هرگاه این مذاکرات در قدم اول در مطابقت با اصل جدایی دین از سیاست و ایجاد زمینه های دوستی و برادری افغانی بین افغانها باشد و دو دیگر بمنظور آشتی وطنی و بازسازی هرچه چابکتر وطن ویران ما باشد، نه تنها که مورد استقبال قرار خواهد گرفت، بلکه عملی هم خواهد بود.

نماینده گان آگاه، وطنپرست و مردم خواه وطن ما چه بگونهً انفرادی و چه گروهی بارها و به جهر و روشنی مخالفت جدی خودرا با هرگونه افکار و عملکرد بنیادگرایانه، سکتریستی، اکسترمیستی و عقب گرایانه ابراز کرده اند و اینک ما یکبار دیگر آنرا رساتر، روشنتر و محکمتر اذعان و تکرار میکنیم: مرگ بر جهل ! زنده باد علم! مرگ بر تاریکی! زنده باد روشنایی! مرگ بر واپسگرایی! زنده باد ترقی.!

 

 


بالا
 
بازگشت